بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم و رحمة الله و برکاته بسم الله الرحمن الرحیم .اَللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ، وَ فی کُلّ ساعَة وَلیّا وَ حافظاً وقائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ از عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتّعَهُ فیها طَویلاً
. بحثی انشالله که از یاران یاوران و بلکه سرداران حضرت باشیم صلواتی سرداری مرحمت کنید
که در رابطه با نگاه به تشکیلات و مبانی تشکیلات و مصادیق تشکیلات در نکاح دینی داشتیم ، به مناسبت ایامی که پیش میآمد بنا براین بود که با تناسب ایام بحث رو متناسب کنیم و بهرهمند شویم تا قدری بحثمون ازحالت مفهومی به مصداقی تبدیل شود و فقط در مفاهیم باقی نماند. ماه ذیحجه بود و به مناسبت ایامی که گذشت و الحمدالله اون مناسبت های ولایی که داشتیم در جریان عید قربان و عید غدیر و مناسبتهای دیگر دو یا سه جلسه راجع به این مسئله گفتگو شد ،هرچند جای گفتگوی بیشتری داشت اما به همین مقدار فعلاً بسنده میکنیم انشالله توی مکتوبات ممکنه که بعداً اینها را تفصیل بدیم اما در مدخل ورود ماه محرم هستیم و کم کم دلها به سمت محرم پر میکشد، با این نگاه برای امادگی ورود به ماه محرم الحرام که یکی از ماه های عظیمی است که بیشترین نوع و قالب تشکلیات در آن شکل میگیرد ماه محرم است.یک نگاهی به جریان محرم از باب تشکیلات میکنیم انشالله تا بتوانیم برای ورود به این ماه با نگاه به مباحث به این مسئله و در ماه محرم اتفاق میفتد سوژه های مختلفی را برای بارور کردن مسئله تشکیلات از منظر دینی انشاالله در خدمت دوستان باشیم.
اولا این مسئله را از دومنظر میشود نگاه کرد.منظر اول خود حرکت کاروانی امام حسین علیه الاسلام است که کاروان کربلا که حرکت کرد آن اساس حرکتی شکل گرفت این حرکت کاروانی همراه با امام خودش یک سوژه عالی است که از مبدا مدینه حرکت آغاز شد،توقفی در مکه داشت و بعد با همه ی ان مسائلی که در مکه بود حرکت به سمت کربلا شکل میگیرد و در کربلا با همه ی حرکت آفرینی و شورآفرینی که در مسیر داشت و اتفاقاتی که افتاد به اوج خودش در جریان کربلا میرسد و یک حرکت عظیمی را شکل میدهد که در آنجا تحلیل این مسئله خودش حول محور امام و تقسیم به یاران و اهل بیت در کنار امام و آن جریانی که پیش آمد و جریانات عظیمی که شکل گرفت که هم زنان درگیر بودند هم مردان درگیر بودند هم کودکان درگیر بودند، هم مومنین درگیر بودند هم غیر مومنین.تمام ارتباطات را آن هم با توجه به اینکه دشمن با تمام جنگ رسانه ای وارد شده بود امام حسین علیه الاسلام و جریان کاروان اسرا بعد از ان با یک حرکت رسانه ای قوی که زینب سلام الله علیها خودشان یک رسانه بسیار قوی بود و توانست غلبه بکند بر تمام آن رسانه هایی که آن ها ترتیب داده بودند و جریان اخبار کربلا را به گوش همه رساند و با جزئیات هم رساندند.این خودش جای تحلیل بحث کامل تشکیلاتی را دارد که الان این را واگذار میکنیم به بحث هایی که شده و استفاده از آن ها.
اما دومین نگاهی که به جریان کربلا میشود انجام داد و از باب تشکیلات از آن بهره مند شد بحث پس از عاشورا است.بعد از عاشورا ارتباطی که مومنین با جریان کربلا پیدا کردند این رشد مومنین و گسترش دین با حرکت کربلا یک کار کاملا تشکیلاتی است که اگر ما میخواستیم بنشینیم بدون جریان کربلا چنین ترسیمی را انجام دهیم برای ما غیر قابل انجام بود، اما خدای سبحان به واسطه یک حرکتی را که دشمنان شکل دادند اما امام بر این جریان سوار شد و توانست در حقیقت حرکتی را شکل بدهد که به تعبیر من بالاترین و عظیم ترین جریان فوق تشکیلات بود.یعنی ما جریان تشکیلات را یک حرکت عظیم میبینم که می تواند داخل تشکیل یک نظام اثر گذار باشد.یک نظام خودش یک تشکیلات است.وقتی جمهوری اسلامی به پا میشود خودش یک تشکیلات است.اما جریان امام حسین علیه الاسلام یک جریان فوق تشکیلات است.یعنی یکی از آثارش میتواند جریان به پا شدن جمهوری اسلامی باشد،بلکه یک فرهنگ مهاجم قوی تاثیر گذار را شکل داد که با غالب های مختلفی این جریان از همان ابتدای سال ۶۱ م رو به گسترش بوده و تا به امروز به صورت زنده و توسعه یافته در حال حرکت است.تحلیل این مسئله که عناصر اصلی این چیست،قالب های این چیست،مدل هایی که خود به خود شکل گرفته است اما ما هنوز نتوانستیم از تمام لایه هایش استفاده بکنیم در نظام تشکیلات تا بتوانیم تشکیلاتمان را مطابق آن شکل دهیم و از ظرفیت آن بهره مند شویم.آن هم یک حقیقی که داخل لایه های مختلفی شکل گرفته است.یعنی لایه اقتصادی دارد خیلی قدرتمند،شاید هیچ تشکیلاتی از جهت ظرفیت اقتصادی به مقداری که جریان محرم و جریان منتسب به مجالس امام حسین علیه الاسلام،موقوفات،اطعام ،ارتباطات و سرمایه گذاری های فکری آن و ساختمان های آن هرچقدر که حساب کنید جریان بسیار عظیمی است که بی نظیر است در رابطه با مسائل اقتصادی.حتی فقط هم سرمایه گذاری مالی آن نیست.اینکه یک مدیریت اقتصادی که غذا پخته ،تهیه و پخش شود نیاز به اقدامات بسیار زیادی است.یک شام که یک شخص داخل منزل میخواهد به میهمان بدهد میفهمد که چقدر وقت میگیرد و تدارات میخواهد.اما اینکه میلیون ها میلیون(ما میلیون ها میلیون که میگوییم به این دلیل است که تعداد را نمیدانیم!) در حقیقت داخل مجالس حضرات در طول سال اطعام میشود تدارک میشود اماده میشود یک کار عظیمی است.اگر میخواست یک تشکیلات شکل بگیرد یک همچین اقدامی را انجام دهد خودش چندین وزارت خانه مهم شکل میگرفتند که این اقدام را صورت بدهند سخت تر از این بود که اینها انجام میدهند بدون هیچ چشم داشتی.خودش این مورد یک تشکیلات عظیمی است.نباید این را ساده گرفت.داخل این تشکیلات همین اطعام چقدر مدیرسازی شکل میگیرد.یعنی یک مدیری که قدرت پیدا می کند چند هزار نفر را بدون اینکه بداند چند نفر میشوند، یک مجلس دعوت میکنند میگویند پانصد نفر است ،در انتها نگرانی این موضوع وجود دارد که غذا کم می آید یا زیاد.اما یک مجلس چندهزار نفره که این تعداد نفر عادی است.بیست هزار نفر،ده هزار نفر،پنج هزار نفر،شکل میگیرد هر شب هم مشخص نیست که تعداد جمعیت چقدر است.همه محاسبات به صورت تخمینی است .این مدیریت منعطف میتواند کاملا اینها را اداره بکند و مدیریت بکند به طوری که کسی دلخور نشود.در این مورد یک مدیرسازی شکل میگیرد.ساده نیست یعنی در این رابطه ها این موضوع یک مسئله و یک باب آن است که ساده ترین باب آن اقتصادی است.حالا در باب های ابواب دیگر که ابواب فرهنگی است من یک مثال میاورم.در دو سه سال پیش بود که داخل این خیمه دانشگاه امام صادق علیه الاسلام بودیم چند نفر از این کشور های اروپایی آماده بودند.هر کدام از یک کشور امده بودند.یکی از آنها موسیقی دان بود.بعد جلسه در کنار آقای مطیعی در کنار هم نشسته بودیم.آن شخص موسیقدان که با مترجم در حال گفت و گو بودند،گفت من در حیرت هستم که چگونه شما نوت را عوض میکردید(در سینه چند پرده وجود دارد) و بدون اینکه اعلامی بشود با تغییر تن صدای شما سینه زدن های مردم همه مطابق این شکل میگرفت.بدون اینکه خللی ایجاد شود.آن هم مردمی که از سر راه آمدند.یعنی این ها مشتری شما نبودند که چندین وقت باهم تمرین کرده باشید،اینها از سر راه آمده بودند و شما نوت را که تغییر میدادید سینه زدن مردم بدون مکث بدون ابهام بدون بهت بدون اینکه متوجه شوند چه شده است کاملا مطابق با شما بودند و به آقای مطیعی گفت شما رهبر ارکست هستید واعلام کرد که در حال نوشتن کتابی در رابطه با موسیقی هستم و میخواهم این قضیه را هم داخلش ذکر کنم که رهبر ارکست ها به این صورت اقدام میکنند.آقای مطیعی گفت نگویید رهبر ارکست،بگویید این هم یک سبک موسیقی است. نیاید قالب های موسیقی های دیگر را بر این تحمیل کنید.این هم یک سبک موسیقی هست و بعد برای او توضیح داد.آن شخص خیلی مبهوت شده بود ،گفت ما یک دسته ارکستر که صد نفر هستن وقتی میخواهند با هم هماهنگ یک کاری انجام دهند مدت ها باید با هم تمرین بکنند.این چندهزار نفر داخل این سالن بزرگ بودند و شما نوت را تغییر میدادی و من مبهوت نگاه میکردم که کوچک و بزرگ با شما هماهنگ بودند.خب این هم یک صحنه کاری هست که مردم با این نگاه یه حالی پیدا کردند یک احساسی را همراه میکنند که این احساس همراه با مدیریت توانایی یک مداحی که دارد این نوحه سرایی را انجام میدهد این مدیریت توانایی مداح با احساس مردم و احساس او با همدیگر درگیر میشوند و یک حرکت منسجم را شکل میدهند.هر کدام از این موارد برای ما در ترویجی که نظام معقول را به محسوس بیاورد و آنچنان محسوس بکند که هیجان انگیز و حس آفرین در مرتبه ساده ترین نگاه محسوس جلوه بدهد، اینها کار ساده ای نیست.این جریان امام حسین علیه الاسلام را حضرات معصومین شکل دادند به این سمت.وقتی که حضرات معصومین میفرمودند که همانجوری روضه میخوانید برای قوم خودتان با صوت و آهنگین در مجلس عزاداری هم به همین شکل باشد ،اینها از ابتدا سوق دادند شعرسدایی را ستودند و در حقیقت ترویج کردند واین را تبلیغ کردند،اینها همه شکل دهی بود و کار ساده ای نبود.غیر از اینها یک نکته مهم این است که جریان محرم حالا اربعین جای خودش کسانی که وارد مجلس امام حسین علیه الاسلام میشوند حیثیت ها،کثرت ها،تعین ها تغییر میکند.یعنی مردم تبدیل میشوند به خادم یا زائر یا مداح یا سخنور یا بانی مجلس امام حسین علیه الاسلام.ببینید تمام کلماتی که به کار برده میشود همه کلماتی است که حالت تعلقی داخل آن هست نه حالت استقلالی.چه خادمش چه زائرش چه بانیش چه مداحش همه اینها حالت این دارد که اینها انگشت اشاره هستند تعلقند خودشان حیثیت فی نفسه ندارند.اینجا رئیس و مرئوس ندارد.ضعیف قوی ندارد.همه توی یک رابطه تبدیل میشوند به ارتباط با حضرت.ارزششون در این رابطه معنا دارد.برای یک تشکیلات این موضوع کار بسیار سختی است.یعنی کسی که میاید در تشکیلات یکی از مسائل مهم تشکیلات این است که اون شخص با تعین های سابق اش باید وارد تشکیلات بشود و حیثیت سابق را محفوظ بدارد و تشکیلات میخواهد یک حیثیت جدید به او بدهد وباعث تعارض میشود ، برخورد ها ایجاد میشود ،عدم مقبولیت ایجاد میشود.اما اینجا حیثیت قبلی فرد هنگامی که از در هیئت وارد میشود جا میماند و حیثیت جدید پیدا میکند.این قوت و قدرت اون حیثی است که تشکیلات حولش شکل گرفته است.هر چقدر این قدرت قویتر باشد ،این ریختن حیثیت های سابق راحت تر صورت میگیرد و تشکیل حیثیت جدیدی که مرتبط با این باشد راحت تر صورت میگیرد.ببینید این موضوع خیلی کار مهمی است.ما در تشکیلاتمون یکی از محضوراتمون این است که اگر افراد قوی را جذب کنیم حتی باید یک پست و مقامی را برایش در نظر بگیریم که بماند و دلخور نشود.اگر افراد ضعیف را جذب کنیم که آن قوت و قدرت را نداشته باشد خب اینها مانع رشد تشکیلات میشود.جمع بین این دونفر کار سختی است.اما در نظام جریان امام حسین علیه الاسلام همه میایند.دوست دارد یک رئیس آنجا که می آید جارو هم بکشد.جارو کشی آنجا هم برایش مطلوب است چون حیثیت قبلیش را محو کرده است.حیثیت های اعتباری ریخته شده و یک حیثیت حقیقی برای خودش میبیند. جریان محمد بن ولید کرمانی که برای دیدن امام جواد علیه الاسلام می آید بعد حالا آن وقایقی که منجر به دیدار به امام جواد میشود و امام برای این شخص یک قصه ای تعریف میکند که آن قصه بسیار زیباست.می گوید در حقیقت یک شخصی از میان خادمین امام صادق علیه الاسلام بود که اصطبل بان حضرت بود، یک ثروتمندی آمد واین ثروتمند به این خادم گفت که من همه ثروتم را میدهم هر چی دارم و همراهم هست و اونچه که نیست میدهم و جایم را با تو عوض کنم.یعنی من بشوم خادم و تو بشو تاجری که من هستم.اینها همه مال تو و من موقعیتم را با تو عوض بکنم.این شخص هم دید که این یک موقعیت خیلی خوبی است و رفت پیش حضرت و عرض کرد که اگر خیری بخواهد به ما برسد شما مانع اید؟.حضرت فرمود نه ما کجا مانع ایم؟ ما هرجا هم خودمون بتوانیم به شما خیر میرساندیم.به حضرت عرض کرد که شخصی آمده چنین پیشنهادی به من داده است اگر شما اجازه بدهید من قبول کنم.حضرت فرمود که مانعی ندارد میخواهی قبول کنی قبول کن.آن شخص ایستاد که برود و در حالی که بلند شده بود حضرت فرمودند که چون تو به ما خدمت کردی و در این مدت حقی بر گردن ما داری ما فقط این را به تو بگویم هر کسی اینجا هر قدر با ما ارتباط دارد اون طرف هم ارتباط دارد.یکباره یک شوکی بهش وارد شد که رفت سراغ اون شخص و تاجر به اون گفت با اون ذوق و شوقی که رفتی برنگشتی و حالت جور دیگری است.چی اتفاقی افتاد؟خادم گفت نه حاضر نیستم.یعنی اگر کسی وارد مجالس امام حسین علیه الاسلام میشود همه ارتباطات را پشت در مجلس جا میگذارد و وقتی وارد میشود یک حیث حقیقی پیدا میشود که این بقا دارد .این فقط یک ساعت نیست این یک رابطه واقعی است.اگر این نگاه ما بتوانیم تشیکلاتی الهی شکل بگیرد اثرش باید اینجوری باشد.یعنی کسی که وارد تشکیلات میشود اعتبارات سابقش باید پشت در جا بماند و حیث الهی پیدا بکند.هرچقدر این توان دارد اینجا به کار بگیرد اما این توانش موکول به اون نسبت های سابقش نیست.موکول به این نسبت جدیدی است که پیدا کرده است. حیث رابطه ایست که پیدا کرده است.این از مسائل اساسی جریان محرم و به عنوان یک الگو در مهندسی معکوس برای ایجاد تشکیلات کاملا قابل استناد است که اگر ما تشکیلات الهی میخوایم جا بندازیم و راه بندازیم حتما باید تشکیلات به گونه ای باشد که افراد وقتی که وارد این تشکیلات میشوند حقیقتا حیثیت های اعبتاری سابقون خیالشون وهمیشون زدوده بشود و مانند یک حمامی که جلوی راه انسان است و انسان از آن عبور بکند همه ی این ها ریخته میشود و وارد اینجا که میشود پاک و پاکیزه است و از اینجا یک ارتباط جدیدی پیدا میکند.این یکی از مسائل مهم در جریان عاشورا است که ملموس است مشهود است کسی این کار را تدبیر نکرده خود آن محقق است ما اگر میخوایم تشکیلات الهی راه بندازیم از مسائل اساسی این است که منیت ها ریخته بشود چون اون چیزی که باعث میشود تشکیلات ها به چالش کشیده شود وجود منیت هاست.شرح صدر نداشتن است.یعنی افراد وقتی به همدیگر میرسند جرقه میزنند استحکاک پیدا میکند.چرخدنده ها به هم سایید میشود به تعبیری که مقام معظم رهبری فرمودند شاید در آن بحث همان کتاب تشکیلاتی که داشته باشد ایشون فرمودند حقیقت تشکیلات این است که ارتباطات انقدر نرم بشود که دیگر این چرخنده ها همدیگر را نمی سایند.افراد به همدیگه سایش پیدا نمی کنند.این ساییده شدن ها مال این است که هر که منیتی دارد .منیت این با منیت اون متفاوت است.شرح صدر یعنی اون نرمی که ایجاد میشود.ما در جریان تشکیلات الهی هر چقدر ملاک الهیت قوی تر داشته باشیم این تشکیلات منیت هایش کمتر میشود.جریان حضرت موسی را در برنامه سمت خدا عرض کردیم که خدا فرمود (اذهب الی فرعون انه طغی)،طغی تمام منیت است.تمام منیت در فرعون محقق شده است.بعد اونجا بلافاصله موسی کلیم می گوید (ربِّ اشْرَحْ لي صَدري و یَسِّرْ لی أمری و احْلل عُقدةً مِنْ لساني یَفقَهوا قَوْلی) که تمام منیت را از من بگیر،تمام وجودم بشود ربِّ اشْرَحْ لي صَدري،از آنچه که امر توست پر بشود.در حقیقت من نباشم که میخواهم به پیش فرعون بروم ،امر شماست که به سوی فرعون میرود.در تشکیلات هر چقدر دیواره منیت ها با الهیت ریخته بشود بقای تشکیلات قوی تر میشود.آن کاری که نتیجه تشکیلات است بهتر شکل میگیرد.لذا میبینید در جریانات امام حسین علیه الاسلام عمدتا خیلی ساده ریزش پیدا میکند و به راحتی میبینید که مردم میپذیرند و حیثیت همه میشود حیثیت امام حسین علیه الاسلام.چه مداحش چه سخرانش چه خادمش چه زائرش.همه اینها این حیثیت را پیدا میکند.لذا میبینید ثروتمندش هم داخل صف می ایستد تا غذای امام حسین را بگیرد تا به عنوان تبرک ارتباط با امام حسین علیه الاسلام بگیرد.با وجود اینکه ممکن است اصلا از این غذاها هم نخورد اما این تبرک و این حیث را میخواهد.این چیز ساده ای نیست یعنی خدا سبحان دارد به ما نشان می دهد که این هر چقدر گره بخورد آن زمان در جریان این تشکیلات همه چیز هم هست.غیر از اون مداحی که هم معارف داخلش است هم در حقیقت هنر داخل آن است هم تعقل داخلش است وهم احساس داخل آن است.لذا میبینید که فرهنگ عظیمی در طول تاریخ بشریت بعد از جریان کربلا زاییده شده که حول محور کربلاست.چه سخرانی ها چه مداحی ها چه سرود ها چه خواندن ها چه تعزیه ها.تمام اینها حول این حقیقت شکل گرفته اند.یعنی زایش یک تشکیلات است که یک حقیقت تشکیلات الهی چقدر مولد و آثار ایجاد میکند که میتوانیم از تولییدات این در همه مسائل استفاده بکنیم و باز هم مشاهده میکنیم هنوز ما نمیتوانیم از تمام این ظرفیت استفاده بکنیم.یعنی وقتی یک تشکیلات هر چقدر الهی تر میشود بقا و زایش آن و تاثیرگزاری آن هم بیشتر میشود.الهیت کار هم با نظام کمیت گرایی محقق نمی شود که ببینیم که اگر تعداد افرادی که ملحق شدند به ما زیاد بوده که نشان بدهد کار ما درست بوده است.نه به این شکل نیست.نوح سلام الله علیه پس از نهصدوپنجاه سال نبوت تنها هشتادوهفت نفر، حداکثر به او و خدای رحمان ایمان آوردند اما خدای سبحان او را موفق میبیند و بقیه هلاک میشوند.چون اینها به موعوظت رسیدند .یعنی سنت موعوظت محقق شد.لذا کثرت گرایی در تشکیلات ملاک نیست.
(سوال یکی از حضار:فرمودید جریان امام حسین یک جریان وحدت بخش است اما همین الان تعارض ها و تعین هایی هست که در بین خیلی از هیئت ها شکل میگیرد ، با هم پیدا میکنند و بعضی ها با توجه به جریانات فکری که داخلشون تنیده شده برخی مسائل را رعایت نمیکنند.در کل منظور بنده این هست که خیلی ها می آیند در دستگاه امام حسین اما بالاخره یکسری تکثرات باعث ایجاد تمایز میشود.)
ببییند شکسته شدن همه تعینات خیلی کار مشکلی است.خدای سبحان ابتدای خلقت آدم را خلق کرده دو فرزند اولین او که شکل گرفتند از فطرت کلی که آدم هست هنوز محیط تغییر ندارد منیت ها گل میکند.نوح سلام الله علیه بعد از اینکه از کشتی نجات پیدا کردند بلافاصله دوباره تعارضات شکل گرفته بود.منیت اون جهت حدودی انسان و منیتای انسان خیلی قدرتمند است اما اینکه خیلی از این ها ریخته میشود و زمینه ریخته شدن بقیه آن ایجاد میشود اما باید تدبیر شود و باید عقلا اینها را درست بکار بگیرند خیلی زیاد و بی سابقه است.هیچ تشکیلاتی مثل دستگاه امام حسین علیه الاسلام این زمینه درش نیست.فعلیت نسبت به یکسری و زمینه هم نسبت به یکسری.ولی در عین حال شیطنت ها هم وجود دارد.منتهی در جریان تکثرگرایی که در جریان امام حسین علیه الاسلام است این خودش یک مبحث جدا است که تکثرگرایی در تشکیلات یعنی مجالس متعدد آیا مملوح یا مضموم است یک جلسه راجب این مسئله راجب بحث نماز ها و انواع نماز ها و ارجاع اینها به یکدیگر صحبت کردیم اما یک بحث دیگر نیز میطلبد که رجوع اسم گذاری ها و منیت ها به منیت های الهیه،یعنی اگر منیت ،منیت الهی شد دیگر آن منیت ،منیت حدزننده نیست.یعنی اگر شعار ها،اسم گذاری ها،روابط بر اساس من مطلق شکل گرفت (منظوراز من مطلق همان حاکمیت خدا در وجود انسان است چون اون حقیقت وقتی مطلق میشود خدای سبحان اطلاقیست بقیه همه حد دارند ) این منیت های محدود کننده شکسته میشود و آن حقیقت اطلاقی خودش را نمایان میکند.لذا این مسیرالهی است.حتی خود لشکر امام حسین که همراه امام بودند همه در یک حد نبودند.پس مجالس و هیئات هم ما توقع نداریم در اون حد عالی کمالی حرکت بکنند اما سیر به سمت کمال باید باشد حرکت باید به سمت کمال باشد زمینه کمال است لذا همانطور که اینها همه شدند شاًن امام درجریان کربلا هیئات تقریبا دارند همون نقش شاًن امام شدن را ایفا میکنند منتهی شئون مختلف امام.لذا اگر جایی کدورت پیش بیاید حل مسئله با حکمیت جریان امام است که میتواند اینها را حل کند.کدورت های غیر از این گاهی سالیانی میماند اما این کودرت ها خودشان هم میدانند که اینها نفسانی و شیطانی و ناپسند است لذا دنبال رفع آن هم برمیایند اما در این بین شیطان هم دست بردارد نیست.انسان به عصمت نرسیده است و ما به مخلصین نرسیده ایم.اما این خیلی کاتالیزور قوی است که میتواند این سرعت تاثیر را بگذارد تا اینها ریخته شود. این هم یکی از مسائلی مهمی است که تشکیلات را باید حول محوریت الهی به خصوص با محوریت ولایت قوی تر شکل داد که هر چقدر این قویتر شود این ریخته شدن تعین ها ساده تر محقق میشود این خودش جای مدل سازی دارد که در تشکیلات های مختلف چگونه این مدل را ایجاد بکنیم.
)سوال یکی از حضار:بعضی از اشخاص تحت تاثیر جو و فضای اربعین برای مدت کوتاهی منیتشان تغییر میکند اما پس از آن به همان منیت کلی خودشان برمیگردند و تغییر کلی درشان ایجاد نمیشود)
بله درست است ،یازده سال حدودا حاکمیت مدینه توسط پیغمبر طول کشید اما زمانی که از دنیا رفتند سقیفه تشکیل شد.یازده سال مردم زیر سایه پیغمبر تمام حدود و ثغور و منیت های جاهلی در حال از بین رفتن بودند اما تا پیغمبر از دنیا رفت اون حوادث پیش آمد.مرحوم علامه امینی میفرمایند یازده سال کفایت نمی کند که منیت ها شکسته شود.شما حالا میخواید با دوساعت مجلس یا سه روز اربعین یک دفعه همه منیت ها ریخته شود؟خیر به این صورت نیست اما شخصی که این را میچشد وقتی که به حالت قبلی خویش برمیگردد حسرت این را دارد این حسرت نشان میدهد این شخص در طلبش هست هر چند اون منیت های دیگر قوی هستند لذا قطع کردن این ارتباطات قبلیه به سادگی شکل نمیگیرد یعنی ما نباید توقع داشته باشیم اما همین که می آیند توی این فضا خودش خیلی قابل توجه است. شخصی آمد خدمت امام باقر علیه الاسلام عرضه داشت که ما وقتی پیش شما هستیم حال خیلی خوشی داریم و به دنیا بی رغبت هستیم و از پیش شما که به سمت زندگی و تجارت و زن و کودک میرویم به شخص دیگری تبدیل میشویم . حضرت فرمودند که یاران پیغمبر آمدند پیش پیغمبر عرض کردند که ما وقتی با شماییم حالمون خوب و وقتی پیش شما نیستیم حال دیگری داریم فلذا ما منافق هستیم. حضرت فرمودند اگر آن حال دوام پیدا میکردند دیگر شما اهل دنیا نبودید و مجرد میشدید اما انسان در دنیا هست و باید این کشش ها باشد اما مقابل این کشش ها یک چیز را چشیده شده باشد و بعد متوجه شود ان چشیدن مطلوب است و اینها ضعف است و بیاید شکایت بکند اینها برای من سخت است و چرا دوباره به این حالت رسیدم اینها نشان دهنده این است که انسان مشتاق کمال است که خود این موضوع خیلی کار باارزشی است که اگر ظرف تشکیلات این را چشاند باید کم کم ادامه پیدا میکند.با این نگاه ، جریان هیئات و مجالس تشکیل میشود و جذب صورت میگیرد، رشد صورت میگیرد، تثبیت در طولانی مدت شکل میگیرد یعنی اینکه مجالس را در ایام عزا یا خوشی ما این ها را در این فضا قرار بدیم و در این فضا مدیریت شده آن جوری که خود آن ها فرمودند شکل بگیرد که احیای امر بشود در این مجالس در خوشی و عزا گاهی فقط در یک جهت شکل میگیرد و جهت دیگر جای دیگر شکل میگیرد.این سبک زندگی مخلوط میشود اما اگرخوشی هم همینجوری شکل گرفت که عزا شکل گرفته،غم و شادی از یک جا شکل گرفت یه توحید منجسم ایجاد میکند اما شادی را از مجالس دیگر میگیریم وغم را از اینجا میخواهیم بگیریم. این افراط باعث میشود که آن شادی با وجود گاهی یه سازگاری بیشتری هم پیدا میکند آن ها در حالت عادی غلبه پیدا میکن بر این موضوع. اگر میگویند( وَلایَتِنا یَحْزَنُونَ لِحُزْنِنا و یَفْرَحُونَ لِفَرَحِنا) یک وجود واحدی همه ی سبک زندگی را از یک جا میگیرد از یک منشا میگیرد ما چون روی این سرمایه گذاری به میزان کافی نداشتیم نتونستیم شادی هامون را با نگاه مجالس اهل بیت شکل بدیم در نظام عزا هم همین مقداری که شکل گرفته اگر نبود این شست و شویی که در محرم در مجالس از افراد میشد این همه حیله ی که در طول تاریخ بر علیه شیعه برای از بین بردن روحیه شیعی به کار برده بودند چیزی باقی نمانده بود .میبینید شما میروند و می آیند اما در عین حال میبینید کار های دیگر هم ادامه پیدا میکند اما این گره خوردن ها یک نظام تطهیری را ایجاد میکند.یک شخصی به نزد حضرت رفت و گفت من شنیدم از شما که نجات پیدا میکند (و ان زنا و ان سرع) حضرت سرشون انداختن پایین و بعد سرشان را بالا بلند کردند و فرمودند من این را نفی کردم.اون شخص گفت چطور امکان دارد ؟حضرت فرمودند شبه دیگری هم داری گفت بله افرادی هستند که مقابل شما هستند و شما را قبول ندارند اما تمام صفات خوب را دارند .حضرت فرمودند که اگر امر آن شخصی که محب ماست (و ان زنا و ان سرع) دایر بشود به این که دست از ما بردارد یا کشته شود چیکار میکنند؟ این ذاتش را تشکیل میدهد و (ان زنا و ان سرع) ارض است.جزای آن را میبیند اما او را آتشین کامل نمیکند بلکه تو مراحل آتش های عواقب مواقف قیافت و برزخ و این ها باید تسویه بشود.خیلی بحث دقیقی است، یعنی مجالس امام حسین علیه الاسلام و این تشکیلات الهی که در محرم شکل میگیرد دارد ذات ساز میشود چرا ذات میسازد؟چون حب و بغض ایجاد میکند و حب و بغض در نظام ذات انسان شکل میگیرد اما سبک زندگی در نظام ظاهر انسان شکل میگیرد.بله میشود این ذات به ارزش تبدیل شود یعنی گاهی ارض تبدیل میشود به ذات با تکرار.اما تا جاییکه معیار که حضرت داده حاضراست به خاطر آن محبت جانش را بدهد ذاتش این است بقیه میشوند ارض و در حقیقت قابل ریزش هستند و این می ماند و آن ها میریزند منتهی با عقوات و مواقف و اینها.این نگاه اگر در تشکیلات ما با این منظر که فضای جوی ایجاد میشود در تشکیلات کسی که وارد تشکیلات میشود حداقل در همان ظرف تشکیلات در همان ارتباط تشکیلاتی در این فضا حالت خوشی دارد نه اینکه وقتی وارد تشکیلات میشود تازه منیت گل بکند.اقّل آن این است که این منیت در این ظرف ریخته شود.این خودش خیلی کمال است.نمی گوییم آخرین کمال است اما خیلی آغاز خوبی است که زندگی مطابق این کم کم شکل بگیرد.همه ی این حرفی که میخواستیم در محرم بزنیم این بود که جریان مجالس امام حسین علیه الاسلام آغازی برای یک حرکت عظیم است که اگر این آغازها دائم شکل نمیگیرفت مشخص میشد که این تدابیری که دشمن برای انحراف وجه شیعه در طول تاریخ داشت چقدر ماثر بود ولی این جریانات ارتباطات مجالس اهل بیت علیه الاسلام شست و شو ایجاد میکند ، تطهارت ایجاد میکند.اگر چشم کسی از لحاظ باطنی باز باشد آن طهارتی که بعد از ایام محرم و صفر در نظام الهی ممالک شیعی و جریانات محبین اهل بیت ایجاد میشود با همه بدی های دیگری که باقی مانده اما آن تطهیری که ایجاد میشود را میتوانست ببیند آن موقع میفهمید امام حسین علیه الاسلام که مظهر یا مبدل السئیات باالحسنات چه کرده.منتهی ما قانع نیستیم به این بگوییم همین مقدار کافی است نمیگوییم این در حقیقت هر کاری کردیم مشکلی ندارد و اینجا بیایم و تطهیر بشویم.امام ما امام حسین علیه الاسلام وقتی هست تطهارت مطلقه را میخواهد.اگر مدل سازی میخواهیم بکنیم این سلخ مدل سازی را میخواهد که تشکیلات به گونه ای باشد که کسی که میاید در این فضا و در این جو اقّلاً در این فضا و جو منیت هایش پشت در باشد.دوباره برمیگردد ممکن است دوباره اینها را بپوشد و همراهش باشد همان طور که لصافحتكم الملائكة حضرات تایید کردند که این یک مدل است.مجالس امام حسین علیه الاسلام یک مدل است.بیاید اینجا جاروکش امام حسین علیه الاسلام بشود اما این اگر در عمرش این کار را نکرده بود این جلوی قوت منیت را میگیرد.هر چند که منیت را کامل از بین نمی برد و همین نقطه های توقف میتواند آثار زیادی را به جا بگذارد.اگر در ایام محرم باز هم توانستیم انشالله بحث ادامه دارد وجنبه های مختلف را بررسی خواهیم کرد اما این اصل مسئله یک بحث مهمی بود که خدمت دوستان عرض کردیم.انشالله خدای سبحان ما را آماده ورود به محرم بکند و با اذن ورودی که با می دهند(ورود به محرم اذن ورود می خواهد)یعنی انسان قبل از ورود باید اذن ورود بگیرد یعنی اذن ورود فقط مختص ورود به اماکن نیست و ورود به زمان ها هم اذن ورود میخواهد و اگر انسان میخواهد با تمام وجودش وارد این زمان بشود و بهره مند شود باید اذن دخول بگیرد و با اذن وارد بشود و باور بکند که این زمان ها سیر اند و حرکت اند و ایجاد سرعت میکنند برای حرکت الی الله.این را هم قطعا همه میدانند که مرحوم قاضی فرموده بوند که در دوجاست که باب باطن عالم به سوی انسان به راحتی باز میشود یکی در حال قرائت قران و در محضر قران بودند یکی در مجالس امام حسین و سیدالشهداست که این باب به سرعت باز می شود.این حرف قوی است علت آن این است که سرعت دفع آن منیت ها قوی است و ارتباط با عالم با همین دفع منیت ها محقق میشود.انشالله خدای سبحان ما را وارد این ماه بکنند و تمام وجودمون وارد شود و جا نمانیم و منیت ها پشت در محرم باقی بماند و بدون منیت وارد محرم بشویم و همان طور که محرم یک سال جدیدیست برای عنوان قمری(ابتدای سال محسوب میشود)محاسبه و مراقبه سال را هم با همین عنوان داشته باشیم که با امام حرکتمان را آغاز بکنیم تا اینکه سیر ما و حرکت ما یک سیر الهی باشد
اولین کسی باشید که برای “حرکت کاروانی، جلسه 13” دیدگاه میگذارید;