بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: عرضه اعمال بر امام زمان (عج) در هر زمان؛ شهود امام نسبت به اعمال انسان از درون خود آن شخص است، که با عمودی از نور الهی، احاطه و نگاه، بر وجود همه دارند.

بحثی که در دو جلسه گذشته داشتیم در ارتباط با عرض اعمال بود. چند نکته و روایات متعددی را خدمت دوستان عرض کردیم که اردتباط این بحث با جریان امام زمان و رابطه حضوری ما را که نزدیکتر میکند با امام خیلی تاثیر دارد. شناخت نحوه عرض اعمال. لذا هرچقدر این مسئله در وجودمان دقیق تر شناخته بشود، این رابطه حضوری باعث میشود انسان امام زمان برایش ملموس تر و محسوس تر و ارتباط روزانه اش باهاش بیشتر باشد.

عرض شد که رابطه عرض اعمال هم در بعد از وفات است مرتبه ای از آن. هم در وقت احتضار است. هم سالی یک بار است. مرتبه ای. هم در شب های قدر که به خصوص ذکر شده و عرفه به نحوی، هم در شب های جمعه به نحوی. هم در شب های دو شنبه و پنجشنبه است. هم هر صبح و شام است به نحوی. بلکه هر لحظه است به نحوی. اینها همه مراتب عرض اعمال است. مثل شب های قدر که مراتب دارد امضایش تا برسد به تحقق، اینها هم مراتب دارد

روایات مسئله هم بسیاری ازش خوانده شده است. کسی رجوع بکند به کتاب شریف بصائر الدرجات است، از ص 424 تا ص 450 چندین باب است. این مسئله حدود 27 صفحه چندین باب انواع روایات مسئله را آورده است. ما قسمتی از این روایات را خواندیم و مسائلش را عرض کردیم.

همچنین اگر میخواهند دوستان تفصیلا به این مسئله رجوع بکنند به ج 17 بحار ص130 باب هفتم، تا ص 155، روایاتی است که مرحوم مجلسی آورده است.

در بحار ج23 هم باز مرحوم مجلسی به مناسبت وجوب معرفت امام یک بحث مفصلی را در آنجا آورده اند که به این بحث مرتبط میشود.

باب وجوب معرفة الامام و انه لایعذر الناس بترک الولایة و من مات لایعرف امامه او شک فیه مات میتة جاهلیه، نکات زیبایی است که دوستان میتوانند رجوع بکنند.

در پاسخ: عرضه اعمال به این معنا که عمل را ببرند و نشان بدهند نیست. عرضه اعمال به معنای شهود است. موجودات دیگر هم مراتبی از شهود را دارند. به این لحاظ شاهد میشوند. منتها شاهد بودن زمین و زمان و در و دیوار و همه عالم وجود نسبت به انسان در مرتبه ای است. اما شاهد بودن امام معصوم نسبت به عمل انسان در مرتبه دیگری است. موجودات دیگر میتوانند عمل ریایی را از عمل واقعی تشخیص بدهند، چون از وجود نوری آنها این شهادت محقق میشود نه از وجود عرضی شان. این شهادت به لحاظ وجود نوری اشیاء محقق میشود. اما مرتبه امام در وجود نوری غیر قابل قیاس است. آنها هم شانی از شئون امام میشوند. همه موجودات هستی میشوند جنود امام در شهادت. لذا شانی از شئون شهادت میشوند. اما شهادت جامعه و کامله مربوط به شهود امام است.

شهادت امام از درون خود آن شخص است که به عمل نگاه میشود. وقتی اینطور شد، آن هم نه لایه ظاهری شخص ،از اعماق وجود شخص تا ظاهرش در مرئی و منظر امام است.

از باب شاهد بیرونی نیستند. من عمود من نور دارند نگاه میکنند. این عمود نوریه هیمنه دارد بر تمام عالم هستی. نه فقط بر عالم ماده.

6- حَدَّثَنَا أَبُو طَالِبٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ حَرِيزٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ وَ زُرَارَةَ قَالَ: سَأَلْنَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَنِ الْأَعْمَالِ تُعْرَضُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ص قَالَ مَا فِيهِ شَكٌّ ثُمَّ تَلَا هَذِهِ الْآيَةَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ‏ قَالَ إِنَّ لِلَّهِ شُهَدَاءَ فِي أَرْضِهِ.

اینجا جای اعمال نگاه آن شاهدان است. فقط در ارض شاهد نیستند. در ارض این شاهدان به لحاظ عمل انسان که میخواهد بعدا جزا داده بشود.

به نگاه دیگر بین جزا و عمل فاصله نیست. اینجا فاصله هست که بعدا نظام جزایی دیده میشود.

7- حَدَّثَنَا يَعْقُوبُ بْنُ يَزِيدَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ حَرِيزٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْأَعْمَالِ تُعْرَضُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ص قَالَ مَا فِيهِ شَكٌّ ثُمَّ تَلَا هَذِهِ الْآيَةَ قَالَ‏ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ‏ قَالَ إِنَّ لِلَّهِ شُهَدَاءَ فِي أَرْضِهِ.

8- حَدَّثَنَا الْهَيْثَمُ النَّهْدِيُّ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبَانٍ قَالَ: قُلْتُ لِلرِّضَا ع وَ كَانَ بَيْنِي وَ بَيْنَهُ شَيْ‏ءٌ ادْعُ اللَّهَ لِي وَ لِمَوَالِيكَ فَقَالَ وَ اللَّهِ إِنَّ أَعْمَالَكُمْ لَتُعْرَضُ عَلَيَّ فِي كُلِّ خَمِيسٍ.

9 حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ إِسْمَاعِيلَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَمْرٍو الزَّيَّاتِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبَانٍ الزَّيَّاتِ‏ مِثْلَ رِوَايَةِ النَّهْدِيِّ.

10- حَدَّثَنَا السِّنْدِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنِ الْعَلَاءِ بْنِ رَزِينٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْأَعْمَالِ هَلْ يُعْرَضُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ص قَالَ مَا فِيهِ شَكٌّ قِيلَ لَهُ أَ رَأَيْتَ قَوْلَ اللَّهِ تَعَالَى‏ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ‏ فَقَالَ لِلَّهِ شُهَدَاءُ فِي أَرْضِهِ.

11- حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ سَعِيدٍ الزَّيَّاتِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبَانٍ قَالَ: قُلْتُ لِلرِّضَا ع إِنَّ قَوْماً مِنْ مَوَالِيكَ سَأَلُونِي أَنْ تَدْعُوَ اللَّهَ لَهُمْ فَقَالَ وَ اللَّهِ إِنِّي لَتُعْرَضُ عَلَيَ‏ فِي كُلِّ يَوْمٍ أَعْمَالُهُمْ.

معلوم میشود از یک مسافتی آمده است. عده ای از شیعیان گفتند سلام ما را هم برسان. من همه اینها را میشناسم. دائم برایشان دعا میکنم. هر روز اعمالشان بر من عرضه میشود. غائب نیستند از من.

در آن روایت هم راجع به پیامبر بود که مگر میشود من دعا نکنم؟ اینها را به اسم و رسم میشناسم.

روایتی هست که بعد می آید. از نزدیکترین افرادشان اینها را بهتر میشناسم.

از لایه های درونی مرتبط است. هر کسی شناخت دارد نهایتا در حد عالم مثال است. اما شناخت امام اکمل است. اگر اینطوری باشد خیلی نوید است و خیلی مصیبت است. نوید است که به فکر ما هستند و توجه دارند. مصیبت است که اگر صحنه اعمال ما در معرض و مرئی اینها باشد که خیلی سخت است. اگر اینطوری باشد که آدم خیلی رفتارش توهین آمیز و خلاف ادب است.

اگر اینقدر نزدیک هستند بشارت هم هست که کار در ارتباط با حضرات خیلی نزدیک است. اینطور نیست که بخواهیم قدمی بد داریم تا بهشان برسان. باید قدم بد بر نداریم. نمیخواهد قدم برداریم.

7 باب في الأئمة أنهم تعرض عليهم الأعمال في أمر العمود الذي يرفع للأئمة و ما يصنع بهم في بطون أمهاتهم‏

عمودی برای معصومین رفع میشود که از آنجا به همه اهل شهر ها و بلاد و … نگاه میکنند.

این مسئله از وقتی امام در بطن مادرش هست شروع میشود، تا به دنیا میرسد تا به امامت میگذرد.

روایت اول و دوم و سوم را ذیل روایت چهارم میخوانیم.

همه روایات باب را با روایت چهارم تفسیر میکنیم.

1- حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَيْنِ عَنْ أَبِي دَاوُدَ الْمُسْتَرِقِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَرْوَانَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ‏ إِنَّ اللَّهَ إِذَا أَرَادَ اللَّهُ أَنْ يَخْلُقَ الْإِمَامَ أَنْزَلَ قَطْرَةً مِنْ مَاءِ الْمُزْنِ فَيَقَعُ عَلَى كُلِّ شَجَرَةٍ فَيَأْكُلُ مِنْهُ ثُمَّ يُوَاقِعُ فَيَخْلُقُ اللَّهُ الْإِمَامَ فَيَسْمَعُ الصَّوْتَ فِي بَطْنِ أُمِّهِ فَإِذَا وَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ رُفِعَ لَهُ مَنَارٌ مِنْ نُورٍ يَرَى أَعْمَالَ الْعِبَادِ فَإِذَا تَرَعْرَعَ كُتِبَ عَلَى عَضُدِهِ الْأَيْمَنِ‏ وَ تَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ صِدْقاً وَ عَدْلًا لا مُبَدِّلَ لِكَلِماتِهِ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ‏

2- حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَرْوَانَ قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع‏ إِذَا دَخَلَ أَحَدُكُمْ عَلَى الْإِمَامِ فَلْيَنْظُرْ مَا يَتَكَلَّمُ بِهِ فَإِنَّ الْإِمَامَ يَسْمَعُ الْكَلَامَ فِي بَطْنِ أُمِّهِ

تمرین این کار را باید انسان در زیارات بکند. تا بعد گسترده بشود.

فَإِذَا هِيَ وَضَعَتْهُ سَطَعَ لَهَا نُورٌ سَاطِعٌ إِلَى السَّمَاءِ

اینها قابل دقت است، یعنی نور از پایین به بالا میرود. در روایت دیگری میفرماید نور من السماء الی الارض. هر دو دو بیان است. گاهی این نور در قوس صعود از ارض به سماء است، گاهی در قوس نزول است.

وَ سَقَطَ وَ فِي عَضُدِهِ الْأَيْمَنِ مَكْتُوبٌ‏ وَ تَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ صِدْقاً وَ عَدْلًا لا مُبَدِّلَ لِكَلِماتِهِ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ‏ فَإِذَا هُوَ تَكَلَّمَ رَفَعَ اللَّهُ لَهُ عَمُوداً وَ يُشْرِفُ بِهِ عَلَى الْأَرْضِ يَعْلَمُ بِهِ أَعْمَالَهُمْ.

این عمود دوم اشراف دارد از آسمان به زمین است. با این اعمال عباد را میبیند. اینکه از آسمان به زمین است و اعمال عباد را میبیند بحث دقیقی میشود.

-سطع لها دارد. برای مادر امام.

مشکل ندارد. به واسطه امام است.

دارد در روایات که پدر بزرگ پیامبر نور درشان بود. بعد که نطفه منتقل شد، آن نور به مادر عبدالله منتقل شد. بعد در عبدالله بود بعد در مادر حضرت و بعد در خود حضرت.

3- حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ سَيْفِ بْنِ عَمِيرَةَ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع‏ الْإِمَامُ يَسْمَعُ الصَّوْتَ فِي بَطْنِ أُمِّهِ فَإِذَا سَقَطَ إِلَى الْأَرْضِ كَتَبَ عَلَى عَضُدِهِ الْأَيْمَنِ‏ وَ تَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ صِدْقاً وَ عَدْلًا لا مُبَدِّلَ لِكَلِماتِهِ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ‏ فَإِذَا تَرَعْرَعَ نُصِبَ لَهُ عَمُودٌ مِنْ نُورٍ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ يَرَى بِهِ أَعْمَالَ الْعِبَادِ.

4- حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ صَالِحِ بْنِ سَهْلٍ الْهَمْدَانِيِّ وَ

بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم، ج‏1، ص: 432

غَيْرِهِ رَوَاهُ عَنْ يُونُسَ بْنِ ظَبْيَانَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِذَا أَرَادَ اللَّهُ أَنْ يَقْبِضَ رُوحَ إِمَامٍ وَ يَخْلُقَ مِنْ بَعْدِهِ إِمَاماً أَنْزَلَ قَطْرَةٍ مِنْ مَاءٍ تَحْتَ الْعَرْشِ إِلَى الْأَرْضِ فَيُلْقِيهَا عَلَى ثَمَرَةٍ أَوْ عَلَى بَقْلَةٍ

بر یک میوه یا سبزی میریزد، سبزی ویژه ای یا میوه خاصی روییده میشود.

فَيَأْكُلُ تِلْكَ الثَّمَرَةَ أَوْ تِلْكَ الْبَقْلَةَ الْإِمَامُ الَّذِي يَخْلُقُ اللَّهُ مِنْهُ نُطْفَةَ الْإِمَامِ

باید یک طهارت ویژه باشد تا نطفه تشکیل بشود. غیر از نظام روحانی، در نظام جسمانی هم باید ویژه باشد.

حضرات معصومین موظف به ظاهر بودند. سر سفر دیگران مینشستند و غذا میخوردند. دعوت میکردند و رفت و آمد داشتند. وقتی نطفه میخواهد بسته بشود باید ویژه باشد. که هیچ خدشه ای بر او نباشد. تا نطفه ای بسته بشود که طهارت کامل داشته باشد.

غیر از اینکه در نظام روحی امام عصمت محفوظ بوده است، در نظام جسمی هم باید اینجایی که نطفه بسته میشود یک طهارت ویژه ای در کار باشد تا آثاری که میخواهد از آن امام نشات بگیرد، ویژه باشد.

-سابقه مادی ندارد؟

از اینجا بر می آید که فقط یک تبدیل در نظام مادی نیست. در ضمن یک موضوع مادی است. آن قطره ویژه نازل شده است. نزول محقق شده است. مثل همان جا که وحی نازل میشود. معجزات انبیاء نازل میشود. رابطه داردبا عالم ماده. اما رابطه ویژه است. مثل حجر الاسود که سنگ بهشتی است.همه اینها در یک وادی است.

در عین اینکه یک بحث مادی است، در عین حال یک ارتباط ویژه بین این بحث مادی و نظام الهیت هست. با اینکه همه اشیاء ان من شیء الا عندنا خزائنه. اما بعضی ارتباطات ارتباط ویژه است.

الَّذِي يَقُومُ مِنْ بَعْدِهِ قَالَ فَيَخْلُقُ اللَّهُ مِنْ تِلْكَ الْقَطْرَةِ نُطْفَةً فِي الصُّلْبِ ثُمَّ يَصِيرُ إِلَى الرَّحِمِ فَيَمْكُثُ فِيهَا أَرْبَعِينَ لَيْلَةً فَإِذَا مَضَى لَهُ أَرْبَعُونَ لَيْلَةً سَمِعَ الصَّوْتَ فَإِذَا مَضَى لَهُ أَرْبَعَةُ أَشْهُرٍ كُتِبَ عَلَى عَضُدِهِ الْأَيْمَنِ‏ وَ تَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ صِدْقاً وَ عَدْلًا لا مُبَدِّلَ لِكَلِماتِهِ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ‏

این در نظام کلی تکون انسان است، منتها در امام نظام روحی ضمیمه اش است. و الا شاید بشود از این استفاده کرد که بعد از 40 روز تاثیرات عالم بیرونی نسبت به جنین که هنوز با اینکه 4 ماه نشده است، همان جنین قبل از چهار ماه، تاثیرات عالم بیرونی به خصوص صداها، معلوم میشود تاثیر دارد.

امام نه فقط صوت اطرافش را میشنود. حالا بیان میکنند.

در نظام تربیتی باید حواسمان باشد که میشود این آثار را لحاظ کرد و دید.

این نشانه امام است ،کتابت این آیه، در نظام نبوت هم نشانه نبوت است. بر بازوی راست است، یا بر کتف است، یا بین دو کتف است، روایات مختلف که آمده است. نظائر اینها که آمده است. بعضی را تطبیق میکنیم. هر کدام از اینها که آمده است، اصل این است که این آیه در نظام ظاهری اینها تثبیت شده است. مهر ولایت و امامت دارند.

دارد که راهب هایی که میدانستند وقتی پیامبر سفر میکرد، از علائمش این بود که درخواست کردند جای مهر را که در شانه راست پیغمبر بود نگاه بکنند. وقتی دیدند که تصدیق کردند که این مهر نبوتی است کهوعده بهش داده شده بود. معلوم میشود که در نظام ظاهر هم آثاری نیست. فقط آثار معنوی نیست. شاید نظام ظاهری اش هم به خاطر این است که جسم آنها هم از علائم باطنی عالم بهره مند است. حجت است برای دیگرانی که میخواهد از اینجا راه پیدا بکنند.

آیه هم زیباست. تمت کلمة ربک. حضرت عیسی هم کلمه خدا بود. صدقا و عدلا، در مقام صدق و عدل این تمام کلمه الهی است. تمام عدل و اعتدال است. تمام صدق و صداقت است.

از سنخ کلمات تغییر پذیر هم نیست که ممکن است در برهه ای صدق و عدل باشد و بعد بدا حاصل بشود. نه. لا مبدل لکلماته. از کلمات تغییر ناپذیر است. جایی است که وجوبی است. محو و اثبات درش راه ندارد. و هو السمیع العلیم. این کلمه تحت اسم سمیع علیم است. لذا صوت را از آغاز شروع میکند به شنیدن. دانایی و علم از اینجا آغاز میشود. و هو السمیع العلیم نشان میدهد که تکون این تحت این دو اسم در این مدت محقق میشود.

این ها خیلی زیباست. دوران تربیتی امام و تکون امام را در آن دوره دارد نشان میدهد که تحت اسم سمیع علیم دارد رشد میکند.

لذا حتما باید مسموعی در کار باشد. حتما باید مظهریت معلومی در کار باشد اگر تحت حیطه اسم علیم دارد کار میکند.

اگر قرآن را با این نگاه… از منظر اسماء الهی انسان نگاه بکند، میبینید رنگ خدا بر همه نظام عالم و آنچه در دین آمده است با رنگ خدا تفسیر میشود. با رنگ خدا دیده میشود.

فَإِذَا خَرَجَ إِلَى الْأَرْضِ أُوتِيَ الْحِكْمَةَ وَ زُيِّنَ بِالْعِلْمِ وَ الْوَقَارِ وَ أُلْبِسَ الْهَيْبَةَ وَ جُعِلَ‏ «1» لَهُ مِصْبَاحٌ مِنْ نُورٍ يَعْرِفُ بِهِ الضَّمِيرَ وَ يَرَى بِهِ أَعْمَالَ الْعِبَادِ.

برای او مصباحی از نور قرار داده میشود. تا ما میگوییم چراغ و لامپ و مهتابی، نظام فیزیکی دیده میشود. اما بلافاصله میگوید مصباح من نور. نور مرتبه علم است. العلم هو النور. یعنی جنس امام از جنس علم است. از جنس معرفت است. با این به ضمائر علم پیدا میکند، معرفت پیدا میکند، در این طریق… این تنها  شان امام نیست. اما برای اینکه امام را معرفی بکند، یکی از شئونش را در ارتباط با عرض اعمال معرفی بکند، اینطوری معرفی شده است. و الا میشود در دوران جنینی و … مراحل دیگری از نظام خلقت امام بیان بشود. این مرتبه برای این نتیجه این سیر طی شده است. تنها سیر نیست. چون امام مظهریت جامع اسماء است. سمیع علیمش مظهریتش این سیر را دارد. در دوران تکون تا تولد.

از این طریق نظام علمش و نظام اطلاعش بر معرفت ضمائر و اعمال. ضمائر ذوات را شام لمیشود و اعمال هم… اعمال را میبیند. یعرف با نظام علم است و با نظام معرفتی امام است که تمام ذات او در این کشیده شده است.

ضمیر یعنی ذات حقایق اشیاء، آنچه آشکار نیست، آنچه آشکار هست را هم میبیند.

یک نکته این است که مراحل تکون چطور ذکر شده است در این روایت. نکته مهم در نظام تربیتی برای ما آن مصباح من نور است. هم اعمال را میبیند هم ضمائر را میشناسد. این در روایات مختلف که آمده است… مثلا در روایت اول آمده است که اذا وقع علی الارض رفع له منار من نور، یک محل نوری که یری اعمال العباد. بواسطه او… وقتی به اوج کمال میرسد، نشاط جوانی میرسد، کتب علی عضده الایمن…

اینکه نور از سماء است الی الارض، اینکه وجود امام نظامش در راستای تحقق همه هستی است، چون از بالا به پایین است. از کانال وجود او دیده میشود. نگاه به اعمال عباد از منظر علتشان است نه از منظر ظاهر عمل. خیلی علم متفاوت میشود.

سماء یعنی ملکوت عالم.

نگاه عمود را کم کم نزدیک بکنیم که چیست. میخواهیم بفهمیم چیست. اول همانطور که ما میشناسیم بیان کرده اند. منار من نور، مصباح من نور، بعد کم کم میفرمایند این خود حقیقت همه اشیاء یک رابطه نوری دارند با امام که از آن منظر با امام رابطه برقرار میکنند میخواهد وجود اشیاء باشد که آن وجود اشیاء به لحاظ نظام فطرتشان باشد که با خدای سبحان مرتبط است، یا بفرمایید آن نظام عهد الست اینها باشد، یا بفرمایید نگاه رابطه مطلق و مقید باشد. که آن عمود نوریه همان نظام اطلاق است که اشراف دارد بر همه … اگر نظام اطلاق شد خیلی بحث دقیق میشود. همان آیه ای که میفرماید هو معکم اینما کنتم. نظام اطلاق است. هیمنه دارد. معیت قیومیه دارد با همه. نظام اطلاق و معیت در نظام امام هست. اشراف دارد. از بالا به پاییین است. منار است. عمود من نور است. با هر مقیدی مطلق هست.

اگر اینطوری شد، رابطه رابطه ان الله یحول بر المرء و قلبه، در نظام ولایت هم ظهور این اسم در نظام امامت سرایت پیدا میکند که معیت امام با افراد معیت اطلاق و تقیید است. فاصله ای بینشان نیست. از مقید به مقید نزدیکتر است اطلاق. لذا نحن اقرب الیه منکم و لکن لاتبصرون. نحن اقرب الیه من حبل الورید.

5- حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَيْنِ عَنْ مُوسَى بْنِ سَعْدَانَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْقَاسِمِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ رَاشِدٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ‏ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى إِذَا أَحَبَّ أَنْ يَخْلُقَ الْإِمَامَ أَمَرَ مَلَكاً أَنْ يَأْخُذَ شَرْبَةً «2» مِنْ مَاءٍ تَحْتَ الْعَرْشِ فَيَسْقِيهَا إِيَّاهُ فَمِنْ ذَلِكَ يَخْلُقُ الْإِمَامَ وَ يَمْكُثُ أَرْبَعِينَ يَوْماً وَ لَيْلَةً فِي بَطْنِ أُمِّهِ لَا يَسْمَعُ الصَّوْتَ ثُمَّ يَسْمَعُ بَعْدَ ذَلِكَ الْكَلَامَ فَإِذَا وُلِدَ بَعَثَ ذَلِكَ الْمَلَكَ فَيَكْتُبُ بَيْنَ عَيْنَيْهِ‏ وَ تَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ صِدْقاً وَ عَدْلًا لا مُبَدِّلَ لِكَلِماتِهِ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ‏ فَإِذَا مَضَى الْإِمَامُ الَّذِي كَانَ مِنْ قَبْلِهِ رَفَعَ لِهَذَا مَنَاراً مِنْ نُورٍ يَنْظُرُ بِهِ إِلَى أَعْمَالِ الْخَلَائِقِ فَبِهَذَا يَحْتَجُّ اللَّهُ عَلَى خَلْقِهِ.

به همین احتجاج میکند خدا بر خلقش. همین جزء احتجاجات است که مگر نگفتیم به شما که امام ناظر است و امام میبیند، همین جزء احتجاجات است. خود این دیدن چه فایده ای دارد؟ اثر این دیدن این است که احتجاج میشود با این. اعمال بندگان با توجه به این و معرفت به این مراقبه درش صورت میگیرد وقتی بدانند که امام میبیند.

وقتی ارتباط لحظه به لحظه است غیبت معنا نیمدهد. میشود فرج شخصی. میابد که این ارتباط هست.

اینهایی که دارند میگویند قابل شهود است. از طرف امام محقق است. موجود است. از طرف بندگان قابل شهود است. و اگرنه بیان نمیکردند. اینکه بیان میکنند برای این است که این مرتبه قابل ادراک است که اگر کسی مراقبه بکند میابد مراقبت امام را بر خودش. رابطه اش محقق است. برایش غیبت معنا نمیدهد.

6- حَدَّثَنَا الْهَيْثَمُ بْنُ أَبِي الْمَسْرُوقِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ فَضِيلَةَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَرْوَانَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع يَقُولُ‏ إِنَّ الْإِمَامَ مِنَّا يَسْمَعُ الْكَلَامَ فِي بَطْنِ أُمِّهِ فَإِذَا وَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ بَعَثَ اللَّهُ مَلَكاً فَكَتَبَ عَلَى عَضُدِهِ‏ وَ تَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ صِدْقاً وَ عَدْلًا لا مُبَدِّلَ لِكَلِماتِهِ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ‏ ثُمَّ يَرْفَعُ لَهُ عَمُوداً مِنْ نُورٍ يَرَى بِهِ أَعْمَالَ الْعِبَادِ.

در روایات دارد که عمود کشیده شده از تحت ارضین سبع تا عرش الهی.

عمود یعنی قوام وجود.

عمود یعنی آن رابطه های فقری که موجودات با خدا دارند. امام از آنجا به هستی نگاه میکند که میشود عمود از نور. حقیقت وجودی است که این عین فقر به اوست. عین ربط به اوست. آن رابطه فقری را مرحوم ملاصدرا میگوید امکان فقری نوری است. در عین اینکه فقر است، لکن فقر نوری است. خیلی لطیف میشود. عمود من نور همان رابطه فقری میشود. عین فقر و ربط هستند. اگر به همه چیز به این صورت که همه عین ربط هستند نگاه بشود همان اطلاق است. تقیید یک حد از اطلاق است. یک ظهوری از اطلاق است. عین ربط به اطلاق میشود. خودش چیزی ندارد برای خودش.

7- حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ مُقَاتِلٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ أَحْمَدَ

بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم، ج‏1، ص: 433

الْمِنْقَرِيِّ عَنْ يُونُسَ بْنِ ظَبْيَانَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ‏ إِنَّ اللَّهَ إِذَا أَرَادَ خَلْقَ إِمَامٍ أَنْزَلَ قَطْرَةً مِنْ تَحْتِ عَرْشِهِ عَلَى بَقْلَةٍ مِنْ بَقْلِ الْأَرْضِ أَوْ ثَمَرَةٍ مِنْ ثِمَارِهَا فَأَكَلَ مِنْهَا الْإِمَامُ فَتَكُونُ نُطْفَةً مِنْ تِلْكَ الْقَطْرَةِ فَإِذَا مَكَثَ فِي بَطْنِ أُمِّهِ أَرْبَعِينَ يَوْماً سَمِعَ الصَّوْتَ فَإِذَا تَمَّتْ لَهُ أَرْبَعَةُ أَشْهُرٍ كُتِبَ عَلَى عَضُدِهِ الْأَيْمَنِ‏ وَ تَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ صِدْقاً وَ عَدْلًا لا مُبَدِّلَ لِكَلِماتِهِ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ‏ فَإِذَا وَضَعَتْهُ أُمُّهُ عَلَى الْأَرْضِ زُيِّنَ بِالْحِكْمَةِ وَ جُعِلَ لَهُ مِصْبَاحٌ مِنْ نُورٍ يَرَى بِهِ أَعْمَالَهُمْ.

8- حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ‏ «1» عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِي نَجْرَانَ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ مُقَاتِلٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ يُونُسَ بْنِ ظَبْيَانَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ‏ إِنَّ اللَّهَ إِذَا أَرَادَ خَلَقَ إِمَامٍ أَنْزَلَ قَطْرَةً مِنْ تَحْتِ عَرْشِهِ عَلَى بَقْلَةٍ مِنْ بَقْلِ الْأَرْضِ أَوْ ثَمَرَةٍ مِنْ أَثْمَارَهَا فَأَكَلَهَا الَّذِي يَكُونُ مِنْهُ الْإِمَامُ فَكَانَتْ تِلْكَ النُّطْفَةُ مِنْ تِلْكَ الْقَطْرَةِ فَإِذَا مَضَتْ عَلَيْهِ أَرْبَعُونَ يَوْماً سَمِعَ الصَّوْتَ فِي بَطْنِ أُمِّهِ فَإِذَا مَضَتْ عَلَيْهِ أَرْبَعَةُ أَشْهُرٍ كُتِبَ عَلَى عَضُدِهِ الْأَيْمَنِ‏ وَ تَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ صِدْقاً وَ عَدْلًا لا مُبَدِّلَ لِكَلِماتِهِ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ‏ فَإِذَا سَقَطَ مِنْ بَطْنِ أُمِّهِ زُيِّنَ بِالْحِكْمَةِ وَ جُعِلَ لَهُ مِصْبَاحٌ مِنْ نُورٍ يَرَى بِهِ أَعْمَالَهُمْ.

9- حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ الْحُسَيْنِ عَنْ أَبِي الْحُسَيْنِ‏ «2» أَحْمَدَ بْنِ الْحُصَيْنِ الْحُسَيْنِيِّ وَ الْمُخْتَارِ بْنِ زِيَادٍ جَمِيعاً عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي سُكَيْنَةَ عَنْ بَعْضِ رِجَالِهِ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أُوَدِّعُهُ

هر سال میرفت مکه برای دیدن حضرت. عده زیادی از یاران حضرت ملاقاتشان در حج بوده است. از عراق می آمدند مکه، هم حجشان را انجام میدادند، هم امام را میدیدند و خیلی وقایع هست.

اگر کسی ملاقات حجیه را در بیاورد یک رساله است خودش. رساله مفصل.

ملاقات هایی که بین یاران امام که در جاهی مختلف بودند، قرارشان در حج بوده است. این را میخواستند تثبیت بکنند. که بعدا هم امام زمان حتما در مواقف حاضرند.

اصلا میگویند میگوییم بیایید حج تا ما را ببینید. ما را بشناسید. روایات متعدد دارد. بیایید ما را ببینید.

روایات متعدد دارد.

این را هم سنت میکردند. فرهنگ بشود. یاران امام میروند در حج در زمان حضرات فرهنگ بشود تا زمان غیبت هم مردم با نگاه ولایی بروند حج. یعنی آن جایی که اوج توحید است، رسیدن به تو از راه ولایت است. امکان ندارد از غیر راه ولایت.

حتی جایی که اوج توحید است و کعبه است، میگوید از راه ما.

فَقَالَ اجْلِسْ شِبْهَ الْمُغْضَبِ

حضرت با یارانشان نظام تربیتی شان هم قوی بوده است. زودی با اینها تندی میکردند، این تندی خیلی تاثیر میگذاشت. خطایی مرتکب نشده است. حضرت با یک جدیتی به این گفت. این احساس میکرد که نکند من خطایی کردم.

ثُمَّ قَالَ يَا إِسْحَاقُ كَأَنَّكَ تَرَى أَنَا مِنْ هَذَا الْخَلْقِ

تو فکر میکنی من هم مثل بقیه ام؟ معرفت او را میخواسته اند ببرند بالا. الان نگاه نکنید که روایات سر در نزد ما مثل آب خوردن است. یک روایت سر در نزد یک شاگرد امام گاهی حکم اعدام داشت. لذا معرفت ها به سختی محقق میشد.

یک روایت که القا میشد تا مدت ها مکیف بودند که یک گوشه از شان ولایت حضرات پرده برداری شده است. گاهی تحفه میبردند برای همدیگر. روایت هم دارد که سبب تفاخر بر همدیگر میدنستند که حضرت این را به من گفت. این را هم تفاخری میدیدند.

أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ الْإِمَامَ مِنَّا بَعْدَ الْإِمَامِ يَسْمَعُ فِي بَطْنِ أُمِّهِ

نمیگوید آنی که نزدیکش است. اطلاق دارد. روایات قبل هم اطلاق داشت.

فَإِذَا وَضَعَتْهُ أُمُّهُ كَتَبَ اللَّهُ عَلَى عَضُدِهِ الْأَيْمَنِ‏ وَ تَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ صِدْقاً وَ عَدْلًا لا مُبَدِّلَ لِكَلِماتِهِ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ‏ فَإِذَا شَبَّ وَ تَرَعْرَعَ

وقتی جوان شد و رشد کامل شد.

نُصِبَ لَهُ عَمُودٌ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ يَنْظُرُ بِهِ إِلَى أَعْمَالِ‏

بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم، ج‏1، ص: 434

الْعِبَادِ.

انبیاء رابطه شان از طریق جبرئیل بود. معصومین ارتباطشان از طریق این عمود است. آیا جبرئیل شانی از شئون پیامبر نبود؟ چرا. این عمود شانی از شئون حضرات نیست؟ چرا.

10- حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ الْحُسَيْنِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِي نَجْرَانَ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ أَحْمَدَ الْمِنْقَرِيِّ عَنْ يُونُسَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ‏ إِنَّ اللَّهَ إِذَا أَرَادَ خَلْقَ إِمَامٍ أَنْزَلَ قَطْرَةً مِنْ تَحْتِ عَرْشِهِ عَلَى بَقْلَةٍ مِنْ بَقْلِ الْأَرْضِ أَوْ ثَمَرَةٍ مِنْ ثِمَارِهَا فَأَكَلَهَا الْإِمَامُ الَّذِي يَكُونُ مِنْهُ الْإِمَامُ فَكَانَتِ النُّطْفَةُ مِنْ تِلْكَ الْقَطْرَةِ فَإِذَا مَكَثَ فِي بَطْنِ أُمِّهِ أَرْبَعِينَ يَوْماً سَمِعَ الصَّوْتَ فَإِذَا مَضَى أَرْبَعَةُ أَشْهُرٍ كُتِبَ عَلَى عَضُدِهِ الْأَيْمَنِ‏ وَ تَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ صِدْقاً وَ عَدْلًا لا مُبَدِّلَ لِكَلِماتِهِ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ‏ فَإِذَا سَقَطَ مِنْ بَطْنِ أُمِّهِ أُوتِيَ الْحِكْمَةَ وَ جُعِلَ لَهُ مِصْبَاحٌ يَرَى بِهِ أَعْمَالَهُمْ.

11- حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ خَالِدٍ الجوائي‏ «1» [الْجَوَّانِ‏] عَنْ أَحَدِهِمَا ع قَالَ: إِنَّ الْإِمَامَ لَيَسْمَعُ الصَّوْتَ فِي بَطْنِ أُمِّهِ فَإِذَا فُصِلَ مِنْ أُمِّهِ كُتِبَ عَلَى عَضُدِهِ الْأَيْمَنِ‏ وَ تَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ صِدْقاً وَ عَدْلًا لا مُبَدِّلَ لِكَلِماتِهِ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ‏ فَإِذَا قُضِيَتْ إِلَيْهِ الْأُمُورُ رُفِعَ لَهُ عَمُودٌ مِنْ نُورٍ يَرَى بِهِ أَعْمَالَ الْخَلَائِقِ.

-این نور در وجود آبا بوده است، روایتی هم داشتیم که میوه ای یا … میخورند حضرات. جمعش به چیست؟

تا به حال یک حقیقتی همراه این افراد بود. حالا میخواهد شکل مادی پیدا بکند. سبب قریبش یا آن آب است یا میوه بهشتی است یا چیزهایی که در روایات آمده است.

در پاسخ: در روایت دارد که حضرات در یک هفته به اندازه شش ماه یا یک سال شما رشد میکنند. شب و ترعرع اینطور نیست که مثلا در 17 سالگی باشد.

بعضی از اینها کمالات شخصی است. بعضی مربوط به احتجاج بر خلق است. آنهایی که برای احتجاج خلق است برای وقتی است که اینها امام میشوند و نظام احتجاج محقق میشود.لذا امام قبل از اینکه امام بشود با بعد از اینکه امام بشود متفاوت است؟ بله. خودشان فرمودند متفاوت است.

قبلا علم داشت، اطلاق داشت، اما حجت نبود. حجت وقتی است که امامت محقق میشود. تغییر به لحاظ خودش نیست. به لحاظ ارتباط است. دارد شکل میگیرد در نظام ارتباطی با مردم. رابطه با مردم.

در آخر روایت یازدهم میفرماید که فَإِذَا قُضِيَتْ إِلَيْهِ الْأُمُورُ رُفِعَ لَهُ عَمُودٌ مِنْ نُورٍ يَرَى بِهِ أَعْمَالَ الْخَلَائِقِ.

یعنی از حالا به بعد نظام احتجاج است. به عنوان امام مردم. روایات دیگر را تصحیح میکند. دانستن محفوظ است. اما کی احتجاج میشود؟ وقتی به او آن امر واگذار میشود.

هنوز هیچ دیدگاهی وجود ندارد.

اولین کسی باشید که برای “مهدویت | جلسه 101” دیدگاه می‌گذارید;

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

میزان رضایت خود را در ارزیابی وارد کنید*

دریافت دوره آموزشی

لطفا جهت دریافت، اطلاعات خواسته شده را وارد نمایید