بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: عرضه اعمال بر امام زمان(عج) در هر زمان – شهود امام نسبت به اعمال انسان از درون خود آن شخص است، که با عمودی از نور الهی، احاطه و نگاه، بر وجود همه دارند.
بحثی که در جلسه قبل خدمت دوستان بودیم بحث عرض اعمال بود. یکی از بحث های مهمی است که مرتبط با خیلی از مباحث دیگر میشود. شاخه بحث امامت و علم است. هم بحث انسان شناسی و امام شناسی هم شاخه ای از بحث علم است. در مبحث اخلاق هم بحث عرض اعمال از شاخه های اخلاق هم هست. چون عرض اعمال بر امام و رسول باعث میشود انسان مراقبه این عمل را داشته باشد. در روایات اشاره شده است.
بحث عرض اعمال در انسان شناسی اسلامی یکی از مباحث مهم میشود که رابطه بین امام و انسان و هستی چگونه است. یکی از مباحث مرتبط با بحث شناخت عمل است که حقیقت عمل چیست. در عرضه اعمال آنچه عرضه میشود بر امام چیست. آنی که سیری الله عملکم و رسوله و المومنون چیست که خدا میبیند، رسول میبیند و مومنین که حضرات معصومین هستند میبینند.
اینها شاخه های مهمی است که اگر بخواهیم این بحث را جایگاه یابی بکنیم در نظام فکری الهی، به جاهای مختلفی مرتبط میشود و یک بحث چندجانبه است که وقتی انسان این بحث را اجمالا میفهمد، یک دفعه میبینید نزدیک صد روایت را در یک باب فهمیده است. بعد میبینید در ابواب دیگر هم قسمتی از روایات آن ابواب را هم فهمیده است.
مثلا مرتبط با بحث معاد هم هست. ما یعاین عند الموت در وقت احتضار، یکی از مباحثی که مطرح میشود بحث عرضه اعمال در آن لحظه بر امامان است. بر حضرات معصومین است. از جمله بعد از موت است. وقتی او را در قبر قرار دادند اعمال او یکجا عرضه میشود بر امام. یکی ما یعاین عندالموت بود. یکی هم بعد الموت است.
پس یک بحث کش داری است. از اخلاق تا توحید که سیری الله. اینکه خدا میبیند علم الهی نسبت به عمل ما و ارتباط با ما بحث توحید است.
پس یک بحث چندجانبه است که هم در مباحث فکری جایگاه عظیمی پیدا میکند، هم در جایگاه عملی و اخلاقی که مراقبات ویژه ای را به دنبال خودش می آورد که انسان جایی نیست که خلوت برایش باشد و خالی باشد. در نگاه الهی نظامات اجتماعی را بخواهند بنویسند و اجرا بکنند، از مسائلی که میتواند تاثیر گذار باشد در نظامات اجتماعی و جزء مباحثی باشد که میتواند طرحش تاثیر گذار باشد، بحث نظام رویت و اشراف امام است و رابطه اش با مامومین. نگاه مطلوبی که دین ترسیم میکند، رابطه ای است که امام اشراف تام دارد به مامومین. اطلاع کامل دارد بر مامومین. نه فقط بر نظام ظاهری شان، بلکه بر تمام نظام باطنی شان.
یک نگاه دیگر که در بحث عرض اعمال هست در نظام امامت این است که مومنین با توجه به اینکه امام به تار و پود اینها اطلاع دارد قبل از عمل به نحوی که انا انزلناه فی لیلة القدر، همه بر بیوت آنها نازل میشود و از بیوت آنها صادر میشود. ارادة الرب فی مقادیر الامور تحبط الیکم و تصدر من بیوتکم. این از جانب قبل از تحقق عمل در قوس نزول عمل باید در وجود آنها تقدیرش از جانب خدای سبحان رقم بخورد تا به اجرا کشیده بشود، در قوس صعود هم که عمل انجام میشود، از اولین لحظه ای که عمل شروع به تحقق پیدا میکند، تا به مراتبش. همانطور که شب های قدر مراتب داشت، تفصیل و تحقیق داشت، در اینجا هم تفصیل و تحقیق دارد. یعنی گاهی هر لحظه عرضه میشود. گاهی صبح و شام عرضه میشود. اینها روایات است. گاهی کل یوم عرضه میشود بر امام. گاهی هفته ای دوبار عرضه میشود. گاهی هفته ای یکبار. گاهی ماهی یکبار. گاهی نیمه های شعبان است. گاهی در شب های قدر است. گاهی در طول عمر است. یکبار در آخرین لحظه بر امام عرضه میشود، گاهی بعد از موت است. همه اینها در روایات آمده است. هر کدام از اینها یک مرتبه از عرض اعمال و یک مرتبه از تثبیت است. در بعضی از روایات دارد که در طول سال یکبار عرضه میشود بر پیغمبر و امیر مومنان.
یک بحث دیگر این است که در بحث مراقبه روایاتی را خواندیم که وقتی امام معصومین میخواهد نطفه اش بسته بشود، آبی را بر بغله؟ یا ثمری نازل میکند، آن بغل یا ثمر از آن سیراب بشود و از آن نشات بگیرد، آن سبزی و میوه منشا نطفه امام بشود. در رحم مادر تا 40 روزگی، بعد چه وقایعی و بعد از 4 ماهگی میشنود همه صداها را، وقتی به دنیا می آید عمودی از نور در بعضی از روایات دارد که برای او قرار میگیرد که این عمود از نور… اینها معارف عظیمی است که در این روایات بیان شده است که دارد رابطه امام را با ما تعریف میکند که … عمود از نور در هر جانی از آن عمود نور ارتباطی است. یعنی در یک دسته روایات این است که عمودی از نور است که همه اعمال را در همه افراد مومن و غیر مومن، با آن عمود نور میبینند.
در پاسخ: بعضی جاها دارد که از هنگام ولادت، بعضی جاها دارد از هنگام امامت.
گاهی میفرماید که این عمود نوری که امام از آسمان… این عمود نور چیست که من السماء الی الارض است؟ یعنی از آسمان به پایین، نه از پایین به بالا. از آن منظر نگاه میکنند. به همه جان ها مرتبط است. در بعضی روایات دارد که همه اشیاء را میبیند از عمود نور. یعنی به اعمال انسان ها منحصر نمیشود. در بعضی روایات دارد که مثل قمر و ماه که در آسمان اشراف دارد بر همه اشیاء، مثل ماه میماند که اشراف دارد بر همه اشیاء. در بعضی روایات فرمود بر اعمال بندگان. در بعضی روایات میفرماید بر اعمال نیک و بد بندگان.
در بعضی روایات میفرمایند در هر شهر و قریه ای مناری برای امام قرار داد که این عمود نوری که برای امام برافراشته شده است، با ارتباط با مناری که در آن بلاد است… ببینید منار چیست در آن بلاد؟ اینها قطعا هیچکدام مادی نیستند. چون عمود من نور. منار یعنی محل نور. نه مناره ای که از مسجد باشد که بلند باشد. تشبیه معقول به محسوس است. چنانچه مناره در یک شهر جزء بلندترین مکان آن شهر بود که جوری میساختند که اشراف به شهر داشته باشد و صدا از آنجا خوب شنیده شود و شهر از آنجا خوب دیده بشود، تعبیر میکند که مناری در هر شهری قرار داده شده است که امام از طریق عمود نور از طریق مناری که در هر قریه است-اینها خیلی حرف های دقیقی است-اعمال آن قریه را میابد. این منار آیا یک حقیقت نوریه مجرده است؟ یک ظهور مادی هم میتواند داشته باشد این منار؟ ممکن است عالمی باشد، شخصی باشد، حجتی باشد از حجج آنها که از طریق جان او، یا نه، ظهور خود اوست در آن بلد. یعنی امام غیر از ظهور فردی که در هر جانی دارد-این را میشود استفاده کرد- یک ظهور اجتماعی هم در بلاد مومنین برای امام هست که از آنجا به اعمال اجتماعی اهل بلد نگاه میکند که اعمال اجتماعی یعنی روابط اینها، ارتباطات بیرونی اینها. روابط اجتماعی اینها که این دسته روایات کم هم نیست که در هر قریه ای مناری هست که امام از آن منار نگاه میکند.
اینها بحث هایی است که در مباحث معرفتی ما مغفول مانده است و بهش نگاه نشده است که ازش بشود کاربردی استفاده کرد. اگر قرار بود اینها فقط به معزلی باشند و کنار باشند گفته نمیشد. اگر قابل فهم نبود گفته نمیشد. پس معلوم میشود که هم کاربردی است و هدایتگری دارد، هم قابل فهم است. هم قابل این است که ازش استفاده بکنند. معلوم میشود گفتنشان که حضرات فرمودند و مکرر هم فرمودند، خیلی جاها ابتدای به ساکن هم فرمودند، نه اینکه کسی سوال کرده باشد و فرموده باشند که فقط جواب سوال باشد. نه. ابتدا به ساکن خود حضرات فرمودند، معلوم میشود امری است که تاثیر گذار است، هدایتگر است. اگر نگاه به این مسئله بشود، باز کردن این که این عمود نور که رابطه امام است با همه، یک رابطه با جان های افراد پیدا میکند، یعنی وجودی. رابطه عمود نور با افراد میشود رابطه مطلق با مقید. یعنی هرجا مقیدی باشد، مطلق باهاش هست. نور حقیقت، آن نظام فطری، الست بربکم است که مطلق وجودات است، آن مطلقی است که همراه همه وجودات است. آن نور وجودی رابطه امام است با همه افراد. معلوم میشود اجتماع هم یک نور فطری دارد که مجموعه افراد در کنار همدیگر یک نور فطری دارند که میشود مناری که در بلاد است که یک فرهنگ اجتماعی میتواند شکل بگیرد از آن. باید در نظام یک شهر یک فرهنگ امامت شکل بگیرد. هر شهری باید فرهنگ امامت درش شکل بگیرد که نماد ارتباط امام است با آن شهر. غیر از آنکه نماد امامت باید در هر جانی شکل بگیرد، باید در هر شهری مشهود باشد. آن مناری که در بلاد است. یعنی هر کسی به شهری که شهر ایمانی است وارد میشود، نماد امامت و بروز فرهنگ امامت را میبیند و میابد. امام از طریق آن نماد و آن بروز به آن اجتماع نظر میکند. پس هم یک اعمال فردی و هم یک اعمال اجتماعی و ارتباط باید تعریف بشود. اینها اگر در مباحث اجتماعی ما خوب دیده بشود، به هم مرتبط بشوند و دست به دست هم بدهند، میبینید ما برای نوع شهر سازی مان هم با این نگاه ها حرف داریم. یعنی تشبیه معقول به محسوس است. آن نظام معقول باید در نظام محسوس هم بروز داشته باشد. همچنانکه نظام امامت باید در جان های افراد بروز داشته باشد و نشان داده بشود که این عرض اعمال میخواهد این را نشان بدهد. یکی از مباحث عرض اعمال است. میخواهد نشان بدهد هر جانی چگونه با امام ارتباط دارد. اگر هر لحظه است، اگر صبح و شام است، اگر هر هفته است، اگر ماه و سال است و در پایان عمر است، دائما این نمادش در وجود این باید تحقق پیدا بکند. یعنی کسی که میبیند یک آدم مراقب میبیند که این مراقب دارد. میبیند یک استادی همراهش است دائما. میبیند یک امامی جلو رویش است دائما. این نگاه برای کسی که رها باشد با کسی که اینطور تحت قیمومت و رهبری باشد، تحت هدایت باشد متفاوت نیست؟ دیده نمیشود این در وجود افرادی که اینطور … باید دیده بشود. یعنی این نباید فقط در نگاه سری و خفایای وجود انسان باشد که آنجا هم باید باشد. باید در نظام ظاهری هم سرایت بکند. اگر در نظام ظاهری سرایت کرد اثرش این میشود که این فرد دارد تبلیغ امام را میکند در اجتماع که بقیه هم این را بفهمند و بیابند و بقیه هم این نظام در وجودشان شکل بگیرد تا بشود نظام اجتماعی شکل بگیرد تا جریان وجود و حضور امام در یک اجتماع دیده بشود که وقتی یک کسی وارد یک شهری میشود بیابد که این شهر امام دارند. مناری که در این قریه قرار گرفته است نماد امامت است در این شهر که حضور امام آشکار میشود.
در بصائر در باب 7 باب في الأئمة أنهم تعرض عليهم الأعمال في أمر العمود الذي يرفع للأئمة و ما يصنع بهم في بطون أمهاتهم در روایت چهارم که مفصل تر بود داشت که لَهُ مِصْبَاحٌ مِنْ نُورٍ يَعْرِفُ بِهِ الضَّمِيرَ وَ يَرَى بِهِ أَعْمَالَ الْعِبَادِ، گاهی دارد که یرفع له عمودا من نور یری به اعمال العباد، گاهی میفرماید نصب له عمودٌ من السماء الی الارض که ینظر به الی اعمال العباد، در باب دیگری میفرماید ان الامام یری ما بین المشرق و المغرب بالنور. اینها همه در بحث امام زمان علیه السلام عینی میشود. یعنی بحث عرض اعمال که اینجا به صورت پنهانی در حضور حضرات دیگر بوده است، در زمان امام زمان علیه السلام عینی میشود. یعنی مراقبه اعمال در زمان ظهور رویت امام، عرضه اعمال بر امام عینی میشود. وقتی عینی میشود، مراقبه اش شدیدتر میشود. اثرش شدیدتر میشود. البته آنجایی که در دوران غیبت است اگر کسی به این مرتبه رسید، معرفت این نسبت به رعایت اشد از وقتی است که میبیند و رعایت میکند. چون این با قدم عبودی رسید به رویت. اما آنجا همه میبینند. آنی هم که نخواهد مضطر به رعایت میشود. اینها متفاوت است با همدیگر. پس دوران غیبت از جهتی اعظم از دوران ظهور است، در روایت هم دارد. در روایت دارد که ایمان در دوران غیبت اعظم از همه زمانهاست.
-از همه زمان های سابق.
نه. دارد از همه زمانها. علتش این است که دورانی است که از ظاهر به باطن میرسد انسان. اما در دوران ظهور، وقتی میخواهد دوران ظهور محقق بشود، فشارهای آخر همه را میرساند. ابتلائات آخر و سختی های آخر جوری میشود که این باور عمومیت پیدا میکند. اما ابتلائات شدید آنها را میرساند. اگر کسی نرسید برایش دیده میشود، اما برایش میشود عذاب.
در جای دیگر میفرمایند که فاذا وضعته، وقتی مادرش امام را متولد میکند، سطع له نور ما بین السماء و الارض که از آسمان تا زمین کشیده شده است، فاذا درج، وقتی امامت برای او مدرج میشود و قرارداده میشود، رفع له عمود من نور یری به ما بین المشرق و المغرب. این مشرق و مغرب یعنی همه عرض. نه یعنی نیم کره. مشرق و مغرب یعنی همه هستی را نور این در رویت فرا میگیرد.
در تمام این روایات به این آیه استشهاد کرده اند که ِ وَ تَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ صِدْقاً وَ عَدْلًا لا مُبَدِّلَ لِكَلِماتِهِ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيم. امام مظهر اسم سمیع و علیم میشود. میشنود و میداند. این نوشتن بر دست راست حضرت که این آیه نوشته میشود، که این قطعی است و تبدیل پذیر نیست. جزء لوح محفوظ الهی است. این مظهر اسم سمیع و علیم حضرت حق میشود که میشنود و میداند. سمیع و علیم است. بصیر هم در علیم قرار میگیرد. یری ما بین المشرق و المغرب.
-این نوشتن بر دست حضرت خصوصیت دارد؟
قطعیت است. کتب علیکم الصیام کما کتب علی الذین من قبلکم، یعنی فرض، وجوب، حتمیت، قطعیت. که این ممکن است علائم ظاهری هم داشته باشد که در بدن حضرات معصومین هم ممکن است مهر امامت دیده بشود. مانعی هم ندارد که در بعضی از نقل ها هم هست.
بعد میفرماید حتی اذا شب وقتی جوان میشود و رشدش کامل میشود، رفع الله له عمودا من نور، یری فیه الدنیا و ما فیها. این تعبیرات همه مکمل هم است. یکجا میفرمود عباد را، یک جا میفرمود شرق و غرب را، اینجا میفرماید یری فیه الدنیا و ما فیها لایستر عنه منها شیء. از امام نسبت به دنیا چیزی مخفی نیست. پنهان نمیماند.
یعنی این نظام امامت فقط در نظام امام بودن تشریعی اش فقط نیست. در نظام امامت تکوینی هم هست. در نظام امامت تکوینی واسطه فیض همه هستی است، در نظام امامت تشریعی، واسطه امامت همه عباد و بندگان است. پس هر دو جهت در این نگاه و عمود نوریه قرار میگیرد. پس هر دو جهت درش هست.
در باب نهم میفرماید باب في الإمام يرفع له في كل بلد منار و ينظر فيه إلى أعمال العباد. اینجا یک بحث دیگری است. تا اینجا این بود که یک عمود است، از این عمود به همه بندگان نگاه میکند. آن که گفته شد بحثش را کردیم این قسمت بود که در هر شهری یک مناری قرار میگیرد که از آن منار به اعمال عباد نگاه میشود. از طریق منار مرتبط با اعمال عباد میشود. این منافات با قبلی ندارد. چون وسائط در اینجا حاجب نیستند. یعنی اینکه امام با هر شخصی مرتبط است و هر شخصی یک تجلی از نظام وجود امام است و هر عملش مرتبط محض با امام است، این منافات ندارد که یک مناری در بلاد قرار میگیرد که این منار قرار بدهند خیلی جای کنکاش و دقت و بیان دارد و نتیجه ازش زیاد است.
1- حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ حَدِيدٍ عَنْ جَمِيلِ بْنِ دَرَّاجٍ قَالَ رَوَى غَيْرُ وَاحِدٍ مِنْ أَصْحَابِنَا قَالَ: لَا تَتَكَلَّمُوا فِي الْإِمَامِ
در مورد امام اینقدر راحت صحبت نکنید فکر بکنید یک چیز دم دستی است.
فَإِنَّ الْإِمَامَ يَسْمَعُ الْكَلَامَ وَ هُوَ جَنِينٌ فِي بَطْنِ أُمِّهِ فَإِذَا وَضَعَتْهُ كَتَبَ الْمَلَكُ بَيْنَ عَيْنَيْهِ وَ تَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ صِدْقاً وَ عَدْلًا لا مُبَدِّلَ لِكَلِماتِهِ فَإِذَا قَامَ بِالْأَمْرِ رُفِعَ لَهُ فِي كُلِّ بَلَدٍ منارا [مَنَارٌ] وَ يَنْظُرُ بِهِ إِلَى أَعْمَالِ الْعِبَادِ.
اینجا آن نگاه مرکزیت نظام امامت در هر شهری دارد تثبیت میشود.
در پاسخ: چرا این را اختصاص دادند که باید در بلد منار باشد. یعنی یک مرتبه عظیم. این مرتبه فقط مرتبه مادی نیست. میتواند تنزل مادی هم داشته باشد؟ میتواند. مثال عرض میکنم. اگر امام جمعه هر شهری بشود مظهر امام، این میشود آن منار امامی که در آن شهر هست که از طریق او، در ارتباط با او به اعمال عباد در نظام اجتماعی شان نظر میشود. در عین اینکه امام در نظام فردی اش با هر جانی مرتبط است. پس یک رابطه اجتماعی شکل میگیرد از طریق این منار. از طریق چیزی که نظام امامت را متجلی میکند. مثلا در مسجد یک محله امام جماعت میشود منار امام. این منار امام اگر آن امام خودش را در این رابطه ببیند و مردم امام را در این رابطه ببینند، ببینید خود این چقدر رابطه ایجاد میکند که انسان دارد میرود مسجد به محضر امام جماعت آن مسجد دارد میرسد اینطور احساس بکند که این منار امام است در این مسجد و این محله. امام هم از جهت طهارت خودش را به رتبه ای برساند و نگاهش را به گونه ای بکند که میخواهد جای پای امام را در این مسجد پر بکند. رابطه اجتماعی شکل میگیرد دنبال این. یعنی مردم در این رابطه حضور امام از طریق این منار برایشان محسوس میشود.
این یک روایت نیست که بگوییم راوی اشتباه ذکر کرده است. اینجا 7 روایت فقط در این باب ذکر کرده است. در ابواب دیگر هم هست. در بحار که الی ما شاء الله است. در روایت بعدی میفرماید:
وَ جُعِلَ لَهُ فِي كُلِّ قَرْيَةٍ عَمُودٌ مِنْ نُورٍ يَرَى بِهِ مَا يَعْمَلُ أَهْلُهَا فِيهَا
اهل آن بلد اگر کاری میکنند در محضر او و رویت او قرار میگیرد از طریق آن منار. لذا یک جوری میشود که یک اشراف اجتماعی پیدا میکند. اشراف اجتماعی که رتق و فتق امور میشود از آن طریق محقق میشود. ببینید چقدر زیبا میشود که باید در هر بلدی امام باشد. حالا اگر یک بلد شهر است، یک امام جمعه پیدا میکند، امام های مساجد میشوند تابع این. او منار آن بلد میشود و هر محله ای هم مناری پیدا میکند. این در نظام اجتماعی اش. غیر از اینکه در نظام تکوینی اش و نظام انفسی اش هم امام با هر شخصی همین رابطه را به صورت اختصاصی هم دارد که اعمال او را با آن خفایای وجودش امام مطلع است. اما اینجا این منار یک شکل دهی ظاهری به اعمال است که اعمال اجتماعی با رابطه با امامت تعریف بشود، با نظام امامت. ما الان نظامی که الان برایمان تعریف شده است در نظام اجتماعی نظام امامت نیست. این نظام نظام امامت نیست. اگر بخواهد نظام امامت کاربردی بشود، یعنی شهرسازی ما، نظام اداری ما، نظام ارتباطی ما، نظام روابط اجتماعی ما بر اساس نظام امامت باشد، یک مدل کاری میطلبد برای خودش. این ظاهر نماد آن باطن بشود تا از این ظاهر به سمت آن باطن حرکت صورت بگیرد.
-احکام فقهی هم میشود برش بار کرد؟
بله. با این نگاه میشود. یعنی تحقق این به عنوان یک وظیفه تلقی میشود. یک نظام وجوبی پیدا میکند که این متحقق بشود در یک اجتماع. یعنی باید افراد اجتماع این منظر را متحقق بکنند در نظام اجتماعی شان و روابطشان که این دیده بشود و احکامش محقق بشود. بعد میبینید نظام امامت احکام فقهی اش الی ما شاء الله است. از این منظر که دیده بشود آنها ذیل این قرار میگیرند. اینها میشوند احکام متعلق به این مسئله. اینطور نیست که جدا جدا و جزیره جزیره باشند. بلکه کاملا مرتبط میشوند. احکام نظام جمعه، نماز اعیاد، نماز جماعت، ارتباطات با امام. امام جماعت در مسجد باید نازله نظام امامت را در این محله در حد نظام تشریع اجتماعی اش پیاده بکند. و الا در نظام تکوین که ما در ولی فقیه اش هم نظام تکوین نداریم که ولایت تکوینی باشد. همین مقدار که این نظام اجتماعی بوی امامت ازش استشمام بشود، سمت و سوی امامت درش دیده بشود، نازله… منار امام باشد اینجا. وقتی کسی می آید اینجا میبیند که این شهر نظام امامت درش حاکم است.
-این لزومی که این حقایق تکوینی و معنوی باید یک امتداد و حقیقت تشریعی و اجتماعی پیدا بکند به چیست؟
اینها را که برای ما بیان میکنند، این کاربردی است و معرفتی و اثر گذار است. اینطور نیست که یک بحث … حضرات معصومین دنبال این نبودند که یک چیزی به ما بگویند که کاری ندارد به ما. نه. دنبال چیزی بودند که هدایتگری درش هست که باید این را به کار بست. لذا خودشان دائما بیان میکنند که هر چیزی در اینجاست تمثالش در عرش الهی است و آنچه در آنجاست نازله اش در اینجاست و ان من شیء الا عندنا خزائنه و ما ننزله الا بقدر معلوم. هر چیزی که اینجاست رابطه دارد با آن طرف. یک نازله است. اگر زندگی اجتماعی ما نازله آن حقیقت نباشد، منفصل شده است دیگر. دارند نوع نظام امامت را در نظام تکوین بیان میکنند که بعد نظام تشریع بشود نازله او. در نظام تشریع هم بیان کردند. این نظام تشریع و نظام تکوین باید محسوس هم بشود. باید در دایره نگاه محسوس هم کشیده بشود.
در روایت دیگر میفرماید فَإِذَا شَبَّ رَفَعَ اللَّهُ فِي كُلِّ قَرْيَةٍ عَمُوداً مِنْ نُورِ مَقَامِهِ فِي قَرْيَةٍ وَ يَعْلَمُ مَا يُعْمَلُ فِي الْقَرْيَةِ الْأُخْرَى.
جایگاه امام در آن قرینه است. این مقام امام است در آن قریه. در هر قریه هرچی محقق میشود با این یعلم.
فَإِذَا قَامَ بِالْأَمْرِ رَفَعَ اللَّهُ لَهُ فِي كُلِّ بَلَدٍ مَنَاراً يَنْظُرُ إِلَى أَعْمَالِ الْخَلَائِقِ.
این مراتب دارد. مرتبه ظاهری اش میشود اینی که عرض کردیم. مرتبه باطنی اش میشود نظام مجردی که در آن قریه واسطه انتقال ارتباط امام با اهل آن قریه میشود.
-چرا میگوییم تکوینی نیست؟ در حالی که همه این جعل و رفع ها تکوینی است.
نسبت به امام معصوم تکوین و تشریع با هم است. اما اگر نازله اش به صورت امر اجتماعی خواست شکل بگیرد، از دایره تکوین خارج میشود. نظیر عالم تکوین میشود. تشریعی است که نظیر عالم تکوین است. مثل ولایت فقیه که یک جعلی است که در دایره نظام امامت محقق میشود اما ولایت فقیه در دایره تشریع است. هرچند نظیر نظام عالم تکوین است، اما ولی فقیه معصوم نیست.
-برای امام جعل تکوینی شده است که ولی فقیه منار برای امام باشد. هرچند خودش ولایت تکوینی نداشته باشد…
شما اینطور بفرمایید که آیا نظام تشریع در کلش تکوین هست؟ بله. نظام تشریع فی الکل تکوینٌ؟ بله. اما وقتی تشریع است، در عین اینکه تکوین است تشریع است. یعنی ظواهر حجت است. ظواهر باید در کار باشد. اختیار در کار است. امر و نهی در کار است. نظام تکوین نیست که عصمت حاکم باشد. اینجا تخلف بردار است. محو و اثبات هست، البته.
فَإِذَا قَامَ بِالْأَمْرِ جَعَلَ اللَّهُ لَهُ فِي كُلِّ قَرْيَةٍ عَمُوداً مِنْ نُورٍ يُبْصِرُ بِهِ مَا يَعْمَلُ أَهْلُهَا فِيهَا.
در جای دیگر یری داشت. اینجا یبصر دارد. یعنی با او نگاه میکند. اینها هر کدام یک نگاهی است. بعضی سندهایش خوب است. بعضی هایش ناآشنا درش هست.
فضیل بن یسار در بعضی سندهاست. یونس بن … هست. سندهای خوب در اینها هست. چون روایات متعدد است محتوای کلی را برای انسان تایید میکند که اصلش درست است. اگر یک روایتی ضعیف بود از حجیت نمی افتد. چون اصل مسئله با روایات مختلف وارد شده است.
فی کل قریة جای تامل زیاد دارد.
این روایت زبانش با زبان روایات دیگر با اینکه حسین بن سعید اهوازی ناقلش است، احمد بن محمد… احمد بن محمد بن عیسی ممکن است باشد و احمد بن محمد بن خالد. البته هر دو ثقه اند.
1- حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفُضَيْلِ الْأَزْدِيِّ عَنْ بَعْضِ رِجَالِهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع الْإِمَامُ يَسْمَعُ الْكَلَامَ فِي بَطْنِ أُمِّهِ فَإِذَا سَقَطَ إِلَى الْأَرْضِ نُصِبَ لَهُ عَمُودٌ فِي بِلَادِهِ وَ هُوَ يَرَى مَا فِي غَيْرِهَا.
در بلدی که امام به دنیا آمده است عمودی خدا قرار میدهد که بقیه بلاد را از آنجا میبیند. اینها همه قابل جمع است. یعنی عمودی که در بلد امام قرار میگیرد که از طریق این عمود عمودهای دیگر که در بلاد دیگر هستند و از طریق آنها با مردم. این مانعی ندارد. همچنان که خود امام مستقیم با مردم ارتباط دارد… حاجب نیست این ارتباط ها. همه اینها در نظام مراقبه ای و ایجاد نظام مناسبش کار ساز است. چه در نظام عبادی و اعمال فقهی، چه در نظام اخلاقی و چه در نظام کلامی. همه اینها قابل نگاه است و قابل برنامه ریزی است.
3- حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عِيسَى عَنِ الْوَشَّاءِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفُضَيْلِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَرْوَانَ عَنِ الْفُضَيْلِ بْنِ يَسَارٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ إِنَّ الْإِمَامَ إِذَا شَبَّ رَفَعَ اللَّهُ لَهُ فِي كُلِّ قَرْيَةٍ عَمُوداً مِنْ نُورٍ يَعْلَمُ مَا يُعْمَلُ فِي الْقَرْيَةِ الْأُخْرَى.
یعنی اینطور نیست که اگر در یک قریه قرار گرفت از قریه دیگر محجوب باشد. بعضی قریه ها… شاید، این شاید است، شاید در بلادی که مومنین هستند تا بلادی که مومنین متفرقند، حاکمیت ندارند، آنجایی که منار هست، بلادی است که مومنین هستند. نظام اجتماعی شکل گرفته است. آنجا منار قرار داده میشود، در قریه های دیگر که نظام اجتماعی ندارند، منار ندارند، از اینجا… یعنی رابطه مومنین در این ارتباطات باید با یک بلد ایمانی باشد، حتی اگر در قریه دیگر و شهر دیگری هستند. رابطه شان با شهری که نظام ایمانی درش حاکم است باشد. اینها خیلی زیبا میتواند قابل استفاده باشد.
آن قریه ای که ازش قریه های دیگر را میبیند میشود ام القری نسبت به آنها. منتها باید بیشتر روی این فکر کرد. این را با احتمال عرض کردم.
-تراکم نفوس مومنین در اجتماع میشود عمود نور.
این یکی از وجوهش میشود. که تراکمی که به یک نظام اجتماعی هم منجر میشود. تراکم وجود فردی نه. تراکمی که به یک نظام اجتماعی منجر میشود میشود قریه. میشود آن منار. مناری که دارد امام را نشان میدهد. این دیدن امام در آنجا میشود.
1- حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ سُلَيْمٍ أَوْ عَمَّنْ رَوَاهُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ سُلَيْمٍ عَنْ أَبِي مُحَمَّدٍ الْهَمْدَانِيِّ عَنْ إِسْحَاقَ الْحَرِيرِيِ «1» قَالَ: كُنْتُ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فَسَمِعْتُهُ وَ هُوَ يَقُولُ إِنَّ لِلَّهِ عَمُوداً مِنْ نُورٍ حَجَبَهُ اللَّهُ عَنْ جَمِيعِ الْخَلَائِقِ طَرَفُهُ عِنْدَ اللَّهِ وَ طَرَفُهُ الْآخَرُ فِي أُذُنِ الْإِمَامِ فَإِذَا أَرَادَ اللَّهُ شَيْئاً أَوْحَاهُ فِي أُذُنِ الْإِمَامِ.
این عمود نوری از همه خلائق محجوب است. آن عمود کلی که بین خدا و امام است از بقیه محجوب است. خب درست است دیگر. عمودی است که بین امام و خداست. یک طرفش میفرماید عند الله است، طرف دیگرش در گوش امام است. این در نظام ایجاد است. یعنی قوس نزول است. تحقق است. میگوید اگر خدا اراده کند چیزی را که بخواهد محقق بشود، اوحاه فی اذن الامام. مثل شب های قدر که نازل میشود بر امام و از بیوت امام صادر میشود، مثل اینکه میگفتند علم ما شب های جمعه زیاد میشود، که اوحاه فی اذن الامام. با اذن امام و ازدیاد عند الامام به تحقق میرسد از کانال وجود امام. این عمل قبل از انجام است. قبل از تحقق است. پس دو طرف دارد این عمود نوریه. عمود نوری یک رابطه اش اراده خداست که میخواهد در عالم جاری بشود که میشود نزول در شب های قدر و شب های جمعه که چه اعمالی باید محقق بشود. یک رابطه اش بالا رفتن است که از آن عمودی که در قریه ها یا بین امام و مومین قرار میگیرد یا من السماء الی الارض کشیده شده است و احاطه دارد یا مثل قمر است در آسمان و احاطه دارد، همه اعمال بندگان با آن دیده میشود. پس دو مرتبه شد این عمود. این عمود یک حقیقت واحده است، اما این حقیقت واحده یک جهتش این است که هر عملی که میخواهد محقق بشود از او نشات میگیرد و از طریق خدا به اذن امام میرسد و از اذن امام به ظهور میرسد، هر عملی که در هر جای عالم میخواهد محقق بشود. یک جهت دیگر این است که بعد از اینکه تحقق پیدا میکند بر امام عرضه میشود و امام میبیند و امام میابد. این یک حقیقت واحده است دیگر. به لحاظ ما میشود دوتا. به لحاظ امام میشود یک حقیقت.
پس قبل از عمل از کانال وجود امام است، این هم موکد نظام امامت است که انسان بداند هر چیزی از کانال وجود امام به او میرسد. لذا توسلش و ارتباطش با امام باید خیلی قوی باشد. هرچی میخواهد اینجاست. هر تغییری میخواهد اینجا امکان پذیر است. و بعد هم عملی را که انجام داد اولین جایی که عرضه میشود بر امام است. در بعضی روایات دارد که امام اعمال بندگان را بر خدا عرضه میکند. این هم خیلی عجیب است. کم در روایات اینطور آمده است. تعبیر قرآنی اش سازگار است. یوم ندعو کل اناس بامامهم. یعنی از طریق امام اعمال بندگان به خدا عرضه میشود. اعمال بندگان از طریق امام شناخته میشود. در آن روایت شریف دارد که امام اعمال بندگان را بر خدا عرضه میکند. یعنی به لحاظ نظام امامت و تابعیت و تبعیت و عدم تبعیت از امام هر کسی مرتبط با خدا میشود. این هم یک بحث است. اینها سر فصل است. به امام شناخته میشوند. شان امام میشوند. به عدم تبعیت میشوند دور از امام. لذا با حب و بغض در لحظه موت شناخته میشوند. اگر اینطور باشد توسلات و ارتباطاتمان… در ماه رجب که ماه امیر مومنان است، ماه شعبان است ماه رسول خداست، ماه های اینطوری، توسلات انسان، یا در شب های قدر میگویند بسپارید اعمالتان را به امام، در ابتدای شب قدر با توسل به امام شروع بکنید، در انتها بسپرسید اعمالتان را به امام که شیطان در آن تصرف نکند بعد از این، یعنی این رابطه دمادم و دم به دم با امام، انسان را شان امام میکند. و در محضریت محضریت امام را… یافت این حقیقت را در وجود انسان قوی میکند. پس راهکارهایش را هم برای ما قراردادند برای اینکه این عمود من نوری که اینجا آمده است، چه آنی که قبل از عمل است و چه آنی که بعد از عمل است که هر کدام آثاری دارد و برای انسان ایجاد اعمالی میکند، راهکارهایش را هم به نحو جزئی گفته اند. منتها باید اینها راجزئی تر کرد و تکرار کرد و انسان برای خودش اینها را تفصیل بدهد و رویش فکر بکند و با اینها محشور بکند خودش را، عمل بکند تا کم کم اینها نهادینه بشود و ملکه بشود.
-در ثبت و ضبطش هم ممکن است امام چیزی را محو و اثبات بکند؟
دارد که امام دخل و تصرف میکند. هم قبل از موت و هم بعد از موت. به لحاظ رابطه این با امام است. رابطه های قبلی این با امام. امام نسبت به این حق دارد که دخل و تصرف بکند. بعضی جاها امام دفاع میکند، توصیه میکند، خطوراتی که ایجاد میشود در ذهن ما فلان عمل جلو راه ما قرار میگیرد. ما فکر میکنیم اینها اتفاقی است. یک هو یک عملی در ذهن ما خطور میکند. ما اینها را اتفاقی میبینیم. میگوییم عجب، چه خوب شد که این پیش آمد. اینها همه اش از همان رابطه است. آنجا نظام عملی امام است با ما که دارد این خطور را ایجاد میکند تا ما تغییر بدهیم تا ما به آن سمت نرویم. تا ما فاصله بگیریم از یک چیزی و به یک چیزی نزدیک بشویم. البته شیطان هم در این رابطه ولایت دارد و خطورات دارد. او هم امام است برای خودش. امام شیاطین است. آن هم در وسوسه اش اثر دارد.
خطورات الهیه حشر با امام است و از جانب امام است.
اگر انسان این نگاه را کرد که خطورات رحمانی که برایش ایجاد میشود بیابد که این کلام…
جریان آن شخص که فردی را در جبهه خطورات برایش ایجاد میکرد و حفظش میکرد.
لذا اگر ما یافتیم در جایی که یک خطور زیبایی در ذهنمان شکل میگیرد، این خطور را از جانب ملاطفت امام با خودمان ببینیم. چقدر برای انسان شیرین تر میشود و عملیاتی تر میشود و محسوس تر میشود که امام به من توجه کرد و این را جلو پای من گذاشت. این برای انسان خیلی حالت عاطفی تر و علاقه و شوق بیشتر ایجاد میکند.
ان شاء الله خدای سبحان همه مان را با امام زمان آشناتر بکند. رابطه ها و مراقبه مان را نسبت به حضرت شدیدتر بکند. حضور حضرت را در زندگی شخصی و اجتماعی مان و خانواگی مان محسوستر و قویتر بگرداند.
اولین کسی باشید که برای “مهدویت | جلسه 102” دیدگاه میگذارید;