بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: بحث مناسبتی: تاثیر جریان عاشورا درتعجیل ظهور، با بیدارکردن وجدانها – سرعت وقدرت عاشورا در ریشه کن کردن فرهنگ ظلمانی اموی تا زمان ظهور
سال گذشته قبل و بعد عاشورا یک بحثی داشتیم تحت عنوان عاشورا و ظهور. بحث نقطه آغازی بود و تمام نشد. نه روایات بحث تمام شد و نه نکات بحث تمام شد. به عنوان یک آغاز بحث جدی ای بود که باید پیگیری میکردیم. برای ایجاد انگیزه و حرکت انگیزشی ما خیلی میتوانست موثر باشد. چند نکته به صورت اختصار یادآوری میکنم. هم یادآوری گذشته باشد هم بحث جدید باشد.
عرض شد حوادث عالم یک خط سیر واحدی از حیث هدایتی دارند. همه انبیاء دنبال این بودند که پرچم هدایت برافراشته بماند. هیچ گاه نبوده است که پرچمدار هدایت نباشد. درست است که گاهی آشکار بودند و گاهی مخفی. انبیاء مستخفی و مستعلن. گاهی به خاطر عدم قابلیت مردم، و سلطه ظالمین، مستخفی بودند. اگر کسی میخواست، میتوانست راه پیدا بکند. اگر کسی تشنه بود میتوانست رجوع به پرچم داشته باشد.اینطور نبود که اگر مستخفی بودند، ارتباط نداشتند. در شدیدترین حالات جمع هایی تشکیل میشد، حتی مردم میشناختند به طور مخفی. در شدت ها رجوع بهش میکردند که شما به داد ما برسید. ما خیلی سخت شده است برایمان. برای ما بگویید که تسکین پیدا بکنیم. آشکار بوده اند، اما به این صورت که قیام کنند در برابر ظالم نبودند. مردم اجابت نمیکردند. لذا قیام در مقابل ظالمین به نحو علنی اتفاق نیوفتاده است. اما اصل اینکه این سیر واحد در طول تاریخ برای برافراشتن پرچم توحید و هدایت که خط سیر هدایت فطری است. همان فطرت زلالی که در مردم هست، اجابتش در بیرون میشود انبیاء. خط سیر فطرت اجابتش میشود انبیاء. هرچقدر این فطرت بیدار تر بشود، وجود انبیاء ظاهرتر میشود. بله. به دورانی میرسد که فترت سنگین میشود. دورشدن مردم زیاد میشود، آنجا نیاز است که انبیاء قیام کنند، حتی شهید بشوند، تا مردم بیدار بشوند. قیامشان فایده شان این بود که این پرچم زنده میشد. مردم از خفتگی کامل در می آمدند.
این شدت در دوران امام حسین به اوج خودش رسید.
ما هنوز جریان بنی امیه را خوب تحلیل نکردیم. حزب بسیار کارکشته بسیار قوی در طول تاریخند. اگر عمرشان کوتاه شد، فقط به خاطر عاشورا بود. یک کار حساب شده طولانی مدت بود. مثل بنی عباس نبود. بنی عباس طولانی ماندند، اما حزب نبودند. شهید مطهری میفرمایند بنی امیه حزب بودند. بنی عباس حزب نبودند. بنی امیه کار تشکیلاتی حزبی برنامه ریزی شده، سابقه داشت، از جریان امیه… همان سلسله ای که بود و او طرد شد به روم و دوباره برگشت… جریاناتی که قبل از پیامبر اسلام بوده، یک کار حساب شده و دقیق بوده. این جریان در آن جلسه عرض کردیم به جای اینکه تاریخ را گلوگاه های بشری قرار بدهیم، گلوگاه های تاریخ الهی است. وجود انبیاء گلوگاه های تاریخ است زمانی که انبیاء آمدند جزء گلوگاه های تاریخ است. تاریخ گلوگاهی را طی کرده. عبور کرده. وارد مرحله جدید شده است. ورود به یک مرحله جدید با آمدن نبی اولو العظم محقق شده است. بزرگترین گلوگاه بشری، جریان عاشورا است. همانطور که دشمن دنبال این بود و یا جاهلان دنبال این بودند که رونسانس را به عنوان گلوگاه بزرگ تاریخ بشری معرفی کنند، ما معتقدیم که عاشورا بزرگترین بیدار کننده تاریخ بشری است. آنها رنسانس را به عنوان بیدا رگری به عنوان گلوگاه قرار دادند. با دیپلماسی وجدان حرکت کرد. مخاطبش وجدان بشریت بود. وجدان بشریت امروز بهترین نقطه کارزار است. بهترین نقطه ارتباط است. امروز که میبینیم عمده جنگ ها از حالت سخت افزاری تبدیل شده به نرم افزاری، معلوم شده که دیپلماسی عمومی، یا به تعبیر بهتر، دیپلماسی وجدان، اثرش را ببینسید. از عصر عاشورا که حضرت شهید میشود و کار جریان کربلا ظاهرا پایان میابد، از همان عصر جریان شروع میشود به مغلوبه شدن. اختلاف در لشگر دشمن که چرا اینطور شد. چرا این کار را کردیم. چرا با اسرا این کار را کردند. جریان کوفه که وارد شدند جریان خیلی آشکار شد. سه روز بعد از عاشورا، نقطه های مغلوبه شدن حرکت یزید و بنی امیه و عبید الله آشکار داشت میشد. مجبور شدند مسیر را تغییر بدهند در رفتن به شام.در شام که آمدند، این مسئله آنقدر شدت پیدا کرد که مجبور شدند که برگشتن کاروان را با احترام قرار بدهند. با حالت تحقیر و شدت عبور ندهند. با حالت احترام و دخواه خودشان. چه میسیری. کجا . در اختیار گذاشتند. کار مغلوبه شده بود. این بیداری در اثر چی اتفاق افتاأ؟ با توجه به تبلیغات وسیع و تهاجم وسیعی که بنی امیه در این مسئله موفق بودند. جریان بنی امیه که توانسته بود جریان امیر مومنان را مغلوبه نشان بدهد، بعد از امیر المومنین قدرت پیدا کردند، وقتی امیر المومنین شهادت رسید، قدرت پیدا کردند آنها. در حکمیت اعتراض جدی در سطح مملکت اسلامی محقق نشد. اینقدر از جهت جنگ تبلیغاتی قوی بودند. نوع حکمیت را ببینید چقدر زیبا چیده شده است از جهت شیطنت. کسی قدرت اعتراض نداشت. اگر عده ای به عنوان خوارج قیام کردند و قبول نکرند، کسانی بودند که اصرار به حکمیت داشتند. فهمیدند که گول خوردند. تحریک خوارج هم حرکتی علیه امیر مومنان بود. باز هم علیه امیر مومنان قیام کردند. حرکت ایذایی دیگر در درون لشگر حضرت بود. با این نگاه جریان عاشورا اگر قدرت پیدا میکند در ظرف مدت کوتاهی، چند روز، بی سابقه است اگر مقابلش را خوب بشسناسیم. جریان مقابل بنی امیه است با همه سابقه و تجربیات یکه داشتند. نگاه نکنید یزید شرابخوار است. دستگاه بنی امیه یک تشکیلات است. یک عده کلانی دور و بر کار را دارند. همه افراد سابقه دار بودند و در کار بودند. این جریان وقتی قدرت پیدا میکند عاشورا و جریان پیغامرسانی عاشورا، این جریان را اینقدر به سرعت تغییر بدهد، معلوم میشود عظمت کار خیلی شدید است. چطور یک حزب غالبی را میتواند با این سرعت رو به تزلزل ببرد. به طوری که از همان موقع حاکمیت یزید رو به افول رفت و طولی نکشید که سرنگون شدند و ریشه بنی امیه کنده شد. این سرعت و قدرت، ما هنوز ازش غافلیم. یعنی به عنوان اینکه چقدر میتواند کار بکند، تعبیر مقام معظم رهبری زیباست. اینکه مردم در جریان امام حسین از پیمان با مسلم کنار کشیدند یک بحث است، اینکه عده ای حاضر شدند در مقابل امام حسین بایستند یک بحث است. اما اینکه اینها حاضر شدند ببینند جریان امام حسین با این شدت محقق بشود، یعنی اسارت زنان. کشتن فرزندان. تشنگی ،آن هم کوفیان، این نشان میدهد این شقاوت، خیلی سعه بوده در اینها ولی مخفی بوده. ببینند… مثل کسی که بی حس شده است. مخدری مصرف کرده و نمیفهد. ولا با صورت عادی مردم مسلمانی که کوفیانی بودند که امیر المومنین را یدده بودند، با حضرت زینب محشور بودند و خبر داشتند. افراد ناشناخته نبودند. اما تا این مرتبه حاضر میشوند بایستند در میدان. در جنگ کسی اعتراض نمیکند یا جرات اعتراض پیدا نمیکند.
اگر اعرتاضی است خیلی محدود است. یک اعتراضات خیل یمحدودی. اما این ظرفیت شقاوتی که در درون اینها بوده، بعد بلافاصله بعد از جریان عاشورا، از عصر عاشورا، این جریان به طوری بشود که در کوفه آنطور گریه ها ناله ها تعارضات خانوادگی و …. و بعد جریان تائبین و کسانی که پشیمان شدند، در عرض دو سه روز محقق میشود. این بیدار گری که محقق شد از ظرفیت عاشورا که توسط زینب و امام سجاد علیهما السلام، محقق شد، ذهن افرادی که تا این درجه حاضر به شقاوت بودند بیدار کرده و تغییر داده. این نشاتن میدهد که این ظرفیت چقد رعظیم است. این شناخته نشده است برای ما که چقدر میتوانیم کار کنیم. جریان انقلاب اسلامی یک ظرفیت بود. امام نگاهش را بر آن اساس قرار داد. پیروزی خون بر شمشیر در ماه محرم. امام با این شعار. محرم ماه پیروزی خون بر شمشیر. همین شعار بزرگترین راه پیمایی عظیم را شکل اد و حاکمیت استبداد مغلوبه شد. مدتی نگذشت که به پیروزی کشید. پیروزی یک نمادی از نگاه به عاشورا بود. جریان جنگ ما یک نماد بود. جریان سوریه تا وقتی عنوا نسوریه بود، میبینید جنگ در یک حدی بود. داشت رو به افول میرفت حاکمیت سوریه. اما وقتی جریان دفاع از حرم مطرح شد، هم علویان سوریه هم حزب الله لبنان هم افغانسان عهم ایران، که نیرو فرستادند، به عنوان مدافعان حرم، کاملا کار از این طرف مغولبه شد. غلبه با نهضتی شد که جریان عاشورا را پرچمش را به دوش داشتند. اینها را ساده نگیریم. نشان میدهد ظرفیت این حرکت در مقابل تمام قوای جهانی که در سوریه دخالت کردند… یکی از آقایان گفته بود روسیه چند ماه پیش پیام داده بود که نمیشود اسد را نگه داشت. به آقا که پیام رسید، گفتند ما ادامه میدهیم. وقتی دید ایران میماند، تحت اهداف ایران حاضر میشود ادامه بدهد. اینطور نیست که چون پشتوانه روسیه بود ما ایستاده ایم. نه. ایران گفت ما ادامه میدهیم. دید اگر ایران ادامه بدهد، خودش در محاق قرا رمیگیرد، جبهه شکست خورده میشود برای خودش. برای خود روسیه هم خیلی خطرناک است. چچن و افغانستان، داعش دارد رشد میکند، حالا ایستاده است پای کار با نگاه ایران که ایران میگوید ما می ایستیم، دفاع میکنیم جلو هم میرویم، کوتاه هم نمی آییم. این نگاه در حرکتی که کربلا ایجاد میکند و جریان امام حسین ایجاد میکندف آن وقت نشان میدهد در جریان ظهور چه اثر یمیتواند داشته باشد. قبل از این هم در تاریخ نمونه های متعدد داشته است. این نشان میدهد ظرفیت عاشورا د رارتباط با ظهور چقدر عظیم است. اگر گفتمان عاشورا را به عنوان یک گفتمان عمومی که ظهور را میخواهد محقق بکند بهش نگاه بنکیم، نگاه به عاشورا حتی تحلیل افرادی که در لشگر عاشورا شرکت داشتندف یا شهدای مختلف و اسرای مختلف، هر کدام نقشی به عهده دارند، اینطور نیست که جریان کربلا اتفاقا 72 نفر کنار هم قرار گرتفند. هر کدام نقشی بصه عهده دارند. هر کدام د ربه ثمر رسیدن جریان ظهور تکلیفی و نقشی دارند.
جریان جون، غلام ابی ذر، نیجریه را ببینند، جریان جون، غلام ابی ذر، میگویند در ایام عاشورا و اربعین… دومین راه پیمانی بزرگ اربعین در نیجریه محقق شد. به خاطر شکل کار شیعیان بود. همه افتخارمان و شوقمان و عشقمان به جریان شیعه نشات گرفته از جریان جون غلام ابی ذر در کاروان امام حسین است. این یک جریان ساده است که ما شاید روضه جون را به عنوان روضه رافتی و رحمتی میخواندیم. اما اینکه این میتواند رهنبری یک قاره بزرگی را به عهده بگیرد که بیاید متصل بکند به جریان امام حسین، این برای ما قابل تصور نبود. اگر میبینیم جریان طفل شیر خوار دارد به عنوان نهضت مطرح میشود، این دیپلماسی وجدان را بیسیار فعال میکند. هر کیس که با این فرهنگ اشنا نیست، این روز را که میبیند، مادران می آوردند، حالتی که ایجاد میشود و حزنی که ایجاد میشود و خودشان را متصل میکنند. این خیلی تاثیر گذاری در بیداری میتوان داشته باشد. هرچقدر جهت گیری قوی تر بشود، نهضت امام حسین سرتش بیشتر میشود. بیداری نرم افزاری وجدان هاست. هر کدام از این جریان ها و افراد میتوانند چنین نقش و اثری داشته باشند
از این طفل شیرخوار تا برده سیاه تا پیرمرد قاری قرآن تا جوانی که اشبه الناس است خلقا و خلقا… هر کدام نقشی به عهده دارند.اگر ما درست برجسته کنیم و نگاهمان نگاه زنده کردن جریان عاشورا باشد، میبینیم چقدر این جریان عظیم است
یک روایتی است که به جهتی اشاره کردیم.
71- ك، إكمال الدين أَبِي عَنْ سَعْدٍ عَنِ ابْنِ عِيسَى وَ ابْنِ يَزِيدَ مَعاً عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ مَنْصُورٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ عَبْدِ الْعَزِيزِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ إِذَا أَصْبَحْتَ وَ أَمْسَيْتَ لَا تَرَى إِمَاماً تَأْتَمُّ بِهِ فَأَحْبِبْ مَنْ كُنْتَ تُحِبُّ وَ أَبْغِضْ مَنْ كُنْتَ تُبْغِضُ حَتَّى يُظْهِرَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ.
یعنی حب و بغضی که داشتی قبلا، برش ثابت بمان. آن حب و بغضی که برای تو به عنوان یک اصل محکم بود، از دست نده. آن حب و بغض میتواند قیام و ظهور را محقق کند. آن را اظهار کند خداوند. بودن بر این حب و بغض، تسریع کننده و رساننده به ظهور است. این حب و بغض میتواند سرعت بدهد. سرعت دادن حب و بغض. یکی از بحث های زیبای رهبری این است که جریان نفرتی که یزید داشت نسبت به بنی امیه یک بحثی بود، اما مردم آلوده شدن به فرهنگ بنی امیه. دشمن یک وقت اشخاص است. یک وقت به صورت یک فرهنگ است. جایی که به صورت اشخاص است یک طور است. وقتی فرهنگ است درون است. اشرافی گری و اباحی گری و سلطه پیدا کردن پیش مردم، عمومیت پیدا کرد، این اشرافی گری و اباحی گری فرهنگی بود که یزید میخواست. اسم یزید رویش نبود. اما حقیقت یزید درش سریان داشت. در خانه های همه مردم آمد. وقتی امام حسین را کشتند و رها کردند و خانوادهها را به اسارت بردند، تحمل کردند، به خاطر این فرهنگ بود. اگر حب و بغض باقی میمانند، آن فرهنگ غالب نمیشد. اگر آن فرهنگ غالب شد، به خاطر این بود که حب و بغض صحیح کمرنگ شده بود. حب و بغضی که به ارزش ها بود، حب و بغض ها تغییر کرد، مردم نسبت به اشرافی گری کم تفاوت شدند، نسبت به احکام دینی غیریتشان کم شد. شکستن بیعت خیلی قبیح نشد برایشان. ارزش ها کم رنگ شد. تا کم رنگ شد، دنبالش فرهنگ اشرافی گری جا باز کرد. کم رنگ شدن خوبی ها، پررنگ شدن و حاکم شدن بدی ها را به دنبال دارد. اینکه روایت میفرماید حب و بغض سابقت را نگه دار.
جریان امام حسین که بیدار کننده محبت و بغض است، میتواند ظهور را نزدیک بکند. پایدار شدن مردم در هیچ جریان و حکمی، مثل جریان امام حسین حب و بغض درش پررنگ نیست. بگو برای مردم میخواهیم احکام بگوییم، ببین چقدر پول میدهند. بگو میخواهیم مراسم بگیریمف ببینم پقدر پول میدهند. اجریان امام حسین میتواند این حب و بغض را نهادینه کند. این حب و بغض را اگر اینطور نهادینه کنیم که موصل به ظهور است، یک نوع دیگری از حب و بغض میشود. غیر از اینکه الان فقط گریه میکنیم بر مظلومیت. اینکه امام حسین اینطور مظلومانه و با این شدت شهید میشود، برای اینکه بیدار کنندگی و محبت و بغضش میخواهد شدید باشد. ما مبلغیم. میتوانیم طوری مطرح کنیم که موصل به ظهور باشد. میتوانیم طوری مطرح کنیم که فقط غصه و اشک باشد. یک اشک حرکت دهند داریم و یک اشک آرام کننده. اشک قیام جدید و در راه خداست.
جریان امام حسین به عنوان کشته اشک، کشته اشک خیلی جالب است. نباید تخطئه بکنیم و از دست بدهیم. به معنای ساده اش هم اثر دارد. دلی که اشک نمیریزد، خیلی تاریک است. همین که تاریخی ببیند و گریه کند، همین گریه کردن بر ظلم تاریخی، همین دل را نرم میکند. قدرت بر محبت ایجاد میکند.
از قساوت خارج شدن یک مرحله آماده شدن است. اما این کم است. محدود است. این را پایه قرا ربدهیم. بیاییم بالاتر. قانع شدن به این خوب نیست.
این روایت میتوان دجریان تولی و تبری و نهضت امام حسین را به خوبی..
هیچ چیزی مثل محبت و بغض موصل به ظهور نیست. هیچ جریانی هم در محبت و بغض به شدت عاشورا نیتس. سایر اهل بیت هم سوق داده اند. اگر میخواهید گریه بکنیدف بر امام حسین گریه بکنید. خودشان سوق داده اند. مراسم برای امام حیسن است. علت این است که این قدرت دارد. کشتی امام حسین اسرع است برای محبت و بغض است. اگر محبت و بغض را گره زدیم به جریان ظهور، گردنه ای که در تاریخ عرض کردیم، که جریان عاشورا است، سرعتش را بیشتر میکند.
اثبات الهدی، ج3 …
در پاسخ: اگر حب امام حسین حب کامل باشد، با اشرافی گری جمع نمیشود. حقیقتش یا لیتنا کنا معک است. بریدن از همه چیز است. بریدن است. هرچقدر به این نزدیک تر بشود، محبت قوی تر است. هرچقدر بغض شدید تر باشد به دشمن، یا لیتنا کنا معک است. وقتی به یار امام حسین خبر میدهند که فرزندت اسیر شده و اگر فلان پول را بدهی، آزاد میشود. در مرز اسیر شده. میگوید نه. الان وقت این اس تکه کنار امام حسین باشم. الان رها نمیکنم اینجا را. خیلی بریدن و گسستن است.
حب و بغضی است که نهادینه شده است. حب و بغض به جریان امام حسین موصل به ظهور است. بهترین چیز ثبات بر حب و بغض ست که به ظهور میرساند. انسان را در دوران غیبت حفظ میکند. پس اگر نگاه کردیم به جریان عاشورا به عنوان نگه دارنده ایمان انسان ها در دوران غیبت هم رساننده کسانی که در دوران غیبت هستند به ظهور. خیلی زیبا میشود. این میتواند یک سرمایه عظیم باشد که هم ما را حفظ کند و هم ما را به دوران ظهور برسانیم. در آن دوره چکه کنیم؟ بر محبت هایتان بمانید. بر بغض هایتان پایدار بمانید تا به ظهور برسید.
-چرا محور را معرفت را قرا رنیمدهند؟
محبت عام تر است. عاشورا احساسی عقلانی است. عموم مردم در مرتبه احساس هستند. جریان عموم مردم تابع احساسی است که تابع عقلانیت است محقق میشود. این همه شعائر ظاهری درش شدید است. سیاه پوش کردن، مجالس، اشک، دسته، زیارت، انواع رابطه هایی که احساس درش شدید است، گریه، این احساس شدید قدرت حرکت دهنگی ایجاد میکند. جریان امام صادق قدرت حرکت دهندگی دارد. اما جریان امام حسین برای همه حرکت دهنده است. این جریان احساسی کاملا یک جریان احساسی عقلانی به ظهور برسد. توسط دشمن هم شد. دشمن این کار را کرد که این جریان به این مرتبه از ظهور احساسی عقلانی برسد. حرکت مردم عمدتا بر اساس نظام احساسی اعقلانی است. مردم را باید با نشان دادن حرکت داد. خداوند قوله فعله. با عالم هستی حصبت میکند. دشمن خودش در بوق و کرنا کرد. باعث شد بپیچد و حرکتظ دهندگی ایجاد کند.
-زمان ظهور چطور میشود؟
ابتدایش احساسی عقلانی است. بعد عقول رشد پیدا میکنند و به سمت عقلانیت میرود.
کامل الزیارات
وقتی ملائکه آمدند و اذن پیدا نکردند برای اینکه کمک بکنند به حضرت، دسته ای از این مل
اللَّهِ بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ عُمَرَ بْنِ أَبَانٍ الْكَلْبِيِّ عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع أَرْبَعَةُ آلَافِ مَلَكٍ عِنْدَ قَبْرِ الْحُسَيْنِ ع شُعْثٌ غُبْرٌ يَبْكُونَهُ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ رَئِيسُهُمْ مَلَكٌ يُقَالُ لَهُ مَنْصُورٌ
بی مسما نیست. منصور یعنی نصرت شده.مهم است که اسمش منصور است.
وَ لَا يَزُورُهُ زَائِرٌ إِلَّا اسْتَقْبَلُوهُ وَ لَا يُوَدِّعُهُ مُوَدِّعٌ إِلَّا شَيَّعُوهُ
منصور مشایعتش میکند. رئیس ملائکه ای که برای نصرت آمدند.اذن پیدا نکردند. به دستور خداوند ماندند.
وَ لَا يَمْرَضُ إِلَّا عَادُوهُ-
مریض نمیشوند، مگر در وطن خودشان. نه فقط در دوران زیارت. لایزوره زائر… میتوانیم بزنیم فقط به دوران زیارت. قرائنی هست که کسی که آمد زیراات این رابطه باهاش محقق میشود.
وَ لَا يَمُوتُ إِلَّا صَلَّوْا عَلَيْهِ [وَ عَلَى جِنَازَتِهِ]
اگر مرد اینها برش نماز میخوانند. رابطه دارد ایجاد میکند.
وَ اسْتَغْفَرُوا لَهُ بَعْدَ مَوْتِهِ.
وَ كُلُّ هَؤُلَاءِ فِي الْأَرْضِ يَنْتَظِرُونَ قِيَامَ الْقَائِمِ ع إِلَى وَقْتِ خُرُوجِهِ عَلَيْهِ صَلَوَاتُ اللَّهِ وَ السَّلَامُ.
آیا مجرداتی هستند که خارج از نظام انسانی هستند، یا ارواح مومنینی هستند که از دنیا رفتند، اگر دارد که اذن پیدا نکردند، به خاطر این بوده که در آن دوران نبودند. حیات نداشتند در آن دوره. اما بعدا که آمدند، یا قبلا که بودند، واقعا منتظر روزی بودند که نصرت بکنند. اما اذن داده نشد که در آن دوره باشند. باعث شد که کار آنها را مرتبط میکنند تا روز ظهور. ارواح انسان ها زمانی نیست. ارواحی که حلت بفنائک. ارواحی که دائما در آستانه حضرت در حال طواف هستند، ارواح مقیم یعنی ارواح مرتبط. کارشان امداد زائران است. مومنینی بودند که یا قبل از زمان امام حسین بودند یا بعد. فرصت پیدا نکردند در زمان حضرت باشند. واقعا اهل نصرت بودند. اما اینها اذن نداشتند که در آن دوره متولد شده باشند. این میتواند یکی از بیانات باشد به قرینه رواایتی که دارد اینها ارواح مومنین است. اشکالی ندارد که ملائکه باشند. قوای مجرده عالم به عنوان منصور کارشان… هر دو امکان پذیر است. آنکه عرض کردم به نسبت ارواح مومنین، یک کلام دقیقی است که در روایات ناظر بهش است.
این روایت هم رابطه ایجاد میکند. اذن به نصرت پیدا نکردن به این معناست که در آن زمان نبودند. والا اگر بودند اهل نصرت بودند. اینها کارشان این است که چون متعلق به وجود حضرت شدند، مثل یاران حضرت، کارشان نصرت زوار حضرت است. که اینها هم رشد پیدا بکنند. امداد به حضرت در دوران بچعد از کربلا میشود امداد زوار حضرت. به همین نسبت که دارند حرکت میکنند دارند تشابه پیدا میکنند. نزدیک میشوند. این امداد به زوار حضرت همین روابطی است که فرموده. باعث قرب میشود. اینها رشد میکنند.
کسی که در دوره هدایت پای کار هدایت بایستد، منبسط میشود وجودش. جریانی بعدا هم پیش بیاید، او حاضر است. جانش حاضر است. هرچند بعد آمده باشد. یعنی در آن دوره نه قبل باشد. بعد باشد. چه کسانی که د رثبات هدایت… یک بحث جدی است. وسعت وجود انسان است که وقتی می آید د رنظام روح، نظام روح زمان ندارد. ما چون در نظام بدن نگاه میکنیم زمان دارد. کسی که یک تکلیفی را در دوره ای درست انجام بدهد، یاری کننده حق در همه زمان هاست. در نظام روحی. همراه آنها بوده. همه اینها درست و صحیح است. رویت و شهود هم محقق مشیود. این بحث جدی قابل پیگیری در روایات است.
یکی از بحث هایی که عرض کردیم، جریان رابطه بنی امیه با یهود. یک رابطه تاریخی جدی بوده در زمان خودشان. جریان امیه را قبلا نقل کردیم که میرود روم و برمیگردد. در زمان خودشان هم روابطی که بنی امیه برای تثبیتشان با یهود برخورد کردند. برای ما سوال بود که در دوران آخر الزمان بنی امیه را چطور پیدا بکنیم؟ قبلا میگفتیم شاید کسانی باشند که خصوصیاتی دارند.
الان میبینیم که پرچمشان را دارند بالا می آوردند.
روایات را که میدیدم مبهم بود. الان که میبنییم، میبینیم نه، شعار داعش به عنوان احیاء کننده خلافت بنی امیه ظاهر است. اشاره به این میشود که همین جریان هم سابق اینطور بوده و هم امروز
اذا قام الحجه و بعث الی بنی امیه بالشام
سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلَامُ يَقُولُ فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ «فَلَمَّا أَحَسُّوا بَأْسَنا إِذا هُمْ مِنْها يَرْكُضُونَ لا تَرْكُضُوا وَ ارْجِعُوا إِلى ما أُتْرِفْتُمْ فِيهِ وَ مَساكِنِكُمْ لَعَلَّكُمْ تُسْئَلُونَ» قَالَ: «إِذَا قَامَ الْقَائِمُ وَ بَعَثَ إِلى بَنِي أُمَيَّةَ بِالشَّامِ، هَرَبُوا إِلَى الرُّومِ،
امیه قبلا تبعید شده بود. به دستور عبد المطلب. ابوسفیان و اینها نوچه های امیه بودند.
فَيَقُولُ لَهُمُ الرُّومُ: لَانُدْخِلَنَّكُمْ حَتّى تَتَنَصَّرُوا،
شما هم باید به نصرانیت ما داخل بشوید.
نصرانیت آخر الزمان با جریان یهود حل نبود. الان با جریان مسیحیان …. ساده شده است.
فَيُعَلِّقُونَ فِي أَعْنَاقِهِمُ الصُّلْبَانَ فَيُدْخِلُونَهُمْ،
خیلی عجیب است. داعش را میبرند در اسرائیل برای درمان. باید در گردنتان صلبی بیندازند.
فَإِذَا نَزَلَ بِحَضْرَتِهِمْ أَصْحَابُ الْقَائِمِ،
وقتی به روم داخل میشوند و اینها را میگیرند.
طَلَبُوا الْأَمَانَ وَ الصُّلْحَ،
حاضرند تسلیم بشوند.
فَيَقُولُ أَصْحَابُ الْقَائِمِ: لَانَفْعَلُ حَتّى تَدْفَعُوا إِلَيْنَا مَنْ قِبَلَكُمْ مِنَّا»
باید جزیه بدهید. همانطوری. با تحقیر اینها را میپذیرند.
قَالَ: «فَيَدْفَعُونَهُمْ إِلَيْهِمْ، فَذلِكَ قَوْلُهُ: «لا تَرْكُضُوا وَ ارْجِعُوا إِلى ما أُتْرِفْتُمْ فِيهِ وَ مَساكِنِكُمْ لَعَلَّكُمْ تُسْئَلُونَ»».
این جریان رابطه بین جریان نصرانیت، یهود و بنی امیه در طول تاریخ بوده. پیغمبر اکرم فرمود…لایزال تعادینا بین ما و بنی امیه. این تعادی دائما بود. انا و آل ابی سفیان اهل بیتین تعادینا فی الله. در راه خدا عداوت داریم. به خاطر قبیله و نژاد نیست. قلنا صدق الله قالوا کذب الله. درگیری ما به خاطر این است. آنها د رمقابل خداوند قیام کرده اند. قاتل رسول الله ص و قاتل معاویه علی بن ابی طالب و یزید امام حسین و السفیانی یقاتل القائم. این جریان ادامه دارد. تعبیر روایت این است. در معانی الاخبار است.رابطه تعادی بین ما و بنی امیه ادامه دارد تا آخر الزمان. جریان عاشورا که اوج برخورد بنی امیه با جریان اهل بیت است، این معلوم میشود در زمان آخر الزمان، بالاترین ارزش را در رسوایی بنی امیه دارد. در رسوایی و ریزش شعارهای آنها و باطل آنها، این است که حاضرند از جریان قیام امام حسین همان موقع هم مطرح بکنند و بکوبند. از یزید دفاع میکنند. بهترین حربه میشود که آنها را در دیپلماسی وجدان محکوم بکنند. این اثر را میگذارد که کسانی که با شعار بنی امیه قیام میکنند، اگر امروز تحلیل بکنیم و پخخته بکنیم، بهترین شعاری است که جریان عاشورا میتواند تسهیل بکند که مردم را از شعار های آنها دور کند.
حضرت وقتی ندا میکند برای قیام، صبح حضرت ندا میکند. ظهر و عصر ندایی از آل عثمان بلند میشود. رابطه اینها با بنی امیه نزدیک است. از آل عثمان ندایی بلند میشود و دعوت به اصلاح میکند. بعضی روایات دارد که 12 ندا هست. همه آنها در مقابلندای حضرت میخواهند بلند بشوند. ندای بنی امیه در آخر الزمان جریان پررنگی است. اگر جریان عاشورا را درست پردازش بکنیم، میتوانیم از این ظرفیت بیشترین استفاده را بکنیم.
جریان اربعین یکی از عظیم ترین… دشمن خوب فهمیده است ظرفیت اربعین را. لذا دشمن بایکوتش کرده است. در طول تاریخ بشریت بی نظیر است این راه پیمایی. با این ظرفیت و اخلاص و جود و رافت و …
یک بنده خدایی میگفت این جریان چند روزه… خود طرف میگفت من عرب هستم. عرب تکبر درش شدید است. این که میبینید این عرب ها با این حالت ذلت خودشان را قرار میدهند، مینشینند این غذا را روی سرش میگیرد، شیوخ قومش است، با التماس میبرد در خانه اش. میگفتند این فقط این چند روز است. فکر نکنید تکرار میشود . این درست است. این ظرفیت این کار است. این محبت و بغض میتواند تا این حد تکبر ها و جباریت هایی که ممکن است در خلق انسان جا گرفته باشد بشککند. این حرف حرف سادثه ای نیست. اینقدر قدرت شنکنندگی دارد. نمیگوییم همه اینها خلق تکبر دارند، اما بحثی که او میگوید، جریان جالبی است. قدرت شکننندگی دارد.
طرف میگفت از امسال که تمام میشود، شروع میکنیم به ذخیره کردن پول تا سال آینده. مقداری را کنار میگذاریم. به شوق سال آینده که میخواهیم برگزار کنیم. این یعنی در طول سال دارند محشور میشوند.
درست است که آنجا اثر واضحش است. اما در طول سال دارد ذخیره میکند. این دارد تغییر ایجاد میکند. این تغییر جریان ظهور را خیلی تسریع میکند. تثبیت بر محبت ها و بغض ها. اگر برنامه ریزی دقیق تری و …ق طعا بدانید دشمن برای از بین بردنش نقشه های زیادی دارد. گاهی از جهالت ما استفاده میکند.
عراقی ها به جریان شهدای جنگ تحمیلی ما حساسند. لذا میگویند وقتی میروید، خیلی جریان شهدای جنگ را مطرح نکنید. چون آنها هم از دست داده اند. مدافعان حرم اشکال ندارد
یک جریانی راه انداخته اند، اصلش خوب است… گفته اند هر کسی میرود اربعین، نائب از یکی از شهدا باشد. اگر بروز نداشته باشد، اشکال ندارد. اما یک سایتی نوشته بود که در موکب ها میخواهیم بگذاریم. این جهل است. اختلاف است. از اینجا پیوندی بست که به یاد شهیدی باشد. عیب ندارد. اما اگر خواستید علم و کتل برای این شهدا ایجاد کنید، این اول اختلاف میشود. عده ای دیگر هم از آن طرف شروع میکنند. از حالت بین المللی بودن و نگاه جهانی این برمیگردد به یک نگاه داخلی. اختلافات داخلی.
آقای بهجت میفرمود که سفارت انگلیس 15 واسطه میکرد پولی میداد، نفر آخر روضه خوان بود، در قسمت های شیعه و سنی روضه حضرت زهرا بخواند. تا آتش اختلاف را شدید بکند. 15 تومن میداد. 5 ریال میرسید به روضه خوان. آنقدر واسطه ها زیاد باشد، که 7-8 نفر آخر همه متدین باشند.
گاهی آدم میبیند همه آدم ها یخوبی اند. معلوم نیست مشاوره اولیه را کی داده است. من نمیخواهم بگویم این جریان اینطوری است. اما باید حواسمان جمع باشد. قطعا دشمن برای اینکه این جریان را از تاثیر گذاری اش بیندازد، از مقدس ترین کارها استفاده خواهد کرد. تا از وحدت خارج بشود. عراقی حاضر نباشد جلو بچه ایرانی که تو برو در موکب من استراحت کن
این محبت ها خیلی ارزشمند است.
بحث در این است که جریان عاشورا، نزدیکترین، سریعترین، اثر گذار ترین گردنه تاریخ است که جریان ظهور را نزدیک میکند. هرچقدر جریان اسارت را با نگاه جهانی تبیین بکنیم، جریان ظهور را تسهیل کرده ایم.
از روایات استفاده میشود که جریان ظهور زائیده جریان عاشورا است. نتیجه جریان عاشورا است. این نگاه را اگر حفظ بکنیم، خداوند افق جدیدی در رابطه با عاشورا برای ما ایجاد میکند. نگاه ما عظیم تر میشود. اما از این خیلی عظیم تر میشود. ان شاء الله خداوند ما را از یاوران حقیقی عاشورا قرار بدهد.
اولین کسی باشید که برای “مهدویت | جلسه 43” دیدگاه میگذارید;