بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع برنامه: سيره تربيتي حضرت موسي عليه‌السلام در قرآن کريم


 

1401-12-02

حجت الاسلام عابدینی – سیره تربیتی انبیاء الهی در قرآن کریم (حضرت موسی علیه‌السلام)

بسم الله الرّحمن الرّحیم شریعتی:بسم الله الرحمن الرّحیم اللهم صلّ علی محمّدٍ و آل محمّدٍ و عجّل فرجهم سلام می‌کنم خدمت تک تک عزیزانم خانم‌ها و آقایان هر کجا که هستید ایام و اعیاد بر همه مبارک و مهنّا باشد و بهترین‌ها نصیب‌تان انشاءالله. خوشحالیم با هم هستیم در کنار هم هستیم، شنونده‌های عزیز رادیو معارف، بیننده‌های خوب شبکه‌ی افق که تکرار برنامه را می‌بینند بیننده‌های شبکه‌ی جهانی ولایت شبکه‌ی جام جم در هر کجا که هستید ممنون از این‌که نگاه دریایی‌تان را از ما دریغ نمی‌کنید، حاج آقای عابدینی سلامٌ علیکم و رحمة الله خیلی خیلی خوش آمدید. حجت الاسلام عابدینی: سلام علیکم و عرض سلام و احترام خدمت همه‌ی بینندگان و شنوندگان عزیزمان. شریعتی: حال‌تان چه‌طور است؟ حجت الاسلام عابدینی: الحمد الله.

 

شریعتی: چه‌قدر خوشحالیم خدمت شما هستیم توفیقی است برای ما زیارت شما و کارشناسان عزیزمان که برای دوستان و بینندگان و برای من هیچ وقت تکراری نمی‌شود خدا را شاکرم که هر دفعه تازه است و کلی نکات مفید و ناب فرا می‌گیریم از محضر پر فیض‌تان. انگار همین دیروز بود حلول ماه رجب را تبریک گفتیم به مخاطبان‌مان و حالا چشم به هم زدیم از فردا باید حلول ماه شعبان را تبریک بگوییم. از فرطت باقی مانده‌ی ماه رجب چگونه می‌شود استفاده کرد؟ چه‌طور می‌شود وارد ماه شعبان شد؟ نکته‌های شما را بشنویم که همیشه متفاوت است و بعد انشاءالله وارد بحث‌مان شویم.
حجت الاسلام عابدینی: بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَةِ بنِ الحَسَن صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِی کُلِّ سَاعَةٍ وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً حَتَّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا” انشاءالله عرض وجود ما به طاعت حضرت ولی عصر آراسته شود و این اطاعت نسبت به حضرت دائمی باشد. (تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا) این عرض وجود ما تمتّع و اطاعت از حضرت ولی عصر انشاأالله دائمی باشد که حقیقت بهشت این است.
شریعتی: الهی آمین. انشاءالله
حجت الاسلام عابدینی: خب یک تذکر اول این باشد که انشاءالله بر همه‌مان به عنوان یک نکته که اگر که قبلاً هم عرض کردیم که زمان‌ها منازل سلوک انسان‌ها هستند و هر منزلی یک خاصیتی در این سلوک دارد و یک خاصیتی دارد و ماه رجب جزء آن منزل‌های ویژه است. در تأثیر گذاری، آخرین ماه حرام سال قمری هم هست که بعد از این دوباره تا محرم الحرام خلاصه ماه‌های حرام بالاخره تا ذی‌قعده و ذی‌حجه و محرم سه ماه داریم، الان فاصله است بین این ماه حرام با ماه‎‌های دیگر، خود ماه حرام بودن یک امر ویژه است و لذا آخرین روز این ماه حرام هستیم، یک سلوک ویژه در ماه حرام محقق می‌شود و یک قبولی ویژه از طرف خدای سبحان در ماه‌های حرام اتفاق می‌افتد. و لذا این ماه که هم اختصاص داشت به ماه ولایت هم ماه حرام بود این ماه رجب، آخرین ساعات این ماه را تا غروب امشب در پیش داریم. لذا حسرت این‌که چه کارهایی می‌توانستیم کنیم ولی غفلتاً، نسیاناً یا اشتغالاً نتوانستیم انجام بدهیم یا اگر هم انجام دادیم خوب انجام ندادیم این حسرتش که خدایا دراین ماه اولیاء تو به کمالاتی رسیدند که باید می‌رسیدند، ولی ما هنوز در آن مرتبه‌ای که بودیم درجا زدیم اگر که عقب‌گرد نکرده باشیم. از خدا می‌‌خواهیم که حسرت این حالت در وجودمان ایجاد شود. تدارک کنیم به همین جهت در لحظات آخر که بالاخره ماه استغفار بود، ماه لا اله الّا الله بود، ماه قل هو الله احد بود، ماه توحید سوره‌ی توحید بود و در حقیقت آن اعمالی که در این ماه، ماه ادعیه‌ی ‌ویژه بود، ماه زیارت بود که الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَشْهَدَنَا مَشْهَدَ أَوْلِيَائِهِ فِي رَجَبٍ، وَ أَوْجَبَ عَلَيْنَا مِنْ حَقِّهِمْ مَا قَدْ وَجَبَ که این ماه ارتباط با ولایت و زیارت اهل بیت (ع) بود، ماه امام رضا (ع) بود و زیارت امام رضا، همه‌ی این‌ها را حتی شده از راه دور زیارت‌مان و ارتباط‌مان را، ادعیه‌اش را آن‌قدری که می‌شود به خدا بگوییم ما از دست دادیم حالا حسرتش را داریم، داریم تدارک می‌کنیم. این نکته‌ی اول در رابطه با ماه رجب، نکته‌ی دوم در رابطه با ورود به ماه شعبان المعظم است که از ماه ولایت به ماه رسالت و نبوت می‌خواهیم وارد شویم. یک نکته‌ای را این‌جا د رابتدا عرض کنم ما در آیات قرآن دو جا داریم یک جا می‌فرماید در سوره‌ی حدید: (سَابِقُوا إِلَىٰ مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا كَعَرْضِ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ) در سوره‌ی آل عمران هم داریم (وَسَارِعُوا إِلَىٰ مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ) در این دو آیه می‌فرمایند که سرعت و سبقت است در مغفرت، دخول در بهشت را به دنبال دارد. یعنی کسی که می‌خواهد وارد بهشت شود باید ابتدا طاهر شود تا سنخیت پیدا کند تا وارد شود به بهشت دراین دو ماه مبارک یکی از اعمال مهم این دو ماه که وارد شده و بلکه هر جایی که انسان می‌خواهد به یک کمالی برسد مقدمه‌ی لازمه‌ی آن مراتب مغفرت است و استغفار است تا مراتب طهارت ایجاد شود تا مراتب ورود به بهشت محقق شود. یعنی اگر ما هر چه‌قدر بکوشیم برای ورود در این ماه شعبان به مغفرت و استغفار و توبه، لذا فرمودند: سعی کنید همان نماز توبه‌ای را که برای یک‌شنبه‌های ذی‌قعده وارد شده برای هر وقتی که امکان‌پذیر است برای مثل ورود در این ماه یا خود اصل توبه یا محاسبه‌ای که انسان برگردد حقوقی که به گردنش هست را به اصطلاح بشمرد یادآور شود در صدد برآمدن آن بیاید که این‌ها را به جا بیاورد انجام دهد این اصل ورود است که هر کدام از این ماه‌ها به نحوی بهشت هستند به نحوی ماه مغفرتند، مغفرت ورودشان است، بهشت غایت‌شان است، لذا هر چه‌قدر ما از این ماه مغفرت به بهشت این ماه برسیم حقیقتاً ورود به بهشت پیدا کردیم چون بهشت و جهنم بعداً ایجاد نمی‌شود بهشت و جهنم الان موجود است و این با مغفرت ما طهارت ما و سنخیت ما با این بهشت شدیدتر می‌شود.
شریعتی: آیینه شو جمال پری طلعتان طلب
جاروب کن تو خانه سپس میهمان طلب
حجت الاسلام عابدینی: در هر کدام از این ماه‌‌ها حتماً و حتماً ورود به آن‌ها با مراتب استغفار متفاوت است. چون این‌ها بهشت‌اند، هم ماه ولایت بهشت است، هم ماه شعبان بهشت است، که در ماه شعبان شعبه‌های رحمت الهی نازل می‌شود رحمت‌های مختلفی از جانب خدای سبحان…
شریعتی: و طهارت ما مجوز ورود به بهشت است.
حجت الاسلام عابدینی: طهارت ما باز شدن دهان ماست، که بگیریم از این رحمت، هر چه‌قدر این مغفرت و طهارت بیشتر شود دهان ما بازتر است برای گرفتن و بهره‌مند شدن، ظرف‌مان وسیع‌تر شده برای گرفتن، و نَعوذُ بِالله اگر در وجود انسان کدورتی، معصیتی، غفلتی، در آن هست ظرفش را کوچک کرده که (سَيُصِيبُ الَّذِينَ أَجْرَمُوا صَغَارٌ عِنْدَ اللَّهِ) کسی که جرم مرتکب می‌شود این کوچک شده، صَغَارٌ عِنْدَ اللَّهِ یعنی صغیر شده، کوچک شده، حقیر شده، لذا با مغفرت انسان بزرگ می‌شود، آماده می‌شود وارد این بهشت شود. پس ورود این ماه در همه یکسان نیست، به مقدار طهارت ورود امکان‌پذیرتر می‌شود. چون این‌ها خودشان جنت هستند پس مغفرت یک لایه‌ی یک نگاه به مسئله است، لایه‌ی نگاه دیگر چه است؟ بهشت است. هر مرتبه از مغفرت یک مرتبه از بهشت. چه‌قدر زیبا می‌شود با این نگاه، که ما داریم الان وارد بهشت می‌شویم، از بهشت ماه رجب به بهشت ماه شعبان، که ماه رسالت است. لذا در ماه شعبان علاوه بر مغفرت، که آن رکن اساسی ورود و ادامه‌ی ماه‌ است که لذا تا آخر ماه هم مغفرت مثل ماه رجب ادامه دارد. استغفار برای صبح و شام در حقیقت وارد شده. علاوه بر آن غسلی که طهارت ویژه است برای انسان که حال طهارت به انسان دست می‎دهد و غسل را هم که انسان با آب می‌بیند که آب حقیقت ولایت است و امام معصوم است که انسان با غسل خودش را انس می‌دهد با مقام ولی و خودش نحوه‌ای از طهارت است برای ورود به بهشت. هر کدام از این‌ها را انسان ببیند آن وقت می‌فهمد از دست دادن آن چه‌قدر ضرر است. فقط یک غسل نکردن نیست، بلکه یک مرتبه از طهارت را پیدا نکردن است و یک مرتبه از ورود به بهشت را از دست دادن است. این‌ها به دنبال هم می‌آیند. خب اگراین را دیدیم هر مرحله از مغفرت یک مرتبه از جنت است، آن موقع تمام سعی‌مان را برای تمام مراتب مغفرت می‌کنیم صبح وشام مغفرت را از دست نمی‌دهیم. نکته‌ی دریگر این است که در این ماه، ماه صدقه است. لذا صدقه در این ماه، تعبیر روایت این است که هم‌چنان که یک فرزند شما رشد می‌کند، هم‌چنان که گاهی یک موجود زنده‌ای به دنیا می‌آید بعد رشد می‌کند، صدقه در این ماه رشد می‌کند. یعنی علاوه بر آن نتیجه‌ای که خود صدقه دارد از ابتدا، رشدش هم دائماً نتایج را افزون می‌کند. این هم غلق صدقه در این ماه که هم در حقیقت استغفار است هم صدقه. نکته‌ی سوم صوم است، روزه‌ در این ماه بر کسانی که امکان‌پذیر است برای‌شان و الان هم ایام مناسب‌تر است، خنک است و خیلی روزها بلند نیست، سخت نیست این هم در این ماه، صوم آن تشبه به پیغمبر است، با اصطلاح آن دأب پیغمبر، (یدْأَبُ فِی صِیامِهِ وَ قِیامِهِ‌ فِی لَیالِیهِ وَ أَیامِهِ ) این سنت پیغمبر به عشق پیغمبر روزه گرفتن، پیغمبر می‌فرماید: دین اسلام همه محبت من و اهل بیتم است. لذا روزه گرفتن در این‌جا و ادب هر آدابی را، هر سنتی را انجام دادن به عشق پیغمبر انسان را چه می‌کند؟ محب می‌کند فقط به این عمل منحصر نمی‌شود می‌رساند انسان را به جاهایی که اعتقاد برای انسان می‌سازد نه فقط یک عمل باشد و اعتقاد اثرش غیر قابل تصور است برای ما نسبت به عمل. لذا عمل‌مان را با محبت در این ماه، به پیغمبر اکرم انجام می‌دهیم. آخرین آن هم که دیگر خلاصه کرده باشیم تا بپردازیم به بحث برسیم، صلوات بر پیغمبراست.
شریعتی: اللهم صلّ علی محمّدٍ وآل محمّدٍ و عجّل فرجهم.
حجت الاسلام عابدینی: که اگر فرمودند خلیل، خلیل نشد خدای سبحان ابراهیم خلیل را برای خُلّت انتخاب نکرد مگر لِکِثرَةِ صلَواتِه بر پیغمبر و اهل بیت پیغمبر و هر مقامی برای انسان اقتضایش با صلوات ایجاد می‌شود. رفع مالش با صلوات ایجاد می‌شود،…
شریعتی: این هم پله پله تو را بالا می‌برد.
حجت الاسلام عابدینی: این هم پله پله بالا می‌برد. (طيبا لِخَلْقِنَا وَ طَهارَةً لأِنْفُسِنَا وَ تَزْكِيَةً لَنا) که ما را در همه‌ی جهات‌مان توسعه می‌دهد و صلوات ما را انس می‌دهد با خود پیغمبرو اهل بیت پیغمبر، ایجاد محبت می‌کند به خصوص صلواتی که با نگاه محبتی باشد.
شریعتی: و مطهر هم هست دیگر
حجت الاسلام عابدینی: (طيبا لِخَلْقِنَا وَ طَهارَةً لأِنْفُسِنَا وَ تَزْكِيَةً لَنا) تمام این‌ها در صلوات هست ما هنوز حقیقت صلوات برای‌مان روشن نشده والّا خود حقیقت صلوات شاید بالاترین مرتبه‌ی بهشت باشد.
شریعتی: و آن روایت نورانی حضرت رضا که اگر هر کاری کردید گناهان آمرزیده نشد بسیار بر محمّد و آل محمّد صلوات بفرستید. اللهم صلّ علی محمدٍ آل محمّدٍ.
حجت الاسلام عابدینی: این روایت را هم باز می‌خوانم در ارتباط با صلوات که امام صادق (ع ) است( مَنْ صَلَّی عَلَی النَّبِیِّ وَ آلِهِ فَمَعْنَاهُ:) معنای صلوات این است: (أَنِّی أَنَا عَلَی الْمِیثَاقِ وَ الْوَفَاءِ الَّذِی قَبِلْتُ حِینَ قَوْلِهِ أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ قالُوا بَلی) یعنی صلوات انسان را برمی‌گرداند به آن میثاق عبودیتی که با خدا از ابتدای وجود داشته است. یعنی برمی‌گرداند انسان را به فطرت. خیلی تعبیر زیبایی است: صلوات این است معنایش این است که من بر همان میثاقی که از ابتدا (أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ قالُوا بَلی) که همه‌ی انسان‌ها آن‌جا بلا را گفتند، آن بلا اظهار ربوبیت الهی و عبودیت بنده است. می‌گوید صلوات انسان را برمی‌گرداند به میثاق، تنظیم می‌کند انسان را از حجاب‌ها، عادت‌ها دور می‌کند برمی‌گرداند به فطرت اول. مثل این می‌ماند که انسان دوباره از تنظیمات حالا الان اسم آن را می‌گذارند تیظیمات کارخانه حالا این تعبیر تنظیمات فطرت، این‌جا تنطیمات فطرت است که خلق الهی بر این بوده لذا انسان با صلوات به آن تنظیمات خلق اولی و فطرت مخلوقی انسان می‌رسد دوباره که این هم خیلی زیباست که همه‌ی لجاجات و انحرافات وجود انسان با این در حقیقت دور می‌شود وهر دعایی قبل و بعدش با صلوات، مستجاب می‌شود. اگر دوستان این کتاب را که اسرار ماه شعبان مثل همان اسرار ماه رجب…
شریعتی: اسرار ماه رجب را معرفی کردیم.
حجت الاسلام عابدینی: این اسرار ماه شعبان است دنباله‌ی همان است.
شریعتی: سه جلد است دیگر رجب و شعبان و رمضان.
حجت الاسلام عابدینی: این‌ها پنج جلد است در حقیقت یک جلدش هم مربوط به عاشوراست و یک جلد هم مربوط است به اربعین کلیمی است. پنج جلد است که این جلد دوم آن‌ها است که می‌توانند ببینند اگر پیدا کردند استفاده کنند خیلی روان و خوبتوضیح داده است.  باز هم بسم الله الرّحمن الرّحیم…
شریعتی: سلام بر حضرت موسی وخضر
حجت الاسلام عابدینی: سلام می‌کنیم بر حضرت موسی و خضر علی نبیّنا آله و علیهم السّلام و از آن‌ها اذن می‌گیریم، آن دو بزرگوار به ما اجازه بدهند و سفری که این‌ها شروع کردند و در آن سفر هستند برای طی کردن مراتب باطنی عالم و علم الهی ما را هم همسفر کنند با خودشان، اجازه دهند ما هم بهره‌مند شویم از نتایج سفرشان.
شریعتی: به اقامه‌ی آن دیوار رسیده بودیم دیگر، درست است؟
حجت الاسلام عابدینی: بله، رسیدیم به آیاتی که بحث اقامه‌ی دیوار را داشت و سفر در حقیقت قسمت سوم از سفر حضرت موسی. عرض کردیم این یک قصّه‌ی واحده است سه قصه نیست اما سه قسمت و سه فصل دارد. که به فصل سوم این قصه رسیده بودیم. که آن‌جا چه بود؟ تعبیر آیه‌ی شریفه این است که: بسم الله الرحمن الرحیم (فَانْطَلَقَا حَتَّىٰ إِذَا أَتَيَا) فَانْطَلَقَا، دوباره راه افتادن، بی‌معطلی، بعد از قصه‌ی دوم که قتل غلام بود (فَانْطَلَقَا حَتَّىٰ إِذَا أَتَيَا أَهْلَ قَرْيَةٍ اسْتَطْعَمَا أَهْلَهَا) رسیدند به آن‌جا و از آن‌ها تقاضای غذا کردند تقاضا برای غذا یک موقع هست که می‌گوید من غذا می‌خواهم یک موقع نه، تعبیر ادامه‌ی آیه این است (فَأَبَوْا أَنْ يُضَيِّفُوهُمَا) این‌ها مهمان خواستند باشند. این میهمان بودن غیر از تقاضای طعام کردن است. این مهمان بودن را خواستند این‌ها را امتحان کنند. هر قومی امتحاناتی دارد لذا مثلاً یک زلزله که می‌آید دیگران که کمک می‌کنند، مشکلات آن‌ها… پناه می‌دهند، کمک می‌کنند، این‌ها ببینید یک میهمانی یک امتحان است دیگر…
شریعتی: امتحان آن‌ها به یک شکل است امتحان ما به یک شکل دیگر.
حجت الاسلام عابدینی: امتحان می‌شوند، بله دیگر، این‌ها در حقیقت وارد شدند (فَأَبَوْا أَنْ يُضَيِّفُوهُمَا) این در حقیقت اهل شهر(أبَوْا) عبا کردند (أَنْ يُضَيِّفُوهُمَا) این‌ها را میهمان کنند و میهمانی بدهند واین‌ها را پذیرا باشند. (فَوَجَدَا فِيهَا جِدَارًا يُرِيدُ أَنْ يَنْقَضَّ) وقتی که آن‌ها عبا کردند قاعده‌اش این است که کسی که وارد می‌شود میهمان، آن‌ها میهمانی نکردند از دست آن‌ها رنجیده، آدم بالاخره وارد شده در یک شهر غریب و آن‌ها در حقیقت دیدند این‌ها صالحند و دو کسی هستند که برای آن‌ها پذیرایی سخت نبود این‌طور نبود که مثلاً نداشته باشند بگویند چه بکنیم ما هم نداریم…
شریعتی: کلّاً پذیرایی عادت مرسوم است دیگر.
حجت الاسلام عابدینی: عادت فطری است و یک امر همه‌ی کشورها و مردم و نژادها و غالبش هست، اصلش هست، حالا اگر دو نفر هم خسیس باشند بقیه‌ی مهمان نوازی… این‌ها همه‌ی اهل شهر. مثل این‌که با هم یک سنت و فرهنگی در وجودشان جا گرفته بود که حالا بعد عر ض می‌کنیم همین‌طوری هم بوده این شهر، یک شهری بوده که کلاً در میهمان‌پذیری نه فقط این‌جا، لذا امتحان‌شان هم باز همین بوده است. که باز این‌ها وارد شدند و حالا دو ولی الهی را این‌ها عبا بکنند از میهمانی دادن. منتها این‌ها وقتی داشتند از این‌جا عبور می‌کردند حضرت خضر (س) می‌بیند که یک دیواری در حال خراب شدن است تعبیراین است که (فَوَجَدا)این دو نفر، (فیها) در این قریه (جدارًا) عرض کردیم جدار با حائط تفاوتش این است که حائط یک جایی را احاطه کرده لذا ورود به آن‌جا ممکن است که دری داشته باشد اذنی بخواهد، اما جدار نه، فقط چیزی که کشیده شده باشد و بلند است حالاممکن است که از بیرون هم قابل اصلاح باشد اگر که (فِيهَا جِدَارًا يُرِيدُ أَنْ يَنْقَضَّ) يُرِيدُ أَنْ يَنْقَضَّ یعنی جدار اراده کرده بود که بیفتد ما در نگاه‌مان عالم را که می‌بینیم عالم را براساس نگاه متعارفی که هست عالم را صاحب علم نمی‌بینیم، ذی شعور نمی‌بینیم، دارای حیات نمی‌بینیم، لذا اراده هم نمی‌توانیم نسبت بدهیم به ‌عالم. دیوار اراده ندارد چون دیوار یک موجود غیر حی هست در نگاه ما، هر چیزی که نگاه می‌کنیم در اطراف خودمان که این‌ها را حی نمی‌بینیم درست است؟ این نگاه متعارف ما است. یعنی یک مومن همین نگاه را ممکن است در ابتدا داشته باشد یک کافر هم همین نگاه را داشته باشد فرقی بین نگاه اول مومن و نگاه کافر در این مسئله نیست همه یک نوع می‌بینند. نمی‌شود بگویی که همه با چشم می‌بینند همین است درست است اما مومن عمق هر چیزی را می‌بیند. نه فقط سطح ظاهرش را، لذا یک عالِم وقتی که یک شی را می‌بیند گاهی می‌بینی اگر این عالم فیزیک است می‌تواند روابط هسته و مولکولی و اتمی این را هم همان‌جا می‌بیند. منتها آن دیگر عمق دید چشم است نه این‌که فقط با ظاهر چشم باشد. همان‌جا که دارد این را می‌بیند می‌فهمد این روابط درونش هم…
شریعتی: فعل و انفعالاتی هست.
حجت الاسلام عابدینی: همه‌ی این‌ها را هم می‌فهمد.مثل این‌که کسی که حالا عرفی‌تر بگوییم: مثل کسی که…بنده خدایی می‌گفت من یک فرشی داشتم دیگر نخ نما بود گفتم کاش یکی می‌آمد این را برمی‌داشت می‌برد و چیزی هم ما نمی‌خواهیم فقط می‌برد ما راحت شویم از دست این. یک فرش فروش آوردیم گفتیم این را ببین به درد شما می‌خورد؟ این آمد یک دفعه یک قیمت کلانی گفت ما تعجب کردیم که ما حاضر بودیم این را مفت هم بدهیم بلکه یک چیزی بدهیم ببرند بعد فهمیدیم که یک نقشه‌ای دارد که هنوز در تار و پود آن نقشه هنوز هست که این نقشه می‌تواند مبدأ مثلاً یک طراحی خودش کلانی باشد الهام بگیرند و این را در قیمت برای نقشه‌اش است برای این چیزی که باقی مانده نیست.
شریعتی: او یک چیزی می‌بیند تو یک چیزی می‌بینی.
حجت الاسلام عابدینی: عمق است، او هم با همین چشم نگاه کرد من هم با همین، اما او چون تخصص داشت از این یک عمقی را دید. مومن در نگاهش به عالم یک عمقی را می‌بیند نسبت به عالم که عالم را مرتبط و ذی شعور می‌بیند. این ایمان است این خصوصیت ایمان است.
شریعتی: ینظُرُ بنور الله یعنی همین.
حجت الاسلام عابدینی: ( وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ ) هر چیزی را که می‌بینیم این‌ها مسبح خدا هستند، حامد خدا هستند، این‌ها زبان دارند، این‌ها شعور دارند، منتها ما تا می‌گوییم شعور حیات، فکر می‌کنیم شعور حیات باید مثل انسان باشد. ذهنی داشته باشد، فکری داشته باشد، مقدماتی مؤخراتی، یعنی خودمان را ملاک قرار می‌دهیم.
شریعتی: حالا مثلاً درخت و نباتات و این‌ها یک ذره در ذهن راحت‌تر است
حجت الاسلام عابدینی: راحت‌تر است. اما جماد خیلی سخت‌تر است، اما مومن آن‌جا را هم می‌بیند. لذا تعبیرات قرآن غیر تعبیرات ما است. ( وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ ) تعبیر قرآن است. می‌فرماید: هر چیزی (إِنْ مِنْ شَيْءٍ) هر چیزی، دست به هر چیزی که بزنید جماد و نبات و حیوان و انسان و ملک و فلک و خلق و هر چیزی که دست بزنید این مسبح و حامد است. خب اگر مسبح و حامد است حتماً باید شعوری داشته باشد، حتماً باید حیاتی داشته باشد، حتماً باید در حقیقت بهره‌مند از این‌ها باشد تا امکان‌پذیر شود، تسبیح و تحمید، می‌گوید: بله هست. (وَلَٰكِنْ لَا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ)  شما تسبیح‌شان را نمی‌فهمید اگر نمی فهمید دلیل این نیست که او نیست. تو گوش شنیدن آن تسبیح را نداری. هر صدایی را که ما با این گوش نمی‌شنویم تازه بالای بیست هزارهرتزو پایین بیست هزاهرتز را با این گوش نمی‌شنویم. تصویر ماوراء بنفش و مادون قرمز را طول موج بیشتر و کمتر نمی‌بینیم. تازه این‌ها هم محسوس مادی است. این‌ها محسوس مادی است ولی ما این‌ها را هم نمی‌بینیم. ما مگر هر چه در عالم ماده هست را می‌بینیم که بگوییم نیست؟ هر چیزی را که نبینیم که نمی‌توانیم بگوییم نیست. درست است؟
شریعتی: بله.
حجت الاسلام عابدینی: این نگاهی که… مثلاً در شب ما نمی‌بینیم ولی دوربین‌های مادون قرمز و ماوراء بنفش را درست می‌کنند می‌تواند تصویر را در مادون قرمز ببیند.
شریعتی: مثال ساده‌اش هم همین هوایی که هست ما نمی‌بینیم ولی هست.
حجت الاسلام عابدینی: هوا مادی است، هست. نگاه این نیست که ندیدیم یا نشنیدیم بگوییم نیست (وَلَٰكِنْ لَا تَفْقَهُونَ) تازه نمی‌گوید شما نمی‌شنوید می‌گوید نمی‌فهمید. یعنی گاهی اوقات ممکن است صوت آن را هم گوش ما به نحوی شنیده باشد اما نمی‌دانیم این از کجاست؟ چه هست؟ چه می‌گوید؟ صدای پرنده‌ها را مگر می‌شنویم می‌فهمیم این‌ها چه می‌گویند؟ نه، وَلَٰكِنْ لَا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ.
شریعتی: خود رعد مثلاً.
حجت الاسلام عابدینی: خود رعد (وَيُسَبِّحُ الرَّعْدُ) خود آن رعد مسبح است، موج دریا مسبح است، باد مسبح است، آب مسبح است، همه‌ی این‌ها در حقیقت چه هستند؟… اگر این نگاه شعوری را در عالم انسان ببیند این‌ها آن تعلیمات ویژه است که خدا می‌گوید فرق مومن با غیر مومن این می‌شود. اگر غذایی را که آدم می‌خورد با این نگاه آن غذا را حی ببیند دارد این غذایی را که می‌خورد این غذا نگاه تو به او، شوق تو به او، ارتباط تو با او، تأثیر متفاوتی می‌گذارد تا وقتی که من با قهر و غضب و بی‌میلی آن را بخورم. پس می‌گوید نگاه کن به طعام خود، نگاه کن به در دیوار خانه، نگاه کن به اشیاء و اطرافت، منتها با این نگاه که این‌ها هم صاحب شعور هستند. لذا به ما هم می‌گویند کسی که روی زمین راه می‎رود اگر کسی باشد که عمل صالحی انجام می‌دهد و روی زمین راه می‌رود زمین افتخا رمی‌کند مباهات می‌کند به قطعات دیگر زمین می‌گوید: می‌بینی این در حقیقت روی من پا گذاشت خوشحال می‌شود، مسرور می‌شود. باور کنیم این‌طوری است و اگر نعوذ بالله در زمینی کسی گناهی کرد آن زمین ناراحت می‌شود، به او برمی‌خورد می‌گوید تو روی من این کار را کردی من را سرافکنده کردی بین بقیه‌ی قطعات زمین، تو با من این کار را کردی وقتی درون من بیایی من تلافی می‌کنم. به آن هم مومن هم می‌گوید من الان کاری از دستم بیاید برای تو انجام می‌دهم بعد از این‌که درون من هم بیایی درون من برای تو گشایش است، راحت است،  آن‌جا گشودن باب به سوی جنت است که قبر انسان یا روضه‌‌ای از روضات جنت است باغی از باغ‌های بهشت است یا حفره‌ای از گودال‌های آتش است. این همین‌جا برای انسان چه می‌شود؟ شعور این زمین با انسان ارتباط برقرار می‌کند. این را در حقیقت سرایت بدهیم برای همه‌ی ارتباطات، لذا اگر در این‌جا می‌فرماید که (فَوَجَدَا فِيهَا جِدَارًا يُرِيدُ أَنْ يَنْقَضَّ) ما اگر باور نداشته باشیم که دیوار اراده کرده بیفتد، بریزد می‌گوییم یعنی پای دیوار سست شده حالا دارد شل شده است دارد می‌افتد، دیواری که الان مثلاً ترک خورده نمی‌دانم پایه‌اش سست شده…
شریعتی: همین بناهای فرسوده‌ای که هست.
حجت الاسلام عابدینی: بنایی که فرسوده است. نگاه اول این است عیبی هم ندارد اما نگاه دقیق این است که نه، دیوار در این‌جا به هر جهتی که دارد که ما نمی‌دانیم (يُرِيدُ أَنْ يَنْقَضَّ) اراده کرده که… همین اراده کردن آن یک امتحان و ابتلایی است برای کسی که دارد او را می‌بیند. لذا خضر (س) این ابتلا را در نظام تکوین می‌بیند، می‌یابد، زبان تکوین را می‌شناسد، لذا شروع می‌کند به چه کاری؟ او را عمران کردن و به پا کردن. (فَأقامَه) آن را سر پا کردن، حالا در اَقامَهُ بحث این است که اقامه آیا… بعضی روایت دارد که نگاه به دیوار کرد دست به دیوار گذاشت به اذن الهی آن را در حقیقت ترمیم کرد با همین در حقیقت دستی که گذاشت. اما ما این روایت را نفی نمی‌کنیم اما از قرائنی که در ادامه‌ی آیه به دست می‌آید معلوم می‌شود آستین را بالا زد، پاچه را ور کشید این‌جا کاری کرد و بنایی کرد در این‌جا و عمله‌گی و کارگری و بنایی کرد یعنی آمد این‌جا آب و بالاخره گلی راه انداخت…
شریعتی: یعنی این کار برایش زحمت داشت.
حجت الاسلام عابدینی: چرا؟ علتش این است که به دنبال او حضرت موسی (ع) به او می‌گوید: این‌ها که از ما پذیرایی نکردند اگر تو می‌خواستی این کار را بکنی که این‌جا آمدی و دست را بالا زدی و این کارها را کردی (قَالَ لَوْ شِئْتَ لَاتَّخَذْتَ عَلَيْهِ أَجْرًا) این‌ها آیه‌ی 77 سوره‌ی کهف است. اگر یک موقع اولش را نگفتیم می‌شود سوره‌ی کهف آیه‌ی 77. چون قبلاً گفتم. که اگر این کارها را کردی می‌توانستی از این‌ها تقاضای اجرت کنی در قبال پول این کار را بکنی که بعد این پول را ما غذا تهیه کنیم بخوریم. این‌هایی که اهل این نبودند که پذیرایی کنند کار مجانی کردن برای این‌ها اثر بد می‌گذارد. لذا به ما فرمودند که: خیلی روایت زیبایی است امیرالمومنین (ع) می‌فرماید که: نسبت به کسی که از تو بریده تو وصول باش، نسبت به کسی که به تو بد کرده تو خوبی کن، نسبت به کسی که به تو بخل کرده تو سخاوت کن، این‌ها را می‌فرماید می‌فرماید: (حَتَّى كَأَنَّكَ لَهُ عَبْدٌ) مثل این‌که توعبد او باشی. توقع هم نداری که او جبران کند همین‌قدر که تو از یک طرف خدمت کن کاری نداشته باش که او در حقیقت دنبال جبران هست یا نه. بعد یک کسی سؤال می‌کند که این اگر برای او ضرر داشت به این معنا که روحیه‌ی او را بیشتر خراب کرد، در آن لجاجتش بیشتر لجوج کرد، در آن بخلش بیشتر…؟ حضرت می‌فرماید: اگر در جایی که مریضی او بیشتر شود که غالباً هم این نیست ولی ما معمولاً زود به این حمل می‌کنیم دقت کردید این نگاه که مریضی را بیشتر کند قطعاً انسان کامل مریضی کسی را با فعلش تشدید نمی‌کند. آن‌جا دنبال هدایت و علاج او هست. درست است؟ لذا آن‌جا در حقیقت نه، این‌جا موسی کلیم که می‌گوییم از این باب اعتراض می‌کند که این‌ها که این‌طوری بودند شما چرا این کار را کردی؟ اگر می‌خواستی این کار را کنی پول می‌گرفتی از آن‌ها که آن مریضی‌شان شدیدتر نشود. در ادامه که بیان این آیات را می‌کند آن وقت بیان می‌شود که این درست است که ممکن است مریضی قوم را بیشتر کند اما این مربوط به دو نفری است که، دو فرزند یتیمی است که این برای آن‌ها لازم بود این کار انجام شود تا محفوظ بماند که انشاءالله در ادامه می‌آوریم. پس این‌جا هم نفی نمی‌کند که… لذا اعتراض موسی هم اعتراض به جایی است که این‌ها از نظر ظاهری مریضی‌شان چه می‌شود؟ مریضی‌شان تشدید می‌شود با این کار، می‌گویند ما هر قدر به این‌ها بی‌اعتنایی کردیم این‌ها خلاصه در چشم‌شان حقیرتر می‌آید افراد، می‌گویند ببین این‌ها این کار را هم کردند برای ما. انگار ما توانستیم این‌ها را به این کار هم وادار کنیم هیچ چیز که به آن‌ها ندادیم سرشان را هم کلاه گذاشتیم. نه، این نگاه این نیست. نگاه خضر (س) به این است که این دیوار زبان دارد برای خضر، فقط یک دیوار گسسته در یک جایی از زمین نیست، بلکه این دیوار با تعلقی که به آن مساکین پیدا می‌کند یا آن دو یتیم پیدا می‌کند رابطه‌ی آن‌ها هم در نظام ایمانی دیده شده است. ما نگاه‌مان در عالم که عبور می‌کنیم اشیاء را می‌بینیم، زمین را می‌بینیم، هر چه که می‌بینیم، نگاه ما عمدتاً گسسته است.
شریعتی: پیوسته نیست.
حجت الاسلام عابدینی: تازه اگر پیوسته هم باشد این را می‌بینیم برای کیست؟ همین. اما آن کَس چه نسبتی با از جهت وجودی دارد از جهت وجودی نه از جهت ظاهری، آیا این زمین از صاحبش راضی است یا نه؟ آیا این باید تأخیر بیفتد در تخریبش تا آن نسبت واقعی که پدر صالحی این‌ها داشتند عقبه‌اش این است که این باقی بماند برای فرزندان؟ این‌ها را دیگر ما نمی‌توانیم ببینیم. ولی این‌ها همه در عالم سببیت دارد. همه‌ی این‌ها در عالم سببیت دارد. من می‌خواهم این وسط یک پرانتزی باز کنم. ببینید ایّام ثبت نام حوزه است من می‌خواهم بگویم که ازآن فرصت‌هایی که پیش می‌آید انسان برای خودش یک نسل عالم صالحی را تدارک ببیند، کمک کند، که یک نسل صالح هر اثر وجودی خوبی که از این باقی بماند اثر این پدر و مادری که تشویق کردند فرزند را برای این کار، کمک کردند، پشتیبانی کردند، یا فامیلی که هر کسی که دست اندر کار بود هر کسی توانست بیاید آن‌جایی که یک کسی بیاید امکان‌پذیر شود برایش، از ابتدا و ادامه، ابتدایش به یک شکل است، ادامه‌اش هم یک شکل است دیگر…
شریعتی: استمرارش هم مهم است.
حجت الاسلام عابدینی: استمرارش بله، این یک پشتیبانی استمراری‌اش حالا در همین تشویق استمراری، در حقیقت کمک استمراری،…
شریعتی: انگیزه‌ای که می‌دهند.
حجت الاسلام عابدینی: انگیزه‌سازی که ایجاد می‌کند، اگر مشکلاتی پیش می‌آید به دنبال این باشد این هم در حقیقت در صدد رفع آن باشد، هر در حقیقت کمکی که به این می‌کند به قصد این‌که این عالمی شود که هدایت‌گر مردم شود این هدایت‌گری در زمان خلاصه نمی‌شود، لذا وقت ورود به بهشت به زاهد می‌گویند که تو وارد بهشت شو ولی به عالم می‌گویند: قِف، بایست. شفاعت کن هر کسی که از علم تو نفع برده در حقیقت چه می‌شود؟ تو شفاعت او را می‌توانی بکنی. بهره‌مند از شفاعت تو می‌شود. لذا یک زاهد خودش وارد می‌شود به بهشت اما یک عالم کاروانی وارد بهشت می‌شود با یک کاروان وارد می‌شود. هر کسی که کمک کرد به این عالم هم تا در حقیقت از ابتدا، از آن وقتی که می‌خواهد یک طلبه‌ی ابتدائی باشد تا وقتی که شود یک طلبه‌ی عالم عاملی باشد، که تأثیر گذار باشد یکی مثل آقای بهجت شود، یکی مثل آقای بهجت شود…
شریعتی: رحمة الله علیه
حجت الاسلام عابدینی: رحمة الله علیه، این اثری که آیت الله بهجت دارد مگر منحصر به همین ظواهری است که ما می‌دانیم؟ مگر منحصر به همان چیزهایی است که ما دیدیم؟
شریعتی: مگر منحصر به زمان و مکان است؟
حجت الاسلام عابدینی: مگر منحصر به زمان و مکانی است که ما می‌شناسیم؟ نه، این اثر وجودی سابقین از وجود یک کسی این‌طوری مسرور می‌شوند، مکیّف می‌شوند، این‌ها در حقیقت همه لذت می‌برند. همه عالم، عالم وجود غلغله در آن می‌شود.یعنی ملائکه‌ی عالم لذت می‌برند یک کسی مثل حضرت آیت الله بهجت، مثل امام رحمة الله، در عالم باشد که قیام یک حاکمیتی را مبنای یک تفکری را در عالم پایه‌گذاری می‌کند. این‌ها را چه کسی می‌تواند قیمت‌گذاری کند؟ ما نمی‌گوییم حالا هر که طلبه می‌شود به این مرتبه می‌رسد اما کسی که این زمینه را ایجاد می‌کند دارد آماده‌سازی برای آن نگاه عالی می‌کند. خدای سبحان با آن نگاهش به او جزا می‌دهد نه مقداری هم که این محقق می‌شود. پس حواس‌مان باشد شروع شده ثبت نام حوزه دوستان از تشویق فرزندان‌شان، خود فرزندان از این‌که تأخیر نیندازند دیگران از تشویق ودرحقیقت به کارگیری که انشاءالله در این سیر هدایت‌گر ما هم سهمی بتوانیم پیدا کنیم و انشاءالله.
شریعتی: گره‌ای را از اذهان باز کنیم که گره گشایی کنیم.
حجت الاسلام عابدینی: همین که در نظام مادی یک اقتصاد دانی، یک صنعت‌گری، یک معلمی، یک… می‌تواند کاری از او بر بیاید در نظام هدایت‌گری نسبت او با این در حقیقت چه می‌شود؟ غیر قابل قیاس است. کسی که یک یتیمی را سرپرستی می‌کند گفتند یک چیز است، کسی که یتیم آل محمّد را که علما هستند که شبهات و مشکلات را دفع می‌کنند آن یک مرتبه‌ی عظیم‌تری از مسئله‌ است. حالا پرانتز را می‌بندیم اگر خلاصه مثل این‌که شما می‌فرمایید کتاب را دست گرفتید فرصت نیست. حالا مه همین‌جا…
شریعتی: حالا نقطه بگذارید ببینیم بعد از تلاوت قرآن چه‌قدر فرصت هست و در خدمت‌ دوستان و حضرت عالی باشیم. حاج آقای عابدینی خیلی دوست ندارند که ما آثار ایشان را روزی که ایشان هستند در برنامه معرفی کنیم. ولی من می‌دانم که خیلی از دوستان و عزیزان مشتاقند که از معارف ناب اهل با بیان و قلم شیوای حاج آقای عابدینی بهره‌مند شوند. حاج آقای عابدینی حضورشان نعمتی است برای ما و حالا جلد چهار و پنج شرح احادیث کتاب الموت بحار الانوار به بازار نشر عرضه شده است. با عنوان کلی تا ابد زندگی که اگر خاطرتان باشد سه جلدش را ما خدمت‌تان معرفی کرده بودیم عزیزان هم نشان دادند جلد پنجم آن با عنوان حیات برزخی است بله دارید می‌بینید و جلد چهارم آن هم حیات برزخی است. یعنی دو حیات برزخی در جلد چهار و پنج است دوستانی که مشتاق این معارف و این احادیث هستند انشاءالله مراجعه کنند و بهره‌مند شوند. خدا قوت به شما و گروه نگارش این کار و نشر محترم معارف که همیشه پیشگام و پیش‌قدم است انشاءالله بهره‌مند شوید می‌توانید به سایت ما مراجعه کنید یا به کانال ما در سروش و ایتا، اگر به هر دلیلی موفق نشدید 20000303 شماره پیامک آشنای ما است که می‌توانید پیام بفرستید دوستان انشاءالله راه‌های تهیه کتاب را خدمت‌تان خواهند گفت. صفحه‌ی 221 قرآن کریم را با هم تلاوت می‌کنیم آیات پایانی سوره‌ی مبارکه‌ی حضرت یونس و آیات ابتدایی سوره‌ی هود.باز می‌گردیم با احترام، 222 هستیم؟ خیلی خوب صفحه‌ی 222 را با هم تلاوت می‌کنیم.آیات ششم تا هفتم سوره‌ی مبارکه‌ی هود. باز می‌گردیم با احترام و همراه شما و در کنار شما. اللهم صلّ علی محمّدٍ و آل محمّد و عجّل فرجهم.

صفحه222قرآن کریم

آیات شش تا دوازده سوره‌ی مبارکه‌ی هود را صفحه‌ی 222 قرآن کریم را با هم شنیدیم انشاءالله زیر سایه‌ی قرآن کریم باشیم. بعضی از دوستان گفتند اگر می‌شود مجدداً کتاب را معرفی کنید، شرح کتاب الموت بحارالانوار، احادیث کتاب الموت با عنوان تا ابد زندگی، که در جلد چهار و پنج حاج آقای عابدینی به حیات برزخی پرداختند. عزیزانی که می‌خواهند کتاب را تهیه کنند به کانال و سایت ما انشاءالله مراجعه کنند دوستان‌مان هم زیر نویس می‌کنند. اشاره‌ی قرآنی امروز را بفرمایند حاج آقای عابدینی. بفرمایید حاج آقای عابدینی که باید خداحافظی کنیم.
حجت الاسلام عابدینی: بله، آیه‌ی اولی که در محضرش بودیم که می‌فرمایند: (وَمَا مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ إِلَّا عَلَى اللَّهِ رِزْقُهَا) که همان نگاهی که ما گاهی گسسته می‌بینیم ولی هر چیزی پیوسته است. یعنی حتی رزق هر چیزی پیش خدا می‌فرماید: معلوم است. (يَعْلَمُ مُسْتَقَرَّهَا وَمُسْتَوْدَعَهَا) همه‌ی آن چیزی که باید باشد در حقیقت برای این پیش خدا ثابت و روشن و معلوم است. هیچ در حقیقت مجهولی ندارد. این نگاه را وقتی یک ولی الهی پیدا می‌کند به عالم به علم الهی می‌شود مخزن علم الهی. از آن نگاه به عالم نگاه می‌کند هر چیزی را با اول و آخرش، با رزق آن، با کارهایش، آثارش، نتایجش، همه را با هم می‌بیند. دیگر یک موجود گسسته نیست، می‌دانید این نگاه چه‌قدر متفاوت می‌شود؟ کاری که خضر (س) با موسی داشت انجام می‌داد تمرین این نگاه برای موسی (ع) بود.
شریعتی: بسیار خوب، آقا خیلی ممنون و متشکرم از شما. دعا کنید مخصوص برای شفای مریض‌ها، خیلی التماس دعای ویژه گفتند.
حجت الاسلام عابدینی: انشاءالله خدای سبحان همه‌ی مریضی‌ها و مریض‌ها را به خصوص کسانی که مریضی صعب العلاج و سخت دارند که هم خودشان هم اطرافیان‌شان سختی می‌کشند انشاءالله خدای سبحان تسهیل کند به عنایت و رحمت خودش انشاءالله. به ایام ولادتی که در پیش داریم و گذشته در پیش داریم به برکت وجود امام حسین (ع) انشاءالله، مبعث گرامی انشاءالله خدای سبحان این مریضی‌ها را خودش از بین مومنان و از بین انسان‌ها انشاءالله ریشه‌کن بفرماید. باران رحمتش را بیش از گذشته برای ما نازل بفرماید. دل‌های ما را آماده‌ی ورود به ماه شعبان قرار بدهد. گناهان ما را ببخشد و بیامرزد. تتمه‌ی ماه رجب را برای ما رحمت ویژه قرار بدهد. آن‌چه که نگاه اولیاءش کرده و برای اولیاءش قرار داده انشاءالله برای ما هم قرار بدهد انشاءالله.
شریعتی: انشاءالله، خیلی از شما ممنون و متشکرم.
بلغ العلی بکماله، کشف الدجی بجماله، حسنت جمیع خصاله، صلوا علیه و آله
تا فردا و تا سلامی دوباره. خیلی از شما ممنونم و متشکرم.

هنوز هیچ دیدگاهی وجود ندارد.

اولین کسی باشید که برای “سمت خدا | سيره تربيتي حضرت موسي عليه‌السلام در قرآن کريم” دیدگاه می‌گذارید;

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

میزان رضایت خود را در ارزیابی وارد کنید*

دریافت دوره آموزشی

لطفا جهت دریافت، اطلاعات خواسته شده را وارد نمایید