بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع برنامه: سيره تربيتي حضرت موسي عليه‌السلام در قرآن کريم

برنامه سمت خدا
تاريخ پخش: 09-12- 99

شریعتی: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم‏. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. سلام به همه دوستان عزیزم. تسلیت می گویم سالروز عروج ملکوتی حضرت زینب کبری (س) را. خوشحالیم که امروز هم همراه شما هستیم و در کنار شما. در میانه ی ماه رجب. حجت الاسلام عابدینی: بنده هم عرض سلام و ادب خدمت حضرتعالی و همه بینندگان عزیز دارم و ان شاءالله طاعات و عبادات ماه رجب شان مقبول حق باشد و در نیمه ماه رجب که همراه بشویم با توسل حضرت زینب (س) برای قبولی بقیه دعاها که زینب (س) مقام قربش عند الله و نزد اهل بیت (ع) محفوظ است. از دست ندهیم این جذبه های زینبی را برای ارتباط بالاتر با خدای سبحان. ان شاءالله همراه با زینب (س) امروز را همراه می شویم با ادعیه ی امروز، با اذکار امروز، با توسلات امروز. ان شاءالله مقبول درگاه قرار می گیرد و این همراه شدن قطعاً همراه شدن نیمه ماه رجب با زینب (س) این نقشه  الهی است. اتفاق نیست. لذا اگر انسان به این نقشه الهی توجه کند حتماً یک حقیقتی است که سرعت سیر را در امروز و توسلات امروز آسان تر و پرنتیجه تر می کند ان شاءالله.
شریعتی: از حضرت زینب بشنویم و بعد از مراقبات امروز ان شاءالله.
حجت الاسلام عابدینی: «بسم الله الرحمن الرحیم. اللّهمّ كن لوليّك الحجّة بن الحسن صلواتك عليه و على آبائه في هَذه السّاعة و في كلّ ساعة وليّاً و حافظاً و قائداً و ناصراً و دليلًا و عيناً حتّى تسكنه أرضك طوعاً و تمتّعه فيها طويلًا» طولی نکشید که نیمی از ماه رجب هم گذشت و به مقصد ماه رمضان نزدیک تر شدیم. این مسیر است ماه رجب باب است. باب شعبان است و شعبان باب ماه رمضان است. ان شاءالله که از این در که درب ولایت هست که انا مدینه العلم و علی بابها، از این مدینه ماه رجب به ماه شعبان که پیغمبر اکرم هست برسیم و از پیغمبر اکرم ان شاءالله وصال الهی در ماه رمضان برای همه ماه ایجاد شود. در دعاهای امروز و توسلات درک شب های قدر را با تضرع و لابه بخواهیم. اگر یک بار برای عمر انسان درک شب های قدر محقق شود باطن عالم برای انسان گشوده شده است. باب باطن باز شده و اگر برای انسان دیده شود دیگر دست بردار نیست. ما چون خیال مان راحت هست خیلی خبر نداریم، آن دلهره و دلشوره و آن حال احساس نسبت به ادراک ماه رمضان و شب های قدر هم انقدر ما را مشغول نمی کند. والّا درک لیالی قدر برای اولیای الهی در طول سال جزء دغدغه های اصلی آنها هست. در این مقدمه  کتابی که در رابطه با حضرت زینب کبری (س) دو جلد کتاب در رابطه با مجموعه مقالاتی است که چاپ شده است، مقدمه ی جلد دومش سخنانی از مقام معظم رهبری است در رابطه با حضرت زینب (س). یادم هست به یک مناسبت دیگری، در یک برهه ی دیگری قسمتی از این را ما بیان کردیم. یک قسمت از آن را. چون یادم هست که کدام قسمت بود، تکرار آن قسمت را نمی خوانیم، قسمت دیگری از صحبت های ایشان را در خدمتش هستیم. ایشان در رابطه با حضرت زینب (س) به مناسبت ولادت ها و وفات حضرت. گاهی به مناسبت ولادت ها که روز پرستار بوده، سخنانی داشتند. گاهی به مناسبت شهادت حضرت زینب (س) صحبت هایی داشتند که هر دوی اینها در اینجا آمده ولی اصل مسئله این است که یک فرمایشی را ایشان اخیراً با مجلس خبرگان داشتند که باید راهی پیدا بکنیم مفاهیم دینی جریان سازی در جامعه ایجاد بکند. یعنی در جامعه اثرگذاریش محسوس شود مثل جریان مواسات که یک مفهوم دینی بود ولی در ایام کرونا توانست یک روحیه ی ایثاری را از یک عده ای و رسیدگی را به عده ی دیگری محقق بکند. در متن جامعه آمد یک مفهوم جریان ساز شد، کارساز شد، اثرگذار شد. از آن مفهوم فراتر رفت. آمد یک مصداق شد، عینی شد. تا می گوییم مواسات یک جریان در ذهن می آید. ایشان فرمودند که باید مفاهیم دینی را روی این کار کرد که جریان ساز شوند. از جمله مفاهیم دینی که قدرت کارکرد مصداق سازی و جریان سازی دارد، جریان حضرت زینب (س) است. خود حضرت زینب (س) به عنوان یک مفهوم دینی که مصداق است، الگو است. وقتی که انسان در جریان خانواده های شهدا پیش می رود، می بیند که تأثیرگذارترین واژه ها و مفاهیم و گفتگوهایی که اینها را آرام می کند، یاد زینب (س) بعد از واقعه عاشوراست که باید همه ی مصائبی که دید آنچنان نگاه متعالی بود، آنچنان نگاه عظیم بود که ما رأیت الّا جمیلا. این در خانواده شهدا کاملاً محسوس بود. یعنی یک مفهوم اثرگذاری که در اوج سختی ها وقتی انسان با خدا معامله می کند در اوج فشارها و سختی ها حالش یک حال توحیدی می شود. در سختی ها معمولاً افراد می برند، معمولاً کم می آورند. معمولاً می گویند عیبی ندارد. اگر کلامی هم در این حالت گفت می گویند خیلی بر آن باکی نیست چون خیلی سختی کشیده است. در حال سختی کشیدن است لذا خیلی… اما می بینی که عده ای در این سختی کشیدن ها و اوج سختی کشیدن ها موحدتر می شوند، صبورتر می شوند، به بیان شما به قلب صبور زینب (س) اقتدا می کنند، صبوری را از زینب تعلیم می گیرند. در وجودشان احساس می کنند و این مسیر را با پای صبر طی می کنند و برایشان الگو در کار است. وقتی این نگاه ایجاد می شود، این دیگر مفهوم نیست، این دیگر فقط یک تاریخ نیست. یک مفهوم تاریخی نیست بلکه یک جریانی است که به روز است، جریان ساز است، مصداق است، الگو است. در صحن و صحنه زندگی مردم کارکرد دارد و اثرگذار است. جریان حضرت زینب (س) این تأثیرگذاری را کاملاً محسوس است که به خصوص بین خانم ها ایجاد کرده است. هر چند برای همه ی زنان و مردان الگو است، همچنان که قرآن مثال می زند در قرآن به عنوان دو خانم الگو برای همه اهل ایمان که مریم (س) و آسیه هستند که امرأه فرعون، که این دو الگو برای همه مردان و زنان هستند، آن وقتی که در جلسه گذشته که در مورد حضرت زینب (س) صحبت شده بود قیاس کردیم که بین آسیه و زینب (س) که این دو تفاوتشان در چیست؟ با اینکه آسیه به عنوان الگو معرفی شده است اما زینب (س) واقعاً بی سابقه از جهت قیاس است. غیرقابل قیاس است. چر؟ چون آنچه که باعث شد آسیه به آن کمالات برسد، وقتی در قرآن ذکر می شود، با آنچه که برای زینب (س) پیش آمد، وقتی دیده می شود، غیرقابل قیاس است که این خانم در آن اوج، او در انتها می گوید که «رَبِّ ابْنِ لي‏ عِنْدَكَ بَيْتاً فِي الْجَنَّة» این خانم هم در اینجا می گوید: «مَا رَأَيْتُ إِلَّا جَمِيلا» حالا با این من فقط یکی دو جمله را بگویم چون فرصت نیست.
او زن تاریخ است. این جوهر زنانه ی مؤمن اینطور خودش را در شرایط دشوار نشان می دهد. این زن است که الگوست. الگو برای همه ی مردان بزرگ عالم و زنان بزرگ عالم. زینب کبری (س) ضمن آنکه با عظمت روحی خود همه شکوه و حشمت های ظاهری دستگاه ظلم و جور آن زمان را وادار به خضوع و تسلیم کرد. خیلی حرف زیبایی است که وقتی در دربار عبید الله و یزید قرار گرفت، در حقیقت با عظمت روحی اش آنها را به زیر کشید. آن هم بعد از این همه مصیبت ها. چه مصیبت هایی که در کربلا دید، چه مصیبت  هایی را که در بدو ورود به کوفه و شام دید. چه مصیبت هایی که در مسیر حرکت با آن کاروان اسرای اهل بیت دید ولی انقدر این روح قوی است که وقتی وارد این کاخ یزید می شود یا قصر عبید الله می شود آنها را به زیر می کشد. روحیه کاملاً متکی به خداست. مؤمن در رابطه با ایمانش، ایمان برای مؤمن ضربه گیر ایجاد می کند. یعنی ضربه به مؤمن وارد نمی شود. ایمان او این ضربه را مثل من… گاهی مثال می زنم. این سپرهایی که برای ماشین قرار می دهند که حالت فنریت دارد و ملایم است ضربه گیر است. یعنی بسیاری از ضربه را این خنثی می کند، بقیه به ماشین وارد می شود به طوری که آسیب کمتر شود. ایمان برای مؤمن ضربه گیر ایجاد می کند به طوری که مصیبت های عظیم وقتی که به مؤمن وارد می شود ایمانش مثل یک سپر قوی بسیاری از این ضربه را می گیرد به طوری که بر این شخص ضربه کمتر وارد می شود. احساس کمتری از درد می کند. آن وقت هر چه این ایمان در اوج باشد، این ضربه گیری قوی تر می شود به طوری که «مَا رَأَيْتُ إِلَّا جَمِيلا» یک تعارف نیست. یک باور است. یک رؤیت است، یک جهان بینی است که به آن رسیده است، ادراکش کرده است. یک یافت است، شهود است که دارد از این دریچه که هر چه شدت مصیبت بالاتر می رود نه اینکه مصیبت را نفهمد مثل کسی که بیهوش باشد، بی حس باشد. نه، می یابد مصیبت را. به اعظم وجه هم می یابد چون ادراک او بالاترین ادراک است اما یک باوری بالاتر از آن قرار دارد که این باور و یافت این مصیبت و سختی پیش او یک جور دیگری می شود. پیش آن باور یک منظر دیگری ایجاد می کند.
شریعتی: برای ما سختی و بلا و مصیبت است که یک وقت هایی دچار عجز می شویم.
حجت الاسلام عابدینی: اما آنجا وقتی که این مصیبت ها پیش می آید به اشد وجه هم ادراک می کند نه اینکه ادراکش کم باشد. اما یک ادراک بالاتری است. یک نگاه عظیم تری است که آن نگاه عظیم تر آنچنان این مصیبت را کوچک می کند و ساده می کند و قابل تحمل چون متکی به یک عظمت نامتناهی الهی شده است. توحید است. یعنی زینب (س) در کربلا و در مسیر و در آن کاخ و قصر عبید الله و یزید توحید را آشکار کرد. توحید را آشکار کرد که یک انسان که خلیفه ی الهی است تا کجا بتوانند اوج بگیرد که هیچ چیزی او را اخذ نمی کند که از پا دربیاورد با اینکه می یابد، ادراک می کند به اشد وجه اما عظمت او بالاتر از این حرف ها است که او از پا دربیاید.
شریعتی: که باعث می شود استقامت کند.
حجت الاسلام عابدینی: این نگاه که دستگاه ظلم و جور آن زن را وادار به خضوع و تسلیم کرد. با عقل، متانت، قدرت، شجاعت، شور و احساس عاطفی. در اوج زن بودن. یک زن می توانست این کار را بکند که در اوج احساس عاطفه که بچه ها را جمع بکند، مادری بکند برای برادرزاده که امام است. آنجا مادری کرده است. او را حفظ کرده است. امامی را که در بستر بیماری بود برای حفظش، حفظ کرد او را در مسیر و او در لحظه ی آخری که از کربلا می خواستند عبور کنند که قلب او داشته کنده می شد به واسطه زینب (س) دلداری داد آنجا. اینها خیلی جالب است. آنچه که نقل شده دلداری داد، امام را حفظ کرد. چقدر این قلب باید از لحاظ عاطفی یک زن می تواند این کار را انجام بدهد. فقط یک احساس عاطفی توحیدی در آنجا می توانست این نقش را بر عهده بگیرد. خیلی زیباست. یعنی نقشه ی الهی برای بارز کردن یک الگوی جامعه کامل که همیشه قابل اقتدا باشد، هیچ مصیبتی اعظم از این مصیبت نباشد که کسی بگوید مصیبت من بالاتر از او است. تا مصیبتی بگویی، وقتی جریان زینب (س) می بینند این مصیبت نسبت به امام حسین هیچی نیست. لذا می بیند پس اگر زینب تحمل کرد، پس برای ما قابل تحمل می شود با اقتدای به زینب. یک درس عملی در حقیقت جالبی می شود که عرض کردم این همش جالب است. شخصیت زن اسلامی به برکت ایمان و دل سپردن به رحمت و عظمت الهی آنچنان سعه و عظمتی پیدا می کند که حوادث بزرگ در مقابل او حقیر و ناچیز می شود. اینقدر این بزرگ است. یعنی دشمن تمام خباثت را به کار گرفت که آنها را که شهید کرده، شهید کرده است. بقیه را بشکند، حقیر کند، تحقیر کند. تمام در حقیقت دستگاه تبلیغاتی اش و عملیاتی اش را به کار گرفت اما وجود زینب (س) یک تنه در مقابل تمام دستگاه تبلیغاتی و نظامی و تمام قوای آنها یک تنه تمام آنها را خنثی کرد و عظمت یک مؤمن را آشکار کرد.
شریعتی: گفت دشمن هراسان بود وقتی که شنید بعد از عباس علی پرچم به دوش زینب است.
حجت الاسلام عابدینی: واقعاً اینطوری است و بعد هم هراسش واقعی شد چون تمام ترفندهایشان خنثی شد. آن هم یک احساس زنانه. این تبلیغ یک عاطفه زنانه و اوج احساس زنانه می توانست این نقش را طوری بکند که یزید را در حقیقت به زیر بکشد، در حقیقت عبید الله را تحقیر کند. این احساس زنانه در آنجا خیلی کارها کرد. لذا امروز ما نباید این را دست کم بگیریم که در وجود خانم های ما قدرت و توان زینبی هست و احساس نکنند کم هستند یا در حقیقت اینها نمی توانند یا به تعبیر گذشتگانی که بعضی ها می خواستند تحقیر کنند ضعیفه می گفتند. ضعیفه نداریم. عظیم هستند، بزرگ هستند، زینب هستند. اگر با این نگاه ببینیم آن موقع می بینیم که… بعد می فرماید در زندگی زینب کبری این بعد از همه بارزتر و برجسته تر است. حادثه ای مثل روز عاشورا نمی تواند زینب کبری را خورد کند. شکوه حشمت دستگاه ستمگر جباری مثل یزید و عبید الله بن زیاد نمی تواند زینب کبری را تحقیر کند. زینب کبری در مدینه که محل استقرار شخصیت با عظمت اوست و در کربلا که کانون مهنت های اوست و در کاخ جبارانی مثل یزید و عبید الله بن زیاد همان عظمت و شکوه معنوی را با خود حفظ می کند و شخصیت های دیگر در مقابل او تحقیر می شود. یزید و عبید الله بن زیاد این مغروران ستمگر زمان خود، در مقابل این زن اسیر و دست بسته تحقیر می شوند. خیلی زیباست. دلم می خواست آن بحث احساس زنانه اش را هم که عاطفه زنانه بود و ایشان چند جمله آورده، دوستان خودشان رجوع می کنند و ان شاءالله می بینند.
یک نکته کوتاه هم از اعمال امروز و این ایام بگویم. امروز روز نیمه ی رجب یک روز عظیم نیایش به درگاه خداست. آن هم این دعای ام داوودی که آن همه مقدمات قرآنی جلوی آن باید خوانده شود. خیلی عظیم است که مقدمه ی دعایی صد حمد باشد، صد قل هو الله باشد، آیت الله الکرسی باشد، سوره های مختلف قرآنی که شاید حدود ثلث قرآن مثلاً همه ی این صد بار صد بارها را حساب کنیم، شاید حدود مثلاً ثلث یا ربع قرآن اینطوری خوانده می شود که این مقدمه این دعا می شود. پس دعا خیلی عظیم است. آن وقت این دعا شروع می کند با اسماء الهی. بعد شروع می کند با سلام بر ملائکه ی خدای سبحان، بعد شروع می کند با سلام بر انبیای الهی که انبیاء و رسولان را می شمرد. بعد اسمائی از اسماء الهی را دوباره در وسط می آورد، واسطه قرار می دهد تا در نهایت این دعا آن نگاهی که ظلم ظالمان در مقابل ایمان ریشه کن شود. این اختصاص به یک زمان ندارد. الآن اگر مؤمن احساس بکند که ظلم ظالمان باعث شده که راه اهل ایمان در اقصی نقاط جهان یا حتی در کشور خود ما به واسطه ی ظلم ظالمان به خطر افتاده، به مضیقه افتاده، فشار بر او وارد شده، این دعا را انسان برای ریشه کنی این ظلم بخواند. با این همه مقدمات. چقدر جالب می شود. یعنی اگر آن اعتکافی که صدها و هزارها و میلیون  ها خطر را برطرف می کرد که ما الآن به ظاهر محروم هستیم به خاطر این جریاناتی که پیش آمده و نهایت قواعد دستوراتی که در رابطه با چیز آمده است. این دستوراتی که آمده، به خاطر رعایت این، اما حسرت این را داشته باشیم. فرهنگ نشود اگر دو سال است نتوانستیم درست انجام بدهیم این عادت شود. حسرت این در وجودمان بماند. آنقدری که می توانیم درون خودمان را بازسازی کنیم. یعنی اگر امکان پذیر هست روزه ی آن را بگیریم، اگر امکان پذیر هست دعای آن را به موقع با تمام مقدمات بخوانیم. آنطور که امکان پذیر است، با رعایت دستور العمل ها می شود کنار هم جمع شد در خواندن دعا، آن را انجام بدهیم. آنقدری را که امکان پذیر است، آن هم این دعای عظیم با این مقدمات قرآنی، آن هم با این نگاه که می خواهیم ظلم ظالمین… ببینید انتهای دعا در رابطه با اینکه این همه مقدمه چیده می شود برای این دعا تا در حقیقت چه بشود؟ تا ظلم ظالمین برچیده شود. این نجات از ظلم ظالمین است. این مقدماتی که عرض کردم در این دعا که همه آمده است، آخرش در انتها می فرماید که «أَسْأَلُكَ أَنْ تَفُكُّ عَنِّي كُلَّ حَلْقَةٍ بَيْنِي وَ بَيْنَ مَنْ يُؤْذِينِي‏» هر حلقه ی بلایی و فشاری که بین من و کسی که می خواهد من را اذیت بکند قرار گرفته است خدایا تو این را در حقیقت باز کن. تو در حقیقت ما را از این نجات بده. یعنی این همه مقدمات مؤمن می داند که ظالم وقتی که دارد جلوی گسترش دین خدا را می گیرد، جلوی اقامه دین خدا را می گیرد، می داند که این برای بقیه چقدر محرومیت ایجاد می کند. لذا حسرت می خورد. دلش می خواهد راه برای ایمان باز شود. برای تجلی ایمان راه باز شود. «وَ تُفَتِّحَ لِي كُلَّ بَابٍ وَ تُلَيِّنَ لِي كُلَّ صَعْب‏» خدایا مشکلات را برطرف کن تا راه اهل ایمان باز شود. «وَ تُسَهِّلَ لِي كُلِّ عَسِير» همه مشکلات را آسان کن. این چقدر زیباست. «وَ تُخْرِسَ عَنِّي كُلَّ نَاطِقٍ بِشَرٍّ» هر کسی که نطق به بدی می کند و خیرخواه مردم نیست را خدایا لالش کن. این لال کردن اگر زبان است، زبان است. عمل است لنگ کردن است. اگر در حقیقت مال است محروم کردن است. این در حقیقت نفرین نسبت به اوست که همان نفرینی است که موسی کلیم هم می گوید: «اطْمِسْ عَلى‏ أَمْوالِهِم‏» خدایا مالشان را در حقیقت از آنها بگیر که این هم «وَ تُخْرِسَ عَنِّي كُلَّ نَاطِقٍ بِشَرٍّوَ تَكُفَّ عَنِّي كُلَّ بَاغ‏» هر کسی ستمکار است. اهل ستم و بقیه. خدایا تو او را دستش را ببند «تَكُفَّ عَنِّي» او را از ما باز بدار، جلوی او را بگیر که الآن مصداق واضح آن این فشارهایی است که آمریکا دارد ایجاد می کند. خدایا اینها چهره عوض می کنند. گاهی با دستکش مخملین آن پنجه فولادینشان را به سمت ما می آورند. گاهی پنجه ی فولادینشان را آشکار می کنند. خدایا اینها را لال کن، خدایا اینها را لنگ کن. خدایا اینها را در حقیقت از سر راه انسانیت بردار که دارند این طور همه جا ظلم و فساد می کنند. اینجا را بمباران می کنند، آنجا لشکر می کشند، آنجا دخالت می کنند. منافعشان همه جا کشیده شده است. خدایا این ها را در حقیقت از سر راه بردار. این کسانی که اینطور ظالم هستند و ستمگر هستند که این دعا ان شاءالله با این نگاه دیده شود.
شریعتی: سلام علی موسی و هارون بحث نمایش تجمل و تفاخر بنی اسرائیل بود و ان شاءالله ادامه فرمایشات حاج آقای عابدینی عزیز را بشنویم.
حجت الاسلام عابدینی: باز هم بسم الله الرحمن الرحیم و عرض ادب خدمت حضرت موسی و هارون داریم که این آیه شریفه که «وَ قالَ مُوسى‏ رَبَّنا إِنَّكَ آتَيْتَ فِرْعَوْنَ وَ مَلَأَهُ زينَةً وَ أَمْوالاً فِي الْحَياةِ الدُّنْيا» خدایا ما هر کاری می کنیم اینها در جامعه سازی که موسی می خواست به کار بگیرد یک عده ای جوانان پا به کاری بودند که هیچی اخذشان نمی کرد و هیچ چیزی اینها را مانع نمی شد. تا مرز شهادت پای کار بودند و دائماً اینها به زندان هم می افتادند، دستگیر هم می شدند، کشته هم می شدند اما اینها پای کار بودند. اما عموم مردم اینطوری نبودند. عموم مردم چهره ها و تجملات اخذشان می کردند و اگر جلوی اینها گرفته نمی شد هر چه دعوت موسی از این طرف انجام می شد، از آن طرف آنها دوباره این را نقش بر آب می کردند. بالاخره ثبات در وجود اینها آنچنان نبود که پابرجا بماند. آن هم بنی اسرائیلی که نزدیک چهارصد سال زیر دست و پای اینها له شده بودند در بردگی. حالا دارند یک قدرتی پیدا می کنند، یک عظمتی پیدا می کنند، یک هویتی پیدا می کنند. دشمن در صدد این است که هویتی که اینها می خواهند پیدا کنند را با یک نگاه افراطی از یک طرف و تفریطی از طرف دیگر. افراطی اش به اینکه به اینها آنچه را که در طول 400 سال از دست داده اند یکدفعه بگویی همین امروز به دست بیاورید. خب قطعاً این شدنی نیست. عظمت یوسفی را که اینها با عز و عظمت وارد مصر شده اند و هم در مقابل یعقوب (س) و فرزندان یعقوب تعظیم کردند، به احترام یوسف، همه در مقابل او از فرعون آن دوره و بقیه تعظیم کردند. اینها همه بهترین قسمت را در مصر هدیه کردند به اینها و اینها در آنجا ساکن شدند. این یادآوری این شوکت بعد از 400 سال تحقیر و بردگی یکدفعه که ایجاد نمی شود. کار و کوشش می خواهد، سختی می خواهد، تحمل می خواهد. برای مردم این را باز کردند. می خواهم بگویم که ما حواسمان باید باشد اینها همه برای ما عنوان است که اگر یکدفعه مثلاً می بینید که بعد از سالیان طولانی تحقیر و فشار یک انقلابی می شود، بعد هم این انقلابش همراهش مثل همین الآنی که جریان موسی (ع) را می گوییم فرعون حالا آنجا به هم نزدیک بودند، در یک کشور بزرگ بودند، ما الآن این همه خطرات از کشور های مختلف با ما، از ابتدایی که از انقلاب شده، جنگ تحمیلی یک نمونه ی آن بود که همه علیه ما ایستادند و خدای سبحان ما را امداد کرد و بعد از آن هم توطئه های مختلف، تحریم ها، فشارها، همه اینها دائماً بوده است. چه تحریم هایی که به عنوان سازمان ملل گذاشته اند، چه تحریم هایی که یک طرفه و یک جانبه گذاشته اند. یعنی دائماً دست و پای ما را می خواهند ببندند. این فشار است. یکدفعه نمی شود در این حالت همه… البته از داخلی هم ما مشکلات داشتیم. کوتاهی هایی که بعضی ها ممکن است کرده باشند و آنطوری که باید وظیفه شان را انجام نداده باشند. این هم یک طرف است. و یا اختلاس ها و دزدی هایی که بعضی کرده اند که اینها هم سوء استفاده کرده اند. اینها همه در کنار هم باعث شد که ما نتوانیم آن شیرینی لذت آن انقلاب و انقلاب شدن را و آن چیزی که نتیجه ی آن هست مردم بچشند. جریان موسی کلیم هم همینطوری است. موسی تازه آمده پیروز هم نشده بلکه دارد چه کار می کند؟ تازه جامعه سازی می کند. یک چیزهایی را ایجاد کرده است که اجازه گرفته است یک خانه سازی هایی بکنند. برای اینها خانه سازی های ساده کنند. اجازه گرفتند یک ساعت هایی را برای خودشان باشند. اجازه گرفتند آن هم در قبال یک برخوردهای قوی و دقیق که پیش آمده است. سحره به شهادت رسیدند خون این در حقیقت 70 شهید ثمراتی داشته است. این شهدا که به عنوان مخلصین شهید شدند که یک دفعه از آن رو به این رو شدند به طوری که تا مرز شهادت به فجیع ترین وضع ایستادند خون این خیلی ارزشمند شد. موسی کلیم از جریان شهادت سحره کمال استفاده را برای فرهنگ سازی کرد. یعنی اسوه سازی به طوری که در صحنه عملی ابهت فرعون شکسته شد که بالاتر از شهادت که چیزی نیست. فرهنگ آماده شهادت بودن. این 70 تا که یک باره این طور شهید شدند فرعونی ها بارها پشیمان شدند که اینها را این طور شهید کردند. دیدند این شهادتی که برای اینها ایجاد کردند دیگر از این فجیع تر، سنگین تر امکان پذیر نبود اما اینها کاملاً به استقبال رفتند و یک فرهنگی را ایجاد کردند. این فرهنگ سازی که داریم می گوییم آقا فرمودند اینها را ما باید قدر بدانیم. یک جریان شهید حججی می شود یک دفعه یک فرهنگ سازی می شود. منتها روی این فرهنگ سازی چون کار جدی نمی کنیم بعد از مدتی می پرد. از سرها عبور می کند. یعنی دشمن نمی داند که هر گاه یک فشار سنگینی می آورد آن فشار سنگین که گاهی به شهادت منجر می شود این شهادت ها درست است که ما یک نیرو را از دست دادیم، درست است که ما قدرت و توانی از ما به ظاهر کاسته شده است اما در اثر آن تراوشی از آن صورت می گیرد ترشحی که از این صورت می گیرد، عظمتی که از آن شکل می گیرد، تجلی که از آن شکل می گیرد خیلی آثار زیادی ایجادی می شود که اینها همه برکت آن خون است. این 70 تا شهید خونشان خیلی آثار به جا گذاشت. و در طول مدت بارها فرعونیان در جلسات خصوصی که داشتند می گفتند کاش گرفته بودیم اینها را حبس کرده بودیم تا یاد آنها از ذهن مردم می رفت تا اسطوره سازی نشود، الگوسازی نشود. یعنی این باقی ماند. دیگر الی القرآن هم برای همین این را بزرگ کرد. در چند جا این را ذکر کرده است. چون اثر هدایتی گذاشت. سحره فرعون را مثل جریان انبیاء ذکر می کند. عظمت برای آنها قائل است. چند جای قرآن ذکر اینها شده است. حرکت هدایتی ایجاد کرده است. شهادت طلبی، باب یک فرهنگی رایج شده است. جامعه را زنده کرده است. فرهنگ شهادت طلبی که ایجاد شود مردم تا پای شهادت برای اهداف خود اگر که حاضر شوند این بالاترین دستاوردی است که یک نبی می تواند ایجاد کند. یعنی مردم تا مرز شهادت حاضر باشند و جریان باب شهادت طلبی را سحره فرعون  باز کردند. «إِنَّ الْجِهَادَ بَابٌ مِنْ أَبْوَابِ الْجَنَّةِ فَتَحَهُ اللَّهُ لِخَاصَّةِ أَوْلِيَائِه‏» برای خواص اولیا این باب باز می شود. مفتوح می شود همه که آن جا راه ندارند. هر دست و رو نشسته که نمی تواند باب جهاد روی آن باز شود. این عظمتی را که اینها ایجاد کردند که بابی را گشودند، فرهنگی را رواج دادند، یک دستور دینی را در صحنه اجتماع متجلی کردند که عالی ترین دستور بود که باب شهادت بود. از این بالاتر چون چیزی نبود این تجلی سحره در گشودن باب شهادت باعث شد جوان ها این جور سریع به موسی کلیم ایمان بیاورند شهادت طلب باشند. دیگر تهدید فرعون نسبت به این که شما را به شهادت می رسانیم اصلاً چیزی نبود. برای اینها اثری نداشت. بلکه یک تقاضای اینها بود که خدایا می شود ما هم شهید بشویم. اصلاً ما نمی فهمیم که باب شهادت حتی در این جریان جنگ تحمیلی و دفاع مقدس که خیلی عالی بود باب شهادت طلبی یک دانشگاه بود. جریان دفاع مقدس ما یک دانشگاه بود. همین جریان دفاع از حرم هم خود یک عظمتی ایجاد کرد. هر چند چون بین المللی بود نمی خواستیم خیلی به این پردازش بشود اما در عین حال یک باب عظیمی را ایجاد کرده است. این جریان در قوم موسی علیه السلام جریان شهدای سحره یک باب عظیمی را ایجاد کرد. مصداقی کرد. یعنی آن چه را موسی کلیم می خواست بیان کند تا شوق ایجاد کند این کار به واسطه سحره مصداقی شد. و بعد هم به واسطه مؤمن آل فرعون در یک دهه دیگری که همان نقش سرداری را که در بین دشمن نفود کرده بود شهادت او هم همین موج را ایجاد کرد و همچنین شهادت آسیه همسر فرعون که در حقیقت ملکه مصر بود اینها همه ثمرات عظیمی را در قدرت موسی کلیم و رشد در حقیقت دین آسمانی موسی کلیم ایجاد کرد که از بسیاری از کلمات بالاتر بود. لذا اینها تربیت شده های موسی بودند. اینها کسانی بودند که دین موسی با تمام وجود آنها عجین شده بود حالا در صحنه عملی نشان داد که تمام دنیا و تمام قدرت ها و تمام فشارهای دنیایی پیش این ایمان هیچ است. به روی این فشارها می خندد که این ها چیست. کأنه تمام حرف سحره این بود که وقتی گفتند «لا ضَيْرَ إِنَّا إِلى‏ رَبِّنا مُنْقَلِبُون‏» (شعرا/50) تو به ما ضرری نمی توانی بزنی. ما داریم به سوی خدا می رویم. این یک شأنی از جمله زینب سلام الله علیها است که «مَا رَأَيْتُ إِلَّا جَمِيلا» آن نگاه دنیای داشت که من این را از بین می برم. بعد از سخت کشتن این ها را در جاهای مختلف آویزان می کنم تا کسی جرأت نکند. نمی دانست که این تازه روح شهادت طلبی ایجاد می کند. یک موج ایجاد می کند. خون شهید در رگ های اجتماع یک حیات ایجاد می کند. این را نمی دانستند. هنوز هم نمی فهمند. می دانند که باید حواس خود را جمع کنند شهید سازی برای ایشان به صرفه نیست. این قدر را فهمیدند. لذا سعی می کنند در آن جاهایی که ممکن است یا مستقیم جلو نباشند یا کمتر جلوه کند. این نگاه موسی کلیم در جامعه سازی همه این سرمایه ها را کنار هم … آنها هم غافل نبودند. آنها هم از تمام توان و ظرفیت خود و سابقه خود و نیروها و نفوذی های خود برای ضربه زدن به جریان بنی اسرائیل و تبلیغ و دعوت به دین موسی کلیم استفاده می-کردند. یکی از حربه های مهم اینها زنان بودند که اینها سالیانی روی اینها کار کرده بودند و شاید هم از داخل خود بنی اسرائیل بعضی از نیروهای نفوذی را برای به کارگیری این مسئله، فسادی که می شد از زنانی که اهل تبرز بودند که جوانان بنی اسرائیل را از آن عزم و از آن جزم دور کنند. اراده ها را سست کنند. یک سازمانی را فرعون از بین بنی اسرائیلی هایی که با او بودند قرار داد. بعدها شاید آشکار شود که سردسته این کار هم قارون بود که یک نیرویی را در این سازمان تجمیع کند که اینها بیش از گذشته با نقشه و هدفمند شروع کنند در سطح جامعه بروز جذب دل های جوانان را. تهاجم فرهنگی از درون خود بنی اسرائیل. برای این کار کلی تسهیلات و امکانات ایجاد کردند. نقشه کشیدند. آن ایمان و اراده آنها را نشانه گرفتند. که امروز هم از همین طریق خیلی ناخواسته هم عده ای در زمین دشمن بازی می کنند. یعنی این طبیعت وجودی انسان که یک طلب این جوری را دارد دشمن هدایت شده به دنبال به فعلیت رساندن آن است. دنبال این است که از این راه سوءاستفاده کند و به یک جوان این را برساند که این راه لذت بردن برای او است که گاهی همین سبب سقوط او هم می شود. این یک راه بود که اینها در مقابل موسی. در مقابل آن موسی کلیم جمعی از زنان را که مادر موسی کلیم و خواهر موسی اینها یک جمعی از زنان مؤمنه را یک سازمانی برای آنها درست کردند. که اینها هم به صورت فعال تمام آن نظام ایمانی زن و ارزش های زن را به صورت خیلی زیبا و فعال به طوری که حتی یک سری از زن های بنی اسرائیل که اینها از قدیم، نسل در نسل در دستگاه فرعون بودند در آنها نفوذ کنند و آنها را هم جذب کردند و در این جذب آنها آثاری ایجاد شد که می خواهم بگویم ببینید اینها دو طرف باید با تمام توان به کار بگیرند. اثر آن این بود که فرزندانی که اینها داشتند تحت تأثیر نگاه مادران جذب دین موسی شدند. لذا عده زیادی از جوانان قبطی که از فرعونیان و خانواده های فرعونیان بودند جذب جریان موسی کلیم شدند به طوری که جذب اینها باعث می شد که یک تشکیلاتی شاید زیر نظر هارون ایجاد شد که هارون خیلی جذب قلوب به او قوی بود. یعنی کسانی که جذب او می شدند شیفته او می شدند. جاذبه هارون (س) ویژگی خاصی داشته است که خدای سبحان برای او قرار داده بوده است. که این جوان ها جذب هارون نبی (س) شدند و از طریق هارون یک دستگاه اطلاعاتی برای نفوذ در دستگاه فرعونی از طریق همین فرزندانی که از خود قبطی ها بودند ایجاد شد. یعنی در جامعه سازی موسی کلیم فقط به این قانع نشد که جمع خود بنی اسرائیل را بخواهد جذب کند. دنبال این بود که از جامعه فرعونیان هم جذب کنند تا آنها هم مؤمن های آن جا هم برای او ارزشمند بودند. و این یک اختلال شدیدی را در دستگاه فرعونیان ایجاد کرد که دیدند در ارکان خود اینها هم، دور و بر خود اینها هم عده ای جذب شدند. غیر از حزبیل نبی و آسیه و بعضی مؤمنینی که از سابق بودند، یک دستگاه جدیدی هم از نیروهای مؤمن ایجاد شده است که جوانان اینها هم به عقبه خود پشت کردند و به موسی کلیم روی کردند. البته آنها در دستگاه موسی نفوذ داشتند. ولی موسی کلیم چند جلسه مختلف را داشت که اینها مراتب جلسات بودند. یک جلسه ای را با آن جوانان شهادت طلب آماده به کار با تمام توان داشت که خصوصی ترین جلسات موسی کلیم به اینها بود. سری ترین حرف ها در آن جلسه زده می شد. یک جلسه ای با سران اسباط بنی اسرائیل داشت که 12 شعبه و شاخه بودند. چون دشمن از تفرق بنی اسرائیل و حساسیت آنها در اسباط با همدیگر … مثل 12 عشیره، 12 قبیله که با هم خیلی رقابت داشتند. آنها شروع کردند به هم انداختن اینها تا رقابت اینها در مقابل موسی کلیم از این 12 ریشه، 12 شاخه در رقابت و مسابقه در خیرات استفاده کرد و با سران اینها شروع به جلسه گذاشتن کرد. این هم یک نحوه جلسه ای می طلبید. که توانست 12 نفر را به عنوان کسانی که نماینده این 12 شاخه بودند به کار می گرفت، مسئولیت می سپرد. مسابقه در خیرات برای اینها قرار می داد و اینها خودشان در حقیقت سبب مزیت شد. مثل این که پیامبر اکرم وقتی که مهاجرین آمدند اهل مکه هجرت کردند و در مدینه آمدند به جای این که بگوید مکی و مدنی تبدیل به مهاجر و انصار شد. دو مفهوم دینی به جای دو اسم جغرافیایی. آن هم با آن نگاه قبیله ای که به شدت حاکمیت داشت. خود مدنی ها اوس و خزرج بودند، مکی ها هم قریش و غیر قریش بودند. اینها را به دو پرچم دینی تبدیل کرد، به عنوان مهاجر و انصار. که این باعث شد که مهاجر و انصار در قرآن ستوده شدند. همین جریان را موسی کلیم از آن استفاده کرد از این اسباط به عنوان دوازده تا شاخه ای که … که موسی کلیم در جامعه سازی همه عناصری که ممکن بود جامعه را به ضعف بکشد به نقطه قوت تبدیل کرد.
شریعتی: صفحه 94 قرآن کریم قرار امروز ما است آیات 95 تا 101 سوره مبارکه نساء در سالروز وفات اسطوره صبر و استقامت حضرت زینب کبری یادی از همه مدافعان حرم کنیم کسانی که پیشگام شدند و پیشقدم برای دفاع از حریم حضرت زینب (س) و چه قدر خوب است ثواب تلاوت آیات امروز را هدیه کنیم به روح بلند حضرت زینب (س) و مدافعان حرم ایشان.
صفحه 94 قرآن کریم
شریعتی: اشاره قرآنی امروز را حاج آقای عابدینی بفرمایند و خداحافظی کنیم.
حجت الاسلام عابدینی: اولین آیه که در این صفحه است که فضل مجاهدین را بر قاعدین بیان می کند که مؤمن باید همیشه مجاهد باشد. این تعبیر مجاهد یک تعبیر بسیار دقیقی است. مجاهد کسی است که حال صحنه نزاع بین ایمان و کفر را می بیند. وقتی که نزاع را می بیند در صدد تثبیت ایمان است و برطرف کردن مانع کفر است. اگر در صنعت است، اگر در مجاهده مالی است، اگر در مجاهده جانی است، اگر در ابداع یک کار است، اگر در صحنه هر کاری که هست نگاه او این است که این کار او کجا رابطه صحنه بین ایمان و کفر را، راه ایمان را در توسعه باز کند. اگر این نگاه باشد غیر از کسی است که دارد کار روزانه انجام می دهد. ممکن است کار آنها شبیه هم باشد اما کار این جهاد است، کار او جهاد نیست. چون صحنه را با بصیرت نگاه می کند. جهاد می بیند. دنبال این است که کجا دشمن می خواهد نفوذ کند همان جا دنبال این است که راهی پیدا کند که راه را باز کند. کسی که این جوری است تمام صحنه زندگی او جهاد می شود.

هنوز هیچ دیدگاهی وجود ندارد.

اولین کسی باشید که برای “سمت خدا | سيره تربيتي حضرت موسي عليه‌السلام در قرآن کريم” دیدگاه می‌گذارید;

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

میزان رضایت خود را در ارزیابی وارد کنید*

دریافت دوره آموزشی

لطفا جهت دریافت، اطلاعات خواسته شده را وارد نمایید