بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع برنامه: سيره تربيتي حضرت موسي عليه‌السلام در قرآن کريم

برنامه سمت خدا
تاريخ پخش: 03-03- 99

شريعتي: بسم الله الرحمن الرحيم، اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
آمديم از سفر دور و دراز رمضان *** پي نبرديم به زيبايي راز رمضان
هرچه جان بود سپرديم به آواز خدا *** هرچه دل بود شکستيم به ساز رمضان
سر به آيينه‌ي الغوث زدم در شب قدر *** آب شد زمزمه‌ي راز و نياز رمضان
بيش از اين ناز نخواهيم کشيد از دنيا *** بعد از اين دست من و دامن ناز رمضان
نکند چشم ببندم به سحرهاي سلوک *** نکند بسته شود ديده‌ي باز رمضان
صبح با باده‌ي شعبان و رجب آمده بود *** آنکه ديروز مرا داد جواز رمضان
شام آخر شد و با گريه نشستم به وداع *** خواب ديدم نرسيدم به نماز رمضان

سلام مي‌کنم به همه دوستان عزيزم، بينندگان و شنوندگان عزيز، به سمت خداي امروز خوش آمديد. طاعات و عبادات شما قبول باشد. يک ماه بندگي نوش جانتان باشد و انشاءالله بهترين جوايز نصيب همه شما شود. حاج آقاي عابديني سلام عليکم و رحمة الله، خيلي خوش آمديد.
حاج آقاي عابديني: سلام عليکم و رحمة الله، بنده هم خدمت حضرتعالي و همه بينندگان عزيز عرض سلام دارم. بندگي که در اين ماه خداي سبحان به ما عنايت کرد و امسال توفيق بندگي داشتم، تبريک مي‌گوييم و خدا را شاکريم. کساني که توانايي انجام عبادت در اين ماه را نداشتند انشاءالله طلب و شوق انجام اين عبادت برايشان محسوب شود و خداي سبحان همه جمع، از امام زمان تا ما که در پايين‌ترين درجه بندگي قرار داريم را يکجا قبول کند و يک روح بر همه اينها دميده شود و ارزيابي شود و در حساب ما ذخيره شود.
شريعتي: از مراقبات اين ماه و روز آخر ماه مبارک براي ما بگوييد. براي درک عيد سعيد فطر و دريافت جوايز بي حد براي ما بگوييد.
حاج آقاي عابديني: (قرائت دعاي سلامت امام زمان) انشاءالله از ياران و ياوران و بلکه سرداران حضرت باشيم به برکت اين ماه عزيز و فرج امام زمان را نزديک بگرداند.
ماهي بود که هرچه انسان تعلقات دنيايي‌اش کمتر مي‌شود، اگر به موسي کليم خطاب شد «فَاخْلَعْ‏ نَعْلَيْكَ» (طه/12) حقيقت اين ماه است که ما بايد از نظام بدن و تعلقات بدن کم کنيم و گسسته شويم و هرچقدر اين گسستگي ايجاد شود قطعاً پيوستگي با ملکوت عالم و خداي سبحان و قرب الي الله و امام معصوم بيشتر خواهد شد، لذا حتماً در اين ماه مؤمنين و اهل عبادت، کساني که حسرت داشتند حتماً با نور ولايت محشور بودند و رمضان نور ولايت است و حشر با اين عبادات، حشر با امام زمان هست که مبدأ کل خير آنها هستند و مبدأ کل شر دشمنانشان هستند. شياطين در بند بودند و لذا از شر انشاءالله ما دورتر بوديم. لذا از دو جهت به امام نزديکتر شديم، يکي اينکه عمل به خيرات داشتيم و خود اين عمل به خيرات نورانيت ولايت است و قرب الي الله است و يکي اينکه از بدي‌ها دورتر بوديم. خود فرار از بدي‌ها که فطرت فرار از نقص هست، اين فطرت انسان را به ولايت نزديکتر مي‌کند. فقط عمل صالح تنها نبود، چون گاهي انسان موفق به عمل صالح مي‌شود اما ممکن است کنارش عمل ناصالح هم پيش بيايد، اما در اين ماه هم انسان موفق به عمل صالح بيشتري شده و هم موفق به اين شده که ترک اعمال ناصالح بيشتري را انجام بده. اين دو طريق و راه فطرت شوق به کمال و فرار از نقص هست که ما را به نور ولايت و قرب الي الله مي‌رساند. انشاءالله امام زمان در اين اعمال بي جان ما روح مي‌دمد.
روز آخر ماه رمضان است و ماه رمضان يک حقيقت زنده باشعوري است با سلام‌هايي که امام سجاد در دعاي وداع با ماه رمضان مي‌دهد، به عنوان يک حقيقت ذي شعور خطاب و گفتگو دارد و زمان‌ها و مکان‌ها و حوادث و اشياء در نظام الهي صاحب شعور و فهم هستند. وقتي ما با اين ماه رابطه برقرار کرديم دو صاحب شعور که ما هستيم و ما رابطه برقرار شد. او نيات و اعمال ما را مي‌فهمد و ما بهره‌مند مي‌شويم از رحمت‌ها و عنايات و لطف ماه رمضان. لذا ماه رمضان يک رحمت ويژه الهي است که با ما رابطه برقرار کرده است. اگر با اين نگاه ببينيم، آن موقع کلمات امام سجاد(ع) که در رابطه با ماه رمضان مي‌فرمودند، بيشتر براي آدم جلوه مي‌کند و باور پذير مي‌شود. اين نگاهي که ماه مبارک رمضان يک حقيقتي است که شفاعت دارد، چون موجود باشعوري است از جانب خدا و هرچقدر انسان در اين ماه، اين ماه را از شعور خودش در امان نگه داشته باشد، يعني اگر ما از هر عمل ناصالحي پرهيز کرديم و به هر عمل صالحي چنگ زديم، اين ماه را خشنود کرديم. خوشحالي ماه يعني شفاعت و اين ماه نزد خداي سبحان وقتي بالا مي‌رود، اين ماه شفيع ما در روز قيامت مي‌شود.
لذا اگر در اين ماه از ما خطاهايي سر زد و کوتاهي‌هايي داشتيم، آنچنان که بايد در طاعات نکوشيديم يا در شب‌هاي قدر دل ما بيش از اين مي‌خواست و نشد، اين ساعات و لحظات پاياني ما کارساز است، حتي شب عيد فطر، ليلة الجوائز، در هر شب هفتاد هزار از آتش آزاد مي‌شوند. کساني که اگر اين شفاعت و اين آزادي الهي نبود از جهت محاسبه جزء نجات يافتگان از آتش نبودند. نه اينکه اعمال صالح داشتند و اعمال صالح نجاتشان بدهد. از غير از اينها کساني که توبه نکرده بودند، از عطاياي اين ماه اين است که هفتاد هزار هزار در هر شب، در شب پاياني که امشب شب ليلة الجوايز است، در امشب مطابق تمام ماه که از آتش نجات پيدا کردند به برکت وجود اين ماه و رحمت خدا، لذا هرچقدر اين ماه را اکرام کنيم و عزيز بپنداريم، وقتي مي‌خواهد برود، براي ما فراق سخت باشد. حتي اگر تا الآن توجه نداشتيم اين چند ساعت براي اينکه ما باب خود را باز کنيم و خودمان را وصل کنيم، در اين چند ساعت که اين همه امام سجاد در فراق اين ماه ناله کرده، بگوييم خدايا ما شعور نداشتيم و ادراک نکرديم، اما اينهايي که اين حرف‌ها را زدند ما باور داريم. اين باعث بهره‌مندي است و آنچه به آنها مي‌دهند يک نازله‌اي به ما که حرف‌هاي آنها را باور کرديم، هرچند نفهميديم و با شعور برخورد نکرديم. خوش به حال آنهايي که منتظر اين ماه بودند. خوش به حال آنهايي که از همين امشب منتظر رمضان سال آينده هستند. اگر چشم باز بود و مي‌ديديم که يک روزه و ذکر و يک آيه قرآن و يک احسان و يک خنده و يک کار خير در اين ماه چه غوغايي در عالم به پا مي‌کند، چه شعاعي در عالم ايجاد مي‌کند، اگر اين را مي‌ديديم، آن موقع رفتن ماه رمضان براي ما حسرت‌زا بود. درست است هر عمل صالحي هميشه آثار عظيم دارد اما در اين ماه هر عملي که انجام مي‌شود، همانطور که در شب قدر مطابق هزار ماه اثر دارد، از او بالاتر «خيرٌ من الف شهر» بالاتر از هزار ماه، اين هزار ماه براي باور ماست و الا در اين ماه مسأله هر عملي مثل يک آيه‌اي که مطابق ختم قرآن است، نسبت هر عمل صالحي به همين نسبت است. لذا خداي سبحان يک باب رحمت عظيمي را براي انسان‌ها گشوده است. امام سجاد(ع) خدمتکاراني که در طول سال به خدمت داشتند، اعمالشان را مي‌نوشتند ولي توبيخ نمي‌کردند. در پايان ماه رمضان اينها را جمع مي‌کرد و بين اينها با خدا يک راز و نياز عجيبي دارد. خطاب مي‌کرد: خدايا همينطور که اعمال اينها نوشته شدم و من گذشتم، تو هم همه اعمال ما را نوشتي، تو هم بگذر. بعد تقاضا مي‌کرد که شهادت بدهند خداي سبحان بگذرد. امروز ما کوتاهي‌هايي در ارتباط با اقوام و برادران و فرزندان داريم. هم شهري و هم نوع و هم مسلک خود کوتاهي داشتيم، گاهي يک نگاه رحمت به يک گل چه غوغايي در عالم ايجاد مي‌کند. ما اينها را ذي شعور نگاه نمي‌کنيم. اگر نگاه انسان به عالم منفي باشد و هرچه را مي‌بيند با سر ناراحتي ببيند، اينها در عالم تأثير زنجيره وار مي‌گذارد و اينطور نيست که تمام شود. در روز آخر اينها را از خودمان دور کنيم و هرچيزي قابل جبران است، جبران کنيم و اگر کدورتي بوده دنبال برطرف کردن باشيم. کسي که پيشقدم باشد براي اينکه اينها را جبران کند، يک کار عظيمي برايش ايجاد شده فقط کافي است يک لحظه ملکوت عالم را ببينيم. همه هستي را هر عمل ما در امروز تکان مي‌دهد و تأثيرگذار است. لذا جايزه‌اي که امشب داده مي‌شود، مترتب بر اين آمادگي است که ماه مبارک رمضان و رجب و شعبان، ساعات آخر ساعات تثبيت وجود انسان است. چنانچه لحظه احتضار تثبيت وجود انسان در تمام عمر اوست، جزاست و ديگر عمل نيست. وقتي انسان قبض روح مي‌شود ديگر جزاي اعمالش است. در ليلة الجوائز که امشب است، همه ماه رمضان و رجب و شعبان و گذشته اعمال ما در اين سال مي‌خواهد امشب از جزاي اين اعمال باشد، لذا چقدر انسان بايد بکوشد تا اينکه اين لحظات آخر آماده شود براي اينکه هر يک عمل کوچکي که در اين لحظات اتفاق مي‌افتد، چه افق عظيمي را در جزايي که بعد از اين داده مي‌شود بزرگ مي‌کند. صدقات را فراموش نکنيم. سنتي که براي قرباني اول ماه هست را انجام بدهيم. کدورت‌ها را کنار بگذاريم. اگر اين نگاه که عمل ما اينقدر تأثير دارد باور کرديم، آن موقع کدورت‌هاي امشب و امروز را برطرف خواهيم کرد. جريان امام سجاد خيلي زيباست و دوستان به المراقبات رجوع کنند.
انسان نسبت به همسايگان، اولاد و دوستان و پدر و مادرش سعي کند رفع کدورت کند. تشويق کردن را قدر بدانيم که مثل وقت احتضار که بعد آن وقت جزاست، يک عمل تمام مي‌شود، نحوه‌اي از اين مثل ليلة الجوائز است با اعمال، آخرين عمل‌ها دارند جايزه‌ها را آنجا آماده مي‌کنند. وجود انسان در آخرين عمل‌ها تثبيت مي‌شود. منتهي روزه‌دارها يک توجه بيشتر داشته باشند ولي آن کسي که امکان نداشته روزه بگيرد داخل روزه‌دارها هستند و باز هم قدر بدانند که امشب جبران و تدارک کننده خيلي کارهاست. سعي کنيم کاري کنيم با زبان ما ابراز شود و اين کار در دل ما نماند. خود اين ابراز که خدايا مرا ببخش، ابراز کنيم. اين ابراز عبادت بدن است ثانياً غير از اينکه عبادت بدن است عمل که به ظهور کشيده مي‌شود اثرش اين است که باعث مي‌شود اعمال ديگر هم به دنبالش قلب آماده شود و اعمال بدني انسان را با اعمال ديگر، ديگران مي‌بينند و شوق به اين پيدا مي‌کنند. هرکسي اين عمل را ببيند و يادش بيايد و گفتگو شود، همين کارها باعث مي‌شود همه به اين دست بزنند و عمل اين هم حساب شود.
يکي از مهمات امشب محاسبه است. مثل شريکي که با شريک خود محاسبه مي‌کنند تا به همه چيز رسيدگي شود، خوب است انسان رسيدگي کند به سال گذشته و توبه کند، همين توبه باعث مي‌شود جايزه‌اي که محقق مي‌شود عظيم‌تر شود. يک نکته ديگر اين است که « مَنِ انْسَلَخَ عَنْهُ شَهْرُ رَمَضَانَ وَ لَمْ يُغْفَرْ لَهُ فَلَا غَفَرَ اللَّهُ‏ لَهُ‏» اگر کسي اينجا آمرزيده نشد، اميد آمرزش برايش سخت مي‌شود. لذا سعي کنيم آخرين تضرعات را داشته باشيم، يکي از نکات ديگر اين است که ادعيه اين ماه را داشته باشيم. سعي کنيم دعاهاي وداع را مي‌خوانيم، اگر حال ما اينطور نبوده دروغي نخوانيم. ولي بگوييم خدايا اينها را اولياي تو مي‌گويند، ما مي‌دانيم اينها راست مي‌گويند، ما اين حال را نداريم مي‌خواهيم شبيه شويم. ما مي‌دانيم اينها راست مي‌گويند، ما اينها را دوست داريم ولي نشد مثل آنها باشيم. خدايا حواست باشد نه فقط با ماه خداحافظي مي‌کني، ماه هم دارد با تو خداحافظي مي‌کند. شهر رمضان هم با تو خداحافظي مي‌کند. اگر واقعاً با حال اينکه اين را من عزيز داشتم، با اين حال از او خداحافظي کني، ماه رمضان هم همينطور از تو خداحافظي مي‌کند و اينطور نزد خدا مي‌رود و برمي‌گردد و اينطور باقي مي‌ماند.
نگاه عوض شد و عالم را صاحب شعور ديدي، نحوه تعامل انسان عوض مي‌شود. آخرين لحظات ماه اعمال و عباداتمان، خوب و بد را به امام زمان بسپاريم. سپردن اعمال به ولي الله اعظم که حفظ کند، حتي اگر انسان موفق به اعمال خوبي شده باشد، شيطان نمي‌گذارد بعد از اين باقي بماند. اما وقتي به ولي خدا سپرديم، خدايا ما لايق نيستيم نگه داريم. اگر عملي هم صادر شده، به ولي خدا مي‌سپاريم. ما کودک هستيم با يک آبنبات سرمان کلاه مي‌رود و گول مي‌خوريم، شما اينها را براي ما حفظ کنيد. نکته آخر اين است که سعي کنيم در آخرين لحظات اين ماه وقتي منجر به افطار و اذان مي‌شود، سعي کنيد ساجداً جائعاً باشيد. در حال سجده باشيد. «لا اله الا أنت سبحانک اني کنت من الظالمين» سر به سجده داشته باشيم. انشاءالله اين کفاره کوتاهي‌هاي ما باشد و رحمت حق را به جوش بياورد، هر کوتاهي بوده با سجده ببخشند و بيامرزند.
موضوع بحثمان در مورد حضرت موسي(ع) بود. اذن مي‌گيريم از حضرت که وارد شويم، به «فَاخْلَعْ‏ نَعْلَيْك‏»رسيده بوديم. هرجا آدم وارد مي‌شود از اين برکات وجودي حضرت موسي، انصافاً مي‌بيند همه با برکت بوده و يک نکته اين است که جريان حضرت موسي در قرآن خيلي تکرار شده است. چون وجود مبارک موسي کليم اينقدر با برکت بوده تا آخر روز ظهور هم اين برکات وجودي به نحو ميراث براي حضرات معصومين باقي مانده و اين ميراث باقي است و مردم در سراسر عالم از اين ميراث موسوي بهره‌مند مي‌شوند. نکته ديگر اين است که مهر و محبت خدا اتمام حجتي است براي کساني که پيروان موسي کليم هستيم. اين محبتي که خداي سبحان در قرآن کريم نسبت به موسي کليم ابراز داشت، باعث مي‌شود دل آنها نرم شود و ببينند آن کسي که اينطور با محبت از محبوب آنها ياد مي‌کند، باعث مي‌شود بلکه به راه هدايت بهتري راه پيدا کنند. اين از لطف خداست که آنها را که محبوب خداست به کرات ياد کرده است. همانطور که نجاشي در ابتداي اسلام وقتي آيات را خواند، دلش نرم شد.
نکته ديگر اين است که هفته گذشته گفتيم چطور مي‌شود وحي گاهي با واسطه و گاهي من وراء حجاب هست و گاهي بي واسطه هست، «وَ ما كانَ لِبَشَرٍ أَنْ يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْياً أَوْ مِنْ وَراءِ حِجابٍ‏ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولًا فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ ما يَشاءُ إِنَّهُ عَلِيٌّ حَكِيمٌ» (شوري/51) يا واسطه‌اي در کار هست، يا يک حجابي در کار هست، مثل درخت که حجابي بود، صداي الهي را از درخت مي‌شنيد. وحي بي واسطه بود. يک نکته‌ اين است که ما در رابطه با توفي هم چنين بحثي را داريم. گاهي خداي سبحان متوفي است. گاهي ملک الموت متوفي است، گاهي رسل متوفي هستند. اينها برمي‌گردد به ادراک و رؤيت کسي که توفي و قبض روح مي‌شود. گاهي به وسايط توجه خيلي داشت. گاهي به وسايط توجه کم بود و واسطه را مي‌ديد، ملک الموت متوفي اوست. گاهي در کنار اينکه وسايط را مي‌ديده، از اينها منقطع بوده و خدا متوفي انسان است. حقيقت اين مراتب به ادراک اين برمي‌گردد. در وحي هم چنين مسأله‌اي هست، که ادراک آن کسي که دارد وحي را از انبياء مي‌گيرد و به موضوع وحي بستگي دارد. گاهي موضوع وحي بايد با وسايط بيايد و گاهي من وراء حجاب و گاهي بي واسطه، اينها هردو تأثير دارد. اينها را اگر توجه کرديم، در هر حال خداي سبحان محيي است و وحي مي‌کند. خداست با اين واسطه، خداست با اين حجاب، خداست بدون واسطه و حجاب، اگر اين را ديديم که در هر حالي اوست، اين رسول هيچ حاجب نيست نسبت به او و اگر حجاب هست حجابش حاجب نيست. چون حجابش نوري است. وقتي حجاب نوري شد، حاجب نمي‌شود اين حجاب، هرچند واسطه ديده شود اما از واسطه عبور مي‌شود. لذا اينجا موسي کليم ابتدا با درخت، من وراء درخت، از پس درخت خداي سبحان با او سخن گفت.
نقل است از موسي کليم که فرمود: وقتي وحي براي من شد، تک تک موهاي بدنم و اعضاء و وجودم اين صدا را مي‌شنيدند. اينطور نبود که فقط گوش شنونده باشد و فقط گفتار از يک طرف باشد. تمام وجود موسي اين صدا را مي‌شنيد و اين خود از آثار تصديق وحي است و با حوادث نفساني و وسوسه‌ها امکان پذير نيست. تمام وجودش شهود او مي‌شود نه گوشي که شنيدن صوت باشد، يعني شهود اوست و هم در اين حالتي که موسي کليم «فاخلع نعليک» شد و همه عنانيت‌هاي وجودي‌اش با عظمت موسي کليم دور شد، گوينده و شنونده «کنت سمعه الذي يسمع به» حتي گوش موسي با من مي‌شنيد و چشم او با من مي‌ديد. يعني معصومانه مي‌شنود. جاي انکاري باقي نمي‌ماند. اين متن حقيقت است. لذا اينطور نيست که شک کند اين وحي است يا وحي نيست. يک کسي بيايد شهادت بدهد يا دليلي بخواهد که نشان بدهد اين وحي است. اينها براي ماست و بچه‌بازي است. آنجا صدق وحي با حقيقت خود است.
نکته ديگر اين است که «بقعه مبارکه» در آيه آمده، اقوالي دارد. يک قول اين بود که بعضي مفسرين گفتند، همان آتشي که روي درخت بود مثل بقعه بود. يک قول ديگر اين است که بقعه مبارکه يک دشتي است که در آنجا بقعه مبارکه است. سرزمين مقدس، زمين مبارک آنجاست. قول سوم اين است که بقعه مبارکه قلب موسي کليم بود. وقتي وارد اين منطقه ايمن شد، بقعه مبارکه قلب موسي بود که شايد آن ندا در آن قلب وارد شد، آن موقع «فاخلع نعليک» محبت‌هايي که با اين دل مرتبط است بايد از اين جدا شود، اين مي‌خواهد قدم بگذارد، در عين اينکه پا بايد از پاپوش جدا شود اما در عين حال حقيقت آن کندن همه محبت‌هاي غير است و لذا آنجا مي‌خواهد قدم به بقعه مبارکه بگذارد. اينها براي هرکسي هست، کسي که وارد ماه رمضان مي‌شود، يک مرتبه اين است که زماني است در بيرون انسان وارد شده، يک مرتبه اين است که اين حقيقت در درون خود انسان است. لذا ماه رمضان سراسر سالش را فرا مي‌گيرد. در يک ماه زمينه‌سازي مي‌کند و سراسر سالش شب‌هاي قدر مي‌شود. ماه رمضانش کشيده مي‌شود در تمام سال و اين وجود تثبيت مي‌شود. اين وجود خارج نمي‌شود، لذا مي‌گويند: وقتي وارد مي‌شويد براي حضرات معصومين با تمام وجودتان وارد شويد. پشت در جا نمانيد. وقتي در ماه رمضان وارد شديم با تمام وجود وارد شويم. وقتي مي‌خواهيم خارج شويم مي‌گويند: دلتان را جا بگذاريد. يعني احساس کنيد نمي‌خواهيد برويد. به مقداري که اين خاطرات خوش مانده باشد انسان جا مانده و اين حقيقت ادامه پيدا کرده است.
يکي از بحث‌هاي ديگر اين است که وادث که به ظاهر سخت مي‌آيند، آدم نبايد بترسد، يعني آن شب براي موسي خيلي سخت شد ولي دل به دريا زد و نترسيد. وقتي آدم از حوادث نترسد، مي‌بيند خداي سبحان مي‌خواهد در اين حالت موسي کليم گرفتار به آن سختي شد اما يکباره با چه عظمتي خارج شد. اين فقط انحصار به موسي کليم ندارد بلکه سرايت دارد در همه که نترسيد. گاهي خدمت به کساني که انسان موظف است خدمت کند گشايش در کار دارد. موسي کليم براي اينکه زن و بچه‌اش بتوانند به راحتي برسند دنبال اين بود که برود آتش پيدا کند و اينها را از سختي نجات بدهد و همين تکليف باعث شد از اينجا به نبوت رسيد. اين سرعت داد و از اينجا گره خورد. اگر در خانه خدمت مي‌کنيم، بدانيم در اين خدمت‌ها خداي سبحان گشايش‌هايي قرار داده است.
نکته ديگر اين است که از امام صادق روايت هست که آنجايي که اميد نداري، اميدوار تر باش از جايي که اميد داري. موسي کليم رفت آتش بياورد و هم رسالت و نبوتش محقق شد، خداي سبحان امر عبدش و نبي خود موسي را در يک شب محقق کرد. خداي سبحان امرش را اصلاح مي‌کند در يک شب، همچنان که فرج و ظهور موسي را در يک شب ايجاد کرد، امر فرج ولي و حجت ما را در يک شب ايجاد کرد. «أَنَّ النَّبِيَّ ص قَالَ لَهُ يَا عَمِّ يَمْلِكُ مِنْ وُلْدِي اثْنَا عَشَرَ خَلِيفَةً ثُمَّ تَكُونُ أُمُورٌ كَرِيهَةٌ وَ شِدَّةٌ عَظِيمَةٌ ثُمَّ يَخْرُجُ الْمَهْدِيُّ مِنْ وُلْدِي يُصْلِحُ‏ اللَّهُ‏ أَمْرَهُ‏ فِي لَيْلَةٍ فَيَمْلَأُ الْأَرْضَ عَدْلًا» انشاءالله اين شب ليلة الجوائز شبي باشد که حيرت و غيبت براي ما برداشته مي‌شود. همين مسأله براي سليمان و ملکه سباء پيش آمد، که ملکه سباء رفت با سليمان مذاکره کند اما به سليمان ايمان آورد و موحد شد. همچنين سحره فرعون دنبال عزت نزد فرعون بودند، اما ايمان آوردند.
شريعتي: امروز صفحه 416 قرآن کريم، آيات 12 تا 20 سوره مبارکه سجده را تلاوت خواهيم کرد.
«وَ لَوْ تَرى‏ إِذِ الْمُجْرِمُونَ ناكِسُوا رُؤُسِهِمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ رَبَّنا أَبْصَرْنا وَ سَمِعْنا فَارْجِعْنا نَعْمَلْ صالِحاً إِنَّا مُوقِنُونَ «12» وَ لَوْ شِئْنا لَآتَيْنا كُلَّ نَفْسٍ هُداها وَ لكِنْ حَقَّ الْقَوْلُ مِنِّي لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِينَ «13» فَذُوقُوا بِما نَسِيتُمْ لِقاءَ يَوْمِكُمْ هذا إِنَّا نَسِيناكُمْ وَ ذُوقُوا عَذابَ الْخُلْدِ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ «14» تَتَجافى‏ جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضاجِعِ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفاً وَ طَمَعاً وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ «16» فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِيَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْيُنٍ جَزاءً بِما كانُوا يَعْمَلُونَ «17» أَ فَمَنْ كانَ مُؤْمِناً كَمَنْ كانَ فاسِقاً لا يَسْتَوُونَ «18» أَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ فَلَهُمْ جَنَّاتُ الْمَأْوى‏ نُزُلًا بِما كانُوا يَعْمَلُونَ «19» وَ أَمَّا الَّذِينَ فَسَقُوا فَمَأْواهُمُ النَّارُ كُلَّما أَرادُوا أَنْ يَخْرُجُوا مِنْها أُعِيدُوا فِيها وَ قِيلَ لَهُمْ ذُوقُوا عَذابَ النَّارِ الَّذِي كُنْتُمْ بِهِ تُكَذِّبُونَ»
ترجمه آيات: و (چه صحنه‏ ى دلخراشى است) اگر ببينى مجرمان را هنگامى كه نزد پروردگارشان سرهاى خود را به زير افكنده (مى‏گويند:) پروردگارا! ديديم و شنيديم (آنچه را وعده كرده بودى)، پس مارا (به دنيا) بازگردان تا كار نيكو انجام دهيم، همانا ما به يقين رسيديم. و اگر مى‏خواستيم هر كس را (به اجبار) به هدايت مى‏رسانديم ولى (مى‏خواهيم كه هركس خود راه خود را انتخاب كند.) ولى (كافران بدانند كه) اراده قطعى من چنين است كه دوزخ را (از افراد بى ايمان و گنهكار) از جنّ و انس پر خواهم كرد. پس به خاطر آن كه ملاقات چنين روزى را فراموش كرديد (عذاب را) بچشيد، ما (نيز) شمارا به دست فراموشى سپرديم، و عذاب دائمى را بچشيد، به خاطر آنچه انجام مى ‏داديد. (مؤمنان، به هنگام شب،) پهلوهايشان از بسترها دور مى‏ماند (و) پروردگارشان را از روى بيم و اميد مى‏خوانند، و از آنچه به آنان روزى داده‏ايم انفاق مى ‏كنند. هيچ كس نمى‏داند چه پاداش مهمّى كه مايه ‏ى روشنى چشم‏هاست براى آنان نهفته است، اين پاداش كارهايى است كه انجام مى‏دادند. پس آيا كسى كه مؤمن است مثل كسى است كه فاسق است؟ (هرگز چنين نيست، اين دو گروه) مساوى نيستند. امّا كسانى كه ايمان آورده و كارهاى نيكو انجام داده‏اند، پس براى پذيرايى از آنها جايگاهى از باغ‏ها (ى بهشت فراهم) است، به خاطر آنچه انجام مى‏دادند. و امّا كسانى كه (از مدار ايمان خارج و) فاسق شدند، پس جايگاهشان آتش است، هر گاه اراده كنند كه از آن بيرون آيند، در آن باز گردانده مى‏شوند و به آنان گفته مى‏ شود: بچشيد عذاب آتشى را كه همواره تكذيبش مى‏كرديد.
شريعتي: يک ماه طاعت و بندگي بر شما مبارک باشد. در مورد طرح قرباني اول ماه تا روز دوشنبه فرصت داريد که مشارکت کنيد و انشاءالله در اين ايام بتوانيم گره گشايي کنيم.
حاج آقاي عابديني: روز سوم خرداد، روز آزادي خرمشهر است که يکي از عجايب عظيمي بود که در دوران جنگ پيش آمد و به تعبير امام خرمشهر را خدا آزاد کرد و اين بهترين بياني بود که شهداي جنگ تحميلي و دفاع مقدس ما، شهداي انقلاب اسلامي و تمام مؤمنيني که از دنيا رفتند، در اين ايام مريضي خدايا همه اموات را ببخش و بيامرز و مريض‌هاي ما را به بهترين وجه به همه سلامتي عنايت بفرما. راه هدايت را براي بندگان ساده‌تر از اين قرار بده و اعمالشان را قبول کن و از شر شيطان در امان نگهدار.
شريعتي: «السَّلَامُ عَلَيْكَ مِنْ‏ شَهْرٍ قَرُبَتْ‏ فِيهِ الْآمَال‏» بدرود اي ماهي که در تو آرزوها به ما نزديک شد.
«والحمدلله رب العالمين و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين»

هنوز هیچ دیدگاهی وجود ندارد.

اولین کسی باشید که برای “سمت خدا | سيره تربيتي حضرت موسي عليه‌السلام در قرآن کريم” دیدگاه می‌گذارید;

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

میزان رضایت خود را در ارزیابی وارد کنید*

دریافت دوره آموزشی

لطفا جهت دریافت، اطلاعات خواسته شده را وارد نمایید