بسم الله الرحمن الرحیم

16– مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ وَ عُبَيْدِ اللَّهِ بْنِ الْمَرْزُبَانِ عَنِ ابْنِ سِنَانٍ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى أَبِي الْحَسَنِ مُوسَى ع مِنْ قَبْلِ أَنْ يَقْدَمَ الْعِرَاقَ بِسَنَةٍ وَ عَلِيٌّ ابْنُهُ جَالِسٌ بَيْنَ يَدَيْهِ فَنَظَرَ إِلَيَّ فَقَالَ يَا مُحَمَّدُ أَمَا إِنَّهُ سَيَكُونُ فِي هَذِهِ السَّنَةِ حَرَكَةٌ فَلَا تَجْزَعْ لِذَلِكَ قَالَ قُلْتُ وَ مَا يَكُونُ جُعِلْتُ فِدَاكَ فَقَدْ أَقْلَقَنِي مَا ذَكَرْتَ فَقَالَ أَصِيرُ إِلَى الطَّاغِيَةِ أَمَا إِنَّهُ لَا يَبْدَأُنِي مِنْهُ سُوءٌ وَ مِنَ الَّذِي يَكُونُ بَعْدَهُ

اولی مهدی است و دومی هادی. به دست این دو کشته نمی‌شوم

قَالَ قُلْتُ وَ مَا يَكُونُ جُعِلْتُ فِدَاكَ قَالَ يُضِلُّ اللَّهُ الظَّالِمِينَ وَ يَفْعَلُ اللَّهُ ما يَشاءُ

هارون حضرت را به شهادت می‌رساند.

در رابطه با امامت امام رضا علیه السلام آن فتنه ها پیش می‌آید که نمی‌پذیرند و حضرت هم مأمور به سکوت بوده است.

قَالَ قُلْتُ وَ مَا ذَاكَ جُعِلْتُ فِدَاكَ قَالَ مَنْ ظَلَمَ ابْنِي هَذَا حَقَّهُ وَ جَحَدَ إِمَامَتَهُ مِنْ بَعْدِي كَانَ كَمَنْ ظَلَمَ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ حَقَّهُ وَ جَحَدَهُ إِمَامَتَهُ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ ص

این قابل دنبال کردن است به عنوان یک بحث که آیا این سرایت دارد و می‌شود قرائن دیگری هم پیدا کرد که نام گذاری حضرات معصومین به لحاظ شباهت ها و تکرار وقایع است یا نه؟ آیا این می‌شود یک سنت باشد در طول تاریخ تا جاهای مبهم روشن بشود یا نه.

بین نام امام کاظم علیه السلام هم با حضرت عیسی نسبت هایی برقرار است.

قَالَ قُلْتُ وَ اللَّهِ لَئِنْ مَدَّ اللَّهُ لِي فِي الْعُمُرِ لَأُسَلِّمَنَّ لَهُ حَقَّهُ وَ لَأُقِرَّنَّ لَهُ بِإِمَامَتِهِ

حضرت هم تصدیق می‌کنند او را.

قَالَ صَدَقْتَ يَا مُحَمَّدُ يَمُدُّ اللَّهُ فِي عُمُرِكَ وَ تُسَلِّمُ لَهُ حَقَّهُ وَ تُقِرُّ لَهُ بِإِمَامَتِهِ وَ إِمَامَةِ مَنْ يَكُونُ مِنْ بَعْدِهِ قَالَ قُلْتُ وَ مَنْ ذَاكَ قَالَ مُحَمَّدٌ ابْنُهُ قَالَ قُلْتُ لَهُ الرِّضَا وَ التَّسْلِيمُ.

من راضی  و تسلیم هستم در رابطه با امامت حضرت و امامت فرزند حضرت.

جریان امام رضا علیه السلام با یک سختی شدیدی آغاز شد در ارتباط با نظام امامت و تزلزل سنگینی ایجاد شد به خصوص از جانب خواص و نزدیکان. شبهه و تشکیک شدیدی ایجاد شد به طوری که خیلی ها لغزیدند. خود حضرت هم مامور بودند که چند سال ابراز عمومی امامت نداشته باشند.

بعد از این دوران که آغازش با یک تزلزل شدید در بین شیعیان بود، اما به دنبالش جریان تثبیت امامت، که ا«ن مع العسر یسرا»، بالاترین تثبیت امامت در زمان امام رضا شکل گرفت. راحتی شیعه و توسعه و گسترش شیعه در زمان امام رضا علیه السلام شکل گرفت. آن تزلزل ابتدایی با تثبیت الهی در ادامه همان وعده الهی است که «ان مع العسر یسرا». اما وقتی امام رضا علیه السلام می‌خواهند از دنیا بروند، چون خدای سبحان تثبیتی را ایجاد کرده، یک سختی دیگر هم پیش می‌آورند که شیعیان نسبت به این هم واکسینه و آماده بشوند. با توجه به روایات مفصلی که در  ابتدای باب های اوایل این بحث داشتیم… پسر بزرگ فرزند بعدی بود غیر از جریان امام حسن علیه السلام که برادر بود و خود امام کاظم علیه السلام که با اینکه فرزند بزرگ نبود، اما به امامت رسید. امام رضا علیه السلام فرزند پسری نداشت. در طول دوران امامت حضرت که دوران مفصلی بود، حضرت فرزند پسری نداشتند تا اواخر، به طوری که خود واقفیه و بعضی از کسانی که طعن و … داشتند، دائما یک تمسخر اینطوری داشتند که اگر قرار بود امام باشد باید فرزند پسری می‌داشت که جانشین او باشد. پس معلوم می‌شود از ابتدا این مسئله غلط بوده و حرف ما صحیح بوده است.

این مسئله دوران سختی را برای امام رضا علیه السلام این طعن ها ایجاد کرده بود. با اینکه تثبیت امامت بود، اما این سختی و آزمایش هم باید در این دوره محقق می‌شد تا مردم آماده بشوند برای دوران امام زمان علیه السلام. تا این ابتلا در زمان حضرت که پیش می‌آید قبلا پیش آمده باشد و مردم واکسینه شده باشند. فرزند ایشان در انتهای عمر حضرت به دنیا می‌آیند و در کودکی هم به امامت می‌رسند و تثبیت این مسئله از کارهای سخت اواخر عمر حضرت بوده است.

خیلی از آدم های بزرگ هم برایشان سوال انگیز بود تا حل بشود. اما بعدش که حل شد، در دوران امام زمان عج این مسئله ساده بود و پذیرشش ساده شده بود.

الكافي (ط – الإسلامية)، ج1، ص: 320

بَابُ الْإِشَارَةِ وَ النَّصِّ عَلَى أَبِي جَعْفَرٍ الثَّانِي ع

1– عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْوَلِيدِ عَنْ يَحْيَى بْنِ حَبِيبٍ الزَّيَّاتِ قَالَ: أَخْبَرَنِي مَنْ كَانَ عِنْدَ أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا ع جَالِساً فَلَمَّا نَهَضُوا قَالَ لَهُمُ الْقَوْا أَبَا جَعْفَرٍ فَسَلِّمُوا عَلَيْهِ وَ أَحْدِثُوا بِهِ عَهْداً

با او عهد ببندید. تجدید عهد نیست.

فَلَمَّا نَهَضَ الْقَوْمُ الْتَفَتَ إِلَيَّ فَقَالَ يَرْحَمُ اللَّهُ الْمُفَضَّلَ إِنَّهُ كَانَ لَيَقْنَعُ بِدُونِ هَذَا.

بدون اینکه ببیند، همین که از ما می‌شنید قانع می‌شد. ولی این ها باید ببینند. معلوم می‌شود حضرت یک فتنه ای که در پیش بود پیش بینی می‌کردند و برای جلوگیری از آن فتنه افراد مختلف که می‌آمدند پیش حضرت، حضرت امام جواد را به ایشان معرفی می‌کردند.

2– مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَمَّرِ بْنِ خَلَّادٍ قَالَ: سَمِعْتُ الرِّضَا ع وَ ذَكَرَ شَيْئاً فَقَالَ مَا حَاجَتُكُمْ إِلَى ذَلِكَ هَذَا أَبُو جَعْفَرٍ قَدْ أَجْلَسْتُهُ مَجْلِسِي وَ صَيَّرْتُهُ مَكَانِي وَ قَالَ إِنَّا أَهْلُ بَيْتٍ يَتَوَارَثُ أَصَاغِرُنَا عَنْ أَكَابِرِنَا الْقُذَّةَ بِالْقُذَّةِ «1».

پرهای تیر که یکسان باشد می‌گویند «القذة بالقذة»

 

3– مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ أَبِيهِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى أَبِي جَعْفَرٍ الثَّانِي ع فَنَاظَرَنِي فِي أَشْيَاءَ ثُمَّ قَالَ لِي يَا أَبَا عَلِيٍّ ارْتَفَعَ الشَّكُّ مَا لِأَبِي غَيْرِي.

4– عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ يَحْيَى عَنْ مَالِكِ بْنِ أَشْيَمَ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ بَشَّارٍ «2» قَالَ: كَتَبَ ابْنُ قِيَامَا

واقفی بوده است. طعن داشته است.

إِلَى أَبِي الْحَسَنِ ع كِتَاباً يَقُولُ فِيهِ كَيْفَ تَكُونُ إِمَاماً وَ لَيْسَ لَكَ وَلَدٌ فَأَجَابَهُ أَبُو الْحَسَنِ الرِّضَا ع شِبْهَ الْمُغْضَبِ وَ مَا عَلَّمَكَ أَنَّهُ لَا يَكُونُ لِي وَلَدٌ وَ اللَّهِ لَا تَمْضِي الْأَيَّامُ وَ اللَّيَالِي حَتَّى يَرْزُقَنِيَ اللَّهُ وَلَداً ذَكَراً يَفْرُقُ بِهِ بَيْنَ الْحَقِّ وَ الْبَاطِلِ.

5– بَعْضُ أَصْحَابِنَا عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ حُكَيْمٍ عَنِ ابْنِ أَبِي نَصْرٍ قَالَ: قَالَ لِيَ ابْنُ النَّجَاشِيِّ مَنِ الْإِمَامُ بَعْدَ صَاحِبِكَ فَأَشْتَهِي أَنْ تَسْأَلَهُ حَتَّى أَعْلَمَ

شاید حضرت بواسطه تقیه به همه نمی‌فرمودند. لذا ابی نصر را واسطه می‌کند. ابی نصربزنطی است ظاهرا.

فَدَخَلْتُ عَلَى الرِّضَا ع فَأَخْبَرْتُهُ قَالَ فَقَالَ لِي الْإِمَامُ ابْنِي ثُمَّ قَالَ هَلْ يَتَجَرَّأُ أَحَدٌ أَنْ يَقُولَ ابْنِي وَ لَيْسَ لَهُ وَلَدٌ.

یا پیش بینی این است که من حتما صاحب فرزند خواهم شد. یا اینکه معنایش این است که فرزند من خواهد بود در حالی که کسی خبر ندارد.

به ظاهر اولی گویاتر است. حضرت این پیش بینی را از نظام امامت می‌کنند.

______________________________

(1) القذة بضم القاف و فتح الذال: ريش السهم واحدتها قذة بضم القاف، يقال: حذو القذة بالقذة إذا تساويا في المقدار، حيث يقدر كل واحد منهما على قدر صاحبتها و تقطع ثمّ يضربه مثلا للشيئين يستويان و لا يتفاوتان اصلا. (لح)

(2) في بعض النسخ [الحسين بن يسار].

اصول الكافي- 20-

الكافي (ط – الإسلامية)، ج1، ص: 321

6– أَحْمَدُ بْنُ مِهْرَانَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ مُعَمَّرِ بْنِ خَلَّادٍ قَالَ: ذَكَرْنَا عِنْدَ أَبِي الْحَسَنِ ع شَيْئاً بَعْدَ مَا وُلِدَ لَهُ أَبُو جَعْفَرٍ ع فَقَالَ مَا حَاجَتُكُمْ إِلَى ذَلِكَ هَذَا أَبُو جَعْفَرٍ قَدْ أَجْلَسْتُهُ مَجْلِسِي وَ صَيَّرْتُهُ فِي مَكَانِي.

7– أَحْمَدُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ عَنِ ابْنِ قِيَامَا الْوَاسِطِيِّ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى عَلِيِّ بْنِ مُوسَى ع فَقُلْتُ لَهُ أَ يَكُونُ إِمَامَانِ قَالَ لَا إِلَّا وَ أَحَدُهُمَا صَامِتٌ

مثل امام حسین و امام حسین علیهما السلام. یا جایی که فرزندان حضرات بودند و به سن بلوغ رسیده بودند. این ها صامت بودند. چون از کودکی عصمت داشتند.

فَقُلْتُ لَهُ هُوَ ذَا أَنْتَ لَيْسَ لَكَ صَامِتٌ

تو چطور صامت نداری. ادب گفتگو را رعایت نکرده. واقفی بوده است.

وَ لَمْ يَكُنْ وُلِدَ لَهُ أَبُو جَعْفَرٍ ع بَعْدُ فَقَالَ لِي وَ اللَّهِ لَيَجْعَلَنَّ اللَّهُ مِنِّي مَا يُثْبِتُ بِهِ الْحَقَّ وَ أَهْلَهُ وَ يَمْحَقُ بِهِ الْبَاطِلَ وَ أَهْلَهُ فَوُلِدَ لَهُ بَعْدَ سَنَةٍ أَبُو جَعْفَرٍ ع وَ كَانَ ابْنُ قِيَامَا وَاقِفِيّاً.

8– أَحْمَدُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ الْجَهْمِ قَالَ: كُنْتُ مَعَ أَبِي الْحَسَنِ ع جَالِساً فَدَعَا بِابْنِهِ وَ هُوَ صَغِيرٌ فَأَجْلَسَهُ فِي حَجْرِي

جلو من نشاندند

فَقَالَ لِي جَرِّدْهُ وَ انْزِعْ قَمِيصَهُ

پیراهنش را دربیاور

فَنَزَعْتُهُ فَقَالَ لِيَ انْظُرْ بَيْنَ كَتِفَيْهِ فَنَظَرْتُ فَإِذَا فِي أَحَدِ كَتِفَيْهِ شَبِيهٌ بِالْخَاتَمِ دَاخِلٌ فِي اللَّحْمِ

مهر نبوت در انبیاء بوده است. در بعضی از روایات هست که مهر وصایت اقلا در بعضی از معصومین بوده است. شاید در همه حضرات بوده باشد.

فرو رفتگی ای در گوشت بوده است.

ثُمَّ قَالَ أَ تَرَى هَذَا كَانَ مِثْلُهُ فِي هَذَا الْمَوْضِعِ مِنْ أَبِي ع.

 

9– عَنْهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ أَبِي يَحْيَى الصَّنْعَانِيِّ قَالَ: كُنْتُ عِنْدَ أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا ع فَجِيءَ بِابْنِهِ أَبِي جَعْفَرٍ ع وَ هُوَ صَغِيرٌ فَقَالَ هَذَا الْمَوْلُودُ الَّذِي لَمْ يُولَدْ مَوْلُودٌ أَعْظَمُ بَرَكَةً عَلَى شِيعَتِنَا مِنْهُ.

چون حضرت اهل جود بودند و دوران امام جواد علیه السلام تثبیت شیعه بیش از گذشته شده بود و بعد از امام رضا علیه السلام با اینکه دوران تثبیت و اوج را طی می‌کرد- هرچند به این قیمت که این سه امام بزرگوار در حبس یا تبعید یا تحت الحفظ بودند- دشمن تحمل کمتری پیدا به امامت حضرات پیدا کرده بود. لذا امام جواد در 25 سالگی و امام هادی در 42 سالگی و امام عسگری در 28 سالگی به شهادت رسیدند.

درباره امام رضا علیه السلام داشتیم که ایشان اعظم برکة بودند به نحو مطلق.

10– مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى

سند روایت صحیح است. اما آدم می‌ترسد.

قَالَ: قُلْتُ لِلرِّضَا ع قَدْ كُنَّا نَسْأَلُكَ قَبْلَ أَنْ يَهَبَ اللَّهُ لَكَ أَبَا جَعْفَرٍ ع فَكُنْتَ تَقُولُ يَهَبُ اللَّهُ لِي غُلَاماً فَقَدْ وَهَبَهُ اللَّهُ لَكَ فَأَقَرَّ عُيُونَنَا فَلَا أَرَانَا اللَّهُ يَوْمَكَ

نباشیم و نبینیم که یک روز شما نباشید.

فَإِنْ كَانَ كَوْنٌ فَإِلَى مَنْ

اگر حادثه ای پیش بیاید ما سراغ کی برویم؟

فَأَشَارَ بِيَدِهِ إِلَى أَبِي جَعْفَرٍ ع وَ هُوَ قَائِمٌ بَيْنَ يَدَيْهِ فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ هَذَا ابْنُ ثَلَاثِ سِنِينَ

الان برای ما حل شده است. برای کسی مثل صفوان بن یحیی که شیعی امامی جلیل القدر است، حل نشده بوده. سوال داشته است. این شیعی ولایی برایش سوال است که این سه سالش است الان.

فَقَالَ وَ مَا يَضُرُّهُ مِنْ ذَلِكَ فَقَدْ قَامَ عِيسَى ع بِالْحُجَّةِ وَ هُوَ ابْنُ ثَلَاثِ سِنِينَ «1».

سه سالگی به نبوت مبعوث شده یا سه سالگی رسالت داشته یا چطور بوده در مرآة العقول مفصل بحث کرده است.

 

11– الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ جُمْهُورٍ عَنْ مُعَمَّرِ بْنِ خَلَّادٍ قَالَ: سَمِعْتُ إِسْمَاعِيلَ بْنَ إِبْرَاهِيمَ يَقُولُ لِلرِّضَا ع إِنَّ ابْنِي فِي لِسَانِهِ ثِقْلٌ فَأَنَا أَبْعَثُ بِهِ إِلَيْكَ غَداً تَمْسَحُ عَلَى رَأْسِهِ وَ تَدْعُو لَهُ فَإِنَّهُ مَوْلَاكَ فَقَالَ هُوَ مَوْلَى أَبِي جَعْفَرٍ فَابْعَثْ بِهِ غَداً إِلَيْهِ.

______________________________

(1) كذا و في إرشاد المفيد ص 298 و إعلام الورى ص 331 نقلا عن الكافي «ابن أقل من ثلاث سنين».

الكافي (ط – الإسلامية)، ج1، ص: 322

12– الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ النَّهْدِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ خَلَّادٍ الصَّيْقَلِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ: كُنْتُ عِنْدَ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ جَالِساً بِالْمَدِينَةِ وَ كُنْتُ أَقَمْتُ عِنْدَهُ سَنَتَيْنِ أَكْتُبُ عَنْهُ مَا يَسْمَعُ مِنْ أَخِيهِ يَعْنِي أَبَا الْحَسَنِ ع

علی بن جعفر عموی پدر امام جواد علیه السلام می‌شد.

إِذْ دَخَلَ عَلَيْهِ أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ الرِّضَا ع الْمَسْجِدَ- مَسْجِدَ الرَّسُولِ ص فَوَثَبَ عَلِيُّ بْنُ جَعْفَرٍ بِلَا حِذَاءٍ وَ لَا رِدَاءٍ فَقَبَّلَ يَدَهُ وَ عَظَّمَهُ

علی بن جعفر در سن شیخوخت بوده است. امام جواد علیه السلام شهادتشان در 25 سالگی بوده است.

فَقَالَ لَهُ أَبُو جَعْفَرٍ ع يَا عَمِّ اجْلِسْ رَحِمَكَ اللَّهُ فَقَالَ يَا سَيِّدِي كَيْفَ أَجْلِسُ وَ أَنْتَ قَائِمٌ فَلَمَّا رَجَعَ عَلِيُّ بْنُ جَعْفَرٍ إِلَى مَجْلِسِهِ جَعَلَ أَصْحَابُهُ يُوَبِّخُونَهُ وَ يَقُولُونَ أَنْتَ عَمُّ أَبِيهِ وَ أَنْتَ تَفْعَلُ بِهِ هَذَا الْفِعْلَ فَقَالَ اسْكُتُوا إِذَا كَانَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ قَبَضَ عَلَى لِحْيَتِهِ لَمْ يُؤَهِّلْ هَذِهِ الشَّيْبَةَ وَ أَهَّلَ هَذَا الْفَتَى وَ وَضَعَهُ حَيْثُ وَضَعَهُ أُنْكِرُ فَضْلَهُ؟ نَعُوذُ بِاللَّهِ مِمَّا تَقُولُونَ بَلْ أَنَا لَهُ عَبْدٌ.

اگر او را امام قرار داده، من تابع او هستم.

احسنت بر او. خدا رحمتش کند که می‌توانسته اینقدر میان شیعیان مؤثر باشند.

این را باید یاد بگیریم که اگر کسی اهل علم و عمل است ولی جوان است، او را اکرام بکنیم.

13– الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنِ الْخَيْرَانِيِّ عَنْ أَبِيهِ قَالَ: كُنْتُ وَاقِفاً بَيْنَ يَدَيْ أَبِي الْحَسَنِ ع- بِخُرَاسَانَ فَقَالَ لَهُ قَائِلٌ يَا سَيِّدِي إِنْ كَانَ كَوْنٌ فَإِلَى مَنْ

ظاهرا علائمی بود که دیگر مأمون تحمل نمی‌کند امام رضا علیه السلام را.

قَالَ إِلَى أَبِي جَعْفَرٍ ابْنِي فَكَأَنَّ الْقَائِلَ اسْتَصْغَرَ سِنَّ أَبِي جَعْفَرٍ ع فَقَالَ أَبُو الْحَسَنِ ع إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى بَعَثَ عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ رَسُولًا نَبِيّاً صَاحِبَ شَرِيعَةٍ مُبْتَدَأَةٍ فِي أَصْغَرَ مِنَ السِّنِّ الَّذِي فِيهِ أَبُو جَعْفَرٍ ع.

14– عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ وَ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ الْقَاسَانِيِّ جَمِيعاً عَنْ زَكَرِيَّا بْنِ يَحْيَى بْنِ النُّعْمَانِ الصَّيْرَفِيِّ قَالَ سَمِعْتُ عَلِيَّ بْنَ جَعْفَرٍ يُحَدِّثُ الْحَسَنَ بْنَ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ

نوه امام سجاد علیه السلام.

فَقَالَ: وَ اللَّهِ لَقَدْ نَصَرَ اللَّهُ أَبَا الْحَسَنِ الرِّضَا ع فَقَالَ لَهُ الْحَسَنُ إِي وَ اللَّهِ جُعِلْتُ فِدَاكَ لَقَدْ بَغَى عَلَيْهِ إِخْوَتُهُ فَقَالَ عَلِيُّ بْنُ جَعْفَرٍ إِي وَ اللَّهِ وَ نَحْنُ عُمُومَتُهُ بَغَيْنَا عَلَيْهِ فَقَالَ لَهُ الْحَسَنُ جُعِلْتُ فِدَاكَ كَيْفَ صَنَعْتُمْ فَإِنِّي لَمْ أَحْضُرْكُمْ قَالَ قَالَ لَهُ إِخْوَتُهُ وَ نحن أَيْضاً مَا كَانَ فِينَا إِمَامٌ قَطُّ حَائِلَ اللَّوْنِ «1»

رنگ پوست امام جواد علیه السلام از رنگ پوست امام رضا علیه السلام تیره تر بوده است. چون مادر امام جواد علیه السلام آفریقایی بوده است.

حائل اللون یعنی رنگش با رنگ پدرش متفاوت باشد.

فَقَالَ لَهُمُ الرِّضَا ع هُوَ ابْنِي قَالُوا فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَدْ قَضَى بِالْقَافَةِ

قیافه شناسان. جریان اسامه که فرزند زید بن حارثه بوده است. زید بن حارثه سفید سفید بوده است. اسامه بن زید تیره بوده. قیافه شناسان را آوردند و آن ها اقرار کردند که پدرش زید بن حارثه است.

فَبَيْنَنَا وَ بَيْنَكَ الْقَافَةُ «2» قَالَ ابْعَثُوا أَنْتُمْ إِلَيْهِمْ فَأَمَّا أَنَا فَلَا

این حکم اسلام در الحاق نیست. اما اگر جایی جدلی صورت بگیرد و راهی غیر از این نباشد، حضرات می‌پذیرند. پیامبر پذیرفتند. حضرت هم پذیرفتند. به عنوان حکم اسلام نبوده، لذا حضرت نفرستادند.

وَ لَا تُعْلِمُوهُمْ لِمَا دَعَوْتُمُوهُمْ وَ لْتَكُونُوا فِي بُيُوتِكُمْ فَلَمَّا جَاءُوا أَقْعَدُونَا فِي الْبُسْتَانِ وَ اصْطَفَّ عُمُومَتُهُ وَ إِخْوَتُهُ وَ أَخَوَاتُهُ وَ أَخَذُوا

______________________________

(1) حال لونه أي تغير و اسود

(2) جمع القائف و هو الذي يعرف الآثار و الاشباه و يحكم بالنسب‏

 

الكافي (ط – الإسلامية)، ج1، ص: 323

الرِّضَا ع وَ أَلْبَسُوهُ جُبَّةَ صُوفٍ وَ قَلَنْسُوَةً مِنْهَا

کلاه پشمی

وَ وَضَعُوا عَلَى عُنُقِهِ مِسْحَاةً

گویا در باغ دارد کار می‌کند.

وَ قَالُوا لَهُ ادْخُلِ الْبُسْتَانَ كَأَنَّكَ تَعْمَلُ فِيهِ ثُمَّ جَاءُوا بِأَبِي جَعْفَرٍ ع فَقَالُوا أَلْحِقُوا هَذَا الْغُلَامَ بِأَبِيهِ فَقَالُوا لَيْسَ لَهُ هَاهُنَا أَبٌ وَ لَكِنَّ هَذَا عَمُّ أَبِيهِ وَ هَذَا عَمُّ أَبِيهِ وَ هَذَا عَمُّهُ وَ هَذِهِ عَمَّتُهُ وَ إِنْ يَكُنْ لَهُ هَاهُنَا أَبٌ فَهُوَ صَاحِبُ الْبُسْتَانِ فَإِنَّ قَدَمَيْهِ وَ قَدَمَيْهِ وَاحِدَةٌ فَلَمَّا رَجَعَ أَبُو الْحَسَنِ ع

وقتی حضرت رو کرد به این سمت

قَالُوا هَذَا أَبُوهُ قَالَ عَلِيُّ بْنُ جَعْفَرٍ فَقُمْتُ فَمَصَصْتُ رِيقَ «1» أَبِي جَعْفَرٍ ع

من بلند شدم و آب دهان امام جواد علیه السلام را میک زدم.

ثُمَّ قُلْتُ لَهُ أَشْهَدُ أَنَّكَ إِمَامِي عِنْدَ اللَّهِ فَبَكَى الرِّضَا ع ثُمَّ قَالَ يَا عَمِّ أَ لَمْ تَسْمَعْ أَبِي وَ هُوَ يَقُولُ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص بِأَبِي ابْنُ خِيَرَةِ الْإِمَاءِ «2» ابْنُ النُّوبِيَّةِ

مادر امام زمان نوبیه نبوده. با واسطه بوده که مادر امام جواد علیه السلام بوده است.

الطَّيِّبَةِ الْفَمِ الْمُنْتَجَبَةِ الرَّحِمِ

وَيْلَهُمْ لَعَنَ اللَّهُ الْأُعَيْبِسَ

بعضی فرزندان عباس را می‌گفتند. اعیبس مصغّر عباس است

وَ ذُرِّيَّتَهُ صَاحِبَ الْفِتْنَةِ وَ يَقْتُلُهُمْ سِنِينَ وَ شُهُوراً وَ أَيَّاماً يَسُومُهُمْ خَسْفاً وَ يَسْقِيهِمْ كَأْساً مُصَبَّرَةً

جرعه های صبر را می‌نوشند.

وَ هُوَ الطَّرِيدُ الشَّرِيدُ الْمَوْتُورُ «3» بِأَبِيهِ وَ جَدِّهِ

خونخواه پدر و اجدادش هست

صَاحِبُ الْغَيْبَةِ يُقَالُ مَاتَ أَوْ هَلَكَ أَيَّ وَادٍ سَلَكَ

هرجا بوده هلاک شده در این دوره

أَ فَيَكُونُ هَذَا يَا عَمِّ إِلَّا مِنِّي فَقُلْتُ صَدَقْتَ جُعِلْتُ فِدَاكَ.

مادر امام جواد علیه السلام از سودان بوده است. همانطور که جون غلام ابی ذر از آفریقا بوده و تاثیر زیادی در ایجاد رابطه داشته است، مادر امام جواد علیه السلام هم از سودان بوده است. امام زمان عج هم از همین نسل است.

پدرم فدای ابن خیرة الإماء. خیرة الإماء می‌شود مادر امام جواد علیه السلام. پیامبر فرمود این را. «ابن النوبیة الطیبة الفم المنتجبة الرحم.» از پاک ترین رحم هاست.

هنوز هیچ دیدگاهی وجود ندارد.

اولین کسی باشید که برای “شرح اصول کافی، جلسه 314” دیدگاه می‌گذارید;

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

میزان رضایت خود را در ارزیابی وارد کنید*

دریافت دوره آموزشی

لطفا جهت دریافت، اطلاعات خواسته شده را وارد نمایید