بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: ایام الله (1)؛ امام یومالله و بروز قدرت و غلبه حضرت واحد قهار است – انسان هر یوم که در عبودیت قدم بردارد [بسوی بروز امر الهی و] به مرتبه ای از یوم الله در نورانیت امام میرسد.
بحث ارتباط قرآن با امام زمان، بحث پر دامنه ای است. ما این بحث ها را واگذار میکنیم به خود دوستان.در ارتباط با آیات قرآنی که درباره امام زمان است چند کتاب تالیف شده است. گاهی بیش از صد و خورده ای ایه را مرتبط کردند.
بحثی که امروز در محضرش هستیم از یک روایتی آغاز میکنیم، نتایج بیشترش را در محضرش باشیم.
9- حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ زِيَادِ بْنِ جَعْفَرٍ الْهَمَدَانِيُّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ قَالَ حَدَّثَنِي عَبْدُ اللَّهِ بْنُ أَحْمَدَ الْمَوْصِلِيُّ عَنِ الصَّقْرِ بْنِ أَبِي دُلَفَ قَالَ: لَمَّا حَمَلَ الْمُتَوَكِّلُ سَيِّدَنَا أبي [أَبَا] الْحَسَنِ ع جِئْتُ لِأَسْأَلَ عَنْ خَبَرِهِ
رفتم دور زندان ببینیم میشود کاری کرد یا نه.
قَالَ فَنَظَرَ إِلَيَّ حَاجِبُ الْمُتَوَكِّلِ «2» فَأَمَرَ أَنْ أُدْخَلَ إِلَيْهِ فَأُدْخِلْتُ إِلَيْهِ فَقَالَ يَا صَقْرُ مَا شَأْنُكَ فَقُلْتُ خَيْرٌ أَيُّهَا الْأُسْتَاذُ فَقَالَ اقْعُدْ قَالَ الصَّقْرُ فَأَخَذَنِي مَا تَقَدَّمَ وَ مَا تَأَخَّرَ «3»
الان نسبت به شیعه بودن من میپرسد. جزای من چی میشود. فکر میکردم کارم ساخته است.
وَ قُلْتُ أَخْطَأْتُ فِي الْمَجِيءِ قَالَ فَوَحَى النَّاسَ عَنْهُ «1» ثُمَّ قَالَ مَا شَأْنُكَ وَ فِيمَ جِئْتَ قُلْتُ لِخَبَرٍ مَا قَالَ لَعَلَّكَ جِئْتَ تَسْأَلُ عَنْ خَبَرِ مَوْلَاكَ فَقُلْتُ لَهُ وَ مَنْ مَوْلَايَ مَوْلَايَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ
متوکل مولای من است
فَقَالَ اسْكُتْ مَوْلَاكَ هُوَ الْحَقُّ لَا تَتَحَشَّمْنِي فَإِنِّي عَلَى مَذْهَبِكَ فَقُلْتُ الْحَمْدُ لِلَّهِ فَقَالَ أَ تُحِبُّ أَنْ تَرَاهُ فَقُلْتُ نَعَمْ فَقَالَ اجْلِسْ حَتَّى يَخْرُجَ صَاحِبُ الْبَرِيدِ قَالَ فَجَلَسْتُ فَلَمَّا خَرَجَ قَالَ لِغُلَامٍ لَهُ خُذْ بِيَدِ الصَّقْرِ فَأَدْخِلْهُ إِلَى الْحُجْرَةِ الَّتِي فِيهَا الْعَلَوِيُّ الْمَحْبُوسُ وَ خَلِّ بَيْنَهُ وَ بَيْنَهُ
او را بگذار آنجا و برگرد.
قَالَ فَأَدْخَلَنِي الْحُجْرَةَ وَ أَوْمَأَ إِلَى بَيْتٍ فَدَخَلْتُ فَإِذَا هُوَ ع جَالِسٌ عَلَى صَدْرِ حَصِيرٍ وَ بِحِذَاهُ قَبْرٌ مَحْفُورٌ قَالَ فَسَلَّمْتُ فَرَدَّ عَلَيَّ السَّلَامَ ثُمَّ أَمَرَنِي بِالْجُلُوسِ فَجَلَسْتُ ثُمَّ قَالَ لِي يَا صَقْرُ مَا أَتَى بِكَ قُلْتُ يَا سَيِّدِي جِئْتُ أَتَعَرَّفُ خَبَرَكَ قَالَ ثُمَّ نَظَرْتُ إِلَى الْقَبْرِ وَ بَكَيْتُ فَنَظَرَ إِلَيَّ وَ قَالَ يَا صَقْرُ لَا عَلَيْكَ لَنْ يَصِلُوا إِلَيْنَا بِسُوءٍ فَقُلْتُ الْحَمْدُ لِلَّهِ ثُمَّ قُلْتُ يَا سَيِّدِي حَدِيثٌ يُرْوَى عَنِ النَّبِيِّ ص لَا أَعْرِفُ مَعْنَاهُ قَالَ فَمَا هُوَ قُلْتُ قَوْلُهُ ص لَا تُعَادُوا الْأَيَّامَ فَتُعَادِيَكُمْ مَا مَعْنَاهُ فَقَالَ نَعَمْ الْأَيَّامُ نَحْنُ
خیلی حرف عمیقی است.
بِنَا قَامَتِ السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرْضُ فَالسَّبْتُ اسْمُ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ الْأَحَدُ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْإِثْنَيْنِ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ وَ الثَّلَاثَاءُ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ وَ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ الْبَاقِرُ وَ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ الصَّادِقُ وَ الْأَرْبِعَاءُ مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ وَ عَلِيُّ بْنُ مُوسَى وَ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ وَ أَنَا وَ الْخَمِيسُ ابْنِيَ الْحَسَنُ وَ الْجُمُعَةُ ابْنُ ابْنِي وَ إِلَيْهِ تَجْتَمِعُ عِصَابَةُ الْحَقِّ وَ هُوَ الَّذِي يَمْلَؤُهَا قِسْطاً وَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً فَهَذَا مَعْنَى الْأَيَّامِ وَ لَا تُعَادُوهُمْ فِي الدُّنْيَا فَيُعَادُوكُمْ فِي الْآخِرَةِ ثُمَّ قَالَ ع وَدِّعْ وَ اخْرُجْ فَلَا آمَنُ عَلَيْكَ «2».
این حدیث شریف با یک نگاه دوباره… ما گاهی شنیدیم که ایام متعلق به معصومین است، اما اینکه ایام متعلق است، نکته اولش این است که مکان ها یک تعلقی دارند به حضرات معصومین مثل اینکه کربلا داریم مشهد داریم، نجف داریم، مدینه داریم. این تعلق یک قداستی ایجاد میکند. رفتن به سمت آن مکان حال زیارت ایجاد میکند. زمان ها هم همین خصوصیت را دارند. خدای سبحان امکان زیارت را در هر روزی برای ما و ارتباط ویژه را قرار داده. این ارتباط هم یک حقیقت است. روزها تعلق دارند. تشویق نیست که در این روزها … نه. تعلق ویژه دارد. چینشی که ایجاد شده است مثل مکان ها که تعلق ویژه دارند، اینطور نبوده که اتفاقی در آن مکان از دنیا برود و آنجا دفن بشود. در نظام الهی اتفاق معنا ندارد.
دشمن هم هر کاری دارد میکند در نقشه الهی دارد کار میکند. قاهر و غالب نیست. دست دشمن به زمان نمیرسد. اگر در مکان اگر ظاهرش این بود که جابجایی میتوانستند بکنند ولی آن هم طبق نقشه الهی بود، در زمان تصرف ندارند. یک تعلق ویژه ای است بین ایام. یوم حقیقتش چیست که رابطه امکان پذیر میشود؟
اینکه یوم حقیقتش چیست، با توجه به حدیث شریف که خواندیم، باید به عنوان ایم ویژه زیارت. مثل اینکه انسان زحمیت میکشید و میرفت به یک مکانی که تعلق به اینها داشت، و میتوانست به یک توجه ویژه … اگر زمان ها را مراقبه داشته باشد، مراقبت ویژه ایجاد میکند. زمان را میتواند حقیقتش را استیفا بکند. اگر با امامی در این روز از اول صبحش رابطه برقرار کرد یا در پایان شب رابطه برقرار کرد، این تعلق رو توجه کردن متعلق به امام میشود و رابطه این فرد با امام برقرار میشودو حقیقت زیارت محقق شده است. گاهی از بس دم دست ماست، اگر از ما بخواهند مهمانمان بکنند ببرند کربلا و بیاورند و یا مدینه، خیلی برایمان جذابیت دارد. اما مهمانمان کرده اند به زمان ها. زمان را می آورند برای ما به جای اینکه ما برویم پیش زمان. اگر این رابطه باشد، چون عادت میشود انسان قدر نمیداند.
-در ساعات هم می آید؟
بله. اگر نظام کلان معرفتی حل بشود، اینها برای ما… ظهوراتی که حضرات معصومین در عالم دنیا داشتند، با اینکه در این روز متعلق به این وجود مبارک میشودو ما چه احتیاجی به این ظهور جامع که هر روزش متعلق به یکی از این انوار بوده است، هر کدام جای باز شدن دارد. فعلا یک بحث کلانی میخواهیم داشته باشیم که این یک فرازی از آن بحث را تامین میکند.
در ضمن یک بحث کلی بحثی داشتیم که ایام الله ثلاثة . یوم الظهور و یوم الکرة و یوم القیامة. مشهورش این است. در بعضی روایات به جای قیامت موت آمده است. در بعضی روایات به جای ظهور موت آمده است.
گاهی یوم الظهور را به عنوان یوم القائم هم آورده اند. اما همین مضمون را ادا میکند. هرکدام از این اضافه ها معنا دارد. مفهوی را میرساند.
آنجا بیان شد که خود یوم یعنی ظهور. اگر در حقیقت تعلق پیدا میکند به هر اضافه ای، مثلا الان نام گذاری میکنند روزها را به یک عنوان هایی. میگویند روز مستضعفین. تعلقش را گرفته اند به نیمه شعبان به عنوان اینکه امام زمان می آید و آن روزی که ملئت ظلما و جورا، حضرت می آیند و پر میکنند از عدل. مثلا برای استان ها اگر نام میگذارند، یک واقعه عظیمی اگر در آن استان اتفاق افتاده است، اسم استان را به آن نام گذاری میکنند.
در اینجا هم که میفرمایند یوم الظهور، یوم الرجعة، یوم القیامة، خود یوم القیامه اسماء مختلفی دارد، یوم الحسرة، یوم الجمع، یعنی شاه فرد این حقیقت و سلطان این حقیقت آن روز ظهور میکند. اطلاق آن در آن روز ظهور میکند. یوم از این مسئله عرفی شروع میشود تا مسئله دقیق معرفتی اش. این نگاهی که شب و روز به کار برده میشود، از همین شب و روزهایی که خورشید طلوع و غروب میکند به کار برده میشود. تا جایی که تمام ظهور را یک روز میدانند.
تمام قیامت را یک روز میدانند. تمام رجعت را با اینکه سالیان طولانی برای رجعت هست، همه اش را یک روز میدانند.
این نگاه که روز در نگاه اولی روز و شب به لحاظ طلوع و غروب خورشید است.اما همین اصطلاح وقتی به عنوان یوم الظهور به کار برده میشود، به لحاظ اینکه خورشید غروب کرده باشد نیست. سال های طولانی را در بر میگیرد که یوم الظهور است.ی وم القیامه درش شمس و قمری نیست. نه اینکه یک روزی خورشید طلوع میکند آن روز روز قیامت است. لذا هر روز میخوانیم که مالک یوم الدین. یوم الدین یک روز است که روز از ان معنای ظاهری شروع میشود تا به این معنا. در همین روایات هم روز از تعلق ظاهری آغاز شده است. روز طلوع آن معصوم میشود. آن حقیقت جلوه گری معصوم میشود. هرچقدر کسی در این روز با حقیقت حضرات حشر داشته باشد، به روز وجودی آنها که عمق ظهور آن حقیقت است نزدیکتر میشود. این روایت شریف را با این آیه شریف که میفرماید…
در پاسخ: به جایی میرسد که یوم لیل ندارد. میشود یک روز واحد و شب هم در مقابلش نیست. این معانی روز است.
در آیه شریفه که نسبت به حضرت موسی میفرماید وَ لَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَى بِآيَاتِنَا أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَكَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَ ذَكِّرْهُمْ بِأَيَّامِ اللَّهِ إِنَّ فِي ذٰلِكَ لَآيَاتٍ لِكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ ﴿5﴾ من الظلمات الی النور و آیات ما که می آید، اینکه مردم را هدایت بکن… صبار شکور خیلی تعبیر عظیمی است. صبار جایی است که سختی می آید و صبر میکند. شکور جایی است که نعمت می آید و صبر میکند.
گاهی ابتلائاتی ایجاد میشود و صبر میکنند. گاهی نعمت می آید و شکر میکنند.
همان چیزی که به عنوان ابتلا هست، همان به عنوان گشایش هم هست. اگر انسان نگاه بکند، ابتدا با نگاه صبر نگاه میکند، وقتی جلوتر میرود، ان مع العسر یسری. از این آیه میخواهیم استفاده بکنیم که… ذکرهم بایام الله، تذکر به ایام الهی در وجود انسان ها، انسان را به سمت ظهور آیات الهی میبرد. ما موسی را با آیاتمان فرستادمی که اینها را مذکر به ایام الله باشد و از ظلمت به نور ببرد.
نگاه به اینکه اگر انسان ها به ایام الله متذکر باشند، که ایام الله چیست؟ ایام الله آن جایی است که خدا بارز است. برای کافر ایام الله میشود روز ابتلا. یوم النقمة. روز بیچارگی است. برای مومن ایام الله یوم النقمة است. در روایت دارد که ایام الله نعمائه. به نسبت کیست؟ به نسبت کافر همین میشود نقماته. مثلاته. روز عذابی که برای اقوام آمده است، آنها هم ایام الله است. همان ایام برای مومن نعمت است. چون از دست کافرین نجات پیدا کرده اند. پس ایام الله روز ظهور قدرت حق است. هرجا قدرت حق آشکارتر میشود، آنجا یوم بارزتر است. تا میرسد به قیامت که یوم هم بارزون لایخفی علی الله منهم شیء. لایخفی علی الله منهم شیء، قبلا هم همینطور بود. اما این میابد که همه چیز در مرئی و منظر الهی است. باعث میشود که علم حضوری پیدا میکند و مراقبه اش را نسبت به خدای سبحان خیلی عظیم میکند. یوم الظهور و یوم الرجعه مرتبه ای از ظهور اطلاقی است.
ظهور قیامت اطلاقی ترین ظهور در ظهور حق است. همه وسائل برچیده میشوند. مستقیما همه رابطه ها با خدا دیده میشود. هیچ سببی حائل بر اینکه واسطه بشود در رسیدن فیض نیست.
در رجعت یک مرتبه ای از این و در ظهور یک مرتبه دیگری از این خودش را آشکار میکند.
با این نگاه اگر حضرات معصومین شدند ایام الله، یعنی ارتباط با حضرات خدا را د روجود حاکم میکند. تقطع از اسباب ایجاد میکند. هرچقدر انسان نگاهش دقیقتر بشود، میداند که چطوری باید رابطه برقرار بکند. چطوری باید به این نگاه بکند. این نگاهی که ایام متعلق هستند. در یوم الظهور پرچم توحید در سراسر عالم گسترده میشود. ملائکة الله نصرتشان بعد از ظهور، با نصر به رعب، رایات همه مغلبه هستند. مغلوب نمیشوند. جبهه حق هیچ شکستی برایش نیست. از این باب است که آن ظهور، ظهو رحق است و مردم این را میفهمند. عمدتا با شمشیر محقق نمیشود. بحث رایت یک نگاه الهی بود. نگاه علم و معرفت بود. ایجاد معرفت میشود. گردنه معرفتی ایجاد میشود. آن هم به واسطهنزدیک شدن رابطه بین آسمان و زمین. یعنی بین باطن و ظاهر عالم. از چه طریقی ایجاد میشود؟ از طریق عقول رشد میکنند. آن رابطه همیشه نزدیک بوده است، اما عقول این را حاجب میبیند. دارد که بین عرش الهی و زمین فاصله یک لا اله الا الله است مخلصا. این همه سماوات سبع و کرسی و عرش و … میگوید یک لا اله الا الله طی این فاصله میکند. پس فاصله فاصله مکانی نیست. فاصله فاصله بعد مکانی نیست. دوری دوری غفلت و حجاب است. یوم این کار را میکند.
آیاتی که آمده است…. لا عاصم الیوم من امر الله. در روزی که کشتی نوح سوار کرد و میخواستند نجات پیدا بکنند، یوم اینجا هم نگاه ظاهری را دارد، هم الیوم است. من امر الله. روز نجات یک روزی بوده است. هم اینکه لا عاصم الیوم من امر الله است.
ان القوة لله جمیعا. میبینند که قوت فقط برای خداست. نه فقط عالی ترین مرتبه قدرت. هر مرتبه ای از قوت برای خداست.لله جمیعا. همه مراتب قوت.
یا می فرماید و الامر یومئذ لله. مگر امروز امر برای خدا نیست؟ چرا. چرا و الامر یومئذ لله؟ ظهور این است که انسان میبیند که و الامر یومئذ لله. ظهور این آن موقع محقق می شود.
این نگاهی که با این نگاه اگر روز را… حتی مراحل خلقت که خدای سبحان خلق کرد.. در شش روز. یا قدر اقواتها در چهار روز. اینها مراحل خلقت است. ظهور بعد از ظهور است. شش مرحله ظهور است. یک روز نیست. روز هنوز خلق نشده است. بعد از سماوات و ارض تازه روز پیدا میشود.
یک روایت دیگری هم هست که
الآية الثانية عشرة: قوله تعالى: وَ ذَكِّرْهُمْ بِأَيَّامِ اللَّهِ «9» عن منتخب البصائر عن أبي عبد اللّه عليه السّلام: أيّام اللّه ثلاثة، يوم القائم و يوم الكرّة و يوم القيامة «10». و عن البرسي: أنّ يوم القائم يوم آل محمد و يوم الكرة يوم آل محمد و يوم القيامة يوم آل محمد، لأنّهم الشهداء على الامم في دار الفناء و الشفعاء لمسيئي شيعتهم في دار البقاء فمن لم يؤمن بيوم القيامة لم يؤمن باللّه فأولئك هم الكافرون «11».
در این روایت شریف میفرماید این سه روز که گفته است، در این سه روز کی بارز است. یوم الظهور که معلوم است. همه توجهات به این است که بواسطه آن حقیقت قائمی که خدای سبحان بقیة الله است، ظهور تام اوست که آنجا توحید را آشکار میکند. در روز رجعت هم کی رجوع میکند در راس همه رجعت ها و آن روز را روز رجعت را به نام او میگذارند؟ دارد که آنها برمیگردند و بقیه زیر پرچم آنها هستند. در یوم القیامه هم آنها شفیعند چون اینجا شاهد بودند. تعبیر این است که هر سه روز روز اینهاست. معرفت به اینها در هر روز یک مرتبه از معرفتشان آشکار میشود.
در روایت حمران بن اعین یا مالک ابن اعین دارد که تو فکر میکنی میتوانی اسماء و صفات الهی را بشناسی. همانطور که آنها را نمیتوانی بشناسی، فکر کردی میتوانی در مورد ما غلو بکنی؟ نمیتوانید بشناسید تا بتوانید غلو بکنید. در روز ظهور معلوم میشود که چطور کار الهی دست اینهاست. یکی از مسائلی که در روز ظهور آشکار میشود شناخت حقیقت اهل بیت است. روزی است که حقیقت اهل بیت شناخته میشود. ما تا قبل از این امکان معرفت برایمان نبوده است.
این سه مرحله در عین اینکه شناخت الهی را به دنبال دارد، شناخت کارگزاران الهی را هم به دنبال دارد. روز ظهور، روز رجعت و روز قیامت.
اینکه روزها را… به بعضی از اذکار هم قرار دادند. چه سند در رابطه با آن نقل متقن باشد یا تسامح در ادله سنن را بپذیریم، تناسب بین آن روز و آن اسم است. اگر کسی روزش را مراقبه اش را در آن روز به نام آن امام قرار بدهد، دستگیری امام را میبیند. اگر کسی در همین روزها اسمی از اسماء الهی را با مراقبه شروع بکند، اگر آن اسمائی که در اذکار آمده است خوب است. اگر یک موقعی به اسم دیگری هم میلش کشید، دوست داشت، اینها مانعی ندارد. به شرطی که مراقبه درست انجام بدهد. به مقدار یاد بودن، با این روز میشود. یعنی تجلی آن اسم در وجود این با مراقبه اش محقق میشود. اینطوری این ایام یوم میشوند. والا ایام ما لیل هستند. چون هیچ معرفتی درش نمیبینیم.
لقد ارسلنا موسی بآیاتنا ان اخرج قومک من الظلمات الی النور. هر روزی که انسان از یک مرتبه از ظلمت به نور قدم بگذارد، از یک معصیت به یک اطاعت قدم بگذارد، از یک بی تکلیفی به یک اطاعت قدم بگذارد، از معصیت به عدم معصیت قدم بگذارد، کف نفس بکند، یک مرتبه از ظلمت به نور است. یک مرتبه یوم است. اگر بخواهیم حساب بکنیم که زندگی مان یوم است یا لیل است، با این نگاه مراقبه هر روزمان ما را متصل میکند به امام که حقیقت امام که هر زمانی هست یوم مطلق است. هرچقدر انسان رابطه اش اطاعت باشد و دور از معصیت باشد، به امام نزدیکتر شده است. یوم الله علی الاطلاق در دنیا امام است. اگر هم هر روزی را به نام امامی ذکر کرده اند، یوم الله علی الاطلاق امام است. هرچقدر انسان در رابطه با طاعت قدم بردارد دارد یوم میشود. یوم یک امر تشکیکی است. انسان میتواند ایام برای خودش قرار بدهد. هر روزش نسبت به یوم قبل میتواند یوم باشد. میتواند یوم نباشد و لیل باشد.
مرحوم علامه بحث مفصلی را در المیزان داشتند ذیل آیه شریفه ای که د رمورد حضرت موسی داریم.
آنجا میفرمایند:
و قوله: «وَ ذَكِّرْهُمْ بِأَيَّامِ اللَّهِ» لا شك أن المراد بها أيام خاصة، و نسبة أيام خاصة إلى الله سبحانه مع كون جميع الأيام و كل الأشياء له تعالى ليست إلا لظهور أمره تعالى فيها ظهورا لا يبقى معه لغيره ظهور، فهي الأزمنة و الظروف التي ظهرت أو سيظهر فيها أمره تعالى و آيات وحدانيته و سلطنته كيوم الموت الذي يظهر فيه سلطان الآخرة
یوم الموت هم از ایام الله است. عیسی و یحیی سه روز به خودشان سلام میدهند. ولد، اموت، ابعث حیا. روزی که به دنیا آمدن از ایام الله است. خیلی سخت است. یک ظهوری است از ظهوراتی که… اگر کسی این را درست ببیند از ایامی است که قدرت الهی آشکار میشود. حیاتی ایجاد میشود که این حیات آمادگی رسیدن تا بالاترین کمالات را دارد. سخت هم هست
جزء ایامی هست که از عالمی به عالم دیگر آمده است. موت هم از عالمی به عالم دیگر است. بعث هم از عالمی به عالم دیگر است. در هر سه تای اینها اشتراک ورود از عالمی به عالم دیگر است
لذا کسی که سلام میدهد یعنی با امنیت کامل متولد شد. هیچ شائبه بدی در وجود این در تولدش نبوده است. در حالی که همه سلام به دنیا نمی آیند. خیر و شر از همان ابتدا در خمیره شان موجود است.
عیسی و یحیی هر دو ولادتشان خاص بوده است. مادر یحیی نازا بوده است. حضرت عیسی که پدر نداشهت است. مادر مریم و مادر یحیی خواهرند. هردو مادر نازا بودند. عقیم بودند. غیر از اینکه مادر یحیی پیر هم شده بوده است. تولد یحیی خودش یک آیت بوده است. همچنان که تولد عیسی علیه السلام با مادرش را خدا یک آیه میداند.
و تسقط فيه الأسباب الدنيوية عن التأثير، و يوم القيامة الذي لا يملك فيه نفس لنفس شيئا و الأمر يومئذ لله، و كالأيام التي أهلك الله فيها قوم نوح و عاد و ثمود فإن هذه و أمثالها أيام ظهر فيها الغلبة و القهر الإلهيان و أن العزة لله جميعا.
اضافه یوم به هرچی میشود میشود یوم آن. یوم من میشود منیت من. یوم خدا یعنی امر خدا در وجود من پیاده شده است. ایامی که عذاب نازل شدهاست، اینها ایام الله است. اگر امام میفرمود 22 بهمن یوم الله است، 15 خرداد ایام الله است. با تذکر به اینها، انسان اگر آن وقایعی که در ایام الله اتفاق افتاده مرور بکند، قدرت خدا در وجودش بهتر جا می افتد که همه چیز علیه بوده است، 22 بهمن کسی درست تفسیر بکند که همه چیز به نفع این بود که کودتا بشود و حکومت نظامی بشود، همه قدرت ها هم در مقابل بودند، اما خدای سبحان غلبه کرد و خلافش محقق شد. یا در مسائل دیگری که ذکر میشود، ذکر این ایام الله، داشتن اینها،اینها توجه به این است که قدرت خدا در کار است. امید در انسان ایجاد میکند. باید جوری اینها را برای مردم بیان کرد که امید ایجاد بکند.
اولین کسی باشید که برای “مهدویت | جلسه 92” دیدگاه میگذارید;