بسم الله الرحمن الرحیم،

الحمد لله رب العالمین، و الصلاه و السلام علی محمد و آله الطاهرین، و اللعن الدائم علی أعدائهم أجمعین إلی یوم الدین. اللهم کن لولیک الحجه بن الحسن، صلواتک علیه و علی آبائه، فی هذه الساعه و فی کل الساعه، ولیا و حافظا و قائدا و ناصرا و دلیلا و عینا، حتی تسکنه ارضک طوعا و تمتعه فیها طویلا. إن شاء الله از یاران، یاوران، بلکه سرداران حضرت باشیم صلواتی سرداری مرحمت کنید.

بحثی که ما در شب­های پنج­شنبه داشتیم بحث حدیث عنوان بصری بود که به عنوان یک دستورالعمل سلوکی برای هر سالک طریق الی الله جزء ضروریات محسوب می­شد. ابتدا یک فراز کوتاهی را از این آغاز می­کنیم تا بحث را إن شاء الله در موضوع روز هم در محضر دوستان باشیم. در آن فرازی که به آن رسیدیم به این­جا رسید که «اذا اشتغل العبد بما امره الله تعالی و نهاه لا یتفرق منهما الی المراء و المباهاه»؛ اگر عبد به این­جا رسید که «جمله اشتغاله فیما امره الله تعالی به و نهاه عنه»، دیگر فرصت مباهات و مراء و جدال ندارد. اگر با این نگاه به نگاه امروزمان هم نگاه کنیم اگر ورود ما در انتخابات و ارتباط ما در تبلیغ و دنباله­گیری مسأله به عنوان امر الهی باشد و انسان در این نگاه هم دنبال اطاعت امر الهی باشد، اگر «جمله اشتغاله فیما امره الله تعالی به و نهاه عنه» باشد همین جا اثرش این است که مباهات و جدال و مراء در آن نباید باشد. اگر بین طرفداران کاندیداها یا خود این نامزدهای انتخاباتی کار به مراء و جدال بکشد به طوری که اثر در کار نیست، فقط به عنوان یک جدل و مجادله است و به عنوان مباهات و فخرفروشی و خراب کردن باشد معلوم می­ شود که اطاعت الهی نیست و کار از بنیان ویران است. چیزی که تقریباً در انتخابات اخیر به آن مبتلا شدیم. اصلاً آن نظام الهی تغییر کرده است، احساس می­ کنیم که هیجانات نفسانی باعث شدت شرکت در انتخابات می­شود، هیجانات نفسانی یعنی به کاسه و کوزه­ی هم بزنند و به جان هم بیفتند، مردم و طرفداران هم به این هیجانات نفسانی دامن بزنند، آن­ها مردم را ببینند و شدت پیدا کنند، مردم هم آن­ها را ببینند و شدت پیدا کنند. این هیجانات نفسانی در مبدئیت بسته شدن نطفه­ی انتخاب اثرش می­شود انتخابی که از هیجان نفسیه و آن منیت­ها شکل گرفته است. وقتی نطفه این گونه بسته شد قطعاً نمو و رشدش هم به همین نسبت است. وقتی نطفه و اساس یک کار دقیق و مهم بر اساس مجادله و نفسانیات و هیجانات نفسانی شکل گرفت از این بذر و نطفه به غیر از فساد انتظاری ندارد. آن­جایی که بر اساس تقوا بسته می­شود شیطان دخالت می­کند تا این که این به نفسانیات کشیده شود. اگر این نطفه از ابتدا با نفسانیات بسته شود دیگر سرور و جشن شیطان است که از اول نطفه این گونه بسته شد. ادامه دادن این مسیر خودش یک طریقی بود که با این که ممکن بود ظواهر حفظ شود و به طوری باشد که بالاخره رضایتی حاصل شود اما این رضایت به چه قیمتی حاصل می­شد؟ به قیمت این که نطفه بر یک اساس باطلی بسته شود، بر یک اساس غلطی و هیجانات نفسانیه­ای که کینه­ورزی­ها، به طوری که در خانه گاهی افراد خانواده به خاطر کاندیداهای مختلف به کینه و جدایی از هم مبتلا شوند. معلوم می­شود که وقتی در روایات ما می­فرمایند دو مؤمن وقتی با هم قهر هستند به سمت آشتی با هم حرکت می­کنند، تعبیر روایت این است که «إصطَکَّت رُکبَتاهُ»[1]؛ رکبتای شیطان به لرزه می­افتد، «وَ تَخَلَّعَت أوصالَه»؛ و زانوانش تکه تکه می­شوند، بند بند از هم جدا می ­شوند، وقتی که این­ها در صدد آشتی برمی­ آیند. خب وقتی در صدد کینه و قهر و جدایی برمی­آیند چه می­شود؟ جشن و سرور و پایکوبیش است. اگر در انتخابات، هر انتخابی، با یک جریان جدایی و کینه و حقد و جدال و این­ها همراه باشد دنباله­اش یک نطفه­ ی غلط و نتیجه­ ی غلط می شود.

من برایتان روایت و حدیث قدسی می­خوانم. این حدیث قدسی از موسای کلیم است و خیلی زیبا است، دو تا حدیث است، هر دو زیبا است. «عن النبی صلی الله علیه و آله و سلم قال موسی»؛ پیغمبر از حضرت موسی علیه السلام نقل می­کند که حضرت موسی از خدای سبحان این سؤال را کرده است و جواب گرفته است (منبع روایت پیدا نشد)، «قال موسی رب ارنی متی تحبنی و متی تبغضنی»؛ خدایا بفرمایید که چه زمانی مرا دوست دارید، علامتش چیست و چه زمانی مرا دشمن دارید و مورد بغض هستم؟ بعد می­فرماید: «او اجعل لی و اجعل لی فی ذلک علما اعرفه»؛ علامتی هم قرار بده که من بفهمم که هر موقع این علامت را دیدم متوجه شوم که این علامت محبت شما است یا آن علامت، علامت بغض شما است، «قال یا موسی ان آیه ما احبک»؛ آیت این که من تو را دوست باشم این است که «انک اذا اردت الخیر یسرتک له و یسرته لک»؛ اگر من تو را دوست داشته باشم کاری می­کنم که خیر برای تو آسان شود، خیر سر راهت قرار بگیرد و برای تو هم آسان شود، یعنی دو جهت دارد؛ هم خیر در راه تو قرار بگیرد و هم وقتی تو می­خواهی انجام بدهی بتوانی به آسانی انجام دهی، هم خیر به آسانی پیش راه تو قرار بگیرد، هم تو بتوانی و هم او بیاید. گاهی انسان می­ خواهد یک کاری بکند اما کار جلوی راهش قرار نمی­گیرد. گاهی انسان نمی­ خواهد انجام بدهد سر راهش هم می­ آید. می­ گوید هم خیر را سر راهت قرار می­ دهم و هم در حقیقت برای تو آن را آسان می­کنم. چون سر راه قرار گرفتن نصف کار است، آسان شدن هم نصف دیگرش است که انسان با یک اقدام ساده می­تواند این را انجام دهد. این علامت این است که خدا یک کسی را دوست دارد. بعد در مورد جانب مخالفش می­فرماید: «و اذا اردت الشر»؛ اگر تو را دوست داشته باشم و تو دنبال شر باشی علامتش این است که اگر دنبال شر رفتی ولی من تو را دوست داشته باشم این است که  «حُلتُ بینک و بینه»؛ بین تو و او حایل می ­کنم و نمی­ گذارم برسی، با این که به آن رسیدی نمی­گذارم انجام شود. یا از سر راهت آن را برمی­دارم یا اگر سر راهت بود و به آن رسیدی یک مانعی ایجاد می­کنم و تو را منصرف می­کنم. این هم باز علامت محبت است. در شر این گونه است و در خیر هم آن گونه بود. بعد می ­فرماید که: «و آیه ما ابغضک»؛ علامت این که من تو را دشمن بدارم این است: «انک اذا اردت الخیر صرفتک عنه»؛ وقتی که دنبال خیر باشی من خیر را از جلوی راهت برمی­دارم، یک مانعی ایجاد می­کنم، یک خطوری در ذهنت می­ آید و به دنبال آن می­ روی و یادت می­ رود. «صرفتک» جزایی است و ابتدایی نیست. «صرفتک عنه و صرفته عنک»؛ من هم او را از سر راهت برمی­دارم و هم اراده­ی تو را منصرف می­کنم. «و اذا اردت الشر خَلَّیتُ بینک و بینه»؛ اگر اراده­ی شر کردی به جای «حلت»، «خلیت»، بین تو و او راه را باز می­کنم، نزدیک می­کنم، اگر دور هم بود راحت می­کنم. تا این­جا مربوط به حب و بغض فردی بود. حالا اصل نکته این­جا است. «قال رب فمتی تحبنا عامه؟»؛ چه زمانی جمع ما را دوست داری؟ آن وقتی که ما را جمعی دوست داشته باشی، اجتماع را دوست داشته باشی، «متی تحبنا عامه»؛ ما را عمومی و با هم و یکپارچه و یکجا خریدار باشی و ما را دوست داشته باشی علامتش چیست؟ «متی تحبنا عامه و متی تبغضنا عامه؟»؛ علامت این که همه­ی یک جامعه­ای را دشمن داشته باشی چیست؟ این هم باز دارد سؤال می­کند، این علایم خیلی به کارمان می­آید. «قال آیه ما احبکم عامه»؛ اگر من یک جمع و اجتماعی را دوست داشته باشم علامتش این است، دو تا علامت دارد، یکی این است که «ان انزل علیکم المطر لحینه»؛ باران به موقع می­آید، باران به موقع باریده می­شود، یا من باران را به موقع نازل می­کنم، «و اُوَلّی علیکم خیارکم»؛ کارگزارانی که حاکمیت را به عهده می­گیرند از اخیار و خوبان قرار می­دهم، یعنی بین کسانی که می­خواهند بیایند در جامعه­ی مؤمنین در رأس کار قرار بگیرند هر گاه خدای سبحان به یک جامعه­ای محبت داشته باشد یکی از علامت­های این محبت بارش به موقع باران است که «لحینه» و دیگری این است که بهترین­ها در رأس حاکمیت قرار می­گیرند. حالا گاهی زمینه­سازی بهترین­ها از طریق خود مردم است یعنی در حقیقت در مردم این زمینه ایجاد می­شود، گاهی هم به عنایت الهی است و گاهی هم هر دو با هم است، یعنی عنایات الهی با خطورات مردمی با هم تناسب پیدا می­کند که خدا در دل­ها می­اندازد، سببیتش را ایجاد می­کند وسایلش را فراهم می­کند، توافق اسباب ایجاد می­کند، موانع را هم برمی­دارد. یعنی اگر گاهی شر سر راه مردم باشد ولی شر نبینند و شیطان از این استفاده کند، به سمت شر راه پیدا می­کنند. گاهی زینت داده می­شود، کار شیطان تزیین شر است. اما گاهی خدای سبحان همین را هم برمی­دارد، یعنی شیطان خلع سلاح می­شود در این که آن زینت را بتواند درست انجام دهد. این هم جزء اراده­ی الهی است بر این که اراده­ی خیر کرده است. حالا با این نگاه و تفسیر دقت کنید گاهی کارهایی که دارد می­شود و چیزهایی که دارد پیش می­آید آن وقت انسان با این نگاه شاید شوق دیگری به مسأله پیدا کند.

الآن دائم دارند می­ دمند که آن نحوه­ی انتخابی که هیجانات نفسانیه و بغض­های کینه­توزانه شکل بگیرد این دفعه نیست و ممکن است به خاطر این که این هیجانات نیست جمعیت کمتری شرکت کنند. اولاً یکی از علت­های جمعیت کمتر شرکت کردن آن حرکت غلط و ناموفق دولتی بوده است که در این هشت سال حاکم بوده است، آن چنان مردم را ناامید کرد به شعارهایی که داد و حرکت­هایی که داشت، مردم از این که این حاکمیت بتواند آمال و آرزوهای­شان را آن هم در یک سطح حداقلی- مردم خیلی صبوری کردند- محقق کند مردم دیدند این هم نشد! همه چیز افسار گسیخته از یک سمت قیمت­ها بالا رفت و از یک سمت ارزش پول پایین آمد. یعنی ارزش پولی که در دست مردم بود، سرمایه­هایی که داشتند، حالا بعضی­هایش را هم خودشان اقرار کردند که چه دلار بالا رفت و چه بورس این گونه شد، این فشاری که به خانواده­ها آورد مردم را ناامید کرده است. مردم با چه امیدی در انتخابات کنند؟! همه که با همه­ی وجود در همه­ی صحنه­ها حاضر نمی­شوند! خدا می­داند که صبر مردم همیشه در یک حد نیست و این توقع را هم ما از همه در این سطح نداریم که هر بلایی هم بر سرتان می­آید حتماً بیایید شرکت کنید! انگیزه­ها مختلف است! خدا می­فرماید: «إِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ عِشْرُونَ صَابِرُونَ يَغْلِبُوا مِائَتَيْنِ»[2]؛ اگر بیست تا صابر باشید بر دویست نفر غلبه پیدا می­کنید، «الْآنَ خَفَّفَ اللَّهُ عَنْكُمْ وَ عَلِمَ أَنَّ فِيكُمْ ضَعْفًا»[3]؛ اگر صد تا باشید دویست تا، یعنی دو برابر! خب اگر این هم نباشد صد تا در مقابل صد تا می­شود. اگر این هم نباشد و کمتر از این هم بشود گاهی ممکن است صد تا در مقابل ده تا از دشمن بشود، چون این­ها دیگر آن امید را از دست دادند، آن حالت را صبر را از دست دادند. ما خراب کردیم. وقتی که خراب کردیم باز تازه می­خواهید بر این بدمید که مردم با همان شور و هیجان قبلی در انتخابات شرکت کنند. یا با هیجانات نفسانی و کینه­توزانه باید مردم را به صحنه آورد و آن­ها را به جان هم بیندازیم تا از روی کینه بیایند! این کجایش ممدوح است؟! این کجایش صحیح است؟! این گونه نطفه­ی غلط بسته می­شود، نطفه­ای که این گونه بسته شود نتیجه­اش زمین خوردن است، این را تجربه کردیم. دو سه دوره­ای که چنین کاری ایجاد شد هیچ ثمره و نتیجه­ای که دلخواه بود محقق نشد. اگر دوباره تکرار کنیم که همان می­شود! پس روش غلط را که نباید ادامه داد!

می­دانید که از قبل از انتخابات هم آقای مهرعلیزاده به عنوان کاندیدای اصلاح طلبان معرفی کرده بودند و روی آن مانور داده بودند و کارگزاران هم از قبل روی آقای همتی نظر داشتند. یعنی با صنف مقابل اصولگراها که مطرح می­شود دو تا کاندیدا داشتند که الآن هر دو تا هستند، منتها این­ها دو تا کاندیدایی که داشتند و قبلاً روی آن مانور داده بودند، حالا حرف­ هایشان را نمی­توانند انکار کنند که قبلاً زدند. درست است ممکن بود وقتی که دارند نتایج آرا را بررسی می­کنند منصرف به سومی یا چهارمی شوند اما در عین حال دو تا کاندیدا از دو جناح مقابل که هست، این که سر جایش محفوظ بوده است. از طرف دیگری خدای سبحان اگر آن کینه­توزی را در رقابت بردارد و سببیت کینه­توزانه را از وسط بردارد این یک جهت جدید در انتخابات است که انتخاباتی که رقابت در آن باشد حالا رقابت در حد کینه نباشد. حتماً اگر نطفه در این­جا بسته شود نطفه­ی سالم­تری بسته می­ شود امید این که اثر بهتری در ادامه ایجاد کند بیشتر می­شود. هر یک گناهی که در اثر این نگاه کینه­توزانه در انتخابات ایجاد می­شد هر کدام از این­ها در نتیجه­ی جمعی جامعه اثر می­گذاشت، فقط این نبود که یک خانواده یا دو خانواده یا افراد فامیل یا افراد همکار، بین مؤمنان فقط گسیختگی ایجاد شود. فقط این نیست، نظام الهی این است که ملکوت عالم، دستگاه وجودی هستی در قبال دشمنی مؤمنان با همدیگر (پایان دقیقه­ی 20:00) عکس­العملش این است که آن نگاه و نتیجه­ای که باید بر اعمال بار شود نمی­ شود. خدای سبحان در قرآن می­فرماید: «مَثَلُ الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِي كُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ»[4]؛ کسانی که در راه خدا انفاق می­ کنند مانند یک حبه و دانه­ای است که کاشته شود، این دانه هفت خوشه و هر خوشه صد دانه می­دهد. یعنی یک دانه هفتصد برابر می­شود. دنبال این آیه در همین سوره­ی بقره می­فرماید: «وَ مَثَلُ الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَ تَثْبِيتًا مِنْ أَنْفُسِهِمْ»[5]؛ آن­هایی که در آیه­ی قبل فی سبیل الله بودند نتیجه­اش هفتصد برابر بود، این­جا که ابتغاء مرضات الله است فرق دارد. در فی سبیل الله انسان کاری را انجام می­دهد و ثوابش را می­خواهد. می­گوید خدایا فرمودی انفاق ثواب دارد من در را هشما این انفاق را می­کنم و ثوابش را به من بدهید. اما وقتی می­فرماید: «مثل الذین ینفقون اموالهم ابتغاء مرضات الله»؛ یعنی خدایا فرمودی این کار را بکن! چون تو دوست داری این کار را می­کنم. مرضات الله رضای الهی است. یک کار است اما در دنباله می­فرماید: «وَ مَثَلُ الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَ تَثْبِيتًا مِنْ أَنْفُسِهِمْ کَمَثَلِ جَنَّهٍ»[6]، در آیه­ی قبل، پایه یک حبه و دانه بود که هفتصد برابر می­شد، این­جا پایه یک باغ است، در یک باغ چند تا درخت هست؟! هر درخت چند تا میوه می­دهد؟! یک فرد نهاوندی بود که برای من می­گفت- شاید شما باورتان نشود- که درخت­هایی داریم که پنجاه هزار تا گردو می­دهد، می­گفت سی هزار تا عادی است، تا پنجاه هزار تا هم گردو می­دهد. درخت­های قوی است که قیمت دارد، او می­گفت حالا العهده علی الراوی. حالا ما می­گوییم سی هزار تا، یا ده هزار تا! این­جا که یک درختش ده هزار تا می­دهد باغش چند تا می­دهد؟! نگفت باغش هم چه حدی دارد، گفت پایه یک باغ است. نتیجه­ی عملی که پایه­اش یک باغی باشد که صدها هزار نتیجه به دنبال آن می­آید تا آن­جایی که نتیجه­ یک دانه­ای است که هفتصد برابر می­شود، این عمل یک عمل بود، نتیجه به خاطر آن نگاه و نیت این قدر متفاوت می­شود!

اگر نطفه­ی حاکمیت بر اساس «فی سبیل الله» بسته شود، «ابتغاء مرضات الله» بسته شود، یا کینه­توزانه بسته شود، فکر می­کنید یکسان نتیجه می­دهد؟! نظام الهی در کار است، محاسبه­ ی مادی در کار نیست! ما نگاه الهی را باور داریم، دستگاه خدا را باور داریم. اگر کسی با این نگاه وارد حاکمیت شود، مانند مقام معظم رهبری که واقعاً مثل امام خمینی است، و بعد بدنه­ی این حاکمیت هم افرادی که کادر اصلی حاکمیت هستند مثل سران سه قوه، وزرا، وکلا، کسانی که در رأس حاکمیت قرار دارند، اگر این­ها بیایند و با این نگاه حرکت کنند، شما فکر می­کنید نتیجه­ی کار یکسان می­شود؟! یعنی اگر نطفه کینه­توزانه بسته شد و در رقابت­ها به کاسه و کوزه­ی همدیگر زدند و بعد معلوم شود که با دروغ و دغل و هر فریبی خواستند رأی جمع کنند فکر می­کنید آن وقت کاری که این می­کند نتیجه­اش چه می­شود؟! همین می­شود که الآن دیدیم! وقتی با دروغ و دغل و فریب سر کار آمدند نتیجه­اش این شد که هر چیزی که به آن مخالفانشان نسبت می­دادند اشدش بر سر خودشان ایجاد شد. بدترینش بر سر خودشان آمد. او گفت تو دلار را این گونه کردی، تورم را این گونه کردی، هر چه که گفت، چون با دروغ و فریب و دغل گفت، راست هم در آن بود، اما این­ها را با دروغ و فریب و دغل آورد، برای خاطر این که منکوب کند آورد، کاری نداشت که ممکن است این گونه حاکمیت الهی زیر سؤال برود و مردم ناامید شوند، فقط رأی می­خواست، نفسانیت بود. وقتی نفسانیت و رأی باشد هشت سال فساد ایجاد می­شود، هشت سال سقوط ایجاد می­شود. این چه انتخاباتی می­شود با این نگاه؟! که مبدأش این است که هر کسی در دروغ از دیگری سبقت بگیرد و اگر یک کسی خواست دروغ نگوید به عنوان این که او حاکمیت را بلد نیست تلقی شود. امیرالمؤمنین علیه السلام به معاویه گفت من می­توانم آن چه که تو به کار می­گیری را به کار بگیرم اما تو شیطنت را به کار گرفتی، من می­خواهم با عقل حرکت کنم. اگر حاکمان ما عقل را در انتخابات سرلوحه قرار دهند حالا این عقل مراتب پیدا می­کند، گاهی فی سبیل الله است، گاهی ابتغاء مرضات الله است. اگر این گونه وارد کار شدیم کار در حقیقت برکت، نتیجه و اثر پیدا می­کند. باور کنیم که فقط محاسبات عادی و مادی تأثیرگذار نیست، این­ها هم هست، باید ظواهر و این­ها را هم انسان داشته باشد، باید ظواهر را هم محاسبه کرد اما باید الهی محاسبه کرد. اگر این نگاه ایجاد شد آن موقع برکت ایجاد می­شود. آن شرایطی که الآن قرار گرفتیم که این شرایط به حکم قانون هم این گونه شده است، یعنی هیچ کدام از این­ها بدون یک روند قانونی رد صلاحیت نشدند. مدارک مختلفی هم برای رد صلاحیت­ همه­شان هست نه یکی! گفتند حالا ساده­ترینش گفته شود تا شخصیت­ها ضایع نشود و اگر اصرار کنند ممکن است مرتبه به مرتبه اشد از آن هم اظهار شود اگر خودشان راضی باشند.

اگر در جای خدای سبحان شرایط را به گونه­ای چید که از جهت قانونی و حکم ظاهری هم وقتی که دارد حکم به کار گرفته می­شود این­ها از سر راه برداشته شوند نه با ذوق و سلیقه و اعمال غیر قانون! نه! با همان شرایط قانونی. این­ها را دست خدا ببینیم که خدای سبحان موانعی را ایجاد می­کند، همان که فرمود بین انسان و شر حایل ایجاد می­کند: «حلت بینه و بین الشر». واقعاً وقتی که من به صحنه نگاه می­کنم احساس می­کنم که خدای سبحان اراده­ی خیر کرده است، محبت اجتماع و این جامعه را که صبوری کردند که در سال­های اخیر این همه فشار به آن­ها آمده است خدای سبحان اراده­ی خیر کرده است. اگر قدر بدانیم و رعایت کنیم، اما اگر دوباره در همین انتخابات کاندیداها و همین­هایی که الآن هستند به جان هم بیفتند و از حدود الهی خارج شوند، تا این­جایش خدا زمینه را فراهم کرده است، از این به بعد اگر ما آن ذکر الهی را نداشته باشیم و بخواهیم تخطی کنیم خدا دستش را برمی­دارد. این گونه نیست که خدا هر طور باشد شما را حفظ کند. نه! خدا تا یک جاهایی حفظ می­کند اگر ببیند اصرار داریم رها می­کند. بعد می­گوید: «خلیت بینه و بین الشر»؛ بین او و بین شر را راحت می­گذارد و خالی می­کند. این نگاهی که امروز خدای سبحان تزویر و دروغ و دغل را رسوا کرده است، مردم تا حدودی با این آشنا شدند و آن چیزی که ممکن بود دوباره از همین راه و رویکرد بخواهند جلو بیایند را خدا از سر را برداشت. این برداشتن یک لطف الهی است. من به این باور و یقین دارم که اگر ما درست برخورد کنیم، ظواهر را هم باید انسان رعایت کند، اگر با شوق و امید به صحنه بیاییم، نه در آن زمینی که آن­ها برای ما درست کردند که فکر کنیم دیگر جمعیت نمی­آید، بلکه با شوق و امید و راستگویی و درستی و با شعارهایی که اسلام به عنوان عدالت­طلبی، مبارزه با فساد بیان کرده است، از این نگاه وسط بیاییم، مردم صدق را از وجود کسی که صادق باشد یقین و احساس می­کنند. این گونه نیست که حالا هر کسی هر حرفی بزند بگوییم همه دروغ است. صدق را از کسی که صادق باشد و و اقعاً در این راه صادقانه حرکت کند می­توان فهمید، آن وقت باور داریم خدای سبحان ملایکه­اش را به امداد می­فرستد: «أَنْ يُمِدَّكُمْ رَبُّكُمْ بِثَلَاثَةِ آلَافٍ»[7]. ما در حقیقت این­ها را باور داریم، این­ها جزء اعتقادات ما است که اگر ما صادقانه وسط بیاییم (پایان دقیقه­ی 30:00) اگر با دروغ نیاییم، اگر با قصد خیر بیاییم، اگر با «ابتغاء مرضات الله» و «فی سبیل الله» بیاییم خدای سبحان دل­ها را به سمت انتخابات جذب می­کند. اما باید کار هم بکنیم. شوق آفرینی در این انتخابات وظیفه­ی تک­تک ما است، جلوگیری از یأس و این که رأی مردم در انتخاب تأثیر دارد کار ما است. اگر ما به فرض بگوییم کسانی که در انتخابات شرکت می­کنند، الآن نمی­دانم پیش­بینی آمار شرکت کننده­ها چه قدر است، مثلاً می­گویند سی یا بیست و پنج میلیون شرکت می­کنند، اگر از این بیست و پنج یا سی میلیون، پنجاه و چند درصد گفتند ما شرکت می­کنیم، اگر پنج میلیون از این­ها مؤمنان دغدغه­مند باشند هر کدام از این­ها در این چند روز که فرصت دارند با دو نفر که مردد هستند کار کنند تا جذب شوند و در انتخابات شرکت کنند، وظیفه­ی خودشان بدانند اقلاً دو نفر از مرددین را جذب کنند. این پنج میلیون نفر دو نفر را جذب کنند می­شود ده میلیون نفر. فکر می­کنید ده میلیون نفر چند درصد آمار انتخابات را بالا می­برد؟ نزدیک ده درصد آمار انتخابات بالا می­رود، هفت یا هشت درصد آمار انتخابات بالا می­رود. می­دانید اگر هفت یا هشت درصد آمار انتخابات بالا برود آن موقع پشتوانه­ی نظام هم در صحنه­های مختلف داخلی و خارجی در رأی بالا اثرگذار است. پس اولاً از یک طرف نگاه الهی باید باشد و ثانیاً وظیفه­ی جهادی که امروز بر دوش ما است. به عنوان این که اگر این حاکمیت تثبیت شد و با رأی خوب انتخاب ایجاد شد و شرکت کننده­ها بیشتر شدند هر عمل صالحی که از این منتخبین ایجاد شود عمل آن کسی که انتخاب کرده است و در تثبیت کوشیده است هم هست. خدای سبحان وعده داد اگر مؤمنان با نگاه ایمانی حرکت کنند ملایکه­اش را در حقیقت به عنوان امداد می­فرستد. باور کنید گاهی این راهپیمایی­هایی که در ایام مختلف انجام می­شود انسان که می­بیند واقعاً احساس می­کند که این­ها ملائکه الله هستند که دارند می­آیند. این که خطور در دل­ها بیفتد تا شرکت کنند را ساده نگیرید. گاهی طرف خواب است، یک دفعه بلند می­شود می­گوید راه بیفتیم برویم راهپیمایی! پشت تک­تک این خطورات میلیون­ها علت خوابیده است که می­بینید کسی که تا ظهر خواب است آن روز زودتر بلند می­شود، حال هم ندارد می­گوید برویم یک رأی بدهیم. گاهی قصدش هم نبوده است. این­ها درست است و ما این­ها را باور داریم، باید کار کنیم، نگوییم رها کنیم پس خودش این گونه می­شود. خدا فرموده است: «إنَّ اللهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقُومٍ حَتَّی یُغَیِّرُوا ما بِأنفُسِهِم»[8]، باید جهادی بکوشیم، باید تمام توان را به کار ببریم، باید تحلیل الهی و درست داشته باشیم، باید باور داشته باشیم، هر کاری که می­کنیم باید بگوییم خدایا تو برکت می­دهی! تو می­توانی پایه را حبه قرار دهی و هفتصد برابر کنی و بگویی «وَ اللهُ یُضاعَفُ لِمَن یَشاء وَ اللهُ واسِعٌ عَلیمٌ»[9]. یا تو پایه را جنت قرار می­دهی و این همه نتیجه به دنبال این بیاید. این، کار خدای سبحان است، وظیفه­ی ما کوشیدن است.

من دنباله­ی روایت را بخوانم و بعد تتمه­اش را عرض کنم. بعد می­فرماید که: «و أولی علیکم خیارکم»؛ من زمینه­ی آمدن اخیار را بر حاکمیت فراهم می­کنم. باور کنیم! من خودم به این نتیجه رسیدم که خدای سبحان دارد سبب­سازی می­کند و شاید این صبرهای مؤمنان بالاخره این نتیجه را داشته باشد. البته باید حواس­مان را هم جمع کنیم و مغرور نشویم و فکر هم نکنیم تمام است. هیچ معلوم نیست که تا لحظه­ی آخر چه می­شود. الآن روی کاندیداهای مخالفی که رأی و تفکر ما را ندارند کاملاً می­توانند سرمایه­گذاری خوب بکنند، نتیجه هم بدهد و این­ها شاید یکدفعه گل هم بکنند، هیچ بعید ندانید، زمینه­اش هست. با ین تبلیغاتی که این­ها بلد هستند، با دروغ و کار کردن زیاد و زحمت کشیدن­های زیاد و باور به این که این­ها باید حتماً پیروز شوند، چون برای آن­ها هم این دوره خیلی مهم است، برای دشمنان ما هم خیلی مهم است، هم برای مخالفین داخلی­مان خیلی مهم است و هم برای دشمنان خارجی­مان. همه اظهار کردند که این دوره از دوره­های ویژه است که دارد پیش می­آید، لذا شیطان تمام سرمایه­گذاریش را دارد می­کند. اگر این باور را کردیم ما هم باید تمام سرمایه­گذاری­مان را بکنیم تا محفوظ بمانیم. و الا اگر ما بخواهیم بگوییم که همین طور خودش می­شود و پس تمام شده است راحت از دست می­دهیم یا با یک رأی خیلی ضعیفی انجام می­شود که قدرت پیدا نمی­شود، پشتوانه پیدا نمی­کند یا مردم در حقیقت اعتنا و اعتماد نمی­کنند. این­ها را باید از خدا خواست، باید هم دعا کرد و هم اقدام کرد، هم باور کرد. الآن این شرایطی که پیش آمده است چون قانوناً هم پیش آمده است، یک موقع است که سلیقه­ای است، نگاه من این است که قانونی پیش آمده است، آقا هم دخالت نکردند. خیلی از این­ها امید داشتند که آقا بیاید و یک دخالتی بکند و با مظلوم­نمایی این مسأله حل شود. تا حالا که آقا دخالت نکرده است، ظاهراً قرار بر دخالت هم نداشتند. البته هر گاه آقا دخالت کند علی اعین الناس بر سر ما است، روی سر می­گذاریم و حرف ولی­مان برای­مان همیشه حجت است، نه آن­جایی که ظاهراً به نفع خودمان می­بینیم. نه! همیشه به نفع ما است حتی اگر به نظر ما در نگاه اول تحلیل ما کشش آن را نداشته باشد. نه! می­پذیریم! اصلاً اساس ولایت فقیه یعنی این! این نگاه را داریم. اما با وضعی که پیش آمده است، آقا بهتر از همه در این مسایل هوشیار است و دارد صحنه را نگاه می­کند و اگر تا حالا دخالت نکردند و اگر بعد از این هم دخالت نکردند آن­جا شان می­دهد که این روند را یک روند صحیح و درست و نتیجه­بخش می­دانند و الا تغییرش می­دادند. پس ما هم باید با امید و باور باشیم و هیچ تحت تأثیر نگاه مخالفین که ناخودآگاه دارد در دوستان انجام می­شود نباشیم، که این گونه نمی­شود. این گونه نگاه نکنید! الهیت مسأله دارد شدیدتر می­شود و مؤمنان در مسأله دارند بیشتر خودشان را جلوه می­دهند. اگر مؤمنان با نگاه الهی وسط بیایند یقین بدانید که مردم صدق صادق را می­فهمند و با توجه به صدق و صادق بودن هم دل­های مردم بهتر جذب می­شود، هم خدای سبحان امداد می­کند. امداد الهی را هم باور داریم که به دل­ها می­اندازد و برکت ایجاد می­کند. اگر هم حتی این رأی بر فرض به رأی بالا هم نرسید یقین داریم با این حرکت که صادقانه به مردم خدمت شود واقعاً به دنبال رفع مشکلات مردم باشند مردم در انتخابات بعدی می­بینند که آن ناامیدی­شان به­جا نبوده است. پس به انتخابات بعدی راه پیدا می­کنند و امید پیدا می­کنند. ما نتیجه­ی عمل قبل را داریم می­بینیم که بعضی خیانت کردند و مردم را ناامید کردند. نمی­توان توقع داشت که مردم به راحتی فراموش کنند. مردم گاهی اساس سرمایه­ی زندگیشان را از دست دادند. این قدر فشارها زیاد بوده است که واقعاً بعضی­ها به بیماری­های روحی و روانی مبتلا شدند، فشارهای خانوادگیشان شدت پیدا کرده است، نمی­توان توقع داشت که به راحتی همه­ی این­ها را فراموش کنند و در انتخابات شرکت کنند. ولی در عین حال اگر مناظره­ها، گفت­وگوها و شعارها، همه، با نگاه الهی باشد یقین بدانید که انسان احساس می­کند که اراده­ی خیر خدای سبحان در انتخابات دارد انجام می­شود. اراده­ی خیر الهی که بین مردم و شر حایل شده است و فاصله انداخته است: «حلت بینه و بین الشر»؛ خدای سبحان می­گوید من حایل می­شوم. احساس این حایل شدن را بکنید. البته این یک قسمت است و اگر در ادامه در آن طریق الهی بمانیم خداوند دنباله­اش را هم باز همین طور ایجاد می­کند.

در دنباله­ی روایت می­فرماید که: «و آیه ما ابغضکم»؛ آیت این که من یک جامعه­ای را دشمن داشته باشم و با آن­ها بغض داشته باشم این است که «انزل علیکم المطر لغیر حینه و اولی علیکم شرارکم»؛ (پایان دقیقه­ی 40:00) دل­ها را به سمت آن شر سوق می­دهم تا خودشان به دست خودشان از پا دربیایند، دروغ و دغل و فریب حاکم شود. بعد دنباله­ی روایت هم روایت خوبی است که در ادامه و دنباله­اش روابط خانوادگی را می­فرماید. این روایت دوم بود. روایت اول را که می­خواستم بخوانم نمی­خوانم که خیلی طول نکشد. إن شاء الله دوستان با این نگاه به مسأله نگاه کنند به این عنوان که ما در این انتخابات إن شاء الله از این به بعد دنبال این هستیم که حقیقت الهیت را هم خودمان و هم کاندیداهایی که هستند این سفارش را بکنیم. هم ایجاد شوق را و هم ایجاد امید را! در هر کدام از این­ها کوتاهی کنیم خدای سبحان نتیجه را کمتر می­کند. و آن شعاری هم که عرض کردم سعی کنیم هر نفر این را جا بیندازیم که برای این که نتیجه­ی این انتخابات هم مشتی در دهان دشمنان­ و مخالفان­مان باشد وظیفه­ی خودمان بدانیم که هر نفر با توجه به قدرتی که دارد حداقل دو نفر را که مردد هستند جذب انتخابات کنیم. مخالفین را نمی­گوییم، چون جذب مخالفین سخت است، اما متحیرین ممکن است متدین هم باشند اما متحیر و ناامید هستند. شاید شما خیلی نپسندید اما من می­پسندم این که خدای سبحان از فرزندان حضرت زهرا سلام الله علیها در این مسیر قرار داده است، غیر از مقام معظم رهبری، جناب آقای رییسی عزیز، که در این مسیر قرار گرفتند، این را هم من به فال خیر گرفتم. درست است که دولت اصلاحات هم از سادات بوده است اما از ابتدا او نگاه و تفکرش جدا از سیره­ی حضرت بوده است که خود پدرش نسبت به فرزندش این مسأله را از ابتدا گوشزد کرد. اما در این­جا آقای رییسی نشان داده است که این سیره و سنت را می­خواهد و دنبال احیای جریان حضرت است. ما باور و امید داشته باشیم و به فال نیک بگیریم. پیغمبر اکرم تفأل به خیر را جزء دین می­دانستند. در جریان صلح حدیبیه نماینده­ی دشمنان که آمد اسمش سهل بود، تا آمد پیغمبر فرمود اسمت چیست گفت سهل! پیغمبر فرمود امر سهل می­شود. تفأل خیر به اسم نماینده­ی دشمن که آمده بود، تفأل به خیر زد که امر ساده می­شود، کار در نتیجه ساده می­شود. تفأل به خیر در دین داریم و ساده نگری نیست، تفأل به شر نداریم اما تفأل به خیر داریم. لذا این هم یک تفأل به خیر است و من خودم باور دارم که اگر از فرزندان حضرت قرار بگیرند کار بابرکت­تر می­شود به شرط این که اهلش باشد و بخواهد این کار را بکند، کار بابرکت­تر می­شود. شاید در محاسبات عادی باور برای شما سخت باشد ولی من خودم این را باور دارم خدای سبحان این را هم به عنوان یک سبب خیر قرار داده است که اگر کار به دست فرزندان حضرت محقق شود برکت کار هم بیشتر می­شود.

شاگرد: با شرایط فعلی کنار رفتن کاندیدای جبهه­ی انقلاب به نفع آقای رییسی ارجحیت دارد یا ندارد؟

استاد: ظاهراً این است که این گفت­وگوها شده است که کنار می­روند منتها مراتب و مراحل دارد. بالاخره قرار بر این است که بعضی این حرف­ها را بزنند و بعد معلوم شود. اگر مثل الآن در ابتدای انتخابات معلوم است که اکثریت با جناب آقای رییسی عزیز است اگر کاندیداها این را ببینند بعضی­ها قرار است بعد از مناظره­ها کنار بروند. بالاخره کارهای مناظره­ها مختلف است، گاهی بحث مسایل اقتصادی است، گاهی بحث مسایل سیاست خارجی است، گاهی بحث مسایل داخلی است. این­ها باید گفت­وگو شود و بعضاً گاهی یک نفر در همه­ی این­ها تخصص کامل ندارد که بتواند با جزییات همه­ی این­ها را الآن بیان کند. این که این­ها چند نفری بودند در مقابل آن­ها هم که قرار بود چند نفر باشند این حرکت خودش می­تواند موفقیت آمیز باشد. اما در نهایت اغلب قرار است کنار بروند. حالا ممکن است بعضی از این­ها در نهایت کنار رفتن را نداشته باشند و این مقدار، ضربه نمی­زند، اگر اتفاق اکثریت بر جناب آقای رییسی عزیز قرار بگیرد إن شاء الله و خدای سبحان هم دفع شر بکند. چون گاهی ممکن است در آخرین لحظات حوادث باشد، لذا ممکن است کاندیدایی که ما در آخر داریم دچار اتفاق و حادثه­ای شود و بالاخره باید گاهی کس دیگری هم باشد. ما یک بار این زخم را خوردیم؛ اوایل انقلاب وقتی که جلال الدین فارسی کاندیدای جبهه­ی متدینین بود و بنی­صدر هم کاندیدای جبهه­ی روشنفکرها بود، ناگهان جلال الدین فارسی از جهت صلاحیتش بعد از این که ثبت نام­ها تمام شده بود در دوران بررسی معلوم شد که این جدش افغانی است و ایرانی­الاصل بودن جزء شرایط بود، لذا از کاندیداتوری حذف شد و آقای بنی­صدر ماند و آقای دکتر حبیبی و یکی دو نفر دیگر که آن­ها خیلی چیز بودند. جبهه­ی انقلاب مجبور شدند به آقای حبیبی رأی بدهند و آقای حبیبی هم جاذبه نداشت و لذا بنی­صدر با یک رأی قاطع انتخاب شد، چون دیگر جایگزینی نداشتیم. حالا ممکن است گاهی هم جایگزین داشتن در یک مراحلی خیلی هم ناجور نباشد. اما در عین حال این مسأله بیشتر حل شده است و آقای زاکانی و آقای قاضی­زاده­ی هاشمی و آقای جلیلی با هم تناسب دارند، ممکن است جناب آقای رضایی آن هم قبلاً خودش در جلسه­ای که داشتیم ایشان می­گفت من به ساختار جبهه­ی انقلاب پایدار هستم اگر رأی اکثریت با دیگری باشد کنار می­روم ولی حالا ممکن است در نهایت کنار نرود. اگر هم نرفت باز اشکالی ندارد و وظیفه­ی ما حمایت از گزینه­ی اجماعی جبهه­ی انقلاب است. گزینه­ی اجماعی تقریباً معلوم شده است، حالا یک موقع است که معلوم نیست و مثل دوران سال 1392 بود که بگوییم چهار تا هستند و ببینیم کدامشان رأی بیشتری می­آورند، ولی الآن تقریباً گزینه روشن است و حمایت از جناب آقای رییسی تقریباً روشن است منتها این نفی کاندیداهای دیگر اصولگرا نیست و این گونه نیست که بخواهیم علیه آن­ها حرف بزنیم، فقط حمایت از جناب آقای رییسی را داریم.

شاگرد: انتخابات یک طرفه شده است.

استاد: نه! انتخابات یک طرفه نشده است. الآن این­ها وسط می­آیند و جناب آقای دکتر همتی را بزرگ می­کنند. جناب آقای مهرعلیزاده هم کاندیدای این­ها بود و از قبل هم اعلام کرده بودند که اصلاح­طلبان می­خواهند مهرعلیزاده را بیاورند. مهرعلیزاده هم به ظاهرش چیز نیست اما الآن استاندار اصفهان است، برای این­ها اصفهان خیلی مهم بوده است و در دوره­های مختلف هم مسئولیت­هایی داشته است. آقای همتی هم که در بانک مرکزی حاشیه­اش هم کمتر است و کارگزاران هم روی این داشتند سرمایه­گذاری می­کردند. الآن هم ممکن است همه توافق کنند و رقابت کاملاً شکل بگیرد. عرض کردم ممکن است رقابت کینه­توزانه نشود و این کینه­توزانه نشدن یک حسن است. اگر جناب آقای لاریجانی می­آمد از همان اول که گفت زمینه­ی کینه­توزی شدن در بین دو دسته شدت گرفت که خانواده و جد و آباء همدیگر را می­خواستند وسط بیاورند و در انتخابات همه را رسوا کنند. حالا این یک عنایت الهی بود که کینه­توزی در این انتخابات کمتر صورت بگیرد. اگر کینه­توزی کمتر صورت بگیرد و گناه کمتر شود قطعاً ترتب اثر هم بیشتر می­شود. اگر دوستان سؤال دیگری دارند خدمت­شان هستیم.

شاگرد: ستاد آقای رییسی و خود ایشان از شرایط به وجود آمده ناراحت هستند، شبهه­ی انتصاب به جای انتخاب را چگونه پاسخ دهیم؟

استاد: اولاً که مسأله قانونی بوده است و کسانی که شرکت کردند قانوناً بررسی شدند و تمام­شان بحث قانونی دارد و اصلاً بحث انتصاب در کار نیست. یعنی تمام مسایل از جهت قانونی کاملاً پیگیری شده بود و جواب قانونی دارند. هر کدام از این­ها رد صلاحیت شدند یا احراز صلاحیت نشدند کاملاً وجهه­ی قانونی دارد. حتی قانون شورای امنیت خود آقای لاریجانی عضو شورای امنیت بوده است وقتی تصویب شده است. (پایان دقیقه­ی 50:00)  نمی­دانم آقای صادق لاریجانی هم آن موقع عضو شورای امنیت بوده است یا قوه­ی قضاییه بوده است، سال نود مثل این که تصویب شده است، آقای علی لاریجانی که بوده است. یعنی این­ها کسانی بودند که خودشان جزء شورای امنیت بودند که تصویب شده است، یعنی خودشان از همین طریق که مر قانون است … . حالا اگر این جمله منتسب به آقای صادق لاریجانی باشد که بگوید تابعیت یا اقامت، آنی که در شورای امنیت تصویب شده است اقامت و تابعیت، هر دو، است. یعنی اگر تابعیت هم نباشد و بر فرض اقامت باشد، اقامت فرزندان مسئولین درجه­ی یک در بعضی از کشورها مانند آمریکا و انگلستان، آن هم سبب رد صلاحیت است. پس هیچ انتصابی در کار نیست.

به نظر من واقعاً خدای سبحان عنایت کرد مردم را از شر کینه­توزی نسبت به همدیگر نجات داده است. این را یک کرامت الهی ببینید، از این منظر نگاه کنید برکت الهی به دنبال کرامت الهی إن شاء الله حاصل می­شود. خود این کاندیداهایی که رد صلاحیت شدند کرامتی که به آن­ها شد، خودشان خوشحال­تر از بقیه هستند. چون اگر وسط می­ماندند جد و آباءشان رسوا می­شد. یعنی آن چنان کینه شدید می­شد و به جان هم می­افتادند که خفی­ترین نقاط زندگیشان و اسرار زندگیشان به دست خود دوستانشان که در داخل با هم اختلاف دارند رو می­شد و رسوایی به بار می­آمد و دیگر زندگی برایشان سخت می­شد. بعضی­ها نقل می­کنند که این­ها از رد صلاحیتشان خوشحال شدند که از این نجات پیدا کردند چون برای بعضی از این­ها آمدن هم تحت یک فشاری بود. لذا به این بحث انتصاب اصلاً توجه نکنید، آن­ها می­خواهند در ابتدا شرکت کنند و اگر دیدند در رأی­آوری تا آن نهایت، رأی دارند شرکت کنند و اگر دیدند رأی ندارند کنار بکشند به عنوان این که ما شرکت می­کنیم چون کاندیدا نداریم. اگر توانستند این دو را جا بیندازند شرکت می­کنند و ادامه می­دهند. اگر دیدند نتوانستند یا این­ها رأی ندارند کنار بکشند و از هر دو کانال استفاده کنند. پی این را هم به تن خود بمالید که انواع فحش­ها بعد از انتخابات سرازیر خواهد شد، یعنی آن چه که الآن می­خواهند بگویند با آن چه که بعد از این خواهند گفت آن­ها بیش از این است. لذا مؤمنین باید با یک نگاه الهی بگویند خدایا! ما بر این شماتت­ها صبوری می­کنیم اما دنبال این هستیم که حکم تو را اجرا کنیم و دنبال این هستیم که خدمتی به مردم شود. دنبال این هستیم که إن شاء الله جمهوری اسلامی از شر کسانی که نگاهشان به غرب و خارج از کشور بود نجات پیدا کند و قدری منویات و اهداف الهی در کشور بهتر اجرا شود.

شاگرد: آقای رییسی در قوه­ی قضاییه بماند بهتر نیست؟

استاد: اگر آقای رییسی نمی­آمدند اتفاق بر کاندیداها محقق نمی­شد چون آقای قالیباف هم می­آمد اگر آقای رییسی نمی­آمد، بعضی دیگر هم می­آمدند و به هیچ وجه هیچ کدام به نفع دیگری کنار نمی­رفتند. از اول آقای رییسی گفت من نمی­آیم و واقعاً هم قصدش نیامدن بود. من تنهایی با او صحبت کردم و گفت واقعاً قصد من نیامدن است مگر این که به گونه­ای شود لازم شود و ببینم هیچ اتفاقی صورت نمی­گیرد مگر این که من بیایم و اگر شما الآن بجنبید شاید لزوم پیدا نکند و بگذارید به گونه­ای شود که اتفاق برای کسی صورت بگیرد که غیر از من باشد که من در قوه­ی قضاییه باشم و آقای قالیباف در قوه­ی مقننه باشد و نفر سومی هم در قوه­ی مجریه باشد. اما خود آقای رییسی هم می­فرمودند تمام قوه­ی مقننه و قوه­ی قضاییه با هم، روی پنج درصد تا ده درصد کشور می­توانند تأثیرگذار باشند، نود تا نود و پنج درصد حرکت کشور در دست قوه­ی مجریه است و لذا بر فرض این که در قوه­ی قضاییه هم خوب کار کند پنج درصد تسهیل ایجاد می­شود. همین اگر بتواند در قوه­ی مجریه بیاید و کار کند تا نود درصد کار دستش است، قطعاً متفاوت است. اگر گزینه­ی دیگری غیر از این بود البته حرفی نبود و این­ها در آن­جا باشند و پشتیبانی بکنند. اما یقیناً ما با تک­تک این کاندیداها صحبت کردیم و هیچ­گاه آقای جلیلی به نفع آقای قالیباف کنار نمی­رفت و آقای قالیباف هم به نفع آقای جلیلی کنار نمی­رفت و هیچ­گاه این دو بزرگوار به نفع فرد سوم مثل آقای محمد و دیگران کنار نمی­رفتند، بر فرض که رد صلاحت نمی­شدند. مثلاً آقای قالیباف تأیید صلاحیت می­شد، آقای جلیلی تأیید صلاحیت می­شد و همین­هایی که هستند، بعضی­ها زودتر کنار رفتند و وقتی آقای رییسی ثبت نام کرد دیگر نیامدند. آقای محسن رضایی به نفع هیچ کدام از این­ها کنار نمی­رفت و لذا رأی کاملاً شکسته می­شد و لذا آمدن آقای رییسی شاید یک امر لازمی بود.

متأسفانه بعضی از شبهه­ها که بعضی با قدری جهالت مطرح می­کنند، جهالت که می­گویم فحش نیست و منظور این است که واقف به امر نیستند، که می­گویند آقای رییسی به نفع آقای جلیلی کنار رود کاملاً غلط است. مطلوبیت آقای جلیلی بین یک عده از جبهه­ی انقلاب است و اگر کنار برود بقیه به آقای جلیلی رأی نمی­دهند، عده­ای به آقای جلیلی رأی می­دهند. این را یقین بدانید و این شایعه­ای که دوستانی که طرفدار آقای جلیلی بودند انداختند به اسم این که آقای رییسی می­خواهد این کار را بکند می­خواستند در یک محذوری بیندازند تا شاید بگیرد. این چه کاری است که ما به دست خودمان این کارها را بکنیم بعد ضایع کنیم و مدام شایعه­سازی کنیم؟! این چه کاری است؟! حالا که خدای سبحان دارد روندی را ایجاد می­کند چرا ما اصرار به این کارها داریم؟! مثل همان شایعاتی که در مورد شأن نزول درست می­کردند و می­گفتند برای این که قرآن بیشتر خوانده شود بیاییم شأن نزول بسازیم! این چه کاری است؟!

بالاخره یک شرح صدر بود از جانب کسی که دارد این کار را می­کند، اما اگر کار نتیجه می­داد و با وساطت ایشان بعضی می­آمدند و بعد در جریان کار، اولین کسی که به او لگد می­زدند خود ایشان بود. یعنی ین گونه نبود که بیایند و بعد بگویند در گفت­وگو با هم رعایت می­کنیم. همین حرکت را سبب ضایع کردن ایشان قرار می­دادند و می­گفتند یک کار ساختگی بود تا بگویند رد می­کنیم، بعد ایشان وسط بیاید به اسم ایشان بخواهند کار انجام دهند. یعنی اولین ضایع کردن را با خودش انجام می­دادند. اما خب از جهت وجودی یک سعه­ی صدر است. من یادم نمی­رود که در مجلس خبرگان قبلی- حضرت آیت الله ممدوحی رحمه الله علیه این را نقل می­کردند- که آن آقای دستغیبی که در مجلس خبرگان حرف­های خیلی بدی علیه آقا می­زد­ و از نمایندگان خبرگان شیراز بود، گفت حدود پنجاه و خرده­ای یا شصت و خرده­ای از مجلس خبرگان با هم گفت­وگویی کردند و قرار گذاشتند که فقط خودشان می­توانند یک نماینده را با استیضاح حذف کنند، دیگر هیچ چیزی ندارد. قرار شد استیضاح کنند و حذف نمایند چون خیلی تند علیه آقا حرف می­زد، بد حرف می­زد نه فقط انتقاد می­کرد. به آقا عرض کردیم که می­خواهیم چنین کاری کنیم نظر شما چیست. گفت اگر از من می­پرسید من می­گویم نکنید، بگذارید دوره که تمام شد خودبه­خود تمام می­شود. این کار را هم نکردند. این یک شرح صدر است که حاکم باید شرح صدرش خیلی زیاد باشد تا قدرت جذبش زیاد شود. یک علامت مثبتی بود از آقای رییسی که این شرح صدر است و در ادامه هم إن شاء الله دیده شود. اما خب اگر می­شد و بعد در انتخاب یک موقع می­آمد و بر فرض هم این­ها با فریب و دروغ و دغلی رأی می­آوردند خیلی سخت می­شد. کار خوبی از جانب فرد ایشان بود اما تحلیلش قدری سخت بود.

شاگرد: این که شورای نگهبان به یک تحلیل بهای بیشتری می­دهد چگونه جواب دهیم.

استاد: به یک سلیقه بهای بیشتری نداده است. چهل نفر بودند و تمام آن سی و سه نفر محذور قانونی داشتند. و الا آقای صادق لاریجانی (پایان دقیقه­ی 60:00) که در شورای نگهبان حاضر است اگر یک نفر را بدون دلیل رد کرده بودند آن چنان پیراهن عثمان می­کردند و بیان می­کردند که آبرو برای کسی باقی نماند. همین یک مورد را که بین تابعیت یا اقامت، که در حقیقت آن را هم ارگان قانونی گفته بود که این تابعیت است و در پرانتز نوشته است اقامت-تابعیت، همان را ببینید که الآن چه کار کردند؟! جوابش این است که راهکار قانونی اگر در یک جا کسانی که ثبت نام کردند. این تازه یک مشکل است که اگر ما می­توانستیم درست نگاه کنیم یک نقطه ضعف برای مخالفین ما بود که این­ها خودشان در راهکار قانونی مشکل دارند، یعنی این­ها از جهت قانونی پرونده دارند، مشکلات دارند، این خیلی برای آن­ها بد است و علیه آن­ها است، دارند این را به نفع خودشان تبلیغ می­کنند. ولی این یک حقیقتی است که از جهت قانونی، همان قانونی که تا به حال بوده است و اضافه هم نشده است، اگر بخواهد قانون پیاده شود این­ها مشکل دارند و خارج از صلاحیت قانونی قرار می­گیرند، این یک ضعف برای آن­ها است که دارند به عنوان نقطه­ی قوت از آن سوء استفاده می­کنند. ما اصلاً بلد نیستیم از این­ها درست استفاده کنیم. اگر ضعف شما است که نمی­توانید شرایط قانونی داشته باشید چرا آمدید نامزد شدید؟ کس دیگری را ندارید که این ضعف­ها را نداشته باشد؟! یا ندارید و همه­تان به این مشکلات مبتلا هستید که این یک بحث دیگری است، اگر شرایط را داشتید و نیامدید خب چرا نیامدید؟! این­هایی که آمدند ضعف قانونی داشتند.

شاگرد: اصلاحات آقای رییسی در آستان قدس ادامه پیدا نکرد، با توجه به این نکته، ممکن است در قوه­ی قضاییه هم ادامه پیدا نکند در شرایطی که احتیاج نظام به احیای عدالت که از شعارهای اصلی انقلاب بود بالا است.

استاد: تا به حال بالاخره هر کدام از این­ها که آمدند، آستان قدس را که آقای رییسی رها نکرد، بعد از این که آقای رییسی در انتخابات قبلی انتخاب نشد آقا ایشان را به عنوان رییس قوه­ی قضاییه گذاشتند. پس معلوم است که قوه­ی قضاییه در تحقق عدالت در مرتبه­ی بالاتری بود که ایشان در آن­جا قرار داده شد. پس سعه­ی کار است و الآن هم ریاست جمهوری یک مرتبه بالاتر در همان راستا است. اگر وقتی به این­جا می­آمدند دیگر به عدالت و مبارزه با فساد کاری نداشتند می­گفتیم آن رها شده است. اما این که در مرتبه­ای می­آید که اگر در آن­جا اشل یا وسعت کارش پنج درصد بوده است در این­جا نود درصد می­شود این نشان می­دهد که ظرفیت بالاتری در اختیارش قرار می­گیرد و می­تواند در این­جا فعالیت بالاتری داشته باشد. این هم روشن است.

الآن رد صلاحیت­ها کاملاً قانونی است و مطابق قانون است. اگر آن موقع در تأیید صلاحیت آقای روحانی قانون رعایت نشده است قابل بازخواست است. مصالح غیر از قانون است و کار شورای نگهبان نیست. بگوییم سال نود و دو غیرقانونی انجام شد پس الآن هم غیرقانونی انجام شود غلط است. می­گوییم اگر در دوره­ی روحانی غلط بود اگر همین غلط را ادامه دهیم غلط اندر غلط می­شود. پس ما حجت داریم. بر فرض این که در سال نود و دو غیرقانونی انجام شد، بر فرض این که سال نود و شش غیرقانونی انجام شد آیا ما حجت داریم که در سال هزار و چهارصد هم غیرقانونی انجام دهیم؟! اگر الآن دارد قانون رعایت می­شود بعد از این که در آن دوره رعایت نشده است همین کار درست است.

شاگرد: می­گویند شما در طول این سال­ها به گونه­ای عمل کردید که این رویه­ی شما شده است و الآن خلاف آن رویه عمل کردید.

استاد: دارم همین را جواب می­دهم. بگوییم یک امر غیرقانونی رویه شده است و یک جا رسیدند به این که می­خواهند رویه را قانونی انجام دهند و رویه­ی غلط را کار بگذارند. این خوب است یا بد است؟ خوب است. الآن مر قانون آشکار است و خود آقا شیخ صادق هم می­داند، یعنی خودش هم گفته است بحث در این بود آن ارگانی هم که آمده است اصرار کرده است بر این که این تابعیت است، تازه اگر اقامت هم بود گفتند که اقامت هم همین است لذا اصل مسأله­ی قانونی را کسی انکار نمی­کند. می­گویند چرا مسامحه نمی­کنند؟! شاید نزدیک ده تا دلیل برای رد صلاحیت آقای لاریجانی وجود دارد و این دلیلی است که از همه ساده­تر است به طوری که این مسأله­ی ساده وهنی هم ایجاد نمی­کند و از جهت قانونی گفتنش اختلالی در زندگی فرد ایجاد نمی­کند، مثلاً در آن­جا دارد درس می­خواند و خیلی­ها دارند درس می­خوانند، اما کسانی که می­خواهند مسئول درجه یک کشور باشند اگر فرزندانشان اقامت یا تابعیت در کشورهایی مثل آمریکا یا انگلیس داشته باشند حق ندارند به عنوان مسئول انتخاب شوند. این قانونی است و وهن و توهینی هم نیست، می­گویند چون فرزند شما در آن­جا اقامت یا تابعیت دارد نمی­توانید تأیید صلاحیت شوید و اشکالی هم ایجاد نمی­کند.

هیچ کدام از افرادی که در این­جا هستند معصوم نیستند، اگر شما بخواهید شبهه­ی بالاتری بگویید آن موقع که آقای یزدی و لاریجانی گلاویز شدند دو عضو شورای نگهیان بودند و به کاسه و کوزه­ی هم زدند، همان موقع نزدیک یکی از انتخابات­ها هم بود، قبل از انتخابات مجلس بود، آن که از این بدتر بود! یعنی بالاخره این صاحب رأی بودن و این که اگر در طرف به نظرش هم می­رسد غلط است ابراز می­کند آن­ها که باید بپسندند و بگویند یک نحوه دموکراسی است که می­گوید من نمی­پسندم و رأیم را دارم می­گویم، ما نمی­پسندیم و می­گوییم تشکیلات اقتضا می­کند که اگر مخالف هستی و رأی به اکثریت تعلق گرفت آن­جا باید ساکت باشی و دفاع از کل بکنی، چون یک تشکیلات است. اما آن­ها باید این را بپسندند و بگویند اختلاف نظر دارند و دارند می­گویند. بعد هم یازده نفر گفتند روند قانونی بوده است و سه بار هم رأی­گیری کردند. آیا رأی اکثریت حجت است یا نیست؟ یا باید بگوییم حجت نیست یا باید بگوییم حجت است. سه بار رأی­گیری کردند و همه­ی توضیحات را هم دادند. بعد از سه بار رأی­گیری وقتی که ایشان نتوانسته است آن رأی لازم را کسب کند دموکراتیک است. از این دفاع بهتر، چگونه می­توان دفاع کرد؟! چگونه حجت از این بالاتر وجود دارد که در یک جایی که روند آزاد بوده است، گفت­وگو شده است و همه دلایل را گفتند و همه هم شنیدند با این حال در حقیقت رأی ندادند.

شاگرد: تمام نیروهایمان را بر اصل مشارکت بگذاریم یا روی آقای رییسی؟

استاد: برای اصل مشارکت بگذاریم، چون اصل مشارکت که بیاید این هم إن شاء الله جزء نتیجه­اش است.

شاگرد: آقای روحانی در سال نود و شش محذوریت قانونی داشت و آقای معین هم همین طور.

استاد: احراز صلاحیت نشدند. مقام معظم رهبری آقای معین را با حکم حکومتی انتخاب کردند. در آن دوره آقای مهرعلیزاده هم بود. إن شاء الله خدای سبحان عنایتش را از سر ما برندارد و حواسمان باشد که در حب و بغض­های سیاسی گرفتار کینه و دشمنی بین مؤمنین نشویم. اگر هم نصیحت داریم و اگر هم سخنی داریم حتماً با خیرخواهی باشد. دنبال این نباشیم که کسی ببرد و تمام شود، دنبال این باشیم که کار اصلاح شود. إن شاء الله خدا همه­مان را حفظ کند و نسبت به پوست برادران مؤمن خودمان نخزیم و حواسمان را خیلی جمع کنیم. و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته.

[1]– کلینی، اصول کافی، ج2، ص 346.

[2]– انفال/ آیه 65.

[3]– انفال/ آیه 66.

[4]– بقره/آیه 261.

[5]– بقره/آیه 265.

[6]– همان.

[7]– آل عمران/آیه 124.

[8]– رعد/آیه 11.

[9]– بقره/ آیه 261.

هنوز هیچ دیدگاهی وجود ندارد.

اولین کسی باشید که برای “حدیث عنوان بصری، جلسه 17” دیدگاه می‌گذارید;

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

میزان رضایت خود را در ارزیابی وارد کنید*

دریافت دوره آموزشی

لطفا جهت دریافت، اطلاعات خواسته شده را وارد نمایید