درس اخلاق هفتگی استاد عابدینی در مدرسه علمیه ثامن الائمه (علیه‌السلام)

موضوع جلسه: «انتخابات 1403»

  1. محورهای جلسه بصیرتی #استاد_عابدینی با موضوع انتخابات:
  2. گره گشایی از امور جامعه اسلامی، موکول به وفای عهد مؤمنین نسبت به ولی است.
  3. رئیس جمهور اثر دارد که ولی فقیه مبسوط الید باشد یا مقبوض الید. رهبری مجبور است در راستای انتخاب مردم قدم بردارد.
  4. طبق حدیث، یک شب حکومت امام عادل بهتر از هزار ماه حکومت بنی امیه است. بین این دو قله، الی ماشاءالله حکومت ممکن است. اگر نزدیک شدیم به حکومت امام عادل همان ارزش یک‌شب را پیدا می‌کند که از هزار ماه برتر است. پس کوشش ما به اندازه همین امروز نیست.
  5. اگر بدانیم چه تاخیری در فرج ایجاد می‌شود آرام نمی نشینیم.
  6. حق نداریم مأیوس شویم. لا تهنوا و لا تحزنوا و انتم الاعلون ان کنتم مؤمنین…
  7. الان به عنوان یک دوره فشرده زمانی است که هر لحظه اش ۸ سال آینده را رقم می زند. ممکن است دست ولی مان بسته می‌شود.
  8. مقاومت امروز چشم به رأی ما دوخته. برای آنها متفاوت است چه کسی رئیس جمهور ما شود. نقشه دشمن را ببینیم. اگر نقشه دشمن را ببینیم و بر خلاف آن عمل کنیم هر رأی یک جهاد با دشمن محسوب می‌شود.

 

سلام علیکم و رحمة الله
وعلیکم السلام
بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ الحمدلله ربِّ العالَمین وَ الصَّلاةُ وَ السَّلامُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطّاهِرینَ
اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم وَ لَعنُ الدّائمِ عَلَی أعدائِهِم أجمَعین إلی یَومِ الدّین
اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَةِ بنِ الحَسَن صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِی کُلِّ سَاعَةٍ وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً حَتَّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا
انشاءالله از یاران و یاوران و بلکه سرداران حضرت باشیم صلواتی سرداری مرحمت کنید.
اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم.
اواخر ماه ذیحجه است و نزدیک میشویم به ورودِ ماه محرم، هرچقدر دوست داریم به ما اذنِ ورود به ماه محرم را بدهند و برکات ماه ذیحجه را انشاءالله در این تتمه بهره‌مند بشویم هرچقدر مشتاقیم صلوات دوم را بلندتر مرحمت کنید.
اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم.
هرچقدر عشق و علاقه به مادرمان حضرت زهرا سلام الله علیها داریم با صلوات بر محمّد و آل محمّد ابراز کنیم.
اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم.
من ابتدا عذرخواهی می‌کنم از دوستان که جلسه دیر اعلام شد چون بنده تهران بودم نمی‌دانستم می‌رسم یا نه دیگر دیدم امکان رسیدن هست عرض کردم که خلاصه اگر جلسه امکان پذیر است گذاشته بشود هرچند خب ممکن بود برای اطلاع دوستان دیر باشد عذرخواهی می‌کنم از دوستان.
دو تا نکته را ابتدا عرض می‌کنیم بعد انشاءالله وارد بحثمان میشویم. نکتۀ اول که انشاءالله بهعنوان یک پویشی بخواهد اعلام بشود نکتۀ اول این است ما از حالا تا پایان نتیجۀ انتخابات که شاید شنبه صبح تا ظهر می‌شود انشاءالله با ختم صلوات که لااقل 14 میلیون صلوات که 14 هزار ختم 14 هزارتایی می‌شود انشاءالله ذکر جامع صلوات را بهعنوان راهگشای خودمان و مشکل گشایمانن که این ذکر جامع خلاصۀ همۀ معارف و محبتهاست یعنی هم معرفت است هم اظهار محبت است، خلاصۀ حدیث کساست، خلاصۀ زیارت جامعه است، خلاصۀ همۀ معارف ماست و ذکر جامع است، توحید درونش هست نبوت درونش هست ولایت درونش هست به تعبیری معاد هم درونش هست، با این ذکر جامع که مشکل گشاست توسلِ به همۀ اهل بیت علیهم السلام است اظهار محبت است اگر جمع‌هایی بتوانند هرکدام یک ختمی از این را بردارند خودشان انجام بدهند یعنی اعلام کنند که ما یک ختم بهاصطلاح از این هزار ختم را ما برمی‌داریم، این مدرسه بگوید ما یک ختم برمی‌داریم مدرسۀ دیگری جمعِ دیگری خانواده‌ای هرکدام که لااقل 1000 ختم 14000 تایی شکل بگیرد، بله اگر کسی هم 100 تا می‌تواند 100 تا اعلام می‌کند اما سعیمان بر این باشد که در انتهای هر 100 تا یک وَعَجِّل فَرَجَهُم داشته باشیم که صلوات با عَجِّل فَرَجَهُم یک خصوصیات و تأثیر ویژه دارد که نظارت به ظهور هم ایجاد می‌کند بهخصوص که این ختم صلوات را قرار بر این است که برای اینکه اگر ما نقص و کاستی در دوران شاکریتمان نسبت به حاکمیت الهی داشتیم یا کوتاهیای در انجام تکلیف از ما سر زده خدای سبحان به برکت صلوات بر محمّد و آل محمّد -اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم- این نقص و کاستی را انشاءالله از همه‌مان بردارد. سعی بکنیم آنجایی که باب عمل بسته می‌شود باب تبلیغ دیگر بسته می‌شود باب اراده و ارتباط با خدا بازتر بشود برایمان، ببینیم این را که دیگر اگر ما هر کاری ازمان میآمد کردیم از حالا به بعد دیگر قطعاً می‌دانیم، قبل هم همینجور بوده ولی از حالا به بعد می‌دانیم دیگر کاری از ما ساخته نیست اما خدای سبحان قاهر است قادر است «إِرَادَةُ الرَّبِّ فِي مَقَادِيرِ أُمُورِهِ تَهْبِطُ إِلَيْكُمْ وَ تَصْدُرُ مِنْ بُيُوتِكُمْ»، ارادۀ خدا در همۀ تقدیرات نازل بر حضرات معصومین علیهم السلام می‌شود و از آنجا بر خانه‌های مؤمنین و بر حوادث و امور جاری می‌شود، خیلی زیباست! آنوقت صلوات ارتباط با حقیقتی است که دارد آن مشیت الهی را میخواهد ظاهر بکند، ببین چقدر زیبا می‌شود! خودِ نفسِ این رابطه مهم است اگر نتیجه‌ای هم بر این محقق شد او فضلِ علیحده است، لذا خودِ این ارتباط با صلوات را قدر بدانیم. این را بهعنوان از حالا همین امشب انشاءالله شروع بکنیم تا وقت نتایج انتخابات که می‌شود یعنی تقریباً ما حدودِ دو روز و خرده‌ای فرصت داریم که بکوشیم این ذکر را انشاءالله داشته باشیم.
اما در پویش دیگری که مؤمنان قدم در این راه بردارند این است که باز این را بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ. در پویش دیگری که بهعنوان خداحافظی با ماه ذیحجه و اذنِ ورود برای ماه محرم باشد، چطور ما در حرم اهل بیت علیهم السلام می‌خواهیم وارد بشویم اذنِ ورود می‌گیریم که این اذنِ ورود که عرض می‌کنیم آنجا به خدای سبحان که از خدا اذن می‌گیریم از رسول خدا اذن می‌گیریم از ملائکۀ کرام اذن می‌گیریم از صاحب آن مقامِ روضه و آن مزار اذن می‌گیریم از اهل بیت اذن می‌گیریم تا وارد بشویم به ما اجازه بدهند چون این ورود فقط ورودِ مکانی نیست یک ورودِ مکانتی و وجودی است لذا هرچقدر این اذن قوی‌تر باشد ورودِ قوی‌تری شکل می‌گیرد، به همین جهت برای اینکه به ما اجازه بدهند به ماه محرم وارد بشویم فردا شب انشاءالله بعد از نماز مغرب و عشا سعی بکنیم همه هر کجا در جمعهای عمومی در جمع خصوصی در هر خانه‌ای در هر مسجدی در هر جمعی دعای توسل را که توسل به اهل بیت علیهم السلام و چهارده معصوم است انشاءالله هم برای اینکه اذنِ ورود به ماه محرم را که شنبه شبِ اولِ ماه محرم است انشاءالله و ما باشیم و وارد بشویم و از برکاتِ ارتباط با امام حسین علیه السلام بهره‌مند بشویم و هم اینکه این رابطۀ وجودی با اهل بیت علیهم السلام تسهیل کند و این توسلاتِ ما قطع امید از خودمان کردیم و با 14 نوری که خدای سبحان محبوبترینش هستند ارتباط برقرار کردیم بهترین تقدیر را برای انتخابِ ما و برای آن نتیجۀ انتخابِ ما رقم بزنند، با این نگاه انشاءالله که نشان بدهیم به خدا راه انتخاباتِ ما اتکاءِ به رأیِ ما نیست ما وظیفه‌مان را در رأی دادن انجام می‌دهیم اما راهِ ارتباط و نتیجه با خدا محقق می‌شود ارادۀ اوست که کارساز است، کارفرمای جهان درکارِ ماست/ فکر ما در کارِ ما آزار ماست، این نگاهِ توحیدی را در هر فعلمان باید اشباع بکنیم، لذا حضرات معصومین علیهم السلام را شفیع قرار میدهیم که «تَوَسَّلْتُ بِكُمْ اِلَى اللّهِ وَ اسْتَشْفَعْتُ بِكُمْ اِلَى اللّهِ»، شما را واسطه به درگاه الهی، یاد بگیریم که هیچ جا چه آنجایی که احساس پیروزی داریم و چه آنجایی که احساس این می‌کنیم که اینجا مغلوبیم اگر پشتوانۀ ما آن «إِرَادَةُ الرَّبِّ» باشد و توسل ما به آنجا باشد هُوَ القاهِر او درحقیقت قاهر است و چیزی فوق او درکار نیست، باید گره بزنیم در هر کارمان رابطهمان را با خدا و توحیدیاش بکنیم، هم توحیدِ ولایی هم توحیدِ الهی. این نکته که انشاءالله در شب جمعه سعی بکنیم که در هرجا که هستیم و هرجا که می‌توانیم این تبلیغ را داشته باشیم و عمل به آن را که انشاءالله همهمان دعای توسل را بهویژه، درست است شب جمعه شب دعای کمیل است اما منافات ندارد یک دعای توسلی مقدمه خوانده می‌شود کسانیکه دعای کمیل دارند دنبالهاش را دعای کمیل را می‌خوانند، دعای توسل خودش فی نفسه چند دقیقه بیشتر طول نمی‌کشد حالا اگر کسی روضه‌ای هم خواست همراهش توسلِ بهاصطلاح روضه هم داشته باشد برای ورود ماه محرم و همچنین بهترین تقدیر او خیلی روی همدیگر وقت زیادی را نمی‌گیرد. انشاءالله خدای سبحان ما را در عمل‌های اجتماعیمان، عمل‌های عبادی، توسلات اجتماعیِ عبادیمان روز به روز موفق‌تر بگرداند یک صلوات بلند مرحمت کنید.
اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم.
نکتۀ بعدی که انشاءالله، دیگر آن دو نکته گذشت، موضوع صحبتمان باشد این است که قبلاً هم عرض کردیم که انتخابات نازلۀ جریان غدیر است، چرا؟ چون جریان غدیر به تعبیری که مقام معظم رهبری هم داشتند چه بود بیان ایشان؟ اینکه زیستِ اجتماعی اسلام را بر محوریت امام شکل بدهیم، درست است؟ خب وقتی یک حکومتی دنبال اقامۀ این حرف است آن کسیکه میخواهد مجری این کار باشد یک شأنی از شؤونِ این کار را دارد اجرا می‌کند، او میخواهد این اقامه در جامعه چه بشود؟ محقق بشود، لذا رئیس جمهور هر که باشد هر نوع تفکری که داشته باشد خیلی متفاوت می‌شود در این اقامه با کسیکه درحقیقت قبول نداشته باشد یا ضعیف قبول داشته باشد یا چیزای دیگر برایش اهمیت داشته باشد این رده دوم و سومِ اهمیت برایش باشد، اگر یک کسی درجۀ اولِ اهمیت اقامه دین خدا باشد و بقیۀ چیزها متفرع بر این باشد این دارد غدیر را زنده می‌کند زمینه سازی جریان غدیر را محقق می‌کند چون غدیر حقیقتش اقامۀ چه بود؟ اقامۀ آن زیست اجتماعی بر محوریت امام بود که داشت شکل می‌گرفت، زندگی اجتماعی را در زندگی تمرین کردن حول محورِ امام و با “وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا” که دست ما را بگیرند ببرند، خب این یک نحو از بیان است، یک نحوه از بیان این است که باز انتخابات رابطه با کربلا هم پیدا می‌کند اگر در جریان کربلا امام حسین علیه السلام قیام کرد تا امر به معروف و نهی از منکر را بکند و اقامۀ دینِ جدّش را بکند تعبیر خودِ حضرت است که اقامۀ دین جدّم را بکنم که دین جدّم رو به محو می‌رفت، خب آیا اقامۀ دین جدِّ امام حسین علیه السلام که پیغمبر باشد به غیر از ایجاد این حاکمیت است؟ به غیر از ایجاد ارکانِ این حاکمیت است؟ درست است که ولی فقیه در رأس است، درست است که حقیقتِ نازلۀ غدیر ولی فقیه است، نازلۀ جریان کربلا با ولی فقیه است اما ولی فقیه در اینکه مبسوط الید باشد یا مقبوض الید باشد دستش باز باشد یا دستش بسته باشد به رئیس جمهورِ آن کشور عمدتاً برمی‌گردد چنانچه در این نتایجِ 45 ساله دیدیم که دوران اصلاحات را دیدیم که تمام درگیری‌های ما با چه میشد؟ کسانی آمدند حتی خلاصه جریان کربلا را انکار کردند یک تاریخِ گذشته دانستند حتی گفتند این باعث افسردگی می‌شود که اگر بخواهد این زنده بشود و هی گفتار بشود تکرار بشود افسردگی آور است و و حرف‌هایی که زدند تا کسی باشد که مثل آیت الله رئیسی باشد خودش روضه خوان اهل بیت باشد خودش افتخارش این باشد که من روضه خوان اهل بیتم و همه چیز را از این مجرا ببیند خیلی فرق می‌کند که جریان کربلا زنده شدنش و تأثیرش رئیس جمهور چه کسی باشد، رهبری در رأس هست کشور الهی هست در هر صورتی هرکسی بیاید اما این کشورِ الهی که رهبری در رأسش است گاهی رهبری بهواسطۀ رأیِ ما مبسوط الید است بسط ید دارد می‌تواند در هر جریان اقامۀ دین آنجایی که لازم میداند همه را انجام بدهد اما گاهی مقبوض الید است ما چه کار کردیم؟ دستش را بستیم با رأیمان کسی را آوردیم که قائل نیست کسی را آوردیم اعتنا نمی‌کند یا چیزهای دیگر برایش مهمتر است از این، میگوییم ما درحقیقت باید آنها را درست بکنیم، آنچه که در نظام دینی اساس غدیر و کربلا را شکل میدهد این است که رابطۀ بینِ مؤمنین پیوسته‌تر شود و رابطۀ مؤمنین با بیگانگان مرزهایش روشن‌تر باشد و رابطۀ مؤمنین با کفارِ حربی کاملاً درحقیقت مرزها جدا باشد گسسته باشد مرزبندی باشد، دقت بکنید اینها بیانی است که دقیق است، یعنی جریان غدیر یک کارش این است: پیوست مؤمنین، یک کارش این است: جدا شدن و جدا دیدنِ مؤمنین با غیرِ مؤمنینی که بالخصوص مرتبۀ کافرِ حربی مرزها کاملاً چه باشد؟ تفکیک شده باشد، آنوقت سومین که نتیجۀ این دو تاست، سومین نتیجۀ این دو تاست، آن چیست؟ رابطۀ با امام در این دایره شکل می‌گیرد، رابطۀ با امام چه جوری شکل می‌گیرد؟ چه جوری درحقیقت این رابطه محقق می‌شود؟ رابطۀ با امام تحققش دایرمدارِ ارتباطِ مؤمنین با همدیگر است که روایات زیادی است که هر چقدر مؤمنین پیوسته‌تر به هم بشوند این «ذَلِكَ قُرْبَةٌ إِلَيَّ»، به من نزدیک شدید با من ارتباط برقرار کردید و هرچه مؤمنین گسسته‌تر بشوند از امام دورتر شدند، اگر کسی فریادش را بر سر مؤمنین می‌زند و خشمش را بر سر مؤمنین پیاده می‌کند این در دایرۀ دورتر شدنِ از امام قرار گرفته، اگر کسی تمام وجودش را زیر پای مؤمنین پهن می‌کند که اینها را درحقیقت گرامی بدارد و پیوستگی ایجاد کند مثل آیت الله رئیسیِ ما شهید رئیسیِ ما نمادِ بهاصطلاح تمامیت خدمت را آشکار کرد با تمامِ خضوعش با تمامِ خشوعش واقعی نه در حرف برای مردم این پیوستِ مؤمنین را ایجاد می‌کند، پیوستِ مؤمنین پیوستِ با امام است، گسستِ با مؤمنین گسستِ از امام است، اگر دیدید یک کسی خندهاش دربرابر کفار است و خشمش در برابر مؤمنین است اگر یک کسی سلیقهاش با او جور نبود با او یک حرفی زد که این خیلی دلپسندش نبود خشمش زود برآشفته شد درحقیقت خشمگین شد این معلوم است شرح صدر دربرابر مؤمنین ندارد اما می‌بینی تندترین حرف‌ها را از آنها بشنود از آنها بالاترین اهانت‌ها بشود به مملکتِ ما که بگویند این‌ها ژنتیکی درحقیقت نعوذ بالله وحشی هستند باید نسل ایرانی‌ها از بین برود بعد درمقابل آنها زانو بزند درمقابل آنها خنده داشته باشد، این معلوم است کسیکه اینجوریست رابطه‌اش با امام دور می‌شود چون رابطه با امام بر دو محور استوار بود: یکی پیوستگی بین مؤمنین، یکی گسست از کفار بهخصوص کفارِ حربی، گسست از آنها مرزبندی با آنها، “رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ” و قبلش “أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ” که این “أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ” که این عزتش و خشمش و آن درحقیقت استحکامش مثلِ درحقیقت امیرعبداللهیانِ ما شهید امیرعبداللهیان رشید و با اقتدار درمقابلِ آنها کاملاً استوار اما درمقابل مؤمنین مثل شهید آیت الله رئیسی کاملاً [خاضع]، این نمادِ اسلام است نمادِ ارتباط با امام است، این حرف زدن نیست که آدم بگوید که با حرف به امام نزدیک میشویم در عمل انسان به امام نزدیک می‌شود. خب این نگاه را داشتم عرض می‌کردم که احیای غدیر و احیای کربلا در گروِ یک رابطه‌ای است که ارتباط با مؤمنینِ با هم گسستِ از کفار، ببینیم شعارها چگونه است ببینیم عمل‌ها چگونه است که آیا دارد این را متجلی می‌کند یا خلاف این را دارد متجلی [میکند]، اگر خلافِ این دارد تجلی می‌کند از کسی این در دایرۀ دور شدن از امام است، نمیگوییم این کافر است نمی‌گوییم این خارج از دیناست اما دارد از امام هی دور می‌شود چون ارتباطِ با امام «ذَلِكَ قُرْبَةٌ إِلَيَّ» نزدیک شدن با امام در چه دایره‌ای است؟ دایرۀ ربطِ بیشترِ بین مؤمنین و گسستِ بیشتر از غیر مؤمنینی که بهخصوص، این را دائم تأکید میکنم کفارِ حربی بالخصوص نمادِ تامِّ این گسست با کفارِ حربی است، اگر کسی در طریق گسستِ بین مؤمنین حرکت کرد و در طریقِ پیوستِ با کفار حرکت کرد این دارد بهاصطلاح از جانب شیطان به او الهام میشود، که شیاطین “يُوحِي بَعْضُهُمْ إِلَىٰ بَعْضٍ” بعضی از آنها به بعضی وحی می‌کنند الهام دارند القا دارند، تعبیر روایات این است کسیکه در این مسیر قدم بگذارد این مجریِ اوامرِ شیطان است این دارد در طریق شیطنت و شیطان قدم برمیدارد، خدا رحم کند! همیشه غائب نگاه نکنیم به دیگران که بگوییم این در مورد دیگران صدق میکند. خدا رحمت کند حضرت آیت الله بهجت را ایشان می‌فرمودند که حتی وقتی ذکر شمر و یزید می‌شد می‌فرمود فکر نکنید ما برئ هستیم ما دیگر به شمر و یزید نمی‌رسیم، ایشان میفرمود،‌ ما که نمی‌دانیم، ایشان میفرمود، برای ما پیش نیامده، برای ما پیش نیامده اگر پیش بیاید درست از این امتحان خارج بشویم مهم است، نه ادعا، لعن بر یزید و شمر را بکنیم اما بپاییم خودمان در آن مسیر نباشیم، علامه می‌فرماید اگر در آن مسیر بودیم ما هم خودمان خودمان را داریم لعن می‌کنیم، با لعنِ بر آنها خودمان هم داریم لعن می‌کنیم چون ما هم در آن مسیر قرار گرفتیم آغازِ آن مسیریم پایانش نیستیم اما آغازش قرار گرفتیم یا نه، میگوید آن لعن شامل حال خودمان هم می‌شود یعنی خودمان به دست خودمان داریم گاهی خودمان را لعن می‌کنیم مراقب باشیم که خودمان اقلاً خودمان را لعن نکنیم یا این همه لعنی که آمده بر زبان مؤمنین شامل حالِ ما نشود که در آن طریق باشیم. این هم یک نکته‌ای که میخواستم عرض بکنم.
یک نکتۀ دیگر این است که عزیزان آماده برای هر نتیجهای باشید، یعنی ما با امید به پیروزی قدم برمیداریم، با امید به اینکه نتیجه با حاکمیتِ مؤمنانِ خالصتر است قدم برمیداریم،‌ با امید به اینکه واقعاً نتایج فعلِ مؤمنین قطعاً به ثمر می‌رسد قدم برمی‌داریم، اما اینجوری نباشد اگر صبح شنبه یک نتیجه‌ای خلافِ آنچه که متوقَّعِ ما بود یکدفعه اعلام شد و دیدیم یکدفعه چه بشویم؟ زیر پایمان سست بشود و خالی بشود و احساس ب‌کنیم اصلاً خدایی درکار نیست این همه توسلات کجا رفت؟! پس این‌ها چه شد؟! پس معلوم است خبری نیست، دقت میکنید؟ اینجوری نباشد، یکدفعه از این رو به آن رو نشویم، اینکه انسان بگوید خدایا «فَاجْعَلْ نَفْسِي مُطْمَئِنَّةً بِقَدَرِكَ رَاضِيَةً بِقَضَائِكَ» یعنی این، یعنی خدایا من در دایرۀ تکلیفم قدم برمی‌دارم کوششم را می‌کنم اما تو در ابتلا و امتحان می‌دانی چه صلاح است، تو می‌دانی چه درحقیقت برای ما لازم است، تو از پدرِ مهربان مهربانتری برای ما رئوفِ رحیم هستی، من راضیم به قضای تو و مطمئنم به قدر تو آنجا خودش را نشان میدهد، لذا جوری باشیم که درعین اینکه می‌کوشیم نگوییم خدا تا آنجا خداست که حرفِ ما را گوش کند کاری که ما می‌خواهیم بکند، اگر کاری که ما می‌خواهیم بکند و نکند و حرف ما را گوش نکند پس این چه خدایی است؟!! اگر اینجوری شد که ما خداییم، ما داریم امر می‌کنیم که تو چه بکن! این که ما خدا شدیم نه که آن خدا باشد، پس درعین اینکه می‌کوشیم و یقین داریم به اینکه خدا مجیب است قریب است اجابت می‌کند اما درعین حال اجابتش را منحصر به آن که آنکه ما می‌خواهیم فقط بشود نیست، اجابتِ الهی سعه و عرضِ عریضی دارد ما تا نوکِ دماغمان هم نمیتوانیم ببینیم، گاهی می‌بینی همین جا هم اشتباه می‌کنیم اما خدای سبحان نگاهش و آن علمش شامل است بر ازل و ابدِ عالم همه را یکجا می‌بیند، تقدیر را یکجا مقدر می‌کند، با این منظر این تقدیر شکل می‌گیرد، از ازلِ عالم تا ابدِ عالم یکجا دیده می‌شود، با این نگاه درحقیقت مقدّرات شکل می‌گیرد، دعایِ ما هم در این تأثیر دارد، کارهای ما هم تکلیف ما هم در اینجا تأثیر دارد، کوتاهی‌های ما هم تأثیر دارد، همۀ این‌ها با هم یک مجموعه‌ای می‌شود نتیجه‌اش می‌شود آن تقدیر، اما اینکه اگر آنچه که ما می‌خواهیم اجابت نشد به ظاهر آیا یعنی ما اشتباه کردیم؟ فرمود نه روایتش را جلسۀ قبل خواندم. اما امشب می‌خواهم یک روایت دیگری را برای دوستان بخوانم وقت هم دارد می‌گذرد صلوات بفرستیم.
اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم.
عبارت را جلسۀ گذشته ابتدایش را من خواندم ولی برای اینکه یادآوری بشود حیف است این صدر و ذیل با هم نباشد با اینکه وسطش هم باز نمی‌خوانم دو تا قسمتش را میخوانم اما آن قسمتِ اولش را سریع‌تر می‌خوانم آن قسمتِ دوم را که نخواندم می‌فرماید که «قالَ ابوالصباح: قُلتُ لِأبی عبدالله علیه السلام: ما اصاب المؤمن من بلاء أفبذنب؟» اگر یک بلایی مؤمن مبتلا میشود آیا به گناهش است؟ «قال: لا، ولکن ليسمع الله أنينه وشكواه ودعاءه»، خدا مؤمن را مبتلا می‌کند تا این به ناله دربیاید، الآن ما مبتلا شدیم به یک رقابتی که احساس می‌کنیم که در یک مرز دارد شکل می‌گیرد، لبِ مرزی است لذا از یک حالت بیتفاوتی خارج شدیم با یک توجهِ ویژه توانمان را داریم به کار میگیریم سعی می‌کنیم با همۀ توانمان حرکت بکنیم تا می‌دانیم یک ذره هم در این چربیدنِ این صحنه، گاهی مثلاً میگویند یک چیزی کالایی در یک کفۀ ترازوست یک سنگ 10 کیلویی می‌گذارند می‌بینند آن کالا هنوز سنگینتر است، یک سنگ 5 کیلویی می‌گذارند 15 کیلو می‌بینند باز هم آن کالا سنگین‌تر است، یک یک کیلویی میگذارند 16 کیلو باز می‌بینند آن سنگینتر است،درست است؟ یک نیم کیلویی میگذارند میشود 16 کیلو و نیم باز هم می‌بینند آن سنگینتر است، یکدفعه یک 50 گرمی می‌گذارند یکدفعه می‌بینی آن 50 گرمی چه کار کرد؟ تغییرِ بهاصطلاح کفّه ایجاد شد، این کفّه سنگین شد آن کفّه رفت بالا لذا ما تمام افعالمان را به کار می‌گیریم اگر کارهای کلان کردیم نمیگوییم دیگر کارهای جزئی را پس رهایش کن شاید آن کارهای کلانی که کردیم به ضمیمۀ این کارهای جزئی و این کارهای سبک الآن نتیجه بدهد به ضمیمۀ آنها چون این جدا نیست این را جدا نبینیم این را منضم به آنها ببینیم، همۀ توانمان را در گفتار و کردار به کار می‌گیریم تا این کفّه که خیلی به هم نزدیک شده در آمارها انشاءالله بچربد و بتوانیم به نتیجۀ مطلوب برسیم، اما درعین حال می‌فرماید این حالِ دعا و نجوا و شکوی و انین و ناله مطلوبِ خداست فی نفسه، آنها بهانه است، یعنی حتی همۀ این رقابت‌ها و همۀ این بالا پایین شدن‌ها، دلشورهها، تپشها، همۀ هیجانات، غصهها، همۀ اینها بهانه است برای چه؟ برای این ارتباط و ناله و این ارتباط، درحالیکه ما او را چه می‌بینیم؟ اصل می‌بینیم که آن نتیجه باشد فرع را چه می‌بینیم؟ این ناله و شکوی میبینیم، اینجا حضرت می‌فرماید «قال: لا، ولکن ليسمع الله أنينه وشكواه ودعاءه» این اصل است این را خدا می‌خواهد، لذا همین که در این جریان به این نقطه رسیدیم که همۀ مؤمنان سعی می‌کنند با پویش‌های مختلف عبادت‌های فردی [و] جمعی کاری شکل بدهند این مهم است، این اصلی محقق شده که اگر آن فرع محقق شد مزیدِ بر علت است اما اگر نشد خودِ این رابطه که ایجاد شده مطلوب است فی نفسه، نتیجه است بهصورت اصل، دقت بکنیم نگاه الهی داشته باشیم، ما نگاهمان چیست؟ با یک نگاهِ غیر مؤمن باید فرق بکند یا نکند؟! نگاهِ غیر مؤمن این است که اگر نامزدِ من رأی نیاورد من شکست خوردم اما نگاهِ مؤمن این است که اگر من در این رقابت رابطهام با خدا قویتر شد هرچند اگر نامزدِ من رأی نیاورد ولی اگر من رابطهام [با خدا قویتر شد] من پیروز شدم چون اصل این بوده آن هم یک مزید بر علت و یک درحقیقت چه بوده؟ یک فضیلت بوده، یک فضیلت را ممکن است از دست بدهم اما اصل را پیدا کردم. اینها را دارم میگویم تا نگاهمان را جامع کنیم نه فقط در این مورد، کلید دستمان بیاید در ارتباطات. بعد دنبالش می‌فرماید: «ليكتب له الحسنات ويحط عنه السيئات»، تا با این رابطه برای او حسنات تثبیت بشود و سیئات بریزد. غصه‌هایی که ما در این رابطه خوردیم اگر خلاصه آن خیلی فشارها که آمده اذیت‌ها که شدیم در راه ایمان هم بوده در راه اقامۀ دینِ خدا اینها همه باعث حطِّ سیئات میشود، اینها اینجوری میشود نگاهمان این باشد که اینها حطِّ [سیئات میشود]، نمی‌دانیم حطِّ سیئات ریختنِ سیئات برای ما چقدر ارزشمند است که بریزد، مگر به این سادگی سیئه از انسان جدا میشود، انسان باید در یک چالشی بیفتد در یک دهشت و وحشتی بیفتد لذا عذاب قبر یا لحظات احتضار با همۀ شدتش برای ریختن اینهاست اما اگر کسی این ناراحتی‌ها در راه دینِ خدا برایش ایجاد شد خودش اینها را در دنیا می‌ریزد و از آن عذاب راحت می‌شود. دنبالش می‌فرماید: «وإن الله ليعتذر إلى عبده المؤمن»، خدا روز قیامت از بندۀ خودش از بندۀ مؤمنش اعتذار دارد، من عذرخواهی را رویم نمیشود به کار ببرم، اعتذار دارد یعنی به او درحقیقت میگوید که اگر من این کارها را کردم علتش این بود نه عذرخواهی، اعتذار فوقِ عذرخواهی است، اعتذار یعنی علتش را بیان می‌کند به این جهت من این کار را کردم با تو، وقتی می‌بیند مؤمن بعد می‌بیند چقدر خوب کاری کرده که کرده، یعنی یک اقامۀ حجت است برای این، اعتذار می‌کند برای مؤمن. عیب ندارد بگوییم عذرخواهی هم میکند، عیب ندارد، خدا می‌فرماید: «أَنَا جَلِيسُ مَنْ جَالَسَنِي»، هرکسی با من بنشیند من با او مینشینم، خدایی که اینجوری میگوید عیبی هم ندارد اما لطیف‌تر این است که آنجوری بگوییم، عیبی ندارد این اما ادب اقتضا می‌کند که آنجوری معنا بکنیم که «ليعتذر إلى عبده المؤمن كما يعتذر الاخ إلى أخيه»، مثل جایی که یک برادری از برادرِ خودش علتِ مثلاً اگر کاری کرده را بیان بکند تا عذر داشته باشد، عذر داشتن، حالا عذر خواستن هم میشود اما عذر داشتن هم معنایش خوب است، ادب است درونش، درست است؟ که دوست دارد اگر یک سوءظنی است به او بگوید آقا من این را نگفتم، بگوید این حرف یک کلاغ چهل کلاغ شده، من این را گفتم اینجور به گوشت [رساندند]، عذر داشتن است یعنی میگویی من اینجوری بودم اینجوری [به تو گفتند]. بعد می‌فرماید که: «فیقول: لا وعزتي»، خدا می‌فرماید که قسم به عزتم «ما أفقرتك لهوانك عليَّ»، من بهخاطر اینکه تو پست بودی یا در نظرِ من کم بودی خدایی نکرده تو را فقیر نکردم، «فارفع هذا الغطاء»، این پرده را کنار بزن «فینکشف»، باز می‌شود، این را می‌زند کنار «فینظر ماعوضه»، می‌بیند درقبال این سختی‌هایی که اینجا کشیده چه به او میدهند، چه خبرها هست، «فیقول: ما ضرنی یا رب مع ما عوضتنی»، با آن عوضی که تو دادی من ضرر نکردم. حالا این هم مقام فردی است هم مقامِ اجتماعی، هم مصیبتِ فردی است هم مصیبتِ اجتماعی، مؤمنان زحمتشان را کشیدند صبوری هم کردند، «مُطْمَئِنَّةً بِقَدَرِكَ رَاضِيَةً بِقَضَائِكَ» هم شدند به این موزن هم رسیدند، «وما أحب الله قوما إلا ابتلاهم»، هر قومی را خدا دوست داشته باشد مبتلایشان میکند، «وإن عظيم الاجر لمع عظيم البلاء»، هر چقدر بخواهد اجر عظیمتر باشد بلا باید چه بشود؟ عظیمتر باشد، حالا اینها را من دیگر روی آن صحبت نمی‌کنم چون اینها مصداق دارد الآن، حالا اینجاش: «وإن الله أخذ ميثاق المؤمن»، حالا ببینید چقدر امروز صدق میکند، «إن الله أخذ ميثاق المؤمن على أن لا يصدق في مقالته»، از مؤمن میثاق گرفته که در دنیا وقتی حرف میزند حرفش را تصدیق نمی‌کنند قبول نمیکنند دیگران، حرف میزند حرفش هم صحیح است براساس ایمان هم هست اما مردم می‌شنوند یک عدهای یک عدهای نمیپذیرند «أن لا يصدق في مقالته»، در حرفش تصدیقش نمیکنند با اینکه حرفِ چی زده؟ صحیحی زده. دنبالش میفرماید: «ولا ينتصر علی عدوه»، خدا دوستش ندارد نصرتش نمیکند بر دشمنش یا می‌خواهد بیندازد او را در عظیمِ بلا؟! می‌بینیم خدایا چهل و چند سال است این کشور آخر تشکیل شده، این همه خون شهید و غصه‌های مؤمنان و هنوز اقتصادِ این کشور درست نشده، چقدر حسرت دارد غصه دارد، ندارد؟ چرا هنوز ما باید هر انتخاباتی که میشود سرکوفت این را بخوریم که چهل و چند سال است شما نتوانستید، درست است؟ این اینجور است آن آنجور است، خب یک سری علل عادیِ مادی دارد: کوتاهیها که اینها باید حتماً، حتماً اینها عذری نیست، اما درعین حال موانعی هم که پیش میآید دشمنی‌هایی هم که از خارج پیش میآید نفاق‌های داخلی هم که پیش میآید نفوذی‌هایی هم که میآیند خراب می‌کنند همۀ اینها هم درکار است، اینها باعث می‌شود که عظیمِ اجر درقبال عظیمِ ابتلا ایجاد [شود]، اگر اینجوری میگوییم یعنی برنداریم اصلاح نکنیم؟ چرا، چه کسی گفته؟ یک لحظه بتوانیم یک ذره بتوانیم اصلاح بکنیم نکنیم حرام است، اما درعین حال اگر کوشیدیم و نشد ما وظیفه‌مان را انجام دادیم و محقق نشد درعین حال درعین کوشیدن صابریم «عَلی نُزُولِ بَلائِک»، درست است؟ این «صابِرَةً عَلی نُزُولِ بَلائِک» یعنی خدایا ما ابتلاءِ تورا درنمیرویم از آن، دور نمی‌شویم از آن، ذلیل نمی‌کنیم خودمان را درمقابل دشمن بگوییم بیا ما هرچه تو بخواهی میدهیم تسلیم میشویم یک خرده وضع ما بهتر بشود که نمیشود آن هم، کشورهایی که نظیر ما این کار را کردند، دنبالش [میفرماید]: «ولا ينتصر علی عدوه»، خدا مؤمن را بر دشمنش بهسادگی غالب نمیکند، خیلی حرف است! با اینکه خدا فرموده که چه هستش؟ می‌فرماید که چه؟ “وَلَيَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ”، مگر اینها را نداریم؟ که خدا وعده داده، به موسای کلیم وقتی دعا کرد پیش خدا که خدایا خیلی سخت شده جریان فرعون با این قدرت و این اقتصاد قویاش ما فقرمان با این مشکلات بنی اسرائیل، اقلاً اقتصادش را خراب کن، اقلاً آن زینت‌ها را از او بگیر که این جلوه نداشته باشد پیش مؤمنین، ما هرچیزی که میگوییم نگاه به جلوۀ اقتصادیِ او می‌کنند انهار از زیر قصرهایشان جاری است باغ‌هایشان آباد است، چهل سال طول کشید تا اجابت بشود، از وقتی خدا گفت باشد تا وقتیکه اجابت ظاهر شد چقدر طول کشید؟ چهل سال، چهل سال موسی دعا کرده بود خدا گفته بود باشد چهل سال طول کشید، چرا؟ تا عظیمِ، تازه 40 طول اینجوری طول کشیده بود موسی 40 روز رفت میقات برگشت چه شد؟ گوساله پرست شدند، اگر می‌خواست روز اول اجابت بکند اینها چیزی را درحقیقت سر به زیر نمی‌گذاشتند، میگوید سجده را در صورتی کردند کوه طور بالای سرشان قرار گرفت تهدیدشان کرد سجده کردند با اینکه این‌ها تازه فرعونیان غرق شده بودند و دیده بودند اینقدر نصرت خدا را، چرا خدا وعده داده نصرت مؤمن را بهراحتی نکند، چرا؟ تا مؤمن جلو برود بالا برود عظیم بشود، مؤمن به محوضت برسد نه از باب اهانت به مؤمن باشد، که این مؤمن خالص بشود، لذا این جنبۀ خالص سازی است. «وإن الله إذا أحب عبدا غبه بالبلاء غبا»، اگر یک بندهای را دوست داشته باشد، این اجتماعی و فردی همه را شامل میشود، «الله إذا أحب عبدا غبه بالبلاء غبا»، این از بابِ چیست؟ نمرۀ امتحان کلاسِ امتحان میآید بالاتر، این آمده کلاسش بالاتر لذا ابتلاءِش عظیمتر میشود که “إِذِ ابْتَلَىٰ إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ”، این ابتلائات ابراهیم را عظیم کرد، تمامش کرد، بزرگش کرد. «فإذا دعا»، اما وقتی مؤمن در ابتلا واقع شد در این شدتها واقع شد «فإذا دعا»، رو به خدا آورد، «قال له لبیک عبدی»، تا این رابطۀ مؤمن فقط با خدا بشود، این اصل است که به اینجا برسیم، «إنّی علی ما سألت لقادر»، من می‌توانستم زودتر از این اجابت بکنم، تو می‌خواستی من دستم بسته نبود، «ولإن ادخرت لك فهو خير لك»، اما ذخیره کردم برای تو همۀ این‌ها را این بهتر است برای تو چون یک حقیقتِ آخرتیِ عظیمِ ابدی هم درکار هست، فقط زندگی زندگیِ مادی نیست. بعد دیگر ادامه دارد روایت.
خب امشب هم انشاءالله بهعنوان همان دو پویشی که عرض کردیم یادمان نرود از امشب تا صبحِ انشاءالله آن اطلاع رسانیِ برای نتیجۀ انتخابات ختم صلوات لااقل 14 میلیون که میشود هزار ختم صلوات 14000 تایی، درست است؟ که هر کسی به قدرِ طاقتش، اما اگر کسی توانست یک ختم صلوات را با اطرافیانش تقسیم بکند این اولی است که بتواند یک ختم صلوات را بردارد 14000 تا را بعد با اطرافیانِ خودش [تقسیم کند]، این خودش مثل این است که آدم یکی را میبرد رأی چقدر اجر و ثواب دارد اگر این کار را هم بکند از همان سنخ است، حالا که دیگر نمیشود تبلیغات کرد این کار را بکنیم که استمداد از خدا با همین روایتی که عرض کردیم دعا إلی الله که حالا رابطهمان را با خدا، میگوییم خدایا ما کوششهای بیرونیمان را کردیم حالا توسلمان به تو را هم داریم که انشاءالله این کامل بشود.
آن دومی هم این بودش که پویشی که انشاءالله فردا شب دعای توسل برای اذنِ ورود به ماه محرم را از حضرات بگیریم تا بهترین ورود را پیدا بکنیم، اجازه بدهند، با اجازه وارد بشویم، با اجازه وارد بشویم «أَفْضَلَ مَا أَذِنْتَ لِأَحَدٍ مِنْ أَوْلِيَائِكَ»، بهترین اجازهای که به اولیائت دادی و همچنین این را بهانه می‌کنیم اصل قرار میدهیم اما از این میگوییم خدایا گوشۀ چشمی هم با این نگاه به انتخابات ما داشته باش که ما بتوانیم در این انتخابات چه باشیم؟ با توسل به ائمه اینجا هم برای مؤمنین یک چشم روشنی انشاءالله ایجاد بشود و خوشحالی و سروری که با یک روحیه و عزم راسخی انشاءالله بیش از گذشته وارد ماه محرم بشویم و اقامۀ عزای امام حسین علیه السلام را با یک عزمِ راسختری انشاءالله داشته باشیم.
یک عمامه گذاری است دوستان خلاصه انشاءالله اول این عمامه گذاری دو سه دقیقه است طول نمی‌کشد، از دوستانی که هستند در اینکه این سرباز امام زمان می‌خواهد عمامه بگذارد تقاضا میکنیم انشاءالله حاضر بمانند جلسه محفوظ باشد با یک توسلی که می‌خواهیم انشاءالله اۀازه ورودمان را به ماه محرم هم امشب هم انشاءالله یک توسل کوتاهی هم داشته باشیم. یک صلوات بفرستید.
اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم.

هنوز هیچ دیدگاهی وجود ندارد.

اولین کسی باشید که برای “انتخابات 1403 (2)” دیدگاه می‌گذارید;

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

میزان رضایت خود را در ارزیابی وارد کنید*

دریافت دوره آموزشی

لطفا جهت دریافت، اطلاعات خواسته شده را وارد نمایید