درس اخلاق هفتگی استاد عابدینی در مدرسه علمیه ثامن الائمه (علیهالسلام)
موضوع جلسه: «انتخابات و ابتلائات»
موضوعات مطرح شده:
3:23 دلیل شدت فتنهها در آخرالزمان
4:20 چرا باید مدام ابتلائات بیشتر شود؟
5:35 دوران آخرالزمان، دوران پرکاری
6:40 افزایش دقت تشخیص مومنان در اتفاقات اخیر
8:10 انتخابات، ادامه خدمت شهیدان خدمت
9:00 سنت تمحیص در انتخابات پیشرو
12:00 به جای تخریب مومنان دیگر، تمرکز روی اصل مشارکت باشد
18:18 اولویت اول، اصل مشارکت در انتخابات
27:49 اخلاق شهید رییسی، الگویی برای خدمت
35:20 انتخابات، زمان محک ایمان
36:30 انتقاد یا انتقام؟
بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الَّرحیمِ
الحمدلله ربِّ العالَمین وَ الصَّلاةُ وَ السَّلامُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطّاهِرین.
اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم وَ لَعنُ الدّائمِ عَلَی أعدائِهِم أجمَعین إلی یَومِ الدّین.
اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَةِ بنِ الحَسَن صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِی کُلِّ سَاعَةٍ وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً حَتَّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا.
انشاءالله از یاران و یاوران و بلکه سرداران حضرت باشیم صلواتی سرداری مرحمت کنید.
اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم.
انشاءالله همۀ شهیدان شفیعان ما باشند و بشارت به ما بدهند که چگونه راهشان را ادامه بدهیم و ما را از تعلق به دنیا حفظ بکنند انشاءالله و یاور ما باشند هر چقدر علاقه داریم به شفاعت شهیدان و اینکه آخر عمر ما و آن عاقبتِ ما ختم به شهادت بشود صلوات دوم را بلندتر مرحمت کنید.
اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم.
معلوم است خیلی هم خلاصه طلبِ شهادت جدی نیست، گفتنش راحت است، این صلوات شدت میل را میخواست نشان بدهد، حالا هر چقدر عشق و علاقه به حضرت زهرا سلام الله علیها داریم با صلوات بر محمّد و آل محمّد ابراز کنیم.
اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم.
خب این خیلی خوب بود، ببینید این علاقه همیشه بوده همیشه هم صلواتش مطابقِ خودش [است]، بقیۀ عناوین هم مطابقِ آن بود. انشاءالله خدا عاقبتِ همهمان را ختم به شهادت بکند.
بحثی که امشب انشاءالله به مناسبتِ ایامی هم که در آن قرار داریم انشاءالله این دقایق در خدمت دوستان هستیم بحثی است که تکلیف ما را در این دوره و این زمانی که جهات متعددی در او هست بیشتر مورد دقت قرار بدهیم چه کنیم چه باید بکنیم. اولاً این نکته قابل دقت است که خدای سبحان سرنوشت افراد را و جامعهها را بهسوی محوضت دارد جلو میبرد یعنی هرچه ما جلو میرویم به سمتِ محض شدن داریم حرکت میکنیم و محض شدن و خالص شدن برای خودش یک سنتهایی را دارد اگر میخواهد کسی به محوضت برسد باید قوایش به فعلیت برسد باید آن تواناییهایش ظهور پیدا بکند، روایات ما که میفرمایند در دورانی که قبل از ظهور امام زمان عجّل الله تعالی فرجه الشّریف است شدت فتنههاست به این جهت است که این شدتِ فتنهها برای شدتِ به فعلیت رسیدنِ قوا و تواناییهاست به تبعِ مؤمنین که قوا و تواناییهایشان در آن سنتِ محوضت به فعلیت میرسد با شدتِ ابتلائات به همین نسبت کفار هم منافقین هم در کفر و نفاقشان شدیدتر میشوند یعنی در دوران آخرالزمان هم ایمان به اوجش میرسد هم کفر و نفاق به اوجش میرسد، این سنت الهی است که باید تواناییها به فعلیت برسد، اگر این باور را کردیم آن موقع تحلیلمان از شرایط براساسِ این است که هرچه میگذرد ابتلائاتِ الهی نسبت به گذشته باید پیچیدهتر [و] سنگینتر باشد تا قدرت ایمان چه بشود؟ بالاتر جلوه بکند و قدرتِ ایمان فقط یک بحثِ سخت افزاری نیست که من توانِ از جهتِ جسمیام بیشتر بشود بلکه درکِ انسان و قدرتِ تشخیصِ انسان بالا میرود، هرچقدر قدرتِ تشخیصِ انسان بالاتر برود این علامتِ این است که آن ابتلا و امتحان درست در وجود این پیاده شده، خدا این مسیر را برای حرکتِ ما قرار داده لذا اگر توقع داشته باشیم یک جایی یک آرامشی ایجاد بشود دیگر کار آرام بشود تمام بشود بگوییم الحمدلله دیگر افتادیم در ریلی که دیگر تغییرپذیر نیست همه چیز مطابقِ میل شد اصلاً اینجوری خبری فعلاً نیست، بله زمانِ ظهور آن هم نه اینجوری، آن هم دارد حضرت که یک کسی به حضرت عرض کرد آقا کِی میشود امرِ شما، به امام صادق علیه السلام، کِی میشود امرِ شما که اقلّاً ما یک نفسی بکشیم حالا به قولِ ما پا بینندازیم رو پا یک استراحتی بکنیم؟ حضرت فرمود اگر آن حجتِ ما قیام بکند شبها بر مرکب سوارند و طیِّ مسافت میکنند و روزها قیامِ به امر و کار میکنند، نه شب آرامش دارند نه روز دارند، در روایت دیگری میفرماید شبها مشغولِ طراحی هستند روز هم مشغولِ پیاده کردنش هستند، یعنی اینجور نیست که فکر کنید که دورۀ آخرالزمان دورۀ قلیان کشیدن و آرامش [است]، نه این حرفها نیستش نه، میفرماید آن دوره هر کسی به اندازۀ 20 نفر کار میکند یعنی شدتِ کار است، اوجِ بهره وری و فعلیت است، با این نگاه حواسمان باشد اگر یک جایی دیدیم همۀ شرایط دارد جور میشود منتظر باشیم درونش یک ابتلا دربیاید یک سختیای دربیاید یک ابتلا [و] امتحان درونش محقق بشود، همانجوری که دیدیم در این جریانِ اخیر هم خدای سبحان با اینکه الحمدلله جزءِ یکی از بهترین ایام بود اما نخواست این را به هم بزند خرابش بکند که، خواست چه کار بکند با این کار؟ خواست مؤمنان را، قدرتِ تشخیصشان را، ارادهشان را، حالشان را بالاتر ببرد، یعنی کاری که انجام شد هم یک ریل گذاری و سنت گذاری و یک درحقیقت شعارسازیِ خیلی خوبی شکل گرفت هم با شهادتشان اذهان و قلوب را به مرتبۀ بالاتری که آقا فرمودند چند پله آوردند بالاتر، یعنی شهید رئیسی از خلاصه حضرت آیت الله رئیسی مثل شهید سلیمانی که از خلاصه سردار سلیمانی تأثیرگذارتر بود این همین جوری است چون شهدا از دست رفته نیستند بلکه آنها ذخایرِ الهی هستند که در نظامِ وجود بهعنوانِ مدبّراتِ امر اینها قرار میگیرند و کارِ اینها بشارت است “يَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِمْ”[1]، اینها کارشان بیکار نیستند اینجا رفتند از اینجا آنجا دیگر در استراحت باشند و اینها، همانجوری که اینجا دغدغه داشتند وجودشان سِعی [یا سعهای 8:00] بود آنجا مشغولِ فعالیت هستند لذا آقا فرمودند که ما جریان انتخابات را ملحق میدانیم و از تتمۀ چی میدانیم؟ تتمۀ شهادت شهیدان خدمت میدانیم لذا همانجوری که با اخلاصِ تمام در تشییعِ آنها و حسرت بر اینکه اینها را ما از دست دادیم اما اینکه آنها به کمالشان رسیدند و اینکه آنها با شهادت مترصد کمک به نظام اسلامی بیش از گذشته هستند و دستشان باز است با این نگاه قدمهای بعدی را باید طی کنیم، حالا ببینیم اگر میخواهد این قدمها طی شود باید نگاه ما چه جوری باشد؟ اگر نگاه به این است که سنت محوضت میخواهد پیاده بشود ما باید از مرتبۀ قبل خالصتر شده باشیم یعنی اگر در دورانی که به آقای رئیسی رحمت الله علیه رأی دادیم یک اخلاصی در بین مؤمنان ایجاد شد تا این رأی شکل گرفت تا انتخاب محقق شد این دوره باید نوع انتخابات از آن دوره چه باشد؟ افضل باشد تا آن درحقیقت سنت محوضت معنای خودش را پیدا بکند حقیقتِ خودش را نشان بدهد، خب این قطعاً تأثیر از جانب آن شهادت در وجود ما هست اما ما گاهی شیطان نمیگذارد و ضایعش میکند و خرابش میکنیم، نگاه بکنیم اگر نوعِ رقابتی که بین نامزدهای انتخابات محقق میشود و بین طرفدارهای آنها شکل میگیرد اگر نگاهِ الهی در آن حاکم باشد خب در نگاهِ الهی سرعت به سوی خیرات داریم، مسابقۀ در خوبیها داریم این درست است مسابقه در کار است سرعت در کار است سارعوا إلی الخیرات[2]داریم مسابقۀ در خوبیها داریم این درحقیقت اگر بین مؤمنان و بینِ درحقیقت خودِ نامزدها این نگاه باشد قطعاً چند قدم جلوتر آمدیم اما اگر بین مؤمنان اختلاف به جوری بشود که این اختلاف به تعبیرِ روایات که خیلی این روایات را آدم میبیند میترسد میگوید به جوری میشود در آخرالزمان گاهی آدم میخواند اینها را باور نمیکرد اما در صحنۀ واقع و میدان که قرار میگیرد میبیند شدنی است میفرماید مؤمنان به جایی میرسند تف به صورتِ هم میاندازند، مؤمنان به صورتِ هم تف میاندازند، نه یکی مؤمن باشد یکی منافق، تعبیر را ببینید میفرماید از امام حسین علیه السّلام، یک خانمی به نامعمیرة بنت نفیل «قَالَتْ سَمِعْتُ الْحُسَيْنَ بْنَ عَلِيٍّعلیه السّلام يَقُولُ لَا يَكُونُ الْأَمْرُ الَّذِي تَنْتَظِرُونَهُ»، آن امرِ قیامِ قائمِ ما محقق نمیشود «حَتَّى يَبْرَأَ بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ»، تا به جایی میرسد که بعضی از شما از بعضِ دیگر در بینِ مؤمنین تبرّی میکنید برائت میجویید یعنی به جای اینکه از کفار برائت پیدا کنند به جانِ هم میافتند از هم برائت پیدا میکنند به جای اینکه مرزشان را با منافقین روشن بکنند با مؤمنین گلاویز میشوند «حَتَّى يَبْرَأَ بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ وَ يَتْفُلُ بَعْضُكُمْ فِي وُجُوهِ بَعْضٍ»، در صورتِ همدیگر درحقیقت آبِ دهان خواهید انداخت، «يَتْفُلُ بَعْضُكُمْ فِي وُجُوهِ بَعْضٍ»، «وَ يَشْهَدَ بَعْضُكُمْ عَلَى بَعْضٍ بِالْكُفْرِ»، انقدر بغض و کینه گاهی شدید میشود چه میشود؟ بعضی از مؤمنین بعضی دیگر را کافر میدانند یعنی کافر میدانند رفتاری میکنند که با کفار میکنند یعنی اگر درحقیقت ما یک رفتاری با صهیونیستها باید داشته باشیم باید با مستکبران داشته باشیم کینۀ ما نسبت به آنها باید در دلمان بجوشد به جایی میرسد این کینه کجا میجوشد؟ در اثرِ یک رقابتِ جاهلانهای که میبینیم ما جاهلانه این را نگاه میکنیم اشکالی این میشود که به همدیگر بدبین میشویم در دلمان نسبت به همدیگر چه میشویم؟ به همدیگر بغض پیدا میکنیم، خیلی سخت میشود، دارد به عنوانِ جریانِ ضدِّ ظهور این را مطرح میکند، به عنوانِ جریانِ ضدِّ خالص سازی این را مطرح میکند، آن وقت آن را هم فکر نکنید یکدفعه از اول این تف انداختنِ به صورتِ هم یکدفعه از اول همینجوری شکل میگیرد یا کافر دانستنِ آن یکی، نه، ذره به ذره است، یعنی اول میبینی بینِ دوستان یک جداییهایی شکل میگیرد دیگر همدیگر را میبینند خوشحال نمیشوند کم کم میبینی حرف و حدیثهایشان بلند میشود صداهایشان چه میشود؟ بر سرِ هم تند میشود، بعد یواش یواش این اوج میگیرد تا جایی میرسد که اگر زورش برسد فقط این را حاضر است بزند، شبش تا صبحش فکر میکند فردا چه جوری یک حرفی بزند که او را از دور خارج بکند، این یکی فکر میکند او را چه جوری باهاش مقابله بکند، به جای اینکه در این انتخابات حرف و حدیثِ ما، همّ و درحقیقت همتِ ما این باشد چه کنیم هر کدام از ما چند نفر را در شرکتِ در انتخابات بیشتر تشویق کنیم و دست بگیریم تا بیایند تا قوتِ نظامِ اسلامی شکل بگیرد تا آن کسانیکه اگر دورۀ قبل کمتر آمدند به دلایل مختلف با خونِ این شهیدانِ خدمتی که ریخته شد و روشنگریای که ایجاد شد اینها عدۀ بیشتری شرکت بکنند، تشویق بشوند از این استفاده بکنیم، دلِ مردم را دوباره به نظام امیدوار بکنیم، رابطۀ بعضی که قهر کشیده شده را آشتی بکنیم با این کار، به جایِ این کار اصلاً میبینی دنبالِ این نیستی، این که میگویم همهاش نمیخواهم بگویم اینجوری است میخواهم بگویم انقدر این بهاصطلاح باید ترسید اگر یکی از ما هم اینجوری باشد اگر بعضی از ما هم اینجوری باشیم اگر بعضی از اوقاتِ ما هم اینجوری باشد همین خلاصه خیلی خطرناک است چه برسد به اینکه نعوذ بالله اگر کسی همۀ دلش در این باشد که من چه کنم نامزد من فقط بالا بیاید و دیگران پایین بروند یعنی دنبالِ دائماً چه باشد؟ دنبالِ نگاهِ قهرآمیزِ بین مؤمنان باشد، تسابقِ در خیرات و سرعتِ در خیرات سبقت گرفتن است نه به قیمتِ ساقط کردنِ دیگری است بلکه این تواناییاش را بیشتر به کار میگیرد تا خدمتِ بیشتری بکند اما خدمتِ بیشترِ این کردن مساوق و مساویِ با این نیست که دیگری از میدان خارج بشود، لذا کارِ خوبی که حضرت آیت الله رئیسی کردند این بود بعد از اینکه انتخاب شدند اغلبِ کسانی را که نامزدِ انتخابات شده بودند را به کار گرفتند در جاهایی که ممکن بود، شاید اولین باری بود که یک شرح صدرِ اینجوری دعوتِ به کار از همۀ آنها کردند که اینها توانایی است، اینها هم درحقیقت رقابت نیست که رقابتِ حذفی باشد بلکه مسابقه در خیرات بوده و لذا علامتش هم این بود که اینها را به کار گرفت با اینکه بالأخره اینها رقیب بودند اما به کار گرفتش، این نگاه ببین چقدر فرق میکند با نگاهی که دنبالِ چه باشد؟ این روایت خیلی روایتِ، بعد دنبالش میفرماید که: «وَ يَلْعَنَ بَعْضُكُمْ بَعْضاً»، به جایی میرسد که به مُلاعنه میکشد، بعد آدم گاهی احساس میکند رویمان نمیشود حرفهایِ تندتر از این بزنیم وگرنه در دلهایمان چه هستش نسبتِ به هم؟ کینه شدیدتر از این شده گاهی اینجوری میشود که «يَلْعَنَ بَعْضُكُمْ بَعْضاً»، لعن میکنند، اگر در رابطه با آن چیزی که در رابطه با کفار آمده نسبت به مؤمنین که آن چیزی که آشکار میکنند و آن چیزی که پنهان میکنند بیش از آن چیزی است که آشکار میکنند که بَغضا از زبانِ اینها جاری است اما آنچه که در دلهای اینهاست اشدِّ از آن است که اظهار میکنند، گاهی ممکن است بین مؤمنین شیطان اینجوری کا را جلو ببرد، اگر دیدیم در این صحنه داریم وارد میشویم زود خودمان را بکشانیم به آن که اصل این است که در این انتخابات شرکتِ بیشتری از مردم صورت بگیرد حتی اگر بین این چند نامزدی که از مؤمنین هستند بینِ این چند تا من بگویم یکی از آنها 100 است یکی از آنها 80 است یکی از آنها 60 است، مثلاً فرضِ بر این باشد از جهتِ آنچه که ملاکهای مطلوبِ من است، اما اگر آن کسانیکه در انتخابات شرکت میکنند تعداد بیشتر باشد هرچند 60 یا 80 انتخاب بشوند بر فرض، درست است؟ میگوید این ارزش دارد که مردمِ بیشتری در [انتخابات شرکت کنند] چون این اصلِ نظام است آن دورۀ خاصِّ از نظام است، این اصلِ نظام است که باید تقویت بشود، نمیگوییم کسانیکه بی اعتنای به دین هستند کسانیکه ممکن است نسبتِ به دین برایشان دین ارزشِ اول [نیست] او را نمیگوییم، بر فرضی که اگر در نامزدها چنین کسی باشد مقصودمان او نیست اما بینِ متدیّنین که ادعای دینداری دارند اما مراحلی ممکن است در نظرِ من و بهاصطلاح درصدی نسبتِ به من در این مسأله موفقیت داشته باشند این درجۀ دومِ اهمیت است، درجۀ اولِ اهمیت چه هستش؟ اصلِ شرکتِ در انتخابات است، نکند من در مشغول بودن به درحقیقت اینکه دعواهای بینِ خودمان را دارم میکنیم با همدیگر و این نزاعهای درونی داریم میکنیم حتی شده یک نفر حذف بشود نیاید یک نفر ببیند اینها دعوا سرِ قدرت است دارند با همدیگر از بینِ طرفدارانشان معلوم بشود این را نگاه بکنند، اینها میدانید اگر یک موقع رفتارِ من به این منجر بشود چقدر آثارِ سوء دارد! اگر نگاهِ من به این برسد که من مهم نیست که چند نفر شرکت میکنند من مهم این است که نامزدِ من انتخاب بشود، این خیلی بد میشود! یعنی این اصل برای من خودم هستم، چرا اگر نامزدم هم دنبال این هستم که جلو بیفتد چون من این را دوست دارم، یعنی من دارم منیّتِ خودم را انانیتِ خودم را تقویت میکنم به اسمِ دین، این بدترین کاری است که انسان اسمِ دین را بگذارد برای منیّتهایِ خودش برایِ انانیتهایِ خودش، با این خودش را هی بخواهد چه کار بکند؟ بزرگ بکند، از جهتِ چه؟ منیّت، باید نگاهمان این باشد آقا چه علائمی را درحقیقت قرار میدهند چه چیزهایی را قرار میدهند، اصل شرکت است، اگر در بینِ اخوّت و ولایتی که روایات آمده بینِ مؤمنان کوچکترین حرکتِ تخریبیای صورت بگیرد تعبیرِ امام رضا علیه السّلام این است[3] که امر کن، به حضرت عبدالعظیم میفرمایند امر کن شیعیان ما را بالمزاورة به اینکه با همدیگر رفت و آمد بکنند بعد میفرماید ولا تجعل شیطان را بر خودتان مسلط نکنید، میگوید چه جوری مسلط نکنید شیطان را بر خودتان؟ که دنبالِ هضم و حذفِ دیگران باشید از مؤمنانِ دیگر، اگر دنبال هضم و حذفِ دیگران بودید له کردنِ دیگران بودید دنبال این بودید که در پوستِ دیگران بیفتید یک نقطه ضعفی پیدا کنید بر سرِ پرچم کنید این را بلند کنید این را علم کنید تا او کوبیده بشود میفرماید شما اگر کسی اینجوری شد از ولایتِ ما خارج است و خدای سبحان هم به او اعتنایی نمیکند و رحمت و مغفرتِ حق هم شاملِ حالِ او نخواهد شد، اینها خیلی سخت است! خب شیطان در جاییکه یک ظرفیت میخواهد ایجاد بشود قطعاً دست به کار میشود، انتخابات یک ظرفیت است برای نظام تا دوباره مردم بیایند پای صحنه و نظام را درحقیقت تأیید بکنند و ارتباطشان را بیشتر بکنند، اما شیطان همین را بهاصطلاح یک سرمایه میکند برای چه؟ بینِ مؤمنین اختلاف بیفتد و دعوا و نزاع بشود. خب بعد آنجا میفرماید که، حضرت میفرماید امام حسین علیه السّلام میفرماید وقتی کار به اینجا رسید راوی میگوید که آن خانم است: «قُلْتُ لَهُ مَا فِي ذَلِكَ الزَّمَانِ مِنْ خَيْرٍ»، اگر اینجوری بشود پس در آن زمان خیری نیست اگر اینجور دعواها، حضرت فرمود «فَقَالَ الْحُسَيْنُ علیه السّلام الْخَيْرُ كُلُّهُ فِي ذَلِكَ الزَّمَانِ»، در این حالت است که بصیرتها رشد میکند در این حالت است که آنهایی که باید از این صحنه به کمالشان برسند میرسند و حجّتِ ما آنجا ظهور میکند، دقت بکنید چقدر زیباست، یعنی یک عدهای در این دعواها راه را درست تشخیص میدهند در اینجاهایی که سخت میشود اینجا اگر کسی تشخیصِ درست داد راه را درست رفت حواسش پرت نشد اینجاها آن حدود الهی را کاملاً رعایت کرد این میشود یقین این میشود دینی که در آخرالزمان میفرماید که این حفظِ دین در آخرالزمان چقدر سخت است. در روایت دیگری میفرماید که، از امام صادق علیه السّلام[4] «لَا يَكُونُ ذَلِكَ الْأَمْرُ حَتَّى يَتْفُلَ بَعْضُكُمْ فِي وُجُوهِ بَعْضٍ»، شبیهِ همان روایت امام حسین، «وَ حَتَّى يَلْعَنَ بَعْضُكُمْ بَعْضاً وَ حَتَّى يُسَمِّيَ» این اضافهاش است در اینجا، «بَعْضُكُمْ بَعْضاً كَذَّابِينَ»، دائم به هم میگویند این میگوید آن دروغ میگوید آن میگوید آن دروغ میگوید، نسبتِ کذب به هم میدهید آن هم کذّاب یعنی دروغگوی حرفهای، جوری تلقّی بکنند از هم که همدیگر را یا مؤمنینی را دروغگوی حرفهای تلقّی بکنند، میگوید این جزءِ آن شیطنتهایِ شیطان است در آخرالزمان، آدم قبل از اینکه این جریاناتِ انتخابات بشود میگفت مگر میشود بین مؤمنین اینجوری بشود به چه جهتی مؤمنین بیفتند به جانِ هم؟! برای چه همدیگر را تکذیب بکنند؟! برای چه نسبتِ به هم از هم تبرّی بکنند؟! معنی ندارد، آخر کاری ندارند به هم که بخواهند از هم تبرّی بکنند، سرِ چه چیزی دعوایشان میشود که بخواهند از هم تبرّی بکنند؟! بعد آدم میبیند اینجور جاها زمینهاش پیش میآید، امکانش پیش میآید، نمیگوییم میشود ولی امکانش پیش میآید که امکان پیدا میکند که با همدیگر این نزاعها را داشته باشند. در روایت دیگری از مالک بن ضمره[5] «قَالَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السّلام يَا مَالِكَ بْنَ ضَمْرَةَ كَيْفَ أَنْتَ إِذَا اخْتَلَفَتِ الشِّيعَةُ هَكَذَا وَ شَبَّكَ أَصَابِعَهُ»، یعنی این انگشتان را در هم فرو برد نزاعِ اینها با همدیگر اینقدر مقابلِ همدیگر هستند اینقدر نزدیک است نزاعهایشان با همدیگر مثلِ دو دستی که مشبّکِ در هم میشوند برای دعوا چون وقتی دو نفر میخواهند با هم کشتی بگیرند یا دعوا [بکنند] گلاویزِ به هم میشوند دیگر، دست در گردنِ هم میشوند دیگر تا با هم دعوا بکنند، میگوید این درحقیقت تشابک و این فرورفتنِ در دلِ همدیگر برای اینکه همدیگر را تخریب بکنند «وَ أَدْخَلَ بَعْضَهَا فِي بَعْضٍ»، داخل کرد انگشتانِ خودش را بعضیاش را در بعض «فَقُلْتُ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ مَا عِنْدَ ذَلِكَ مِنْ خَيْرٍ»، وقتی که اینجور بشود اینقدر با هم گلاویز بشوند و دعوا اینقدر شدید باشد پس خیری در آن موقع نیست حضرت فرمود «قَالَ الْخَيْرُ كُلُّهُ عِنْدَ ذَلِكَ يَا مَالِكُ عِنْدَ ذَلِكَ» آن حجّتِ ما قیام میکند «فَيُقَدِّمُ سَبْعِينَ رَجُلًا» که اینها «يَكْذِبُونَ عَلَى اللَّهِ وَ عَلَى رَسُولِهِ»، که اینها کسانیکه بر خدا و رسول کذب میبستند اینها را جلو قرار میدهد و سرهای اینها را میبُرد، یعنی بینِ کسانیکه از مؤمنین ادعا داشتند به اسمِ خدا و رسول، «يَكْذِبُونَ عَلَى اللَّهِ وَ عَلَى رَسُولِهِ» یعنی چه؟ یعنی به اسم خدا و رسول این کارها را میکردند نه به اسمِ کافر و منافق، به اسمِ چه کسانی؟ به اسمِ خدا و رسول، یعنی یک عده افتادند وسط، شیطانِ مُمَثَّل، که این شیاطین اصحابِ رایات میشوند، جلودار میشوند، حرفساز میشوند، شعارساز میشوند، بترسیم نکند خدایی نکرده ما یکدفعه در این دسته قرار بگیریم که حرفهایمان دستاویزِ عدهای از مؤمنان بشود به تبعِ ما اینها به همدیگر حمله بکنند و ما باعث بشویم آن تشابکِ اصابع در هم بهاصطلاح تقابلها از حرفهای ما شکل بگیرد، اگر کسی در این منظر وارد شد که خودش را در مرتبهای دید برگشت نگاه کرد دید دارم من کاری میکنم که نزاعِ بین مؤمنین بیشتر بشود اگر این حالت برای انسان پیش بیاید شده یک نفر را هم به نزاع وادار کند بترسیم این آغازی است، لذا میفرماید اینها را حضرت میآورد جلو و اول سرِ اینها را میزند، یعنی کسانیکه در روابط اجتماعی پرچمداری میکنند برای تقابلِ بین مؤمنین، این لزوم ندارد از ابتدا فکرش این باشد که من دنبال تقابل هستم، قصدش این باشد که من میخواهم تقابل ایجاد کنم، اما فعلش منجر به این میشود، این حالش منجر به این میشود، در غفلت مبتلای به این ایجادِ تقابل میشود، فعل مهم است که به تبعِ این عدهای چه شدند؟ عدهای به تبعِ این به تقابلِ با هم افتادند، اگر اینجوری بشود ببین چقدر سخت میشود، میفرماید حضرت اگر یک عدهای را اینجوری به عنوان سردمدارها میآورد از بینِ کسانیکه اظهارِ ایمان داشتند سرِ اینها «فَيُقَدِّمُ سَبْعِينَ رَجُلًا» که اینها «يَكْذِبُونَ عَلَى اللَّهِ وَ عَلَى رَسُولِهِ فَيَقْتُلُهُمْ ثُمَّ يَجْمَعُهُمُ اللَّهُ عَلَى أَمْرٍ وَاحِدٍ»، اینها را که از بین میبرد بعد مردم با هم سرِ امرِ واحد جمع میشوند، یعنی آنچه که مانعِ وحدت بود گاهی چه کسانی هستند؟ گاهی بزرگانِ قوم هستند، گاهی کسانی هستند که اینها سببِ فتنه میشوند که اگر اینها را که سببِ فتنه میشوند، نه البته هر بزرگی سبب فتنه بشود، ببینید اگر کسی توانست مثل شهید رئیسی که وقتی حتی به او تهمتها را زدند این تهمتها را گفت اگر شما با این تخلیه میشوید اگر شما با این آرام میشوید عیب ندارد، تحمل کرد که آقا بگوید که دلم سوخت، خیلی حرف است! که بگوید دلم سوخت، اینها یک ذره، آن کسانیکه الآن دارند تعریف میکنند، خیلی شرحِ صدر میخواهد که آدم ببیند بشنود بگوید من حیف است وقتم را صرف پاسخ بکنم آن همان وقتی را که میخواهم پاسخ بدهم صرفِ خدمت میکنم، به جای اینکه بخواهم وقت بگذارم این حرف را پاسخ بدهم، من یادم نمیرود که به ایشان این را عرض کردم که آقا، به او گفتند بعضیها پیش بینی کردند کار شما زیاد میکنی اما به اسم شما این کارها تمام نمیشود تا هستی، گفت اینکه مهم نیست مهم این است کار صورت بگیرد، اگر خدمتی برای مردم شد این مهم است اما حالا به اسمِ چه کسی میخواهد باشد مهم نیست، گفتنش ساده است، گفتنش ساده است، آدم حرف زدنش ساده است، یک کارِ ساده ما میخواهیم بکنیم در خانه توقع داریم از ما 10 بار تشکر بشود که این کار را تو کردی، یعنی به آنجا برسد انسان که “لَا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزَاءً وَلَا شُكُورًا”[6]، من اصلاً توقعی ندارم، بعضیها کار میکنند و توقعِ حمد و ثنای از دیگران را ندارند بعضیها هم کار نمیکنند کار نکرده توقعِ حمد دارند که اینها دنبال این هستند که به آن چیزی “بِمَا لَمْ يَفْعَلُوا”[7] که اینها حمد بشوند به آن چیزی که انجام ندادند، اینها خیلی متفاوت است! لذا نگاهمان در این روایت هم میفرماید که «قَالَ الْخَيْرُ كُلُّهُ عِنْدَ ذَلِكَ يَا مَالِكُ» آنجاست که حجّتِ ما ظهور میکند. یک روایت دیگری هم هست آن روایت را هم دلم نمیآید نخوانم میفرماید که[8] «عَن أَبِي جَعْفَرٍ علیه السّلام أَنَّهُ قَالَ: لَتُمَحَّصُنَّ يَا شِيعَةَ آلِ مُحَمَّدٍ صلّی الله علیه و آله و سلّم»، اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم، شما رو به تمحیص هستید، تمحیص همان محوضت است، پاک شدنِ از درون، افعال و حقایقی که پیش میآید شما را به این سمت سوق میدهد، بعد تشبیهش را ببینید: «تَمْحِيصَ الْكُحْلِ فِي الْعَيْنِ»، مثل این کسیکه سرمه کشیده به چشمش اما این سرمه کم کم رو به چه میرود؟ از بین رفتن و تمام شدن، ولی کسیکه سرمه کشیده در آینه اگر خودش را نگاه نکند نمیفهمد سرمه کِی تمام شد، ذره به ذره این رو به از بین رفتن میرود تا تمام میشود، میگوید شما هم «لَتُمَحَّصُنَّ» که جمع است حَصُّنَّ جمع است، «لَتُمَحَّصُنَّ يَا شِيعَةَ آلِ مُحَمَّدٍ» شما رو به تمحیص دارید میروید رو به پاک شدن دارید میروید، «تَمْحِيصَ الْكُحْلِ فِي الْعَيْنِ»، وقایع دارد شما را به سمت این تمحیص سوق میدهد هول میدهد مثل سرمه که در چشم رو به بهاصطلاح از بین رفتن و این تمحیص محقق میشود، «وَ إِنَّ صَاحِبَ الْعَيْنِ يَدْرِي مَتَى يَقَعَ الْكُحْلُ فِي عَيْنِهِ»، میداند کِی سرمه را زد اما «وَ لَا يَعْلَمُ مَتَى يَخْرُجُ مِنْهَا» کِی این از بین رفت تمام شد این را متوجه نمیشود، «وَ كَذَلِكَ يُصْبِحُ الرَّجُلُ عَلَى شَرِيعَةٍ مِنْ أَمْرِنَا»، گاهی میبینید که مرد صبح کرده درحالیکه بر دینِ ماست بر امرِ ماست «وَ يُمْسِي وَ قَدْ خَرَجَ مِنْهَا»، شبِ همان روز وقایع اینقدر سرعتشان زیاد میشود ابتلائات اینقدر شدید میشود شب خلاصه از امرِ ما خارج شد، یک کسی امروز زنگ زده بود به بنده عرض میکرد که من یکی از نزدیکانم که این اهل جهاد بود و جبهه بود و دین بود و انقلاب بود و ولایت بود و همۀ اینها بود چقدر خلاصه اما این برگشته حالا کم کم به طوری که نه فقط با انقلاب و با همۀ اینها مخالف است بلکه مینشیند ناسزا به اهل بیت میگوید، تا این مرتبه! نه فقط با انقلاب در افتاده باشد میگفت مینشیند هتاکی به اهل بیت میکند، خیلی سخت است! از کجا تا کجا! تعبیر روایت این است که انسان گناه میکند تزلزلِ نسبتِ به ولایت پیدا میکند، اصرار بر گناه میکند تزلزلِ در نبوت در وجودش ایجاد میشود، اصرارِ بیشتر میکند تزلزلِ در توحید ایجاد میشود، یک جایی تمام نمیشود، شیطان راضی نمیشود که انسان از انقلاب فقط برگردد، شیطان به این قانع نیست که انسان بگوید من حالا کاری با ولیِّ فقیه و حکومت جمهوری اسلامی ندارم، نه، این هم یک مرحله آغازی است از اینکه جدایش کرد بعد کم کم از ولایتِ ولیِّ الهی جدایش میکند بعد کم کم اصلاً نسبت به اصلِ دین این را بدبین میکند بعد کم کم با خدا اصلاً آدم درمیافتد، نمیگویم هرکسی مخالفت کرد با نظامِ اسلامی با خدا درمیافتد اما شیطان راضی نیست به این مقدار، رهایش نمیکند لذا خیلی باید مراقب باشیم هرجا زاویه گرفتیم این زاویه در زمانِ بینهایت و از مسیرِ بینهایت زاویۀ 1 درجهای میشود بینهایت فاصله نه 1 درجه، اول 1 درجه است ولی این هرچه جلو میرود این دو ضلعِ زاویه این با هم فاصلهشان هِی بیشتر میشود لذا این نگاه تعبیری که «يُصْبِحُ الرَّجُلُ عَلَى شَرِيعَةٍ مِنْ أَمْرِنَا وَ يُمْسِي وَ قَدْ خَرَجَ مِنْهَا»، شب میکند از دین خارج شده، «وَ يُمْسِي عَلَى شَرِيعَةٍ مِنْ أَمْرِنَا»، شب آمده خانه در خانه است بر شریعتِ امرنا است بر این حقیقت هست «وَ يُصْبِحُ وَ قَدْ خَرَجَ مِنْهَا»، این امروز را خوب نشان میدهد که قبلاً اگر کسی میرسید خانه در اینکه به ضلالت بیفتد در امان بود چون اینجا دیگر ارتباطاتش قطع بود اما الآن تا میرسد خانه تازه چه هستش؟ همۀ ارتباطات در این گوشیها برقرار است همۀ حبّ و بغضها از همین جا قابل اظهار است همۀ روابط در همین جا قابل آشکار شدن است، یکدفعه میبینی با یک پیامک با یک با یک درحقیقت رابطه، این پیامک را زد برای دیگری نقل کرد برای دیگری که تخطئۀ مؤمنی بود، حذف مؤمنی را به دنبال میخواست داشته باشد، بدگمانی به مؤمنی را در این بهاصطلاح اظهار کرد خدا میفرماید که اگر این کار را کرد از ولایتِ ما خارج میشود از ولایتِ من خارج میشود و موردِ مغفرت قرار نمیگیرد، خیلی مراقب باشیم این ایام ایامی است که آن ایمانِ انسان محک میخورد، حواسمان باشد به قیمتِ حبّ و بغضی که یکی 10 درصد از دیگری قویتر است 20 درصد از دیگری قویتر است همه در دایرۀ ایمان هستند اما یکی قویتر است برای اینکه این را به کرسی بنشانیم که خوب است به کرسی بنشانیم اما به قیمتِ تخطئه، تخریب، حذف، هضم، بهاصطلاح سوءِ نگاه که درحقیقت «أَضْمَرَ لَهُ سُوءاً»[9]، در تعبیرِ روایت که اگر در دلش هم نسبت به او بدگمان باشد «أَضْمَرَ»، اظهار هم نکند «أَضْمَرَ»، در دلش نسبت به او حالتِ چی پیدا بکند؟ نفرت پیدا بکند، میگوید اینها همه «خَرَجَ عَنْ وَلَايَتِی»، امام رضا علیه السلام میفرماید، میگوید من قسم خوردم «دَعَوْتُ اللَّهَ»، حضرت میفرمایند، قسم خوردم که عذابِ این از دنیا آغاز بشود به آخرت فقط کشیده نشود، کسیکه اینجور نسبت به مؤمنین در جامعۀ مؤمنین دنبال اصلاح نباشد دنبالِ درحقیقت نعوذ بالله چه باشد؟ اگر مؤمنی را اینجور تخطئه بکند، خب حواسمان باشد اگر این بخواهد باشد تبلیغات درست است باید تبلیغات کرد انتقاد درست است اما انتقاد معلوم است خودِ آدم بهتر از همه میفهمد که این انتقاد است یا انتقامم، تفاوتشان یک دال و میم است لفظ و در عمل هم مرزشان خیلی نزدیک است که این انتقادِ از همدیگر است یا انتقامِ از همدیگر است، گاهی انسان خودش را جهنمی نکند خدایی نکرده «يُمْسِي عَلَى شَرِيعَةٍ مِنْ أَمْرِنَا وَ يُصْبِحُ وَ قَدْ خَرَجَ مِنْهَا» که از آن خارج شده باشد. خدای سبحان انشاءالله همهمان را در این مسابقاتِ آخرالزمانی که به مُلاعنه و تبرّیِ مؤمنان شیطان میخواهد بکشاند همهمان را حفظ بکند بلکه به اخوتِ بیشترِ بینِ مؤمنان کشیده بشود رابطههای مؤمنان در اینجا قویتر بشود، همه دنبالِ این باشیم که احساسمان این باشد که اینها جمعی مؤمنانند بنابر بهاصطلاح تکلیف پا به صحنه گذاشتند ما هم هر چقدر میتوانیم باید چه کار بکنیم؟ کمکشان بکنیم. این نکته را هم بگویم تمام کنم: ببینید از خودِ نامزدهای انتخاباتی گرفته تا به بعد ما یک حقّ النّاسِ فردی داریم که این بود که الآن عرض کردم به همدیگر توهین بکنیم، یک حقّ النّاسِ اجتماعی و نظام داریم که اگر نعوذ بالله ما یا نامزدهای انتخاباتی برای اینکه خودشان را ثابت بکنند خودشان را نشان بدهند نظام را متهم بکنند، نظام را زیرِ سؤال ببرند، دستاوردهای نظام را سیاه نمایی بکنند، فکر میکنید این کار سادهای است؟ در قانون انتخابات آمده اگر کسی به کسِ دیگری توهین کرد آن کمیسیونِ انتخابات حق دارد به او درحقیقت وقتِ مناسبی برای دفاعِ از این که این توهین کرده بدهد اما این نیامده، اگر به نظام بهاصطلاح این توهین کرد که نظامی که سرمایهاش خون شهیدان است، نظامی که سرمایهاش خونِ دل خوردنِ مؤمنان است، نظامی که سرمایهاش بسیاری از تحملِ سختیها و صبوریهایی است که سالیانِ طولانی بهخاطر دفاع از دین و آن ولایت مردم متحملِ تحریمها، فشارها، سختیها شدند تحمل کردند این حقّ النّاس است، اگر کسی آمد در اینجا و این حقّ النّاس را موردِ درحقیقت تهاجم قرار داد، تخریب کرد، سیاه نمایی کرد به طوری که مردم دلشان از حاکمیت ضعیف بشود دلشان نسبتِ به این نظام ناامید بشود یأس ایجاد بشود دوری و جدایی ایجاد بشود این حقّ النّاس باید مطالبه بکنیم که پاسخ میخواهد، یعنی نه که بگوییم خدا پاسخش را میدهد، خدا سرِ جایِ حق نشسته پاسخ را میدهد اما وظیفۀ مؤمنان است همچنان که اگر به شخصی توهین میکند آنجا باید پاسخ داده بشود به مقدارِ مناسب باید این را در این دوره بهخصوص که اثرِ خونِ این شهیدانی که مظلومانه موردِ تهاجم قرار گرفت آیت الله رئیسی، مظلومانه پاسخ نداد به طوری که دل رهبر ما سوخت به خاطر این مظلومیتها این را به عنوانِ دستاورد نظام قرار بدهیم که اگر کسی ارزشها، معیارها، آن اساسِ نظام، آن بهاصطلاح ستون فقراتِ اصلِ نظام را کسی توهین کرد، آمار غلطی داد که کذب بود که باعث سرخوردگیِ مردم بشود باید اینها هم پاسخ داده بشود در تلویزیون باید پاسخ داده بشود هم پیگیری بشود، این را به عنوانِ یک دغدغه بخواهیم، این را به عنوانِ یک بهاصطلاح حقیقتی که باید مطرح بکنیم در هرجایی که میتوانیم هر کانالی هر نوشتهای هر ارتباطی این به عنوانِ یک دغدغه ایندفعه مطرح بشود واقعاً این خونِ شهیدان که اثرش همین مظلومیتی بود که آقا چند بار این را اشاره کرده این مظلومیتِ نظام را که دفعاتِ قبل ما دیدیم بعضی از کاندیدها و نامزدها چطور اساسِ نظام را مورد هجوم و تمسخر قرار دادند نیشخند کردند و انسان خلاصه دلش میسوخت ولی کاری نمیتوانست بکند، راهی نداشتیم برای اینکه بگوییم چه باید کرد که دهانِ این را که لجن پراکنی میکند گل بگیرند مقابله بکنند تا اینجور نشود هر دریدگیای را انسان بخواهد درمقابلِ تلویزیون و تریبون جلویِ مردم بگوید، مگر حق دارد کسی این کار را بکند؟ چه کسی میتواند در این نظامی که این همه شهید داده شده هنوز روز به روز دارند این شهیدان در مقامِ دفاعِ از این نظام شهید میشوند، خونها ریخته میشود، خونِ دلها خورده میشود آن وقت هر کسی بخواهد هر حرفی بزند، الآنش که آمدند ثبت نام کردند دیدید بعضیها چه حرفهایی زدند در وقتِ ثبت نام، تریبون پیدا کردند که میتوانند آزاد حرف بزنند! چرا باید نظام اسلامی چنین اجازهای را بدهد؟ کجای این آزادی محسوب میشود؟ این لجن پراکنی است نه آزادی، لذا باید این را یک تقاضای عمومی بشود، درخواست بشود که حقِّ نظام محفوظ است، باید حقِّ نظام احیا بشود، کسی حق نداشته باشد، هم قبلش تذکر بدهند به آنها هم اگر کسی مبتلا شد و این کار را کرد بداند که عقوبت دارد، هم برخوردِ رسانهای دارد هم عقوبتِ کیفری دارد، چرا بیقانونی باشد در اینجا؟ این را هم به عنوان یک دستاوردی از خون شهیدان انشاءالله خدای سبحان ما را عامل قرار بدهد، ما را در این مسأله واسطه و باعث قرار بدهد، ما اگر از این خونِ شهیدان دفاع نکردیم همۀ اینها میتوانند طلبکارِ ما باشند، تو بودی و این توهین شد تو بودی و این کارها شد و کاری نکردی و دفاعی نکردی و دنبالِ مطالبهگری نیفتادید.
انشاءالله خدای سبحان این انتخابات را یک درحقیقت تعالیِ دیگری برایِ کشور ما، رشدِ دیگری برای کشور ما، آزمایشِ سرافرازانۀ دیگری برای کشور ما انشاءالله قرار بدهد. دلهای همۀ ما را به بهترین نامزدی که میتواند بهترین خدمتها را بکند انشاءالله به آن سمت و سو هدایت بگرداند. انشاءالله خدای سبحان دست شیطان را از سرِ درحقیقت کشور ما و مؤمنین کوتاه بگرداند. انشاءالله خدای سبحان خطوراتِ خدمتگزاریِ بهتر را به خدمتگزاران و دستاندرکارانِ کشور ما عنایت بفرماید. انشاءالله خدای سبحان طول عمر با عزت و عظمت و نفوذ کلمه به رهبر معظم انقلابمان انشاءالله بیش از گذشته عنایت بفرماید. جمهوری اسلامی را در پناهِ عزتِ خودش عزتِ روزافزون عنایت بگرداند. دشمنانش را نیست و نابود بگرداند. انشاءالله خدای سبحان ما را به وظیفهمان بیش از گذشته آشنا بکند و اگر گناهی در وجود ما باعث میشود شیطان به ما طمع داشته باشد خدایا آن گناهان ما را ببخش و بیامرز و چشم شیطان را از ما چشمِ امیدش را از ما قطع بگردان.
برنامهای داریم؟ مثل اینکه توسّلی هستش که انشاءالله خدای سبحان این توسّلاتمان را هم مورد قبول قرار بدهد. کوتاه است، این توسّلات برای تطهیرِ قلوبمان لازم است، گاهی درحقیقت اگر جایِ دیگر هم میروید یک 5، 6 دقیقه را نشستنِ در اینجا از این توسّل هم بهرهمند شدن مفید است. انشاءالله خدا این توسّلات را تطهیرِ قلبِ ما قرار بدهد.
تا تشریف میآورند استفاده بکنیم یک صلوات بفرستیم.
[1] آلعمران/ 170
[2] عبارات دقیق در این آیات است:“وَ سَارِعُوا إِلَىٰ مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ” (آلعمران/ 133)؛ “فَاسْتَبِقُوا الْخَيْرَاتِ” (بقره/ 148)؛ “أُولَٰئِكَ يُسَارِعُونَ فِي الْخَيْرَاتِ وَهُمْ لَهَا سَابِقُونَ” (مؤمنون/ 61)
[3] «وَ رُوِيَ عَنْ عَبْدِ الْعَظِيمِ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا علیه السّلام قَالَ: يَا عَبْدَ الْعَظِيمِ أَبْلِغْ عَنِّي أَوْلِيَائِيَ السَّلَامَ وَ قُلْ لَهُمْ أَنْ لَا يَجْعَلُوا لِلشَّيْطَانِ عَلَى أَنْفُسِهِمْ سَبِيلًا وَ مُرْهُمْ بِالصِّدْقِ فِي الْحَدِيثِ وَ أَدَاءِ الْأَمَانَةِ وَ مُرْهُمْ بِالسُّكُوتِ وَ تَرْكِ الْجِدَالِ فِيمَا لَا يَعْنِيهِمْ وَ إِقْبَالِ بَعْضِهِمْ عَلَى بَعْضٍ وَ الْمُزَاوَرَةِ فَإِنَّ ذَلِكَ قُرْبَةٌ إِلَيَّ وَ لَا يَشْتَغِلُوا أَنْفُسَهُمْ بِتَمْزِيقِ بَعْضِهِمْ بَعْضاً فَإِنِّي آلَيْتُ عَلَى نَفْسِي إِنَّهُ مَنْ فَعَلَ ذَلِكَ وَ أَسْخَطَ وَلِيّاً مِنْ أَوْلِيَائِي دَعَوْتُ اللَّهَ لِيُعَذِّبَهُ فِي الدُّنْيَا أَشَدَّ الْعَذَابِ وَ كَانَ “فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرِينَ” (آلعمران/ 85) وَ عَرِّفْهُمْ أَنَّ اللَّهَ قَدْ غَفَرَ لِمُحْسِنِهِمْ وَ تَجَاوَزَ عَنْ مُسِيئِهِمْ إِلَّا مَنْ أَشْرَكَ بِهِ أَوْ آذَى وَلِيّاً مِنْ أَوْلِيَائِي أَوْ أَضْمَرَ لَهُ سُوءاً فَإِنَّ اللَّهَ لَا يَغْفِرُ لَهُ حَتَّى يَرْجِعَ عَنْهُ فَإِنْ رَجَعَ وَ إِلَّا نَزَعَ رُوحَ الْإِيمَانِ عَنْ قَلْبِهِ وَ خَرَجَ عَنْ وَلَايَتِي وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ نَصِيباً فِي وَلَايَتِنَا وَ أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنْ ذَلِكَ.» الاختصاص- الشیخ المفید- محقق/ مصحح: علی اکبر غفاری و محمود محرمی زرندی- الموتمر العالمى لالفية الشيخ المفيد،قم- ص 247.
[4] کتاب الغیبة للنعمانی،همان، ص 206
[5] همان.
[6] انسان/ 9
[7] آلعمران/ 188
[8] کتاب الغیبة للنعمانی، همان.
[9] به پاورقی شمارۀ 3 مراجعه شود.
در این مورد یک بازخورد بنویسید