سلام علیکم و رحمه الله.
بسم الله الرحمن الرحیم.الحمدالله رب العالمین و صلات و سلام علی اشرف انبیا و مرسلین حبیبنا و حبیب اله العالمین ابالقاسم محمد.و اله طیبین و طاهرین معصومین مکرمین و لعنه دائم علی اعداهم اجمعین الی یوم دین.

خیرمقدم عرض میکنم خدمت برادران .انشاالله آغاز این سال تحصیلی را برای همه ما مبارک بگرداند و برای همه ما رضای خودش را در این سال تحصیلی انشالله قرار بدهد تا بتوانیم با تبعیت از قرآن کریم و آگاهی و معرفت بیشتر به قرآن ارتباط و انس بیشتر با قرآن راهمان را پیدا بکنیم و در فتنه ها و مشکلات انشالله این قرآن کریم هدایت گر همه ما باشد.ایامی که گذشته انشالله برای همه دوستان ایام با برکت باشد.دو ماه محرم و صفر انشاالله اعمال مقبول باشد و مهر امضای قبولی بر همه عزاداری ها  اعمالمون انشالله از جانب معصومین بر اعمال ما زده شده باشد.

بحث ما در تفسیر المیزان بود و اواخر جلد سوم سوره آل عمران آیه صدوسوم سوره آل عمران بودیم.پارسال اجمالا آغاز کردیم اما قرار شد که امسال انشالله از ابتدا در محضر این آیه باشیم.

بسم الله الرحمن الرحیم(وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعاً وَ لا تَفَرَّقُوا وَ اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْداءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْواناً وَ كُنْتُمْ عَلى‌ شَفا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْها كَذلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آياتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ‌)یکی از آیات مهم حیات اجتماعی در قرآن کریم همین آیه ایست که در محضرش قرار داریم.لذا انشاالله یک نکاتی را در مبحث اجتماعی قرآن در محضر دوستان در ارتباط با ایه هستیم تا انشالله به ایات بعد هم که ماکد این بحث است بیشتر بپردازیم.در ایه شریفه که خطابش به همه است(وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعاً)همه مومنان که در ایه قبل(يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقاتِهِ وَ لا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ‌)مورد خطاب قرار گرفته بودند در این آیه امر شدند به اعتصام به حبل الله  آن هم به جمیعا و ولا تفرقو.چند قید آمده.چون میشود اعتصام به حبل الله باشد اما هر کسی به حبلی تمسک بکند مانند این که به حبل نماز تمسک بکند چنان چه در آن روایت شریف امده که پیامبر اکرم خطاب به اصحابشان نشسته بودند سوال کردند(کدام یک از ریسمان های ایمان محکم تر است؟)بعضی از اصحاب گفتند صلات است بعضی گفتند زکات است بعضی گفتند حج است بعضی گفتند جهاد است.پیغمبر فرمودند همه این ها ریسمان است اما محکم ترین عروه ایمان حب فی الله و بغض فی الله است.این نکته که محکم ترین در نظام وجودی در ارض نیست به این معنا که صلات و زکات و روزه و جهاد و اینها در ارض حب فی الله و بغض فی الله باشند محکم ترین در نظام وجودی همیشه در طول است یعنی او احاطه دارد به اینها و بر اینها مسلط است.به این معنا حب فی الله و بغض فی الله حاکم بر همه اعمال است.یعنی همه اعمال در راستای محبت فی الله و بغض فی الله شکل بگیرد.پس اگر کسی کثرت صلات و صیام داشت اما کثرت صلات و صیام او تکرار و کثرتش او را به محبت در راه خدا و بغض در راه خدا نکشاند.نشان میدهد آن حقیقت محقق نشده.هر چند این قضا ندارد اما مقبول درگاه الهی نیست.دقت کنید چقدر ملاک پیدا کردن در روایات و آیات باعث میشود که روح آن اعمال دیده شود لذا در روایات میفرمایید که اگر کسی یک ساعت در کنار اهل بیتش باشد و با انها خوش باشد مطابق یک سال عبادت است (عبادت مستحبی)در اینجا چقد اثر دارد که این اثر محبت و بغضی که در ارتباط با اهل بیت پیش می آید اثر یکسال عبادتی است که میخواهد آن را ایجاد کند.نشان میدهد اساس رابطه ها بر اساس محبت و بغض است پس اگر در اینجا میفرماید (وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعاً)اعتصام به حبل که این حبل میخواهد منشا ارتباط و اتحاد باشد منشا تجمع باشد با آن کلام امیرمومنین که میفرمایند إِنَّمَا يَجْمَعُ النَّاسَ الرِّضَا وَ السُّخْطُ  آن چیزی که مردم را در کنار هم جمع میکند باعث ارتباط میشود رضا و سخط است.یعنی رضا و سخط انسان را از مرز زمان و مکان عبور میدهد به طوری که کسی که امروز زندگی میکند با رضایت به فعل کسی که هزار سال پیش زندگی میکرده است با او جمع میشود با او مجتمع میشود اجتماع فقط در دایره زمان و مکان نیست بلکه انسان چون وجودش فوق زمان و مکان است بعضی از مراتب وجود مثل بدنش در دایره زمان و مکان قرار دارد اما حقیقت انسان در دایره زمان و مکان قرار ندارد.لذا اجتماع انسان میتواند به لحاظ بدنش در دایره زمان و مکان باشد به لحاظ نفس و روحش فراتر از زمان و مکان باشد لذا الراضی به فعل قوم فهو منهم مجتمع است با آنها یا مرد محشور میشود هر کسی که در حقیقت او را دوست دارد که این حشر با کسی که دوست دارد حشر واقعی است اجتماع است فقط در قیامت نیست در همین دنیا هم این حقیقت محقق شده است.لذا وقتی امام زمان تشریف میاوردند آنهایی که راضی به فعل گذشتگان از ظالمین و کافرین بودند انتقام را از آنها میگیرد بعضی از این موضوع انتقاد میکنند که ابا اینها اجداد اینها این کارها را کرده بودند چرا اینها باید توون انها را پس بدهند.حضرت میفرماید اینها راضی به فعل اونها هستند و این رضایت باعث میشود از آنها محسوب شوند.هر چند این حکم به صورت ظاهری امروز اجرا نمیشود احکام بر او اما در زمان ظهور بر اساس همین احکام واقعی محقق میشود.پس اگر بخواهیم نکته را در اینجا خلاصه کنیم بنا بر این است که اعتصام به حبل الله که میخواهد محقق شود این اعتصام اساس آن بر اساس محبت و بغض است.لذا زیرساخت و پایه اش محبت و بغض است إِنَّمَا يَجْمَعُ النَّاسَ الرِّضَا وَ السُّخْطُ .یک کلام بسیار حکیمانه ایست.اگر یک خانواده میخواهد استحکام پیدا بکند بر اساس محبت بین ان خانواده استحکام پیدا میکند.اگر یک ملت و امت میخواهند با همدیگر استحکام پیدات بکنند محبت بین این ملت و امت آنها را به هم پیوند میدهد و همچنین بغض های مشترک یعنی محبت های مشترک و بغض های مشترک.بغض های مشترک نسبت به دشمنان و محبت های مشترک نسبت به اهداف درونی.لذا اگر بغض های بیرونی شکل نگرفت نسبت به آن جایی که دشمن واحد هستند دشمنانشان واحد نشدند دشمنانشون مختلف شدند.اگر دشمنان مختلف شدند این امت امکان واحد شدند از بین میرود.هرچند محبت های واحد دارند اما بودن بغض های واحد هم ضروری است برای اینکه استحکام در وحدت ایجاد بشود.پس اساس وحدت بر محبت و بغض مشترک است چه در درون خود انسان که یک انسان اگر میخواهد واحد باشد حتما باید محبت ها و بغض هایش واحد باشند.اگر در درون این محبت های متفرق شکل گرفت به طوری که این محبت ها با هم سنخیت نباشند و دارای تعارض باشند این وجود واحد از بین میرود.با این که از نظر ظاهری واحد است یک بدن دارد یک نفس و روح دارد اما این متفرق و متشدد است و لذا هر روزی به سمت هر بادی که وزریده میشود این ثبات و وحدت ندارد.مثل ان شجره ای است که تعبیر قرانی ان شریفه میفرمایید در مقابل شجره طیبه شجره خبیثه است که این اصلها ثابت و فرعوها فی السما در رابطه با شجره طیبه است اما در رابطه با شجره خبیثه مالها من قرار هیچ قرار و ثبات ندارد چون وحدتی ندارد اساس بر تکثر است.دقت کنید که چقدر مسئله دقیق است.این در درون یک شخص واحد هم پس اساس یک شخص هم بر محبت ها و بغض های واحد است.هر چقدر بتواند به این سمت حرکت بکند این شخص وحدتش قوی تر میشود هر چقدر وحدت قویتر شود وجود این شخص توسعه  پیدا میکند.کمال این شخص بیشتر میشود.اساس اینکه انسان نمیتواند حرکت بکند به سمت خدا و نمیتواند کمال را پیدا کند برای محبت هایی است که مانع میشوند.لذا میبیند در بعضی از روایاتی که در مسئله وارد شده یا ایاتی که در مسئله امده وقتی که این مطرح میشود نقل آنها نشان میدهد برای هوای دنیا و محبت دنیا بوده که باعث میشود که اینها از آن طریق واحد جدا بشوند که مثلا میفرماید که (وَمِنَ ٱلَّذِينَ قَالُوٓاْ إِنَّا نَصَٰرَىٰٓ أَخَذۡنَا مِيثَٰقَهُمۡ فَنَسُواْ حَظّٗا مِّمَّا ذُكِّرُواْ بِهِۦ فَأَغۡرَيۡنَا بَيۡنَهُمُ ٱلۡعَدَاوَةَ وَٱلۡبَغۡضَآءَ) وقتی آن نسل حقیقت میثاقی را که سبب محبت و وحدتشان بود از دست دادند به خود انبیا گرامی و کتب آسمانی بودن از دست دادند(فَأَغۡرَيۡنَا بَيۡنَهُمُ ٱلۡعَدَاوَةَ وَٱلۡبَغۡضَآءَ)دشمنی و کینه بینشان ایجاد میشود منتها این دشمنی و کینه مشترک نیست.این دشمنی در مقابل دشمن آن محبت باشد نیست بلکه این دشمنی و کینه است که مخل به آن محبت است مقابل با آن محبت ایجاد میشود.یعنی محبت را از بین میبرد.دقت کردید؟(الی یوم القیامه)یا  میفرمایند که اینها بر اساس محبت هاشون به دنیا باعث میشود که اینها از یکدیگر جدا شوند

(وَمَا اخْتَلَفَ فِيهِ إِلَّا الَّذِينَ أُوتُوهُ)اختلافشان چگونه نشئت گرفت.اختلافشان بعد از اینکه انبیا آمدند(إِلَّا الَّذِينَ أُوتُوهُ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ) اینها در مقابل انبیا که امدند برای رفع اینها قیام کردند یعنی هوا و هوس خودشان آن ستمکاری خودشان بقیشون مانع شد.یا حب دنیا .

(وَلَقَدۡ صَدَقَكُمُ ٱللَّهُ وَعۡدَهُۥٓ إِذۡ تَحُسُّونَهُم بِإِذۡنِهِۦۖ حَتَّىٰٓ إِذَا فَشِلۡتُمۡ وَتَنَٰزَعۡتُمۡ فِي ٱلۡأَمۡرِ وَعَصَيۡتُم مِّنۢ بَعۡدِ مَآ أَرَىٰكُم مَّا تُحِبُّونَ) بعد از آنکه به شما نشان دادیم که آن حقیقی که باید به آن محبت داشته باشید چیست  اما(مِنكُم مَّن يُرِيدُ ٱلدُّنۡيَا) بعضی از شما محبت دنیا عارضشان شد و (وَمِنكُم مَّن يُرِيدُ ٱلۡأٓخِرَةَۚ).آنانی که محبت دنیا عارضشان شد حالا دیگر باید با آن حقیقت امر تنازع دارند

پس أساس ارتباطات وحدت بین یک وجود یا وجودات در جامعه بر أساس محبت و بغض واحد است حتی اگر یه جامعه ای خواستند در مقابل دیگران وحدتی داشته باشند و محبت و بغض واحد داشتند در یک مرحله این محبت و بغض نتیجه میدهد اما وقتی که حقیقت این محبت و بغض شکافته شود وقتی این محبت و بغض بر أساس خدا نباشد در نهایت باعث تفرقه و کثرت کشیده شود.چون آن چیزی که محبتش دنیا باشد دنیا جای تفرق و جای کثرت است لذا تا اوجش نتیجه نمی دهد .ممکن است در مرحله ای با یکدیگر اتحاد پیدا بکنند.اما با گذر زمان وقتی منافع درونی هر شخص با دیگری اصطکاک پیدا میکند دیگر با یکدیگر قراری ندارند(تحسبهم جميعا وقلوبهم شتى).ظاهرشان وحدت دارد لذا اگر کسی با این نگاه در مقابل کسانی که مقابل حاکمیت الهی می ایستند ،توجهی بکند یقین دارد که اینها أساسشان بر اختلاف و تکثر است.هر چند بر أساس ظاهری با یکدیگر متحد هستند به لحاظ ظاهری سقف واحد دارند اما اگر کسی با نگاه فراتر از نگاه ظاهر به اینها  نگاه بکند میبیند که یه مقداری منافعشون اصطکاک پیدا بکند بلافاصله در مقابل هم قرار میگیرند.مثلا همین الان وقتی جریان عدم ارسال سوخت روسیه برای اینها پیش می اید میبینید که منافعشان به خطر میفتد و اتحادشان مختل میشود لذا زمزمه هایی که باید این وحدت شکسته شود و نمیشود بیشتر صورت میگیرد.دقت کنید اینها برای این است که بر اساس نگاه الهی این اتحاد صورت نگرفته که بگوید( ولو بلغ ما بلغ) برای کسی است که تکلیف و الهیت آن بر این اساس شکل گرفته باشد.میگوید آخرش این است که جانم را می دهم عیبی ندارد نظام نفس و روح من به ابدیت پیوند میخورد و حیات ابدی پیدا میکند اما وقتی اتحاد بر اساس بدن ها شکل میگیرد آن اتحاد بر اساس ابدان به محض اینکه منافع ابدان یک مقداری اصطکاک پیدا میکند اختلاف بین اینها پیش می آید لذا اینکه میفرماید وعتصمو به حبل الله این اعتصام به حبل الله یعنی ان حقیقتی که تمام وحدت ذیل او شکل میگرد تمام مراتب وحدت.نه وحدت فقط در مرتبه ظاهر .بلکه هم ظاهری هم نظام نفس انسان و هم وحدت در رابطه با نظام روح انسانی.اگر کسی این نگاه را به

نظام وحدت و ارتباط با محبت پیدا بکند آن زمان میبیند که حرکتش را می داند که از کجا آغاز کند.میفهمد چه چیزی باید مورد دقت قرار بگیرد.نگاه بکنید دشمن ما به دنبال این است که همبستگی اجتماعی را به هر صورتی که هست به هم بزند.از یک طرف درون کشور ما اقوام را مذاهب را انواع حکم یک مذهب را نشانه گرفتند تا با همینها مراتب اختلاف را ایجاد میکنند.هر چقدر این اختلاف و رودررویی شدیدتر بشود و بغض ها و کینه در درون شکل بگیرد سبب وحدت ضعیفتر میشود و به دنبال آن این جامعه سست تر میشود و اگر جامعه سست تر شد دشمن نفوذش در آن ساده تر میشود.شکستن این جامعه ساده تر میشود و هر چقدر این ارتباط و اتحاد شدید تر بشود شکست این جامعه سخت تر میشود.در قبال آن تزلزل هایی که ممکن است دشمن به جهات مختلف ایجاد بکند در بین مومنان و مسلمانان در یک جامعه راه مقابله یک این است که رابطه بین مومنانی که باقی ماندند شدیدتر بشود تا محبت بینشان قویتر بشود تا جامعه ثباتش بیشتر شود و در ثانی نسبت به بقیه مسلمان ها شرح صدربه حدی که خطوط قرمز زیر سوال نرود قویتر شکل بگیرد که باجهل اینها چون تعبیری که قرآن دارد(إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَى اللَّهِ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهَالَةٍ).در جایی که جهل امکان پذیر است توبه امکان پذیر است.اما اگر کسی با عناد قصد این کار را کرد مثل کسانی میدانند این کار را میکنند بغض و کینه دارند و این کار را میکنند قطعا توبه برای ان ها قرار نمیگیرد(إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَى اللَّهِ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهَالَةٍ) هر چند توبه هم که صورت بگیرد حق الله برداشته میشود اما حق الناس سر جایش محفوظ است و آنچه  که اذیت کردند و خسارت ایجاد شده آنها باید تعدیه بشود حق الناس سر جای خودش است و با توبه حق الناس برداشته نمی شود.عرض من این است که ملاک وحدت در هر جایی از شخص انسان تا اجتماع انسانی بر اساس حب و بغض است که انما یجمع الناس الرضا و سخه.این کلام را اگر ما به عنوان یک کلام کلیدی همیشه بهش نظر داشته باشیم که سخته ها و رضای های واحد است که وحدت ایجاد میکند نه کنار هم بودنها کنار هم بودنهای ظاهری این را ایجاد نمی کند.آن موقع با این که این روایت شریفه میفرماید انما یجمع الناس الرضا و سخه و

ایه میفرماید وعتصمو به حبل الله جمیعا آن موقع اگر حبل الله را در روایات تفسیر کردند به قرآن کریم و نظام اهل بیت(علیه الاسلام)

یا پیغمبر  اکرم یا سنت پیغمبر که انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله وعترتی .این دو را به عنوان حبل الهی قرار دادند آنوقت نشان داده میشود نظام تولی و تبری در وجود ما چقدر در مذهب شیعه عظیم است در ایجاد محبت.اساس اسلام بر اساس محبت شکل گرفته و شیعه در نظام اسلام مظهر آن حقیقت است محبت و بغض است که میخواهد اوج محبت و بغض را آشکار بکند.با این نگاه روابط مومنین با همدیگر مظهر رابطه با امام می شود که اخوت ها رابطه با ولایت میشود.هر عملی و تکلیفی در نظام دینی تثبیت محبت است.اگر بخواهیم محبت را برایش یک تمثیس در نظام ظاهری داشته باشیمن میتوانیم بگوییم که ببینید اجزای روابط یک ساختمان مثل سیمان،آجر و آهن و همه وسایل و ابزار این با آن ملات است که به یکدیگر پیوند میخورد و وحدت پیدا میکند.اون ملات همان محبتی است که ابراش می شود.هر چقدر این ملات محبت شدیدتر باشد و قوی تر باشد این ساختمان استحکامش بیشتر میشود و بقایش بیشتر میشود هر چقدر این ملات ضعیف تر باشد امکان گسست با یک زلزله با یک سیل بیشتر میشود.پس برای اینکه روابط بین مومنین از آن حالت سردی و سستی تبدیل به یک حالت گرمی و شدت و قوت بشود باید محبت ها را بین مومنان تشدید بکنیم.نبود محبت ها و سردی باعث میشود جامعه کم کم به تشدد کشیده میشود.یک خانواده بین اعضایش اگر محبتش رفت آن خانواده به سمت پاشیدن سوق پیدا میکند.یک اجتماع هم همینجوری است لذا نگاهمان این باشد که این جوانان از ابتدا به عنوان اولین نه بعد از واقعه فرزندان ما هستند و با این نگاه که اگر فرزند ما ذهن و فکرش در اثر کوتاهی من باعث میشود باعث سستی میشود باعث تزلزل و کمبود محبت میشود ما هم خودمان را دخیل در این ببینیم که باید جبران بکنیم با این تزلزل پیش نیاید تا دشمن سو استفاده بکند.انشاالله خدای سبحان همه ما را به حقیقت محبت و بغض و اتحاد ما را بر اساس محبت و بغض بیشتر آگاه بکند تا بتوانیم بهره مند تر باشیم.در قسمت اول وسلام علیکم و رحمه الله و برکاته….

قسمت دوم بحث:در قسمت اول بحث به لحاظ جوی که ایجاد شده که دوستان میخواهند ضبط بکنند مجبوریم که تطبیق در مسئله نداشته باشیم بحث را از خارج القا بکنیم اما در قسمت دوم بحث انشالله هم تطبیق بر کتاب داریم هم بحث ممکن است با سوال و جواب تفسیری تر در خدمت دوستان باشیم.بحثی که به عنوان اعتصام به حب الله گفتیم از آن مسائل کلیدی است قرآن کریم است.گاهی میفرمایند وعتصمو به حبل الله گاهی در ایات دیگر مثلا میفرمایند وعتصمو به الله و من یعتصم به الله اعتصام به الله اعتصام به حبل الله.اینها در حقیقت مراتب دارد البته مراتبی دارد که انشالله در ادامه بحث بیشتر در خدمت دوستان عرض خواهیم کرد.منتهی در اینجا ابتدا میفرماید وعتصو به حبل الله جمیعا و لا تفرقوا این اعتصام که خودش وحدت است چطور جمعیا را آورده؟عرض کردیم میشود اعتصام به الله باشد که هر حکم خدا مورد اعتصام و چند زدن عده ای قرار بگیرد.عده ای به نماز چنگ بزنند.عده ای به روزه اما اعتصام جمیع نشده.می شود اعتصام جمیع به حبل واحدی صورت بگیرد اما ولا تفرقو نباشد.یعنی همه به یک حبل چنگ زدند اما مثلا امدن در نماز جماعت همه شرکت کردند همه در صف واحد قرار گرفتند به یک امام هم اقتدا کردند و این اعتصام به حبل الله جمیعا شکل گرفته.همه دارند یک تبعیت را شکل میدهند اما ولاتفرقو نیست به این معنا که اینها با این کنار هم هستند اما ارتباطات با همدیگر ندارند می شود وقتی این از اینجا خارج شد وقتی ازش سوال بکنید کنارت کی ایستاده بود.میگوید من حواسم نبود یعنی واقعا مثل دانه های شکر کنار هم قرار بگیرند پیوندی هم بیشان نباشد.این با روح وعتصمو به حبل الله جمیعا و لا  تفرقو این صدق نمی کند آنجایی صدق میکند که رابطه بین افراد با همدیگر در اجتماع به حبل واحد رابطه شکل بگیرد آن هم روابط نه فقط یک رابطه هر چقدر این رابطه ها شدید تر شود و ارتباطات بیشتر بشود اعتصام قویتر شکل گرفته است.پس اعتصام به حبل الله یه امر تشکیکی است مراتب دارد آغاز دارد نهایت دارد.اینجوری نیست که به صرف اینکه جمع شدند کنار همدیگر با هم ارتباط برقرار کردند بگوییم اعتصام به حبل الله محقق شد. اعتصام به حبل الله مرتبه ای محقق شد.اما اینکه این اعتصام دائم باید رو به تزایاد باشد.بنابر این است که اجتماع شکل بگیرد نه فقط در مرتبه ابدان.اجتماع در مرتبه ی ابدان مانند اجتماع در مرتبه دانه های شکر است که فقط در همان جا در کنار هم هستند در مشت ما هستند اما وقتی مشت را باز کنیم همه اینها میریزد و کنار هم ارتباطی و اتصالی واقع نشده است.آن چیزی که اسلام به دنبال ان است که اعتصام به حبل الله بشود و جمیعا باشد ولاتفرقو باشد یعنی پیوندهای مکرر.مثلا شما ببینید بین پیوند های یک مولکولی که بین یک جسم شکل میگیرد مثل آب پیوند های مولکولی آن باعث شده که نحوه ای از اعتصام به حبل واحد در رابطه با خودش شکل بگیرد.جمیعا شکل گرفته است در کنار هم.درست است که قابل تفرق است اما باید نیرو وارد شود برای این تفرق والا مثل دانه ی شکر نیست که حافظش را بر دارید خودشان متفرق بشود.مثل یک سنگ اگر حافظش را بردارید سنگ متفرق نمی شود آب هم اگر متفرق میشود تفرق نیست آب پهن میشود ولی با این حال پیوندهای مولکولی با هم برقرار است هرچند ضعیف تر است.پس اگر میگوییم رابطه یعنی رابطه ای که اینها به هم ارتباطی پیدا میکنند که اگر میخواهد بیشان تفرقه ایجاد شود حتما لازمه اش این است که نیرویی بر آنها وارد شود تا بین اینها جدایی شکل بگیرد.هرچقدر این ارتباط بیشتر باشد نیرو برای تفرقه اینها باید بیشتر باشد لذا انها الله یحب الذین یقاتلون فی سبیله صفا کاانهم بنیان مرصوص.منظور از بنیان مرصوص یعنی غیرقابل نفوذ یعنی حقیقت غیر قابل نفوذ اگر شد این در حقیقت رابطه و اعتصام در اینجا باعث غیرقابل نفوذ میشود.لذا اینجا هرچقدر نیرو وارد بکنند این محکم تر میشود.انجایی که رابطه بر اساس نظام الهیت و محبت خدا شکل بگیرد چون هیچ انرژی و نیرویی در مقابل محبت الهی قویتر نیست هر چقدر انرژی وارد شود سبب استحکام میشود.این را در حقیقت عرض کردم با این نگاه جامعه ای که بر اساس محبت الهی پیوند هایش را شکل دهد دشمن هر چقدر فشار بر این جامعه وارد بکند تحریم اقتصادی بکند جنگ نظامی راه بیندازد هر

فشاری را که وارد بکند سبب استحکام بیشتر این جامعه میشود چون تازه صفات وجودی این جامعه متبلور میشود صبوری در اینجا به فعلیت میرسد اما جامعه ای که از درون نفاق و شفاق و اختلاف درش ایجاد شود انموقع دشمن هم میتواند در یک بزنگاه با یک فشار بیرونی سبب جدا شدن این جامعه و از هم پاشیدن این جامعه شود.اگر هم بعضی از افراد این جامعه دچار تشدد شدند راهکارش این است که بقیه اعضای جامعه شدت ارتباطاتشان را بیشتر بکنند.که این شدت ارتباطات باعث جبران گسستی که در بعضی از جاها ایجاد شد برطرف شود.لذا از درون خانه این شدت ارتباط باید بیشتر شکل بگیرد تا نظام جامعه بیرونی.لذا برادران مومن باید بعد از جریان فتنه ها که سبب تکثرات بیشتر میشود باید روابط محبت آمیز را بیشتر بکنند بین مومنان هر چقدر این بیشتر شکل بگیرد و رابطه سبقت در محبت همانجوری که در آن روایت شریف هم است که میفرماید

آن شخصی که محبتش به خدا بیشتر است که محبتش به برادر مومنش بیشتر است چون کسی که به برادر مومن محبت میورزد دارد سبب استحکام جامعه میشود.یعنی فقط یه امر فردی نیست بلکه یک امر اجتماعی است که نسبت سبقت در محبت سبقت در فضیلت عندالله است.اگر بین مومنین محبت مستحب است در بین روابط ارحام محبت واجب است چون آنجا خودش زمینه های بدنی و زمینه های ظاهری در کار است.اسباب متکثر اند.می گویند از انجا شروع کنید بعد گسترش دهید به جامعه مومنین بعد از انجا میتوانید با این نگاه جامعه را مستحکم کنید و قدرت جذب برای شما نسبت به دیگران ایجاد میشود.از یاد من نمی رود مثلا در دانشگاه که بودیم گاهی من به بچه ها میگفتم بیایم سفره بندازیم وسط مثلا خوابگاهی و یه جایی که خوابگاه هایی مختلف ببینند شما سر یک سفره نشسته اید و دارید غذا میخورید بعد سفره شد مثلا شاید پنجاه و شصت نفر سر سفره نشسته بودند و داشتند غذا میخوردند.بچه ها در خوابگاه ها یک کمبود محبتی بینشان است چون از خانواده ها گسسته شدند روابط بر اساس روابط گاهی محبت سالم شکل نمی گیرد وقتی میبنند یک جمعی خوش اند و با محبت اند نشسته اند سر یک سفره با یک حال خوبی خوبی مشغول غذا خوردن هستند دلشان لک میزد و میامدند گاهی میگفتند ما هم دلمان میخواهد با اینها باشیم رومون نمیشود و ما خودمان را از سنخ اینها نمی دانیم اما دلمان میخواهد با اینها باشیم.خود روابط بین مومنین محبت ها اگر درست شکل گرفت خود این جاذبه ایجاد میکند که این جاذبه سبب میشود محبت اینها دافعه غیر نمی شود بلکه جاذب غیر میشود محبت مثل مغناطیس است که اگر این مغناطیس هر چقدر قوی تر بشود آن ذرات ناخالص را هم بهتر به خودش جذب میکند.یک موقعی است که ذرات خالص به این مغناطیس جذب میشوند اما وقتی که این محبت شدت پیدا کرد ذرات ناخالص هم کم کم به سمت این کشیده میشوند و جذب این میشوند و این مرکزیت قدرت دارد.لذا حضرات معصومین(علیه الاسلام)تمام زندگیشان جذابیت بود و حتی کسانی که می امدند ابتدا دشنام به حضرات میدادند با دو برخورد حضرت اینها از این رو به آن رو میشدند بعد میفرمودند(الله اعلمُ حيثُ يجعل رسالتَ) خدا میداند که چگونه رسالتش کجا قرار بدهد که در مکان و وجود شماست.این نگاه به محبت و ظرف محبت می تواند اعتصام ایجاد بکند.بحث اعتصام خیلی بحث گسترده ای است.

پاسخ به سوالات در انتهای جلسه:

در جریان اربعین محبت تجلی بسیار قوی دارد اما  بغض در جریان اربعین با اینکه باید شدید باشد از جهت وجودی اربعین که اصلا اساس اربعین در مقابل بطلان حیله ظالمین شکل گرفته بود که زینب و کاروان اربعین رسوا کردند در جهاد تبیین که حیله های دشمن اشکار شود.اما هنوز در حرکت های اربعین ما جریان آن بغض و کینه و دشمنی نسبت به دشمنان اشکاری و ظهورش کمتر است همین باعث میشود که محبت با وجود شکل گرفتن چون دشمنی در کنار این به فعلیت نرسیده در کنار اینها باعث میشود اختلاف امکان پذیر میشود و دشمن چون به عنوان دشمن مشترک شناخته نشده میتواند نفوذ بکند و لذا کار اعتصام به حبل الله یکیش این است که محبت را شدت دهد و دیگری بغض را شدت دهد بغض نسبت به بدی و محبت را نسبت به خوبی اگر بغض به بدی شدت پیدا نکند محبت به خوبی کفایت نمی کند چون محبت کشیده میشود و دین را هم جلوه خوبی میبیند

همانطور که امیرمومنین میفرماید که کار دشمنان این است که قسمتی حق و باطل را با هم مخلوط میکند ان وقت حق طلب به دنبال باطل میرود چون لباس حق بر تن باطل کردند.باطل شناس نمی شود اگر دشمن شناسی قوی بشود باطل شناسی هم قوی میشود حتی اگر لباس حق بر تنش باشد.لذا در اربعین ما متاسفانه این موضوع محقق نشده.مقام معظم رهبری یک تعبیر زیبایی دارد که میفرمایند حقیقت جریان امام حسین(علیه الاسلام) و این جلسات و هیئت ها سه چیز را میخواهد زنده بکند:محبت بین مومنان – بغض با دشمنان-ارتباط با امام. که ارتباط با امام مصحح آن دو مورد است یعنی آن ارتباط با امام مصحح این دو مورد است که این سه حقیقت میخواهد آشکار شود هر چقدر محبت بین مومنان شدیدتر بشود محبت به امام شدیدتر میشود.هر چقدر بغض به دشمنان شدیدتر بشود محبت به امام شدیدتر میشود.این حرکت مصداقیست.یعنی ما یه زمان در مفاهیم حرکت میکنیم بحث از محبت و بغض میکنیم اما یک موقع حرکت مصداقیست با محبت و بغض راه میفتیم و جلو میرویم که این محب و مبغض میشویم اگر محب و مبغض شدیم این حرکت به امام رسیدن شکل میگیرد.انشالله خدای سبحان این حقیقت محبت و بغض را که در این جریان دو ماهه برای ما اوجش در اربعین میتواند تجلی بکند ولی قسمت هایش تجلی پیدا کرده روز به روز برایمان برکاتش را بیشتر بکند.حالا روز اول است یه قدری بالاخره با تخفیف شروع میکنیم که انشالله دوستان هم زود خسته نشوند در جلسه بعدی شرح اصول کافی در خدمت دوستان هستیم.وسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

هنوز هیچ دیدگاهی وجود ندارد.

اولین کسی باشید که برای “ادب خادمی، جلسه 1” دیدگاه می‌گذارید;

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

میزان رضایت خود را در ارزیابی وارد کنید*

دریافت دوره آموزشی

لطفا جهت دریافت، اطلاعات خواسته شده را وارد نمایید