درس اخلاق هفتگی استاد عابدینی در مدرسه علمیه ثامن الائمه (علیه‌السلام)

موضوع جلسه: «شرح حدیث معراج»

ورود به ماه ذی القعده و شرح حدیث معراج (زهد 9)

سلام علیکم و رحمت الله

بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الَّرحیمِ الحمدلله ربِّ العالَمین وَ الصَّلاةُ وَ السَّلامُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطّاهِرین.

اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم وَ لَعنُ الدّائمِ عَلَی أعدائِهِم أجمَعین إلی یَومِ الدّین.

اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَةِ بنِ الحَسَن صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِی کُلِّ سَاعَةٍ وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً حَتَّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا.

ان­شاءالله از یاران و یاوران و بلکه سرداران حضرت باشیم صلواتی سرداری مرحمت کنید.

اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم.

هر چقدر عشق و علاقه داریم که به صاحبِ سفره­مان و میزبانمان حضرت معصومه سلام الله علیها ارادتمان را اظهار بکنیم که تولدِ حضرت ان­شاءالله نزدیک است و درپیش و ما کاملاً سرسپردۀ حضرت هستیم و اینجا از برکتِ حضرت داریم متنعّم می­شویم به نعمت­های دنیا و آخرت و اگر چشممان باز می‌شد و می‌دیدیم می‌فهمیدیم که چقدر ما باید نسبتِ به حضرت چقدر شاکر باشیم و چقدر درحقیقت محبت داشته باشیم، هرچقدر عشق و علاقه داریم که حضرت معصومه سلام الله علیها شفیعۀ ما باشند و روزیِ ما را در نظامِ علم و معرفت و نظامِ دنیا بیش از این قرار بدهند و برای مملکتِ ما ان­شاءالله به­واسطۀ وجود مبارک ایشان راحتی و گشایش بیشتری ایجاد شود صلوات دوم را بلندتر مرحمت کنید.

اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم.

 همۀ عرض ارادتمان و محبتمان را به حضرت زهرا سلام الله علیها با صلواتِ بر محمّد و آل محّمد ابراز کنیم.

اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم.

قبل از اینکه وارد بحثمان که شرحِ حدیثِ معراج بود نکته‌ای را دررابطه با مناسبتی که درپیش است که ما از جمعه که روز اول ماه است ان­شاءالله به­عنوان نگاهِ اخلاقی یک اربعین و چله‌ای را درپیش داریم که این 30 روز به­اضافۀ 10 روزِ ماه ذیحجّه منسوب به حضرت موسی علیه السلام است که “وَوَاعَدْنَا مُوسَىٰ ثَلَاثِينَ لَيْلَةً وَأَتْمَمْنَاهَا بِعَشْرٍ”[1] که این 30 روز به­اضافۀ 10 روزِ ذیحجّه به­عنوان میقات موسوی به­عنوان مواعدۀ با ربّ قرارِ با خدا برای موسی قرار داده شده بود و نتیجۀ او نتایج عظیمی بود که برای موسی علیه السلام و بنی اسرائیل به تبعِ حضرت ایجاد شد، خب این ایام اتفاقی نیست که این30 روز و این 10 روز در مواعده قرار گرفت یعنی این­جور نبود که بگوییم که ممکن بود این مواعده در روزهای دیگری اتفاق بیفتد ازقضا به این روز افتاد نه، این در نظام الهی روابطِ بین زمان و مکان و انسان یک رابطه‌های ویژه‌ای است هر کدام از این­ها روحی دارند هر کدام از این­ها مرتبۀعالی و خزائنی دارند که آن خزائن نشان می­دهد چه مناسبتی بین آن حقیقت و انسان و حرکتِ انسان و کمالِ انسان درکار است کسی­که از آن رتبه نگاه می‌کند به عالم می‌فهمد که هر روزی چه مائده‌ای برای انسان درپیش گرفته و دارد و ذخیره کرده لذا همان­جوری که مرحوم آقامیرزا جواد آقای ملکی تبریزی در کتاب شریف المراقبات می‌فرمایند زمان­ها منازلِ سلوک الی الله هستند و هر منزلی و هر زمانی یک منزل است که آن منزل یک اثرِ خاصی دارد غیر از آثارِ خاصِّ زمان­های دیگر چنانچه غذاها هر کدام خاصیتی دارند غیر از خاصیت غذای دیگر هر زمانی مرتبطِ با انسان یک خاصیت و اثری دارد که اگر انسان اثرِ آن زمان را به دست آورد مراقبۀ آن زمان را انجام داد آن­جور که وارد شده آن اثر را در وجودش تثبیت می­کند اما اگر نه غافلاً از آن زمان گذشت آن اثر برای این ایجاد نمی‌شود و به تعبیر ایشان اگر سال بعد هم موفق شد بر اینکه این زمان را درک بکند این زمانی که سالِ بعد است با زمانی که سالِ گذشته است متفاوت است یکسان نیست این­ها هم دو اثر دارد او رو از دست داد و البته ممکن است امسال را خلاصه چه کار بکند؟ کسب بکند به­خصوص با این نگاه که جریانِ این30 روزِ ماهِ ذیقعده مصادف است با ایامی که در تشریعِ حجّ از سابق هم بوده موکول به زمان حضرت موسی هم نبوده قبل از حضرت موسی ایامِ حجّ که از زمان ابراهیم خلیل بوده این حجّ از همان زمان تشریع شده و ادیان بعدی تأکید کردند لذا این مقدمۀ حجّ هم می­شود که در ایامِ دهۀ ذیحجّه آن به­اصطلاح اساسِ اعمالِ حجّ هم آنجا محقق می‌شود لذا کسانی­که قصدِ حجّ داشتند حتماً باید از این 30 روز حرکتشان را آغاز می‌کردند تا به ایامِ حجّ برسند لذا حالِ کسانی­که اهلِ حجّ بودند رفتن بود و سلوک بود و حرکت بود و رسیدنِ به حجّ بود و حالِ بقیه هم ارتباط پیدا می­کرد این­گونه نیست که فقط حجّ مخصوص کسانی باشد که توفیقِ رسیدن به مکه و مدینه را دارند تا در مکه به آن اعمال موفق بشوند، نه، به­لحاظ همین است که به همۀ ما توصیه شده که تقاضای حجّ را دائماً داشته باشیم تقاضای زیارت پیغمبر را دائماً داشته باشیم و به­خصوص در این ایام که عده‌ای کم کم دارند عازم می­شوند و آماده می­شوند برای رفتن حالِ دل­هایِ بقیه هم باید حالِ رفتن باشد بهره‌ای از این حجّ در وجود کسانی هم که اسمشان ثبت نشده برای رفتن در نیت و آن نگاه و طلب باشد اگر این در طلبِ انسان بود که در ادعیه این همه وارد شده این اعمال و مقدماتش را برای ما هم می­نویسند اما اگر نبود انسان گفت من که نمی­روم پس چه کاری دارم اصلاً بخواهم به این فکر کنم این باب را به رویِ خودش بسته لذا این ایامِ اربعینِ کلیمی در دین اسلام هم باعنوانِ حجّ و آماده شدن برای حجّ و بهره‌مندیِ از حجّ یک ایام مهمی است که ثبت و ضبط شده درست است حاجیان می­روند ولی حاجیان به نمایندۀ بقیه می­روند هرچقدر بقیه دلشان را با حاجیان آنجا همراه بکنند این‌ها هم بهره­مندند پس حواسمان باشد که اگر ما نمی‌توانیم برویم اگر درحقیقت این توفیق برای ما نشده راه را نبندیم طلبش باشد طلبش در این 40 روز مراقبه را داشتن محقق می‌شود مراقب باشیم که ببینیم چه کنیم که درِ دلمان به رویِ هر چیزی باز نشود به­خصوص که ماهِ ذیقعده اولین ماه حرام هم هست که بعد از سال دوباره این ماهِ حرام اولین ماهِ حرام است و چون ماهِ حرام اولین ماهِ حرام هم هست در ماهِ حرام قتال با مشرکین هم ابتدایی جایز نیست مگر اینکه آن‌ها آغاز بکنند اینجا در همین نگاه اگر انسان بابِ گناه با خدای سبحان را که یک حرب است یک جنگ است یک قتال است با خدای سبحان در این ماه برای خودش مراقبۀ بیشتری داشته باشد این‌ها را مرحوم آقامیرزا جواد آقای ملکی تبریزی می‌فرمایند که «هذا أوَّلُ أشهُرِ الحُرُم التّی حُرِّمَ فیها القِتال مَعَ الکُفّار وَ العاقِلُ»[2]، می­گوید وقتی این حکم جعل شد عاقل «یَتَنَبّه مِن ذلک» از این منتقل شود به اینکه «إلی حُکمِ المُحارِبَة و المُخالِفَة مَعَ الله»، می­گوید اگر اینجا به قتال با کفار هم منع شده قطعاً دیگر بابِ مخالفت و محاربه با خدا به اشدِّ وجه منع شده یعنی اینجا مراقبۀ بیشتری می‌خواهد که انسان نکند غفلتاً نکند عمداً سهواً از او به­اصطلاح عملی سر بزند که این عمل چه چیزی حساب شود؟ محاربۀ با خدا عصیانِ خدا مقابلۀ با خدا ثبت شود، بعد [می­فرماید]: «فَاجتَهِدی یا نفس» پس ای نفس بکوش «فی حِفظِ قَلبِکَ وَ بَدَنِکَ فی هذِهِ الأَشهُر» در این ماه‌های حرام یک نگاهِ ویژه مراقبۀ ویژه داشته باش تا این چه بشود؟ حواست جمع­تر باشد مراقبت بیشتر باشد همان­جوری که اگر انسان عملِ سیّئی انجام بدهد شاید بیش از ایامِ عادی نوشته شود اگر عملِ حَسَنی هم محقق بشود از ایامِ عادی بیشتر نوشته می‌شود پس خودش یک دوران غنیمتی است در عین اینکه دوران ترس است، ترس از اینکه انسان مبتلا به گناه نشود غنیمت به اینکه دورانی است که هر عملی اینجا اجرش مضاعف است به­لحاظ اینکه این حَرَمِ ویژه است اگر انسان درجایی­که مکانی که حرم است طاعتی انجام بدهد ویژه حساب می‌شود اگر در آن حرم عصیانی هم انجام بدهد ویژه حساب می‌شود اینجا هم زمانِ حرم است، گاهی مکانِ حرم است گاهی زمانِ حرم است گاهی مکان و زمانِ حرم با هم هم جمع می‌شود مثل کسی­که در بیت الله الحرام است ایامِ حجّ است ذیحجّه هست ذیقعده هست رفته آنجا و این جمعِ بینِ مکان و زمانِ حرام با هم می‌شود و لذا اعمال اثرش مضاعف است برای انسان منعی از اینکه زمان برایش مانع نباشد و مکان برایش حاجب نباشد هست یعنی این­جور نیستش که گذشته مانعِ انسان باشد که ادراکِ عمل در گذشته را داشته باشد آینده­ای را هم که این نیست حاجب از این نیستش که این در آینده عمل داشته باشد قبلاً راجع به این گفتگو کردیم لذا انسان سرگذشتِ بزرگان و اولیا و ائمه و انبیا را که می‌شنود اگر واقعاً دلش طلب کرد کاشکی من با این‌ها بودم هم امیرمؤمنان هم پیغمبر اکرم هم اولیا همه فرمودند با آن­ها در تمام سختی‌ها و اجرها و کمالاتِ آن‌ها شریک می‌شود اگر این طلب جدّی باشد و از آینده هم نسبت به امام زمان عجّل الله تعالی فرجه الشّریف اگر انسان طلب داشت که در آن زمان باشد و با تمامِ وجود درکنار حضرت قیام بکند روایات دارد که اگر این زودتر هم از دنیا رفت آنجا به او خطاب می‌شود می‌توانی برخیزی و درکنارِ او باشی لذا نه آینده حاجب است نه گذشته حاجب است نه مکان حاجب است اگر من در اینجا هستم و حاجیان مثلاً به کعبه و مدینه و به عتبات و این زیارتگاه­ها هر کدام که می­روند مانع از حضورِ من هم نیست من هم دلم را اگر راهی کردم در این مناسبت‌ها حقیقتاً برای من آن کمال محسوب می‌شود منتها به قدری از آن که مقدور است انسان انجام می‌دهد این شرطش است آن قدری که مقدور نیست چه هستش؟ خدای سبحان گفته مانعی نیست برای تو اگر واقعاً طلب داشته باشی باور داشته باشی خودت محروم نکنی خودت را با عدمِ باور برای تو نوشته می‌شود، این هم یک درحقیقت نگاه ویژه است، از جمله در این ماهِ شریفِ ذیقعده یکشنبه‌های ما هست که آن نمازِ ویژۀ ماهِ ذیقعده است که حتماً انسان باید نماز توبه که یک تدارکِ ویژه‌ای از قبل برای او داشته باشد در روایت دارد که وقتی­که پیغمبر اکرم روز یکشنبۀ از ماهِ ذیقعده می‌فرماید که از پیغمبر روایت است[3]: «خَرَجَ رَسُولُ اللَّهِ ص يَوْمَ الْأَحَدِ فِي شَهْرِ ذِي الْقَعْدَةِ فَقَالَ يَا أَيُّهَا النَّاسُ مَنْ كَانَ مِنْكُمْ يُرِيدُ التَّوْبَةَ» کدام یک از شما هستند که دلشان توبه می‌خواهد ارادۀ توبه کرده؟ «قُلْنَا كُلُّنَا نُرِيدُ التَّوْبَةَ يَا رَسُولَ اللَّهِ»، مگر می­شود باب توبه باز باشد و ما نخواهیم، آن توبه‌ای که نقصِ انسان را جبران می‌کند آن توبه‌ای که اقتضاءِ کمال برای انسان ایجاد می‌کند هم رفعِ ما نمی‌کند هم اقتضاءِ کمال می‌کند «فَقَالَ ع اغْتَسِلُوا وَ تَوَضَّئُوا وَ صَلُّوا أَرْبَعَ رَكَعَاتٍ»، غسل کنید وضو بگیرید و چهار رکعت نماز «وَ اقْرَءُوا فِي كُلِّ رَكْعَةٍ فَاتِحَةَ الْكِتَابِ مَرَّةً» یک بار حمد و سه بار قُلْ هُوَ اللَّهُ و دو به­اصطلاح قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ و قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ را هر کدام از این­ها را هم در هر رکعت یک بار، سه بار قُلْ هُوَ اللَّهُ یک بار هم هر کدام از این دوتا، «ثُمَّ اسْتَغْفِرُوا» بعد از این چهار رکعت هفتاد بار استغفار کنید، «ثُمَّ اخْتِمُوا بِلَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ»، با این ذکر تمام کنید «ثُمَّ قُولُوا»، این­ها در مفاتیح هم هست یعنی دوستان در مفاتیح برای یکشنبه هست من فقط از بابِ اینکه در ذهنمان بماند آخرش این را بگویید «يَا عَزِيزُ يَا غَفَّارُ اغْفِرْ لِي ذُنُوبِي وَ ذُنُوبَ جَمِيعِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ»، فقط برای خودش طلب استغفار می‌کند بلکه برای همۀ مؤمنین، این چقدر وجود سعه پیدا می­کند دردِ بقیه را دردِ خودش می­بیندنقصِ بقیه را نقصِ خودش می‌بیند راضی فقط خودش را از این نقص نجات بدهد بلکه می­گوید بقیه را هم با خودم بیاورم بالا بقیه را هم به این کمال برسانم، این نگاه باید در وجود ما نهادینه بشود می‌فرماید که: «اغْفِرْ لِي ذُنُوبِي وَ ذُنُوبَ جَمِيعِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ فَإِنَّهُ لَا يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا أَنْتَ ثُمَّ قَالَ ع مَا مِنْ عَبْدٍ»، حضرت فرمودند اگر کسی این کار را انجام بدهد «مَا مِنْ عَبْدٍ مِنْ أُمَّتِي فَعَلَ هَذَا إِلَّا نُودِيَ مِنَ السَّمَاءِ»، بین ملائکه این ندا می‌پیچد «يَا عَبْدَ اللَّهِ اسْتَأْنِفِ الْعَمَلَ»، آنجا خطاب می­شود یعنی از به­اصطلاح ملکوتِ عالم خطاب می‌شود که این بنده اعمالش چه شده؟ گذشته­اش پاک شد «اسْتَأْنِفِ الْعَمَلَ»، مثل کسی­که می­گویند وقتی می­رود حجّ برمی‌گردد «كيوم ولدته أمه»[4] مثل کسی است که از روز اول مادر او را زاده، این به­لحاظ گناهان و به­لحاظ انحرافاتِ وجود است اما به­لحاظِ کمالات خدای سبحان آن­ها را محو نمی‌کند آن­ها باقی است آن‌ها سرِ جایش هست رحمتِ الهی این است که آن نقص را می‌آمرزد و آن کمال را تازه بال و پر می­دهد لذا می‌فرماید: «اسْتَأْنِفِ الْعَمَلَ فَإِنَّكَ مَقْبُولُ التَّوْبَةِ مَغْفُورُ الذَّنْبِ» که تو توبه­ات قبول شد و گناهت آمرزیده شد «وَ يُنَادِي مَلَكٌ مِنْ تَحْتِ الْعَرْشِ أَيُّهَا الْعَبْدُ بُورِكَ عَلَيْكَ وَ عَلَى أَهْلِكَ وَ ذُرِّيَّتِكَ»، خوش به حالِ تو خوش به حالِ تو که چنین توفیقی را پیدا کردی آن هم نه فقط برای خودت «أَيُّهَا الْعَبْدُ بُورِكَ عَلَيْكَ وَ عَلَى أَهْلِكَ وَ ذُرِّيَّتِكَ»، این عملِ تو به خانوادۀ تو هم سرایت می‌کند به فرزندان و ذرّیّۀ تو هم سرایت می‌کند حتی ممکن است ذرّیّۀ انسان یک کودکِ شیرخواری باشد ممکن است کودکِ در رحمی باشد جنینِ در رحم باشد می­گوید بر آن هم برکت ایجاد می­شود لذا اگر این عمل را در خانه انجام دادند برای همۀ اهل خانه این برکت ایجاد می­شود «وَ يُنَادِي مُنَادٍ آخَرُ أَيُّهَا الْعَبْدُ تَرْضَى خُصَمَاؤُكَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ» یک مَلَک دیگری خطاب می­کند چون هر کدام از این­ها دست اندرکارِ کاری هستند در ملکوتِ عالم او درحقیقت موکّلِ بر آن کار بود و این موکّل بر این کار است او برای مغفرتِ ظنّ [نمی­دانم کلمه را درست شنیدم یا نه 19:05] به خودش و خانواده‌اش و فرزندانش بود لذا بشارت می‌دهد این برای آن راضی شدنِ خصما و حقّ الناس است می­گوید: «وَ يُنَادِي مُنَادٍ آخَرُ أَيُّهَا الْعَبْدُ تَرْضَى خُصَمَاؤُكَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ»، کسانی­که از تو حقّ الناسی طلب داشتند با این کار در روز قیامت راحت‌تر از تو راضی می­شوند چون می‌دانید روز قیامت باید حقّ الناس ادا شود تا رضایت ایجاد شود، درست است؟ می­گوید آن­ها دلشان نرم می­شود با این نگاه، خدا آن­ها را آماده‌تر می‌کند، نمی­گوید تمام شد نمی­گوید دیگر حقّ الناس را ادا نکن اما بیان این است «تَرْضَى خُصَمَاؤُكَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ» دلشان نرم‌تر می‌شود از تو زودتر راضی می­شوند آن­هایی که حقّی به گردنِ تو دارند، «يُنَادِي مَلَكٌ آخَرُ أَيُّهَا الْعَبْدُ تَمُوتُ عَلَى الْإِيمَانِ وَ لَا أَسْلِبُ مِنْكَ الدِّينَ»، نماز را اگر توبه را خواندی مراقبۀ بر این نماز کردی این در وقتِ مرگ تا وقتِ مرگ ایمانت محفوظ­تر می‌ماند و ایمان از تو سلب نمی‌شود، «تَمُوتُ عَلَى الْإِيمَانِ وَ لَا أَسْلِبُ مِنْكَ الدِّينَ وَ يُفْسَحُ فِي قَبْرِكَ وَ يُنَوَّرُ فِيهِ»، این گشایش قبر ایجاد می‌کند تنگنای قبر را جبران می‌کند یعنی آثارِ این در قیامت به گونه­ایست در وقتِ مرگ به گونه­ایست در دنیا به گونه‌ایست که دین را حفظ می‌کند، یُثَبِّتُ اللهُ الّذینَ آمَنوا بِالقولِ الثّابِت فِی الحَیاةِ الدُّنیا و فی الاخِرَة[5] که انسان را تثبیت می­کند، از لغزشگاه‌هایی که ممکن است باعثِ لغزشِ انسان بشود انسان را مانع می­شود خدا، یک­دفعه می‌بینی قصدِ بدی هم کردش، کارِ بد، اما توفیق پیدا نمی‌کند که موفق بشود، توفیق نگوییم بگوییم نمی‌تواند آن کار را انجام بدهد لذا آن کار را مانع می­شود خدا برایش تا به کارِ بد این درحقیقت نتواند دست بزند، این نمی‌داند آدم از کجاست چرا نشد همه شرایط جور بود اما نشد این گاهی نشان می­دهد تو سالِ قبل دو سالِ قبل این نماز را داشتی خدا دارد تو را حفظ می­کند با این لذا اگر هر چقدر تکرار بشود این قوی‌تر می­شود هر چقدر این مراقبۀ انسان در این نمازِ توبه شدیدتر باشد اثرِ این بیشتر می‌شود و همین­جور ادامه دارد که «يُنَادِي مُنَادٍ آخَرُ أَيُّهَا الْعَبْدُ يَرْضَى أَبَوَاكَ»، پدر و مادرت را از تو خوشنود می‌کنیم چون خیلی حقِّ عظیمی است، «وَ إِنْ كَانَا سَاخِطَيْنِ»، اگرچه بر تو غضب داشتند بالأخره آن­ها را ما راضی می‌کنیم یعنی تو موفق نشدی اما ما راضیشان می‌کنیم وَ یُغفَر لِأَبَوَيْكَ لَكَ وَ لِذُرِّيَّتِكَ[6]، یُغفَر لِأَبَوَيْكَ ما پدر و مادرِ تو را هم با این نمازی که تو خواندی مورد مغفرت قرار می­دهیم، وَ لَكَ و برای خودت «وَ لِذُرِّيَّتِكَ»، هم از جانب صعودی، این «أَبَوَيْكَ» هم فقط پدر و مادرِ یک پدر و مادرِ اولیۀ مستقیم نیست بلکه آباء است همچنان که ذرّیّه فقط یک فرزندِ بی‌واسطه نیست بلکه ذرّیّه چه هستند؟ ابراهیم خلیل وقتی­که خطاب شد که “إنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا”[7] حضرت آنجا درخواست کرد “وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ”، ذرّیّه­ا‌ش را چه کسی دید؟ تا هزاران سال بعد که لذا پیغمبر اکرم می‌فرماید و روایات ما دارد ما آن ذرّیّۀ او هستیم که در رابطه با عهد برای ما ثابت ماند و قبول شد لذا خودشان را ذرّیّه می‌بینند، اطلاقِ ذرّیّه، یا آنجایی که می‌فرماید که: “أَبُوهُمَا صَالِحًا”[8] در قرآن آن دیواری را که بنا کرد خضر و بعد گفتند پدر و مادرِ این دو یتیم صالح بود خدا آن گنج را برای این­ها خواست حفظ بکند در روایت دارد که بینِ آن پدر و مادر و این فرزندان 70 نسل واسطه بود یعنی پدر و مادرِ 70 نسلِ پیشِ این بودند که عملِ آن‌ها برای این 70 نسلِ بعد اثر داشت لذا این “وَمِنْ ذُرِّيَّتِي” دامنۀ وجودِ انسان است فقط به نسلِ اولی ختم نمی­شود، خب این آثار اگر باور صورت بگیرد به آن چقدر انسان باید مراقبه داشته باشد حواسش باشد از حالا که یک همچنین عملی را اگر می‌خواهد محقق بکند از امروز من مراقب باشم که یکشنبه که می‌رسد یکشنبه حتماً در بهترین وقت مناسب‌ترین وقت این کار را انجام بدهم اگر به ما گفته بودند امروز که یکشنبه به شما اگر حواستان جمع باشد مثلاً 100 میلیون پول می­دهند چه­جور حواسمان از امروز بود که یکشنبه آن ساعتِ خاص بهترین وقت ببینیم چه موقع مناسب‌ترین است از دست ندیهم یک­موقع این 100 میلیون را اینجا این همه برکات برایش ذکر شده پس هر چقدر انسان از قبل از ورودِ به یکشنبه مراقبه داشته باشد حواسش باشد به همان نسبت در ورودِ به یکشنبه و ورودِ به این نماز بهره می­برد و نتیجه می‌گیرد اما اگر از امروز حواسش پرت بود خواست روزِ یکشنبه فقط، عیب ندارد آن هم خوب است اما درعین حال به همان اندازه هم بهره می­برد، «وَ أَنْتَ فِي سَعَةٍ مِنَ الرِّزْقِ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ» می­گوید در سعه­ای از دنیا و آخرت قرار می­گیری چون گناه ضیق ایجاد می‌کند “وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكًا”[9]، و توبه رفعِ مانع می­کند و این رفعِ مانع سعۀ رزق در دنیا و آخرت را ایجاد می­کند گشایش ایجاد می‌کند، بعد دنبالش می‌فرماید: «وَ يُنَادِي جَبْرَئِيلُ ع أَنَا الَّذِي»، این دیگر آن به­اصطلاح می­گویند می‌فرماید که “لَهُمْ مَا يَشَاءُونَ فِيهَا وَلَدَيْنَا مَزِيدٌ”[10] یک اضافه هم دارد می­گوید این اضافه‌اش دیگر این است که «وَ يُنَادِي جَبْرَئِيلُ ع» جبرئیل که مَلَکِ اعظم است می‌فرماید «أَنَا الَّذِي آتِيكَ مَعَ مَلَكِ الْمَوْتِ» «وَ آمَرُه[11] أَنْ يَرْفُقَ بِكَ»من با ملک الموت وقتی می‌خواهد تو قبض روح بشوی می­آیم امر می‌کنم، چون ملک الموت دونِ جبرئیل است از شؤونِ جبرئیل سلام الله علیه است یعنی از خدمه و حشمِ جبرئیل است، درست است؟ لذا امرِ جبرئیل در آنجا چیست؟ در آنجا ساری و جاری است، جبرئیل می­گوید من آن روز می­آیم و امر می‌کنم «أَنْ يَرْفُقَ بِكَ» که «لَا يَخْدِشَكَ أَثَرُ الْمَوْتِ»، هیچ اثر موت در تو هیچ جراحتی سختی­ای ناراحتی ایجاد نکند، «إِنَّمَا تَخْرُجُ الرُّوحُ مِنْ جَسَدِكَ سَلًّا»، خیلی آرام این روح از جسد تو خارج بشود مثل کَشَمِّ ریاحین مثل گلی که بو می­شود، «قُلْنَا يَا رَسُولَ اللَّهِ»، خطاب شد وقتی این­ها را پیغمبر فرمود، این­ها را پیغمبر می­فرمود که: «قُلْنَا يَا رَسُولَ اللَّهِ لَوْ أَنَّ عَبْداً يَقُولُ هذا فِي غَيْرِها[12]» چی؟ اگر غیر از یکشنبۀ ماه ذیقعده این کار را بکند مثل یکشنبه‌های دیگرِ ماه‌هایِ بعدی یا غیرِ یکشنبۀ اول، ببینید مراتب دارد: یکشنبۀ اول غیر از یکشنبۀ اول، یکشنبۀ دوم یکشنبه، غیر از ماه ذیقعده یکشنبه‌های دیگر غیر از یکشنبه روزِ دیگر، این­ها مراتب است دیگر هر کدام هر قدر نزدیک­تر است اثر نزدیک­تر است، «فَقَالَ ع مِثْلَ مَا وَصَفْتُ»، همۀ درحقیقت ایامِ دیگر هم به این عنوان اگر انجام بشود همین درحقیقت اثر را برای او محقق کردند اما منتها این یکشنبه‌ها یک آثارِ ویژۀ خودش را دارد توجهِ ویژه را دارد، «إِنَّمَا عَلَّمَنِي جَبْرَئِيلُ ع هَذِهِ الْكَلِمَاتِ أَيَّامَ أُسْرِيَ بِي‌»، به من مالِ آن زمانی است که خدا من را به معراج برد که این هم ربطش با حدیثِ معراج که پیغمبر می‌فرماید این‌ها را شب معراج به من یاد دادند که من برای شما آوردم. ان­شاءالله خدای سبحان توفیقِ توبۀ حقیقی و بقاءِ بر توبه را برایمان و دوامِ بر توبه را و توبۀ مکرّر را که توّاب باشیم که انبیا توّاب بودند و خدای سبحان توّاب است در رجوعِ به عبد در قبولِ توبۀ عبد، ما توّاب باشیم در رجوعِ به خدا و خدا توّاب است در چی؟ قبولِ توبۀ عبد. ان­شاءالله توبۀ مکرّر و توبۀ مستمر و توبۀ حقیقی را به همه­مان عنایت بفرماید. توصیه می‌کنم حتماً دوستان بقیۀ این به­اصطلاح کتابِ المراقبات را در مراقبۀ ماه ذیقعده و ذیحجّه حتماً بخوانند یک مراقباتِ زیادی را در ماه ذیقعده دارد حال انسان حتماً متفاوت خواهد شد ان­شاءالله، یک صلوات بفرستید.

اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم.

 حالا وقت تمام شده اما درعین حال از بابِ اینکه حدیث معراجمان را زمزمه­ای کرده باشیم یک بالأخره دقایق کوتاهی را از آن ان­شاءالله می­خوانیم که این به­اصطلاح بهره‌مندِ از این حدیث هم شده باشیم.

در این فراز بودیم که خدای سبحان فرمودند که خطابِ به پیغمبر اکرم که «يا أحمد إن أحببت أن تكون أورع الناس فازهد في الدنيا وارغب في الاخرة فقال: یا إلهي كيف أزهد في الدنيا»[13]، چگونه زهدِ در دنیا بورزم؟ «فقال»، بیان این بود که زهدِ در دنیا چگونه است؟ «خذ من الدنيا کَفافاً من الطعام[14]والشراب واللباس ولا تدخر شیئاً لغد[15]ودم على ذكري» به اندازه‌ای که لازم داری داشته باش ذخیره سازی نکن، این نگاه که انسان به اندازه­ای که لازم است داشته باشد یک معنای عمیق درونش هست اگر انسان مسافر باشد در جایی که سفری است و مسافر است آیا بی­خود بار و بندیل اضافه برمی‌دارد؟ ببین بعضی­ها درسفر خیلی درحقیقت مشقّتِ سفر دارند یعنی چندین برابرِ آن چیزی که لازم دارند چه کار می‌کنند؟ احساس می‌کنند لازم دارند و برمی‌دارند همراهِ خودشان اما این خستگیِ کشاندنِ این بار به تنشان می‌ماند دائم باید این را حمل بکنند از این­طرف به آن­طرف بعد هم می‌بینی به اندازۀ یک دهمِ او مصرف شد و استفاده شد حالا چه لباس باشد چه وسایل دیگر باشد چون یک حرصی در رفتن برای خودش یک نگاهی در ماندن دارد می­گوید اگر کسی حالش این­جور بود که توجه داشت سفریست به اندازۀ سفر، دنیا یک دارِ اقامت نیست دارِ قرار نیست دارِ درحقیقت رحل است اَلرَّحیل در اینجا هست به اندازۀ این بردارد به اندازۀ این چی هستش؟ می‌فرماید به اندازۀ این این است که «خذ من الدنيا کَفافاً من الطعام» آن که لازم است به اندازۀ لازم، بالأخره انسان نیاز دارد لابُدَّ لِإبنِ آدم که چه باشد؟ مِن أکلَه[16]از خوردن ناچار است خدا این را قرار داده اصلاً که باید بخورد، اما یک­موقع انسان خیلی تشریفات می‌چیند یک­موقع انسان ساده می­گیرد آن کسی­که ساده می­گیرد لذت بیشتری می‌برد یا آن که تشریفات می­چیند؟ یک­موقع ساده‌گیری به این است که نخورد ما نمی­گوییم نخورد می­گوییم ساده بگیرد فشار به خودش نیاورد گاهی 3 ساعت وقت صرف می­کند 4 ساعت وقت صرف می‌کند تا یک غذا درست کند حالا 10 دقیقه هم می‌خواهد این غذا را بخورد حالا انقدر هم خلاصه نمی‌خواست انسان سختی برای خودش و وقت، بله یک حدّی که، یک­موقع هست یک خانومی و مادری در خانه وقت می­گذارد برای همسر این خدمت برای او به­عنوانِ یک خدمت محسوب می­شود اما خودِ انسان برای خودش بخواهد این وقت را صرف کند این ارزش ندارد که چند ساعت انسان وقت صرف کند تا بخواهد خلاصه یک وعده غذا را بخورد تا تمام شد وعدۀ بعدی شروع می­شود باید برای آن آماده باشد یعنی کانّه یک دور و یک چرخۀ باطلی در زندگیش ایجاد می‌شود، می‌گوید «خذ من الدنيا کَفافاً من الطعام والشراب واللباس»، این کفاف یعنی انقدری که لازم است نه به­عنوانی که فقط یک حدِّ ضرورت هم نمی‌گوید، نمی­گوید حدِّ ضرورت، نه، می­گوید «کَفافاً» آن که کفاف می­دهد آن که بالأخره انسان مصرف دارد، «ولا تدخر»، علامتش هم این است «شیئاً لغد»، برای فردا نمی‌خواهد ذخیره­سازی بکنی، «ولا تدخر شیئاً لغد ودم على ذكري»، این «ودم على ذكري» یعنی چه؟ یعنی تو اینجا مسافری تو اینجا سفری هستی تو باید از اینجا حواست به رفتن باشد اگر به ماندن شد در اینجا می­شود او که درحقیقت نه همۀ وقتت صرفِ او شده، علامتِ اینکه انسان خوردنش خوابیدنش لباسش این­ها نسبتِ به دنیا چگونه هستش نشان می­دهد این چقدر آخرتی است چقدر دنیایی است اگر حواسش به این‌ها باشد وقتش به این­ها صرف شود خب این می­شود درحقیقت چه؟ حالش اقامتِ در دنیا، سفری نیست، حالِ سفر ندارد، بعضی از اساتیدِ ما بودند یک­موقع یک ساک دستِ یک کسی می‌دیدند یک چیزی که مثلاً بقچه بسته‌ای بود آن­وقت­ها بقچه بود گاهی می­بستند یک بقچۀ بسته‌ای می‌دیدند حالشان منقلب می­شد اصلاً یعنی یک­جوری می‌شد کانه این رفتن را ذکر می­دید «دم على ذكري» یعنی رفتن را ذکر ببیند که من اینجا ماندنی نیستم اگر انسان این حال برایش باشد خیلی تفاوت می­کند در بهره­مندیِ از دنیا درعین این که این هم بهره­مند است و لذت می‌برد با کسی­که اینجا را دارالاقامه­اش می‌داند مقیمِ در اینجا و فکر می‌کند اصلاً برای اینجا خلق شده پس باید تمامِ وقتش را برای اینجا [بگذارد] کسی­که در سفر است لذت می‌برد از سفر خوردن و خوابیدن دارد در سفر خانه و مسکن تهیه می‌کند در سفر اما حواسش هست که حالا اینجا درحقیقت تمامِ توجهش را همّش را صرفِ این نکند، این به­اصطلاح روایتِ شریف حالا با روایاتی درحقیقت شرح می‌شود که دیگر فرصتِ شرحِ بقیه‌اش نمانده اما همین مقداری که اگر کسی «رَضِيَ مِنَ اللَّهِ بِالْيَسِيرِ مِنَ الْمَعَاشِ»[17] اگر کسی به یسیرِ آسانِ از معاش این راضی شد «رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ[18] بِالْيَسِيرِ مِنَ الْعَمَلِ» اگر اینجا با کم راضی شد با آسان راضی شد سخت نگرفت خدا هم می­گوید من هم عمل نسبت به این با کمِ عملِ این راضی می­شوم، این هم چقدر زیباست! رضایت الهی از کمِ عملِ این در قبالِ کسی­که اینجا حریص باشد می­گوید نه از او از کمِ عملش راضی نمی­شوم همچنان که او در اینجا حریص بود با صفتِ خودش با او معامله می‌کنم اینجا با صفتِ کسی­که یسیرِ از معاش را راضی می‌شد خدا معامله می‌کند اگر کسی هم حریص بود با همین صفت، می­گوید من هم با حرص [معامله می­کنم] می­گویم کجاست عملت؟ عملِ کم بیاورد می­گویم این فایده‌ای ندارد این خودت هم اگر جای من قاضی بودی راضی به این نمی‌شدی چنانچه در دنیا راضی به این نبودی، چقدر زیباست این نگاه! که هر کاری ما بکنیم با دنیایمان خدا نسبت به عملمان با ما همان­جوری است اگر حریص بودیم بر دنیا می­گوید من هم حرصِ بر عمل را از شما می‌خواهم، حالا کجاست حرصِ بر عمل؟ اگر یسیرِ از دنیا را راضی شدید خیلی سخت نگرفتید من هم سخت نمی‌گیرم با شما در عمل با کمِ عمل هم راضی می­شوم. ان­شاءالله خدای سبحان رضایت و قناعت خودش را روزیِ همۀ ما بگرداند.

برنامه دارید؟ استفاده می‌کنیم تا ان­شاءالله تشریف بیاورند و بهره‌مند بشویم یادمان نرود اربعینی در پیش داریم یکشنبۀ اولِ ماهی در پیش داریم و نماز توبه‌ای تولد حضرت معصومه سلام الله علیها روز اول و دهۀ کرامت را درپیش داریم تولد حضرت و تولد امام رضا علیه السلام را در این دهه و همچنین مناسبت‌های دیگری که در این ایام هستش را مراقبۀ این‌ها را از دست ندهیم، هر چقدر دوست داریم خدای سبحان توفیق عملِ بهتر و زیباتر [و] بالاتر را روزیمان بکند و در این ایام ما را از نمازِ توبه بهره‌مند بکند که بتوانیم گناهامان را ببخشد و بیامرزد و آن فرمایشات که در روایت بود را بهره‌مند بشویم تا تشریف می­آورند متوسل می­شویم و تضرع داریم صلوات بلند مرحمت کنید.

اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم.

[1] اعراف/ 142

[2] المراقبات- المیرزا جواد الملکی التبریزی- تحقیق: سید عبدالکریم محمد الموسوی- مراجعه و تصحیح: مؤسسة دار الاعتصام للطباعة و النشر و التحقیق- ص 301

[3] اقبال الاعمال،ط القدیمة- السید بن طاووس- دارالکتب الاسلامیة،تهران- ج 1- ص 308

[4] التفسیر الصافی- محسن الفیض الکاشانی- الهادی- ج 1- ص 239- ذیلِ آیۀ 203 سورۀ بقره

[5] نسخۀ استاد با نسخۀ قابل استفادۀ من کمی تفاوت است که در جملات قبل در حدِّ چند کلمه بود که در معنی تأثیرِ خاصّی نداشت ولی این جمله در نسخۀ من نیست

[6] نسخۀ من: «وَ غُفِرَ لِأَبَوَيْكَ ذَلِكَ وَ لِذُرِّيَّتِكَ»

[7] بقره/ 124

[8] کهف/ 82

[9] طه/ 124

[10] ق/ 35

[11] این کلمه در نسخۀ من نیست

[12]نسخۀ من: يَقُولُ فِي غَيْرِ الشَّهْرِ

[13] بحار الانوار- العلامة المجلسی- مؤسسة الوفاء- ج 77- ص 22

[14] نسخۀ من: خفا من الطعام

[15] نسخۀ من شیئاً ندارد

[16] «مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ سِنَانٍ عَنْ صَالِحٍ النِّيلِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يُبْغِضُ كَثْرَةَ الْأَكْلِ وَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع لَیسَ  لِابْنِ آدَمَ بُدٌّ مِنْ أَكْلَةٍ يُقِيمُ بِهَا صُلْبَهُ فَإِذَا أَكَلَ أَحَدُكُمْ طَعَاماً فَلْيَجْعَلْ ثُلُثَ بَطْنِهِ لِلطَّعَامِ وَ ثُلُثَ‌ بَطْنِهِ لِلشَّرَابِ وَ ثُلُثَ بَطْنِهِ لِلنَّفَسِ وَ لَا تَسَمَّنُوا تَسَمُّنَ الْخَنَازِيرِ لِلذَّبْحِ» الکافی- الشیخ الکلینی- الاسلامیة- ج 6- ص 269 و 270

[17] همان، ج 2، ص 138

[18] نسخۀ من: مِنهُ

هنوز هیچ دیدگاهی وجود ندارد.

اولین کسی باشید که برای “شرح حدیث معراج (33)” دیدگاه می‌گذارید;

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

میزان رضایت خود را در ارزیابی وارد کنید*

دریافت دوره آموزشی

لطفا جهت دریافت، اطلاعات خواسته شده را وارد نمایید