بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع:باب۳ اتمام فصل۱۵ حدیث ۱۷- یومُ القِیَامَةِ هُوَ یَومُ قِیامِ القَائِم‏ – مرتبه ای از قیامت در قیام امام زمان(عج) است – بیانی کلیدی درفهم حقایق ظهور که پایان حیات شیطان و آغاز حیات توحیدی عموم انسان‌هاست

بحثی که در جلسه قبل مطرح کردیم، بحثی است که در هستی شناسی و انسان شناسی جایگاه مهمی دارد.

اینکه شیطان یکبار در زمان ظهور و یکبار در زمان رجعت و یکبار در نفخ صور اولی ذبح میشود، این یک بیان هستی شناسی دارد و یک بیان انسان شناسی دقیقی دارد. شاید جای کارش خالی مانده است. با دو نگاه. افق آینده انسان به اینجا  میرسد. نمیتوانیم تصور کنیم که اگر در عالم هستی شیطنت نباشد. تصوری نداریم. لایعبد الا الله. حقیقت زندگی که در طول تاریخ انبیاء فقط تجربه کرده بودند و بعضی از اولیاء که مخلصین بودند، این تجربه میخواهد عمومیت پیدا بکند.

چقدر ابتلا و سختی ایجاد میشد تا همچنین شخصی برسد به مرتبه مخلصین. این میخواهد د رمرتبه ظهور عمومیت پیدا بکند. چقدر باید فتنه ها و آشوب ها و ابتلائات سنگینی را پشت سر گذاشته باشد تا مردم همه به این مرتبه از لیاقت برسند که باب شیطان از عالم مسدود بشود. با اجبار مسدود نمیشود. اگر جبر باشد خلاف حقیقت انسانی است که باید با اختیار به این کمال برسد. همچنان که در انبیاء با جبر محقق نشده. اگر شیطان نباشد چطور عالم اراده میشود و کمال چه معنایی پیدا میکند… تا جایی که شیطان هست مقابله با شیطان کمال ایجاد میکند. اگر شیطان نباشد کمال چه معنا پیدا میکند. حیات انسانی چگونه محقق میشود؟ اگر وهم نباشد غلبه عقل چه معنا پیدا میکند. شیطان کارش وهم است. امور وهمانی منشا نفوذ شیطانند. اگر این مسئله رویش کار بشود و دقت بشود، آن دفعه از المیزان نقل شد که از ابن عباس نقل شده است که یوم الوقت المعلوم تا وقتی است که انسان تکلیف دارد. ایشان اعتراض میکنند که یوم وقت معلوم تا وقت تکلیف نیست. تلازمی بین شیطان و تکلیف نیتس. تلازم بین شیطان و معصیت است. تا وقتی که معصیت امکان پذیر است شیطان هست. اینها خیلی ظریف است. یک بحث هستی شناسی دقیقی در رابطه با وجود انسان دارد میشود. انسان را دارد کالبد شکافی میکند. بسیار دقیق که عالمی که انسان میخواهد د رانتظارش است و برسد، به جایی میرسد که این حقیقت در مرتبه ای محقق میشود که شیطان در آن نفوذ ندارد. آن عالمی که وعده داده شده است بهش که در روز ظهور محقق میشود، امروز هم امکان پذیر است. امروز هم این عالم تحققش امکان پذیر است. منتها تحقق این امروز به صورت فردی امکان پذیر است. در آن روز به صورت اجتماعی و فراگیر. آن روز همه به این درجه میرسند. امروز افراد به این درجه میرسند. اگر تلازم بین شیطنت و معصیت باشد، یوم وقت معلوم میخواهد نشان بدهد کی است. ابن عباس گفت تلازم بین تکلیف و شیطان است. مرحوم علامه میگوید تلازم بین تکلیف و شیطان نیست. تلازم بین معصیت و شیطان است.

-تکلیف باشد چطور معصیت معنا میدهد؟

تکلیف باشد ولی معصیت نباشد. دایره وجود تکلیف وسیع تر از دایره وجود معصیت است. امکان ندارد که معصیت باشد و تکلیف نباشد. امکان دارد معصیت باشد و تکلیف باشد. اما ممکن است جایی تکلیف باشد ولی معصیت نباشد.عام و خاص مطلق است. دایره تکلیف اوسع است از معصیت. ممکن است برهه ای از عالم باشد که تکلیف باشد ولی معصیت نباشد. در این دوره شیطان در کار نیست. اگر در آن دوره تکلیف باشد ولی معصیت نباشد، شیطان هم در کار نیست. مرحوم علامه میفرمایند اینکه خداوند تغییر داد عبارت شیطان را که انظرنی الی یوم یبعثون، خداوند تغییر داد که الی یوم الوقت المعلوم. این شیطنت شیطان تقاضایش این بود که تا روز قیامت… اگر اجابت مطابق سوال میشد، دوران برزخ را هم شامل میشد. شیطان در دوران برزخ هم مهلت داشت و سلطه پیدا میکرد. تاثیر گذار بود. چون اجابت بدون تاثیر نمیشود.شیطان حقیقتش وسوسه است. حقیقت شیطان بودن وسوسه است. اگر وسوسه نباشد، شیطان نیست. حقیقت شیطان یک ذاتی نیست که وسوسه کردن شغلش باشد. نه. خود وسوسه کردن ذاتش است که اگر این وسوسه نباشد آن ذات نیست. در ملائکه هم همینطور است که حقیقت فعل ملائکه ملائکه را از هم ممتاز میکرد که این ملک میشد ملک وحی و آن ملک میشد ملک باد. ذوات متعدده نبودند که افعال مختلف داشته باشند. بلکه افعال مختلفه اینها را از هم ممتاز میکرد. اینها مطالب بسیار سنگین و دقیق معرفتی است. اگر این فعل ملک که تدبیرش بود برداشهته بشود، آن ملک نیست. در نفخ صور اول که وجود مادی نفخ میشود و مت به آنها تعلق میگیرد و از دایره آن وجود مادی بر چیده میشوند، به دنبال او در روایت دارد عالم مجردات هم پس از این مورد موت قرا رمیگیرند. یعنی چی پس از این؟ وقتی این نباشد تدبیری در کار نیست. حیثیت ملائکه برای این بود. سجده معنایش روشن میشود. سجده ملائکه بر انسان که انسان خلاصه عالم است ،خوب معنا پیدا میکند. قوام وجود آن ملائکه به انسان کامل میشود.

اینکه خداوند فرمود الی یوم الوقت المعلوم، نشان میدهد که شیطان در برزخ سلطه ندارد.بروز سلطه اش در دنیا آنجا هست. اما آنجا تصرف جدیدی نمیکند. همان ولایتی بوده که اینها در دنیا بهش داده اند. اما اگر بهش مهلت داده شده بود تا یوم القیامة، دنباله اش تصرف بود. این در برزخ هست. اما در برزخ که هست، همان ولایتی است که در دنیا بهش داده بودند. در قیامت هم هست. اما همان قرینی است که در دنیا ایجاد کرده بودند. کار جدیدی ازش نمی آید. حیثیت تاثیر گذاری تازه ای ندارد. اگر در دنیا به جایی برسد مثل برزخ که حیثیت تاثیر گذاری شیطان نیست، تصور پذیر باشد مرحله ای از دنیا که شیطان مثل افرادی که گفته بود خودش، الا عبادک منهم المخلصین، که عباد مخلص تو را من توانایی تصرف ندارم. همان حکایت و عبارتی که خودش در رابطه با مخلصین بیان میکند، در دوران ظهور میخواهد برای همه محقق بشود.

یک استثناء نسبت به عباد مخلص است در همه دروان. یک استثناء نسبت به همه است در دوران ظهور. استثناء زمانی هم دارد. دست تصرف از دامنه انسان کوتاه میشود چون همه انسان ها در دایره مخلصین قرار گرفته اند. این نکته که نگاه به ابلیس و نگاه به این… این است که تا وقت معلوم. بعدا از آن در دایره زمانی راه ندارد. عالم بدون شیطنت است. یعن یعالم بدون اصطکاک در نظام کمالی. الان نمیتوانیم هیچ تصور دقیقی ازش داشته باشیم. میتوانیم مفهوما یک چیزهایی بفهمیم. یعنی امر الهی که وارد شده است، به سرعت به اجابت… اینطور نیست که امر بیاید و تامل ایجاد کند و بعد اطاعت بشود. کان بخواهیم تمثیلی بکنیم، نظام تشریع در دوره ظهور مثل نظام تکوین میشود

چطور در نظام تکوین اذا اراد لشیء ان یقول له کن فیکون، تخلف راه ندارد. اینها کدهای دقیقی است. جای باز شدن… این تصور در مورد امام زمان خیلی هولناک است. از جهت شدت عظمتش. چقدر عظیم است که میخواهد چی محقق بشود؟ آنچه که در نظام تکوین که اذا اراد ان یقول لشیء کن فیکون، نظام تشریع میخواهد به این مرتبه برسد که اوامر و نواهی الهی محقق میشود. فناء میخواهد محقق بشود. فناء افعالی و صفاتی و ذاتی.

هرچی این بحث را بیشتر تامل میکند، انسان بیشتر میترسد. این قوه و توان امروز امکان پذیر است ولی ما به کارش نمیگیریم. چقدر داریم هدر میدهیم توان را. امر الهی مثل امر تکوینی بشود که تا اراده الهی آمد، تحقق خارجی محقق بشود در وجود افراد. عالم اینطوری بشود. لایعبد الا الله. لایطیع الا الله. اطاعتی بغیر از اطاعت خداوند محقق نیست. دنبال این ابواب رحمت چگونه گشاده میشود. الان عالم را ببینید چقدر رحمت حق شامل است با همه عصیان هاد و موانع و اصطکاک ها؟ حالا حساب کنید که تمام این اصطکاک ها و عصیان ها که مانعیت و حیلولت ایجاد میکرد برای ریزش و نزول رحمت حق و تنگ میکرد نزول رحمت را، تصور کنید تمام اینها برداشته میشود. نه فقط برداشته میشود، بلکه تمام اسباب رحمت هم ایجاد میشود. اقتضائات هم ایجاد میشود. ببینید عالم دنیا چطور باز و منفتح میشود ابوابش به سمت ملکوت عالم. دنیا میشود آخرت. یعنی آنچه که به عنوان آخرت بیان شده است و برزوا لله، آنجا همه چیز بارز میشود برای خدا و لمن الملک الیوم، لله الواحد القهار، آن حقیقت در دوره ظهور محقق میشود. لمن الملک آن روز که لایعبد الا الله. لا یطیع الا الله.

آنچه در نظان تکوین بارز است ، که خود آنها میابند، کل شیئ خاضع له، کل شیء خاشع له. بروز اللهم انی اسئلک باسمائک التی ملأت کل شیء. توحید آشکار میشود.

این حقیقت با این عظمت که میخواهد محقق بشود، ساختار حرکت ما را روشن میکند که افراد باید چطور حرکت بکنند. برنامه های فرهنگی چگونه باید چیده بشود. هدف دست یافتنی و رسیدنی است. ذهن گرایی نیست. هم افراد امروز رسیدن برایشان مقدور است. هم اجتماع تشکیکی به این میرسد. قدم به قدم باید به سمت این حقیقت قدم برداشته بشود. نزدیک بشود به این سمت. قطعا اجتماع مومنین میتوانند خودشان را در دراستای این حرکت قرار بدهند.

ان تقوموا لله مثنی و فردی. ان تقوموا لله. تحقق و حاکمیت خداست. در نگاه اولی به عنوان فی سبیل اله است. بعد ابتغاء مرضات الله است. بعد فی اللله و لله میشود. تا تحقق حاکمیت خدا و ظهور و بروز آن حقیقت تامه توحید میشود. با این نگاه به بحث ظهور نگاه کردیم، حریم میگیریم. اگر دعا میکنیم اللهم عجل لولیک الفرج نگاه میکنیم که چه مقتضاهایی دارد. هر جمله ای که من میگویم، یک قدم باید خودم را به او نزدیک کرده باشم از جهت ظهور توحید. دور شدن از عبادت غیر. از حضور شیطان. از قطع دست های شیطان. یعنی شیطان ایدی فراوانی دارد. تک تک این دست ها باید قطع بشود تا شیطان سر بریده بشود. هر نظام وسوسه ای که پیش بیاید و من جلویش را نگیرم، یک قدم دور کردم خودم را از جامعه مهدوی. آنجا همه دست های شیطان بریده میشود. باید کاری بکنم در نظام خانواده و ارتبطاات اجتماعی، یک قدم به سمت ذبح شیطان و سر بریدن شیطان قدم برداریم.

در پاسخ: شیطان قوی انسان قوی ایجاد میکند. هرچقدر شیطنت شیطان قوی تر باشد، انسان قوی تر میشود.

عالم در عین اینکه رو به قوت ظهور انسانی میرود، شیطان در اوج قوتش سر بریده میشود. شیطان ضعیف سر بریده بشود اهمیت ندارد. شیطان در اوج قوتش سر بریده میشود. این رشد برای انسان ایجاد میشود

اگر درست این نظام فکری و ایدئالی که داریم درست تبیین کنیم در نظام بشریت امروزی، این مطلوب همه است. معشوق همه است. همه این را طلب دارند. وود فطری همه این را مطلبد. برای خیلی ها این ممکن نیست. اگر بگوییم این تصویر شدنی است. خداوند الگو و نمونه اش را قبلا د رافراد ایجاد کرده است.در هر دوره ای افرادی در این مرتبه بودند. در هر زمان یک نمونه از مخلصینی که به این مرتبه وصول پیدا کرده است باید باشد که نشان بدهد شدنی است.دعوت به آنجاست. ایدئال غیر دست یافتنی نیست.

با این نگاه اگر به جریان ظهور نگاه بکنیم، روایات و آیاتی که در رابطه با بحث آمده تفسیر بکنیم و قدت بکنیم، میبینیم بحث روح جدیدی پیدا میکند.

در پاسخ: مخصلین دو دسته اند. از ابتدا مخلص بودند. یا امامند یا نبی اند. اما کسانی میتوانند باشند که به مقام مخلصین رسیدند، اما از ابتدا مخلص نبودند. اینها امام و نبی نیستند. اما ولی الهی هستند.

-تلازم تکلیف و شیطان در خلقت انسان چطور میشود؟

تلازم بین خلقت انسان و معصیت هم همانجاست. اینکه انسان از ابتدا خلقتش تام نشد مگر اینکه از شجره ممنوعه اکل کرد. آن اکل از شجره ممنوعه تفصیلش این شد که انسان در حال جذبه توجه کرد به بدن و عالم دنیا.توجه به عالم کرد آدم. فکر کرد میتواند جمع کند بین آن جذبه و توجه به بدن. اما وقتی که توجه به بدن کرد، و لقد عهدنا الی آدم من قبل فنسی و لم نجد له عزما. آدم از اولوالعظم از انبیاء نبود. آن عزم که از اولو العظم از انبیاء باشد نبود. جمع بین این دوتا محقق نشد. هبوط محقق شد. نشان میدهد که جریانی که میخواهد در نهایت برسد، آن مرتبه جذبه ای میرسد که جمع میکند بین آن جذبه و تعلق و تعلق مانع آن جذبه نیست. این مخصوص دایره اولو العظم.

در آن دوره جمع میشود بین جذبه و توجه به دنیا.

بین انبیائ تشکیک در مراتب است.

ان منکم الا واردها، کان علی ربک حتما مقضیا. ثم ننجی الذین اتقوا

اهل تقوا نجات پیدا میکنند.

جزناها وهی خامده.  وارد شدیم اما خاموش بود. خاموش بودن یعنی جذبه وجودی آنها از جذبه خارج نشدند. در حالی که تعلق به بدن بود.

-هبوط محقق نشد؟

اخلال به جذبه وارد نشد.

در بهشت هم بدن بود. خطاب شد که داخل بشوید در بهشت و بخورید هرطوری میخواهد. ان لک ان لاتجوع فیها و لا تعری. گرسنگی نیست. تشنگی نیست. عریانی نیتس. سختی نیتس. اما خوردن هست. آشامیدن هست. راحتی هست. تصور اینکه یک طرفش باشد یک طرفش نباشد، تصور همین دوره ای است که تکلیف هست ولی معصیت نیست.

این بحث خیلی در جانب نزول و خلقت انسان با جانب صعود خیلی مصادیق عظیمی پیدا میکند.

عصی آدم ربه فغوی، تازه وقتی هبوط کرد به دنیا، فاما یانتی منکم هدی، فمن تبع هدای …

بعد از هبوط شریعت می آید. قبل از این شریعت در کار نبوده است.

تکلیف در آنجا و امر در آنجا امر مولوی نبوده است.  مرحوم علامه میفرمودند اگر امر مولوی بود، توبه باید برگرداند به همانجا. توبه برمیگرداند به رتبه سابق. توبه آدم قبول شد. اما آدم کجا ماند؟ در زمین ماند.در مرتبه هبوط ماند. قبلا کارش این بود که برای خوردن زحمت نمیخواست. گرسنگی را ادراک نمیکرد. بعد از آن جریان

خارجتان نکند از بهشت فتشقی. از این به بعد با کد یمین باید کار بکنند تا بخورند.

این نشان میدهد که آن عصیان عصیان مولوی نبود. توبه باید برگرداند به رتبه قبل. وعده الهی است که اگر تائب کسی شد، آثار گناه برداشته میشود. از جمله آثار گناه این زحمت و تشقی بود. این باقی ماند. برنگشت انسان با این توبه.

بله، در قوس صعود راه برگشت هست اما نه به آن جنت.

تعبیر روایات این است که جنت اخروی، کسی که داخلش بشود خروج ندارد.

تعبدی نیست. از جهت وجودی که چه خصوصیتی ایجاد میشود وقتی انسان وارد جنت میشود یا جهنم. خروج ندارد ورود به اینها. امر تعبدی نیست. این وجود وقتی ورود پیدا میکند به طوری این تحقق و وجود مناسب آن مرتبه میشود که دیگر برگشت پذیر نیست. به استعداد نمیتواند برگردد. برگشت پذیر نیست از آن فعلیت. لذا کسی در بهشت صعودی، وارد نشده که بتواند برگردد.

اینها قرینه های دقیق هستی شناسی است در نظام الهی که هستی که خداوند قرار داده به عنوان بهشت و جهنم چیست و بعد انسان شناسی است که انسان چه رابطه ای پیدا میکند. ما هستی را در لایه های عادی مادی تحلیل میکنیم.

در مورد برزخ داریم که یا روضة من ریاض الجنة، یا حفرة من حفر النیران.

دریچه ای باز میشود به بهشت یا جهنم.یعنی یک نازله ای از او در برزخ محقق میشود. یعنی یک ادراکی محقق میشود اما تمام الادراک نیست. چون این تمام کشش را ندارد. چه برای مومنش و چه برای کافرش. مومنین ممکن است در همین دنیا همه مراتب را ادراک کرده باشد و محقق شده باشد.

-در هبوط توجه به بدن و از دست دادن آن جذبه شرط نیست؟

چرا.

-انبیاء و … هبوط ندارند؟

نه

-ثم رددنا اسفل سافلین برای همه نیست؟

چرا. ولی میشود آمدن به اسفل سافلین باشد اما توجه به جذبه باشد.

17- و عن جابر، عن أبى عبد اللّه عليه السّلام فى قوله عزّ و جلّ: وَ اللَّيْلِ، إِذا يَغْشى‏[187] قال: «دولة ابليس الى يوم القيامة، و هو يوم قيام القائم‏ وَ النَّهارِ، إِذا تَجَلَّى‏[188] و هو قيام القائم إذا قام.»[189] الحديث‏

از آن روایات غرر است به تعبیر مرحوم علامه. یعنی روایاتی که کد است. و اللیل اذا یغشی در مورد قیامت است. لیل وقتی تاریکی کاملا برش احاطه میکند. و النهار اذا تجلی. خداوند دارد قسم میخورد. روز وقتی کاملا آشکار میشود و عود میکند. تعبیری که یک لطافت هایی هم هست که لیل و اذا یغشی را مضارع آورده است. و النهار اذا تجلی را ماضی آورده است.

این سوره لیل است. در سوره شمس هم آیه این است که و النهار اذا جلاها. و الیل اذا یغشاها

برای نهار ماضی آمده است. برای لیل مضارع آمده است.

شب مضارع آمده است. نهار ماضی آمده.

روی این فکر کنید.

جلاها قرینه است بر اینکه تتجلی نیست اینجا.

با این نگاه ببینید چه نکته ای میتواند باشد.

لیل اذا یغشی، دولت ابلیس را میگوید. تا زمان قیام حجت ما. جهل ها، ظلم ها، ظلمت ها. همه از یک سنخ عدمی است. و الیل اذا یغشی. از ابتدایی که انسان آغاز شده، لیل بوده است. و النهار اذا تجلی. نهار وقتی است که آن جلا پیدا بکند. ظهور پیدا بکند.

نهار قیام حجت ماست. ایام الله ثلاثة یوم الظهور، یوم الکره، یوم القیامه. ایام با نهار می خورد.

لیل رفته است. وقتی لیل میرود، یعنی ابلیس دیگر در آنجا حضور ندارد. تا لیل است، حضور ابلیس هست، دولة ابلیس الی یوم القیامه. کدام قیامت یوم القیامه است؟ کدام یوم القیامه؟ و هو یوم قیام حجت ماست. پس اصطلاح قیامت بر چی به کار رفته است در این روایت شریف؟ بر روز ظهور به کار رفته است. همان بحثی که قبلا داشتیم که سه مرتبه یک واقعیت هستند.

لذا روایات و آیاتی که اصطلاح شده است بر یوم القیامة، میشود که مقصود یوم الظهور هم باشد. این را هم دقت بکنید. این روایت میگوید که میشود یوم القیامه باشد، اما مقصود یوم الظهور باشد. خیلی کد عظیمی است. این نگاه یک دفعه طور نگاه انسان را به آیات و روایات قیامت تغییر میدهد.

برگردید به اول همین فصل.

1- قال اللّه تعالى: وَ مِنَ الَّذِينَ قالُوا «إِنَّا نَصارى‏»، أَخَذْنا مِيثاقَهُمْ، فَنَسُوا حَظًّا مِمَّا ذُكِّرُوا بِهِ، فَأَغْرَيْنا بَيْنَهُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ إِلى‏ يَوْمِ الْقِيامَةِ،

این الی یوم القیامه یعنی تا کی؟ یعنی یوم الظهور. چون در یوم الظهور بساط اینها برچیده میشود. اگر قرار بود عداوت اینها در یوم ظهور باشد، آن روایاتی که میگوید دولت مطلق میشود و لایعبد الا الله. خیلی دقیق است. ببینید چقدر با هم ربط پیدا میکنند و تفسیر ایجاد میشود.

این را آقای پهلوانی فرموده اند.

وَ سَوْفَ يُنَبِّئُهُمُ اللَّهُ بِما كانُوا يَصْنَعُونَ‏[163]

این روایت را که میگذاری کنار این دو آیه، روشن میشود.

یوم القیامه اطلاق میشود بر یوم الظهور. باید دقت شود در موارد استعمالش. یک مرتبه قیامت زمان ظهور حضرت است. یک مرتبه ایام ارجعت است. یک مرتبه وقتی است که قیامت کبری محقق میشود.

2- و قال اللّه تعالى: وَ قالَتِ الْيَهُودُ: «يَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ.» غُلَّتْ أَيْدِيهِمْ، وَ لُعِنُوا بِما قالُوا!. .. وَ أَلْقَيْنا بَيْنَهُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ إِلى‏ يَوْمِ الْقِيامَةِ[164]

ما بین اینها دشمنی انداختیم تا روز قیامت. یعنی تا کی؟ یعنی یوم الظهور. آن وقت خیلی از ایات دیگر که بحث یوم القیامه را مطرح میکند و خصوصیاتی را میشمارد مربوط به یوم الظهور است. اگر یوم الظهور یوم غلبه مطلق است ،عداوت و بغضاء چه معنایی پیدا میکند. منظور یوم ظهور و قیام حضرت است.

در آیاتی که اذا الشمس کورت، اذا النجوم کدرت، … بعد روایات میفرمایند که مردم در روز ظهور با نور امام حرکت میکنند نه با نور شمس، خیلی عجیب میشود.

همه اینها در ظهور روشن میشود. یعن یخورشید تاریک میشود؟ نجوم نیستند؟ کوه ها متلاشی میشوند؟ نه. میابند که حقیقت کوه و خورشید و … به قوام امام است که برقرار و پایدار است. با نور امام حرکت میکنند. کسی که در نور خورشید حرکت میکند، نور امام را میبیند که مبدا حرکت و هدایت اوست نه نور خورشید. توید اینطوری آشکار میشود. راهی به سمت بحث قیامت باز میشود.

این معارف باید حیاتی بدهد.

هنوز هیچ دیدگاهی وجود ندارد.

اولین کسی باشید که برای “مهدویت | جلسه 57” دیدگاه می‌گذارید;

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

میزان رضایت خود را در ارزیابی وارد کنید*

دریافت دوره آموزشی

لطفا جهت دریافت، اطلاعات خواسته شده را وارد نمایید