بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: عدالت مهدوی با تطهیر زمین و نفوس انسانها از ظلم و جور و شرک، مقدمه عقلانیت و معنویت توحیدی میشود
بحثی که امروز در محضرش هستیم و شاید جلسات دیگری هم نیاز داشته باشد، بحث عدالتی است که در زمان حضرت محقق میشود. بحث عدالت با این مقدمه عرض بکنم که شاخصه ای که امام رحمة الله علیه در مورد تبیین انقلاب مطرح میکرندد، انقلاب را بر سه محور اساسی مبتنی میدانستند. عقلانیت، معنویت، عدالت. سه شاخصه انقلاب که محور اساسی انقلاب ما بوده که در جریان ظهور هم همین مسئله عینا از روایات استفاده میشود که این سه شاخصه یعنی عقلانیت، معنویت، و عدالت خیلی مهم است. این سه شاخصه را امام میفرمودند اساس و رکن انقلاب بر این سه استوار است. تبیین عقلانی دین. گرایش معنوی در دین. و حرکت عدالت طلبانه در دین. این سه شاخصه باعث میشد عالمگیر بشود این حقیقت و هیچ چیزی جلوی او نتواند… سه دغدغه و نیاز انسانیت است. انسانیت به این سه شاخصه نیاز تمام دارد. و دین این سه نیاز را اجابت کرده است. در رابطه با جریان امام زمان عج که امروز این بحث را آغاز میکنیم، عنوان بحث را در بخش عدالت داریم مطرح میکنیم. منتهی عدالت زمینه ساز عقلانیت است. منتها عدالت را چی معنا میکنیم؟ ایا فقط تسویه در مال است؟ قسمت عادلانه در مال است؟ نه. تعبیر روایات این است که عدالت همچنان که سرما و گرما به عمق خانه ها نفوذ میکند، در زمان حضرت عدالت به عمق خانه ها نفوذ میکند. عدالت یک حقیقت جامع است. حقیقتی است که نیاز بشریت است و عقلانیت بشریت با این محقق میشود. تطهیر ارض با عدالت محقق میشود. یعنی ارض طهارت پیدا میکند با عدالت. نفوس بشریت که ارض نفسانی است طهارت پیدا میکند با عدالت. نه فقط ارض ظاهری طهارت پیدا میکند با عدالت ،بلکه نفوس انسان ها که ارض نفوس است، طهارت پیدا میکند از لوث ظلم و شرک. وقتی طهارت پیدا میکند عقلانیت حاکم میشود. معنویت محقق میشود. نقطه آغازی که از عدالت بیان کرده اند، نقطه آغازی است که به دنبال خودش عقلانیت و معنویت را می آورد. لذا عدالت یک تشنگی و عطش باید ایجاد بشود.
لقد ارسنا رسلنا بالبینات … لیقوم الناس بالقسط. با لیقیم الناس بالقسط فرق دارد. یک وقت حضرت اقامه قسط میکند خودش، یعنی عدل را جاری میکند. میشود لیقیم القسط. اما لیقوم الناس بالقسط، ناس را بالقسط قیام میدهد. یعنی فرهنگ عدالت را اجرا میکند. مردم را عدالت طلب میکند. خیلی تفاوت است. غیر از این است که عدالت را بین مردم اجرا میکند. ممکن است به زور بین مردم اجرا بشود اما فرهنگ عدالت نباشد. اما میفرماید فرهنگ عدالت را بین مردم اجرا میکند. مردم عدالت خواه میشوند. غایت دین را دارد بیان میکند.همه هدفی که برای کتاب و میزان که فرستادیم، برای چیست؟ لیقوم الناس بالقسط. تا فرهنگ عدالت را اجرا کند. اگر بخواهد فرهنگ عدالت اجرا بشود، کار خیلی سخت میشود بر خود ما. اگر عدالت را جامع گرفتیم در همه شئون، اگر بخواهیم لیست کنیم کارهای روزانه مان را که چندتایش به عدالت دارد برقرار میشود. ارتباط با دیگران. خانواده. فامیل. امیر مومنین وقتی نامه داد به محمد بن ابی بکر ،میگوید نگاهت را تقسیم کن بین مردم بالتساوی. یعنی اینطور نباشدکه به یکی کمتر نگاه کنی و به یکی بیشتر. اگر با فرزندانت هستی ،به عدالت باش. در روابط فامیلی باید به عدالت محبت داشته باشی. یکی را قطع رابطه نکنی و یکی را ارتباط بیشتر. اگر در ارتباطات کاری است همین نسبت است. در ارتباطات طلبگی همین نسبت است. در ارتباطات درس خواندن. خوابیدن و خوردن، و …. . عدالت طلبی و تشنگی و عطش عدالت اگر بخواهد حاکم بشود، بسیاری از ماها مورد مواخذه و عتاب حضرت هستیم. ما که فرهنگ عدالت میخواهد در وجودمان نهادینه بشود تا امام زمانی بشویم، میبینیم خیلی تفاوت داریم. آیا به اندازه برای واجبات وقت میگذاریم؟ روابط را درست برقرار کردیم؟ هرچی مربوط به ماست دارد به جا انجام میشود. هر جایی که حقی ضایع میشود، درست به کار نمی افتد، تطهیری صورت نگرفته است. جوری محقق شده است. جور یعنی میل از خط عدالت. اگر جوری محقق شده دنبالش محرومیت می آید. انبیاء تمام زندگی شان به عدالت بوده است. در زمان حضور حقیقت طهارت ارض محقق میشود و باران مدرار میشود و زمین همه خزائنش را آشکار میکند… چون سیره حضرت به عدالت است، آسمان به موقع میبارد، زمین همه گنجینه های خودش را آشکار میکند. هرچقدر رابطه عدالت طلبی در وجود نفسی بیشتر محقق بشود، گنجینه های…در راستای همه چیز بودن هستی محقق میشود. هرچقدر میل از عدالت به جور، در هر رابطه ای، فردی یا اجتماعی… یک کسی در نظام فردی اقامه عدالت نکرده، یک کسی در نظام اجتماعی، به همین نسبت برای او محرومیت ایجاد میشود. در بهره مندی به موقع آمدن توفیقات یا گنجینه های نهفته ای که در راه او میخواست قرار بگیرد و آشکار بشود، به خاطر عدم عدالت نهفته باقی میماند. اگر این باور نسبت ب هظهور هست، دارد که وقتی حضرت میخواهند فرهنگ عدالت را انجام بدهند، خیلی چیزها را از دست خیلی ها میگیرد. این بی جا دست توست. تو بی جا اینجایی. خیلی ها برمیگردند چون تحمل سیره عدالت را ندارند. اگر فرمودند امیر المومنین علیه السلام را عدالتش کشت، گزاف نگفته اند. اما اگر فرهنگ عدالت حاکم شد، این فرهنگ عدالت نهفته ها را آشکار میکند. ذخایر را رو میکند. به موقع آمدن توفیقات رو میشود. لذا عطش عدالت طلبی هرچقدر در وجود ما شدید تر بشود، هرچند من قدرت بر انجام فرهنگ عدالت را نداشته باشم فاما عطش عدالت طلبی اگر باشد، این عطش و طلب باعث میشود بعضی موانع را از سر راه بردارد. اگر انسان نسبت به عدالت بی تفاوت بود… این همه روایات که وارد شده که خیلی هم زیاد است ،یملا الله قسطا و عدلا کما ملئت ظلما و جورا… اگر نماند از دنیا الا یک روز، باید آنقدر آن روز طول بکشد تا خروج کند حجت ما در آخر الزمان تا یملا الله الارض قسطا و عدلا. قسط و عدل در عالم محقق شدن مقدمه این است که تمام نتایجی که برای حرکت انسانی انسان در نظام عقلانیت و معنویت میخواهد محقق بشود، با ظهور عدالت محقق میشود. شهد الله …. قائما بالقسط. اسم ملائکه و اولو العلم را آورده در کنار شهادت الهی، با چه صفتی؟ قائما بالقسط. یعنی خصوصیت اینها قیام به قسط است. این قیام به قسط است که لایق میکند اولوالعلم را و ملائکه را که شاهد بر توحید باشند. اما این شهادت به چه وسیله ای است؟ در حالی که قیام به قسط دارند. یعنی قیام به قسط سلطه توحید را ایجاد میکند. مقدمه تحقق توحید است. قیام به قسط در وجود فرد فرد را موحد میکند. در اجتماع اجتماع را توحیدی میکند. اگر میخواهیم خودمان موحد باشیم، قیام به قسط میخواهد. اگ رمیخواهیم اجتماع توحیدی بشود، قیام به قسط میخواهد.
مقدمه اش قیام به قسط است. همه انبیاء آمده اند تا قیام به قسط بکنند و فرهنگ قیام به قسط را محقق بکنند.
در پاسخ: پیامبر جهاد کرد در راه تنزیل قرآن و امیر المومنین جهاد کرد در راه تاویل قرآن. خود پیامبر اهل عدالت بود، منتها عدالت وقتی در مقابل کفر و اسلام است، طورش مقابله با کفر است. جنگ های پیامبر 75 تا بود. کم نجنگیدند که. منتها با کفار و مشرکین جنگید. امیر المومنین با کی جنگید؟ اما چون با منافقینی که مسلمان بودند جنگید، خیلی جلوه دارد. جامعه اسلامی را متشتت میکند. امیر المومنین در در راه تاویل جنگید تا ایمان تثبیت بشود. پیامبر در راه تنزیل جنگید تا اسلام تثبیت بشود.
پیامبر مشکلش کفار و مشرکین بودند. منافقین قد علم نمیکردند اگر کاری میکردند منافقانه بود. در زمان امیر المومنین نفاق علنی بود. معاویه با نفاق کار نمیکرد. خودش را دین می دانست. کسی در مقابل پیامبر خودش را دین نمیدانست. همه میخواستند تبعیت از پیغمبر بکنند. نشان میدادند که تابعند. اما در مقابل پرچم امیر المومنین پرچم بلند میکردند. آنجا تحت قهر پیامبر کسی جرات نمیکرد قد علم کنند. حتی اگر عده ای کنار میکشند، تحت عنوان مقابله با پیامبر نبود. میگفتند نظر پیامبر هم این بود که در شهر بجنگیم. با یک چنین عنوانی خودشان را کنار میکشند. نمیگویند کار پیامبر غلط است. اما در زمان امیر المومنین که اینطور نیست.
در زمان امام زمان عمیقتر از جریان امیر المومنین است. در تمام مراتب تسویه میخواهد تام بشود. طهارت زمین میخواهد تام بشود.
اگر ما در اخلاق زندگی مان رعایت عدالت نکنیم، به همین نسبت دوریم از حضرت.
عید نیمه شعبان بزرگترین عید برای بشر است چون موفق به توسعه همه آرزوی های انبیاء و نبی ختمی میشود. منظور فقط حکومت صالحه عادله نیست. همه انحرافات در نفوس حتی در نفوس کامله را، اخلاق و اعمال و عقائدف همه را مستقیم میکند.
در همه بشر این هدایت صورت میگیرد. مگر اینکه قابلیت هدایت از دست رفته باشد. مستقیم شدن او هم در مقابل این قرا رگرفتن است. در مقابل خط واضح هدایت باید قیام کرده باشد.
انسان اگر هر انحرافی پیدا بکند، انحراف، عملی، روحی، برگرداندن این
عدالت در عقل انسان. ما الان در معقولاتمان هم عدالت نداریم.نه د راخلاق عدالت داریم ،نه در رفتار و نه در معلوماتمان. معلوم نیست کدامش وظیفه است و کدام را باید انجام بدهیم… هیچ کدام برایمان روشن نیست. باری به هر جهت داریم قدم برمیداریم. گاهی علمی را مدت ها کسب کرده است، بعد معلوم میشود که نافع نبوده است. عمرش هدر رفته است. یا نتوانسته درست استفاده بکند.
عقل انسان درست ازش استفاده بشود. باران به موقع میبارد، زمین نهفته هایش را آشکار میکند، عقل انسان باید به طریق اولی نهفته هایش را آشکار کند. اگر عدالت همه جا نهفته ها را آشکار میکند، در نظام عقلی باید بالاترین اثر را ایجاد بکند.
این ذخیره الهی است. عدالت را در تمام عالم گسترش بدهند. انبیاء موفق بهش نشدند، کوتاهی انبیاء بود؟ نه. آماده نبودن مردم بود. مردم باید تحمل بکنند. نگذاشتند این حقیقت به نتیجه برسد. لذا این کوتاهی انبیاء نبوده است. از باب عدم آمادگی مردم بوده است.
مردم میبینند که فکر های مختلف شکست میخورد. هر ادعایی غیر از اینها شکست میخورد، عقلانیت ایجد میشود. دنبال چیزی هستند که نه آن است و نه این، اما عدالت را به دنبال خودش می آورد.
در کشور خودمان اول انقلاب تا امروز شعور خیلی بالا رفته است. نه همه مردم. اما در سطح عمومی شعور بالا رفته است. نمیگویم قابل گول خوردن نیستند. اما شعور بالا رفته است. این طلب عقلانیت است. به دنبالش زمینه عدالت طلبی را محقق میکند. آن وقت عقلانیت تفصیلا رشد میکند. پس اجمالا یک عقلانیتی میخواهد. اما عدالت که بیاید تفصیلا آنها محقق میشود.
عدل می آید، عقل را تفصیلا باز میکند. عقلانیت اجمالی — > تحقق عدالت— > عقلانیت تفصیلی.
اینکه زمینه گنجینه هایش را آشکار میکند، نه اینکه ذهب و فضه باشد. نفوسی که ذخیره شده اند. ودائع المومنون. محیط آمده است، رشدشان در نهایت آمادگی محقق میشود. این نطفه وقتی در این محیط بسته میشود رشد به نهایت خودش میرسد. دوره ای که حضرت مسلط میشود ،نفوسی که به دنیا می آیند، در اوج حرکت آنها محقق میشود. گنجینه ها و گنج های انسانی است.
اگر هم در آنجا میفرمایند که آیت الله جوادی این تعبیر را کردند که خیل یزیباست، کسی که امام زمانش را نشناسد مرده است. کسی که عدالت طلب نباشد امام زمانش را نمیشناسد. چون امام زمان عین عدل است. کسی که امام زمانش را نشناسد مرده است. شناخت امام زمان در چه دایره ای محقق میشود؟ در دایره عدالت طلبی. هرچقدر نفوس عدالت طلب باشند در درونشان فرهنگ عدالت طلبی را محقق بکنند و در بیرون عدالت طلب باشند ،نزدیک شده به امام زمان. ما که نمیتوانیم حقیقت امام زمان را بشناسیم. چون فعل حضرت تحقق عدالت است. فعل نهایی حضرت و تنها او د راین مسئله موفق میشود، شناخت عدالت و طلب عدالت هرچقدر شدیدتر بشود، باعث میشود شناخت ما نسبت به امام زمان بیشتر بشود. زیرا او عین فرهنگ عدالت است. در دوران قبل از ظهور خودش را چطور نشان میدهد؟ با عدالت طلبی. اگر کسی برایش مهم نباشد، مات میتة جاهلیة. این نقطه اصلی است. بقیه دنبال این است. آغاز راه است. حرکت عملی راه است. کسی که در وجودش جور حاکم است. نسبت به دیگران جائر است. جائر بودن فقط جائر مالی نیست. در اخلاقیاتش جائر است. در ارتباط با مردم جائر است، به همین نسبت. هرچقدر جائر باشد دور است.
-عدالت نسبت به بقیه صفات کمالی حالت ام دارد؟
عدالت غاز راه است. زمینه تحقق عقلانیت و معنویت است . این عدالت همه اخلاقیات را به دنبال خودش می آورد. بحثی که ارسطو میکند، اساسش بر چی استوار است؟ عدالت. افراط و تفریط در هر قوه ای اگر رعایت بشود، میشود عین کمال. او هم از همین مسئله رسیده است که عدالت را محور گرفته است. به این رسیده است که اگر این حل بشود، همه اخلاقیات دیگر به دنبالش می آید. عفت، شجاعت، تمام اخلاقیت دیگر می آید. در هر کدام از اینها جور محقق شده است. در نظام انحرافات اعتقادی جور محقق شده است. عدالت را عام گرفتیم. عدالت اقتصادی یک خلقی است در کنار خلق های دیگر. اما عدالت را اگر عمومی گرفتیم که همه جا راه پیدا میکند، دیگر در کنار اخاقیات نیست. همچنان که در کنار اعتقادایت نیست. همه اینها در ضمن این دارند خودشان را نشان میدهند. من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة جاهلیه. مقصود اصلی امام زمان ایجاد عدالت بوده است. تا یملا الله قسطا و عدلا. کسی که ب هعدالت بی اعتنا باشد یا جائر باشد. مشتاق نباشد یا جائر باشد که جائر باشد اشد است. این معرفت ندارد و مات میتة جاهلیه.
عدالت طلبی خیلی سخت است. خداوند رحمت کند آیت الله خوشوقت را میفرمودند انصاف خیلی سخت است. همه ما بی عدالتی داریم. میدانیم یک کمی مشکل دارد. اما جوابش را میدهیم. حاضر نیستیم بپذیریم.
هر چقدر من تصحیح کنم نظام وجودی ام را به سمت عدالت، بعضی از توان من نیست، اما آغازش را میتوانم انجام بدهم یا نه؟ میگوید آنهایی که توانت هست انجام بده، جایی که در توانت نیست قدرت میدهد. پس در عدالت طلبی هرچقدر ما چه در وجود خودمنا بکوشیم چه جامعه را به سمت عدالت طلبی سوق بدهیم… اینطور نیست که فقط درون خودمان باشد. باید فرهنگ عدالت طلبی را در جامعه ایجاد کرد. لیقوم الناس باقسط. مردم قیام به قسط بکنند. مردم به جایی برسند که قائم به قسط بشوند. مردم را به قسط وادارد. یعنی فرهنگ عدالت طلبی باید ترویج بشود. یکی از خصوصایت ارسال رسولان و ارسال کتب این بوده که فرهنگ عدالت طلبی رایج بشود. نگوییم سخت است. بله. خیلی سخت است. میخندند به آدم. میگویند این رانت ها و … . یکی از کارهای حضرت این است که تمام رانت ها را پایشان را میبرد. قطائع و چیزهایی که در دست دیگران با احکام مختلف قرار گرفته بود منقطع میشود و برمیگردد. ممکن است به من بگوید این خانه ای که نشسته ای حقت نیست. اگر بیرونم کرد از این خانه، میبرم یا نمیبرم. اگر گفت بودن تو در اینجا حقت نیست، پوشیدن این لباس حقت نیست؟ میبرم یا نه؟ خیلی سخت است. اگر فکر بکنیم که فرهنگ عدالت طلبی باشد، اینطور نیست که بگوییم فرهنگ عدالت را در دیگران ایجاد میکند.
خیلی ها خودشان را محقق میدیدند. حضرت از اینها شروع میکند. کسی که در رصد این کار بوده، عتاب زودتر نسبت بهشان صورت میگیرد. ما که لباس روحانیت داریم، فرهنگ عدالت طلبی را ترویج نکنیم، از کی توقع هست؟ اگر ما جریان امام زمان را گره نزنیم با جریان عدالت طلبی، مسکوت بگذاریمف چون اینجا سخت است گفتنش، چون خودمان زیر سوال میرویم، رفتار با خانواده و فرزندان و …خودم مورد سوال واقع میشوم که کو عدالتت؟
لذا ما معمولا مسکوت میگذاریم. اخلاقیات پنهان است. عدالت خیلی آشکار است. گره نزدیم جریان فرهنگ مهدویت را با جریان عدالت طلبی. این همه روایات در رابطه با عدالت، نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض… این عدالت باید محقق بشود ،مردم در عدالت است که به اوج کمالشان میرسند، چون مقدمه اش سخت است و خودمان میرویم زیر سوال، از زیرش عبور میکنیم.
اینکه همه زمین احیاء میشود با همین عدالت طلبی.
یبعث الله رجلا من عترتی فیملا … یرضی عنه ساکن السماوات و الارض.
وقتی این عدالت محقق میشود، یرضی عنه. از این کسی که قیام کرد به اجرای عدالت در زمین، و پر کردن، یرضی عنه ساکن السماوات و الارض. ساکنان سماء مدبرات و مجردات عالم ساکن سماواتند. ارواح مومنین ساکن سماواتند. همه اینها راضی میشوند. انبیاء و اولیاء ساکن سماواتند. یرضی عنه آنها یعنی چی؟ یعنی خنده بر لبشان می اید؟ اگر مجردات رضا پیدا میکنند به فعل او، تدبیر آنها در رستای حرکت او قرا رمیگیرد. گنجینه های عالم آشکار میشود یعنی این. مدبرات عالم عالم را در طریق وجود او قرار میدهند. عدالت هماهنگی این بود با هستی. هماهنگ شدن این با هستی یعن یرضایت سماوات و ارض. یعنی هماهنگی آنها با این. یعنی یک واحد شدن و موحد شدن عالم. اینطور نیست که ساکن سماء در غضب از اهل ارض باشد چون جور دارد محقق میشود.
راضی میشوند از او. این رضایت خیلی جای بحث دارد. یعنی هماهنگی و رابطه. یکتا شدن همه زمین و آسمان. در راستای سماواتیان حرکت کردن. رسیدن به کمالات نهایی. همه آنها در راستای همین است.
آسمان هیچ بارانی را در خودش حبس نمیکند. بیان دارد. یعنی وقتی جور محقق میشود، آسمان حبس میکند قطر سماء را. اینکه ابر می آید و میرود، یا ابر محقق نمیشود، یا باران زا نمیشود، یا باران می آید اما باد او را از بین میبرد. یا جایی میبارد که ثمر ندارد، هر کدام از اینها یعنی حبس کرده است اسمان برکت خودش را از اینکه به جا باشد. عمل جور ما … فکر نکنیم عمل جور فقط مربوط به اجتماع است… نه. هر اجتماع مومنانه ای… در اجتماع مومنانه این محقق میشد.برای کفار این نیست. عقاب دنیایی جایی است که بازگشت باشد. تنبه باشد. اما جایی که ا.ز آنها خلع امید شده، میبینی بارانشان به موقع است. لذا باران های طول سال را پیش بینی میکنند.
زمین هم در درونش رویش و نباتی نیست الا اینکه محقق میشود. اگر عدالت محقق شد رویش ها محقق میشود.
طوری میشود که کسانی که زندگی میکنند، میگویند کاشکی کسانی که در دوران قبل زندگی میکردند… فقط باریدن و رویش نیست. تمام مراتب کمال است. نمادش که ما میبینیم میشود بارش به موقع باران و روییدن به موقع درخت. و الا روییدن زمین، زمین وجود انسان هم هست.
حتی یتمنی الاحیاء الاموات. کاشکی آنها بودند و میدیدند که چقدر عالم عظیم و زیباست. ان شاء الله تمنی شان باعث بشود ما هم ملحق بشویم.
قال رسول الله صلی الله علیه و اله و سلم، ابشرکم بالمهدی… یرضی عنه ساکن السماء و ساکن الارض. یقسم المال…
بیت المال را بین مردم بالسویه تقسیم میکند. قلوب مردم را پر میکند غنی. دنبال فرهنگ عدالت طلبی بی نیازی است. نه ثروتمندی. حرص مربوط به جور است. اگر در قلوب حرص ایجاد میشود، حرص برای جور است. برای این است که نظام فکری این به جور رسیده است که میخواهد سلطه پیدا بکند. نظام عملی اش به جور است که میترسد از فردایش که میخواهد مال ذخیره کند. اگر عدالت ایجاد شد، یک آرامش ایجاد میشود که آن آرامش ثروتمندی نیست. جیب پر پول آرامش نمی آورد. قلبی که احساس بی نیازی میکند آرامش پیدا میکند. قلب میفهمد که کارش دست کیست. آنجا این محقق میشدو. هیچ کسی مانع نمیشود از تحقق این. قلوب امت پیامبر را از غنی پر میکند. عدل گسترده میشود در همه افراد.
حضرت منادی اش ندا میکند که من له فی مال حاجة. کی به ما لحاجت دارد؟
هیچ کسی بلند نمیشود مگر یک نفر. به خازنش صدا میزند ان المهدی یامرک ان تعطینی مالا. نمیگوید چقدر. فیقول له. میگوید دامنت را باز کن. نمیگوید بیا بگیر اینقدر. دامنش را پر میکند. وقتی نگاه میکند، میبیند که هیچ کس دیگری نیامد. وقتی نگاه میکند، فیقول کنت اجشع امة محمد ص
من حریص ترین فرد این امت بودم. میفهمد. صفت حرص اشکار میشود که چقدر زشت است. پشیمان میشود. میبیند فرهنگ یک چیز دیگر است. وقتی حرص و ثروتمندی را میبنیند زشت میبینند. اوایل انقلاب ثروتمندان پنهان میکردند. تفاخر و تبختر شکسته شده بود. یک برهه ای. کسی نمیخواست با آن پز بدهد. اگر کسی پز میداد همه بدشان می آمد. مردم احساس میکردند که این حقیر است. ارزش ها در یک مدتی تفاوت کرده بود. یک سمت و سوی مهدوی پیدا کرده بود. میبیند فرهنگ مردم چیز دیگری شده. الان فرهنگ حرص قدرت و قوت است. الان کسی با یک ماشین زیبا بیاید مردم تحسین میکند. او میخواهد نگاه میشود. تو نگاه کردی یعنی اجابتش کردی. یعنی تو هم همان را میخواهی ولی نداری.
ولی آن زمان اینطور میشود که حرص تحقیر است. چقدر ضعیف النفس است. خودش اولین فرد است که میفهمد. ابرزه ندم. من نتوانستم خودم را با آنها هماهنگ کنم. به خازن میگوید میخواهم برگردانم مال را. اما ازش قبول نمیشود. انا لاناخذ شیئا اعطیناه.
یعنی تو بیدار شدی خوب است. اما چیزی که دادیم را پس نمیگیریم. باید حواسمان بااشد. اینطور نگاه عدالت طلبی باید محقق بشود. فهرنگ عدالت طلبی محقق بشود، فرهنگ جور… آیا ما در بین جمع های محدود مومنین میتوانیم به عنوان یک فرهنگ ترویج بکنیم یا نه؟ میتوانیم بین خودمان این ارزش ها را ارزش گذاری بکنیم یا نه؟ این ترویج فرهنگ عدالت طلبی به عنوان منتظران ظهور، که انتظار حقیقتش ترویج فرهنگ عدالت طلبی است. این شناخت امام است. و الا من مات و لم یعرف امام زمانه، مات میتة جاهلیه.
اولین کسی باشید که برای “مهدویت | جلسه 45” دیدگاه میگذارید;