بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع برنامه: سيره تربيتي حضرت موسي عليه‌السلام در قرآن کريم


 

تاریخ:1401-03-31

حجت الاسلام والمسلمین عابدینی-سیره تربیتی انبیاء الهی در قرآن کریم (حضرت موسی علیه السلام)

شریعتی: بسم الله الرحمن الرحیم. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. سلام می کنم به تک تک عزیزان، خانم ها و آقایان، ان شاءالله هر جا که هستید خداوند حال شما باشد خیلی خیلی خوش آمدید به سمت خدای امروز. دعا می کنم در ایامی که منسوب به حضرت رضا (ع) است همه ما مشمول عنایات خاصه و نگاه ویژه حضرت باشیم و به زودی مشرف شویم و زیارت ایشان نصیب تک تک ما شود. خیلی خوشحال هستیم که با هم هستیم و در کنار هم هستیم و با احترام و با افتخار در محضر حاج آقای عابدینی عزیز سلام علیکم و رحمۀ الله، خیلی خوش آمدید. عابدینی: سلام علیکم و رحمۀ الله. و عرض سلام و ادب خدمت همه بینندگان و شنوندگان عزیز ما. و بنده هم مشتاق ایامی هستیم که مختص به زیارت امام رضا (ع) می شود و ان شاءالله همه ما دل-های ما رضوی شود و به سمت امام رضا (ع) پر بکشد و توفیق زیارت از راه نزدیک و اگر نشد از راه دور را از دست ندهیم و این توفیق شامل همه ما بشود.

شریعتی: ان شاءالله. دوستانی که مشهد مشرف هستید زائران حضرت، مجاوران حضرت حتماً برای ما دعا کنید. برای خیلی ها که آرزوی زیارت را در دل دارند و حال و هوای آنها این روزها خراسانی است حتماً دعا کنید و ان شاءالله به زودی ما هم محضر حضرت مشرف شویم. به همه بینندگان خوب شبکه افق که تکرار برنامه را می بینند، به همه شنوندگان رادیو معارف که صدای برنامه را می شنوند هم با دل و جان سلام می کنم با حدیث قدسی برنامه امروز را آغاز می کنیم که حسن مطلع برنامه امروز خواهد بود و ان شاءالله همراه شما هستیم و بعد از آن ان شاءالله وارد قصه حضرت موسی (ع) خواهیم شد.
عابدینی: بسم الله الرحمن الرحیم. اللَّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ حجۀ بن الحسن صلواتک علیه و علی آبائه فِي هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِي كُلِّ سَاعَةٍ وَلِيّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِيلًا وَ عَيْناً حَتَّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَكِّنَهُ فِيهَا طَوِيلا.
ان شاءالله این دعای سلامتی امام زمان را همه ما با توجه بخوانیم و یاد ما هست که امام ما هست و ما مأموم او هستیم، مطیع او هستیم و به دنبال این هستیم که رضایت او را به دست بیاوریم و کاری کنیم که از ما راضی باشد. ارض وجود ما مطیع حضرت باشد و ان شاءالله این اطاعت دائم باشد. هر بار که این سلام و دعا و اینها را به حضرت دارید حضرت را در حالت تخاطب و مخاطب ببینید، نه غائب. اگر این حالت تخاطب در ارتباط ما ایجاد بشود وقتی دعای سلامتی را داریم می خوانیم حضرت را حاضر می بینیم. با این حضور حال انسان خیلی مختلف می شود. وقتی سلام می دهید حال حضور و مخاطب بودن حضرت از زبان ما خیلی قرب و نزدیکی ایجاد می کند. ان شاءالله این حال حضور ما دائم باشد. ارتباط ما با حضرت شبانه روز باشد. در محضر حدیث قدسی هستیم که در این قسمت حدیث قدسی باز موسی کلیم الله از خدای سبحان تقاضا می کند که سوالی را دارد که قَالَ مُوسَى فَمَا جَزَاءُ مَنْ صَبَرَ عَلَى أَذَى النَّاسِ وَ شَتْمِهِمْ، بالاخره مردم گاهی گرفتار هستند، مشکلات است، سختی ها است. بالاخره فشارهایی بر آنها است، آن حال تعادل ممکن است نباشد و در ارتباطی که پیش می آید، روابطی که پیش می آید، مشکلاتی که بین مردم پیش می آید زود از کوره در می روند و این زود از کوره در رفتن با این نگاه که موسی کلیم کأنه مثل این که یک چنین شرایطی بین بنی اسرائیل بوده است مثلاً سوال می کند خدایا اگر کسی در این واقعه قرار گرفت، یک کسی به او تندی کرد، اذیت کرد، دشنام داد، حرف تند زد، اگر این صبر کند و این جواب ندهد و مسئله را آرام کند. یک کاری کند که این مسئله پیچیده ساده بشود، ادامه پیدا نکند، دوام پیدا نکند، یکی آن بگوید، یکی این بگوید. بلکه در آن حدیث عنوان بصری می گوید که اگر یکی او بگوید من ده جواب می دهم. بعد آن جا حضرت می گوید به او بگو که اگر تو ده تا بگویی من یک دانه هم جواب تو را نمی دهم. ببینید چه قدر زیبا است امام صادق (ع) می گوید. او می گوید اگر یکی بگویی من ده تا جواب تو را می دهم. حضرت می فرماید اگر تو ده تا بگویی من یکی هم جواب تو را نمی دهم. چون یکی هم وقت خود را به بطالت گذراندم. جواب باطلی دادم. چه قدر زیبا است. این جا هم موسی کلیم از خدای سبحان می پرسد قَالَ مُوسَى فَمَا جَزَاءُ مَنْ صَبَرَ عَلَى أَذَى النَّاسِ وَ شَتْمِهِمْ، بالاخره مردم هستند، کم و زیاد دارند، زود عصبانی شد و یک چیزی گفت. یا حتی اذیتی کرد، اگر این صبر کند جزای او چیست؟ قَالَ أُعِينُهُ عَلَى أَهْوَالِ يَوْمِ الْقِيَامَة، خدا می فرماید اعینه، من او را کمک می کنم یاری می کند خدا. أُعِينُهُ عَلَى أَهْوَالِ يَوْمِ الْقِيَامَة، این جا نشان می دهد رابطه هول قیامت و اهوال و آن هول ها و ترس های قیامت با صبر بر این شتم و فحش و ناسزا و اذیت مردم چه نسبتی به اینها است. که اگر کسی این جا صبوری کرد آن جا هم خدا راحت او را کمک می کند که عبور کند. اینها خیلی زیبا است. رابطه است. یعنی اگر کسی این جا توانست منیت خود را کنترل کند. اگر یک کسی یک چیزی گفت من او یک دفعه بیرون نریزد، رگ های او بیرون نزند که بگوید جوش آوردم. صبوری کرد، شرح صدر به خرج داد. حلیم بود، حلم به خرج داد، صبر کرد، متین بود، کسی که این جا این حالات را داشته باشد خدا می فرماید که من به او آن جا کمک می کنم. این کمک کردن مطابق این جا است. تطابق بین آن است. نه یک چیز تعبدی باشد. ارتباط آن این است که این، این جا بزرگ شده است، صبوری کرده است، شرح صدر پیدا کرده است، زود منیت او گل نکرده است. کسی که منیت او زود گل نکند اهوال یوم القیامه با منیت ها است. همه مشکلات از منیت ها است. آن جا هم می خواهند آن منی که دروغ و وهم است را از انسان بگیرند. وقتی این جا شما خود گرفتید و از دست دادید و راحت کردید و این را از این منیت ها بزرگ کردید، دور کردید، شرح صدر پیدا کردید، خدا می گوید همین این اعانه است، نه این که بعداً اعانه می شود. یعنی همین جا کسی توانست این کار را بکند بالاترین اعانه و کمک خدا است که در این جا محقق شده است. پس اگر کسی از کوره در رفت و این هم جواب داد حواس او باید باشد که کمک خدا را از دست داده است آن هم تا ابدیت. این جا دارد برای آن جا رزمایش می بیند. پس این رزمایش را برای او ببیند که اگر این جا صبوری کرد این آن جا در حقیقت از آن اهوال و آن موج ها و گرداب ها و عقبه ها و سختی های آن جا در امان می ماند. ان شاءالله خدای سبحان قدرت صبوری را به همه ما بدهد. منتها هر کسی را هم یک جور امتحان می کنند. صبورها را هم امتحان سخت تر می کنند. این جور نیست که برای همه یک امتحان بگیرند. شیطان هر کسی مطابق قوه و توان او است. اگر یک کسی کلاس دوازدهم است مطابق کلاس دوازدهم، اگر کسی لیسانس است، اگر فوق لیسانس است، اگر دکتری است، اگر فوق دکتری است مطابق او امتحان از او می گیرند. یعنی مدام سر جلسه امتحان الهی هستیم تا رشد کنیم و برزگ شویم، تا مدرک بالاتر به ما بدهند.
شریعتی: خیلی از شما ممنون و متشکر هستم. ما در سیر قصه حضرت موسی (ع) به مباعده رسیدیم و حضرت بنا است به میقات بروند و امروز هم نکته های ناب و لطیف حاج آقای عابدینی را خواهیم شنید.
عابدینی: باز سلام می کنیم بر سلام علی موسی و هارون، و اذن می گیریم از نبی اولوالعزم موسی کلیم و برادر او هارون که أَشْرِكْهُ فِي أَمْرِي‏، که شریک در این رسالت موسی است.
شریعتی: الان در این روزها هارون کجا است؟
عابدینی: اولا این ایام اربعین کلیمی است که اوج ظهور حضرت موسی و حضرت هارون است. منتها حضرت موسی الان در کوه طور است و حضرت هارون الان بین این بنی اسرائیل است. و توطئه های توطئه گران هم به دنبال این است که حالا که موسی کلیم نیست و هارون را هم که موسی سفارش به صبوری و عدم اختلاف کرده است شروع به اختلاف افکنی می کنند. این وضعیت برنامه را به هم می زند. الان بهترین ایامی است که برای اهل سلوک، برای آن چله ها، برای آن مراقبه های آنها، برای آن سلوک الی الله می خواهند داشته باشند، 30 روز ماه ذی القعده با آن توبه ای که در یکشنبه های آن وارد شده است که تا به حال سه تا از یکشنبه های او رفته است یکی دیگر در پیش داریم که ان شاءالله یکشنبه آینده است که آن توبه ای که نماز توبه است. این ایام مختص به حضرت موسی کلیم است که 30 روز به اضافه 10 روز، 30 روز ماه ذی القعده و 10 روز ماه ذی الحجه، این میقات موسی کلیم بود که در قرآن کریم در دو جا این مسئله به صورت تفصیلی این بیان شده است یکی در سوره اعراف هست که بسم الله الرحمن الرحیم، «وَ واعَدْنا مُوسى‏ ثَلاثينَ لَيْلَةً» (اعراف/142) سی شب، ابتدائاً یک واعده سی شبه. «وَ أَتْمَمْناها بِعَشْر» (اعراف/142) یک مواعده ده شبه دیگر که این جا آمده است «فَتَمَّ ميقاتُ رَبِّهِ أَرْبَعينَ لَيْلَة» (اعراف/142) پس چهل شب شد. این در سوره اعراف بود. در سوره بقره هم همین مواعده را از ابتدا به صورت همان چهل روز که می فرماید آیه 51 و 52 سوره بقره که «وَ إِذْ واعَدْنا مُوسى‏ أَرْبَعينَ لَيْلَةً ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَنْتُمْ ظالِمُون‏» (بقره/51) که این دو سوره امروز مورد بحث ما است. هم سوره بقره و هم سوره اعراف. در محضر سوره اعراف بودیم که وَ واعَدْنا، مواعده دو طرفی است. خدای سبحان چه قدر با بنده خود مدارا می کند که بیان را که باید بگوید من وعده کردم و آن هم باید اجابت کند. به صورت وعده باشد نه مواعده ولی بیان را برای این که این پیامبر اولولعزم تکریم کند و نشان دهد که خدا چه قدر با بندگان خود مهربان است، بیان را به صورت وَ واعَدْنا، مواعده، مواعده طرفینی است، یعنی من گفتم او هم قبول کرده است، من و تو با هم یک وعده ای داریم. خود را می آورد و در عرض یک بنده قرار می دهد. اینها خیلی تشویق است. خیلی اکرام است که همان جور که در ایامی که مربوط به شب های قدر است می گوید أَنَا جَلِيسُ مَنْ جَالَسَنِي‏، من همنشین هستم با آن کسی که با من بنشیند. چه قدر زیبا است. این جا همین است، مواعده از همان سنخ است. أَنَا جَلِيسُ مَنْ جَالَسَنِي است. من هم همنشین او هستم. مواعده است، می گوید من یک قولی دادم تو هم یک قولی دادی، خیلی حرف است. با همدیگر قراری گذاشتیم، این جور نگاه را اگر آدم ببیند، آن هم خدا با تمام تشکیلات عریض و طویل دستگاه ربوبیت. وَ واعَدْنا ما با تو مواعده کردیم. موسی ما با تو مواعده کردیم. جریان موسی کلیم این بود که موسی از قبل به مردم قول داده بود که اگر جریان فرعون مختومه شد و توانستیم از دست فرعون فرار کنیم خدا به من قول داده است و وعده داده است که کتاب حقوق و قانون و احکام و آداب را به ما بدهد تا بدانیم چه کار باید بکنیم. حالا از دریا عبور کردند و فرعون هم با لشکریان خود غرق شده است حالا وقت اجابت وعده الهی برای موسی است. وَ واعَدْنا ما مواعده کردیم که این مواعده منتها مقدمات می خواهد. هر چیزی که می خواهند به انسان بدهند حتماً باید انسان قبل از آن یک مرتبه ای از قرب و طهارت را ایجاد کند تا نعمت الهی را بهره مند شود. ممکن است انسان با نعمت های خدا ارتباط برقرار کند اما نعمت نبیند. اگر انسان می خواهد چیزی را نعمت ببیند حتماً باید هر جایی که با نعمت الهی می خواهد مرتبط شود یک مرتبه ای از طهارت را مطابق آن نعمت ایجاد کند تا آن نعمت را مرتبط ببیند، نعمت ببیند. نعمت دیدن یعنی با آن عقبه نامتناهی آن. که دیگر نحوه مواجهه شما هم متفاوت می شود. یک موقع است من اینها را گسسته و بیرون و جدا می بینم. اما یک موقع هر چه جلوی چشم و روی من قرار می گیرد مرتبط می بینم. این نعمت می شود که انسان گاهی نعمت را گسسته می بیند، گاهی نعمت را با آن متنعم آن که خدای سبحان که نعیمی داده است و آن را آورده است می بیند. گاهی از آن بالاتر فقط خدا را می بیند. نعمت را هم نمی بیند. چون وقتی نعمت را بخواهد ببیند باید بیننده را خود دیده باشد. اما دیگر خود را هم نمی بیند. عین ربط به او خود را می بیند. هیچی برای خود نمی بیند. در این حالت ببینید چه قدر متفاوت می شود. این جا موسی می خواهد تورات را بگیرد. الواح را بگیرد و بالاترین چیزی که در تاریخ بشریت تا آن زمان سابقه داشته است از جهت الاهیت می خواهد بر موسی نازل شود و مردم به او مشرف شوند. برای آنها مقدر بشود. لذا عظیم ترین نعمت الهی این است که انسان ها را به خدا نزدیک کند. به اشد قرب. نزدیک ترین راه قرب. می خواهد این نازل شود پس قطعاً یک طهارت ویژه می خواهد. و قرار هم هست حاکمیت الهی محقق شود.
شریعتی: حاج آقا تورات اولین کتاب آسمانی بوده است؟
عابدینی: نه. در حقیقت کتابی که به صورت کامل و جامع باشد البته. اما به صورت صحف ابراهیم داریم که ما در سوره اعلی هم داریم «صُحُفِ إِبْراهيمَ وَ مُوسى‏» (اعلی/19) یا صحف ادریس داریم. یا در رابطه با نوح بعضی از دستورات در مورد نوح از جانب خدای سبحان نازل شده است. اما به صورت کتاب و مدون غیر از آن چیزی که به نام صحف ادریس بیان شده است ما صحف داود داریم، بعد انجیل داریم، بعد قرآن کریم داریم. اما به این صورتی که این کتاب نازل شود اولین کتابی است به صورت کتاب بوده است. حالا این کتاب به چه صورتی بوده است بعد ان شاءالله در محضر آیات هستیم و بیان خواهیم کرد. اصل مسئله این است که یک نعمت عظیمی که شاید این مسئله بلکه شاید هم ندارد، از نعمت نجات مردم از دست فرعون عظیم تر است. یعنی جریان غرق فرعون و لشکر او چه قدر عظیم بوده است. چه قدر مهم بوده است. هم برای بنی اسرائیل، هم برای طول تاریخ بشریت آن هم با آن وضعیتی که از دریا عبور شود و پاهای آنها حتی خیس نشود بعد عبور کنند و همه فرعونیان یک جا غرق شوند بدون این که یک خونی از دماغ اینها بیاید همه دستگاه عریض و طویل ظلم یکباره از بین برود چه قدر نعمت است. بعد از سیصد و خرده ای سالی که فرعونیان حاکم بودند حالا حساب کنید که می خواهد تورات نازل شود. این نزول تورات از جریان غرق فرعون عظیم تر است. چون در جریان غرق فرعون برای غرق فرعون لزوم نداشت موسی به میقات برود. یک طهارت ویژه تری برای او ایجاد شود. اما این پذیرایی خدا که می خواهد حالا محقق شود که دستور حاکمیت الهی است و مردم را خدایی کردن است یعنی همه آن مقدمه بود، همه آن غرق مقدمه بود تا این که مردم به یک جایی برسند که لیاقت پیدا کنند. استعداد پیدا کنند برای این که حالا دستور خدا برای الهی شدن آنها نازل شود. لذا مقدمه می خواهد تا مردم عبور کردند، آن سختی ها را تحمل کرده بودند، از دریا عبور کرده بودند آمدند این یک استعداد از جانب مردم آماده شدن، سفر کردن، از آن جا کنده شدن، از جهت مردم این مقدار لازم بوده است. ولی از جانب موسی کلیم که می خواهد واسطه باشد تا این را اخذ کند تا به مردم ابلاغ کند یک دوره عظیم تری را می خواهد که یک دوره 30 روزه که شاید آن دوره 30 روزه که در قرآن با ابهام ذکر شده است تفصیل آن نیامده است که چرا 30 روز و 10 روز؟ آیا آن 30 روز خدا یک کار ویژه با موسی کلیم داشته است؟ و در آن 10 روز کار ویژه تری داشته است؟ که آیا این گونه است؟ که بعضی ها این جور خواستند استفاده کنند. یعنی آن 30 روز یک مقدمه ای برای این 10 روز بوده است و در این 10 روز حقیقت نزول محقق شده است. که آن 30 روز مقدمه بود برای این که در این 10 روز ویژه تر موسی کلیم در درگاه الهی باشد تا تورات نازل بشود. در هر صورت این چهل روز برای موسی کلیم جدا شدن از تمام کسوت ها، اقیار، همه اینها که نشان می دهد اصلاً هر کسی که می خواهد به سمت خدا حرکت کند حتماً باید یک دوران خلوت و وحدتی داشته باشد تا اخذ کند. گرفتن تورات و نازل شدن تورات از جانب خدای سبحان یک طهارت وجودی را از این طرف می طلبید که بیش از سابق باشد. از جانب خدا که تغییر نیست. انفعال نیست. از طرف ما است که انفعال است. آمادگی باید ایجاد شود. وقتی آمادگی از جانب موسی کلیم ایجاد شد تورات نازل شد. پس از جانب خدا انفعال نیست انفعال از جانب ما است. موسی کلیم آماده تر شد. تا تورات نازل شود، و آن هم فقط به موسی کلیم مختص نبود. مردم هم باید مرتبه ای از آمادگی برای آنها ایجاد می شد تا تورات برای این مردم از طریق موسی کلیم نازل شود. اینها خیلی جالب است. حالا اگر هر کسی که می خواهد به سمت خدا حرکت کند، هر کسی که می خواهد قرب الی الله پیدا کند گاهی برای او هم القائاتی از جانب خدا، الهاماتی از جانب خدا، ورود هایی یا حتی خطوراتی برای این که کدام کار را، یک دفعه به ذهن آنها می رسد که این کار خوب را هم انجام بدهند. اینها همه همان الهامات الهی است که از جانب خدا می شود. که طهارت های ما در اخذ تأثیر دارد. یعنی اگر ما دائم الطهاره باشیم از جهت ظاهری یک مرتبه است، از جهت وجودی، زبان خود را کنترل کنیم، یک مرتبه است، هر کاری که در این رابطه ها کنیم این آیه می فرماید و نظیر این آیات می فرماید که از جانب خدا که انفعال نیست انفعال از جانب ما است. اگر آمادگی ما بیشتر باشد خطوراتی که از جانب خدای سبحان به ما می رسد بیشتر می شود. روشن تر و زلال تر می شود. لذا موسی کلیم زلال تر شد با این که موسی طاهر است، با این که موسی معصوم است اما طهارت مراتب دارد یا ندارد؟ طهارت مراتب دارد. پس مرتبه بالاتر آن اخذ بالاتر است. یعنی برای همه ما است که دعوت به این مواعده که خدا دارد بیان می کند نمی خواهد تاریخ بگوید می خواهد بیان کند که این مواعده دعوت از جانب خدا نسبت به همه راه دارد. مواعده از جانب خدا، از جانب خدا آماده است، و از آن طرف انفعالی نیست. از طرف ما اگر ما هم به این وعده وفا کنیم و به سمت خدا حرکت کنیم حتماً خدای سبحان، الهامات، خطورات، انسان را موفق به عمل صالح می کند. خطور اعتقاد قوی در وجود انسان ایجاد می کند، انسان را تثبیت می کند.
شریعتی: یعنی ظرف ما چه قدر پاک است، چه وجود ما مهیا است، چه قدر آماده هستیم، به تناسب این مواعده برای تک تک ما اتفاق می افتد.
عابدینی: چون از آن طرف دائماً فیض است. این را دائماً باید به خود بگوییم. که آن طرف آماده است، اگر من نمی گیرم مربوط به این است که من آماده نیستم. پس هر چه قدر خود را آماده کنم می گیرم. به ما گفتند که دریای بیکران آن کمال جلوی روی شما است و از آن طرف فیض ساری و جاری است. تو به این دریای بیکران هر چه خود را بزنید و به سمت آن بروید می گیرید. به ما بگویند جایی خزانه عظیم پول است، گنج است، طلا است، در است، شما بروید و بردارید، در آن جا هم باز است، فقط من باید راه بیفتم، این راه افتادن را از من می خواهد. این کمال الهی همین جوری است. از جانب خدا فیض دائم است يَا دَائِمَ الْفَضْلِ عَلَى الْبَرِيَّة این فیض خدا دائم است. اما از این طرف تا چه قدر حرکت صورت بگیرد تا بهره مند شوند. اگر باور کنیم که فیض آن طرف دائم است و انفعال در آن طرف راه ندارد، این جور نیست که من این کار را بکنم دل خدا بسوزد بگوید می دهم. رحمت خدا مطلق است. چون رحمت او مطلق است دائم فیض او جاری است، چون رحمت او مطلق است و فیض او جاری است، دائم ما را دعوت کرده است، دائم هم به سوی ما روی کرده است، حتی تعبیر این است که وقتی کسی پشت می کند خدا می گوید این چه زمانی بر می گردد. اگر بدانند آنهایی که پشت کردند من چه قدر مشتاق آنها هستم به سوی من بر می گردند، با اشتیاق بر می گردند. خدا می گوید وا شوقا، چه قدر من مشتاق به دیدار اینها هستم. آن طرف چون انفعال نیست. شما در مسیر قرار بگیرید. اگر با این نگاه انسان دائماً هر نمازی که آدم می خواهد بخواند بداند که معراج از جانب خدا آماده است، قرب آماده است، من چه قدر حواس خود را جمع کنم تا بردارم، بهره ببرم. این جوری خیلی کریم است. نگاه نمی کند من چه کردم. خدا آقای بهاءالدینی را رحمت کند می گفت به جفتک زدن های ما نگاه نمی کند که با بی عقلی خود جفتک می زنیم او خلاصه دستگاه خدا است. دستگاه ما نیست که بگوییم صبوری کنیم نسبت به این. این حرف ها نیست، آن طرف صبر او، رحمت او، جود او، فیض او. بعد می فرماید آدم هر چه به درگاه خدا می رود و آن طرف را نگاه می کند می بیند هیچ جای گفتن نمی ماند از بس ما ناقص و بیچاره هستیم و آن طرف از بس آماده و کمال است و جود است. وَ واعَدْنا مُوسى‏، پس مواعده است. دو طرفی است. با کرامت برخورد کرده است و این مواعده هم نسبت به همه است. نسبت به موسی کلیم نزول تورات است. نسبت به پیامبر اکرم نزول قرآن است. اما نسبت به ما اگر این مواعده را برویم چیست؟ بهره مندی از قرآن است. فهم قرآن است. رسیدن آیات قرآن به ما هست. ادامه وحی از جانب پیامبر تا رسیدن به ما هم هست. گوش ما هم باز می شود، ما هم راه را پیدا می کنیم. برای راه ما نورافکن روشن می شود تا سایه روشن ها ما را از راه باز ندارد. برای ما انحراف نشود، جدا نشویم. عمل صالح برای ما ساده دیده می شود. یک چیزی که قبلاً سخت بود این مواعده باعث می شود که آن را ساده ببینیم. اگر عمومیت این مواعده را دیدیم آیه را جاری دیدیم. نه آیه را الان مختص به موسی کلیم ببینیم. درست است که نزول تورات آن مختص به موسی کلیم است اما این تورات برای مردم دارد نازل می شود. لذا جریان آن در مردم و ربط مردم به این تورات برای همه است. لذا موسی کلیم یک واسطه است. یک آینه است که این وحی در این آینه بتابد و از این آینه همان وحی ادامه پیدا کند تا به چشم و گوش مردم برسد. موسی کلیم آینه خود را صیقل داد تا این کامل منتقل شود. این نور بتابد. این تابش هم برای این است که چشم ما خفاشی است نمی توانیم آن را مستقیم بگیریم. لذا یک آینه ای می خواهد مثل موسی کلیم، مثل پیامبر اکرم تا این آن را مطابق چشم ما تعدیل کند تا ما بتوانیم از این بهره مند شویم. منتها چیزی هم از آن کم نمی کند. در عین این که تعدیل می کند چیزی هم از آن کم نمی کند. این وَ واعَدْنا را هر موقع دیدیم می خوانیم در ایامی هم که حالا در پیش است دهه ذی الحجه باید بخوانیم با این نگاه خود را هم دخیل ببینیم که ببینیم این مواعده با ما هم در جریان است. این رحمت الهی است، تکریم الهی است. تشریف الهی است. مواعده گفته است، دو طرفی گفته است. وَ واعَدْنا مُوسى‏ ثَلاثينَ لَيْلَة، این که 30 به اضافه 10 که 40 شود و لیله، نگفته است ثلاثین یوما، رابطه شب با حرکت انسان در طریق الی الله ویژه است. لذا انبیاء گرامی هم با این که خلوت و جلوت آنها همه ارتباط با خدا بوده است شب های آنها خاص بود. با همه این که روز خود را هم به امر خدا حرکت می کردند، ما که غفلت ما را در اشتغالات و ارتباطات می گیرد. انبیاء که غفلت برای آنها نبود روز و شب آنها به امر بودند اما شب های آنها «إِنَّ ناشِئَةَ اللَّيْلِ هِيَ أَشَدُّ وَطْئاً وَ أَقْوَمُ قيلا» (مزمل/6) حالا ببینید که در نسبت شب چرا این جا موسی کلیم را با این که روزها هم آن جا بوده است با عنوان شب بیان می کند. شب چه ویژگی دارد؟ شب یک حال وحدت برای انسان ایجاد می کند. یک حال ارتباط خاص است. یعنی اصلاً جعل شب غیر از آن که برای آرامش است این جعل شب برای ارتباط است. یعنی شب، ساده و عمومی آن این است که شب را قرار دادیم لِتَسْكُنُوا، تا این که سکونت برای شما ایجاد شود، آرامش ایجاد شود. جعل لیل، تاریکی، وحدت ایجاد شود. اما اساس آن برای رابطه است. لذا خدا مثل این می ماند که شب را یک سجاده قرار داده است، یک محراب قرار داده است. لذا پیامبر اکرم شب او آباد بود. نمی گذاشت خواب بر چشم های او جوری غلبه کند که این خواب او را ببرد. مغلوب خواب نمی شد. لذا نماز شب خود را تقسیم می کرد در سه جهت. که هر بار بلند می شد یک مقدار می خوابید بعد دوباره بلند می شد. ما باشم می گوییم این خواب حرام شد. می خوابید بلند می شد مسواک می زد، وضو می گرفت، چهار رکعت نماز را می خواند. دوباره می خوابید، دوباره بلند می شد مسواک می زد، وضو می گرفت، چهار رکعت نماز دیگر می خواند. دوباره می خوابید، دوباره بلند می شد. وضو بگیرد، مسواک بزند، آن سه رکعت دیگر را بخواند. این شب برای او چه می شود. یعنی شب مغلوب این است.
شریعتی: این شب همان مرکبی است که حضرت می گوید من باید سوار آن شوم.
عابدینی: تعبیر خیلی زیبایی است که در حقیقت الوصول الی الله، سفر الی الله یک سفری است که لَا يُدْرَكُ إِلَّا بِامْتِطَاء اللَّيْل‏، مگر سوار بر مرکب شب شوید. حضرت آیت الله بهجت این روایت را می خواندند اصلاً یک جوری ایشان بیان می کرد آدم احساس می کرد سوار است و از آن حالت سواره دارد بیان می کند. یک کسی یک چیزی را فقط حکایت و نقل می کند یک جور است اما یک کسی که انگار همین الان سوار آن است همین الان سوار است دارد این را می گوید، خیلی متفاوت بود. إِلَّا بِامْتِطَاء اللَّيْل‏. که این الوصول الی الله نمی شود. یک سفری است به سوی خدا، سفری است که لَا يُدْرَكُ إِلَّا بِامْتِطَاء اللَّيْل‏، سفر بر مرکب شب است. حالا موسی کلیم است بر مرکب شب آن هم در کوه طور که یک مکان ویژه است آن هم در یک مواعده آن هم چهل شبانه روز با این که روز آن هم روزه باشد همه ارتباطات هم انقطاع پیدا کرده است فقط مختص به خدا باشد. با همه این که یک کاروان 600 و خرده ای هزار نفری را حرکت داده است و آورده است در یک بیابانی رها، اما کندن از همه اینها، می داند الان چه قدر مفسده ممکن است به پا شود، می داند از همان ابتدای آن که از دریا که گذشتند اینها تا دیدند هوس اینها معلوم شد. وقتی که به هارون سفارش می کند که «اخْلُفْني‏ في‏ قَوْمي‏ وَ أَصْلِحْ وَ لا تَتَّبِعْ سَبيلَ الْمُفْسِدين‏» (اعراف/142) نشان می دهد که می داند مفسدین هستند «لا تَتَّبِعْ سَبيلَ الْمُفْسِدين‏» (اعراف/142) یعنی ریشه های فساد را می شناخت، می دید، می دانست اما یک کسی که این قدر هم دلسوز است برای قوم که وقتی که می آید می بیند اینها فرقه فرقه شدند و گوساله پرستی آن جور در حقیقت ریش برادر را گرفته است که بعداً این را بیان خواهیم کرد، که چرا گذاشتید به این جا کشیده شود. یعنی این قدر هم دلسوز است، نه بی خیال باشد. اما با این حال وقتی رابطه با خدا دارد برقرار می کند از همه چیز گذشته است. این جوری می شود که تورات بر او نازل می شود. این جوری می شود که یک کتابی از جانب خدا برای او به عنوان حکم خدا، دستور خدا. ما نمی دانیم دستور خدا یعنی ابدیت همه اجتماع و جامعه انسانی را می خواهد تأمین کند. ابدیت آنها را نه فقط حکم روز باشد و برای یک روز باشد. می خواهد اگر کسی به این عمل کرد در آن موطنی که وارد شده است ابدیت این انسان ها تأمین شود. ابدیت یعنی نامتناهی حیات. باید چه قدر این کانال وجود طهارت پیدا کرده باشد تا یک چنین چیزی از این کانال وجود در آن منعکس شود و قرار بگیرد. این طهارت این را بیاورد و بعد این انقطاع تام ایجاد کرده است، شب است. «وَ إِذْ واعَدْنا مُوسى‏ أَرْبَعينَ لَيْلَة» (بقره/51) یا «وَ واعَدْنا مُوسى‏ ثَلاثينَ لَيْلَةً وَ أَتْمَمْناها بِعَشْر» (اعراف/142) لیله است، شب است. که همه کأنه روز و شب موسی (ع) در آن میقات همه شب بود برای او به این عنوان که اثر شب در او بود. که اثر شب آن وحدت آن بود. آن سیر آن بود. آن خلوت با خدا و دور از همه غفلت ها و کسرت ها بود. لذا چون این غالب بود می گوید این لیله است. خیلی زیبا است.
شریعتی: «سُبْحانَ الَّذي أَسْرى‏ بِعَبْدِهِ لَيْلاً مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرام‏» (اسراء/1)
عابدینی: دنبال همان «سُبْحانَ الَّذي أَسْرى‏ بِعَبْدِهِ لَيْلاً مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرام‏» (اسراء/1) یا اگر در حقیقت شب را در روایات و آیاتی که آمده است من بعضی از آنها را خلاصه اگر یک موقعی امکان پذیر باشد … معراج در شب های قدر است، اگر آیات قرآن را ببینیم می بینیم هر جا صعود است شب است. که این نه شب همین باشد که حتماً باید تاریک باشد، اثر شب در روز هم می آید. اما در حقیقت عنوان آن شب می شود. شب برای وحدت است. یعنی انقطاع. یعنی آن حالت انقطاع در انسان وقتی قوی می شود آن در حقیقت عنوان شب پیدا می کند. می ترسم فرصت بگذرد. یک سری آیات و روایت داشتم که بعضی از آنها همین ها بود یا بعضی از آنها در مورد احیاء کردن شب است که روایات و آیات متعددی است. یک نکته دیگر این است که عدد چهل، که در این جا چه 30 به اضافه 10، چه خود 40 یک مدخلیتی دارد که ببینید طینت آدم اربعین است، 40 روز یا 40 سال، حالا دو تا روایت هم هست. 40 سال طول کشید تا در بدن انسان یا آدم روح دمیده شود. یا نگاه کنید ببینید دوره های انسان آن دوره که نطفه الْعَلَقَةَ مُضْغَة لعظام 40 روز به 40 روز است که مرتبه به مرتبه است. یا ببنید مثلاً در 40 اگر کسی 40 روز خود و قلب خود را مراقبه داشته باشد جَرَتْ يَنَابِيعُ الْحِكْمَةِ مِنْ قَلْبِهِ عَلَى لِسَانِهِ. که از قلب او به زبان او جاری می شود. یا در حقیقت پیامبر اکرم 40 سالگی مبعوث به رسالت می شود که … یا می گویند
شراب آن گه شود صاف         که در شیشه برآرد اربعینی
این صاف شدن یعنی آن قذارت ها، دور شدن از آنها، اگر به عدد 40 که خیلی وقایع دیگر هم نسبت به 40 وارد شده است اگر انسان ببیند، حتی موسی کلیم خود در 40 سالگی مبعوث به رسالت می شود. 40 سال هم بین قوم دعوت می کند تا عبور از نهر محقق می شود. بعد از نزول تورات هم 40 سال دیگر در قوم خود حضور دارد. 3 تا فصل چهل سالگی است. که این چهل ها در قرآن کریم، در خیلی مسائل دیگری هست که دوستان می توانند رجوع کنند ما می خواهیم مختصر شود خود عدد 40 هست. لذا این چهل، که الان اربعین کلیمی برای سلوک آمده است، اذکاری که 40 روز مداوم برای آن آمده است تا نتایجی برای آن. اعمالی که 40 روز بر آن مداومت کردند منتها با نگاهی که الهی و قرآنی باشد نه من درآوردی باشد، تا رسیدن به نتیجه. اینها همه نشان می دهد که 40 یک عددی است که یک ویژگی دارد در تثبیت، ملکه شدن، تحقق آن ملکه ای که خدای سبحان می خواهد که در وجود انسان آن کمال ایجاد شود. پس این هم یک نکته دیگری که به عدد 40 بر می گردد که این ایام هم اربعین کلیمی است، عدد 40 بروز و ظهور آن برای این ایام است. این هم یک نکته که «وَ واعَدْنا مُوسى‏ ثَلاثينَ لَيْلَةً وَ أَتْمَمْناها بِعَشْرٍ فَتَمَّ ميقاتُ رَبِّهِ أَرْبَعينَ لَيْلَة» (اعراف/142) میقات، وقت، این وقتی است که میقات هم برای مکان به کار برده می شود هم برای زمان به کار برده می شود. یعنی یک وقتی را قرار دادن میقات می شود و یک مکان را هم می شود. هم می تواند اسم زمان باشد، هم می تواند اسم مکان باشد. «فَتَمَّ ميقاتُ رَبِّهِ أَرْبَعينَ لَيْلَة» (اعراف/142) که این میقات در 40 شب به پایان رساند. «وَ قالَ مُوسى‏ لِأَخيهِ هارُونَ اخْلُفْني‏» (اعراف/142) این بحث را امروز نرسیدیم وارد آن شویم که جریان تشبیه حدیث منزلتی که پیامبر اکرم بارها و بارها امیرالمؤمنان (ع) را با همین جریان که أَنْتَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى‏، که بعد این بیان اگر شد احادیث آن را یک اشاره آن را هفته آینده داشته باشیم که امروز می ترسم ورود پیدا کنیم و نرسیم، می فرماید که «وَ قالَ مُوسى‏ لِأَخيهِ هارُونَ اخْلُفْني‏في‏ قَوْمي‏» (اعراف/142) تو جانشین من باش در قوم من و اصلح، را ان شاءالله بیشتر بیان خواهیم کرد، «وَ أَصْلِحْ وَ لا تَتَّبِعْ سَبيلَ الْمُفْسِدين‏» (اعراف/142) ان شاءالله خدای سبحان به ما توفیق بدهد که در این اربعینی که اولیاء او الان دارند و موسی کلیم داشته است و این نزولی که تورات بر آنها نازل شد در این ایام هم بر ما وارداتی از قرآن کریم، فهم قرآن، معرفت به قرآن، عمل به قرآن، توفیقات این جوری ان شاءالله شامل حال ما بشود.
شریعتی: ان شاءالله حاج آقا خیلی از شما منمون هستیم، خیلی نکته های خوبی را شنیدیم. مثل همیشه عالی و ممنون هستم از توجه و همراهی شما. ما دیشب مطلع شدیم جناب آقای کریمخانی عزیز، استاد کریمخانی صاحب این نوای ملکوتی و آسمانی که خیلی ها با نوای گرم ایشان زائر مشهد شدند. آمدم ای شاه پناهم بده، و چه دل ها با شنیدن این صدا هوایی نشد و یک دفعه خود را در صحن و سرای حضرت رضا می دیدند. در ایامی که منسوب به حضرت است واقعاً رفت که شاه او را پناه دهد.
عابدینی: خوش به حال ایشان. وقتی یک کسی علم می شود، یک جهت وجودی او به این که منتسب شود وقتی کسی این را می بیند یاد امامی بیفتد. این گره خوردن خیلی قشنگ و عظیم است. ما نمی دانیم در آن عالم این حقیقت چه جوری باز می شود. لذا خوش به حال ایشان. ان شاءالله که امام رضا از ایشان پذیرایی می کند و ان شاءالله اینها شفیع ما هم باشند. چه قدر آدم ها را با همین زائر امام رضا کردند. دل ها را روانه آن جا کردند و ان شاءالله بعد از این هم می کنند.
شریعتی: ان شاءالله و امیدوار هستم مهمان سفره پر برکت حضرت رضا باشند. ما خیلی وقت نداریم، آیات را بشنویم، تلاوت کنیم بر می گردیم در بخش دوم گفتگوی خود به نظر من برسیم که خداحافظی کنیم. بفرمایید خواهش می کنم.
صفحه573قرآن کریم
شریعتی: اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. همان طور که گفتم فقط فرصت داریم با شما خداحافظی کنیم. حاج آقای عابدینی دعا کنند و آمین بگوییم و ان شاءالله مرخص شویم.
عابدینی: ان شاءالله خدای سبحان به حق این ایام شریفی که خیلی طهارت دارد کسانی که مقروض هستند، جوان هایی که احتیاج به شغل دارند، ازدواج دارند، سختی ها و مریضی ها، که گاهی سخت شده است خدا ان شاءالله به حق این ایام موسی کلیم، هارون، نبی گرامی اسلام، اهل بیت (ع) به حق این بزرگواران این مشکلات را تسهیل کند و یک گشایش بیش از گذشته برای همه مؤمنان ان شاءالله محقق کند.
شریعتی: حالا باید بگوییم دوستانی که مدینه مشرف هستند برای ما دعا کنند و سلام ما را به حضرت برسانند. این روزها حجاج بیت الله الحرام رفتند و ان شاءالله مبلغ سلام ما باشند و پیک این دلتنگی ما باشند.

هنوز هیچ دیدگاهی وجود ندارد.

اولین کسی باشید که برای “سمت خدا | سيره تربيتي حضرت موسي عليه‌السلام در قرآن کريم” دیدگاه می‌گذارید;

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

میزان رضایت خود را در ارزیابی وارد کنید*

دریافت دوره آموزشی

لطفا جهت دریافت، اطلاعات خواسته شده را وارد نمایید