بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع برنامه: سيره تربيتي حضرت موسي عليه‌السلام در قرآن کريم


برنامه سمت خدا
تاريخ پخش: 05-02- 1402

شریعتی: بسم الله الرّحمن الرّحیم اللّهم صل علی محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم سلام می‌کنم خدمت تک تک بینندگان عزیز خانواده‌ی بزرگ و صمیمی سمت خدا انشاالله هر جا که هستید خداوند متعال پشت و پناه‌تان باشد بهترین‌ها را برای شما مسئلت می‌کنم از قادر متعال، انشاالله در این روزهای بهاری دل و جان‌تان بهاری و سبز باشد و همه در انتظار بهار حقیقی و واقعی عالم، خیلی خوشحالیم که امروز هم در خدمت‌تان هستیم و خیلی خوشحال‌تر که درخدمت حاج آقای عابدینی عزیزمان. سلام علیکم و رحمة الله ایام مبارک و خیلی خیلی خوش آمدید.

بسم الله الرّحمن الرّحیم

حجت الاسلام عابدینی: سلام علیکم و همچنین عرض سلام و ادب و احترام خدمت همه‌ی بینندگان و شنوندگان عزیزمان بنده هم آرزو دارم انشاالله این بندگی و طاعتی که در ماه مبارک رمضان محقق شد و با عید فطر امضا شد و مورد قبول حق انشاالله قرار گرفته از دست شیطان در طول سال انشاالله محفوظ باشد و انشاالله سرنوشت ما در تقدیراتی که در این ماه داده شد بهترین تقدیرات که خدا برای اولیاءش قرار می‌دهد برای ما انشاالله قرار داده باشد و بتوانیم آنها را به نتیجه و سرانجام برسانیم.
شریعتی: چه دعاهای خوبی، چه‌طور است احوال‌تان؟
حجت الاسلام عابدینی: الحمدالله ربّ العالمین.
شریعتی: چه‌قدر خوشحالیم که در خدمت‌تان هستیم و در محضر حضرت موسی و خضر علیهم السّلام. یک وقتی حاج آقای عابدینی اشاره کردند که این قصه‌ی حضرت موسی و خضر این خودش یک الگویی است که منطبق بر وقایع بعد از آن تا زمان حال هم می‌شود و نکات ظریفی را به نظر من این جلسه خواهیم شنید انشاالله خدمت‌تان هستیم و می‌شنویم این بحث امروز را.
حجت الاسلام عابدینی: بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ اَللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ، وَ فی کُلّ ساعَة وَلیّا وَ حافظاً وقائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتّعَهُ فیها طَویلاً انشالله عرض وجود ما به ساحت حضرت ولی عصر آراسته باشد و این اطاعت ما نسبت به حضرت دائمی باشد و سلطنت حضرت در وجود ما باشد و ما جز شئون و جز ظهورات و تجلیات حضرت در دنیا باشیم. اعمال ما انشاالله اعمال حضرت محسوب شود به عنوان آن که اطاعت آن را می‌کنیم اطاعت ما و اعمال ما را ببرد در رتبه‌ی اعمالی که حضرت امر کرده و ما اطاعت کردیم و لذا امر او و عمل او انشاالله حساب شود انشاالله خدای سبحان برکت زندگی امام زمانی را به همه‌ی ما بچشاند و فرجش را انشاالله نزدیک بگرداند. اذن می‌گیریم از حضرت موسی و خضر علی نبینا و علیهم السّلام وارد می‌شویم در آخرین نکاتی که در رابطه با جریانات حضرت موسی و خضر است و استفاده کنیم از نکات قرآنی و روایی‌مان. قسمت انتهایی آخرین آیه باقی مانده بود که من فقط…
شریعتی: از سوره‌ی کهف.
حجت الاسلام عابدینی: از سوره‌ی کهف، آیات از 60 تا 82 این آیاتی که در محضرشان بودیم انشاالله این آخرین نکته را عرض می‌کنیم و انشاالله وارد تطبیقات این قصه می‌شویم. آخرین آیه که قسمتی از آیه بیان شد که فرمودند: «بسم الله الرّحمن الرّحیم ما فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْرِي» که جلسه‌ی گذشته راجع به توحید و زمینه‌ی وجودی انبیاء و همه‌ی هستی تکوین و تشریع از این «ما فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْرِي» از این همه‌ی عالم به این ندا همه مفتخرند که «ما فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْرِي» کاری که ما می‌کنیم کار ما نیست امر خداست دارد محقق می‌شود ما همه تابعیم همه تابع امر الهی هستیم «يَفْعَلُونَ ما يُؤْمَرُونَ» لذا «ما فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْرِي» به ما منصوب نیست اگر خورشید تابان است کار خورشید نیست تابان بودن، اگر آب سیراب می‌کند کار آب نیست سیراب کردن «ما فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْرِي» همه‌ی اینها امر الهی است که یک بیان زیبا این آیه دارد که زندگی را برای انسان راه دیگری، حال دیگری، مسیر دیگری، مقصد دیگری را ایجاد می‌کند که «ما فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْرِي» این‌جا خضر(س) به حضرت موسی عرض می‌کند که «ما فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْرِي» که این سه کاری که من این‌جا انجام دادم…
شریعتی: کار من نبود، همه به امر او بود.
حجت الاسلام عابدینی: کار من نبود به امر او بود و کار خدا بود درست است یک جا بیان شد که «فَأَرَدتُّ أَنْ أَعِيبَهَا» من می‌خواستم این را معیوب کنم خضر، چون عیب بود خضر به خودش نسبت داد یا در دومی بیان کرد «فَأَرَدْنَا أَنْ يُبْدِلَهُمَا رَبُّهُمَا» که در حقیقت ما، خودش را با خدا چون در اینجا قتل بود و این قتل را نمی‌خواست به خدا نسبت بدهد ولی در عین حال آن نتیجه‌ای که حفظ پدر و مادر و آن فرزندان صالح بعدی که می‌خواهد محقق شود أردنا، و در سومی که عمران بود و صلاح بود و اقامه‌ی دیوار بود «إراد ربّک» که در پروردگار تو در حقیقت تو خطاب می‌کند به موسی که او اراده کرد کار همان‌طور که در جلسه‌ی گذشته عرض کردیم هم برای موسی(ع) سه رتبه و رشد ایجاد کرد یعنی از مرتبه‌ی أردت، به مرتبه‌ی أردنا، که من شد ما، و ما شد او، أراد ربّک، که دیگر کار خدا، این هم موسی(ع) رشد کرد بعضی نظرشان این است که خضر (س) هم در این مسیر رشد کرد یعنی این‌طور نبود که یک تعلیمی برای حضرت موسی باشد بلکه این که این تعلیم در ضمن این‌که این تعلیم برای موسی(ع) بود در همین جا کلاس رشد برای حضرت خضر که از أردت، به أردنا، و أراد ربّک، از من به ما به او در حقیقت چه شود؟ منجر و منتهی شود او هم در این مسیر داشت چه می‌شد؟ رشد می‌کرد. این نکته‌ای بود که در جلسه‌ی گذشته یادآوری کردیم دنباله‌ی این می‌فرماید: «ذَلِكَ تَأْوِيلُ مَا لَمْ تَسْطِعْ عَلَيْهِ صَبْرًا» این تأویل آن چیزی بود که به موسی دارد خطاب می‌کند خضر دارد خطاب می‌کند، این تأویل آن چیزی بود که تو نتوانستی بر آن صبر کنی.
شریعتی: اولش گفتم نمی‌توانی صبر کنی.
حجت الاسلام عابدینی: چون تأویل بر اساس نظام ظاهر نبود بر اساس نظام تأویل بود نظام تأویل…
شریعتی: در قصه‌ی حضرت یوسف هم داشتیم دیگر.
حجت الاسلام عابدینی: بله، که خوابی که یوسف دید در انتها که سجده کردند گفت این‌جا چه هست؟
شریعتی: این تأویل الرّؤیا.
حجت الاسلام عابدینی: این هذا تأویل الرّویا هست. تأویل گاهی نسبت به یک واقعه است اگر یک واقعه باشد آن اثر و نتیجه‌ی واقعه تأویلش می‌شود اگر نسبت به یک حکم باشد علت آن حکم که آن علتی که دارد می‌شود تأویلش، آن دیده نمی‌شود ما مثلاً نماز می‌خوانیم به ما امر شده که نماز بخوانیم اما این علت نماز خواندن که آشکار شود ما نمی‌دانیم قرآن خواندن می‌خوانیم بهره‌مند هم می‌شویم از مفاهیم و مصادیق و کمالاتش اما این حقیقتی که این امر شد آن سبب و علتش که این را چه سبب فاعلی چه سبب غایی آن، که بخصوص علت غایی که آن‌جا وقتی آشکار می‌شود عظمتش روشن می‌شود که آنجا است که می‌شود تأویل دارد می‌گویند قرآن تأویلش روز قیامت می‌آید یعنی خود قرآن روز قیامت تأویلش آشکار می‌شود که هر آیه چه بوده و چه کاری می‌خواسته با ما بکند.
شریعتی: در یک کلام حقیقت آن واقعه.
حجت الاسلام عابدینی: یک حقیقتی است که آن حقیقت مثل روح روح روح است نه فقط روح، یعنی چند مرتبه بدن را با آن روح بعد دوباره بدن باشد برای روح دیگری و بعد دوباره ان بدن باشد برای روح دیگری. یعنی جان جان جان اشیاء، آن می‌شود تأویلش که خیلی زیبایی دارد کارهای ما همه‌ی آن حقایق در هستی افعال ما امرهایی که خدا کرده است چیزهایی که خدا در عالم ایجاد کرده همه را تأویل دارد.
شریعتی: اللهم‌ ارنی‌ الاشیاء کما هی‌.
حجت الاسلام عابدینی: این هم یک مرتبه‌ی همان است که کما هی تأویل است، همان‌طور که می‌گوییم که خدای سبحان تمام عالم را از خزائنش نازل کرده است «إِنْ مِنْ شَيْ‌ءٍ إِلَّا عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ» خدا آورده نازل کرده نازل کرده نازل کرده آورده تا رسیده به مرتبه‌ی عالم اجسام و ماده که ما می‌بینیم محسوس است حوادث و وقایع و حقایق که ما می‌بینیم حتی احکامی که در حقیقت بیان می‌شود همه‌ی اینها در مرتبه‌ی چه هست؟ آن نزول پیدا کرده نازل کرده برسد تا به این‌جا مثلاً شما یک فکری دارید در ذهن‌تان بعد این را بیانش می‌کنید بعد هم به ظهور می‌رسانید انجامش می‌دهید این مرتبه‌ی آن فکر شما بوده است که آمده ظاهر شده و یک عملی شده یک کاری شده است درست است؟ ولی این نازله‌ی آن فکر ببینید چه‌قدر متفاوت است آن نه لفظ دارد نه شکل دارد اما مبدأ این؛ این عین آن است با اینکه این همه اشکال دارد حدود دارد زمان برده است ولی آن نه زمان دارد نه محدود است اما این نازله‌ی آن است. عالم نازله است آن هم چند مرتبه، سماوات سبع داریم که چند مرتبه نزول پیدا کرده تا رسیده به سماء اولی که می‌شود دیگر آسمان دنیا تا هفت مرتبه، بعد عرش و کرسی داریم کرسی و عرش فوق سماوات سبع است بعد بالاتر از عرش الهی هم موطن علم داریم. ببینید اینها جان جان است در حقیقت هر کدام از اینها جان جان است که در روایات هم خیلی زیبا بیان کرده است می‌گوید این جوشن و چیزی که می‌پوشیدند و بعداً این لباس‌هایی برای رزم و جهاد می‌پوشیدند در جنگ‌ها حلقه حلقه است از حلقه‌هایی که شمشیر در آن نفوذ نکند.
شریعتی: زره است.
حجت الاسلام عابدینی: زره است این زره‌ها حلقه‌هایی که دارند می‌گوید همین است نسبت به عالم بالاترش این حلقه در بیابان‌ها می‌ماند هر عالمی سماوات اول نسبت به سماوات دوم، تا هفت سماوات تا بعد برسد به کرسی و عرش. هر عالمی وسعت آن عالم بالا آن‌قدر زیاد است قبلی نسبت به بالایی… همه‌ی اینها روزی ماست. همه‌ی اینها را خدا خلق کرده است برای انسان و توانایی ادراک و رسیدن و وصال به آن عوالم را هم در انسان قرار داده است.
شریعتی: و همین است که در واقع وجود انسان و عالم ما را پیچیده‌تر می‌کند.
حجت الاسلام عابدینی: پیچیده در پیچیده، یعنی در عین بساطة پیچیده است چون ببینید یک پیچیدگی در شدت مهر و… چه می‌گویند؟ پیچ و مهره‌های این زیاد است و اما وقایع عالم بالاتر این‌طوری نیست پیچیدگی‌اش.
شریعتی: در هم بر هم نیست.
حجت الاسلام عابدینی: بساطة است یعنی هر چه بسیط‌تر می‌شود پیچیده‌تر می‌شود مثل مثلاً شما لمس هوا برای‌تان سخت‌ترین لمس است چون بساطتش خیلی زیاد است یک کتاب را می‌تواند انسان لمس کند یک در حقیقت شی، آب را می‌تواند انسان لمس کند اما روی بساطتش لمسش سخت‌تر است. لذا خدای سبحان بسیط‌ترین است لذا ادراکش مشکل‌ترین است «یا من هو اختفی لفرط نوره» خدایا از بس که ظاهری مخفی شدی مثل یک ماهی که در دریا است دنبال آب بگردد از بس غرق در آب است آب را پیدا نمی‌کند.
شریعتی: عالم پر است از تو و خالیست جای تو.
حجت الاسلام عابدینی: این خیلی زیباست که هر چه که عالم بالاتر می‌رود پیچیده می‌شود اما پیچیدگی‌اش در بساطة آن است نه پیچیدگی‌اش در به اصطلاح حدود زیاد و مثلاً کثرت زیاد چون کثرت زیاد برای ما پیچیدگی است یک دستگاهی که مثلاً ده هزار قطعه داشته باشد پیچیده‌تر از یک دستگاهی است که صد قطعه دارد.
شریعتی: سادگی آن پیچیده‌اش می‌کند.
حجت الاسلام عابدینی: آن سادگی و بساطة است که بحث زیبایی دارد بعد این‌جا بیانش این بود که این تأویل که می‌خواستیم عرض کنیم تأویلش این است که نظام تأویل این است که آن حقیقت و جان جان این که مدام در مرتبه‌ی ظهور که می‌رویم بالاتر بالاتر در آن مراتب تا خزائنش. آن حقیقت می‌شود تأویل این. آن وقت اینجا می‌فرماید این هم یک مرتبه از تأویل بود که واقعه سه تأویل داشت که سه تأویلش را بیان کردم «عَنْ أَمْرِي ۚ ذَٰلِكَ تَأْوِيلُ مَا لَمْ تَسْطِعْ عَلَيْهِ صَبْرًا» تسطع هم تسطیع بوده است دیگر لم از اجازه آمده است این لغت جدیدی نیست صبر را که به موسی گفتند صبر نداشت در اینجا لم تسطع علیها صبراً با توجه به این‌که در روایات و آیات دیگری که در رابطه با موسی کلیم وارد شده است موسی(ع) صبار شکور بوده است می‌دانید که شکر و صبر صفت هستند شکر در برابر نعمت است نعمت‌ها را شاکر بودن است صبر در برابر بلایا و سختی‌ها است لذا کسی که صبار شکور است یعنی چه؟ یعنی هم در جریان مشکلات در اوج صبر است چون صبار است نه در حقیقت اهل صبر فقط صابر نیست صبار است فعال صیغه‌ی مبالغه است.
شریعتی: هم در اوج نعمت‌ها.
حجت الاسلام عابدینی: در اوج نعمت‌ها شاکر است هم در اوج محنت‌ها صبور است با این‌که موسی صبار شکور است اما چون نسبت علمش در این واقعه‌ای که قرار گرفت مطابق یک جریان دیگری بود موسی(ع) این عدم صبرش از عدم ظرفیتش نبود چون صبار شکور است اگر اینجا صبوری نکرد غیرتش در رابطه با دینداری و شریعت بود. لذا عرض کردیم اگر صد واقعه‌ی دیگر هم هزار واقعه‌ی دیگر هم اتفاق می‌افتاد از همین سنخ موسی(ع) اعتراض می‌کرد نه اینکه چون اولی و دومی و سومی بود فقط اعتراض کرد نه، چون این جریان مطابق با آن نظام شریعت نیست اصل با نظام شریعت است باید هر چیزی که می‌خواهد محقق شود برای انسان و اختیار انسان باید در نظام شریعت محقق شود در نظام دین، امر و نهی دین با قواعد دین، یعنی اگر کسی در غیر قواعد دین بخواهد قدم بردارد هلاک می‌شود راه ندارد کسی در غیر قواعد دین بخواهد قدمی بردارد اما موسی علیه السّلام در جنبهی ربّی تربیت ربوبی خدای سبحان چون نیاز موسی به آن مرتبه هم رسید و آن تقاضا در وجودش بود برایش یک تربیتی را قرار داد او برای دیگران قابل اقتدا نیست که مردم بیایند بگویند پس ما کار خضر را انجام می‌دهیم یا استادی بگوید من نسبت به شاگردانم کار خضر گونه انجام می‌دهم نه، کار خضر گونه فقط به امر خدا انجام پذیر است یعنی آن هم امر مستقیم نه امر ضمنی، لذا «ما فَعَلته أمري» یعنی مستقیم تحت امر دارم این کار را می‌کنم و تو هم اعتراضاتت درست است مطابق آن امری که داری در دین تو هم «ما فَعَلته أمري» در چه؟ در اعتراضاتت.
شریعتی: تو مدافع نظام تشریع هستی و من مستقیم امر شدم به این.
حجت الاسلام عابدینی: امر شدم به این اگر کسی می‌گوید که ما باید خضر گونه استاد می‌گوید آیا آن استاد به این درجه رسیده است که مستقیم از خدا امر بگیرد؟ یا احتمال می‌دهد؟ یا فکر می‌کند؟ اینها راه ندارد احتمال و فکر اینها را حواس‌مان باشد که یک موقع یک کسی توجیه نکند چون گاهی از این خدشه‌ها و خطاها صورت می‌گیرد که می‌گویند ما موطن موسی(ع) را طی کردیم این مرتبه‌ی اولوالعزمی را طی کردی که به موطنی برسی که حالا نیاز به یک موطن بالاتری باشد که خضر(س) مثل ملکی از ملکه برای تو آن را آشکار کند آن هم به امر مستقیم خدا، خیلی در حقیقت ادعا را باید حواس‌مان باشد که گول نخوریم ساده لوحی نکنیم اما خدا یک افقی را باز کرده است با جریان خضر که هر چیزی در عالم تأویلی دارد اینکه هر چیزی تأویلی دارد این تکلیف ما را ساقط نمی‌کند مثلاً وقتی که آیه‌ی شریفه می‌فرماید « وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْ‌ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرينَ» می‌گوید این آیه‌ی شریفه که ما امتحان می‌کنیم شما را، به اصطلاح خوف و جوع و نقص اموال و از دست دادن فرزندان و مشکلات و فقر و… اما می‌شود من به عنوان شخصی که در نظام تشریع هستم بیایم در حقیقت چه کار کنم؟ بگویم من می‌خواهم پای شما را قطع کنم تا صبر شما بالا برود. می‌شود؟
شریعتی: سنگ روی سنگ بند نمی‌شود.
حجت الاسلام عابدینی: نه دیگر، اما اگر در تصادفی کسی نعوذ بالله خدایی ناکرده تصادفی کرد و پایش قطع شد آنجا لَنَبلوَنَّکم صدق می‌کند که خدا دارد در حقیقت با یک حادثه دارد این را امتحان می‌کند اما من اگر گفتم که این حادثه دنبالش کمال می‌آید می‌توانم اختیاراً این کار را انجام بدهم گرسنگی بدهم به یک عده‌ای بگویم نخورید نمی‌گذارم بخورید ندهم نمی‌دهم می‌برم‌ یک جایی اردو بعد مثلاً غذا به آنها ندهیم آن هم طوری که اذیت کننده باشد بعد بگوییم می‌خواهیم «لَنَبلوَنَّکم بِشَيْ‌ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ» را ما این‌جا خودمان… دیگر نمی‌شود که، بله با هم صحبت کردیم روزه بگیریم عیبی ندارد اما حالا من می‌خواهم به یک جایی برسانم این‌ها را که صبرشان «و بشّر الصابرین» بشوند من حق ندارم اما نظام تکوین این کار را می‌کند نظام تکوین به اذن الهی نه شخص و افراد نه انسان‌ها این کارها را بکنند توانستم تفاوتش را بگویم اما در نظام تکوین این وقایع می‌افتد.
شریعتی: بخواهم اگر ساده بگویم مثلاً آن‌گونه که توفان می‌آید خرابی ایجاد می‌کند در همین راستا حضرت خضر هم آن وقایع را…
حجت الاسلام عابدینی: منتها توفان که می‌آید آدم ابتدا گاهی سنت را به توفان می‌بیند گاهی در حالی که آن هم همین گونه است سیل می‌آید یا باران به موقع می‌آید باران سیراب کننده می‌آید یا باران سیل آسا می‌آید هر کدام از اینها که می‌آید همه‌ی اینها «ما فَعَلته أن أمري» است درست است؟ اما این «ما فَعَلته أن أمري» من می‌توانم اختیاراً آن اثر سیل را لودر بگذارم خراب کنم کوچه را بگویم اثر سیل را ببینم شما صبرتان چه‌قدر است؟ آب سد را یکدفعه دریچه‌اش را باز کنم نه نمی‌شود.لذا این «ما لم تسطع صبراً» حضرت موسی به جا بوده است بر اساس نظام شریعت اما خضر(س) اگر انتهای کلام را می‌گفت که «ما فَعَلته أن أمري» را از ابتدا می‌گفت، می‌گفت این کارها را خدا به من امر کرده است و چون موسی را هم خدا فرستاده بود به سراغ خضر برای پذیرش آن برای موسی خیلی راحت بود اما بدون این‌که این را بگوید قتل را مرتکب شد آن کشتی را سوراخ کرد و آن دیوار را اقامه کرد.
شریعتی: قرار است یک پرده‌ی دیگری از این عالم را نشان او بدهد.
حجت الاسلام عابدینی: این یک پرده از عالمین است وادی‌های علم خیلی مختلف است ما علم را فقط به همین یادگیری مفاهیم می‌دانیم که یک مفاهیم و صورت‌هایی از علم در ذهن ما از حقایق بیرونی در ذهن ما شکل می‌گیرد که مثلاً می‌دانیم دو دو تا چهار تا می‌شود. می‌دانیم مثلاً اکسیژن + هیدروژن می‌شود آب، چیزهای مختلفی که در فیزیک و شیمی داریم ریاضی داریم در نظام تجربی زیست داریم اینها که داریم اینها چه هستند؟ یک سری علومند اینها را هم خدا قرار داده است و ما هم به علم عبور می‌کنیم علوم ثابت هستند نقطه‌های علم ثابتند ما داریم بر نقطه‌های علم عبور می‌کنیم یعنی اگر پیچیده‌ترین فرمول‌های علمی و معادلات علمی را که کسی بشناسد این نیست که امروز ایجاد شده باشد این از ابتدای عالم بوده است نقطه‌ی علمی بوده است عالِم دارد بر نقاط علم عبور می‌کند ما در حرکتیم دریافت نه این‌که او در حرکت با ما دارد حرکت می‌کند او نقطه‌ی ثابت است از ابتدا بودند.
شریعتی: ما آگاه می‌شویم.
حجت الاسلام عابدینی: ما آگاه می‌شویم واگرنه پیچیده‌ترین چیزهایی که امروز کشف شده از ابتدای عالم بوده است همه‌ی اینها بوده ما داریم آرام آرام به آنها می‌رسیم این هم توجه به این‌که علم فقط این نیست که ما همه‌ی علم‌مان همین است که کم هم نیست اینها عظمت هم دارد خیلی از حقایق را هم با اینها داریم زندگی را شکل می‌دهیم داریم کمالات را شکل می‌دهیم همه‌ی اینها خوب است اما این نسبتش به سماء بالاترش که حقیقت است مثل یک حلقه است نسبت به بیابان در علمش هم همین گونه است اینجا یک دریچه‌ی دیگری را خضر(س) از علم عالم از آن مراتب علمی عالم وادی‌های علم یعنی ما می‌خواهیم بگوییم وادی در صحرای غیر حد، بی‌حد، که هر چه چشم می‌بیند اقیانوس بی‌کران.
شریعتی: یک هزارتو است در واقع تازه این اولش است.
حجت الاسلام عابدینی: این اولش است علوم ما اول این علم است موسی(ع) را در عین اینکه رسول اولوالعزم بوده است مراتب وحی الهی برای او بوده کلیم الله بوده است کلیم الله بودن خیلی از وادی‌ها برایش روشن بوده است اما باز هم وادی‌هایی بوده که برای موسی کلیم هنوز چه بوده است؟ مجهول بوده و جای رشد داشته است لذا این وادی‌های علم را خدا دارد افقش را می‌گشاید تا به ما هم بگوید چنین افقی هست بیایید.
شریعتی: فقط جلوی پای‌تان را نبینید.
حجت الاسلام عابدینی: که فقط به این سطح ظاهر این مراتب قانع نشوید اگر هم دعوت می‌کند استعداد حرکتش را داده است نمی‌شود دعوت کند بیان کند بعد طرف ببیند نمی‌تواند، نه راه این‌طوری نیست؛ اما رفتن را باید حواس‌مان باشد در نظام شریعت انسان به آن کمال می‌رسد.
شریعتی: و این در واقع مرتبه‌ی عمیق‌تری از آیات خداست.
حجت الاسلام عابدینی: اینها هم آیات خداست که آن باطن آیه است که می‌فرماید: «لِظَهره بطنٌ إذا سبعینَ أبطُن» که تا هفت بطن یا هفتاد بطن در حقیقت چه هست؟ راه دارد نه فقط آیات قرآن کریم بطن دارد بلکه وقایع هستی هم آیه است ما یک کتاب تدوین داریم که قرآن کریم داریم که کتاب انبیاء است. یک کتاب تکوین داریم که آن هم آیات دارد سوره دارد که عالم است عالم…
شریعتی: قرآن مصوّر.
حجت الاسلام عابدینی: آن هم قرآن محقق است قرآنی که تحقق بیرونی پیدا کرده است این قرآن هم ظاهر دارد باطن این ظاهر دارد آن وقت دارد این‌جا تازه یک لایه‌هایی از این را کنار می‌زند همه هم این نیست بعضی از آنها دیگر اسرار مگو است یعنی طوری نیست که دعوت دیگران به آن… باید آن‌جا که می‌رسد می‌برند دیگر گفتنی نیست این تا آن‌جایی است که هنوز گفتنی است.
شریعتی: عجیب است واقعاً.
حجت الاسلام عابدینی: این تا آن‌جایی است که هنوز گفتنی  است در کلام امکان پذیر است که یک بویی از او را بخواهند به مشام برسانند یک بویی از او را.
شریعتی: هنوز اندر خم یک کوچه‌ایم و به تعبیر حضرت امام به نظرم که هنوز راه هم نیفتادیم یعنی با این پیچیدگی و با این عظمت.
حجت الاسلام عابدینی: در عین این‌که ما راه نیفتادیم اما اگر راه بیفتیم «اذا قصدتنی وصلتنی».
شریعتی: راه افتادی رسیدی.
حجت الاسلام عابدینی: این هم خلاصه از احادیث حضرت موسی(ع) است حدیث قدسی بود که خدا به او گفت که اگر قصد کردی مرا، رسیدی. ما قصد نکردیم که «اذا قصدتنی وصلتنی» این هم یک نکته‌ای بود که در این آیات شریف انتهای آیه دلم می‌خواست عرض کرده باشم اما بعد از این بحث‌های… این وادی علم که حالا گشوده شد که خودش هم یک امر تشکیکی است یعنی مراتب دارد یعنی یک وادی فقط نیست لذا می‌بینیم در روایات زیادی مسائل مختلفی به این سه واقعه گاهی به یک واقعه، گاهی به واقعه‌ی دیگرش، گاهی به آن جریان زراره که مفصل راجع به آن گفتیم به واقعی آن «اخرقتها لتغرق اهلها» به آن سوراخ کردن کشتی تشبیه شد جریان لعنی که امام صادق(ع) پیش آورد مقام عظیم زراره که امام می‌خواست حفظش کند و آن خدشه‌هایی که امام صادق نسبت به زراره ایجاد کرد بعد به فرزندانش گفت من این را برای این‌که بماند این را… چون دشمن دنبال این بود که این کار را کند دوستان ما را از بین ببرد راویان ما را… آن‌جا ببینید استشهاد به «لتغرق اهلها» می‌کند در جای دیگری مثلاً می‌بینید که جریان «أبوهما صالحاً» را ده ها به آن استناد شده است به عنوان یک کلید مطرح شده است « لتغرق اهلها» یک باب است «أبوهما صالحاً» که خداحافظ آن آثار پدر و مادر صالح می‌شود تا هفتاد نسل و بیشتر که هیچ عملی از کسی حتی اگر هزار سال، دو هزار سال، سه هزار سال، پیش هم انجام داده است آثار آن تا امروز باقی است و نتایجش را خدا بار می‌کند دقت کنید این آن وقت خودش جاهای مختلف می‌بینید که حضرات استشهاد می‌کنند از باب «أبوهما صالحاً» یعنی یک کد می‌شود یک کلید می‌شود.
شریعتی: یک الگو می‌شود.
حجت الاسلام عابدینی: یک بابی می‌شود که این باب آن وقت خیلی می‌تواند افق ایجاد کند. همین که در رابطه با امیرالمومنان(ع) پیغمبر دارد که امیرالمومنین فرمودند که در لحظه‌ی وفات پیغمبر علومی را به من یاد دادند که بیانی در گوش من گفتند که هر کدام از اینها به اصطلاح الباب، یعنی هزار باب را باز کردند که از هر بابی هزار باب باز می‌شود این هزار باب باز شدن مال این است که کلید می‌شود آدم کلید را وقتی پیدا می‌کند مسلط است این واقعاً مثل تحت آن است مثل این‌که ما مثلاً انسان را بشناسیم حالا اگر که حسن را ببینیم اگر اکبر را ببینیم می‌گوییم همه اینها انسانٌ، برای‌مان آشکار است جدید نیست خصوصیاتی دارند اما همه‌ی اینها یک کلید دست‌مان است که انسان بودن را می‌شناسیم.
شریعتی: تحت یک نظام واحد قرار می‌گیرند.
حجت الاسلام عابدینی: نظام واحدی که قواعدی دارد سنت‌هایی دارد اینها را آدم می‌تواند بگوید.
شریعتی: راحت می‌تواند بگوید تعریفش کند.
حجت الاسلام عابدینی: تعریف کنیم تعامل کنیم.
شریعتی: ارتباط برقرار کنیم.
حجت الاسلام عابدینی: ببینید چه‌قدر این نظام زیباست خدا در وجود انسان یک قوه‌ای را قرار داده که انسان می‌تواند کلی گیری کند یعنی یک کودک وقتی که مثلاً حالا مثال‌های صناعی را بزنیم یک ساعت را می‌بیند ساعت مچی، وقتی به کودک نشان می‌دهند این ساعت است ساعت را می‌بیند روی میز می‌گویند این ساعت است ساعت را می‌بیند به دیوار می‌گویند این ساعت است ساعت عقربه‌دار، ساعت دیجیتالی، می‌گویند ساعت است انواع ساعت‌ها را… بعد از این کلی گیری می‌کند دیگر حالا اگر صدها نوع دیگر هم از این پیش بیاید…
شریعتی: می‌تواند تطبیق دهد.
حجت الاسلام عابدینی: ساعت خورشیدی هم باشد، ساعت است دیگر می‌تواند بفهمد که همه‌ی اینها برای یک چیزی وضع شده است که در اینها دمیده، دویده، در همه‌ی اینها جاری است این کلی گیری از آن مسائل عظیم و قوای وجودی عظیم انسان است که بدون این‌که کسی بخواهد به او یاد بدهد این در وجودش امکان پذیر است گل را می‌بیند گل سرخ را، گل زرد را، یا سفید را…
شریعتی: بعد هر سیاره‌ای بروی می‌توانی گل را بشناسی.
حجت الاسلام عابدینی: بعد دیگر الان این اگر میلیاردها گل دیگر را هم ندیده اما تا می‌گویی در حقیقت گل این دیگر می‌شناسد که چیست. افراد میلیاردها میلیاردند اما کلی گویی برایش حل شده است این قدرت است درست است در مفهوم است در مصداق هم همین‌طور است.
شریعتی: واقعاً تا به حال به این فکر نکرده بودیم.
حجت الاسلام عابدینی: یعنی در مصداق هم همین حقیقت است آن وقت علوم‌مان گاهی می‌بینی یک سر خط‌هایی دارد، آب، حالا شما این همه آبی که ندیدی نه چشیدی می‌گویی آب، برایت حل است که آب این‌طوری است هر کدام از اینها آن کلی که برای آدم حل می‌شود ینفتع منه، میلیاردها میلیاردها مصداق هست.
شریعتی: علاوه بر اینکه قدرت است نعمت هم هست.
حجت الاسلام عابدینی: برای یک کودک چه ظرفیتی است که کلیات را می‌فهمد ادراک می‌کند حتی بدون اینکه کسی بخواهد این بگوید این کلی آیات است نه، خود به خود می‌تواند خودش تطبیق بدهید این نظام در مصداق هم همین‌طوری می‌شود مصادیقی که حقایق وجودی هستند بعضی حقایق مادرند نسبت به بعضی دیگر وقتی این اُم را مادر بودن را کسی خوب یافت بعد می‌بیند که وقایع دیگر زیر مجموعه‌ی این هستند یک کسی که مثلاً  در جریانات سیاسی تحلیل‌گر قوی باشد صاحب بصیرت باشد یک خطوطی در ذهنش هست که می‌تواند بفهمد که ده‌ها جریان، صدها جریان، می‌بیند که این هم از زیر مجموعه و شئونات همان است تا یک فعلی را می‌بیند می‌فهمد که منشأ این تا کجا پیش می‌رود تا کجا ممکن است برود، چون اُم آن را شناخته است در معارف و کمالات هم همین‌طوری است یک اُمّی داریم در اخلاق هم همین‌طوری است یک اُمّهات داریم در فضائل اخلاقی اینها را شمردند. در هر مسئله‌ای اگر این مسئله‌ی اُم و مادر او شناخته شود آن موقع انسان در یک راحتی در تحلیل و عمل قرار می‌گیرد تا کسی که به شاخه‌ها مشغول است فقط به مصادیق مشغول است.
شریعتی: آدم‌های جزئی نگر این‌طوری هستند.
حجت الاسلام عابدینی: جزئی نگر می‌شود یعنی این جزئی نگری اگر به آن کلی نگری منجر نشود انسان همیشه در مشقت است.
شریعتی: سخت زندگی می‌کند.
حجت الاسلام عابدینی: نمی‌داند بعدی چه‌طوری می‌شود، لحظه‌ی بعد برایش در حقیقت قابل ترسیم نیست که چگونه خواهد شد.
شریعتی: چون نمی‌تواند تحلیل کند.
حجت الاسلام عابدینی: چون تحلیل ندارد چون ندارد چون ارتباط نمی‌بیند گسسته می‌بیند این کلی نگری یک نحوه‌ی ایجاد ارتباط و وحدت پیدا کردن است یعنی یک راه توحید است اصلاً خود این، که همین که یک بچه می‌تواند کثرات را به یک واحد برگرداند نحوه‌ای از حرکت کثرت به توحید است همین حتی مفهومش، همین مفاهیم خودش یک راه توحید است که من می‌توانم یک چیزی را بگویم که میلیاردها میلیارد مصداق دارد ولی در این خوابیده در این قرار دارد و این صدق می‌کند این خودش یک نگاه توحیدی است.
شریعتی: من یک وقتی شنیده بودم انسان‌هایی که ساکن کویر هستند خیلی بلند نظرند چون افق نگاه‌شان خیلی توسعه دارد و دور دست‌ها را می‌بیند این قصه‌ی حضرت موسی و خضر هم یک چنین نگاهی را می‌دهد.
حجت الاسلام عابدینی: که انسان باید دورها و افق‌ها را هم ببینید که عین حال افق‌های عوالم دیگر را هم ببیند دور بودن آن به لحاظ عوالم دیگر است نه فقط به لحاظ دوری حسی. این نگاه را حالا اگر خواستیم تطبیق کنیم آن موقع می‌بینیم که به هر فراز این روایات ما که بعضی را ذکر کردیم چه‌قدر در حقیقت چه شده است؟ استناد شده است هر فراز این، این سه فرازی که خواندیم چه‌قدر استناد شده است، چه‌قدر وقایع حل می‌شود با این؟ حالا بعضی مصادیقش را هم عرض خواهیم کرد. در یک نگاه دیگری به کل جریان استناد می‌شود گاهی یعنی یک واقعه‌ای به کل جریان استناد می‌شود که می‌گوید از باب قصه‌ی موسی و خضر است.
شریعتی: چه کسی می‌تواند بگوید از باب قصه‌ی موسی و خضر است؟
حجت الاسلام عابدینی: معصوم می‌تواند بگوید راه روشن می‌کند اما باز هم او هم دارد کلید می‌دهد تا ما یاد بگیریم که می‌توانیم این را در حقیقت مصداق‌یابی کنیم.
شریعتی: یعنی آن کسی که به امر این کار را انجام می‌دهد می‌تواند بگوید از این باب است.
حجت الاسلام عابدینی: منتها دارد مسیر نشان می‌دهد علائم ایجاد می‌کند که ما هم بتوانیم زیر مجموعه را ببینیم بیابیم و ملاک را پیدا کنیم. پس دو بیان شد، یکی اینکه گاهی به یک مصداق به یکی از این سه واقعه خودش یک باب عظیمی شده است که می‌گوید این کان أبوهما از باب أبوهما صالحاً است یا لتغرق أهلها است از این باب است یا از باب اقامه‌ی جدار است گاهی نه، به کل جریان استناد می‌دهد حالا اینکه به کل جریان استناد می‌دهد را یک قسمتی را من عرض می‌کنم که وعده کردیم و شروع کرده باشیم خیلی بیان زیباست و اینها را باید جریان ظهور را و غیبت را دوران ظهور و  غیبت را از جمله‌ی در حقیقت چه می‌دانند؟ این وقایع به کل استناد داده شده می‌دانند. مثلاً در این روایت شریف که «کمال الدین صدوق عن عبدالله بن فضل الهاشمی قال السمعت الصادق جعفر بن محمد(ع) یقول: إن لصاحب هذا الامر» آن که صاحب امر است غیبت و ظهور هست «غَیْبَةً لا بُدَّ مِنْها یَرْتابُ فِیها کُلُّ مُبْطِلٍ» یک غیبتی است که حتماً باید محقق شود این لا بدّ منها که بیانش را قبلاً در جلسات دیگری داشتیم که جریان و دوران غیبت فقط عقاب نیست برای امت ختمی بلکه دو جهت دارد اصل غیبت ضروری است باید می‌بود اما طول کشیدن غیبت عقاب است یعنی اگر آمادگی ایجاد نشود مردم آماده نشوند طولانی‌تر می‌شود و عقب می‌افتد طولانی شدنش عقاب بر این است که مردم آماده نباشند اما اصل الغیبة یک کمال است که مردم از نظام ظاهر به نظام باطن عبور کنند که آنها را بحثش را داشتیم الان نمی‌رسیم.
شریعتی: آن رشدی که در قصه‌ی حضرت موسی و خضر.
حجت الاسلام عابدینی: که این‌جا داریم عرض می‌کنیم که «غَیْبَةً لا بُدَّ مِنْها یَرْتابُ فِیها کُلُّ مُبْطِلٍ» اینکه می‌گویند غیبت حیرت است و دوران غیبت حیرت است حیرت برای همه نیست دوران غیبت، لذا در روایت دارد اگر خدای سبحان می‌دانست به واسطه‌ی غیبت کسی به شک می‌افتد به هیچ وجه غیبت را محقق نمی‌کرد لذا غیبت سبب شک نمی‌شود دقت کنید اما غیبت سبب می‌شود ناخالصی‌هایی که در وجود انسان‌ها بوده است نعوذ بالله مبدأ گناهی که در وجود انسان بوده است آشکارتر شود چنان‌چه گاهی وقایعی پیش می‌آید ابتلائاتی پیش می‌آید انسان یکدفعه آن باطنش آشکار می‌شود ظهور می‌کند، پس غیبت خودش منشأ ذلالت و حیرت نیست که بعضی خواستند به این استناد کنند…
شریعتی: بلکه رشد است.
حجت الاسلام عابدینی: رشد است کمال است اما یرتابُ فیها، به شک می‌افتند چه کسانی؟ کلُّ مبطلٍ،  هر کسی که صاحب بطالت است هر کسی که در حقیقت جاهل است برای اهل جهل شک ایجاد می‌شود، آن هم جهالتی که عمدی است نه جهالتی که…
شریعتی: با چشم باز بروی حیرت نیست.
حجت الاسلام عابدینی: آن‌جا شک نیست لذا اگر بعضی گفتند دوران غیبت دوران حیرت، این مقصود دوران جهل است برای جاهلان دوران حیرت است. فقلت لم جعلت فداک؟ چرا پس غیبت قرار داده شده است اگر غیبت برای مبطلین است «قال: لامر لم یعضل لنا في کشفه لهم» یک امر و جهتی دارد علتی دارد ما اجازه نداریم این را کشف کنیم برای شما بگوییم بیان کنیم یعنی اجازه نداریم یعنی قابل بیان نیست نه این‌که می‌شد گفت و نگفتیم دقت کنید «لامر لم یؤذن لنا في کشفه لهم» یعنی قابل بیان نیست از سنخ مفهوم و لفظ نیست بیان علت این «قلت فما وجه الحکمه فی غیبته» وجه حکمت در غیبت چیست؟ «قلت فما وجه الحکمه فی غیبته قَالَ وَجْهُ الْحِکْمَةِ فِی غَیْبَتِهِ وَجْهُ‏ الْحِکْمَةِ فِی‏ غَیْبَاتِ‏ مَنْ تَقَدَّمَهُ مِنْ حُجَجِ اللَّهِ تَعَالَى ذِکْرُهُ» که همه‌ی انبیا داشتند وجه این هم مثل وجه آنهاست « إِنَّ وَجْهَ الْحِکْمَةِ فِی ذَلِکَ» دقت کنید این نکته‌اش این است وجه حکمت در این مسئله‌ی دوران غیبت « لَا یَنْکَشِفُ إِلَّا بَعْدَ ظُهُورِهِ» بعد از این‌که حضرت ظاهر می‌شود معلوم می‌شود غیبت چه کار می‌خواست کند با مردم، چه رشدی می‌خواست ایجاد کند.
شریعتی: یک مرتبه‌ای از تأویل.
حجت الاسلام عابدینی: وقتی که موسی(ع) با خضر داشت حرکت می‌کرد نمی‌دانست وجه حکمت این کارها چیست، لذا اعتراض می‌کرد اما وقتی که وجه حکمت را بیان کرد معلوم شد که اینها… منتها به این که رسید میشد بیان کند خضر (س). لذا می‌گوید بعد از ظهور حضرت « کَمَا لَا یَنْکَشِفُ وَجْهُ الْحِکْمَةِ لَمَّا أَتَاهُ الْخَضِرُ(ع) مِنْ خَرْقِ السَّفِینَةِ وَ قَتْلِ الْغُلَامِ وَ إِقَامَةِ الْجِدَارِ لِمُوسَى(ع) إِلَّا وَقْتَ افْتِرَاقِهِمَا» وقتی اینها خواستند از هم جدا شوند این می‌شد بیان شود آنجا وقت جدا شدن معلوم شد که این سه واقعه چه کاری می‌خواهد انجام دهد و چه اثر هدایت گرانه‌ای داشته است جریان غیبت و ظهور وقت ظهور و رسیدن معلوم می‌شود دوران غیبت برای چه است. این وقت وصال معلوم می‌شود که آن‌جا چه خبر بوده است آن‌جا وقت فراق، خیلی زیباست این‌ها.
شریعتی: و آن‌گونه که موسی(ع) امر به صبر شد ما هم در دوران غیبت باید صبر کنیم.
حجت الاسلام عابدینی: امر به صبر شدیم و اطاعت، «و ما فعلته أن أمري» بعد انتهای روایت که تمام می‌شود «یَا ابْنَ الْفَضْلِ إِنَّ هَذَا الْأَمْرَ أَمْرٌ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ وَ سِرٌّ مِنْ سِرِّ اللَّهِ وَ غَیْبٌ مِنْ غَیْبِ اللَّهِ» ببین چه‌قدر امر؛ عالم امر است در مقابل عالم خلق، عالم خلق عالم ظهور است عالم امر عالم باطن عالم است می‌فرماید که امر من « إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ» امر من این است یعنی آن مقام کُن الهی که عالم امر است «غَیْبٌ مِنْ غَیْبِ اللَّهِ» غیب عالم است غیب الهی است سر الهی است می‌گوید جریان ظهور و غیبت مثل جریان غیب و سر و امر خداست در مقابل خلق و ظهور و آشکار بودن. جریان موسی و خضر هم می‌گوید از همین سنخ است پس جریان خضر از باب سر عالم است غیب عالم است امر الهی است در مقابل کار شریعت که نظام خلق عالم است و نظام ظهورعالم است بعد «وَ مَتي عَلِمْنا أنَّهُ عَزَّوَجَلَّ حَكِيمٌ صَدَّقْنا بِأَنَّ» اگر این را فهمیدیم که خدا حکیم است ما تصدیق می‌کنیم « بِأَنَّ أَفْعالَهُ كُلَّها حِكْمَةٌ وَ إِنْ كانَ وَجْهُها غَيْرَ مُنكَشِفٍ لَنا» اگر چه علت را نفهمیم جریان ظهور و غیبت عظیم‌ترین مصادیق جریان موسی و خضر است. روایات دیگری دارد که انشاالله فرصت‌های بعدی عرض می‌کنم.
شریعتی: بسیار خوب، آقا خیلی ممنون و متشکرم سپاسگزارم خیلی نکته‌های خوبی را شنیدیم لطیف و دقیق انشاالله دوستان آنهایی که اهل مطالعه هستند همین فایل‌ها را میتوانند به صورت متنی در سایت ما ببینند و یا بخش‌هایی از برنامه را در کانال ما به صورت تصویری و یا صوت کاملش را دوستان عزیز ما بارگذاری می‌کنند انشاالله بهره‌مند شوید و حاج آقای عابدینی و اگر خواستید ما را هم دعا کنید انشاالله. یک کتاب معرفی کنیم از اولین دفتر سیره‌ی تربیتی پیامبران با حضرت آدم (ع) شروع کردیم و دوستان دارند می‌بینند قصه‌ی حضرت آدم به صورت مکتوب در این جلد در دسترس شماست عزیزانی که می‌خواهند کتاب را تهیه کنند می‌توانند به سایت ما بخش فروش محصولات فرهنگی مراجعه کنند یا به کانال ما اگر هم موفق نشدید 20000303 ما یکی از خوشحالی‌های ما حاج آقای عابدینی این است که مباحث شما مکتوب می‌شود چون خیلی هم دقیق هست دوستانی که اهل تأمل هستند اهل مطالعه هستند می‌توانند بروند مراجعه کنند این نکته‌ی اول. نکته‌ی دوم این‌که برای مشارکت در قربانی ماه شوال هم‌چنان فرصت هست عزیزان می‌توانند همراه شوند برای اطلاع از نحوه‌ی مشارکت عدد 14 را به 20000303 می‌توانید پیامک کنید و نکته‌ی سوم این‌که ما امروز مطلع شدیم حاج آقای نظافت کسالت دارند حال‌شان خوب نیست امیدوارم که انشاالله حال‌شان خوب شود البته مورد خاص و مسئله‌ی خاصی نیست یک سرماخوردگی نسبتاً شدید است برای‌شان آرزوی موفقیت می‌کنیم و سلامتی و بهبود. انشاالله هفته‌ی آینده خدمت‌شان هستیم فردا ما دعوت کردیم ما از حاج آقای فرحزاد که انشاالله تشریف بیاورند و خدمت‌شان باشیم و دیداری تازه کنیم دوستداران مباحث حاج آقای فرحزاد می‌توانند برنامه‌ی فردا را ببینند و دنبال کنند انشاالله. شما نکته‌ای نمانده است؟
حجت الاسلام عابدینی: فقط یک نکته که ایام ایامی است که برای ثبت نام حوزه دارد اقدام می‌شود اگر دنبال این هستیم که حقیقت آن «کان أبو هما صالحاً» اثر گذاری در نظام هستی را بتوانیم انشاالله از این سنخ سیره‌ی انبیاء بتوانیم اثری وجودی از خودمان باقی بگذاریم چه خودمان چه فرزندان‌مان کسانی که فرزندی دارند حتماً در حقیقت تشویق به این که اقدام کنند برای ثبت نام ایامی که ثبت نام حوزه است و دنبال این مسئله را بگیرند که نظام عالم وجود و نظام ظهور تأثیر گذاری در این که انسان‌هایی تربیت شوند که بفهمند دین الهی را و بیان کنند دین الهی را حتماً در تعجیل فرج تأثیرگذار است و تعجیل فرج یک اثر عظیمی است که بی‌نظیر و بی‌بدیل است لذا هر کسی بتواند تأثیری داشته باشد در این که یک ثانیه این زودتر این محقق شود در این همه برکات و کمالات شریک خواهد شد.
شریعتی: بسیار خوب این هم نکته‌ی دقیقی بود انشاالله دوستانی که دوست دارند در حوزه باشند و جزء علمای دین باشند می‌توانند به سایت ثبت نام حوزه مراجعه کنند حالا اگر فرصت شد در کانال هم می‌گویم دوستان قرار بدهند و امیدوارم که اتفاقات خوبی رقم بخورد. باید خداحافظی کنیم دعا کنید و انشاالله آیات قرآن را بشنویم.
حجت الاسلام عابدینی: انشالله خدای سبحان مشکلات مردم، گرانی، سختی‎ها را، گره‌ها را انشاالله برطرف کند همچنین مریضی‌های سخت و صعب العلاج را برای‌شان گشایش انشاالله قرار دهد.
شریعتی: انشاالله، خیلی ممنونم از توجه و همراهی شما از حاج آقای عابدینی هم صمیمانه ممنون و متشکرم صفحه‌ی 285 قرآن کریم را امروز با هم تلاوت می‌کنیم آیات نورانی سوره‌ی مبارکه‌ی اسرا آیات بسیار مهمی است که می‌تواند زندگی ما را تغییر بدهد با دقت و تأمل انشاالله آیات را تلاوت کنید و قرائت و تا فردا و تا سلامی دوباره. خیلی از شما ممنون و متشکرم.
اللّهم صلی علی محمّد و آله محمد

هنوز هیچ دیدگاهی وجود ندارد.

اولین کسی باشید که برای “سمت خدا | سيره تربيتي حضرت موسي عليه‌السلام در قرآن کريم” دیدگاه می‌گذارید;

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

میزان رضایت خود را در ارزیابی وارد کنید*

دریافت دوره آموزشی

لطفا جهت دریافت، اطلاعات خواسته شده را وارد نمایید