بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و الصلاة و السلام علی محمد و آله الطاهرین و لعن دائم علی اعدائهم اجمعین الی یوم الدین
در بحث آیات ربا هستیم بقیه بحث روایات را چون بسیاری اش در ضمن آیات مطرح شده بود و نکات هم البته باقی هست؛ اما در عین حال فرصت اندک هست انشاءالله دوستان با توجه به آن نکاتی که در درس مطرح شده و روایاتی که در ضمن بحث ها آمده بود بقیه را هم می بینند.
در محضر آیه ۲۷5 سوره بقره هستیم و فراز دیگری از آیات اقتصادی قرآن. بعد از اینکه جریان انفاق را خدای سبحان با آن زیبایی در آن آیات چهارده گانه مطرح فرمودند حالا وارد آیات ربا شدند. علاقه ای آیات ربا با آیات انفاق علاقه ضدیت است یعنی برای اینکه یک حقیقتی خوبتر جلوه بکند ضدش را در مقابلش بیان میکند تا در حقیقت بهتر جا بیفتد. لذا بحث ربا ارتباط آیات ربا علاوه بر اینکه به عنوان یک بحث اقتصادی است با آیات انفاق از جهت اقتصادی بحث اقتصادی هستند یک ارتباط علاقه در حقیقت مشابهت به عنوان آیه اقتصادی بودند ولی از جهت تحصیل و از جهت در حقیقت درون مباحث اقتصادی علاقه ضدیت است؛ یعنی از درون مباحث اقتصادی علاقه ضدیت است در ارتباط با مباحث دیگر این علاقه، علاقه مشابهت است چون هر دو بحث اقتصادی اند. اما وقتی در بحث اقتصادی نگاه می کنیم می بینیم علاقه علاقه ضدیت است. یعنی آنچه که اثر مربوط به انفاق است ضدش مربوط به رباست. به خاطر این، این را بلافاصله بعد از این آیات بین آیات انفاق آورده یعنی تا آیات انفاق را هم بهتر نشان بدهد هم شدت ربا را بیشتر اینجا جلوه بدهد که هر اثری او دارد ضدش را این دارد و هر اثری که این دارد ضدش او دارد یعنی این دو تا که تعرف الاشیاء باضدادها[1] این معرفت به حقیقت انفاق و معرفت و حقیقت ربا اشد میشود چون صدقه و انفاق ضد رباست هم ربا ضد انفاق و صدقه است پس هر دو با همدیگر بهتر شناخته میشوند این یک نکته اولی که ارتباط بین آیات چرا بلافاصله آیات ربا آمد حالا در بحث هم بیشتری تبیین میشود مرحوم علامه هم به این میپردازد غیر از آن بحث آیات ربا که آمده
یکی از حضار:3:00 یعنی ربا از سنخ نامفهوم حساب میشود که ضد انفاق است؟ چون ضد انفاق
استاد: حالا عرض میکنیم که ضدیتش در چیست؟ ضدیتش اساس ضدیت در این است که در انفاق دادن است و بدون عوض چون انفاق دادن است بدون عوض و در ربا گرفتن است بدون عوض یعنی دادن بدون عوض انفاق است گرفتن بدون عوض رباست چون در مقابل این چیزی در حقیقت به طرف مقابل داده نشده هست. در مقابل آن ربای که گرفته شده یک پولی در مقابل پول به اصطلاح مقدار مشابهی بوده یک اضافهای را این گرفته در مقابل چیزی که نداده. لذا در حقیقت باطل است. پس علاقه ضدیت شون از این است که او دادن بدون عوض که چیزی از طرف نمی خواهد در انفاق و صدقه در مقابلش نمیخواهد او از این تشکر بکند نمیخواهد آن چیزی به این بدهد در ربا هم در حقیقت گرفتن بدون عوض است که در مقابلش چیزی به طرف نداده هر دو در این علاقه، علاقه ضدیت است.
مرحوم علامه در این بحث بسیار بحث را دقیق و متین مطرح میکنند و یک نکته بارزی را مطرح میکنند که هشدار جدی است. میفرمایند در هیچ گناهی در قرآن کریم مثل جریان ربا و تولی دشمنان نسبت به اهل دین اینقدر شدت وارد نشده هست دو گناه است که در تمام گناهان کبیره ممتاز هستند به اشتداد در حقیقت برخورد الهی با آنها که اینجور شدید برخورد کرده یکی ربا ست و یکی هم تولی مشرکین و ظالمین و کافرین است بر مسلمانها یعنی تولی مشرکین و کافرین بر مومنین که این دو تا گناه را به غیر حتی قتل نفس حتی شرب خمر حتی در حقیقت دروغ حتی مسائل دیگری که جزء گناهان کبیره هستند اشتداد در وعده عذابشان هیچکدام… علامه میفرمایند مثل این دو گناه در قرآن کریم برخورد نشده است. بعد ایشان بیان میکند این دو گناه از جهاتی مشابهت به همدیگر دارند که این مشابهتشان را بیان می کند و از جهتی این مشابهت در اثر دارند که اثر مشابه ایجاد میکنند که آن اثر مشابهش فساد اجتماعی عظیم است نه فساد فردی یا فساد محدود این فسادش غیر قابل کنترل میشود چه آنجا که تولی ظالمین مشرکین و کافرین باشد چه آنجایی که ربا باشد بعد اگر اینجوری است آن موقع البته ما هم تو تکالیف مان نسبت به این دو گناه خوب معلوم میشود که تکلیف ویژه پیدا میکنیم یعنی کار ما در نظام علمی اش فهم و دقت در این نگاه است که این خوب جا بیفتد که این دو تا گناه ویژه اند نسبت به بقیه در نظام تبلیغی و ترویجی تبیین مسئله است برای دیگران فضاسازی برای دیگران است لذا اگر انسان این را دید و این نه تحقیق علمی کرد برای اینکه پایه های این را بیشتر در حقیقت بدست بیاورد و مقالات برای نخبگان را بنویسد نه ترویج عملی کرد که مقابله با اینها را اگر بیان نکرد ترویج نکرد این در سکوتش نسبت به مسئله به همان نسبت شریک در مسئله است لذا این بحث به عنوان یک بحث کاملاً کاربردی تکلیف برای ما ایجاد میکند که حتماً باید تو به خصوص در جایی که ادعای نظام اسلامی دارید حتما تو به اصطلاح تحقیق بنیان های تحقیقی اش با این نگاهی که علامه اینجا میفرماید نه فقط نظام اقتصادی اش بنیان های به اصطلاح تحقیقی اش در مباحث مختلف و همچنین در ترویجش به عنوان یک نظام تبلیغی حتما باید در حقیقت چه باشد؟ اگر سکوت کنیم اگر اقدامی نکنیم… لذا میتوانید دوستان همزمان با اینکه این بحث انشاءالله آغاز میشود و سال بعد هم انشاءالله اگر عمری باشد ادامه پیدا میکند دوستان نتایجش را به صورت مقالات رساله ها یا خلاصه تحقیق یا بعد نحوه ترویج در این را به عنوان یک این گناه را عظمت گناه را به عنوان ترویج حتماً در حقیقت چه کار بکنند متذکر بشوند برای خودشان جا بیفتد برای دیگران به مقداری که قدرت اثر دارند در شبکه های مجازی در گفتگوها گفتار بزرگان را در این زمینه ترویج بکنند یادآوری بکنند تذکر بدهند اینها در حقیقت وظیفه ترویجی ماست و آن هم وظیفه تبلیغی ماست غیر از اینکه انسان باید حواسش هم باشه مبتلا هست نشود و در حقیقت خودش هم دقت داشته باشد
یکی از حضار: سیستم جامعه ای که انفاق جا افتاده در مقابلش یک سیستمی است که بحث می کنند خود ذات این پول و سیستم های مالی موجود جامعه و جهان ربا ساز است میخواهم بگویم رفتار فردی اصلاح نمی شود – رفتار فردی اصلاح نمی شود مثل امر به معروف – در بانک نامفهوم – درست هست
استاد: مثل امر به معروف و نهی از منکر در جامعه ای منکر آیا سیطره پیدا کرد است آیا نمی توان بگویم امر به معروف بی اثر است؟ نه اما اثر دیر ظاهر می شود استقامت خیلی میخواهد آدم باید راهکارش فقط یک تذکر نیست. راهکارش این است که نخبگان طوری مخاطب قرار دهیم دستگاه حاکمیت را بگونه ای در حقیقت داخل آن نفوذ بکند که بتواند تاثیرگذار باشد در نظام ترویجی مردمی بگونه ای دست بکار بشود که در حقیقت بتواند ذهنها را آماده بکند. بالاخره تاثیر گذاری طول میکشد اینجوری نیست که آدم بگوید حالا چون سیستماتیک هست به قول شما به قول شما سیستماتیک و یک نظام دارد خودش نمی تواند به آن دست زد. نه اینگونه نیست. نظامهای بالاتر از اینکه در همه جهات متصل به هم بودند با یک مبارزه چه شده؟ متلاشی شده از هم پاشیده اگر آن نگاه را کسی بکند در حقیقت نگاه مایوسانه است نه اما سخت هست البته اما همتها میخواهد اما با تشویق همت اما باید اجتماعها باشد اما باید گروه ها تشکیل بشود باید در حقیقت جو سازی ها و اینها باشد تا یک بله اگر مثلاً یک کسی یک جا داد زد کسی پشتیبانی از او نکرد هیچ کسی ما هم پشتیبانی نکردیم پس آن داد هم کم کم از دست میرود پس باید یکی که داد میزند بقیه کنارش همراهی بکنند اینها هم داد بزنند بالأخره صدا بلند کنند اینها بنویسند اینها هم
اگر در نظام اجتماعی جریان ربا در حد جریان تولی کافرین است همچنان متولی کافرین کنار زده شده اگر تولی ربا در یک جامعهای از هم نپاشد و آنجا در حقیقت متلاشی نشود این از جهت تاثیر تبری کافرین است. حالا ببینید در بیانی که ایشان دارد و این خطر را چه کار میکند. خیلی خطر را جدی میکند که پس نمیشود خاموش بود نمیشود از درون تولی کفار باشد اما انسان خیالش راحت باشد که از بیرون به ظاهر تولی کافر نیست. از درون این کار کرده این تعبیر به آیات قرآن است.
بله من تا یادم هم نرفته یکی از دوستانی که در در سالیان شرکت میکند آقای حجت الاسلام محمدی پدرشان از دنیا رفتند و دیروز تشییع شان بود همین جا یک حمد با صلوات بفرستیم انشاءالله خداوند به همه مومنین را رحمت بکند به خصوص پدر آقای محمدتبار عزیز از دوستانی است که مرتب در این جلسه هستند و آن آخر و همیشه می نشینند جایشان خالی است. انشاءالله خدای سبحان پدر شان را مهمان اهل بیت بگرداند و وابستگان و در حقیقت عزیزانی که از این جمع همه از دنیا رفتند مهمان اهل بیت و صاحبان کرم بگرداند.
یکی از حضار: برخی دیدشان این است که هیچ کسی به خوبی ربا چیست؟ همه می دانند که ربا چیز بدی است. در گفتنش خیری نیست لکن به واسطه ی آن احکام ثانی که بر ربا بار می شود بهتر است که چیزی نگیریم. مثل حفظ نظام. الان می گویند الان حفظ نظام اقتصادی و بانک نظام مملکت به ربا استوار است
استاد: این مثل غلط اندر غلط شدن است
یکی از حضار: حالا هی شما بگویید ربا بد است. این روح نامفهوم 12:30
استاد: نه این غلط اندر غلط شدن است. مثل این میماند که این حفظ نظام نیست چون خود قرآن میفرماید این در حقیقت از بین رفتن است. اگر کسی فروپاشی را حفظ بداند این مثل همان کسی میماند که گفت باشد ﴿إِنَّمَا ٱلۡبَيۡعُ مِثۡلُ ٱلرِّبَوٰاْۗ﴾ [2] همین جا استدلال اینها نمیگویند ربا مثل بیع است میگویند بیع مثل ربا است. پس اول نظام را بر اساس چه میبینیم ربا را می بینیم بعد می گوید دست زدن به آن فروپاشی نظام است پس این همان اساس شد ربا شده است
یکی از حضار: قدیمی است یک نظام اقتصادی اسلامی قبلش در بیاید. یک جایگزین داشته باشیم الان فرض بفرمایید الان ربا هم تعطیل شد بانک هم تعطیل شد نظام اقتصادی هم تعطیل شد.
استاد: صفر و صدش نکنید. الان ربا تعطیل شد بانک هم تعطیل شد نظام اقتصادی هم تعطیل شد. بعد حالا بنشینیم ببینیم چکار داریم. نشد که بانک تعطیل بشود اقتصاد تعطیل بشود نظام تعطیل بشود. یعنی اینها دنبال هم می آوریم. یعنی الان ربا مساوی نظام. یعنی یا ربا را بپذیرید یا در حقیقت نظام زد زیرش. علیه نظام حرف زدیم این که نیست. ببینید دنباله استدلال شما ربا اگر نباشد بانک نیست نظام نیست حاکمیت نیست .
یکی از حضار: یک عده ای از اقتصادان ها واقعا مطرح می کنند بله با همین نگاه که انما البیع مثل الربا با همین نگاه و الا ببینید – شما بروید با یک سیستم اقتصادی اسلامی که کارآمد باشد و بشود شما بروید این را…
استاد: همان مقداری که در نظامی که قبلا تصویب شد در شورای نگهبان هم. ولی تو موطن اجرایش و عمل به آن خلاف ایجاد شد یعنی رها شد در موطن اجرایش رها شد یعنی آمدند فقط یک پوششی کردند برای چه؟ همان کارهای سابق. این همان مقدار یک نظام هست. همان مقدار یک در حقیقت جایی برای کار بود امکان انجامش هم بود خود در حقیقت عمل گفتن امکان انجامش از همان مقدار با همه در حقیقت نقص ها و کاستی هایش.
یکی از حضار:14:40 نامفهوم
استاد: عرض کردم با همان که نقص ها و کاستی ها داشت قابل انجام بود. ما برای اینکه
یکی از حضار: 14:52 نامفهوم
استاد: بحث در این است که آیا در حقیقت با همه در حقیقت حرف حلال و حرام میکند یا نمیکند؟ درست است گاهی برای کاری فرار از ربا یک چیزی را… اما گاهی راه را خدای سبحان هم قرار داده. مضاربه با ربا متفاوت هست. برای خودش روی اعیان است مضاربه. مضاربه کار است. مضاربه فقط دادن پول و نشستن و گرفتن سود نیست. مضاربه شرکت در سود و زیان هست. روی کار هست روی عین هست. پس اگر مضاربه تصویب شده و قواعدش در آمده درست انجام شود میشود مضاربه. اما اگر اسم مضاربه را گذاشتید؛ ولی همان کار را کردید پول را دادید و همان کار را کردید کجا سرمایه گذاری می شود سودش را می خواهی بگیری هر جا هم سرمایه گذاری بشود …
یکی از حضار: یقین داریم به علم اجمالی در آن خدشه ای نیست بانک ها دارند ربا می دهند و می گیرند. بعد مقام معظم رهبری می فرمایند قشنگ طبق قوانین بانک اگر عمل بشود اشکال ندارد .
استاد: ما بیانمان همین است شما اگر بهترین قانون را هم الان نظام را هم تدوین کنید اما اگر بانک بخواهد این را ربا انجام دهد میتواند. شما مضاربه در دارید یا ندارید؟ شراکت دارید یا ندارید؟ مضارعه دارید یا ندارید؟ مساقات دارید یا ندارد؟ تمام اینها الان جزو قوانین بانک است. تمام اینها دیده شده است.
یکی از حضار: همین حاج آقا یک سیستم اقتصادی طراحی شده که بانک جزیی از این سیستم اقتصادی است. که حالا ما آن ربایی هم که می بینید بیشتر از حیث بانک می بینیم حالا ما بیایم این بانک را بر اساس مبانی اسلامی و حرمت ربا بیایم دستکاری کنیم و ببینیم این بانک بیاد این شیوه کار بکند شما دارید چکار می کنید در سیستم اقتصاد لیبرال که اشتباه هم هست و به اشتباه دارد اجرا می شود می آیید یک گوشه اش را یک دستکاری میکنید کل سیستم اقتصادی را میریزید به هم آن را از کارایی می اندازید. در صورتی که شما اگر جزیی ربایش را بررسی کنیم یک سیستم اقتصادی طراحی بکنید که در این سیستم اقتصادی بله یک بخشی اش هم …
استاد: آن سیستم اقتصادی که شما میفرمایید انشاءالله امام زمان می آید آن را طراحی میکند. چون موکول با آن کردن میدانید یعنی چه؟ یعنی انتخابات پوچ… اجازه بدهید من بگویم. سیستم اقتصادی را که الان در کشور ما به اصطلاح تحلیل میکند و میگذارد؟ مجلس می گذارد. دولت اجرا میکند. دولت و مجلس منتخب مردم هستند. مردم که را انتخاب میکنند الان؟ پس باید دست نزنیم فعلا بگذاریم تا انشاءالله امام زمان بیاید. یا باید طرح باشد یا لایحه. طرح را مجلس میدهد لایحه را دولت میدهد. درست است؟ که باید تغییر ایجاد شود در سیستم اقتصادی. شورای نگهبان که نمیتواند طرح و لایحه بدهد. مجمع تشخیص مصلحت که نمیتواند طرح و لایحه بدهد. آقا هم که سیستمهای نظام کلی را تبیین می کنند که تبیین هم کردند سیستم های کلی را. ولی تبیین سیستم کلی با نظام جزئی تنافی ندارد که اینها هر کاری بخواهند بکنند.
یکی از حضار: الان مشکل این است که همه اتهام به سمت حوزه است می گویند شمای حوزه که اینقدر …
استاد: بله این کاری که عزیزان ما کاری که در به اصطلاح قانونی که تصویب شد همان قانون همان قانون که تصویب شده ما نمیگوییم صد درصد است، چنانچه قانون اساسی را نمیگویم صد درصد است چنانچه قوانین دیگر هم نمیگوییم صد درصد است؛ اما مطابقش داریم چکار میکنیم؟ داریم کار انجام میدیم. این قانون با اینکه ۱۰۰ نیست با اینکه در حقیقت مسامحاتی داخلش بوده، همین قانون، اما مطابق عقود و ایقاعات اسلامی نوشته شده اساسش. هر چند ممکن است فتواها مختلف باشد. اما در اجرا دارد غلط اجرا میشود در اجرا رها شده. یعنی اگر نظام بانک مرکزی ما تقاضاهای مردمی حوزوی نمیدانم جمعی مجلس شورای نگهبان مجمع تشخیص مصلحت مقام معظم رهبری مراجع اگر همه شکل بگیرد به اینکه درست اجرا بشود ناظر بگذارند اگر جایی تخطی شد چه بشود؟ همین مقدار میتواند جلوی اصل ربا را بگیرد؛ هرچند تغییر نظام اقتصادی یک کار کلان مطلوب هم هست. باید هم بشود. اما تعطیل کنیم کشور را تا آن تعطیل بشود یا موکول کنیم باشد ربا تا آن تدوین شود؟ هر کدام از این ها یعنی چه؟ یعنی انشاءالله منتظر ظهور باشیم حضرت که آمدند خودشان درست میکنند. ﴿إِنَّا هَٰهُنَا قَٰعِدُونَ٢٤﴾[3]
یکی از حضار: اوایل انقلاب توانستند دانشگاه را برای اسلام شدن تعطیل بکنند ولی بانک ها را نتواستند تعطیل بکنند همین صحبتی که شما میفرمایید یعنی این که نامفهوم 19:43.
استاد: حالا بحث باید ببینیم دانشگاه را تعطیل کردند حالا درست شد یا نشد؟
یکی از حضار: تعطیل کردن نامفهوم 19:52
استاد: بله آن زمان یک مسائل دیگر هم مطرح بود. مسائل امنیتی بیشتر تحت پوشش آن جریان اسلامی شدن مطرح شد؛ ولی جریان دانشگاه به یک جریان سختی کشیده شده بود.
یکی از حضار: عرض این است. یعنی دو گزینه مطرح کردیم. می گویید یا تعطیل کنیم یا منتظر امام زمان باشیم.
استاد: نه نگفتم تعطیل کنید… نه من اتفاقا می گویم گزینه ی سوم داریم. میگویم نه تعطیل کردن نه منتظر امام زمان بودن. در مسئله که منتظر هستیم. اما دست به کار می شویم. مدل داریم. اما مدل ما چیست؟
یکی از حضار: عرضم این است که اگر دست به کاری ما این است که برویم یک قسمت از سیستم اقتصادی لیبرال را برداریم دست کاری بکنیم این به نظر میرسد به جایی نمیرسد یا اگر برسد خیلی مقطعی است. به جای که بیاییم این کار را بکنیم همان جوری که لیبرال ها نشستند یک سیستم اقتصادی نوشتند حوزه هم بیاد یک سیستم اقتصادی بنویسد.
استاد: شما بروید ببینید سیستم اقتصادی که لیبرال ها نوشتند چند سال طول کشید و تا آرام آرام جزء به جزء تبیینش کردند. ننشستند یک سیستم اقتصادی بنویسند بعد بیاورند بگویند همه را بگذارید که این را الان… آقا ذره به ذره نوشتند ذره به ذره تغییر دادند. یعنی در یک رابطه …
یکی از حضار: در مقام عمل صحیح میفرمایید. من در مقام نظر دارم عرض می کنم.
استاد: در مقام نظر هم همین جوری هست. ما بسیاری از سیستم اقتصادی مبانی اش روشن هست. وقتی در جزئیات جزء به جزء میتوانیم تغییر ایجاد کنیم. ما قواعد عقود و ایقاعاتمان معلوم است. درست است که باید یک خرده هم بومی سازی بشود که قدری هم شده. مجهول نیست یعنی اینجوری نیست که مجهول باشد مضارعه و مساقات با مشارکت با مضاربه همه عقود تفاوتهایشان معلوم هست قابل انجام هست. بلکه شما بفرمایید بانکها عمده در حقیقت چیزهایشان را از همین منابع گرفته اند ربایش کرده اند. نه بانکهای ایران کلاً در نظام… یعنی گرفته اند این نظام حقوقی را از آن سوءاستفاده کرده اند در همان جا غربی ها هم. ما نباید این قدر هم در حقیقت چه باشد؟ مرعوب باشیم. در نظام علوم انسانی هم همین جوری است. یک موقع میگوییم علوم انسانی را یا صبر کنیم یک علوم انسانی کامل تأسیس بشود؛ یا چکار بکنیم؟ یا صبر کنیم یک علوم انسانی جدید تأسیس بشود یا سامام زمان بیاید یا همه علوم را تعطیل کنیم. نه راه چهارمی دارد. راه چهارمش این است که تدریجا این در حقیقت سوار شویم تغییرش بدهیم. مبنائا تغییر میدهیم مصداقا…
یکی از حضار: یعنی شما میفرمایید توقف نکنیم به اینکه بانک را درست کنیم یا باید این مرحله اولش باشد. درست است؟
استاد: توقف بر این نکنیم که بگوییم اگر توانستیم یک طرح جامع کامل مانعی مثل طرح لیبرال ها در تمام موانع را همه اغیارش همه را توانستیم پیدا کنیم بعد بیاییم بگوییم حالا در حقیقت شروع بکار کنیم. نه اینها را باید انجام دهیم. اما جزء به جزء شروع کنیم به تغییر مبانی هم دستمان است. چون مبانی دستمان است جزء به جزء تغییر در راستای مبانی هست و لذا جو سازی امکان پذیر است. گفتمانسازی امکان پذیر است.
یکی از حضار: اشتباه متوجه شدم فرمایش شما را.
استاد: پس همراهیم با هم.
یکی از حضار: نگاه غیر تخصصی نسبت به این مسائل در بحث قراردادها نامفهوم 22:50
استاد: بله ببینید کار تخصصی به اصطلاح از افراد تخصصی… اما جریانسازی و گفتگوسازی گفتمان سازی نخبگان باید مردم را مخاطب قرار بدهند.
یکی از حضار: میخواهم بگویم در تایید این که قانون اجرا نمی شود اینها قراردادها وضع کرده بودند فقط یک مورد آن هم بخاطر عدم امکان نظارت صحیح بر آن قرارداد که باعث ربوی شدنش می شد … یعنی بقیه قراردادها اگر درست اجرا بشود یعنی قانونش را داریم.
استاد: من عرض می کنم این قانون که تدوین شده قانون کمی نیست همین مقدار. یعنی اگر کسی با یک نگاه طرد نگاه نکند نگاه بکند ببیند که آیا این قانونی که الان تصویب شده یکی یکی ببیند جعاله آیا با مبانی دینی سازگار است یا نیست. اقلاً با نگاه مشهور قرار بر این بود که تمام این ها فقهایی که نشستند اینها را تدوین کردن بر اساس نگاه مشهور و آنجاهایی که تنازع بود بر اساس نگاه امام؛ یعنی بنا بود این جور تدوین بکنند و اینها بدست آوردنش از کتابهای فقهی سخت نیست معضل نیست. اینجور نیست که نشود. اما انتقال از آن نظامی که هست به این در حقیقت چه است؟ این سخت است. این راهکار این یک خرده کم دیده شده که… یکی هم مجریان چون او را عادت دارند. یک استانداردی است. مثل مثلاً شما 2030 را که نوشتند کاملاً راهبردی و کاربردی نوشتند. درست است؟ حالا شما بیا نظام مبنایی اسلام را بگو؛ اما آن کار کاربردی اش را نتوانی در انتقال بیاوری هر چقدر هم خوب است می بینی میگذارند در کتابخانه بعد می بینی افتخار میکنند سند داریم. اما کسی هم دنبال عملش نیست. حالا یک عدهای عالماً عامدا طرح میکنند نمیخواهند یک عدهای هم در حقیقت وقتی نگاه میکنند هرچه نگاه می کنند میبینند چه جوری عملیاتی اش بکنند. دقت میکنید؟ اینها مشکل باید دنبالش بود. اما اینجوری نیست که یک موقع بگوییم نظام نداریم حرف نداریم. این تلقین است. من این را قبول ندارم. ما خیلی حرف داریم. حرف هم زده شده است. خیلی هایش هم روشن هست. اما در نقطه ی انتقالش یک گرههایی هست البته. اینها را باید برطرف کنیم. نه کلش را نقد بکنیم و الا همین مقداری که به اندازه … شما نگاه کنید نمیدانم چند نفرتان این قانون های… من خوانده ام یک بار اینها را قانون هایی که در حقیقت در بانک ها نوشته شده است را ببینید بعد با کتاب های فقهی مقایسه کنید که خواندید یا آنچه در ذهن شما است. ببینید آیا اینها همان هست یا نیست؟ نگوییم ضد دینی است این ها دینی نیست. اینها دینی است اینها اخذ شده از کتابهای فقهی دقت شده روی آن. راهکار های اجرایی اش هم دیده شده. حتی به عنوان امروز دیده شده؛ اما نمی خواهند یک سری اجرا بکنند. اجرا کردنهایش درد سر دارد. ما کارمندان نظام بانکیمان آن تعلیم را ندیده اند، آن باور را ندارند آن در حقیقت نگاه در آن ها نیست از صدر گرفته تا جزء. حالا مراتب است تشکیکا. یک قدری هم البته یک کاری که جدید است تغییر بخواهد ایجاد بکند سخت است دیگر. این هم هست سختی هم دارد. البته یک سری جاهایی ابهام هم دارد. آنها را هم دارد. یک سری جاهایش هم مسامحتاً بوده. آن ها هم هست. اما نه به قیمتی که همه اش را بگوییم هیچ چیز است از اول صفر شروع بکنیم نه اینها را اقلا باور داشته باشیم.
الآيات مسوقة لتأكيد حرمة الربا والتشديد على المرابين. تشدید برداشته شده نیست. تکلیف ما در دو جهت تحقیقی و ترویجی برداشته شده نیست. همه مکلفیم امروز به این کار و تشدید. والتشديد على المرابين وليست مسوقة. این یک نکته اولی. وليست مسوقة للتشريع الابتدائي. آیاتی که در سوره بقره آمده در مقام تشریع ابتدایی نیست؛ بلکه در سوره آل عمران و سوره روم در حقیقت آیات ربا تشریعش در آن جا انجام شده قبل از این که بعضی اش در مکه نازل شده و از آنجا تشریع حرمت ربا ایجاد شده. اینجا در حقیقت بیان مسئله و عواقب کار است و تشدید مسئله است. این یک نکته پس در مدینه حرمت ربا نیامد. حرمت ربا در مکه آمد حرمت ربا در سوره بقره مطرح نشد بلکه حرمت ربا در سوره بقره تاکید و تشدید شد و الا در اینجا ابتدایی نیست. این بیان خط اول که می فرماید که الآيات مسوقة لتأكيد حرمة الربا والتشديد على المرابين وليست مسوقة للتشريع الابتدائي. این خودش خیلی حرف است در مقام در حقیقت تبیین دین و آشنایی با احکام این باید خوب دقت بشود که بعضی جاها تبیین و تشدید و تشریع است.
یکی از حضار: حرمت ربا که مال قبل از اسلام است .
استاد: بله او اساسش (حالا می آید آن را هم می گوید) که اساسش در یهود هم بوده در کتابهای دیگر هم بوده که آنجا بوده؛ اما حرمت ربا در اسلام با بیانی که در اسلام آمده بخصوص با آن نگاه چیز در سوره های مکی آمده در سوره روم آمده که… و الا قبل از اسلام هم بوده لذا ادامه…
لذا جزء… با توجه به این حکمی که اینجا آمده… میدانید که هر حکمی که سابق نبوده باشد بیاید، الاسلام یجب[4] دیگر. درست است؟ لذا جب شامل این هم شده. معلوم میشود که آن حکم سابق کانه نبوده. لذا کسانی که قبل از این مبتلا بودند وقتی که حکم می آید خدای سبحان فرموده چه؟ ﴿فَلَهُۥ مَا سَلَفَ﴾[5]. در اینجا که در حقیقت آن کار گذشته شان چه میشود؟ از اینجا به بعدش محاسبه میشود و الا اگر حکم از سابق نسبت به اینها نافذ بود دیگر فله ما سلف معنا نمیداد که این هم خلاصه تاکید بر این است که ابتدایی معنا پیدا میکند.
خب بعد می فرماید كيف ولسانها غير لسان التشريع. لسان این آیات هم لسان تشریع نیست. وانما الذي يصلح لهذا الشأن قوله تعالى آنی که لسان تشریع دارد در سوره آل عمران است که یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَأْکُلُوا الرِّبَوا أَضْعافاً. باز ببینید لاتاکلوا الربا. الربا با الف و لام آمده. اینجا هم الربا با الف و لام آمده. این عهد ذکری دارد. یعنی قبل از اینها باز ربا مطرح شده که باید آن را پیدا کنیم. آن کجا میشود؟ آن در سوره روم است که حالا اینجا نمیدانم آورده سوره روم را یا نه که در سوره روم آمده. بله سوره روم آمده این جا که آنجا بدون الف و لام است. وَ مَا آتَيْتُمْ مِنْ رِبًا لِيَرْبُوَ فِي أَمْوَالِ النَّاسِ بدون الف و لام که یعنی اولین بار است که ذکر می شود. این هم تبیین خوبی است مفسرین توجه کرده اند به آن که آنجا اولین بار بود لذا بدون الف و لام آمد. بعد از آن در قرآن بعد از آن هر بار ربا آمده با الف و لام آمده یعنی اشاره به همان عهد ذکری که قبلا ذکر شده بوده. لذا اینجا هم میفرماید در سوره آل عمران یا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَأْكُلُوا الرِّبَا با اینکه اینجا مقام تشریع است اینجا اما باز هم اشاره دارد به همان ربایی که در سوره روم آمده. أَضْعَافًا مُضَاعَفَةً وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ.[6] نعم تشتمل هذه الآيات که این جا است، على مثل قوله که یکی از آیات این فراز این است: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ ٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَذَرُواْ مَا بَقِيَ مِنَ ٱلرِّبَوٰٓاْ﴾ [7] که این زبان زبان تشریع هست این زبان، زبان چیست؟ اتقوا الله وذروا مابقي من الربا که زبان، زبان تشریع است. وسياق الآية يدل على ان المسلمين ما كانوا ينتهون عن النهى السابق عن الربا. از آن آیات ربای سابق نهی پذیر نشدند منتهی نشدند نسبت به او بی تفاوت بودن بعضی. لذا بل كانوا يتداولونها. نه فقط عدهای بلکه هنوز معلوم میشده که کار چه بوده به قول آقا دست به آن نمیشود زد. تعطیل بانک تعطیل نظام میشود. لذا دست به آن نزنیم هیچ چیز هم نگوییم. نمیخواهیم شما اینجوری بگید. می خواهیم یک خرده آن را تحریف بکنیم تا خیلی در حقیقت چه باشد؟ تحریک احساسات بکنیم. جو سازی بکنیم که اینها هم میگویند که مگر میشود ربا را برداشت؟ حالا قرآن فرموده ولی سیستم اقتصادی را که نمیشود تغییر داد پس بگذار باشد ربا. اینجا تشدیدش کرده که در حقیقت چه؟ بل كانوا يتداولونها بينهم بعض التداول فأمرهم الله بالكف عن ذلك. یعنی چه سیستم را نمیشود تغییر داد پس ساکت باشیم فعلاً؟ وترك ما للغرماء في ذمة المدينين من الربا. آنی که در حقیقت بدهکارها هنوز بدهکارند آنها را چکار بکنید؟ آنها را رها بکنید. از اینجا شروع بکنید. نقطه آغاز را هم معلوم میکند. از کجا شروع بکنید؟ از آنجایی که در حقیقت چیست؟ یعنی شما تا به حال یک پول هایی را از مردم ربائا گرفته اید و دارید میگیرید. قسط های بعدی اش را. یک پول هایی را هم به کسانی که سپرده گذاری کرده اند دادید یک چیزهایی هم دارید میدهید. درست است؟ میگوید از آنها دیگر نگیرید به اینها هم دیگر ندهید. از اینجا میتوانید جلویش را بگیرید یا نه؟ میتواند آغاز کار باشد؟ آنی که در حقیقت تا به حال داشتید میگرفتید از این به بعدش را نگیرید. حالا آنهایی که گرفتید را نمیگوید برگردانید. آنجا در نظامی که نظام چه باشد؟ یجب ماقبل باشد. نمی گوید در نظام دینی. در نظام غیر دینی. میگوید آن قبلی را که تا حالا گرفتید هیچ. عیب ندارد. از این به بعد نگیرید. به آنی هم که در حقیقت تا به حال می دادید ربا را می دادید. آن را هم ندهید. منتها آن دومی اش را این جا ساکت است. وقتی که این ندهید آن را هم ندیده دیگر. یک سیستم کاملا می تواند از این جا چه کار بکند؟ برنامه ریزی بکند. نمی گویم پس من چه بدهم؟ به این ها چه بدهم؟ می گوید عیبی ندارد. این سیستم ربایی بوده؛ می گوید هم گرفتنش هم دادنش از دو آتش است؛ نه این که فقط گرفتنش آتش است، دادنش هم آتش است. نمی شود به او هم پول داد؛ هر دویش نامفهوم 32:22.
لذا بحثم در این است که آیا طرف راضی باشد مثل مال غصبی است؟ می گوید نه مثل مال غصبی هم نیست. مال غصبی اگر طرف آخر گفت آقا من دارم خودم می دهم رضایت هم دارم آیا حلال می شود؟ می گوید نه این حرمت تکلیفی با حرمت وضعی سرجایش محفوظ است. حلال نمی شود با رضایت طرفین که بانک ها بگویند ما امضا گرفتیم. می گوید نه این حلال نمی شود. با در حقیقت امضا کردن و راضی بودن، حتی قلبا هم راضی بشود، حلال نمی شود؛ ولی مال غصبی است که مال غصبی اگر راضی شد حلال می شود ولی این مال چون اساسش باطل است، راضی شدنش هم حل نمی کند مسئله را. این هم دنبال این است که یک وقت کسی این طوری نگوید که با رضایت این ها درستش می کنند و امضا می گیرند و… حالا بعضی ها هم از ته دلشان چون مجبور ند راضی می شوند؛ می گوید این ها هیچ کدام درست کننده نیست. حالا احکامش ان شاء الله اگر بشود بعضی اش را باید گفت.
نعم تشتمل این بر این مسئله وترك ما للغرماء في ذمة المدينين من الربا ، ومن هنا يظهر معنى قوله : فَمَنْ جَاءَهُ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّهِ فَانْتَهَى فَلَهُ… . اگر کسی پذیرفت و این موعظه ی الهی و امر الهی را پذیرفت، فانتهی. فانتهی غیر فاتعظ است. یک موقع می گوید فاتعظ. چون دارد که فمن جائه فَمَنْ جَاءَهُ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّهِ. موعظه از جانب خدا آمد فاتعظ. یعنی موعظه در جانش در حقیقت اثر کند. می گوید نه، فانتهی. عملا به آن مقید شد. نه فقط در جانش به آن علاقمند شد؛ آن فاتعظ است. این می گوید فانتهی. یعنی عملا آن را انجام داد. فانتهی. انتهای نسبت به آن نهی نسبت به او محقق شد. ببینید چقدر الفاظ را دقیق به کار برده.
فله ما سلف. این نسبت به گذشته اش چه هست؟ دیگر الان پیگیری نمیشد/ آن در حقیقت تا اینجا از اینجا به بعد محاسبه میکند. وَأَمْرُهُ إِلَى اللَّهِ. اما نسبت به گناهانی که این محقق شده بوده بخاطر این که جهل داشته و نمیدانسته یا نظام وضعی اش را اینجا گفت فَلَهُ مَا سَلَفَ نظام تکلیفش را هم گفت چه؟ فرمود که چه؟ وَأَمْرُهُ إِلَى اللَّهِ نظام تکلیفی اش. آن نظام وضعی اش است: فَلَهُ مَا سَلَفَ. نظام تکلیفی اش هم می شود چه؟ وَأَمْرُهُ إِلَى اللَّهِ که خدای سبحان می داند که حالا توبه این را بپذیرد این بالاخره باید باشد باید توبه بکند. خدا هم توبه اش را… اما نظام وضعیاش را این جور… والا خیلی سخت میشد کسی که تا به حال چه بوده این کار را کرده حالا دیگر پس این ایمان آوردنش فایده نداشت. گوشت و پوستش از این روییده بود.
این نسبت به جاییست که غیر مسلمان باشد. چون مسلمان از قبل این نهی بوده اگر توجه میکند. باید ادا کند آن چیزی را که نسبت به سابق چه شده محقق شده. این بالأخره غیر از آن کسی است که تا به حال مسلمان نبوده. تازه مسلمان شده یا این امر تازه آمده باشد از قبل نبوده و یا تازه مسلمان شده و نمیداند یا کسی که نمیدانسته. حالا کسی که نمیدانسته هم بحثش جدای از این است. آن کسی که نمیدانسته این حکم را کلاً یا نمیدانسته این فعلش در حقیقت ربا محسوب میشود این حکمش چیست هر کدام از این ها جای خودش را دارد. همین را می خواستید بپرسید؟
یکی از حضار: زمانی که بصیرت نداشته آن کسی…
استاد: عرض کردیم بالأخره اینها را بعدا ما مردیم بگویید این قبل از اینکه سوال بکنیم میگفت.
وقد تقدم على ما في سورة آل عمران من النهى قوله تعالى في… می گوید از سوره آل عمران جلوتر کجا گفته شده؟ سوره روم. در سوره روم آمده. و هی مکیة. در حالی که سوره روم مکی هم هست. و آتیتم من ربی… این هم قرینه خیلی خوبی است که ربا در اینجا بدون الف و لام آمده. بقیه با الف و لام است که این عهد ذکری می شود اینجا به این عهد به این احاله داده. و ما آتیتم من ربی لیربو فی اموال الناس فلایربوا عند الله. اگر کسی اینجوری فکر میکند که این در حقیقت رویش ایجاد میکند چون ربی یا ربو… چون قرآن ربا را در رسم الخطش از چه گرفته؟ همیشه ربا را وقتی هم که میخواهد بنویسد با ر و ب و الف نمینویسد. با ر و ب و واو و الف مینویسد ربا را تا این چه باشد؟ اگر یک موقع میبینید که ربا را در بعضی از دستور الخط ها مثل اینجا که در المیزان است با ر و ب و الف نوشته اند این بنا بر رسم الخط قرآنی نیست. رسم الخط قرانی با ر و ب و واو است که نشان بدهد ریشه اش از ربو است نه ربی. این هم یک نکته ای که در اینجا امده.
وَمَا آتَيْتُمْ مِنْ رِبًا لِيَرْبُوَ که برمی گردد لِيَرْبُوَ فِي أَمْوَالِ النَّاسِ فَلَا يَرْبُو عِنْدَ اللَّهِ وَمَا آتَيْتُمْ مِنْ زَكَاةٍ تُرِيدُونَ وَجْهَ اللَّهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْمُضْعِفُونَ.[8] آن کسی که فکر میکند با ربا مضاعف میشود ربا برایش تربو می شود زیاد می شود، این جوری نیست. نه در دنیایش این طوری است و نه در آخرتش. حالا این را بیان هم می کند. اما در رابطه با زکات خدای سبحان فرمود که وَمَا آتَيْتُمْ مِنْ ﴿وَمَآ ءَاتَيۡتُم مِّن زَكَوٰةٖ تُرِيدُونَ وَجۡهَ ٱللَّهِ فَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡمُضۡعِفُونَ ٣٩﴾[9] این در حقیقت که همان طور که در بحث آمد.
و من هنا یظهر… حالا این مقدمه سازی که ایشان در این یک صفحه و نیم بیان می کند، مقدمه سازی برای ورود به آیات است. یعنی الان هنوز ورود به آیه پیدا نکرده. دارد مقدمه سازی می کند. بعد می فرماید که ومن هنا يظهر ان الربا كان امرا مرغوبا عنه من أوائل عهد رسول الله قبل الهجرة از قبل از هجرت در مکه بوده، حتى تم امر النهى عنه في سورة آل عمران ، این هم سیرش را… پس اول در مکه بوده. بعد در سوره آل عمران نهی تشریعی جدی وارد شده؛ بعد در سوره ی بقره تشدید شده. این هم سیر مسئله. پس از مکه تا مدینه، سوره ی آل عمران بعد سوره ی بقره.
یکی از حضار:نامفهوم 38:07
استاد: تشریع به عنوان حکم جدی در سوره آل عمران است. اما آن بیان حرمت اساسی که در حرمت آمده و ما آتیتم من ربی لیربو که دارد، آن خصوصیتی که این ها دنبال ربا بودند دارد بیان می کند نقل می کند در سوره ی روم مکی بوده.
بله. ثم اشتد أمره في سورة البقرة بهذه الآيات السبع التي يدل سياقها على تقدم نزول النهى عليها ،که نشان می دهد که قبلا آمده همین طوری که مثالی که عرض کردم. خود عهد ذکری خود مسائل این طوری که ومن هنا يظهر : ان هذه الآيات إنما نزلت بعد سورة آل عمران. و سوره ی آل عمران هم بعد از سوره ی روم. على ان حرمة الربا… می گوید نه فقط سابقه ی مکی بودن دارد، في مذهب اليهود على ما يذكره الله تعالى في قوله : ( وأخذهم الربا وقد نهوا عنه )[10]، این ها ربا می گرفتند، در حالی که نهی شده بودند و هر حکمی که در دین سابق باشد، اگر نسخ نشده باشد چه می شود؟ ادامه دارد. پس می شود در ادیان الهی حکم ربا از سابق بوده؛ به خصوص در دین حضرت موسی علیه السلام این طور بوده.
و اخذهم الربا و قد نهوا عنه. در حالی که نهی شده بودند. بعد بالاتر از این. این ها همین حرف هایی است که امروز دارند. بعد می فرماید: ـ حكاية عنهم ـ ( ليس علينا في الاميين سبيل)[11]، می گوید این آیه ای که این جا آمده سوره آل عمران آیه 75 یهودی ها می گویند ما بین خودمان ربا نداریم؛ حرام است. اما از غیر یهودی ها هر کاری باشد هر کاری خواستید بکنید آزاد هستید. همین کاری که امروز دارند می کنند. یعنی نمی گوییم بین خودشان. اما تمام … با یک مبنای فکری دارند. این ها مبنای فکری شان این است که بقیه ی موجودات در عالم چه هستند؟ مثل حیوان هستند برای ما. این ها مبنای فکری شان است نوشته اند این را که می گویند انسان های دیگر همه مثل حیوانات چه نسبتی با ما دارند که باید در اختیار ما باشد منافعشان. هیچ چیز دیگر حکمی به ما ندارند. ما هر حکمی که بخواهیم برای آن ها داریم. از جمله این هم از همان نشأت گرفته که شما اگر ربا حرام است برای خودتان حرام است. اما این را اگر توانستید از آن ها بگیرید بگیرید عیبی ندارد.
و لیس علینا فی الامیین سبیل. ما اصل ربا را قبول نمی کنیم؛ اما اگر در یک جامعه ی بین المللی از ما می گرفتند و ما در مقابل مجبور بودیم (چون نمی توانستیم تقاص بکنیم) مجبور بودیم در مقابل این ها، می گوید در این صورت جواز را ایجاد کردیم؛ نه به عنوان ابتدایی که آدم هرطوری ربا را بخواهد انجام بدهد؛ بخواهیم بگیریم؛ نه این طوری نیست. به خصوص در آن جوامعی که ما عهد داریم؛ ذمه داریم با هم دیگر معاملات داریم؛ ابتدائا ما حق نداریم ربا بگیریم. این بعضی از تفکر است. می گوید بقیه مثل حیوان هستند برای شما. اصلا حقی به شما ندارند. هر کاری توانستید به سرشان بیاورید. ما این نگاه را در نظام اسلامی نداریم. می گوییم اگر او دارد با ما این کار را می کند در نظام انسانی و ما راهی نداریم این را به عنوان حکم ثانوی قرار داده اند برای این که بتوانند همین مقدار مقابله بشود. در قوانین امروز اگر هست آن همین مقدار هست که جواز را از مراجعه در کشورهای غیر اسلامی به همین مقدار… آن هم قدر متیقن دارد. هر طوری آزاد نیست.
بعد می فرماید که: و مع تصديق القرآن لكتابهم که قرآن هم گفته که ﴿مُصَدِّقٗا لِّمَا بَيۡنَ يَدَيۡهِ﴾[12] این ها تورات را تصدیق کردند. وعدم نسخ ظاهر كانت تدل على حرمته في الاسلام. نسخ هم نیامده؛ پس معلوم که ربا از زمان حضرت موسی علیه السلام بوده.
والآيات أعني آيات الربا لا تخلو عن ارتباط بما قبلها من آيات الانفاق. حالا رابطه بین این دو دسته آیات که بیان کردیم خدمتتان این جا دارد می فرماید. این خیلی زیبا است. دقت بکنید تا اذان نشده. والآيات أعني آيات الربا لا تخلو عن ارتباط بما قبلها من آيات الانفاق في سبيل الله كما يشير إليه قوله تعالى في ضمنها : می گوید ارتباط را در این آيات ایجاد کرد. ﴿يَمۡحَقُ ٱللَّهُ ٱلرِّبَوٰاْ وَيُرۡبِي ٱلصَّدَقَٰتِ﴾[13]. محق می کند. نابود… محق یعنی از بین رفتن تدریجی. ﴿وَلِيُمَحِّصَ ٱللَّهُ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَيَمۡحَقَ ٱلۡكَٰفِرِينَ١٤١﴾[14] که در حقیقت آن جا محق کفر… محص اسلام، محق کفر. محص در مقابل محق است. محوصت یعنی تدریجا خالص شدن. درست است؟ محق یعنی تدریجا از بین رفتن که محق کافرین است. محص اسلام است. آن جا می فرماید یمحص الله الذین آمنوا. محص ایمان است و محق کفر است. عالم به این سمت دارد حرکت می کند. تدریجا ربا چه شده؟ محق می شود. آنی که فکر می کند دارد ازدیادش می کند این طوری نیست، دارد محق می شود. دارد از بین می رود و یربی الصدقات. از این طرف صدقه رشد می کند. آن هم تدریجی است دیگر. یربی نمو است که یربی الصدقات. که در هر دو تدریج هم دیده شده است.
وقوله : وان تصدقوا خير لكم، که همین جا آمده است که رابطه… اگر صدقه دادید خیر لکم وكذا ما وقع من ذكره في سورة الروم وفي سورة آل عمران مقارنا لذكر الانفاق والصدقة… می گوید آن جا هم که آمده ربا، بلافاصله مقارن با چه آمده؟ با آیات انفاق آمده والحث عليه والترغيب فيه.
على ان الاعتبار… این گل مسئله بود در این ارتباط که ان شاء الله دیگر… که خیلی زیبا یک تحلیل جامعه شناسی و الهی می کند در این جا در این چند خط. ان شاء الله فردا در محضر دوستان باشیم. و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته.
[1]. قواعد کل ی فلسف ی در فلسفه اسلام ی ، ابراهيمي ديناني، غلام حسين، ج2، ص673.
[4] . مستدرك الوسائل ، ج۷، ص۴۴۸، تفسير القمی ، ج۱، ص۱۴۸، المجازات النبویة ، ج۱، ص۶۷، عوالي اللئالي ، ج۲، ص۵۴، عوالي اللئالي ، ج۲، ص۲۲۴، مستدرك الوسائل ، ج۷، ص۴۴۸، ، تفسير القمی ، ج۲، ص۲۶، تفسیر البرهان ، ج۳، ص۵۹۳، بحار الأنوار ، ج۲۱، ص۱۱۴، تفسير نور الثقلين ، ج۳، ص۲۲۶، تفسير كنز الدقائق ، ج۷، ص۵۱۹
[12] . [البقرة: 97] ، [آل عمران: 3] ، [المائدة: 46] ، [المائدة: 48] ، [فاطر: 31] ، [الأحقاف: 30]
اولین کسی باشید که برای “تفسیر المیزان، جلسه 553” دیدگاه میگذارید;