بسم الله الرحمن الرحیم

بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و الصلاة والسلام علی محمد و آله الطاهرین (اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم) و لعن الدائم علی اعدائهم اجمعین الی یوم الدین

بحثی که در خدمت دوستان، مدتی است این چند وقت اخیر بودیم به مناسبات آیاتی که در تفسیر شریف المیزان به آن رسیدیم که در مورد شخصیت زن در اسلام بود و ما را کشاند به اینجا که این بحث را در قسمت‌های دیگر المیزان هم تا حدی ببینیم و حتی به بعضی از متفکرین دیگر هم رجوع بکنیم، بحث را صورت‌های مختلفی از مسئله برای ما روشن کرده و بسیاری از مسائل را تاکنون گفته شده و به خصوص مباحث (10:00) مبنایی اوّلی که اصلاً شخصیت زن در اسلام بر چه مبنایی استوار است در قیاس با مکاتب دیگر و نگاه‌های دیگری چه تفاوت‌هایی دارد، مبنای این نگاه چیست، این‌ها تقریباً بحثهایی است که گذشته و بعد هم در ذیل او به بعضی از شبهاتی که وارد شده به نگاه اسلام به شخصیت زن، بعضی از مسائل مطرح شده و پاسخ‌هایی به آن داده شده. از جمله در مسئله تعدد زوجات بودیم در این مسئله که چند جلسه‌ای است راجع به این مسئله گفتگوهایی شده و بسیاری از مسائلش گذشته.

یکی از مسائل مهمی که دیروز اشاره شد این است که آیا اصلاً تعدد زوجات از نگاه اسلامی و طبیعی، اول از نگاه طبیعی بعد از نگاه اسلامی، آیا به عنوان یک طبیعت اولیه برای مرد است و یا نه، طبیعت اولیه نیست؟ آیا تک همسری طبیعت اولیه مرد است از منظر طبیعی، تحلیل طبیعی و نگاه دین به این مسئله؟ آیا مرد نسبت به تک همسری و تعدد زوجات لا اقتضا است و هر کدام از اینها به مناسبتی که پیش بیاید برای او امکان پذیر است؟ هر کدام از این سه مبنا که پذیرفته بشود آثاری دارد از جهت مبنایی.

اینکه مسئله در حد لا اقتضا باشد تقریباً قدر مسلم است، به این معنا که تک همسری امکان پذیر است تعدد زوجات هم امکان پذیر است. این امکان پذیر بودنش در هر دو چی شده؟ چون یک موقع می گوییم تعدد زوجات امکان‌پذیر نیست تک‌همسری هم امکان‌پذیر نیست، این را کسی نگفته که تعدد زوجات یا تک همسری امکان پذیر نیست، حتی آنهایی هم که تعدد زوجات را نفی می‌کنند به این مسئله مقر هستند که یک مرد ممکن است که با افراد مختلف و زن‌های مختلفی مرتبط باشد، اگر هم به عنوان زوج هم انتخاب نمی‌کند ارتباط را رفع نکردند که امکان ارتباط است. پس اصل مسئله اینگونه است که نسبت به مرد، زن هم همینجوری است، در طبیعت زن در نگاه اوّلی این مسئله که امکان تک همسری برای او است، امکان تعدد همسر هم است. اما با طبیعت زن، تعدد شوهر سازگار نیست. این امکان است، ببینید امکان غیر از..، امکان در مقابل امتناع است. امتناع نیست امکانش است، اما منتها با طبیعت سازگار نیست. یعنی طبیعت زن فی‌نفسه و ابتدائاً به این سمت حرکت نمی‌کند. طلبی در ابتدا در وجودش به سمت چند همسری نیست، تنوع طلبی است. تنوع طلبی در زن هم امکانپذیر است که این طلب را داشته باشد؛ اما این تنوع طلبی با توجه به آن آرامش و وابستگی و تکیه گاهی که زن می‌خواهد را عمدتاً در زنها…، البته می‌دانید که این بحث همه‌اش تشکیکی است، به این معنا تشکیکی است نه شک در آن است، تشکیکی یعنی هم مردان تشکیکی هستند از جهت تقاضاهای وجودی، هم زنان تشکیکی هستند.

لذا در زن‌ها طبق دسته بندی روانشناس‌ها که حالا دوستان می‌توانند رجوع بکنند زنان تقسیم بندی‌شان از جهت تشکیکی بیش از مردان است. لذا زنان را عمدتاً به دو دسته تقسیم می‌کنند، مردها را به این دو دسته با افتراق کمتر تقسیم می‌کنند. این دو دسته چیزهای روانشناسی است. ما در زن‌ها، زن‌هایی که زن هستند زن‌هایی که مرد نما هستند، یعنی خصوصیت مردانه در آنها بیشتر است. در مردها این تفاوت است اما کمتر است. یعنی مردی که مردانگی دارد اما مردانگی قویتر، این‌ها در حقیقت..، اما در زن‌ها زن‌هایی که زن هستند یعنی زنانگی، این حتمی است. اما در بین بعضی از زنها به خصوص به دورانِ، هم به نظام ژنتیک برمیگردد هم به نظام دوران جنینی برمیگردد، به خصوص می‌گویند در این سه ماهه دوم جنینی، در آن غددی که ترشح می‌کند در وجود مادر برای این، که بعضی از غده‌ها در خلق و خوی زن بودن و یا مرد نما شدن دختران خیلی تأثیر دارد که حتی بعد از تولد هم این قابل توجه خیلی از کسانی است که همسرانشان گاهی ممکن است که خلق و خوی مردانه‌شان بیشتر باشد، درمان پذیر هم است یعنی با یکسری درمان‌های هورمونی این‌ها قابل تغییر است حدی‌اش، که زنانی که خصوصیت مردانه‌شان بیشتر است یعنی استقلالشان را شدیدتر احساس می‌کنند یا مثلاً شغل‌ها، کارهای پرخطر را بیشتر انتخاب می‌کنند، این مسائلی که حالا در تقسیم بندی بین زنان و مردان به عنوان یک جدول‌هایی، حالا به اسلام هم کاری ندارد این، در روانشناسی دیده شده، به عنوان روانشناسی اینها، حتی آنهایی که به اسلام هم عقیده ندارند یا به دین هم کاری ندارند یک جدول‌هایی را قرار دادند خصوصیت‌های مردانه، خصوصیت‌های زنانه. این نگاه، حالا این را الان کاری نداریم به این خیلی، این پرانتز بود. اینکه در زن هم امکانش است، اما طبیعت زن به سمت چی است؟ این را تقریباً به اظهار تمام در حقیقت روانشناس..، تمام که می گوییم یعنی غالب، دیگر تمام به معنای غالب؛ غالب روانشناس‌ها این را پذیرفته‌اند که در وجود زن، حتی در تاریخ هم موید این است که قبلاً این را تاریخی‌اش را گفتیم که تعدد همسران برای زن در تاریخ، چند جای تاریخ سابقه داشته که دوام نیاورده، جاهایی که تجویز می‌کردند چندشوهری را برای زنها، که بوده، قانونشان بوده، فرهنگشان بوده که دوام نیاورده. اما چند همسری برای مردان در طول تاریخ همیشه بقا داشته. لذا الان این مسئله را داریم به صورت تحلیلی که مطرح می‌کنیم با این نگاه که برای مردان در نگاه اول این است که این امکان که اقتضای طبیعت باشد را ما الان این را. مرحوم علامه میل به این مسئله پیدا کردند اما در مجموع کلماتشان این مسئله از آن استفاده نشد، بلکه بیانشان به این بود که لا اقتضا است. شهید مطهری به این لا اقتضا بودند تصریح می‌کند یعنی این را چه کار می‌کند؟ تصریح می‌کند. اما می‌گوید لا اقتضا بودن سازگار است با چند همسری و انتخاب چند همسر، منافاتی ندارد اما لا اقتضا است. لا اقتضا است یعنی نه اقتضای تک همسری اصل اولی است نه اقتضای چند همسری، که هر دو امکان پذیر است.

شهید مطهری به سمت اقتضای تک‌همسری میلِ بیشتری هم از قرائن استفاده می‌کند. این‌ها البته ذوقی نیست که آدم بگوید ذوقش به چی می‌کشد. یعنی زنش اگر خوب باشد بگوید تک‌همسری خوب است، اگر زنش بد باشد بگوید چندهمسری خوب است. نه، بحث استفاده از طبیعت است، بحث استفاده از احصاء آمار و ارقام و شناخت طبیعت است، نه اینکه حالا اگر در جوانی می‌نویسد مزاجش داغ هم است این بنویسد چند همسری، اگر مزاجش در پیرمردی شده و سرد شده و در یک مرتبه‌ای است که اصلاً سرد بوده این بگوید تک‌همسری. نه اینجوری نیست که بخواهند ذوق را. با استدلال است با بیان است. البته این چیزی است که آنها هم که آدم مشهودش می‌شود آنها هم در نگاه انسان تأثیر دارند، اما نه اینکه آنها سبب دلیل بشود، دلیل سر جای خودش محفوظ است. هر کدام به ادله آورده‌اند، نه اینکه بگویند من اینجوری می‌پسندم. او بگوید من هم این جوری می‌پسندم، پس دیگر حرف، گفتگو نمی‌شود صورت بگیرد. به پسند که گفتگو نمی‌شود صورت بگیرد که.

شاگرد: فقط این بیان اول میل به طبیعی‌اش داشتند بعد در مجموع عقب نشینی کردند، حالا جواب سومشان بر اساس همین میل طبیعی جواب دادند

استاد: عرض کردم که، شما که موید ما هستید

شاگرد: اول از جوابشان عقب‌نشینی ‌کنند دیگر

استاد: نه، عقب نشینی نیست ببینید

شاگرد: … [18:32] یکسری مردها تعدد زوجات را، ایشان گفت نه طبیعتشان است

استاد: عرض کردم که طبیعت با لااقتضا بودن هم سازگار است. ببینید طبیعت، یک موقع است می‌گوید طبیعت منافات دارد، این قطعاً

شاگرد: تشویق تعدد زوجات

استاد: نه ببینید طبیعت وقتی لا اقتضا بود به خصوص با این بیانی که امروز عرض کردم خدمتتان که، تشکیکی هم است در مردها. یعنی این جور نیست که همه یک جور باشند این لا اقتضایی است. در بعضی‌ها شدت به آن طرف پیدا می‌کند در بعضی‌ها شدت به این طرف اما لا..، یک موقع می‌گوید طبیعت کل مردان اینگونه است، نه اینجوری استفاده نمی‌شود که طبیعت کل مردان چند همسری باشد. می‌گوید نه این لا اقتضا است. وقتی لا اقتضا شد سازگار می‌شود، به خصوص با مردانی که شدت آتش‌شان قوی‌تر است، مدیریت‌هایشان قوی، یک خصوصیات خاصی دارند که این را بیشتر می‌طلبد این سازگار می‌شود. علامه هم که جواب می‌دهد می‌گوید اشمئزاز ندارد در آنجا، می‌گوید این تنفر نیست، این دور نیست، این سازگار است. سازگار بودن با لا اقتضا یک طور می‌سازد، سازگار بودن با اقتضای طبیعت یک طور دیگری می‌سازد، با هر دو سازگار است. اگر ما تفکیک بین این دو مسئله را نداشته باشیم که گاهی طبیعت تک همسری است، اگر کسی قائل است به این؛ گاهی طبیعت چند همسری است، این قائل به این، گاهی طبیعت لا اقتضا است. (20:00) منتها افراد انسانی، انسان‌ها یک ماشین نیستند که همه یک مدل باشند، در عین اینکه این لا اقتضا است این لا اقتضا چیه؟ تشکیک بردار است. گاهی به سمت چند همسری اقتضایش بیشتر است، گاهی به سمت تک همسری اقتضایش بیشتر است همین لا اقتضا، منتها همه را به عنوانِ، ماهیت کلیه را به عنوان لا اقتضا می‌گیرند با این خصوصیت اما با تشکیک در مسئله.

در زن‌ها هم همین جوری است. یعنی در زنها هم با توجه، به خصوص با آن نظام هورمونی که عرض کردم کاملاً، در مسئله طبیعی است زنانی که میل‌های مردانه دارند و رفتارهای مردانه دارند و زنانی که میل‌های زنانه دارند و رفتارهای زنانه‌تری دارند. کمال در مرد و زن این است که زن زنانه‌تر باشد و مرد مردانه‌تر باشد، این رفتار کمالی است. رفتار کمالی است که زن در رفتار زنانه‌اش قوی‌تر باشد و مرد در رفتار مردانه‌اش قوی‌تر باشد. هرچند هر دو در انسانیت مشترک هستند، اما در خصوصیات خاص زن و مرد بودن، هر کدام آن احساسات و عواطف قویه و رحمت و عطوفت شدیده در زن کمالِ زن است همانجور که امیرمومنان علیه السلام فرمود که «عُقُولُ النِّسَاءِ فِي‌ جمَالِهِنَّ» که بیان مفصلی داشتیم، هم رفتار مردان علاوه بر آن نظام اشتراکی که با زن دارند در انسانیت که کمالات «إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ»[1] در زن و مرد مشترک است و هیچ تفاوتی نمی‌کند، اما مسیر حرکت در بعضی از قسمت مسیر و خصوصیات مسیر مختلف است. او از راه احساسات و عواطف سرعت سیر پیدا می‌کند، این از راه تدبیر و تدبر و آن عقلانیت خاصی که در مقابل احساسات است. منتها نه مرد از احساسات خالی است نه زن از تعقل خالی است. غلبه این هر کدام را بیان است. این مسائل را قبلاً گذشته و تکرارش نمی‌کنیم.

یک چند نمونه را شهید مطهری بیان می‌کند، بیان خوبی است که، عنوانی شهید مطهری دفاع از آن می‌کند این است که اصلاً تعدد زوجات در نظام اسلامی دفاع از حقوق زن است؛ چون اگر این دفاع از حقوق زن صورت نگیرد رابطه این زن‌هایی که بدون شوهر ماندند در اثر حالا کثرت جمعیت، که این هم گذشت بحث‌هایش که آمار چگونه است و بحث چگونه است. در اثر کثرت جمعیت یا بلوغ زودرسی که در خانم‌ها نسبت به، زودرس نه، بلوغ زودتری که در خانم‌ها نسبت به آقایان است و تعداد افراد آماده ازدواج را در زن‌ها همیشه در جامعه از جهت عمومی بیشتر از مردها نگه می‌دارد، همه اینها را که اگر با هم در نظر بگیریم که تعداد زنان بیشتر است به صورت متعارف، البته غیر از متعارف هم در بعضی از آمارها پیش می‌آید که گاهی تعداد مردهای آماده به ازدواج در یک جمعیت شناسی هایی ممکن است بیشتر بشود. آن سرِ جایش است، یعنی آن روند عمومی اینگونه است. ایشان این بحث را می‌زند. حتی مثلاً بعضی از روانشناس‌ها مثلاً آمدند حتی، روانشناس‌های ایرانی هم نیستند روانشناس‌های مسلمان هم نیستند که حتی این مسئله که خود نوع اسپرم سازی که مرد تولید اسپرمش متعدد است، ولی زن تخمدانی که تولید می‌کند یک تخم در هر باری تولید می‌شود، این را هم از سنخ مؤیدات گرفته‌اند که طبیعت زن به سمت تک همسری است و طبیعت مرد به سمت چند همسری است. این را موید گرفتند، این را مثلاً الان شهید مطهری نقل می‌کند از یک پروفسور آلمانی که او مثلاً یک مطلب مفصلی دارد، دوستان خودشان رجوع می‌کنند بحثش را

شاگرد: …

استاد: حالا عرض کردم مؤیدات مختلفی را ذکر کردند، حالا در عین اینکه از آن طرف هم مؤیدات ذکر شده از آن طرف، منتها حالا این بعضی از مؤیدات این طرف است. این کتاب مجموعه آثار جلد ۱۹ «آیا طبیعت مرد چند همسری است؟»، صفحه ۳۳۸ به بعد

شاگرد: …

استاد: این «نظام حقوق زن در اسلام» است، کتاب «نظام حقوق زن در اسلام»، «آیا طبیعت مرد چند همسری است یا نه؟» مقاله دیگر در همان

شاگرد: تعدد زوجات است دیگر

استاد: بله دیگر، همان نظام حقوق زن در اسلام بحث تعدد زوجات، چند فصل در تعدد زوجات قبلاً گذشته که علل تاریخی‌اش و مباحث مختلف تعدد زوجات و مبنایش و اینها را، مقاله یازدهمش می‌شود یعنی فصل یازدهمش. چند فصلش را گذشته، این الان این قسمت فصلش که در خدمتش هستیم. ایشان این را دارد شواهدی را از ویل‌دورانت نقل می‌کند، از دیگران نقل می‌کند، مسائل مختلفی را می‌آورد از زیست‌شناسان نقل می‌کند و..، با این نگاه حالا می‌خواهیم بگوییم. من بعضی‌هایش را علامت هم زدم ولی بعضی‌هایش را می‌خوانم، از همان‌ها هم که علامت زدم چون فرصت نمی‌شود. این را دارد الان ایشان بیان می‌کند «ما با آن عقیده که روحیه مرد با تک همسری ناسازگار است مخالفیم. ما منکر این نظر هستیم که می‌گوید علاقه مرد به تنوع، اصلاح ناپذیر است[2] چون بعضی از روانشناس‌ها را نقل کرده که اینها می‌گویند اصلاً مرد تنوع و تعددپذیر است لذا روحیه‌اش چند همسری است، از خارجی‌ها هم نقل می‌کند که اصل روحیه و طبیعتش چند همسری است. می‌گوید نه ما این را مخالف هستیم که طبیعتش چند همسری است و با تک همسری روحیه‌اش نمی‌سازد اصلاً، این را می‌گوید ما مخالف هستیم. «ما با این عقیده مخالفیم که وفاداری برای مرد غیرممکن است.» چون همین لفظ وفاداری را بعضی از اینها به کار برده بودند که وفاداری برای مرد اصلاً امکان پذیر نیست امکان ندارد، اگر هم به تک همسری باشد معشوقه‌های مختلفی باید داشته باشد؛ یعنی تعبیر آنها کردند به اینکه باید است، این را به عنوان طبیعت مرد گرفته‌اند «که وفاداری برای مرد غیر ممکن است و یک زن برای یک مرد آفریده شده و یک مرد برای همه زنها»، حرف‌های آنها است. می‌گوید ما با این نگاه قطعاً مخالف هستیم. باز هم یک مسائلی را می‌آورد من فقط تکه‌هایش را می‌خوانم. «در مشرق اسلامی پیش از آنکه آداب و رسوم غربی رائج گردد، نود درصد مردان تک همسر واقعی بودند.»[3] یعنی یک همسر داشتند به همین یک همسر هم وفادار بودند، معشوقه و کار دیگر هم نداشتند، ده درصد مردان در تعدد زوجات، همان آماری که ما گفتیم در آنچه که واقع شده یک درصد بوده در ایران. اما این دارد در مشرق اسلامی می‌گوید یعنی کل، مثلاً کشورهای عربی و همه کشورهای مسلمان را دارد می‌گوید چون در آنجا تعدد زوجات بیشتر بوده. در عین اینکه تعدد زوجات در آنجاها بیشتر بوده در کل ده درصد شامل شده. که نود درصد مردان تک همسر واقعی بودند، نه بیش از یک زن شرعی داشتند و نه با رفیقه و معشوقه سرگرم بودند. زوجیت اختصاصی به مفهوم واقعی کلمه بر اکثریت قریب به اتفاق خانواده‌های اسلامی حکمفرما بوده لذا امکان پذیر است. آن‌ها می‌گفتند اصلاً امکان پذیر نیست، یعنی اگر مردی را وادار کردی به تک همسری، او را وادارش کردی به داشتن معشوقه‌های متعدد. می‌گوید نه اینجوری نیست. این در تاریخ ثبت است آماری، که این نود درصد بر همین مسئله تک‌همسری و وفاداری به او کاملاً پایدار بودند و پایبند بودند.

شاگرد: واقعاً این آمار قابل استناد است؟

استاد: بله

شاگرد: بیوه نداشتند، متعه نداشتند، مطلقه نداشتند؟

استاد: ده درصد

شاگرد: …

استاد: پوشش می‌داده دیگر، بله ما می گوییم با یک درصد پوشش می‌دهد. صبرکنید بحث بگذارید بحث منعقد بشود، دیروز بحث هی پراکنده می‌شد آنوقت نتیجه کم می‌شود. ببینید ما دیروز هم عرض کردیم جمعیتی که اگر که آماده ازدواج باشند بیشتر هم باشند، به طور متعارف آن جمعیت اضافه یک درصد پوشش را می‌دهند از زنانی که بیشتر هستند و آماده ازدواج هستند و ممکن است تعدادشان بیشتر از مردها باشد

شاگرد: …

استاد: نه، ببینید این ۱۲ درصد را در آمارِ اگر سازمان جمعیت واردش بشویم یک آمارهایی را ما خودمان درست می‌کنیم، عرض می‌کنم با آن چیزی سازمان جمعیت کشور می‌دهد، یعنی سازمان آمار، آن‌ها این را نمی‌گویند؛ آنها حتی می گویند که سازمان آمار بیانش این است که الان ببینید در سایت رسمی سایت سازمان آمار رجوع کنید سایت آنها این را می‌گوید که یک میلیون مرد آماده ازدواج بیشتر از زنها داریم، آنها می‌گویند. منتها حالا اگر فرض هم گذاشتیم که یک میلیون مرد آماده ازدواج بیشتر از زن‌ها هستند، با همه اینها که بگوییم، بگوییم این جمع هم اگر بخواهیم بکنیم این است که، حداکثر این است که اگر این تعداد هم زیادتر نباشد تعداد زن‌ها این مقدار زیاد نیست که بیش از یک درصد باشد

شاگرد: … خانوار دوازده و نیم درصد از خانوارهای کشور هستند، ۲۲میلیون خانوار داریم، 12.5 این خانوارها زن سرپرست خانواده هستند، یعنی زن مطلقه یا بیوه، این‌ها که دیگر جزو آمار زن‌های مجرد حساب نمی‌شوند.

استاد: اشکالی ندارد، ببینید زنان بیوه که می‌گوییم زنان بیوه بعضی‌هایشان مثلاً الان سن ۸۰ سال است، ۹۰ سال است تنها زندگی می‌کند، یعنی پدر از دنیا رفته، چی شده و الان این جزو مادربزرگ خانواده است. این را که دیگر نمی‌گویند که سرپرست خانواده یعنی آماده ازدواج باشد دیگر این که. دیگر این‌ها را که شما هم خلاصه دنبالش هم نمی‌روید کسی که دنبال ازدواج متعدد باشد اینها را که نمی‌خواهند که. یعنی آنی که آماده ازدواج است، شانیت ازدواج داشته باشد، یعنی امکان ازدواج برایش فراهم باشد. می‌گوید مگر او دل ندارد؟ حالا آن هم عیب ندارد اگر کسی خیلی اهل دل به دست آوردن باشد دل آنها را هم به دست می‌آورد. اما در عین حال؛ همه که پیغمبر نمی‌شوند که بروند زنان بیوه پیر را بگیرد که. حالا آنکه می‌خواهد خلاصه تعدد زوجات می‌گوید هزینه‌اش را می‌خواهم بدهم که من محض رضای خدا که نمی‌خواهم بدهم که، باید بالاخره نفعی هم برای من داشته باشد. حالا الان بیاییم بالاخره این آمارها، بالاخره باید تفکیکش کنیم، تحلیلش کنیم، به صورت مطلق آوردن خیلی …

شاگرد: این آمار جمعیت شناسی اصلاً محل نزاع نیست؛ یعنی آنها اصلاً نمی‌آیند، مثلاً می‌گویند آقا پسر مجرد چند تا داریم دختر مجرد چند تا. آخر محل بحث باید خوب تبیین بشود. (30:00)

استاد: من هم همین را دیروز برای شما عرض کردم

شاگرد: این دو میلیون و پانصدهزاری که حاج آقا

استاد: اینقدر حالا شما نگران نشوید صبر کنید، حالا اینقدر از

شاگرد: …

استاد: ایشان گفت دو میلیون و سیصد تا. شما به یک تغییر به دو میلیون و پانصد تا، ۲۰۰ هزار تا همین‌جا اضافه شد اگر تا دو دقیقه دیگر، دو دهان بگردد به ۱۰ میلیون می‌رسد و تقریباً واجب شرعی بر همه می‌شود که اقدام بکنند، صبر کنید حالا بگذارید، آمارها بگذارید طبق خلاصه

شاگرد: ما با آن یک درصد مخالفت کردیم، گفتیم این یک درصد …

استاد: نه، این عرض کردم که آنی که در کشور ایران واقع شده در ازدواج‌های متعدد یک درصد بوده، در کشورهای اسلامی که فرهنگ مسئله آزادتر بوده تعدد زوجات، بازتر بوده، بیشتر هم انجام می‌شده، آنجا ۱۰ درصد ذکر کردند. ۱۰ درصد بیشتر نیستند که، دیگر حداکثر اگر فرهنگ سازی هم در کشور بشود می‌شود ۱۰ درصد. حالا با شما ۱۰درصد تراضی می‌کنیم بالاخره. این به 10 درصد هم که دارند..، دارد همین را بیان می‌کند که زوج، ایشان هم همین را می‌گوید، می‌گوید ۹۰ درصد بر آن قرار داشتند و در نظام سابق هم که انسان می‌دید در آباء خودمان، پدران خودمان و نسبتی که داشتیم و آشنایی‌هایی که…، خب همینجور بوده یعنی این قرار داشتند و تعدی هم نداشتند و این نسبت‌ها هم در کار نبوده، مشهود هم هست. یعنی اینجور نیست که بگوییم که از کجا می‌گوید این را، کی خبر دارد؟ مگر یک کسی اطرافش مثلاً یک کسی بوده که غیر از این بوده، بعد او می‌خواهد همین یک کس را. اما آنی که نسبت در جامعه بوده و مردم می‌دیدند مشهود هم است مگر کسی آنوقت بخواهد این را بگوید به آباء خودش باید بگوید که اینها یک کاره دیگری بودند. اینجوری می گوییم که دیگر کسی جرئت نکند اشکال..،

بعد ایشان می‌فرماید که، یک نکته دیگری، دقت کنید بگذارید می‌خواهیم یک خورده بحث جلو برود، اگر بحث جلو نرود آن وقت بحث منعقد نمی‌شود، منعقد که شد بعد بحث می‌کنیم. بگذارید من، شما دیدید که من که سؤال را دوست دارم اصلاً، یعنی جایی که سؤال نباشد اصلاً ناراحت می‌شوم ولی این بحث هم بگذارید شکل بگیرد که نظر شهید مطهری ببینیم چی دارد می‌گوید. ایشان می‌فرماید که، عنوان زده «چند همسری عامل نجات تک همسری» است، یعنی اگر کسانی هم که طرفدار تک همسری هستند، می‌خواهند در دفاع از تک‌همسری حرف بزنند، وجود چند همسری دفاع از تک همسری است. بیان خیلی خوبی دارند. می‌گوید «مجاز بودن تعدد زوجات» با همان قوانین و تعهدات و همان چیزهایی که قبلاً عرض شده «بزرگترین عامل نجات تک همسری است به این معنا که در شرايطي كه موجبات تعدد زوجات پيدا مي‌شود و عدد زنان نيازمند به ازدواج از مردان نیازمند به ازدواج فزوني مي‌گيرد، اگر حق تأهل اين عده زنان به رسميت شناخته نشود،» مردان بخواهند تک همسر باشند، این زنها وقتی می‌بینند که همتاهای آنها ازدواج کردند، زندگی دارند و این هم اقتضای زنانگی او، شدت هم پیدا می‌کند با این چیزی که در جامعه می‌بیند، دنبال چی می‌افتد؟ دنبال این می‌افتد که دل آن مردانی را که ازدواج کردند به دست بیاورد و اگر اینجوری شد، آن زنی هم که زن اول این شخص بوده، می‌بیند که این معشوقه پیدا کرده، آن هم کینه، عداوت و دنباله مسئله او را هم به انتقام جویی و مسائل مختلف. بعد می‌بینید که این عده کمی که حداکثر با ۱۰ درصد، حداکثر با ۱۰ درصد جمعیت که ازدواج مجدد اگر برایشان امکان پذیر بود با آن شرایط ازدواج مجدد و تعدد زوجات، اگر این جامعه حفظ می‌شد و به یک ایمنی می‌رسید…، البته همیشه خطای درصدی را در نظر بگیرید که حتی در یک جامعه زنانی که ازدواج کردند، ممکن است مردانشان بلکه بیش از یک درصد این است که تأمین نیازهایشان را نمی‌توانند بکنند، همسر دارد اما این تطابق بین نیازها، بین زن و مرد چه از جانب زن، چه از جانب مرد، گاهی ممکن است چه باشد؟ چنانچه بسیاری از طلاق‌ها مال این است که رابطه بلد نیستند، یا نه از جهت فیزیکی ضعف فیزیکی دارند و امکانش برایشان نیست که البته بعضی‌اش قابل درمان است، بعضی هم نه از حد درمان عبور کرده و این نیست. بخصوص نسبت به کسانی که همسران مریضی دارند که این همسرانشان مبتلا به مریضی‌هایی شدند که نگهداری از آنها هم توان می‌برد، هم آن نظام روحی و روانی مرد را هم به هم می‌ریزد. از یک طرف وفاداری اقتضا می‌کند که این زندگی را حفظ بکند، از طرفی نیازهای طبیعی او تا یک مدتی اگر این مریضی باشد قابل تحمل است ولی وقتی شدت پیدا کرد سخت‌تر می‌شود، همه توان..، نمی‌گوییم نمی‌شود، همه توان این مقاومت را ندارند، همه اینها را داریم نگاه می‌کنیم یعنی با حفظ همه این مواردی که استثنائات است.

ایشان می‌فرماید که اگر این اجازه به تعدد زوجات داده نشد «رفیقه‌بازی و معشوقه‌گیری ریشه تک‌همسری واقعی را می‌خشکاند»، لذا «در مشرق اسلامی از طرفی تعدد زوجات مجاز بود و از طرف دیگر اینهمه مهیجات و محرکات اغواکننده نبود.» یعنی اگر تک همسری را فقط تجویز کردیم و جلوی تعدد زوجات را گرفتیم، خود به خود ریشه اغوائات و تهیجات شدید می‌شود. یعنی این دو تا با همدیگر آن وقت سازگار نمی‌شوند. خود تک همسری با این به خطر می افتد. با این که آقای مطهری می گویم طرفدار جدی تک همسری است، ولی دارد تحلیل می‌کند مسئله را. یعنی اگر تحلیلات ایشان را بخوانید با توجه به دفاع شدیدش از تک همسری و مدافع این بودن و بلکه میل پیدا می‌کند که میل اولی مرد تک همسری است، میل اولی و آن طبیعت اولی تک همسری است، هر چند ابایی از تعدد همسر ندارد؛ اما طبیعت اولی او تک همسری است، این را بیان می‌کند ایشان ولی با این حال دارد …

شاگرد: البته دلیل نمی‌آورند

استاد: حالا همین قدری که دارم می گویم اگر این دلایل را الان دارد می‌شنود در رابطه با تعدد زوجات، از کسی دارد صادر می‌شود که چیست؟ کسانی که قائل به تعدد زوجات باشند این قدر دلیل قوی نمی‌توانند ارائه بدهند، قوی دارد ارائه می‌کند. بعد ایشان می‌فرماید که «لهذا تک همسری واقعی بر اکثریت خانواده‌ها حکمفرما بود» در آن زمان مشرق اسلامی «و کار معشوقه بازی مردان به آنجا نکشید که کم کم برایش فلسفه بسازند» تعبیر خوبی است، یعنی وقتی که دیدند نمی‌توانند جلویش را بگیرند، آمدند گفتند نه اصلاً این تنوع‌طلبی و این تکثر و تعدد طبیعت اولیه مرد است، تا این توجیه‌کننده بخواهند بکنند توجیه‌فش بکنند. «ممکن است بپرسید: بنا به عقیده این دانشمندان- که از نظر قانون طبیعت، مرد را چندهمسری می‌دانند» این‌ها  که فلسفه‌اش را هم درست کردند «و از نظر قانون اجتماع تعدد..» می‌گوید از جهت روان‌شناسی می گویند مرد تعدد زوجات و تعدد افراد را می‌خواهد، اما از جهت قانون اجتماع قانون را می‌گذارند که چی؟ آن‌ها می گویند، که باید نه تک همسری، به شدت هم طرفدار تک‌همسری هستند، می‌گوید جمع بین این دو تا را چه کار…؟ تکلیف مرد در اینجا چیست؟ می گویند مرد از یک طرف چیست؟ آن‌ها می گویند از یک طرف طبیعتش اقتضای چند نفر را دارد، از طرف دیگر تک همسری مجاز است، از نظر کلیسا. می دانید قانون کلیسا تک همسری است یعنی اصلاً تعدد زوجات را مجاز نمی‌دانند. البته شهید مطهری می‌فرماید قبل از مسیحیت تعدد زوجات بوده و عیسی علیه السلام هم در قانونش تک همسری را نیاورده، اما کلیسا تک همسری را قبول دارد. یعنی نفی نشد تعدد زوجات، دلیلی بر نفی نیست، دلیلی هم بر این که این فقط باید تک همسری هم باشد نیست، این دلیل نیست. اما خود به خود این عدم نفی را اینها دلیل بر نفی گرفتند، عدم نفی را چه گرفتند؟ یعنی عدم ذکر چند همسری را که در مسیحیت نیامده، عدم ذکرش را دلیل بر نفی چندهمسری گرفتند. ایشان می‌گوید حداکثرش این است که ساکت است. یعنی دین عیسی علیه السلام نسبت به تعدد زوجات، چون می دانید که اغلب این ادله از جانب کلیسا اقامه می‌شود در مقابل تعدد زوجات، و این بحث تعدد زوجات را آنها خیلی به شدت مورد نقد نسبت به اسلام قرار می‌دهند و به عنوان یک اهرمی که اهرم فشار و شبهه مثلاً تأثیرگذار است مطرح می‌کنند. لذا ایشان به این عنوان ذکر کرده این مسئله را هم.

می‌گوید چه کار بکنند؟ می‌گوید «تکلیف مرد در مکتب این آقایان واضح است: مرد باید قانوناً تک همسر باشد و عملًا چندهمسر»[4] یعنی بدون این که تعهدی در مقابل زنان دیگر داشته باشد ارتباط داشته باشد، اما از جهت قانونی فقط یک همسر دارد، «یک زن شرعی و قانونی بیشتر نداشته باشد اما معشوقه و رفیقه هرچه دلش می‌خواهد مانعی ندارد. به عقیده این آقایان رفیقه گیری و معشوقه بازی حق طبیعی و مسلّم و مشروع مرد است!» چرا؟ چون طبیعت مرد این اقتضا را دارد، خودشان می گویند، «و بسنده کردن مرد در همه عمر به یک زن نوعی «نامردی»» برای مرد «است.» یعنی اگر مردی را وادار کردی به تک همسری عملی، این نامردی شده، حقش ضایع شده. بعد ایشان می‌فرماید که عنوان «چهره واقعی بحث» چهره واقعی بحث پس بیان می‌کند که، من حالا مجبور هستم رد کنم قسمتی‌اش را که همه‌اش هم مفید است، یعنی واقعاً خواندن این بیان ایشان با ذکر ادله که تحلیل کرده، جالب است حتماً دوستان بخوانند.

«رسمیت یافتن تعدد زوجات و یا رواج معشوقه بازی؛ به عبارت دیگر یا چندهمسر شدن معدودی از مردان متأهل- که حتماً از 10 درصد تجاوز نخواهد کرد-»[5] چون دیگر بیش از این امکانش نیست. یعنی اگر اینجوری بشود باید حق یک سری از مردان در ازدواج منع بشود دیگر. یعنی حداکثر ده درصد آماده ازدواج، از زنان آماده هستند که بیش از مردان هستند در حالت دیگر خیلی که..، لذا همیشه..، اگر بیش از این بخواهد باشد قطعاً باید یک عده مردان بی‌زن بمانند. لذا حداکثر ده درصد امکان‌پذیر می‌شود «و سر و سامان یافتن و خانه و زندگی پیداکردن زنان بی‌شوهر، و یا بازگذاشتن راه معشوقه بازی؛ و چون در صورت دوم هر معشوقه‌ای..» (40:00) می‌گوید اگر یا باید بگوییم تعدد زوجات یا بگوییم که وحدت تک همسری و تک همسری راه معشوقه بازی را..، اگر راه معشوقه‌بازی را باز گذاشتیم تفاوتش با تعدد زوجات چیست؟ در تعدد زوجات این ده درصد که اگر همسر دیگری را انتخاب کردند آن زن قرار می‌گیرد با این مرد، اما اگر این تعدد زوجات را نپذیرفتیم این زن رها است با این که می‌تواند چه باشد؟ گاهی با این باشد گاهی با دیگری باشد گاهی با دیگری باشد. چون هیچ کسی تعهد و تکلیف در مقابل این که پیدا نمی‌کند، همسر او اطلاق نمی‌شود. لذا اگر راه تعدد زوجات را بستیم همین ده درصد زیادی زنان با عده‌ زیادتری از مردان امکان ارتباط پیدا می‌کنند. در حقیقت تک همسری با این به شدت رو به خطر افتاده. اگر در اینجا ده درصد تک همسران به دو همسری تبدیل می‌شود، در آنجا این ده درصد اضافی می‌توانند چهل تا پنجاه درصد افراد را مبتلا بکنند، تک همسری را به خطر بیندازند.

بعد ایشان این بیان را می‌کند بعد ادامه دارد می‌فرماید که «مرد قرن بیستم در بسیاری از مسائل مربوط به حقوق خانوادگی توانسته است نعل وارونه بزند و با نامهای قشنگ تساوی و آزادی، زن را اغفال کرده از تعهدات خود نسبت به او بکاهد» یعنی با نفی تعدد زوجات و انحصار بر تک همسری ولی باز گذاشتن راه دوست داشتن و رفیق داشتن. می‌گوید با این زن را استفاده از او کرده، تعهدی هم در مقابلش برای مرد ایجاد نکرده. لذا می‌گوید اینجا به حق زن تعدی شده که رفاقت را داشته باشد، استفاده از آن بشود ولی در مقابلش تعهدی نسبت به او داده نشود.

این هم باز ایشان بیان می‌کند که شواهدی را هم می‌آورد. اینجا می‌گوید که آیا این‌ها نمی‌دانند تعدد زوجات جزو حقوق زن است نه حقوق مرد، و ربطی به حقوق متقابل زن و مرد ندارد که این را بیان می‌کند. بعد دوستان حالا این را هم رجوع می‌کنند. بعد می‌فرماید [6]«روشن شد که تعدد زوجات ناشی از یک مشکل اجتماعی است» قبلاً این را بیان کردم در جلسه گذشته‌ هم که «تعدد زوجات ناشی از یک مشکل اجتماعی است نه طبیعت ذاتی مرد.» نظر آقای مطهری است که طبیعت ذاتی مرد اقتضای چند همسری را ندارد اولاً و بالذات، بلکه یک مشکل اجتماعی که پیش می‌آید چون این وجود هم لا اقتضا است امکان این برایش است لذا به این عنوان می گویند

شاگرد: یعنی از اول خلقت موقعی سیره انبیا بوده باید بگوییم همیشه مشکل اجتماعی بوده؟

استاد: یعنی می‌فرمایید حضرت آدم دو تا زن داشته؟

شاگرد: نه، حضرت آدم هم چیز بوده، می‌گوید خدا یک هدیه به او داده حوریه، ولی بعد از او، بعد از او انبیا که می گویند در سیره انبیا …

استاد: عرض کردم که در سیره انبیا که بعضی‌ها هم زن نداشتند، بالاخره آنها هم بودند

شاگرد: …

استاد: بالاخره عرض می‌کنم اگر بخواهیم بگوییم که سیره انبیا ببینید، باید این را ببینید، مثلاً در خود انبیا بعضی‌هایشان زن‌هایشان پی در پی بوده، یعنی همزمان نبوده، یعنی اینها را همه را با هم نبینید. یک دفعه بگویید آقا مثلاً ابراهیم خلیل اگر حضرت هاجر را به همراه حضرت ساره داشت، آن هم بعد از صد سال که با حضرت ساره زندگی کرده بوده که آن حضرت هاجر را به او هدیه می‌کند، آن هم ساره هدیه می‌کند، او می‌گوید ما بچه نداریم، خلاصه شما بعد از صد سال اگر همسرتان به شما یک کنیزی هدیه کرد عیب ندارد. سیره انبیا ابراهیم خلیل در رأسش است دیگر. حضرت نوح زنان متعدد در زمان واحد نداشته. این زنان به طول مختلف بوده. یا در حقیقت انبیای دیگری که ذکر می‌کنند. این جور نیست که سیره انبیا چند زنی در آن واحد باشد، اینجوری نبوده. نمی‌گوییم نداشتند، چرا. اما اینجوری هم نبوده.

خود پیغمبر اکرم دو سوم زمان حیات بعد از اولین ازدواجشان را، دو سوم زمان حیاتش را با تک همسر بوده. زمانی که حضرت خدیجه بوده، بیست و چند سال، پس از 25 سالگی‌اش که ازدواج کرده تا 50 سالگی تقریباً یک همسر داشته. بعد از 50 سالگی تا 63 سالگی که حدوداً، تازه تا 63 سالگی هم حدوداً 10 سال می گویند، یعنی از 53 سالگی یعنی دورانی که به مدینه آمد پیغمبر. در این دوره که بعد از 53 سالگی‌اش بوده، آن هم زنانی که ازدواج کرده ببینید که چه زنانی بودند. …

شاگرد: این بالاخره سنت است نه به حسب بحران.

استاد: همین را دارد می‌گوید که پیغمبر ازدواج‌هایش بر اساس بحران بود اتفاقاً، علامه تحلیل می‌کند. بعد ببینید در بحث تعدد زوجات پیغمبر، می‌گوید علتش بحران است، بعضی از این زنان شوهرانشان در جنگ کشته شدند. می‌گوید یکی از این‌ها تقریباً باکره بوده. بقیه اینها همه غیرباکره بودند و بعضی‌ها سنشان بالای 50 سال بوده پیغمبر گرفته. یک کسی که می‌خواهد نیازش را اشباع بکند که زن بالای 50 سال نمی‌گیرد که! زن بالای 50 سال گرفتن دیگر برای این است که او را سرپرستی بکند نه این که بخواهد.. . یا فرزندان آنها، بعضی از اینها فرزندان متعدد داشتند این زنها، پیغمبر که آورده تحت سرپرستی. بعضی از اینها شخصیت‌های بزرگی بودند که اگر رها می‌شدند با فشار مالی که دارد مثل ام سلمه یا بعضی دیگر، که اینها شخصیت‌های شریفی بودند با بچه‌هایی که داشتند، در جامعه اگر اینها بدون سرپرست می‌ماندند واقعاً شأنیتشان تنزل می‌کرد. بعضی از اینها دختران یهودی‌هایی بودند که اینها اسلام آورده بودند، ارتباط با آنها و ازدواج با آنها، طایفه‌ای از یهود را حفظ کرد و مسلمان کرد. حالا تحلیل کرد ایشان مختصر. ببینید اینها را بعد نشان می‌دهد که ببینید اگر این را در مسئله ازدواج پیغمبر اکرم می‌بینیم، همین مسئله در سیره انبیا هم به طریق اُولی این سنت سیر دارد، پس نیاییم بگوییم سیره انبیا به طور مطلق چند همسری بوده.

شاگرد: مقطعی نیست، بگوییم منتظر باشیم بحران برسد بعد این سنت را اقامه کنیم. یعنی همیشه این روال در جامعه است این نیاز است

استاد: عرض کردیم که به طور متعارف تعداد زنان بیشتر از مردان یک درصدی است؛ لذا همیشه این بحران به صورت متعارف است. به صورت متعارف این بحران همیشه است. منتها طبیعت مرد این نیست که بگوییم پس باید چند همسری باشد. این بحران نشان می‌دهد یک عده‌ای مردها باید از خودگذشتگی کنند این کار را بکنند، حالا دیگر از خودگذشتگی بکنند تا این کار انجام بشود.

بعد می‌فرماید که «روشن شد که تعدد زوجات ناشی از یک مشکل اجتماعی است نه طبیعت ذاتی‌ مرد» که مرد طبیعت ذاتی‌اش این اقتضا را داشته باشد، چاره نداشته باشد غیر از این. این اینجوری نیست. اگر بخواهیم در چنین شرایطی که همان بحران باشد زنانی بی‌شوهر نمانند، تعدد زوجات نه کافی است نه صحیح، برای این منظور چند چیز دیگر لازم است. یعنی اگر کسی خواست این را درست بکند فقط تعدد زوجات حل نمی‌کند، باید عدالت اجتماعی و کار و درآمد کافی برای هر مرد هم تأمین بشود، باید آن اراده و اختیار زن هم در ازدواج دیده بشود که بعضی پدرها به خاطر ثروت بعضی از مردها دخترشان را نفروشند به دیگری. این‌ها باید دیده بشود. از طرف دیگری عوامل تحریک‌کننده در اجتماع باید کنترل بشود. اگر می‌خواهند این حفظ بشود، این غیر از تعدد زوجات در کنارش باید اینها هم که حالا اینها را تحلیل کرده، باید اینها دیده بشود تا «اجتماع اگر سر اصلاح دارد و طرفدار نجات تک همسری واقعی است باید»[7] این سه تا عامل را هم رعایت کند و الا تعدد زوجات فقط راه فحشای دیگری را باز می‌کند، حل‌کننده نیست. یعنی آن هم خودش می‌شود یک عامل مشکل‌سازی دیگری. پس این به ضمیمه عوامل دیگر باید چه کار بکنند؟ این جامعه را به آن امر برسانند، به آن امنیت برسانند.

بعد ایشان می‌فرمایند «بحران ناشی از محرومیت زنان بی شوهر. اگر عدد زنان نیازمند بر مردان نیازمند فزونی داشته باشد، منع تعدد زوجات خیانت به بشریت است، زیرا تنها پامال کردن حقوق زن» و این عده از زنان «در میان نیست.» بلکه اگر اینها حقوقشان زیر پا گذاشته بشود، این حق طبیعی اینها باعث می‌شود که..، یک شعر هم ایشان آورده اینجا حالا وسطش می‌گوید «سخن درست بگویم نمی‌توانم دید، که می‌خورند حریفان و من نظاره کنم»[8] که اگر یک زنی ببیند که حریفان دیگرش در خانه‌های دیگر هستند و مشغول زندگی و آرامش‌شان هستند، این هم فقط نگاه کند بگوید کاری نداشته باشم. می‌گوید نه این «نمی‌توانم دید، که می‌خورند حریفان و من نظاره کنم» این خانه و خانواده‌ها را ویران خواهد کرد، این طبیعتش اقتضا می‌کند، طبیعت اولی‌اش است که باید بالاخره همسر داشته باشد. بله بعضی از زنان هم این قدر عفیفه هستند که با همه این مشکلات و تقاضاهای وجودی‌شان خودشان را حفظ می‌کنند و این سر جایش محفوظ است. ولی طبیعت زنی که در نگاه اولی غیر از این که الان دین دارد می‌گوید، داریم در نگاه طبیعی زن، بدون حفاظ دین، بدون این دغوه‌ها، بدون اینها داریم نگاه می‌کنیم.

بعد ایشان می‌فرماید که «زنان محروم از خانواده نهایت کوشش را برای اغوای مرد که قدمش در هیچ‌ جا» این هم تعبیر خوبی است «قدمش» قدم مرد «درهیچ جا این اندازه لرزان و لغزان نیست» یعنی قدم مرد در آنجاهایی که بحث مسائل زن وسط می‌آید از همه جا بی‌ثبات‌تر است، دیگر این را کسی نمی تواند انکار بکند دیگر، قرآن هم این را پرچمش کرده نسبت به جریان سوره یوسف دارد مطرح می‌کند، هرچند آنجا یوسف است در..؛ اما زلیخا امید داشت به این که بتواند با این کار حتی بر یوسف سلام الله علیه غلبه بکند.

شاگرد: این تعبیر شهید مطهری که …. [49:33] تک همسری است این که روشن نشد، نگاه کنید ما یک وقت..

استاد: حالا بحثش می‌کنیم، بگذارید این را جلو برویم، می‌ترسم که این بحث شکل نگیرد. گفتم دو سه قول است، بر اساس دو سه قول، یعنی ببینید الان هیچ..

شاگرد: از حیث انسانیت مرد اگر به آن نگاه بکنیم، خب این حرف درست است. اما

استاد: حالا بعد مطرح می‌کنند، می‌گوید در مقاله بعدی که مشکلات و معایب چند همسری را می‌خواهد بگوید، می‌گوید از نظر روحی از نظر تربیتی از نظر اخلاقی از نظر اجتماعی، (50:00) این چند جهات متعدد را این را بررسی می‌کنند، همین تک همسری را. الان ببینید زود نمی‌شد دیگر، ما می‌خواستیم مقاله دوم هم امروز بخوانیم. ایشان می‌فرماید که در اینجا، این هم خوب است «چو گِل بسیار شد پیلان بلغزند» یعنی اگر گل بسیار بشود فیل هم می‌لغزد. حالا اگر برای مردها بخواند باید بگوید چو گُل بسیار شد پیلان بلغزند، یعنی مردان راسخ هم چون گُل بسیار..، منتها این شعر است دیگر «چو گِل بسیار شد» باتلاق بشود پیل هم که فیل است آن هم دیگر در آنجا می‌لغزد، نمی‌تواند آنجا دوام بیاورد، دیگر لغزندگی شدید شده. حالا چه گُل بخوانید چه گِل بخوانید می‌گوید «کشتی نشستگانیم ای باد شرطه برخیز»، آنجا چیه که «جمعی شکسته خوانند جمعی نشسته خوانند»، خلاصه «کشتی نشستگانیم ای باد شرطه برخیز، کشتی شکستگانیم ای باد شرطه برخیز»، می‌گوید جمعی شکسته خوانند، حالا شما جمعی گُل بخوانند و جمعی گِل بخوانند، این گفته که چو گِل بسیار شد پیلان بلغزند «و متأسفانه از این ” گل ” مقدار کمی هم‌ برای لغزیدن این پیل کافی است.» گِل بسیار نمی‌خواهد همان گِل کمش هم و گُل کمش هم کفایت می‌کند.

بعد بیان می‌کند و ادامه می‌دهد. ایشان می‌فرماید که «نه تعدد زوجات در مشرق ناشی از دین اسلام است، و نه ترک آن در مغرب‌ مربوط به دین مسیح است»[9] این هم مهم است ها، یعنی اسلام تعدد زوجات را نیاورد، قبل از اسلام تعدد زوجات بوده. اسلام که آمد تعدد زوجات را امضا کرد، نیامد تأسیس نبود که بخواهند ایراد بگیرند به..، این حکم تأسیسی نیست حکم امضایی است. «زیرا قبل از اسلام در مشرق زمین تعدد زوجات وجود داشته و ادیان شرقی آن را مجاز کرده بودند، و در اصل دین مسیح هم نصی بر منع تعدد زوجات وجود ندارد. هر چه هست مربوط به خود ملل غرب است نه‌ دین مسیح. ملت‌هایی که در مسیر فحشا قرار گرفته‌اند بیش از» این هم نکته مهمی است «ملت‌هایی که در مسیر فحشا قرار گرفته‌اند بیش از ملتهایی که تعدد زوجات‌ را تجویز کرده‌اند به تک همسری ضربه زده‌اند.» یعنی آنجایی که تعدد زوجات را جایز نمی‌دانند به تک همسری بیشتر ضربه زدند چون فساد در آنجا بیشتر است و افتراق و طلاق‌ها در آنجا راحتتر و شدیدتر است. بعد یک جمله‌ای را از هیکل می‌آورد، محمد حسنین هیکل می‌آورد که آن هم سر جایش است.

ایشان در بحث فصل بعدی می‌فرماید که..، این مقدمه‌اش مقدمه خوبی است می‌خوانیم بعد انشاءالله بقیه‌اش «سعادت و خوشبختی زناشوئی در گرو صفا – صمیمیت – گذشت – فداکاری – وحدت و یگانگی است. و همه اینها در چند همسری بخطر میافتد.»[10] یعنی این صفا و صمیمیت..؛ این دارد اول یک چیزی را می‌چیند بعد

شاگرد: …

استاد: صبر کنید. ایشان دارد یک تحلیلی را می‌کند که می‌گوید این تحلیل با این می‌خواهند استناد بکنند بعد بگویند پس تک همسری باید فقط باشد تعدد زوجات..، می‌گوید این تحلیلی می‌تواند دو لایه داشته باشد، افراط در تحلیل، یا اعتدال در تحلیل. اصل تحلیل درست است، اما یک نتیجه‌گیری افراطی از آن می‌شود یا..، شما تا می‌گوید خلاصه نمی‌گذارید. باید زود آخرش را بگوییم که اجازه بدهید اولش را بخوانیم، نمی‌گذارید به دومش برسد.

می‌گوید این «گذشته از وضع ناهنجار زنان و فرزندان دو مادره، از نظر خود مرد آنقدر مسؤولیتهای تعدد زوجات سنگین و خردکننده است که رو آوردن به آن پشت‌ کردن بمسرت و آسایش است.» این جمله‌ها تک جمله‌هایی است که اینها آورده‌اند. «اکثر مردانی که از تعدد زوجات راضی و خشنودند آنها هستند که عملاً از زیر بار مسؤولیتهای شرعی و اخلاقی آن شانه خالی می‌کنند، زنی را مورد توجه‌ قرار داده زن دیگر را از حساب خارج می‌کنند و به تعبیر قرآن کریم، او را “کالمعلقه” رها می‌کنند.» این احساس خوشبختی می‌کند او را ولش کرده رهایش کرده، کاری ندارد، حالا خرج هم اگر می‌دهد خیلی تعهدات دیگرش را انجام نمی‌دهد. «آنچه اینگونه افراد نام تعدد زوجات به آن‌ می‌دهند در واقع نوعی تک همسری است» منتها تک همسری دوم، یعنی اولی را رها کردند تک همسری دوم یا سوم، «توأم با ستمکاری و جنایت و بیدادگری‌. مثل عامیانه‌ای در میان مردم رایج است، میگویند: “خدا یکی، زن یکی”.» این را هم آورده به عنوان یک شاهدی که دارد نقل می‌کند. می‌گوید «اگر مردی خیال کند»[11] حالا رد کردیم که زیاد شما ناراحت نشوید «اگر مردی خیال کند که تعدد زوجات با قبول همه مسؤولیتهای شرعی و اخلاقی‌ به نفع اوست و او از نظر تن آسائی از این کار صرفه می‌برد سخت در اشتباه‌ است. مسلماً تک همسری از نظر تأمین خوشی و آسایش بر چند همسری ترجیح‌ دارد.» این چند تا گزاره را می‌آورد ایشان، بعد می‌گوید از این خواستند نتیجه بگیرند، می‌گوید بررسی صحیح این مسئله که آیا واقعاً این جملات درست است درست نیست چه حدی از آن درست است چه قدریش غلط است، نتیجه‌گیری باید چه جوری باشد، ایشان اینجور شروع می‌کند اینجا.

می‌گوید که من یک مثال بزنم فقط برایتان ایشان می‌گوید، می‌گوید این مثال را بزنیم انشاءالله تا بقیه‌اش بعداً. می‌گوید سربازی رفتن برای سرباز، سربازی اجباری، آیا برای این به نسبت خانواده او خوب است یا بد است؟ عمدتاً به لحاظ خانواده بد است، حالا ممکن است بعضی از خانواده‌های دوست داشته باشند بچه‌شان برود سربازی راحت شوند از دست او یک مدتی تا بگویند ادب شود. اما عمدتاً اظهار دلتنگی می‌کنند و سخت است. اما سربازی رفتن به لحاظ نظام اجتماعی که یک کشوری قدرت دفاع پیدا بکند، قدرت امنیت پیدا بکند، به لحاظ کل خوب است اما به لحاظ فرد بد است. می‌گوید این را هم، این مسئله که اینها دارند می گویند، یک موقع از منظر فرد نگاه می‌کنند یک موقع از منظر کل نگاه می‌کنند، می‌گوید در اجتماع حتماً از منظر کل دیدن، این صحیح است باید باشد، تعدد زوجات. تعدد زوجات از منظر کل حتماً باید چی باشد؟ اگرچه از منظر فرد ممکن است این خانمی که این همسرش ازدواج کرده ناراحت هم باشد گلایه‌مند هم باشد، این ده درصدی که اگر این کار را می‌کنند. اما در نظام کل این جامعه را حفظ می‌کند، همه خانواده‌ها را استحکام می‌بخشد. می‌گوید این دو تا پنجره را با هم قاطی نکنید، یک پنجره را سرایت ندهیم بگوییم مطلق اینجوری است، یا از این ور نگاه بکنیم بگوییم همه مردها باید ازدواج مجدد بکنند یا از آن ور نگاه بکنیم بگوییم فقط تک همسری. هر کدام از این نگاه‌ها به صورت اطلاقی غلط است و این باید شرایط باشد. این هم من باب این که اجازه دادید بالاخره بحث خوانده بشود.

شاگرد: باید فداکاری کنند چه از زنان چه از مردان که مشکل جامعه برطرف بشود.

استاد: مشکل جامعه برطرف بشود؛ یعنی این را به عنوان یک نگاه اجتماعی هم ببینیم، فقط به نگاه فردی نبینیم. اما ما هم توقع نداشته باشیم حتماً بگوییم همسر من است که باید این گذشت را بکند، یعنی بگوییم یک عده باید بگذرند پس آن همسر من است. باید با شرایطش ببینند کدام آمادگی بیشتری دارد

شاگرد: .. واجب کفایی هم قبول می‌کند …

استاد: در یک جای دیگری می‌آید اینجا نمی‌آید. در یک جای دیگری می‌آید می‌گوید ممکن است حتی در یک موقعی در یک جایی ممکن است بحران به جایی برسد که واجب کفایی هم بشود.

شاگرد: …

استاد: نه ممکن است آنجا هم بزنند. ولی بحث واجب کفایی را اینجا مطرح نمی‌کنند، که ممکن است به بحث واجب کفایی هم یک جایی برسد. اما آن..، می‌گوید این مسئله باید این را از منظرهای مختلف ببینیم. در نظام زناشویی هم اگر یک عده‌ای، در حقیقت تعدد زوجات هم، اگر یک عده‌ای زنان در جامعه رها بشوند کسی به آنها توجه نکند، اینها حقوقشان دیده نشود، اینها از جهت آن نگاه عاطفی احساسی مسائل لوازمی که دارد … [57:23] این نگاه باعث می‌شود کل اجتماع به هم بریزد. لذا از منظر کل دیدن نشان می‌دهد که همه اقرار می‌کنند عقلاً نه احساساً، همان بحث نگاه عقلانی و نگاه احساسی، که این باید باشد، اما از نظر احساسی خب قطعاً یک آسیبی بر..، لذا می‌گوید این گزاره‌هایی که شما گفتید ممکن است از نظر احساسی تکی بگوییم اگر قبول کردیم بگوییم درست باشد، اما از نظر اجتماعی شما اصلاً نگاه به این مسئله نکردید. بعد ایشان از نظر روحی و از نظر اخلاقی و از نظر تربیتی و از نظر حقوقی و از نظر فلسفی و اینها این مسئله را مورد بحث قرار می‌دهد که دیگر امروز نمی‌شود. و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته.

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

[1] حجرات، آیه 13.

[2] نظام حقوق زن در اسلام، مطهری، مرتضی، جلد 1، صفحه 421.

[3] نظام حقوق زن در اسلام، مطهری، مرتضی، جلد 1، صفحه 422.

[4] نظام حقوق زن در اسلام، مطهری، مرتضی، جلد 1، صفحه 423.

[5] نظام حقوق زن در اسلام، مطهری، مرتضی، جلد 1، صفحه 424.

[6] نظام حقوق زن در اسلام، مطهری، مرتضی، جلد 1، صفحه 426.

[7] نظام حقوق زن در اسلام، مطهری، مرتضی، جلد 1، صفحه 427.

[8] نظام حقوق زن در اسلام، مطهری، مرتضی، جلد 1، صفحه 428.

[9] نظام حقوق زن در اسلام، مطهری، مرتضی، جلد 1، صفحه 429.

[10] نظام حقوق زن در اسلام، مطهری، مرتضی، جلد 1، صفحه 431.

[11] نظام حقوق زن در اسلام، مطهری، مرتضی، جلد 1، صفحه 432.

هنوز هیچ دیدگاهی وجود ندارد.

اولین کسی باشید که برای “تفسیر المیزان، جلسه 453” دیدگاه می‌گذارید;

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

میزان رضایت خود را در ارزیابی وارد کنید*

دریافت دوره آموزشی

لطفا جهت دریافت، اطلاعات خواسته شده را وارد نمایید