بسم الله الرّحمن الرّحیم الحمدلله ربّ العالمین والصّلاه و السّلام علی محمّد و آله الطّاهرین.
اللّهم صلّ علی محمّد و آل محمّد واللّعن الدّائم علی اعدائهم اجمعین إلی یوم الدّین.
«اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَ فی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَ حافِظاً وَ قائِدا وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَک َطَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً»
إنشاءالله اعمال همة دوستان عزیزی که در جلسه شرکت دارند قبول باشد و خدای سبحان به برکت ادعیة همة مؤمنین و اولیائش ما را از یاران، یاوران و بلکه سرداران امام زمان (عج) قرار بدهد.
در خدمت دوستان هستیم و إنشاءالله اگر خدای سبحان عنایت بکنند، در ماه مبارک رمضان جلساتی را و اگر إنشاءالله توفیقی داشتیم بعد از آن با عنوان سلوک تشکیلاتی، روح جمعی و حرکت کاروانی در خدمت دوستان هستیم و مباحث نگاه اخلاق تشکیلاتی را و حرکت تشکیلاتی را از منظر آیات و روایات و سیرة حضرات معصومین علیهم السلام إنشاءالله سعی میکنیم که با این نگاه با توجه به دوستانی که فعالین فرهنگی هستند و قصدشان إنشاءالله خدمت در عرصههای فرهنگی است یک نگاهی را از این منظر داشته باشیم.
خوب برای آغاز این بحث ما بالاخره از یک نقطهای میخواهیم شروع بکنیم که این نقطة شروع برای ما هم نگاه اخلاقی باشد، هم نگاه حرکتی باشد، هم نگاه کاروانی باشد و روح جمعی در او اشباع شده باشد.
با این نقطه و نکته آغاز میکنم که زمانها منازل سلوک إلیالله هستند و هر منزلی و هر زمانی یک منزل سلوک إلیالله است.
نکاتی که ما در اینجا به صورت اختصاری بیان میکنیم إنشاءالله دوستان توجه داشته باشند در کانالی که به همین عنوان قرار داده میشود، إنشاءالله و قرار داده شده، دوستان میتوانند تفصیل مسأله را و مستنداتش را إنشاءالله رجوع کنند که وقت کمتری در اینجا بگیرد و تفاصیلش إنشاءالله آنجا باشد.
زمانها منازل سلوک إلیالله هستند و هر منزلی و هر زمانی یک منزل سلوک إلیالله است و به خصوص اگر انسان بداند که یک عمر واحدی ما داریم که هر کسی عمرش نزد خدای سبحان معلوم است و این عمر کفایت میکند برای رسیدن به تمام کمالاتی که برای او قرار داده شده اما اگر از لحظات این عمر درست استفاده کند و زمان را در وجودش تثبیت کند. اگر انسان زمانهایی از عمرش خالی ماند یا استفادة غیر صحیح شد به همین نسبت از آن کمالی که برای این انسان قرار داده شده ساقط میشود. پس نگاه به زمانها و ایّام که اینها هر کدام روح دارند، شعور دارند و در ارتباط با انسانی که حیّ است و عملی که از انسان صادر میشود که آن هم حیّ است، این سه موجود زنده که زمانی است که انسان در آن قرار گرفته، انسانی که در این زمان قرار گرفته، عملی که از این انسان سر میزند در این زمان، این سه حیّ با هم ترکیب میشوند، ترکیب اینها یک ترکیب حقیقی است و نتیجهاش یک حقیقتی است که متولد میشود که وجود انسان را و عمل انسان را در آن زمان تثبیت میکند. با این ترکیب، هر زمانی که ویژگی خاصی دارد و انسانی که ویژگی خاصی دارد، عملی که ویژگی خاصی دارد، اینها هر کدام در اینکه این زمان چگونه در وجود انسان و این عمل چگونه در وجود انسان تثبیت بشود اثر خاص خودش را دارد.
به همین جهت الحمدلله آغاز این جلسه در ماه مبارک رمضان شروع شده. آن هم در حدود نیمة ماه که خود این زمان از ویژگی خاصی برخوردار است. عملی هم که ما میخواهیم انجام بدهیم إنشاءالله آن نگاه فعال فرهنگی بودن، دغدغة دین داشتن، دنبال اقامة دین بودن، که به دنبال اقامة دین خدا هستیم میخواهیم عملمان اقامة دین الهی باشد، بهترین راه برای اقامة دین الهی را پیدا کنیم، بالاخص که این ایّام متعلّق به کریم اهل بیت علیه السلام است که امام حسن مجتبی است که در نزدیک سالروز تولد حضرت و میلاد حضرت قرار گرفتیم؛ إنشاءالله این آغاز را و این زمان را و این عمل را به فال نیک میگیریم و امیدواریم که خدای سبحان، منازل سلوک إلیالله را که زمانها هستد برای ما این آغازی را که میکنیم در وجود ما با عنایات خودشان تثبیت کنند و مورد رضای خودشان قرار بگیرد و در حرکت فردی و جمعی إنشاءالله این زمانها به داد ما برسند.
این نکته هم قابل توجه است که خود زمانها به نسبت هر انسانی به لحاظ حرکت فردیاش و حرکت اجتماعیاش باز هم متفاوت میشود. یعنی اگر من یک حرکت فردی میخواهم در این زمان انجام بدهم، یک نسبتی و تثبیتی پیدا میکند، اگر بخواهم حرکت جمعی و اجتماعی انجام بدهم نسبت علی حدّهای پیدا میکند که این هم خودش یک عملی است که از انسان زاده میشود. لذا با توجه به اینکه قصد ما إنشاءالله این است که علاوه بر آن نظام فردی و حرکت فردیمان یک حرکت کاروانی جمعی آن هم در یک سطح نه فقط شهری یا کشوری بلکه إنشاءالله نگاهمان این است که به عنوان زمینه سازان و بسترسازان ظهور، یک حرکت جهانی را در این نگاه داشته باشیم و با این اعتقاد، هرچند ممکن است آغاز حرکتمان به کشور خودمان منحصر باشد اما این آغاز بر این مقدار منحصر نمیماند. نگاه ما جهانی است و با این حرکت جهانی إنشاءالله در صدد هستیم که بتوانیم زمینهسازی ظهور را داشته باشیم. گامهایمان را به استواری حرکت توحیدی جهانی برمیداریم. ارادهمان را با نگاه حرکت جهانی إنشاءالله برمیداریم و از خدای سبحان و از امام زمان (عج) استمداد میکنیم که مورد عنایت قرار بدهند ما را و بتوانیم درجمهوری اسلامی ایران که به رهبری مقام معظم رهبری و با بنیانگذاری امام (ره) بنیان شده و اقامه شده، دین الهی در صدد اقامة دین الهی باشیم، آن هم به صورت زمینهسازی جهانی. این مجموعة اهداف ما است که دنبال اقامة دین هستیم در یک حرکت جهانی و با ساز و کارهایی که إنشاءالله قصدمان این است که حرکتمان و گامهایمان جهانی باشد بتوانیم از متن دین، اقامة دین را یاد بگیریم و به دنبال این باشیم که قالبهای حرکتیمان هم در تشکیلات فرهنگیمان اخذ شدة از متن دین باشد تا هم در اهداف و هم در روشها و قالبها از دین استفاده بکنیم.
خوب این تا اینجا یک مقدمهای بود که إنشاءالله دوستان تفصیل بحث زمانها و منازل سلوک را در کانال خواهند گذاشت که بحث بسیار مهمی است و خودش یک بحث کاربردی است بعداً میبینید.
نکتة دومی که در اینجا به آن اشاره میکنیم این است که ماه مبارک رمضان، خدای سبحان، این ماه را به عنوان ضیافت الهی معرفی کرده. ماه ضیافت اللّهی است که انسان میهمان خداست. در این ماه پذیرایی خدای سبحان که این ماه را به عنوان میهمان او معرفی کرده که همة ما با روزه گرفتن، میهمان خدای سبحان میشویم، اگر توجه کنیم که پذیرایی که انسان وارد میشود بر یک کریمی، هر چه که دارد آن کریم سر سفرهاش میگذارد. اما در این ماه پذیرایی با چه چیزی محقق شده؟ پذیرایی در این ماه با گرسنگی و تشنگی محقق شده. برای اینکه این نکته یک مقدار دقیقتر آشکار شود که بدانیم چه کاری خداوند سبحان دارد با ما در ماه مبارک رمضان انجام میدهد، دو سه تا نکته را عرض میکنم إنشاءالله و بعد بقیهاش را تفصیلش را میگذاریم در کانال إنشاءالله برای دوستان گذاشته شود.
ببینید آدم سلام الله علیه وقتی که خلق شد، خدای سبحان امر کرد فرشتگان را پس از تعلیم اسماء، سجدة بر آدم. در این امر الهی ملائکه سجده کردند شیطان تمرّد کرد. با تمرّد شیطان، شیطان از آن مقام قرب رانده شد. آدم بعد از این سجده – اینها را دارم خلاصهوار میگویم از آیات قرآن- وارد بهشت شد. به آدم در بهشت امر شد و إذن داده شد که ﴿كُلا مِنْها رَغَداً حَيْثُ شِئْتُما٣٥﴾[1] از آنچه که در بهشت است میتوانید بخورید هر چه که میخواهید منتها در بهشت، شما ﴿إِنَّ لَكَ أَلَّا تَجُوعَ فِيهَا وَلَا تَعْرَىٰ ١١٨وَأَنَّكَ لَا تَظْمَأُ فِيهَا وَلَا تَضْحَىٰ ١١٩﴾[2] تو در بهشت نه گرسنه میشوی – به آدم خطاب شد- نه تشنه میشوی، نه عریانی داری در آنجا و نه آفتاب تو را اذیت میکند. هیچ در آنجا انسان محل سختی نیست. میخورد بدون گشنگی، میآشامد بدون تشنگی که این را ما تجربهاش را نداریم در روی زمین. زمین، اینجا که قرار گرفتیم، خوردن با گرسنگی است، نوشیدن با تشنگی است که انسان محقق میشود. اما اینکه انسان بخورد، لذت ببرد اما گرسنگی در کار نباشد، این برای ما اینجا تجربه شدنی نیست. اما در بهشت برای انسان این وقتی خطاب شد که به آدم که ﴿كُلا مِنْها رَغَداً حَيْثُ شِئْتُما٣٥﴾[3] بخور، این را تا شیطان در روی زمین که هبوط کرده بود شنید، ساز و دهل زد طبق روایات که خوشحالی کرد که اگر میخورد، میآشامد، اگر میخورد، میخوابد و خوردن و خوابیدن دو راه نفوذ من به انسان است و از همین راه وارد شد در بهشت که آن درختی که نهی شده بود که درخت توجه به تن بود. انسان در بهشت در حالت جذبة الهی بود. آدم در بهشت در حالت جذبة الهی بود و در آن جذبه توجه به تن محقق نشده بود و لذا جذبة الهی او را فرا گرفته بود. وقتی که آن شجره و درختی که نهی شده بود او را رابطه با او برقرار کرد و با او از او خورد. آن هم با دروغی که شیطان به او گفت. دروغی که شیطان گفت اولین دروغ در عالم بود. این دروغ این بود که تعبیر روایت این است که ابداع دروغ کرد، که دروغ ابداع شد. آن اولین دروغی که شیطان گفت این دروغ بود که تو تَنی. تو بدنی و بدن تو عجل دارد، زمان دارد، فنا دارد، اگر از این درخت بخوری تو بی پایان میشوی. تعبیر قرآن این است که ﴿هَلۡ أَدُلُّكَ عَلَىٰ شَجَرَةِ ٱلۡخُلۡدِ وَمُلۡكٍ لَّا يَبْلَى١٢٠﴾[4] میخواهی تو را بر درخت جاودانگی و سلطنت بیپایان دلالت کنم؟ در این آیة شریفه شیطان، تن انسان را که عجل داشت، فنا داشت را انسان نشان داد. با یک دروغ، من انسان را تن نشان داد. وقتی انسان دید تن است، با این نگاه، دروغ هم تا حالا نشنیده بود آدم، باور کرد. آن هم قسم خورد که من ناصح تو هستم و خیرخواه تو هستم، با این قسم و دروغی که اولین بار بود آدم مواجه میشد و احتمال نمیداد در نظام هستی دروغ در کار باشد – اینها تعبیر روایات است که احتمال دروغ نمیداد- و لذا وقتی کسی دروغ گفت باور کرد که این امکان دروغ اصلاً برایش نبوده، مثل یک کودکی که در نظر بگیرید که تا به حال دروغ نشنیده وقتی اولین دروغ را که میشنود باور نمیکند دروغ است و لذا به دنبال این است که این تناقض را با خودش حل کند که چطور این دروغ سازگار میشود در نظام هستی. تعبیر این است که آدم باور کرد این را و از آن درخت مبتلا به عکس از آن طرف شد تا آن درخت را خورد ساقط شد و هبوط کرد. این هبوطی که انسان توجه به تن در آن محقق شد. همین بحثی که میخواهم در رابطه با ماه رمضان بکنم این بحث است که خیلی در نظام تشکیلات ما بعداً این نقش اساسی دارد. یعنی در بحث اخلاق تشکیلاتی جزو مهمترین ملاکهای حرکت تشکیلاتی این است که مرزی که شیطان میخواهد دخالت کند مرز نشان دادن این است که من انسان، تن انسان است، بدن انسان است و با بدن انسان ارتباط برقرار کند با دیگران. حالا اینکه با بدن ارتباط برقرار کند یعنی چه؟ بیانش إنشاءالله در خدمت دوستان خواهیم بود که این جزو آن ملاکات مهمی است که باید خیلی به آن دقت کرد.
خوب وقتی که آدم هبوط کرد پس از اینکه از آن درخت منهی خورد در زمین آمد تعبیر قرآن این است که اگر از این درخت خوردی مبتلا به سختی میشوی. «فَتَشقى» به سختی مبتلا میشوی. حالا از این به بعد گرسنگی را احساس میکند، تشنگی را مییابد و آن اقسامی که الآن ما همه مواجهیم. خوابیدن دارد، سختی دارد، انسان باید غذایش را به دست بیاورد، در بهشت اینگونه نبود. در بهشت همه چیز فراهم بود. در بهشت، انسان غفلت نداشت. اینجا غفلت امکانپذیر میشود. اینجا انسان تعلقات پیش میآید. حالا رابطة با تن وقتی هبوط کرد به تن و آمد به زمین با توبهای که خدای سبحان توفیقش را به آدم عنایت کرد؛ انسان وقتی هبوط کرد به زمین مثل هبوط شیطان نشد، شیطان هبوطش برگشت ناپذیر بود، اما هبوط انسان به زمین تعبیر قرآن این است که چون با توبه همراه شد، فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ كَلِماتٍ فَتابَ عَلَيْهِ[5] بعد از آن هبوط انسان هبوطی شد که قابل هدایت است هبوط به ارض منتها فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُدًى[6] از جانب من هدایت برای شما میآید، فَمَنْ تَبِعَ هُدَايَ[7] اگر کسی تبعیت کرد از هدایت من فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ[8] این دیگر در آن حزن و خوف نیست راه برگشت باقی است. اگر با این نگاه که سبب هبوط انسان به زمین تعلق به تن و سیطرة احکام تن شد که شیطان به دروغ نشان داده حالا اگر خدای سبحان در ماه مبارک رمضان از انسان پذیرایی میکند که این پذیرایی از انسان با گسستن از سیطرة تن، با پشت کردن به آن غلبة احکام تن صورت میگیرد که نخوردن و نیاشامیدن جزو اولین احکام سیطرة تن است. نمیگوید مطلقاً نخور، نمیگوید مطلقاً نیاشام. میگوید خوردنت به امر باشد، نخوردنت هم به امر باشد. صوم للرؤیه و افطر للرؤیه. نخوردن به امر من باشد که در وقتی که اذان صبح میشود و طلوع فجر میشود نخور، به امر نخور. وقتی که اذان مغرب میشود و آنجا دوباره شب دمیده میشود بخور، به امر من بخور. یعنی نخوردن و خوردن به امر مخلّ برای انسان نیست. به شرطی که وقتی انسان میخورد، توجه به امر دارد، مناسب امر، خوردن هم محقق میشود. اگر خوردن بدون امر بود، تعبیر قرآن این است که يَأْكُلُونَ كَما تَأْكُلُ الْأَنْعامُ[9] اینها میخوردند مثل خوردن حیوان. اما اگر خوردن به امر شد، نخوردن به امر شد، این حیات انسانی است و این رجوع به سوی خداست. برگشت از هبوط است، لذا اینجا خودش را خوب نشان میدهد. چرا خدای سبحان که یک کریم علی الاطلاقی است و قدرت و خالقیت و رازقیت مطلقه دارد و همه چیز در کف اوست و در دست اوست و نعمت اوست، پذیرایی او چرا با نهیها صورت میگیرد؟ تمام نهیهایی که در ماه مبارک رمضان برای انسان آمده این را نخور، آن را نکن، این کار را نکن، تمام اینها برای این است که سیطرة احکام تن، سلطة احکام تن ضعیف بشود. انسان مقهور تن قرار نگیرد و انسان، مَنَش جلوه کند، که آن منِ انسان در دایرة نظام نفس و روح انسان است که این از آن سیطرة تن که همة وجود انسان را با عادتش و خوردن و خوابیدنش و آن نیازهای تن مقهور خودش کرده بود اینجا انسان در این ماه مبارک رمضان میخواهد قدری از این مقهوریت را کم کند و به نظام الهی برگردد. لذا پذیرایی خدای سبحان در این ماه مبارک رمضان با نخوردن است، با نیاشامیدن است که این نخوردن و نیاشامیدن منشأ میشود که انسان دوباره بتواند حرکت کند قوس صعودش را طی کند و به سوی حرکت سلوکی داشته باشد.
حالا با توجه به اینکه خود این ماه مبارک رمضان یک کار تشکیلاتی است یعنی در یک زمان واحدی همة انسانها در هر جای کرة زمین که هستند حتماً باید با هم روزه بگیرند، حتماً باید این دوره و زمان را همه با هم طی کنند لذا برای ما قرار دادند آن رؤیت اول ماه را همه داشته باشیم، آخر ماه را همه داشته باشیم. این توجه به زمان در این منزل سلوکی خیلی مهم است که این زمان، زمان حیّی است که به خصوص در این زمان حیّ، شبهای قدری قرار داده میشود، مناسبتهای ویژهای قرار داده میشود تا انسان در این حرکت کمالیاش قدرت بیشتری پیدا کند.
خوب انشاءالله این حرکت جمعیای که در ماه مبارک رمضان که خود روزه و روزه گرفتن یک عهد جمعی است، خود روزه گرفتن یک عهد جمعی است که این عهد جمعی با توجه به وجوبی هم که دارد، این نگاه به اینکه انسان بداند اجتماع و حرکت اجتماعی میخواهد یک حال روزهدار عمومی را و اجتماعی را برای آن نگاه الهی جلوه دهد. اگر ما در یک کشور اسلامی هستیم، ظاهر کشور اسلامی هم حتماً باید آن روح روزهداری در آن دیده شود، محسوس شود و اگر در یک جمع غیر کشور اسلامی هستیم، اگر کسی در کشور دیگری است، در خانوادة خودش جمع محدود خودش سعی کنند احکام اجتماعی روزه را پیاده کنند که نگاه اجتماعی در روزهداری محقق باشد.
خوب تا اینجا دو سه تا نکته را عرض کردیم خدمتتان. یکی زمانها منازل سلوک إلیالله هستند. دوم این است که ما در ماه رمضانی قرار گرفتیم که خدای سبحان با یک سری نهیها و امرهایی ما را تحت امر خودش میخواهد قرار بدهد. آنچه که زندگی برای انبیاء است که همیشه به امر و نهی الهی، حیات انبیاء به امر و نهی الهی است همچنان که ملائکة الله به امر الهی حیات دارند. که تعبیر قرآن این است که يَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُونَ[10] حیات ملائکه به امر است یعنی هیچ حرکتی از اینها بدون امر الهی سر نمیزند. انبیاء الهی به این موطن و مقام میرسند و رسیدند. سکون و حرکتشان براساس امر است. ماه مبارک رمضان و ایامی که ایام ویژهای است مثل ایام احرام، که در آنجا هم کسی که وارد احرام میشود مورد نهیهای ویژهای قرار میگیرد، وجودش به امر محقق میشود، تحقق دارد، افعالش به امر است، وقوفش و حرکتش به امر است. اینجا پذیرایی ویژة خداست، که خدا میخواهد سرعت سیر ایجاد کند. این سرعت سیر در ماه مبارک رمضان در مقابلة با شیطان است که در غل و زنجیر قرار میگیرد. یعنی انسان وقتی در ماه مبارک رمضان به امر و نهی الهی حیاتش محقق میشود، «أَنْفَاسُكُمْ فِيهِ تَسْبِيحٌ وَ نَوْمُكُمْ فِيهِ عِبَادَةٌ»[11] که چون به امر الهی و نهی الهی در این ماه دارد اطاعت میکند، این همة وجودش میشود عبادت الهی و حرکت به سوی خدا. همچنان که ملائکه اینگونه هستند و همچنان که انبیاء الهی و اوصیائشان و اولیاء الهی اینگونه هستند. لذا زندگی و تجربة سبک زندگی اولیاء الهی را انسان در ماه مبارک رمضان تجربه میکند که اگر با این نکته انسان سیر کند، توجه کند آن موقع میبیند که ماه مبارک رمضان بهترین پذیرایی که خدای سبحان میتوانست بکند این است که سیطرة احکام تن را از ما کم کند که عادتها باعث این سیطره شده بود.
خوب این یک نکته. چون این مقدمات بحث ما بود، سیری که ما در بحث میخواهیم انشاءالله داشته باشیم این است که ما حقیقت عمری که خدا برای ما قرار داده یک ثمرة نهایی برای همة ما در این عمر محدود خدای سبحان قرار داده که این ثمرة محدود با به کار گیری اغلب تواناییهای ما، نمیگویم همه چرا؟ چون خدای سبحان از باب سبقت رحمت بر غضب، اینگونه نیست که انسان را همة تواناییهایش را به کارگیریاش را در رسیدن به مقصود نهایی قرار داده باشد. تواناییهای انسان را فوق این مرتبه قرار داده تا اگر اغلب تواناییهایش را هم به کار گرفت به آن مقصود برسد. این هم لطف الهی است. لذا ببینید در ماه مبارک رمضان -اینها سنتهای الهی است- در ماه مبارک رمضان همین مقداری که قرار میدهد که کسانی که علی الّذین آنهایی که باید طاقتشان را مصرف کنند برای روزه گرفتن (یعنی همة طاقتشان) اینها امر روزهشان تبدیل میشود به چه؟ به اینکه روزه را میتوانند بخورند و فدیه تبدیل میشود و کفاره تبدیل میشود. اگر نمیتوانند بگیرند یا وقت دیگری بگیرند. یعنی آن جَعلی را که به عنوان واجب قرار داد، کسی اگر میخواهد این روزه را بگیرد باید تمام طاقتش را مصرف کند برای روزه گرفتن، میفرماید اگر تمام طاقت را میخواهد، روزه از او سلب میشود. لذا میگوید تا تمام طاقت را میتوانست به کار بگیرد اما روزه سلب میشود، تبدیل میشود به اینکه قضایش را بعداً بگیرد.
در نظام حرکت ما در سلوک إلیالله هم از همین سنخ است. خدای سبحان تواناییای که برای انسان قرار داده، این توانایی همة توانایی را نمیخواهد برای رسیدن به مقصود. اگر این را میخواست، اغلب انسانها امکانپذیر نبود برایشان. چون به کارگیری همة توانایی خیلی سخت است. باید موانع، همه برطرف شوند تا تواناییها به فعلیت برسد. اما اگر اغلب تواناییهایمان را هم به کار بگیریم رسیدن به مقصود امکانپذیر میشود. با این نگاه حالا حواسمان را جمع میکنیم که خدای سبحان به ما چه تواناییهایی داده؟ شناخت تواناییها در به کارگیری آنها خیلی مؤثر است. یک تواناییهایی خدا به ما داده، ما میشناسیم آن تواناییها را. آن تواناییهایی را که خدا به ما داده که میشناسیم از جملهاش همین چشم و گوش و تواناییهای حواسی که داده با چشممان این دیدنیها را میبینیم، علم ایجاد میشود، با شنیدنیهایمان علم ایجاد میشود و خیلی از کمالاتی که از این طریق است اما یک سری تواناییها را خدا به ما داده که این تواناییها با این که به کارشان میگیریم اما توجه به اینکه این توانایی است نداریم. همین باعث میشود که اگر ما این شناخت را پیدا کنیم که اینها چه توانایی است؟ و چه عظمتی دارد؟ و چه کاری از اینها میآید؟ قدرت به کارگیری اینها را بهتر پیدا کنیم و از ظرفیت عمرمان که با این تواناییها عجین شده بتوانیم آن حداکثر استفاده را بکنیم.
من به عنوانی که فرصتم رو به پایان است و نزدیک پایان است اما بعضی از این تواناییها را به صورت فهرستوار ذکر بکنم تا بعداً تفاصیلش را به صورت کاربردی در جلسات آینده إنشاءالله به کار بگیریم.
از جملة این تواناییها قدرت حُبّ و بغض انسان است. ما محبت و بغض دو توانایی عظیم وجود انسانی است که کمتر این را به عنوان توانایی دیدیم. اگر انسان چشمش یا گوشش یا یکی از قوا تواناییهای ظاهریاش دچار خللی بشود و مریضی، انسان به سرعت به دنبال پزشک و درمانش میرود اما در محبت و بغض، ما این را این نگاه را نداریم. لذا میبینید که کاملاً در صحنههای متعارض و محبوبهای متعارض، اینها را به کار میبریم و اینها به جان همدیگر میافتند، همدیگر را زخمی میکنند، از بین میبرند. محبتهای انسان در جاهایی سرمایهگذاری گاهی میشود که این سرمایهگذاریها انسان را فشل و فلج میکند اما چون این را به عنوان یک توانایی در وجودمان ندیدیم، دنبال راه حل برای بهبود او، حلّ او قدم برنمیداریم. در حالی که نسبت توانایی حب و بغض در وجود انسان به نسبت تواناییهای حواس پنجگانة انسان غیر قابل قیاس است. اصلاً این توانایی حب و بغض فرازمان و فرامکان میکند انسان را. تواناییهای جسمی ما انسان را در ظرف زمان و مکان نگه میدارد و در اینجا قابل استفاده است. چشم ما آن چیزی را میبیند که در زمان محقق شده. در فرازمان من آنچه را که در صد سال پیش محقق شده قدرت دیدن آن را ندارم. بله اگر تصویری از آن بود، تصویر آن غیر از آن است. لذا این تصویر از او ممکن است باز این تصویر باید امروز باشد تا من ببینم. گوش ما همینطور. آنچه که صد سال آینده میآید چشم من قدرت دیدن آن را ندارد. اما حب و بغض من، وجود من میتواند در دایرة حب و بغض انسان را به صد سال پیش، هزار و چهارصد سال پیش، هزار سال آینده و صد هزار سال گذشته و آینده اگر فرض وجودی برای این قبل و بعد باشد، ببرد انسان را در اینجا و هیچ محدودیتی در این کار نیست.
حالا دوستان به عنوان اینکه سوال دارند بنا شده است که چون جلسة اول است و جلسة دوم سوالات را ارسال کنند برای دوستان و دوستان إنشاءالله بعداً بعضیش به صورت کتبی در همان جلسه ما جوابش را وقتی برای من فرستادند، جواب را بدهیم و بعضیش هم إنشاءالله به صورت بعداً در جلسات آینده. چون یک قدری تعداد شرکت کنندگان که زیاد باشد سوال و جواب حضوری ممکن است صوتی ممکن است یک مقدار اختلال ایجاد کند. من میبینم گاهی دست دوستانی را که بلند میکنند و سوال دارند ولی حالا إنشاءالله سعی میکنیم که در جلسات آینده روند را یک مقدار بهبود بدهیم. امروز یک مقدار دیرتر شروع شده بود برای همین باید خلاصه کنیم جلسه را که إنشاءالله تا جلسات آینده خدمت دوستان باشیم.
یکی از قوا پس شد محبت و بغض که انسان میتواند با محبت امیر مؤمنان علیه السلام به تعبیری که در روایات است خودش را ببرد در هزار و چهارصد سال قبل قرار دهد و تمام آن کمالاتی را که در آنجا افرادی که بودند امکانپذیر بود برایشان با بودنشان در آن زمان، انسانی که امروز هست میتواند طبق تصریح روایات آن کمالات را با این مرکب محبت به دست بیاورد. همچنین میتواند خودش را ببرد در آینده به عنوان منتظر ظهور، آنچه را که در زمان ظهور محقق میشود کسی که امروز حقیقتاً منتظر است در روز ظهور به او امر خطاب میشود که میتوانی بلند شوی و در کنار او که انتظارش را داشتی بجنگی و آن کمالاتی را که داشتی برای تو قرار داده شود. انسان با مرکب محبت از زمان و مکان خارج میشود. این زمانش بود، مکانش هم اگر کسی امروز مصیبتی بر مؤمنی و مسلمی و انسانی در آن طرف زمین محقق میشود این دل بسوزد و همراهی داشته باشد یا اگر کمالی ایجاد بشود مشتاق بشود خوشحال بشود، حقیقتاً این خوشحالی و این ناراحتی که دید جهانی به انسان میدهد در امروز، انسان را فرازمان و فرامکان میکند. اینها جزو تواناییهای انسان است، واقعی است، خیال نیست. اینها در نظام روایات ما میفرماید یک اللهم اغفر للمؤمنین والمؤمنات گفتن انسان را با تمام مؤمنین و مؤمناتی که سراسر عالم وجود از قبل تا بعد خواهد بود با همین دعا که اگر باور کرد این دعا این سرایت در آن دیده میشود. إنشاءالله با این نگاه باید دیدمان را توسعه دهیم، با این نگاه باید وجودمان را طبق آنچه که در روایات آمده در نگاه تشکیلاتی یک نگاه دیگری را در نگاه تشکیلاتی ایجاد کنیم.
از جمله تواناییهای دیگر را من فقط اسمش را ذکر کنم نگاه فردی و اجتماعی است که در نگاه فردی و اجتماعی هم ما تواناییهای عظیمی داریم که شاید از تواناییهای اجتماعیمان عمدتاً غافلیم که إنشاءالله این بحث ما مورد دقت بیشتری قرار میگیرد و بعد از این إنشاءالله اینها را بازتر میکنیم.
از اینکه چند دقیقه ابتدای جلسه طول کشید تا ورود به جلسه داشته باشیم عذر میخواهیم. قرار است که إنشاءالله یکی از مداحان عزیزمان در محضرشان باشیم و با ذکر توسل إنشاءالله جلسه ختم شود. جلسات آینده إنشاءالله منظمتر و فهرست جلسه إنشاءالله بهتر ارائه میشود در خدمت دوستان هستیم. از ماه مبارک رمضان کمال استفاده را بکنیم در میلاد امام مجتبی علیه السلام بخواهیم که إنشاءالله خدای سبحان یک عهدهای جمعی را برای ما قرار دهد تا روحمان به هم نزدیکتر شود و بتوانیم ظرفیتهای عظیم توحیدی را که خدای سبحان در اختیار ما قرار داده به فعلیت برسانیم.
والسلام علیکم ورحمة الله و برکاته
[1] . البقره: 35
[2] . طه: 118-119
[3] . البقره: 35
[4] . طه: 120
[5] . قسمتی از آیة 37 سورة بقره
[6] . قسمتی از آیة 38 سورة بقره
[7] . ادامة آیة 38 سورة بقره
[8] . ادامة آیة 38 سورة بقره
[9] . قسمتی از آیة 12 سورة محمد
[10] . قسمتی از آیة 6 سورة تحریم
[11] . بخشی از خطبة پیامبر اکرم(ص) در فضیلت ماه مبارک رمضان
در این مورد یک بازخورد بنویسید