بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع برنامه: جايگاه و عظمت قرآن کريم
برنامه سمت خدا
تاريخ پخش: 17-01- 98
شريعتي: بسم الله الرحمن الرحيم و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين
کي ميشود بيايي و نيلوفر آوري *** گلهاي رنگ رنگ به هر دفتر آوري
باران شوي، بهار شوي، غنچه غنچه گل *** لب وا کني گلاب خوش قمصر آوري
»اللهم عجل لوليک الفرج» سلام ميکنم همه بينندهها و شنوندههاي بسيار نازنينمان، سال نو مبارک باشد. حاج آقاي عابديني سلام عليکم و رحمة الله، خيلي خوش آمديد.
حاج آقاي عابديني: سلام عليکم و رحمة الله، بنده هم خدمت حضرتعالي و همه بينندگان و شنوندگان عزيز هم عرض سلام دارم. بنده هم عيد را تبريک ميگويم، سالي که طليعهاش با ماه رجب بود و ادامهاش ماه شعبان هست، ماه ولادت حضرات معصومين، بعثت پيامبر اکرم و ميلاد امام زمان است. انشاءالله يک سال با ولايت و پر ثمر براي همه ما باشد.
شريعتي: انشاءالله اسم ما را جزء رجبيون بنويسيند و پيشاپيش فرا رسيدن ماه شعبان، ماه نبي مکرم اسلام را تبريک ميگويم. اتفاقي که افتاد و کام ما را خيلي تلخ کرد، ضايعه سيل بود که در استان مازندران و استانهاي جنوبي کشور اتفاق افتاد. مردم و بسيج و ارتش و سپاه و دولت و گروههاي جهادي همه کمک کردند و دست به دست هم دادند و يک حماسهي ديگري را خلق کردند. انشاءالله باز هم همت کنيم با همدلي گرههاي بزرگتري را حل کنيم که خيلي از مردم عزيز چشم به راه کمک ما هستند. دعا ميکنيم انشاءالله خداوند به همه آنها توفيق بدهد. بحث امروز شما را خواهيم شنيد.
حاج آقاي عابديني: بند قبل از شروع نزول باران رحمت الهي را که بعد از سالياني که خشکسالي در اين کشور بود و يک نگاه و جذبه ديگري از جانب خداي سبحان ميدانم که انشاءالله خداي سبحان توجه بيشتري به اين امت کرده و مهربانيها و صبوريهاي اين امت که در سختيهاي سال گذشته داشتيم و فشارهاي زيادي را بر مردم وارد کرد و نوسان قيمتها و تحمل و صبري که کردند، خداوند سبحان رحمتش را نازل کرده و اين باراني که بسياري از کمبودها و مشکلات سابق را جبران کرده، بسياري از جاها که منشأ بيماريها و گرد و غبارها بود که خشک شده بودند، آنها را پر آب کرده، ذخاير زيرزميني و سدهاي ما را به حد اعلي رسانده که اگر ميخواستيم بر اين قيمت بگذاريم واقعاً بدون قيمت است. البته در کنارش آسيبهايي براي مردم ما پيش آمد، اميدواريم با همدلي و همراهي مردم باعث شود آسيبها تبديل به يک عطوفت و رحمت بين مردم شود و به راحتي جبران شود.
شريعتي: انشاءالله اين کمک و همدلي ادامهدار باشد و هموطنان ما تنها نمانند. از دولت و تمام نهادهاي دست اندر کار اين تقاضا را داريم که تا آخر کار همراه مردم درگير سيل باشند.
حاج آقاي عابديني: در عين اينکه واقعاً اين مشکلات عظيم و سخت است، مقام شکر ما نسبت به آن رحمتي که نازل شده را از دست ندهيم. دو طرف را با هم ببينيم. دولت و ارگانها و مردم بايد با جديت کمک کنند، اما در عين حال رحمتي که همه کشور را تحت تأثير خود قرار داده و کشور را از خشکسالي نجات داده را شکرگزار باشيم.
(قرائت دعاي سلامت امام زمان) انشاءالله در اين سالي که با ماه رجب آغاز شده و با ماه شعبان و ولايت امام زمان ادامه پيدا ميکند، ما را از ياران و ياوران و بلکه سرداران حضرت قرار بدهد و اين سال را سال فرج حضرت قرار بدهد. از باب اينکه روز آخر ماه رجب است يک نکته در رابطه با اين روز آخر عرض کنم. ماه رجب ماه اميرالمؤمنين و ماه ولايت بود و هرکسي به قدر فراخور تواني که داشت از اين ماه بهره بردند و ما هم دست و پا زديم بلکه خداي سبحان به اين اعمال بي روح ما جان و روح بدمد و زنده کند و حيات و بقاء بدهد. مرحوم ميرزا جواد ملکي تبريزي در جمله آخري که در ماه رجب در کتاب شريف المراقبات دارند، ميفرمايند: براي کسي که سالک الي الله هست، آخرين منزلي که وجود دارد شب آخر است. بعد از جريان مبعث، تمام کوشش را بکند که در اين ماه که اعمال ما قرار است بر ولي الله اعظم وارد شود، با اقرار به تقصيرات و اعتراف به کوتاهيهايمان، آرزوهاي بلندي که ميتوانستيم داشته باشيم و دلمان ميخواست آنها هم، اعمالي بود که رجبيون داشتند، ما هم دلمان ميخواست اما کوتاهي داشتيم در انجامش با اين اعترافات و حياء خالص که خدايا اين ماه را هم از دست داديم و همچنين توسل به فضل عظيم الهي و توسل به اولياء و احباء خداي سبحان، آخرين روز ماه رجب، اعمالمان را به ولي الله اعظم بسپريم و اين ماه ولايت را با سپردن و تضرع به درگاه ولي الله اعظم به پايان برسانيم و از خداي سبحان بخواهيم کوتاهيهاي ما را ببخشد و آنچه به اوليائش عطا کرده به ما هم از باب فضل و کرم و جودش بدهد. او جواد علي الاطلاق و فضلش امين و عام است.
بعد ايشان ميفرمايد: هر زماني يک منزلي از زمان سلوک است. شب نيمه شعبان اولين شب قدري است که در اين ماه واقع است. از ابتداي تاريخ تا ظهور حضرت وعده داده شده به همه اولياي الهي و همه سالکين الي الله که اين فرج محقق خواهد شد، آرزوي تمام انبياء و اولياء و محبين خداي سبحان است که فرج حضرت وليعصر محقق شود که تولدش در اين ماه محقق شده است. از زمان آدم تا زمان نبي ما قرار است آن کسي که نصف عدل مطلق را بر زمين حاکم کند، آن کسي است که اين ماه متولد شده است و اين تولدها اتفاقي نيست. اينها با نقشه الهي است و تمام اينها حساب شده است. لذا تولد کسي که قرار است اين زمين را از عدل و داد پر کند و پرچم توحيد را بر سراسر عالم مستقر کند در اين نيمه ماه به دنيا آمده است. بعد ميفرمايد: خدا رحمت کند هرکسي را که من را بر اين شهر و ما هم اعانه کند. دارد که کمک کردن در اين ماه را شمرده است، صدقه دادن، نماز و مناجات، از جمله مناجات شعبانيه، اين مناجات را روز شماري ميکنند تا شعبان برسد از بس اين مناجات عظيم است. بخاطر اين مناجات با شعبان انس ويژه دارند، راه سلوک به سوي خدا و ادب عبد با رب در اين مناجات شريف به کماله آمده است و کساني که اهل تحفههاي ويژه الهي هستند، اين مناجات را قدر ميدانند. حتي راه معرفت نفس در اينجا بيان شده است. بعد صلوات شعبانيه را بيان ميکنند که هر ظهر وقت زوال و بعد از نماز ظهر وقت مناسبي است که براي صلوات شعبانيه است. انشاءالله خداي سبحان به ما توفيق بدهد اعمال ماه رجب را از شر شيطان محفوظ نگه دارد به برکت ولياش و ماه شعبان را در پناه ولايت ماه رجب و نبوت ماه شعبان ورود سالمي داشته باشيم. همانطور که عيسي(ع) با سلام به دنيا آمد و با سلام از دنيا رفت و با سلام مبعوث ميشود، انشاءالله خروج اين ماه با سلام باشد براي ما و ورود به ماه شعبان هم با سلام باشد که سالم باشيم در اين ورود و خروج.
شريعتي: انشاءالله قدر تمام لحظات اين ماه را بدانيم. امروز دور جديد ختم قرآن ما آغاز خواهد شد. امروز هم حاج آقاي عابديني از عظمت قرآن کريم براي ما خواهند گفت.
حاج آقاي عابديني: به مناسبت اينکه اولين برنامه در سال جديد و آغاز ختم قرآن است، انشاءالله خداي سبحان ما را با بهار دلها که قرآن کريم است و ربيع الانام است و وجوه همه دلها با او به ثمر ميرسد بيشتر محشور کند. بحثهايي را قبلاً در مورد قرآن داشتيم اما امروز روايات و آياتي را خواهيم گفت که انس ما با قرآن بيش از پيش شود. تعبيري که حضرت آيت الله بهجت داشتند، براي من خيلي اثر گذار است و فکر ميکنم با توجه به نفس ايشان براي ديگران هم اثر گذار است اين است که «إنّي تاركم فيكم الثّقلين كتاب اللّه و عترتي أهل بيتي» اين روايت شريف به صُور مختلفي وارد شده که «ما إن تمسّكتم بهما لن تضلّوا بعدي و عهدهما اکبر من الآخر کتاب الله حبلٌ ممدودٌ من السماء الي الارض و عترتي اهلبيتي و انّهما لم يفترقا حتّى يردا علىّ الحوض» اين به زبانهاي مختلف با ادبيات مختلف ديگر آمده است. حضرت آيت الله بهجت ميفرمودند: اين روايت شريف سري از اسرار شيعه است که اين سر که پيامبر اکرم فرمودند اين است که بين کتاب خدا و عترت و اهلبيت جدايي امکان پذير نيست. «لم يفترقا حتي يردا علي الحوض» اگر کسي به اين سر توجه کند که اينها جدا پذير نيستند، در دوران غيبت وقتي امام نيست براي پيدا کردن امام بايد کجا رجوع کنند، کجا ميتواند اين غيبت را بردارد براي کسي که اين روايت را سرلوحه کارش قرار ميدهد. ميفرمايد: کسي که به دنبال امام است کجا به دنبال امام بگردد. اصلاً جدا پذير نيستند. اگر اميرالمؤمنين ميفرمايد: «أنا کتاب الله ناطق» که در فرمايش ايشان هست يا در مورد پيامبر داريم که «کان خُلقه القرآن» خلق عينيت قرآن در وجود پيغمبر اکرم محقق شده است. اينها کلماتي است که نگاه را تغيير ميدهد. اين سرّ شيعه است که در دوران غيبت مؤمنين برايشان با اين نگاه غيبت نيست. آنچه که ميخواهند به محضر امام برسند با محضريت قرآن ادراک ميکنند، امکان جدايي نيست تا بر حوض کوثر بر من وارد شوند. لذا در روايات دارد که وقتي فتنهها به شما رو ميآورد، پناه ببريد به قرآن کريم، پناه آوردن به اين قرآن پناه آوردن به امام است. اين نگاه آثار ديگري به دنيال دارد. آثار ديگر اين است که وقتي انسان با اين نگاه به قرآن نگاه ميکند، حقيقت قرآن يک حقيقت زنده و گويا است نه يک حقيقت مکتوب الفاظ نوشته شده و تنها. وقتي انسان امام را با قرآن متحد ميبيند، وقتي به محضر قرآن وارد ميشود اين همه آدابي که در مورد آداب قرائت قرآن ذکر ميشود، همه مربوط به اين است که اين حقيقت يک حقيقت زنده است. وقتي انسان بايد در مقابل او درست بنشيند، وضو بگيرد و ادب را رعايت کند، اين مربوط به يک شيء بي روح نيست. بلکه مربوط به يک حقيقت حي است، اگر قرآن را انسان يک حقيقت حي ديد که حکيم است، امام (ره) اين تعبير را در آداب الصلاة دارند و در بعضي از نامههايشان ذکر کردند، که قرآن کريم هر اسمي که دارد عالمي از عوالم است. ما اسماء قرآن را فکر ميکنيم فقط صرف يک اسم است که قرآن عظيم است، قرآن مجيد است، قرآن حکيم است. هرکدام از اين اسماء يک عالمي از عوالم است که قرآن را از پنجره اين حقيقت نگاه کردن يک وادي عظيم ديگر است که هرکدام از اينها، تمام قرآن با آن اسم يک رنگي پيدا ميکند.
بعد ميفرمايند: اگر انسان قرآن را حيّ ديد، وقتي انسان با حي گفتگو ميکند، گفتگو با يک حقيقت زنده، حتماً جوابي که ميدهد جواب سؤال و نياز اين شخص است. يک موقع هست با شما صحبت ميکنم، شما صحبتي که در قبال سؤال من ميدهيد، اگر دو شخص حداقل حکمت را داشته باشند اين است که مرتبط با هم صحبت ميکنند. نميشود من در يک مورد و شما در مورد ديگر صحبت کنيد. شخص حکيم ساده عاقل مرتبط با هم صحبت ميکنند و محور حرفها مرتبط است. قرآن کريم وقتي در مقابل انسان قرار ميگيرد، آياتي از قرآن به گوش انسان ميرسد و انسان در محضر قرآن قرار ميگيرد، چه ترتيبي به سبکي که شروع کرده ميخواند، چه اتفاقي باز ميکند، چه به گوش او ميرسد، اگر انسان باور کرد اين حقيقت يک حقيقت حي است، يک حقيقت حکيم است. هرگونه ارتباطي که با اين برقرار ميکند، چه به گوش اين ميرسد، چه ميخواند، هرکدام از اينها پاسخ نيازهاي اوست. نه در کل قرآن فقط پاسخ نيازهاي او موجود هست، در هر زماني که او رجوع ميکند پاسخ نيازهاي اوست. مثل وقتي که در عالم پاسخ نياز من در يک سؤالي که دارم دم دستم آمده ولي من چشمم به اين باز نيست و نگاه نکردم، نديدن من باعث نبودن او نميشود. ظرفيت يعني استعداد، اما محقق است، جواب من محقق است منتهي من مثل يک کودکي ميمانم که از شنيدن اين الفاظ معنا را نفهمم. هرچند گويايي او در رتبه من هست، در حد من هست ولي بايد توجهام را جمع کنم. نه اينکه گويايي پاسخ من در رتبه پيغمبر اکرم است که پاسخ مرا بدهد، قرآن هدي للناس است. پاسخ مردم را ميدهد. منتهي راهش اين است که چه کنيم اين رابطه برقرار شود و اين پاسخ را درستتر بفهميم. يکي از راهها اين است که در بعضي پاسخها قرآن کريم بسيار شفاف و گويا اين پاسخ را ميدهد. اگر کسي به اين پاسخ اعتنا کرد و توجه کرد، او را گرفت و اخذ کرد و نگه داشت، آن موقع پاسخ بعدي شفاف ميشود. مثل اينکه کليد شفاف شدن پاسخها بعدي در عمل به آن پاسخ شفاف اولي است.
شريعتي: مثل جادهي پيچ در پيچ که هر پيچي را رد ميکني، آنوقت ميتواني ادامه مسير را ببيني.
حاج آقاي عابديني: نزديک به اين است. يا اتاقهاي تو در تو که لامپ هر اتاقي در اتاق قبلي است. يعني من کليد اين اتاق را بزنم روشن ميشود. لذا وقتي وارد اين اتاق شدند، نميشود من از اينجا بزنم همه اتاقها روشن شود. بايد قدم به قدم رفت. ميگويد: آنچه براي تو ضروري و لازم است روشن است. آنچه لازمه اين قدم تو است، روشن است. تا قدم برداري و مطابق آن عمل کني، قدم بعدي برايت روشن ميشود. اگر اين نگاه به قرآن براي ما با کسي که به امام متحد است، با اينکه او حيّ است و در مقام جواب من است، يعني اگر يک قرآني پخش ميشود از يک مأذنه يا تلويزيون و راديو، ميليونها نفر اين را گوش ميکنند اينگونه نيست که پاسخ کلي براي همه داشته باشد. اسماء الهي ببينيد چطور ظرفيت دارد. هرکسي به اسمي از اسماء الهي مثل الشافي وقتي متوسل ميشوند، براي هرکسي درمان دردي است. اينگونه نيست که اگر گفتي: الشافي، پس فقط درمان يک درد باشد. نه، آن ظرفيت اسم اينقدر سعه دارد، در عين اينکه با هر شخص پاسخ او را دارد، عين پاسخ او نشده که پاسخ ديگري نباشد. پاسخ اين هست اما اين پاسخ بودن او را دور نميکند که پاسخ ديگري هم باشد. اگر ميفرمايند: دواي هر دردي است. هدايت براي هر شخصي است.
شريعتي: شايد همين است که امام سجاد(ع) ميفرمايند: اگر مردمي که در شرق و غرب عالم هستند از بين بروند و قرآن با من باشد، احساس تنهايي نميکنم.
حاج آقاي عابديني: يعني انسان تجلي کلام است، در کلامش تجلي کرده است يعني خداي سبحان تمام آنچه را نياز داريم در اين کتاب براي ما قرار داده است. درست است قرآن کريم براي نياز مادي نيامده است. براي اين نيامده که نياز مادي مرا برطرف کند اما نياز مادي هم درونش است. براي هدايت آمده است. ميفرمايد: با اينکه براي تأمين نياز مادي من نيامده و هدايت است به مراتب وجود عالم اما در عين حال نياز مادي هم درونش است. يعني آن کسي که نياز مادي ميخواهد در اينجا هست. هر آيه مثل غذاهاي مختلف است که خاصيت و نفع براي انسان دارد که حتي اگر ما خبردار نميشويم هم اثرش در انسان هست. اما اگر کسي از قرآن مطلع باشد و مراتب او را بداند، خداي سبحان آثاري که از او به جا ميگذارد خيلي عظيمتر است. اين يک نگاه کلاني است که حضرت آيت الله بهجت ايجاد کردند که خداي سبحان غيبت را جبران کرده با اين سرّي که از اسرار شيعه است، اينها جدا شدني نيست «لم يفترقا». اگر اين باور در وجود انسان شکل بگيرد، هرگاه دلش براي ما تنگ ميشود و هرچقدر اشتياق به ارتباط با امام دارد به محضر قرآن بار پيدا ميکند. اگر انسان به محضر امام ميرسد، چطور ادب حضور با امام را رعايت ميکند، با همين شوق اگر به محضر قرآن رسيد همان حقيقت برايش محقق ميشود. يعني انسان وقتي به محضر امام ميرسد بي حال و بدون توجه و لميده است.
خدا مرحوم آيت الله شيخ محمد آملي از شاگردان مرحوم سيد علي آقا قاضي را رحمت کند. ايشان نقل کرده بودند که آقاي خرازي در کتاب «روزنههاي عالم غيب» که کتاب بسيار خوبي است، براي اينکه انسان را الهيتر بکند عالي است. در آنجا ذکر کرده که مرحوم شيخ محمد تقي آملي قرآن را تلاوت ميکردند و زير کرسي بودند، شايد آدم احساس کند که زير کرسي بودن بي احترامي تلقي نشود. بعد دارد که وقتي قرآن تمام شد به زيارت علي (ع) رفتند و مرحوم سيد علي آقاي قاضي را ديدند. آنجا ايشان فرمودند: کسي که قرآن ميخواند بايد ادب حضور و ارتباط با قرآن را رعايت کند. تازه ايشان اهل مراقبه بود اما با اين مراقبه معلوم ميشود بايد بيش از اين مراقب بود.
حضرت آيت الله حسن زاده ميفرمودند: خوب است جايي که جلب توجه نکند که انسان انگشت نما شود، قرآن را گاهي ايستاده رو به قبله بخوانيم. در حالت ايستاده قرآن را خواندن، احترام ويژه است و به همين نسبت اثرگذار است. مثل کسي که در مقابل امام قرار گرفته و ايستاده و با کمال ادب منتظر است ايشان اذن بدهد بنشيند، اگر ما قرآن را يک حقيقت حيّ و زنده ديديم، خيلي نگاه متفاوت ميشود. حتي قرآني که عربستان سعودي چاپ ميکند با قرآني که مثل مسجدي که مسجد ضرار باشد با مسجدي که «اسس علي التقوي» باشد، تفاوت ميکند در بهرهمندي، البته! يعني حتي اگر انسان قرآني که براي خواندن انتخاب ميکند قرآني باشد که با سرمايه پاکي چاپ شده است، با يک خط طاهر نوشته شده و آن طرفي که نوشته اهل ولايت بوده، حتي اينها تأثير دارد. نميگوييم: آن قرآن اثر ندارد. نه! اين قرآني که با اينها باشد تأثيرش بيشتر است. اينها زواياي جزئي است که از آن ظاهر تا آن باطن يک حقيقت کشيده شده است. گسسته نيست، يعني اگر اين قرآن ظاهري که در بين دو جلد براي ما نوشته شده، ديديم مثل امام که يک جسدي دارد، بدني دارد، يک روحي دارد، بدن امام خواصي دارد و ارتباط با بدن امام تأثيراتي دارد، نظام روحي امام تأثير دارد.
در کتاب بصائر الدرجات، چند باب را بر اين قرار داده و مضمون روايت اين است که خداي سبحان روح ما را از اعلي عليين خلق کرد و ابدان ما را از عليين و قلوب شيعيان ما را از مرتبه عليين خلق کرد و ابدان شيعيان ما را از مرتبه دون عليين، لذا چون ابدان ما از مرتبه عليين است و قلوب شيعيان ما از مرتبه عليين است، يعني اوج ما مرتبه ابدان آنهاست. در آنجا ميفرمايد: قلوب شيعيان ما به سمت ما مايل است، مشتاق ما هستند. اين بيتابي و اشتياق در فطرت ما قرار دارد. مثل رجوع فرع به اصل است، رجوع شيعيان به ما مثل رجوع فرع به اصل است که هر فرعي به اصلش رجوع ميکند. اينها چقدر زيباست که اگر نگاه ما به قرآن اينطور باشد، بعد ميفرمايد: آنچه در قرآن کريم آمده يا در مورد مؤمنين است، يا در مورد بهشت است، اينها مربوط به ماست، يا در مورد ظالمين است، در مورد اعمال شقاوت آميز است، ظلم است، اينها مربوط به دشمنان ماست. يعني شما در هرجايي که يا راه به سوي اينهاست، تمام اينها در مورد امام معصوم و دشمنانشان است. کيلد واژه قرآن ولايت ميشود. هرجاي قرآن رجوع کرديد حشر با ولي داريد، يا راه به سوي ولايت را ميخوانيد، چقدر قرآن اينطور زيبا ميشود. يعني يک انسي براي انسان ايجاد ميکند، يک شوقي ايجاد ميکند که انسان ديگر غيبت برايش برطرف شود. کسي که با اين نگاه ملکه شد، چون اوايل سخت است تا انسان بتواند براي خود اين را ملکه کند. اما اگر کم کم اينطور شد که هرگاه اشتياق داشت و سراغ قرآن رفت، تعبيري که بعضي از سرگذشتها براي امام نقل کردند روزي هشت بار قرآن ميخواندند.
در روايت دارد اگر کسي لااقل روزي ده آيه بخواند اهل جفا نيست. اگر روزي پنجاه آيه بخواند از مؤمنين محسوب ميشود. در روايت دارد که قرآن عهد خداي سبحان هست با مردم که اين روايت را اميرمؤمنان به محمد بن حنفيه ميفرمايد که اين عهد خداست. عهد خيلي کلمه زيبايي است. واژه عهد را يکي در مورد عهد الست داريم، «وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِن بَنِى آدَمَ مِن ظُهُورِهِمْ ذُرّيَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَى أَنفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبّكُمْ» (اعراف/172) اين را عهد الست ميگويند يعني آن ميثاقي که از ابتداي خلقت همه عالم با خدا بسته که خدا را رب عالم و هستي ميداند. «قَالُواْ بَلَى» اين ميثاق ربوبيت و عبوديت در مقابل عبوديت بنده، در قرآن کريم عهد خداست با بنده مؤمن، لذا اگر کسي دنبال راه نزديک به سوي خداست، قرآن کريم عهد خداست با بندگانش، نظام عبوديت و سلوک را به تمام آنچه لازم است در قرآن بيان کرده است. خدا امام را رحمت کند، در فصل چهارم آداب الصلاة بحث قرائت و آداب قرائت را بيان ميکند و محتواي قرآن را دسته بندي ميکند که قرآن چه چيزهايي دارد. حتماً دوستان اين را ببينند، درصدي را ميفهمند، کسي اهل مطالعه باشد، برايش قابل استفاده است. امام اين را براي عامتر نوشته است، براي خواص نوشتند و اين را براي عامتر نوشتند. با اين نگاهي که قرآن «عهد من الله» است، لذا ميفرمايد: خواندن قرآن با آن نگاه قبلي و رابطه امام ديدن و حي ديدن و از اين طرف عهد الهي ديدن، از طرف ديگر در روايت دارد سعي کنيد قرآن را بشنويد. چون آدم يک موقع ميخواند و اين خواندن انسان را گاهي شاغل ميکند، ميگويد: طوري باشد که خودتان بشنويد و اين توجه شما را جلب کند. لذا شنيدن قرآن يکي از آداب است و اين بحث مفصلي دارد. در آيات دارد وقتي قرآن تلاوت ميشود ساکت بنشينيد و گوش کنيد، يا بزرگان ميفرمودند: سعي کنيد گاهي قرآن را بشنويد. در بعضي از نقلها آمده که وقتي قرآن ميخوانيد، يکي از شاگردان که دستورالعمل ميخواست، گفته بود: وقتي قرآن ميخوانيد احساس کن من دارم براي شما ميخوانم. اين رفت و آمد گفت: خيلي نسبت به سابق کم شد. گفت: اگر اين بار خواستي بخواني توجه کن که پيغمبر اکرم دارد الآن اين قرآن کريم را براي تو ميخواند. اين رفت و بعد از مدتي که برگشت گفت: خيلي سنگينتر شده که آدم از زبان پيغمبر اين آيات را بشنود. گفت: اگر رفتي اين بار احساس کن که خداي سبحان دارد اين را به تو خطاب ميکند. بعد گفت: عظمت آن کسي که آن ندا را دارد خطاب ميکند، تعبيري که امام دارد ميفرمايد: شش هفت مورد اثر دارد در اينکه يک چيز عظيم باشد. يکي آن کسي که اين را ميگويد. يکي رسولي که اين را ميآورد. يکي ظرفي است که اين را ميگيرد، يکي زمان است و يکي محتواست. بعد ميفرمايد: قرآن همه اينها را به نحوه اعظم دارد و خداي سبحان ملقي وحي است و جبرائيل امين رسول خداي سبحان است و ظرف وجودي پيغمبر اکرم ظرف اخذ وحي است. محتوا، محتوايي است که کتاب توحيد است. هرچه ظرفش ليلة القدر است و خير من الف شهر است، لذا هرچقدر انسان به اينها بيشتر توجه کند، سعي کنيم وقتي قرآن را ميخوانيم، با توجه بخوانيم.
شريعتي: شايد خيلي اين سؤال را داشته باشند که ما روزي چند آيه ميخوانيم ولي آن اثري که بايد از قرآن نميگيريم. اين چه نکتهاي دارد؟
حاج آقاي عابديني: تعبير روايت هست که قرآن را بايد خواند تا عمل به آن شود. ما قرآن را ميخوانيم فقط براي ثوابش، اين خوب است اما حد اين محدود است. اما اگر کسي قرآن را خواند تا عمل کند، تعبير بزرگان اين است که پنجاه آيه از قرآن را بخوانيد، پنج آيه را توجه کنيد و يک آيه را سعي کنيد عمل کنيد. يعني اگر انسان قرآن ميخواند قصد کند فردا روزش را با عمل به اين آيه شروع کند. اگر اينطور شد کم کم خود را نشان ميدهد. دلهاي ما زنگار گرفته است. هرچقدر محبت دنيا براي انسان بيشتر ميشود آينه وجود ما بيشتر زنگار ميگيرد. هرچقدر تعلقات ما يک ذره، يک قدم کم شود، همين يک ذره کم کردن يک جلوه و جلا به اين آينه دادن است. يعني اين جلا دادن به اين آينه باعث ميشود فهم ايجاد شود و سنخيت ميخواهد. اينطور نيست که قرآن کريم بر هر نامحرمي جلوه خودش را باز کند. همين مقداري که انسان علاقه به قرائت پيدا کرد، اين خود يک جلوه قرآن است. يک نحوه محرميت است. اما اين آغاز محرميت و آغاز رابطه است. اگر انسان بخواهد به همين قانع باشد، آن رابطه محقق نميشود لذا انسان سعي کند که خودش را مخاطب قرآن ببيند. اميرالمؤمنين ميفرمايد: وقتي اهل تقوا گوش ميکنند و آياتي که در آنها جهنم و آنچه وعيد به جهنم است، نالههاي جهنم را در گوشهايشان احساس ميکنند و صداي آتش جهنم در گوش اينها ميپيچد. اين با تصنع امکان پذير است که انسان ابتدا تصور مسأله را بکند که جهنمي در کار هست و واقعيت دارد. آتش سوزاني است و طبق به طبق اين آتش در هم زبانه ميکشد آنوقت پرهيزش از آن چيزي که در قرآن آمده و وعده جهنم داده برايش امکان پذيرتر ميشود. همين مقدار که تأثير گذاشت براي مرتبه بعدي آماده ميشود. در قبالش نعمتها، انسان ببيند وعدههايي که داده شده، در مورد زيد بن حارثه آمد که پيغمبر فرمود: علامت يقين چيست؟ گفت: اهل جهنم و اهل بهشت را همين الآن ميبينم و صداي جهنميها را همين الآن ميشنوم و سرور بهشتيها را همين الآن ميبينم. لذا خود قرآن حقيقتش بهشت است. بعضي بزرگان فرمودند: حقيقت قرآن بهشت است، چون قرآن جدا نيست و يک حقيقت مرتبط است. اين حقيقت مرتبط اگر انسان در مراتب اين بهشت جلو رفت، بعد ميبيند همين قرآن آنچه را که ميخواست و وعده داده شده بود، مراتب بهشت هم به مراتب قرآن هست.
شريعتي: انشاءالله به برکت اين نکاتي که فرمودند: انس ما با قرآن بيشتر شود و خداوند متعال کمک کند گرد غربت را از ساحت کلام خودش بردارد و دلهاي ما را به نور قرآن جلا ببخشد. امروز اولين روزي است که دور جديد ختم قرآن را آغاز خواهيم کرد. انشاءالله به برکت نبي مکرم اسلام که ماه شعبان ماه ايشان است، عنايت کنند و مدد کنند هميشه زير سايه قرآن کريم باشيم و خداوند به همه ما توفيق بدهد که بتوانيم اين دور هم قرآن کريم را ختم کنيم و عامل به قرآن باشيم. جناب آقاي مهدي فروغي قاري محترم آيات امروز را تلاوت خواهند کرد.
«اَللهُمَّ بِالحَقِّ أَنزَلتَهُ وَ بِالحَقِّ نَزَل اَللهُمَّ عَظِّم رَغبَتي فيه وَ اجعَلهُ نُوراً لِبَصَري وَ شِفاءً لِصَدري وَ ذَهاباً لِهَمّي وَ غَمّي و حُزني اَللهُمَّ زَيِّن بِهِ لِساني وَ جَمِّل بِه وَجهي وَ قَوِّ بِهِ جَسَدي و ثَقِّل بِهِ وَ ارزُقني تِلاوتَهُ عَلي طاعَتِکَ آناءَ اللَّيلِ وَ أَطرافَ النَّهارِ وَ حشُرني مَعَ النَّبِيِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الأَخيار»
حاج آقاي عابديني: امام(ره) يک بياني دارند در کتاب آداب الصلاة که خيلي زيباست. ميفرمايند: قرآن آمده تا دنيا را آخرتي بکند. يعني با اين مضاميني که در دعاي ورود به قرآن بود، دنيا با اين نگاه، همه دنيا با اين نگاه دنيا را آخرتي ميکند و لذا انسان با اين نگاه در آخرت زندگي ميکند. تفاوت دنيا و آخرت اين است که نسبت دنيا به ملکوت مثل يک انگشتر در بيابانهاست. کسي که با اين منظر و اين نگاهي که در دعاي ابتدا وارد شد، اگر در دنيا اينطور زندگي کند يعني بدنش هم از منظر اين دعا الهي شود، آنوقت ورودش و زندگياش در حقيقتي است که مثل ملکوت عالم اينقدر وسعت دارد و ديگر براي اين ضيغي مطرح نميشود. تمام ضيغها مربوط به حد بدن انسان است که گسسته باشد، لذا فرعون وقتي سحره ايمان ميآورند، تهديدشان ميکند، ميگويند: تو فقط ميتواني به بدن ما ضرر بزني و در آخرت زندگي ميکنند.
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ، الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ، الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ، مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ، إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعِينُ، اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ، صِراطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَ لَا الضَّالِّينَ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ،«1» الم،«2» ذلِكَ الْكِتابُ لا رَيْبَ فِيهِ هُدىً لِلْمُتَّقِينَ، «3» الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ«4» وَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِما أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ وَ بِالْآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ «5» أُولئِكَ عَلى هُدىً مِنْ رَبِّهِمْ وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ «6» إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا سَواءٌ عَلَيْهِمْ أَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لا يُؤْمِنُونَ «7» خَتَمَ اللَّهُ عَلى قُلُوبِهِمْ وَ عَلى سَمْعِهِمْ وَ عَلى أَبْصارِهِمْ غِشاوَةٌ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظِيمٌ «8» وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ بِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَ ما هُمْ بِمُؤْمِنِينَ «9» يُخادِعُونَ اللَّهَ وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ ما يَخْدَعُونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ وَ ما يَشْعُرُونَ«10» فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَهُمُ اللَّهُ مَرَضاً وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ بِما كانُوا يَكْذِبُونَ «11» وَ إِذا قِيلَ لَهُمْ لا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ قالُوا إِنَّما نَحْنُ مُصْلِحُونَ «12» أَلا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَ لكِنْ لا يَشْعُرُونَ «13» وَ إِذا قِيلَ لَهُمْ آمِنُوا كَما آمَنَ النَّاسُ قالُوا أَ نُؤْمِنُ كَما آمَنَ السُّفَهاءُ أَلا إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهاءُ وَ لكِنْ لا يَعْلَمُونَ «14» وَ إِذا لَقُوا الَّذِينَ آمَنُوا قالُوا آمَنَّا وَ إِذا خَلَوْا إِلى شَياطِينِهِمْ قالُوا إِنَّا مَعَكُمْ إِنَّما نَحْنُ مُسْتَهْزِؤُنَ «15» اللَّهُ يَسْتَهْزِئُ بِهِمْ وَ يَمُدُّهُمْ فِي طُغْيانِهِمْ يَعْمَهُونَ «16» أُولئِكَ الَّذِينَ اشْتَرَوُا الضَّلالَةَ بِالْهُدى فَما رَبِحَتْ تِجارَتُهُمْ وَ ما كانُوا مُهْتَدِينَ
ترجمه آيات: به نام خداوند بخشندهى مهربان. سپاس و ستايش مخصوص خداوندى است كه پروردگار جهانيان است. (خدايى كه) بخشنده و مهربان است. (خدايى كه) مالك روز جزاست. (خدايا) تنها ترا مىپرستيم و تنها از تو يارى مىجوئيم. (خداوندا!) ما را به راه راست هدايت فرما. (خداوندا! ما را به) راه كسانى كه آنها را مشمول نعمت خود ساختى، (هدايت كن) نه غضب شدگان و نه گمراهان!
به نام خداوند بخشندهى مهربان. الف لام ميم. آن كتاب (با عظمت كه) در (حقّانيت) آن هيچ ترديدى راه ندارد، راهنماى پرهيزگاران است. (متّقين) كسانى هستند كه به غيب ايمان دارند و نماز را به پاى مىدارند و از آنچه به آنان روزى دادهايم، انفاق مىكنند. و آنان به آنچه بر تو نازل شده و آنچه پيش از تو (بر پيامبران) نازل گريده، ايمان دارند و هم آنان به آخرت (نيز) يقين دارند. تنها آنان از جانب پروردگارشان بر هدايتند و آنان همان رستگاران هستند. همانا كسانى كه كفر ورزيدهاند، براى آنها يكسان است كه هشدارشان دهى يا هشدارشان ندهى. آنها ايمان نخواهند آورد. خداوند بر دلها و برگوش آنان مهر زده و بر چشمانشان پردهاى است و براى آنان عذابى بزرگ است. و از مردم كسانى هستند كه مىگويند: به خدا و روز قيامت ايمان آوردهايم. (منافقان به پندار خود) به خداوند و مؤمنان نيرنگ مىزنند در حالى كه جز خودشان را فريب نمىدهند، امّا نمىفهمند! در دلهاى منافقان، بيمارى است پس خداوند بيمارى آنان را بيافزايد. و براى ايشان عذابى دردناك است، به سزاى آنكه (در اظهار ايمان) دروغ مىگويند. هرگاه به آنان (منافقان) گفته شود در زمين فساد نكنيد، مىگويند: همانا ما اصلاحگريم. آگاه باشيد! همانا آنان خود اهل فسادند، ولى نمىفهمند. وچون به آنان گفته شود، شما نيز همانگونه كه (ساير) مردم ايمان آوردهاند ايمان آوريد، (آنها با تكبّر وغرور) گويند: آيا ما نيز همانند سادهانديشان و سبك مغزان، ايمان بياوريم؟! آگاه باشيد! آنان خود بىخردند، ولى نمىدانند. وچون با اهل ايمان ملاقات كنند گويند: ما (نيز همانند شما) ايمان آوردهايم. ولى هرگاه با (همفكران) شيطان صفت خود خلوت كنند، مىگويند: ما با شما هستيم، ما فقط (اهل ايمان را) مسخره مىكنيم. خداوند آنان را به استهزا مىگيرد و آنان را در طغيانشان مهلت مىدهد تا سرگردان شوند. آنان كسانى هستند كه به بهاى (از دستدادن) هدايت، خريدار ضلالت و گمراهى شدند. امّا اين داد وستد، سودشان نبخشيد و در شمارِ هدايت يافتگان در نيامدند. (ويا به اهداف خودنرسيدند.)
شريعتي: اگر نکتهاي هست بفرماييد.
حاج آقاي عابديني: يک نکته اينکه محبت به قرآن در ادراک و فهم و حفظ قرآن تأثير دارد. کساني که دنبال اين هستند که فهم بيشتر از قرآن داشته باشند، يا حفظ قرآن داشته باشند محبت به قرآن است. هرچقدر با محبت باشيم و آداب محبت را رعايت کنيم، همين مقدار که شروع کند با همين تصنعي کم کم حقيقي ميشود. با محبت ادب ظاهري را شروع کند منتهي با اين نگاه که ميخواهد اين حقيقي شود. نکته دوم اين هست که راه ادراک قرآن از راه خدمت به قرآن است. خدمت کردن به قرآن هرچيزي است که در راه خدمت به قرآن ميشود، يعني اگر انسان بتواند محفل قرآني تشکيل بدهد، جلسات قرآني تشکيل دهد و محبوبيت در دلها ايجاد کند، قرآني چاپ کند که ارزانتر به دست ديگران برسد، اينکه شخص رفتارش را طوري بکند که يک آيه قرآن بشود و هروقت ديگران ميبينند احساس کنند قرآن چقدر لطيف است که اين شخص اينقدر لطيف بار آمده است. خدمت به قرآن به طوري که محبوبيت و شوق براي ديگران ايجاد کند راه ديگري است براي رسيدن به قرآن و رسيدن به مدارج قرآن. سعي کنند آيات را به صورت ترتيبي بخوانند. چون هر آيه از قرآن اثر ويژه دارد اين ترتيبي خواندن را از دست ندهند در کنار سورههايي که در طي شبانه روز ميخوانند، مثلاً ياسين، واقعه و يا هر سورهي ديگر.
شريعتي: در اين دوره تصميم گرفتيم از اصحاب حضرت رسول صحبت کنيم. در دوره قبل ختم قرآن کريم در علما و بزرگان صحبت کرديم. در اين هفته از اصحاب پيامبر خواهيم شنيد. دعا بفرماييد و آمين بگوييم.
حاج آقاي عابديني: انشاءالله خداي سبحان ما را اهل قرآن قرار بدهد و فهم به قرآن و عمل به قرآن را به ما عطا کند.
شريعتي: السلام عليک يا رسول الله…
اولین کسی باشید که برای “سمت خدا | جايگاه و عظمت قرآن کريم” دیدگاه میگذارید;