بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: بحث نشر رایت؛ اهتزاز رایت و پرچم پیامبر به هنگام خروج حضرت مهدی (علیهما السلام) تابلوی قیام است و در جنگ بدر برای غلبه تنزیل و در جمل برای غلبه تاویل و در ظهور برای غلبه حقیقت قرآن
موضوع فرعی: رایت پیامبر از جبریل در جنگ بدر برای غلبه تنزیل آمد و با امام علی در جمل برای غلبه تاویل و با امام مهدی در ظهور برای غلبه حقیقت قرآن است.
در بحث رایت بودیم. عنوان بحث نشر رایت به عنوان علامت ظهور بود.
بحث این بود که آیا رایت با توجه به روایات بحثی مادی است یا یک حقیقت غیر مادی است. از قرائنی که جلسه گذشته خدمت دوستان بیان شد، طبق آنچه در روایات آمده است، رایت نمیتوانست یک امر مادی فقط باشد. پس تا عالم ماده ممکن است کشیده شده باشد، اما یک امر مادی تنها نیست. اگر معلوم بشود چه حقیقتی است، چه کاری از ما جهت تحقق رایت امکان پذیر است که اگر آن معلوم شد، دست ما یک ذره باز تر است. نسبت به رایت کمتر گفتگو شده است. من هم تحقیق جدی و فراوان نداشتم، اما همین مقداری که جستجو و تفحص کردیم، بحث را همانطور که جلسه گذشته عرض کردیم، در چندجا بحث رایت بهش خیلی عنایت شده است.
-در جریان جنگ صفین که درخواست کرده بودند، حقیقت مادی اش را دیده بودند یا معنوی؟ کدامش را درخواست کردند؟
ظاهرا آثاری معنوی در آن امر مادی دیدند. تزلزل در دشمن را. در مورد رایت گفتگو شده بود. مثلا در جنگ خیبر، عنوان رایت که میدهم دست کسی که کرار غیر فرار است. یحب الله و رسوله و یحبه الله و رسوله، مردم بین این دو تمایزی نمیدیدند. قرائنی که اقامه میشود که این رایت در جنگ های دیگر برافراشته نشد. در هر جنگی رایت بود. حتی در جنگ صفین و جنگ نهروان رایت بوده است. اما آن رایتی که مقصود اینها بوده است، آن را گفتند لف است و نشر نمیشود. لف یعنی پیچیده. حتی در جنگ های پیغمبر این دارد که در جنگ بدر این رایت منشور بود و در جنگ های دیگر این رایت منشور نبود. جزء لوازم نبوت که بعد از نبوت به امیر المومنین علیه السلام به عنوان تراث منتقل شده است، شمشیر رسول خدا، عبای رسول خدا، عمامه رسول خدا، از جمله رایت رسول خداست که این رگه این را پیدا کردن در جاهای مختلف که جزء لوازم نبوت و علوم نبوت است که منتقل میشود. شمشیر رسول خدا فقط یک نگاه عادی نبود. وقتی میگویند در زمان رسول خدا این شمشیر از غلافش در می اید. این شمشیر مسلول میشود. یکی از علائم ظهور سل السیف است. شمشیر از غلاف در آمدن است. این از غلاف درآمدن فقط یک امر مادی نیست.
-در جریان جنگ خیبر که رایت را دست کسی میدهم… غیر از قبلی است؟ بله.
آن رایت فقط در جنگ بدر بوده و خصوصیاتی که برای جنگ بدر ذکر میشود عجیب است. تعداد مسلمانان کم بوده. اولین جنگ حضرت بوده. جنگ جمل هم اولین جنگ حضرت امیر بوده. در زمان ظهور هم در اول کار به ظهور میرسد. به دنبال این پرچم زلزلت اقدام اهل بصره. یا آن رایت که همراهش ملائکه مردفین نازل شدند. پرچم توسط جبرئیل نازل شد.
آن رایت خاص در سه جا بوده است.
در جنگ ذات سلاسل پیامبر رایت را داد دست ابوبکر ولی رایت با او همراهی نکرد. دست بعدی و بعدی هم همینطور. وقتی دادند دست امیر المومنین امکنه. خیلی تعبیرات تعبیرات عجیبی است. کان یک موجود حی و زنده ای است که یک پرچم به عنوان پرچم عادی نیست. عمودش من عمد الجنة. خودش من ورق الجنة. تعبیرات روایات زیباست. از پارچه نیست. سائر دارد. سیر دهنده دارد. حرکت دهنده اش عجیب است. وقتی این رایت برافراشته میشود، جبرئیل عن یمینه، میکائیل عن یساره. یعنی این رایت رایتی است که میکائیل و جبرائیل را در کنار خودش دارد. لذا میفرماید نزل در جنگ بدر همراه جبرئیل. اینها همه مضمون روایات است. این رایتی که زمان ظهور می آید با اینکه جزء تراث حضرات معصومین است، از یکی به دیگری منتقل میشود لفا، این رایت که در زمان ظهور نشر میشود و به اهتزاز در می آید، آیا این مخبو عنده. آیا این نزد حضرت بوده یا یوتی به. برایش آورده میشود؟ میفرمایند یوتی به. با اینکه نزد حضرت هست. نسلا بعد نسل. معلوم میشود که لف و نشر این رایت هم نزول میخواهد. ملفوفا نزد حضرات هست. اما نشرش یک نحوه نزولی است. این رایت چه حقیقتی است که اینقدر خصوصیات دارد. ملفوف باید باشد و در هر جایی نباشد. در سه جای مهم، جنگ بدر، جنگ جمل، اولی جنگ بر سر تنزیل بود، جمل آغاز جنگ بر سر تاویل قرآن بود و در جریان ظهور که جنگ بر حاکمیت دین توحید است. حاکمیت مطلقه، این سه جا این رایت به اهتزاز در می آید. خود رایت مادی نیست. بعد میفرماید کتاب منشور است در بعضی نقل ها. از امام کاظم علیه السلام است. معلوم میشود که پس رایت فقط یک پرچم نیست. کتاب منشور است که این کتاب منشور وقتی حرکت میکند….
اگر خصوصیات رایت را نگاه بکنیم، میبینیم که چقدر عجائب در این چند روایت ذکر شده است.
-مومنین زمینه سازی کردند در آن دو مورد تا نشر بشود؟
مومنین این کار را کردند یا خدای سبحان این شرایط را ایجاد کرد که محقق بشود. اصل این است که در این سه موطن رایت به اهتزاز در آمده است. معلوم میشود که در این سه مقطع رایت نقش ویژه داشته است. این سه مقطع نشر رایت توسط جبرئیل است. سه شخص این رایت را به دست گرفتند و به اهتزاز در آوردند. پیغمبر اکرم در جنگ بدر، امیر المومنین در جنگ جمل، امام زمان در زمان ظهور.
در بقیه این دوره این رایت ملفوف است. منشور نیست. وقتی هم منشور است، این رایت کتاب منشور است. نه یک پرچم منشور. تعبیر کتاب منشور است. پس منشور بودن هم…
اگر انسان بخواهد این قرائن را با هم جمع بکند. نگاه بکند که جبرائیل عن یمینه و میکائیل عن یساره، نازل شدنش هم توسط جبرئیل است، من ورق الجنة است.
نحوه لفش، نحوه ظهورش، عنوان های مختلفی که میشود ازش… جنس و حقیقتش که امام باقر به ابی حمزه میگوید ٍ قُلْتُ وَ مَا رَايَةُ رَسُولِ اللَّهِ ص قَالَ عَمُودُهَا مِنْ عُمُدِ عَرْشِ اللَّهِ وَ رَحْمَتِهِ
از عمد عرش، نه جنت.
وَ سَائِرُهَا مِنْ نَصْرِ اللَّه
در جای دیگر دارد که یسیر الرعب خدامها شهرا و خلفها شهرا و از راست و چپ هم همینطور.
یک ماه جلوتر و یک ماه عقبتر و … وقتی این حرکت میکند رعب ایجاد میکند. چه حقیقتی است که وقتی رایت به اهتزاز در می آید، من فی الشرق و الغرب من اهل الباطل یلعنها. رایت در موطن جنگ مقابله اش با کسی است که روبرویش قرار میگیرد. چه تاثیری در وجود آنها دارد که با آن ملاعنه دارن دو درگیرند.
از تمام مباحثی که خود رایت وقتی به اهتزاز در می آید تزلزل در اهل باطل و رعب و لعن به دنبالش می آید و خود اینکه در سه جنگ بوده است، بعد میفرماید مستور نبودن نزد حضرات، یک بحثی که تنظیر بین لف و نشر رایت را میشود لحاظ کرد… ما در نزول قرآن یک نزول دفعی داریم و یک نزول تدریجی. نزول دفعی قرآن که محقق میشود، با اینکه دفعة بر وجود مبارک پیامبر اکرم محقق شده، اما در نزول تدریجی حامل قرآن کیست؟ جبرئیل امین است که لحظه به لحظه، آیه به آیه که نازل میشود توسط ملک وحی که جبرئیل است بر پیامبر اکرم نازل میشده. در رایت لف داریم ونشر. لف و نشر تطابقی دارد با نزول دفعی که نزول یک پاچه قرآن است و نزول تدریجی که نزول تدریجی نزول تفصیل است. نزول در وقایع مختلف است. مثل نشر رایت میماند. در جنگ بدر دارد که این رایت بر سر تنزیل قرآن برافراشته شده است. در جنگ جمل داردکه این رایت بر سر تاویل قرآن برافراشته شده است. در زمان امام زمان دارد که حقیقت قرآن در روز قیامت حضرت به ظهور می آید. تا به حال بکر بوده است. قرآن به سخن می آید. به حرف می آید. قرآن خودش را آشکار میکند. عقول به مرتبه ای از رشد میرسند که میابند.
این سه موضع لف به نشر در رایت. نزول دفعی و تدریجی در قرآن کریم که سه موطن تنزیل قرآن(تفصیل قرآن)، تاویل قرآن، حقیقت قرآن کهدر زمان ظهور محقق میشود. اینها را به قاطعیت نمیشود گفت.
زمان امیر المومنین بسط این حقیقت بود. کسانی که قرآن را بظاهره میپذیرند. اما مصداقش را نمیپذیرند. جنگ بر سر مصداق قرآن بود. اما در زمان ظهور امر عظیم تر از این میشود. درونی تر از این میشود. حقیقت قرآن ظاهر میشود.
یعنی امام زمان تجلی اش و حقیقتش آشکار میشود. در زمان امیرمومنان حقیقت قرآن آشکار نشد.
اینها را نمیشود با قاطعیت یقینی گفت. چون صریح در روایات اینگونه نیست. اما به عنوان حقایقی که تلمیح در روایات به اینهاست، جمع بین روایات، قرائن روایات بر اینها دلالت دارد میشود گفت. به عنوان یک نگاه اجتهادی در جمع بین روایات میشود اینها را کنار هم قرار داد. این را به این صراحت از کجای روایات میشود در آورد؟ به این صراحت نیست. اینکه جنگ بر سر تنزیل بوده در زمان پیامبر و بر سر تاویل بوده در زمان امیر المومنین، نشر رایت در سه موطن بوده. در بقیه مواقع لف است، این پرچم کتاب منشور است، جنسش مادی نیست، از ورق جنت است، اینها در روایات هست. در کنار هم قرینه میشوند که هر کدام دیگری را معنا بکنند. اگر بخواهیم یک نتیجه کلی بگیریم تا بازتر بکنیم، معلوم میشود که حقیقت رایت یک حقیقت دینی است که ارایه شد در زمان پیامبر که در جنگ بدر به تحقق واقعیتش نزدیک شد که تثبیت بشود و در زمان امیر المومنین به تاویلش نزدیک شد و در زمان ظهور به تحققش نزدیک میشود. منتها این حقیقت ممکن است به عنوان رایت وقتی مطرح میشود، یعنی شعار کلان و کلی که وقتی به او نگاه میشودهمه اینها درش هست. یک موقع به عنوان قرآن به این نگاه میشود، حقایق وجودیه وقتی در نگاه عمیق باطنی میروند، یک حقیقتند. در نظام ظاهری هر کدام بیانی دارند. حقیقتی را نشان میدهد. یک کاری ازشان می آید. قرآن یک عنوان است و رایت یک عنوان است. وجودا قرآن رایت میشود. اما اینکه وجودا شد قرآن، آیا بگوییم قرآن کفایت میکند؟ نه. در مقام ظهو ررایت است. رایت بودن غیر از قرآن بودن است. در مقام حقیقت یک حقیقت واحده است. عمق آنها به یک جا میرسد. میشود وجود رسول گرامی اسلام، وجود امیر مومنان، وجود امام زمان، وجود قرآن کریم است، وجود رایت است. اما هر کدام یک ظهوری هستند. در عین اینکه رایت یک پرچم است، که پرچم آن نماد است ،اگر در این سه موطن به عنوان پرچم و نماد ازش نام برده میشود، یعنی قرآن ظهور نمادی هم دارد که میشود رایت. ظهور جمعی اش قرآن است. ظهور عینی اش میشود پیغمبر اکرم. امام زمان. امیر المومنین. این سه موطن ظهور است.
اگر بقیه حضرات هم هستند تحت تابعیت امیر مومنان همان ظهور تاویلی را دارند تا میرسد به زمان امام زمان که ظهور تاویلی تبدیل میشود به ظهور حقیقت. پرچم دار ظهو رتاویلی امیر مومنان است. بقیه حضرات معصومین تحت همان پرچمند. رایت ملفوف است.
-اثر لف چیست؟
هست. برداشته نشده است. عمومیت استفاده نیست. اینکه هست ولی ملفوف است، مثل نزول دفعی قرآن اثرش چیست؟ تفاوتش با نزول تدریجی چیست؟ در نزول تدریجی امکان ارتباط همگانی پیش می آید. در نزول دفعی جان خواص با آن ارتباطدارد. غیبت صغری داریم و غیبت کبری. در غیبت صغری خواص اهل ولایت ارتباط داشتند. چون غیبت صغری است. اما در دوره غیبت کبری، ارتباط به معنای این رابطه، به این معنا که اظهار بشود نیست. مقطوع است. ملفوفش هم آثار دارد. ملفوفش برای کسانی که دقت و خواص بودن را دارند اثر در وجود آنها دارد. به مقدار ارتباط و شناخت امام معصوم و ارتباط با او برای آنها منشور است. نه منشور عمومی. اگر میفرمایند در این سه موطن منشور شد، عمومیت پیدا میکند. پس ملفوف بودن و منشور شدنش مثل محکم و متشابه بودن میشود گاهی.
-رعب و تزلزل…
در زمان ملفوف بودن این آثار را ندارد. وقتی منشور میشود این آثار را دارد. وقتی به اهتزاز در می آید این اثار را دارد. اهتزاز یعنی همه ببینند و با او ارتباط برقرار بکنند. جبرئیل و میکائیل ظاهر میشوند همراه این. یعنی آنجا حقیقت غیبیه عالم مرتبه ای از ظهور بالاتر از قبل را پیدا میکند. یا او تنزل پیدا میکند و ظهور بالاتری میشود، یا مردم بالا میروند و ادراک میکنند.
آیا نشر رایت دفعی است یا تدریجی است، جا دارد مثل خود ظهور امام زمان عج و غیبت حضرت که غیبت صغری و کبری داشت، در جانب ظهور هم حضرت آیت الله حسن زاده میفرمودند که ظهور هم ظهور صغری و کبری داریم. ظهور هم یک دفعه نیست. مراتبی از ظهور، مراتبی از نشر رایت، مرتبه به مرتبه محقق میشود. آماده بودن و منتظر بودن یعنی شناخت این رایت و برافراشتن این رایت. بر افراشتن این رایت و علنی کردن این اگر به این نکته رسید انسان، میفهمد که در زمان قبل از ظهور آمده سازی نشر رایت… نظیرش مثل جریان تابوت برای بنی اسرائیل که نازل شد. تعبیر که درش سکینه بود آرامش قلب بود. به علت ناشکری مدتی برداشته شد. وقتی طالوت نصب شد، آیه ای که برایش آمد تا حقانیتش را ثابت بکند، نزول تابوت بود. کی نازل کرد؟ جبرئیل. این تابوت را تحمله الملائکة. این از دست دادن همان لف شدن این است. دوباره آمدنش و در جلو لشگر قرار گرفتنش نشر آن بود. این تابوت که خدا برای طالوت نازل کرد، تعبیر روایت این است که صورت ملکی که آن را حرکت میدهد، صورت انسانی است. ببینید چقدر تعبیرات بلند و زیباست. ملائکه ای که او را حمل میکنند، صورتشان صورت انسانی است. آن حقیقتی که سکینه که یکی از مقامات انسانی است نازل میکند و همراه است، روح ایمانی است که این روح ایمان مرتبه سکینه را نازل میکرده که وقتی این تابوت حرکت میکرد، روح ایمان در این رتبه بر همه نازل میشد. این را مرحوم علامه میفرمایند.
چنانچه وقتی رایت آمد در جنگ بدر، برخی نقل ها این است که
وقتی قریش در شک در جنگ با پیغمبر بودند، وقتی دیدند که لشگر پیامبر خیلی کم است، شیر شدند که اینها یک لقمه ما هستند. شیطان به شکل سرادقة بن مالک، در روایات زیاد آمده است، در قرآن تعبیرش آمده است، دارد که شیطان گفت من از همسایگان شما هستم. پرچم جنگ بدر را بدهید دست من. رایت را گرفت. پس کفار رایتی دارند. نماد ظاهری هم ممکن است داشته باشد. اما شیطان میشود حاملش. تمام آن شعارها و حقایق و گفتمان و فکر و تفکری که دارند، شیطان میشود حاملش.
وَ جَاءَ إِبْلِيسُ إِلَى قُرَيْشٍ فِي صُورَةِ سُرَاقَةَ بْنِ مَالِكٍ فَقَالَ لَهُمْ أَنَا جَارُكُمْ ادْفَعُوا إِلَيَ رَايَتَكُمْ، فَدَفَعُوهَا إِلَيْهِ- وَ جَاءَبِشَيَاطِينِهِ يَهُولُ بِهِمْ عَلَى أَصْحَابِ رَسُولِ اللَّهِ وَ يُخَيِّلُ إِلَيْهِمْ وَ يُفْزِعُهُمْ-
میخواست هجمه ای به اسلام بکند که ریشه کن بکند. در خیال مسلمانان ورود کرد که آنها را بترساند. عظمتی که شیطان ایجاد کرد مثل سحره فرعون که یتخیل انها تسعی. تخیل حرکت بود. یعنی در ذهن ها تصرف کردند. در ذهن مومنین تصرف کردند که یهول بهم. و بترسانند. رایت شیطان تصرف در خیال میکند.
وَ أَقْبَلَتْ قُرَيْشٌ يَقْدُمُهَا إِبْلِيسُ مَعَهُ الرَّايَةُ فَنَظَرَ إِلَيْهِ رَسُولُ اللَّهِ ص، فَقَالَ غُضُّوا أَبْصَارَكُمْ
به مومنین گفت چشمانتان را ببندید. تخیل و حرکت در خیال از راه نگاه امکان پذیر بود. اینها از دقائق است.
وَ عَضُّوا عَلَى النَّوَاجِذِ-
دندانها را بر هم فشار بدهید که از حالت لرزش و … خارج بشود. شیطان در جان شما نمیتواند تصرف بکند. ولی در چشم شما میتواند تصرف بکند. شیطان میتوانست زیاد نشان بدهد تا اینها بترسند.
وَ لَا تَسُلُّوا سَيْفاً حَتَّى آذَنَ لَكُمْ-
شیطان میخواست اینها زودتر شروع بکنند بعد که ترسیدند، از پا در بیاید.
شمشیر در نیاوردن خیلی موثر بوده. آماده باشند ولی شمشیر را در نیاورند.
ثُمَّ رَفَعَ يَدَهُ إِلَى السَّمَاءِ وَ قَالَ «يَا رَبِّ إِنْ تَهْلِكْ هَذِهِ الْعِصَابَةُ لَمْ تُعْبَدْ-
موحدین همین ها هستند.
وَ إِنْ شِئْتَ أَنْ لَا تُعْبَدَ لَا تُعْبَدُ» ثُمَّ أَصَابَهُ الْغَشْيُ
یک خلصه ای برای پیامبر ایجاد شد. بعضی اینطور میگویند که غش میکند. می افتد. نه. جذب به باطن عالم است. مثل جریان امام حسین. ما باور نمیکنیم که در بیداری دیده باشند. باید بگویند در خواب دیدند. مثل حدیثی که امام باقر ع که از دنیا رفت، کسی گفت کسی از دنیا رفت که وقتی بی واسطه نقل میکرد از پیامبر اکرم، کسی از او سند نمیخواست. بعد امام صادق علیه السلام کمی مکث کردند. بعد فرمودند قال الله. بی واسطه از خدا نقل کرد. تا جواب این را بدهد.
یا جای دیگری دارد که دیشب پدرم را دیدم. راوی گفت از دنیا رفته اند. سه بار طرف سوال کرد. حضرت فرمودند در خواب دیدم. چون نمیتواند تحمل بکند این رویت را. ما در رعیت دیده ایم که ارتباط داشته اند. جهان ما جهان ماده است. همان را باور داریم که حد خودمان است.
امام باقر فرمود مورچه فکر میکند ان لله زبانیتین. آنی که ما از خدا یا از حقایق تصور داریم مخلوق ماست. مردود الیکم.
فَسُرِيَ عَنْهُ- وَ هُوَ يَسْلُتُ الْعَرَقَ عَنْ وَجْهِهِ
حالتی برایش ایجاد شد که عرق زیادی از صورت حضرت جاری بود
وَ يَقُولُ: هَذَا جَبْرَئِيلُ قَدْ أَتَاكُمْ فِي أَلْفٍ مِنَ الْمَلائِكَةِ مُرْدِفِينَ
در مقابل رایتی که شیطان الم کرده بود و شیاطین را آورده بود، میخواست غلبه بر اسلام بکند. میخواست حقیقت اسلام را از زمین بردارد.
قَالَ فَنَظَرْنَا فَإِذَا بِسَحَابَةٍ سَوْدَاءَ- فِيهَا بَرْقٌ لَائِحٌ قَدْ وَقَعَتْ عَلَى عَسْكَرِ رَسُولِ اللَّهِ وَ قَائِلٌ يَقُولُ أَقْدِمْ حَيْزُومُ أَقْدِمْ حَيْزُومُ!
لشگر آسمانی را حرکت میداد. تعبیر جبرئیل بود که این را میگفت.
وَ سَمِعْنَا قَعْقَعَةَ السِّلَاحِ مِنَ الْجَوِّ-
صدای شمشیر را میشنیدیم از آسمان. با شیاطین داشتند میجنگیدند. از بیرونی ها کسی کشته نمیشد.
وَ نَظَرَ إِبْلِيسُ إِلَى جَبْرَئِيلَ فَتَرَاجَعَ وَ رَمَى بِاللِّوَاءِ-
وقتی این را دید، عقب عقب رفت و پرچم و رایت را انداخت. وقتی دنبالش رفتند که چرا فرار میکنی، گفت انی اری ما لاترون.
وَ إِذْ زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ وَ قَالَ لاَ غَالِبَ لَكُمُ الْيَوْمَ مِنَ النَّاسِ وَ إِنِّي جَارٌ لَكُمْ فَلَمَّا تَرَاءَتِ الْفِئَتَانِ نَكَصَ عَلَى عَقِبَيْهِ وَ قَالَ إِنِّي بَرِيءٌ مِنْكُمْ إِنِّي أَرَى مَا لاَ تَرَوْنَ إِنِّي أَخَافُ اللَّهَ وَ اللَّهُ شَدِيدُ الْعِقَابِ ﴿48﴾
شیطان اتمثل لهم کیف اشاء. بر هر صورتی که بخواهم میتوانم متمثل بشوم. من را به آن صورت ببینند نه شیطان. لذا خیلی اوقات ما با شیطان حشر داریم اما نمیدانیم شیطان است. گاهی فکر میکنیم زید بن عمرو را دیدیم. سرادقة بن مالک بوده است که خودش روحش هم خبر نداشته است.
-برای ملائکه هم این هست؟
بله. جبرئیل به صورت دهیه کلبی در می آمد. منتها در نظام شیطان دارد که به صورت حضرات معصومین و انبیاء نمیتواند در بیاید. ولی به صورت های غیر از این حضرات که اطلاق حق و خیر هستند، میتواند در بیاید. حتی ممکن است به صورت بعضی خیر خواه ها در بیاید. در روایات هست که به چه صورت هایی در آمده بوده.
و کان عاقبتهما انهما فی النار خالدین فیها. آنجا خلود دارند.
اینجا که جنگ بدر بود، رایت مقابل دست شیطان بود. در مقابل آن رایت که یکی بیان حق است و یکی تمام باطل است. قریش که محض کفر بودند رایتشان دست شیطان قرار میگیرد. در جنگ بدر رایت دست پیامبر اکرم است که جبرئیل می آورد.
از نداهایی که زمان ظهور حضرت می آید که 12 نداست(با ندای حضرت) تعبیر به رایت میشود.
اینکه دارد شیطان در زمان ظهور سر بریده میشود، دیگر رایتش منشور نیست. در بعضی زمان ها نشرش بیشتر بوده و گاهی ملفوفتر بوده است. در زمان نوح وقتی در کشتی نشستند، در آنجا دارد که شیطان تمام حزن پیدا کرد. تمام زحمت هایش هدر رفت. دوباره باید از صفر شروع میکرد. تمام ذخایری که از شقاوت در وجود افراد متراکم بود، همه از بین رفت. کسانی ماندند که صالح بودند. درست است که دوباره شیطان باهاشان کلنجار رفت، دوباره ملفوف شد.ب اید نشرش را آغاز میکرد. نشر رایت شیطان ذره به ذره است. هرگاه که وحی ای باشد، تایید و تسدیدی باشد، رنه شیطان است. یعنی ملفوف شدنش. لذا دارد که در نزول قرآن شیطان رنه کرد. در بعثت پیامبر شیطان رنه کرد. وقتی از بهشت رانده شد شیطان رنه کرد. وقتی از شیطان رانده شد رنه کرد. بقیه اش ناله های جزئی بوده است.
-رایت اختصاص به معصومین دارد؟
نازله اش دست مومنین بوده است. تام و کاملش نزد معصومین است.
در جنگ های پیامبر وقتی امیر المومنین نبودند، دست دیگران میدادند. گاهی دست اشقیاء و اهل نفاق میدادند و معلوم میشد که رایت با آنها تناسب ندارد.
-کتاب منشور در روایت امام کاظم قرآن میشود؟
از حیث نشرش. نه همین قرآن. قرآن از همین حیث قرآن است. از حیث رایت رایت است. قرآن الان هم هست ولی ملفوف است. آشکار نیست. حقایقش ظاهر نیست. پس لف و نشر یک امر تشکیکی است. نشر تام در آن سه موطن بوده است که اتمش در زمان ظهور است. لفش هم همینطور است. بعضی جاها توسعه پیدا میکرد. گاهی در کمون بیشتری بوده است.
-رایت قبل از ظهور طاغوت است…
آن دعوت به خود است.همه محدثین مثل علامه مجلسی و … پذیرفته اند که این دعوت به خود است. و الا قیام در مقابل ظالمین همیشه بوده است. بله. بیخود هم نباشد که خودشان را از بین ببرند. اما اگر عقلایی باشد، هست.
نه اینکه صبر بکنیم. مثل انجمن حجتیه میشود که فساد را بیشتر بکند تا ظهور نزدیکتر بشود.
یهز الرایة المعلقة.
یهز الرایة الجلیه و ینشرها.
اسمش هم رایت سحابه است. یعنی ابر.
یهز الرایة الغالبة…. کتاب منشور.
ما لک یا علی
رایت در جنگ خیبر سفید بود. در زمان امام زمان حمراء است. در جنگ بدر سوداء بود.
حتی یکون فی مثل الحلقة. در این روایت دارد که ده هزارتا. در روایت در شموس 13313 نفر نقل شده بود.
پس از اینکه این ده هزار نفر کنارش قرا رمیگیرند، یهز الرایة المغلبة و یسیر بها. سیر حضرت به این رایت است. یسیر به رایت. یا یسیر بها یعنی معها. یسیر بها هم دور نیست. چنانچه سائر دارد. در بعضی از کلمات هست که این حرکت میدهد لشگر را. در انگیزه سازی و حرکت دادن اراده ها تحت اختیار این قرار میگیرد.
در مشرق و مغرب هر کسی در مقابل این رایت باشد لعن این رایت را.
88- ابن عقدة، قال: حدّثنا أبو عبد اللّه يحيى بن زكريا بن شيبان، عن يونس بن كليب، عن الحسن بن عليّ بن أبي حمزة، عن أبيه
عن أبي بصير، قال: قال أبو عبد اللّه عليه السّلام: لا يخرج القائم عليه السّلام حتّى يكون تكملة الحلقة قلت: و كم تكملة الحلقة. قال: عشرة آلاف، جبرئيل عن يمينه، و ميكائيل عن يساره، ثمّ يهزّ الراية و يسير بها، فلا يبقى أحد في المشرق و لا في المغرب إلّا لعنها و هي راية رسول اللّه صلى اللّه عليه و آله و سلم، نزل بها جبرئيل يوم بدر.
ثمّ قال: يا أبا محمّد، ما هي و اللّه قطن و لا كتّان و لا قز و لا حرير، قلت: فمن أيّ شيء هي؟ قال: من ورق الجنّة، نشرها رسول اللّه صلى اللّه عليه و آله يوم بدر، ثمّ لفّها و دفعها إلى عليّ عليه السّلام، فلم تزل عند عليّ عليه السّلام حتّى إذا كان يوم البصرة نشرها أمير المؤمنين عليه السّلام ففتح اللّه عليه،
بواسطه این رایت امیر المومنین پیروز شد
ثمّ لفّها و هي عندنا هناك، لا ينشرها أحد حتّى يقوم القائم،
سه بار نشر شده است.
فإذا هو قام نشرها فلم يبق أحد في المشرق و المغرب إلّا لعنها، و يسير الرعب قدّامها شهرا و وراءها شهرا و عن يمينها شهرا و عن يسارها شهرا.
این روایت شریف به ضمیمه روایت دیگر…
انحطت علیه ملائکة یوم بدر. وقتی حضرت رایت یوم بدر را نشردادند، همان ها نازل میشوند.
لا یحوی بها الی شیء الا اهلکه الله. رایت را که کسی فرود نمی آورد. با رایت که به سر کسی نمیزنند،
مخبو عندکم حتی یقوم قائمکم؟ در روای تدیگر داشت که نسل به نسل میگردد.
ام یوتی بها؟ قال بل یوتی بها.
قلت من یاتیه بها؟ قال جبرئیل.
عَنْ حَمَّادِ بْنِ أَبِي طَلْحَةَ عَنْ أَبِي حَمْزَةَ الثُّمَالِيِّ قَالَ: قَالَ لِي أَبُو جَعْفَرٍ ع يَا ثَابِتُ كَأَنِّي بِقَائِمِ أَهْلِ بَيْتِي قَدْ أَشْرَفَ عَلَى نَجَفِكُمْ هَذَا وَ أَوْمَأَ بِيَدِهِ إِلَى نَاحِيَةِ الْكُوفَةِ فَإِذَا هُوَ أَشْرَفَ عَلَى نَجَفِكُمْ نَشَرَ رَايَةَ رَسُولِ اللَّهِ ص فَإِذَا هُوَ نَشَرَهَا انْحَطَّتْ عَلَيْهِ مَلَائِكَةُ بَدْرٍ قُلْتُ وَ مَا رَايَةُ رَسُولِ اللَّهِ ص قَالَ عَمُودُهَا مِنْ عُمُدِ عَرْشِ اللَّهِ وَ رَحْمَتِهِ وَ سَائِرُهَا مِنْ نَصْرِ اللَّهِ لَا يَهْوِي بِهَا إِلَى شَيْءٍ إِلَّا أَهْلَكَهُ اللَّهُ قُلْتُ فَمَخْبُوَّةٌ عِنْدَكُمْ حَتَّى يَقُومَ الْقَائِمُ ع أَمْ يُؤْتَى بِهَا قَالَ لَا بَلْ يُؤْتَى بِهَا «1» قُلْتُ مَنْ يَأْتِيهِ بِهَا قَالَ جَبْرَئِيلُ ع
نگفته است که یجدها نیست. فرموده اند یوتی بها. کان دوباره نازل میشود و با آن حضرت می آید. منافات ندارد که بوده باشد.
437/ 41- وَ بِهَذَا الْإِسْنَادِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْحِمْيَرِيِّ، قَالَ:
حَدَّثَنِي أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى، قَالَ: حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ الْقَاسِمِ، عَنْ عُمَرَ بْنِ أَبَانٍ الْكَلْبِيِّ، عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ «2»، قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (عَلَيْهِ السَّلَامُ):
كَأَنِّي بِالْقَائِمِ (عَلَيْهِ السَّلَامُ) عَلَى ظَهْرِ النَّجَفِ، لَبِسَ دِرْعَ رَسُولِ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) تَتَقَلَّصُ عَلَيْهِ، ثُمَّ يَنْتَفِضُ بِهَا، فَتَسْتَدِيرُ عَلَيْهِ، ثُمَّ يَتَغَشَّى بِثَوْبٍ إِسْتَبْرَقٍ، ثُمَّ يَرْكَبُ فَرَساً لَهُ أَبْلَقَ، بَيْنَ عَيْنَيْهِ شِمْرَاخٌ «3»، يَنْتَفِضُ بِهِ حَتَّى لَا يَبْقَى أَهْلٌ لَهُ إِلَّا أَتَاهُمْ بَيْنَ ذَلِكَ الشَّمِّرَاخِ، حَتَّى تَكُونَ آيَةٌ لَهُ.
ثُمَّ يَنْشُرُ رَايَةَ رَسُولِ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ)، وَ هِيَ الْمِغْلَبَةَ، عُودُهَا مِنْ عَهْدٍ غَرَسَ اللَّهُ، وَ سُيُرُهَا مِنْ نَصْرِ اللَّهِ، لَا يَهْوِي بِهَا إِلَى شَيْءٍ إِلَّا أَهْلَكَتْهُ.
قَالَ: قُلْتُ: مُخَبَّأَةٌ هِيَ أَمْ يُؤْتَى بِهَا؟
قَالَ: بَلْ يَأْتِي بِهَا جَبْرَئِيلُ (عَلَيْهِ السَّلَامَ)، وَ إِذَا نَشَرَهَا أَضَاءَ لَهَا مَا بَيْنَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ،
این رایت نورانیت ایجاد میکند. همه جا را روشن میکند. نظام معرفتی که ایجاد میشود، با آن نگاه خیلی خودش را نشان میدهد.
وَ وَضَعَ اللَّهُ يَدَهُ عَلَى رُءُوسِ الْعِبَادِ، فَلَا يَبْقَى مُؤْمِنٌ إِلَّا صَارَ قَلْبُهُ أَشَدَّ مِنْ زُبُرِ الْحَدِيدِ، وَ أُعْطِيَ قُوَّةَ أَرْبَعِينَ رَجُلًا، فَلَا يَبْقَى مَيِّتٌ يَوْمَئِذٍ إِلَّا دَخَلَتْ عَلَيْهِ تِلْكَ الْفَرْحَةُ فِي قَبْرِهِ، حَيْثُ «4» يَتَزَاوَرُونَ فِي قُبُورِهِمْ، وَ يَتَبَاشَرُونَ بِخُرُوجِ الْقَائِمِ، فَيَهْبِطُ مَعَ الرَّايَةِ إِلَيْهِ ثَلَاثَةَ عَشَرَ أَلْفَ مَلَكٍ وَ ثَلَاثُمِائَةٍ وَ ثَلَاثَةَ عَشَرَ مَلَكاً.(13313)
قَالَ: قُلْتُ: كُلُّ هَؤُلَاءِ مَلَائِكَةٌ؟
قَالَ: نَعَمْ، كُلُّهُمْ يَنْتَظِرُونَ قِيَامَ الْقَائِمِ، الَّذِينَ كَانُوا مَعَ نُوحٍ فِي السَّفِينَةِ، وَ الَّذِينَ كَانُوا مَعَ إِبْرَاهِيمَ حِينَ أُلْقِيَ فِي النَّارِ، وَ الَّذِينَ كَانُوا مَعَ مُوسَى حِينَ فَلَقَ الْبَحْرَ، وَ الَّذِينَ كَانُوا مَعَ عِيسَى حَيْثُ رَفَعَهُ اللَّهُ إِلَيْهِ، وَ أَلْفٌ مَعَ النَّبِيِّ مُسَوَّمِينَ، وَ أَلْفٌ مُرْدِفِينَ، وَ ثَلَاثُمِائَةٍ وَ ثَلَاثَةَ عَشَرَ كَانُوا مَعَ النَّبِيِّ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلَهُ) يَوْمَ بَدْرٍ،
این 313 تا ارواحی بودند که آنجا بودند. در مورد امام حسین علیه السلام داریم که و علی الارواح التی حلت بفنائک. یکی ا زمصادیق این ارواح مومنینی هستند که حضرت را زیارت کرده اند و میروند زیارت میکنند. ارواحشان عکوف دارد. اینها نصرت و انتقام خون امام حسین را طالبند. به مقداری که طلب دارند. در زمان ظهور اینها هم حاضر میشوند. اینها جالب است. برای ما کاربردی میشود و راه نشان میدهد. از ابتدای عالم که نوح بوده و ابراهیم و موسی و…
در پاسخ: ارواح هم میشوند جزء ملائکه. سابقینی که این طلب را داشتند که بیایند و کنار اهل حق باشند. منتها این ملائکه ملائکه ای هستند که این روح ایمان…. همانطور که نسبت به تابوت داریم که فیه سکینه.
وَ أَرْبَعَةُ آلَافٍ هَبَطُوا إِلَى الْأَرْضِ لِيُقَاتِلُوا مَعَ الْحُسَيْنِ (عَلَيْهِ السَّلَامُ) فَلَمْ يُؤْذَنْ لَهُمْ، فَرَجَعُوا فِي الِاسْتِيمَارِ،
برای اذن گرفتن برگشتند.
فَهَبَطُوا وَ قَدْ قُتِلَ الْحُسَيْنُ (عَلَيْهِ السَّلَامُ)،
یعنی کسانی که بعدها می آیند، اذن گرفتن یعنی نبودن در آن زمان، نبودند. وقتی آمدند قتل الحسین علیه السلام. بعضی از جوان ها و افرادی که الان هستند آماده اند. اگر بودند زمان امام حسین علیه السلام حتما بودند با این شدت آمادگی.
فَهُمْ شُعْثٌ غُبْرٌ عِنْدَ قَبْرِهِ،
غبار آلود هستند.
يَبْكُونَهُ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ؛ وَ مَا بَيْنَ قَبْرِ الْحُسَيْنِ (عَلَيْهِ السَّلَامُ) إِلَى السَّمَاءِ مُخْتَلَفُ الْمَلَائِكَةِ «1».
اینها همه حاضر میشوند و در کنار این رایت کنار حضرت هستند. این رایت بین شرق و غرب را روشن میکند.
حقیقت این رایت یک حقیقت غیر مادی است قطعا. هرچند ممکن است در عالم ماده هم ظهوری ازش کشیده بشود. طبق روایات مختلفی که خوانده شد.
لفش با نشرش معنای یک حقیقتی را بیان میکند. بسته شدن پرچم نیست. وقتی نشر میشود شرق و غرب عالم را روشن میکند و کفار و اهل باطل را متزلزل میکند.
-قیام امام حسین چرا خودش جزء مصادیق رایت نیست؟ بالاترین مظهر نشر دین بوده است.
قیامت امام حسین که جزء نشر رایت نشد، مثل جنگ های بعدی امیر المومنین. در روایات دارد که در صفین آمدند گفتند این رایت را برافراشته بکنید تا تزلزل ایجاد بشود. حضرت فرمودند که خدا زمان قرار داده است. اگر در زمان امام حسین برافراشته میشد، مهلت داده نمیشد به اهل باطل.
فَقَالَ لِلْحَسَنِ يَا بُنَيَّ إِنَ لِلْقَوْمِ مُدَّةً يَبْلُغُونَهَا وَ إِنَّ هَذِهِ رَايَةٌ لَا يَنْشُرُهَا بَعْدِي إِلَّا الْقَائِمُ ص.
اگر آنجا رایت برافراشته میشد، امام حسین علیه السلام غالب بود. این ملائکه که آمدند، در زمان جنگ بدر اذن داده شد. در زمان امام حسین اذن داده نشد.
اولین کسی باشید که برای “مهدویت | جلسه 81” دیدگاه میگذارید;