بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: بحث نشر رایت؛ اهتزاز رایت و پرچم پیامبر به هنگام خروج حضرت مهدی(علیهما السلام) تابلوی قیام است و در جنگ بدر برای غلبه تنزیل و در جمل برای غلبه تاویل و در ظهور برای غلبه حقیقت قرآن
موضوع فرعی: علایم ظهور درجنگ میان رایتهای یمانی و خراسانی و اهل قم با سفیانی ودجال و…همه سخن از اندیشه ها و جنگ عزمها و عقبههای فکریست.
وعده داده شده است که موطئین ظهور قومی از ایران هستند که قلوبهم من زبر الحدید. که اینها دلشان از آهن محکمتر است. زمینه ساز ظهور اینها هستند. ان شاء الله جزء اینها باشیم.بحثی که در دو جلسه گذشته داشتیم بحث رایت بود.
یکی از مباحثی که منتج از مباحث رایت است این است که در فتنه آخر الزمان و دوران غیبت و دوران نزدیک ظهور، بحث رایت حقیقت خودش را بهتر مینمایاند. چون بیان شد که حقیقت رایت یک حقیقت معرفتی است. یک حقیقت معنوی است. یک حقیقت کامل و جامعی نزد حضرات معصومین که نشر میشود. خود به خود اهتزاز و غلبه رایت غلبه حق را به دنبال دارد. هر وقت دین به اتم مصادیقش ظهور پیدا بکند، نشر آن رایت است. هر گاه آن رایت نشر پیدا بکند غلبه قطعی است. هرگاه آن رایت در مقام نشر و اهتزاز نباشد، به لحاظ عدم آمادگی مردم، که باید حدی از آن محقق بشود، آن رایت مثل شمشیری که در غلاف است، ملفوف است. نشر رایت مساوی است با غلبه. یکی در زمان جنگ بدر. یکی در زمان جنگ جمل. یکی در زمان ظهور. در زمان های دیگر لف است.
-در انبیاء سابق هم رایت بوده است؟
حقیقت دینشان رایتشان بوده است. البته در بعضی روایات دارد که رایات مخصوص اسلام است. اما اصلش که رایات افق های دیدی بوده که ایجاد میکردند، در نزد انبیاء دیگر هم محقق بوده است. آنچه علائم حقیقی دین است، غلبه دین محقق میشود، این را باید برایش تفصیل پیدا کرد، اگر بخواهیم بر چیزی تطبیق بکنیم چی میشود؟ آیا پرچم ها و شعار ها را شامل میشود؟
آن رایت جامعه است. اینها نسبی هستند.
حقیقت رایات در زمان قبل از ظهور و نزدیک فرج و در دوران غیبت، تعبیراتی شده است که رایات مختلفی برافراشته میشود. منتسب شده است رایات به رایات هدایت و رایات ضلالت. یعنی در دوره آخر الزمان حقیقت رایات که مفاهیم و حقایق معنوی هستند رشدشان روز افزون است. خیلی آشکار است. جنگ های آخر الزمان جنگ رایات است. غیر ا زجنگ نظامی است. یک موقع هست که توپ و تانک و قوت نظامی و اراضی و سلطه بر منابع حرف میزند، یک وقت جنگ جنگ تمدن هاست. نه جنگ اراضی و قدرت ها. ممکن است دوتا قدرت با همدیگر بجنگند بر سر اراضی. اما یک موقع هست که دو قدرت تمدنی با هم میجنگندند. این جنگ تمدن ها جنگ رایات است. جنگ بر سر اراضی و منابع اگر منحصر به این باشد، فقط در همین باشد، این جنگ رایات نیست. این هم جنگ هست. در طول تاریخ از این جنگ ها زیاد بوده است. نمیخواسته یک تفکری را حاکم بکند. گاهی سلطه ارضیه با یک سلطه فکریه محقق میشود. هدف اصلی سلطه ارضیه است. اما گاهی سلطه فکریه اصل است. از علائم ظهور این است که عمده جنگ ها بر اساس رایات صورت میگیرد. آنجا جنگ تمدن ها و افکار است. جنگ عقول و قلوب است. عقل ها و قلب ها. چون رایات دو وجهه دارد. یک وجهه در جانب جزم ها و یقین ها که اخلاق و اعتقادات و احکام است، یک جبهه در جانب عزم ها که بغض ها و حب ها ..
در رایت حرکت خوابیده است. اندیشه با حرکت عجین شده است. تحلیل جریان آخر الزمان را با روایات بحث رایات و علائمی که آورده اند تحلیل بکنیم که چرا اینقدر علائم آورده اند
در رایت دو چیز خوابیده است. یکی اندیشه که پرچم دارد حکایت میکند از آن. یکی اینکه چون پرچم است حرکت درش هست. بر افراشته شدن است. درش حرکت است. اندیشه و عزم که حرکت از عزم نشات میگیرد هر دو در رایت خوابیده است. لذا اگر عنوان این میشود که رایات در چند زمان ظهور کرد و نشر شد، یعنی اندیشه و عزم در این زمان ها به اوج خودش میرسد. گاهی حرکت ها بر اساس فقط عزم است. البته اندیشه به تنهایی حرکت ایجاد نمیکند. حتما باید عزم و اراده در کار باشد. آن هم حرکت های قتالی و جنگی که اصلا بدون عزم و اراده… عزم هم لازمه اش حب و بغض است. یعنی تا حب و بغض به درجه ای و مرتبه ای از کمال و شدت نرسد، قتال صورت نمیگیرد. لذا هر جایی که قتال و جنگ صورت گرفته، حتما عزم ها ، یا در فرماندهان، یا در سربازان هم به مرتبه ای رسیده است و قوم و قبیله ای برنده است که عزم هایشان راسخ تر باشد. محبت ها و بغض هایشان شدیدتر باشد.
یک بحثی داشتیم که سوال میکردند از حضرات معصومین که ما برای آماده بودن برای ظهور چکار بکنیم؟
فرمودند بر محبت هایی که قبلا یقین داشتید باقی بمانید. بر آنها تثبیت بشوید. هم محبت ها و هم بغض ها. محبت و بغض را اگر میفرماید تثبیت باشید، یعنی عزم حرکت داشته باشید. عزمان جزم باشد. محبتی که برای ما آماده است و این همه تمرین میکنیم، قدرت عزم ایجاد میکند و این عزم برای حرکت و رایت لازم است که رایت اندیشه است. عزم هم آن حرکت و محبت و بغض است که تجلی پیدا میکند. پس در رایت دو چیز خوابیده بود. اهتزاز رایت یعنی ابرافراشته شدن اندیشه ها و عقول. هم حرکت درش هست که یعنی قلوب. عقل و قلب خودشان را میخواهند نشان بدهند. در زمان ظهور هم عقول در نهایت شدت قرار میگیرد هم قلوب که عزم از آنها نشات میگیرد. حرکت ها و اندیشه ها… ماگاهی فقط عقول را ذکر میکنیم. اما اینکه یوم العرق و العلق است را نمیپرورانیم. فقط جهت عقلانی اش که میسازد با اینکه بنشینم در جای آرام و خنکی قلمی بزنیم و … با آسودگی هم برویم، این اوج حرکت محبتی مان را نشان بدهیم. اما حرکت کردن که یوم العرق و العلق است. خون و عرق در کار است. اینها دیده نمیشود. اگر اینها دیده نشود، آن عقل رشدش را انجام میدهد ولی میشود مفهوم. علوم حصولی. اما اگر عقل و قلب با هم شدند، رایت شد…
روایاتی که در مورد رایت قبل از ظهور است بعضی از روایات را…
مجبوریم به بحث علائم ظهور در بحث رایات مقداری بپردازیم که چرا علائم ظهور گفته شده است.
علائم خودش رایات است. گفتگوی از رایات است. یا دجال و خراسانی و یمانی و… به عنوان رایات پرداخته شده است. همه اش هم با رایت آمده است. علائم آخر الزمان در تقسیم بندی های اساسی اش غیر از بغضی اش که به عنوان خسف و … آمده است، تازه جایی که خسف آمده است، کنارش یک رایتی هست. خسف بالبیداء. بعد میفرماید کدام رایت خسف میشود.یعنی کدام پرچم است که آنجا فرو میرود و از بین میرود. باز هم گره میخورد. پس علائم آخر الزمان گره خورده است با رایات.
این زنجیره ها و حلقه های پی در پی، همه اش به عنوان رایت ذکر شده است. یعنی به عنوان یک تفکر و تمدن. تفکر حرکت زا. نه تفکر نشستن و مطالعه کردن. بله، مطالعه زمینه حرکت بشود. مثلا جریان انقلاب اسلامی به عنوان رایت مطرح میشود. در طول تاریخ تفکر اسلامی شیعی یک رایت است. یک اندیشه و حرکت است. محبت و تعقل در کنار هم است. لذا مبنا دارد حاکمیت. اندیشه دارد. قانون اساسی دارد. مبنا دارد. و حب و بغض که این سبب شد که یک نظام استکباری پهلوی استبدادی ساقط بشود و یک نظام دیگری به پا بشود. یک حرکت. یک تغییر. تغییر در این دیده شده است. اگر کسی میخواهد به نظام علائم آخر الزمان توجه بکند در علائم تغییر دیده شده است. باید علائم و تغییرات را خواند و بررسی کرد و زمینه سازی کرد. گفتن علائم برای منتظر بودن برای تحققش نیست.ب رای شنیده شدن و متحقق کردن است در علائم هدایت. و مقابله با علائم ضلالت.
دارند حرکت ایجاد میکنند. نه اینکه بنشینیم و تاملات دقیق مفهومی بکنیم که ریشه رایت از چیست. مثل اینکه آینه را یک وقت انسان میخواهد بخرد نگاه میکند جنسش چیست. این یکبار محقق میشود. بعد که گذاشتی و داری نگاه میکنی فخودت را میخواهی ببینی. کار آینه نگاه کردن به خود است. فقط وقت خریدن است که به خودش نگاه میکنی.
نگاه به روایات باب ظهور باید دقت کرد از جهت معرفتی که خدشه وارد نباشد اما نه اینکه هم منحصر بشود در این دقت ها. این دقت ها یکبار انجام میشود، دنبال این تحققش باید بیاید. تغییری که باید ایجاد بشود. با این نگاه اگر به علائم ظهور قرار است نگاه بکنیم، برافراشتن پرچم هایی است که به حرکت ما شکل بدهد. با این نگاه اگر به علائم ظهور ورود پیدا بکنیم… نه جایی که متشابه است، متیقناتش، میبینید تمامش محورش بر اساس رایات است.
حتمی های علائم ظهور بر اساس رایات است. یعنی یک تفکر در جانب ضلالت میشود دجال. یک تفکر در جانب ضلالت میشود سفیانی. تفکرات در جانب هدایت میشوند سید یمانی و … . اینها تفکرات هدایتی و تفکرات ضلالتی است. نه فقط یک شخص باشد. اینها زنجیره است. اینطور نیست که این تفکرات بی ارتباط باشند. یک تقابلی بین این زنجیره هاست. اینها حرف های دقت شده ای است
تمام قیام ها و نهضت ها و جنگ ها هرچقدر به زمان ظهور نزدیکتر میشود، بر اساس رایات شکل میگیرد یعنی نظام تفکری و جنگ تمدنی. هرچقدر به سمت ظهور نزدیک میشود جنگ ها تمدنی میشود. جنگ رایات میشود. جنگ های قبل از ظهور جنگ بر اساس رایات است. اشغال اراضی ، سلطه بر منابع، توسعه سلطه، اینها فرع محسوب میشود نسبت به سلطه تفکری. الان میبینید علائمی از این را میبینیم. سری جنگ ها کجا واقع میشود؟ اکثر جنگ ها در الان به سمت کشور های اسلامی که مظهر تفکرات هستند. یا به عنوان شاخه های مقاومت که یعنی جاهایی که سرچشمه های رایات دارد شکل میگیرد. در یمن شکل میگیرد. در ایران شکل میگیرید. در افغانستان شکل میگیرد. در عراق. در شام. تمام آنچه در روایات پیش بینی شده به عنوان حقایق رایات، الان جنگ ها سمت و سویش… اگر فقط بر منابع میخواسته سلطه پیدا بکنند، سلطه بر عربستان میتوانستند پیدا بکنند. هرچند دستشان است. اما راحت تر میتوانستند.
مکان هایی که آمده است که این رایات برافراشته میشوند، مکه است، کوفه است، قم است. یمن مبدا است. مشهد به عنوان خراسان مبدا است. حرکت صورت میگیرد به سمت کوفه. که آنجا میشود منتها و ملتقای جنگ ها. شام و عراق محل اصلی جنگ ها واقع میشود که محل اصلی تقابل بین تمدن ها هست. عراق و شام به عنوان مرزهای عالم اسلامی با کشورهای دیگر… در روایات ما با اینکه برای 1200 سال پیش بوده است. اما حرکاتش… تمامش مطابق با امروز است. جنگ های امروز با اینکه سلطه بر منابع را میخواهند، یعنی اینطور نیست که سلطه بر منابع نباشد، اما اساسش بر اساس سلطه بر تفکر است. جنگ رایات است. هرچقدر دیدید در طول تاریخ… میبینید جنگ رایات آن وقت کم کم به سمت درونی میل پیدا میکند. یعنی از جنگ کفر و ایمان، به سمت درون مرز های ایمانی کشیده میشود. که الان کاری که دارند انجام میدهند جنگ های نیابتی است. کشیده شدن مرزهای جنگ ها به سمت جنگ های درون تمدنی است. چون دشمن میبیند جنگ بیرون تمدنی تمدن آنها را به زیر می آید. اگر تمدن آنها به زیر آمد، او فقط سقوط نکرده، تمدن سقوط کرده، غیر از منافع مادی، سقوط تمدنی شان خطر عظیم تری دارد. به جای این یک درگیری درون تمدنی ایجاد میکد. اولا ریزش شدیدی ایجاد میشود. خستگی از دین ایجاد میشود. هرکدام غلبه کردند و دیگری از بین رفت، حداکثر این است که یک تفکر درون آن تمدن از بین رفته است
منتها این را پیش بینی نکرده است که وقتی کسی یک تفکر درون یک تمدن را کمک میکند، پر و بال او را هم میگیرد.
لذا جنگ رایات جنگی است که عقبه وجودی اعمال و رفتار هم آشکار میشود. فقط این نیست که یک جنگ سطحی در ارض و منابع باشد که در تاریخ ثبت بشود که این جمعیت پیروز شد و آن جمعیت شکست خورد. در جنگ بدر عقبه تفکری اسلام بر کفر پیروز شد.
در جنگ جمل که اولین جنگ درون دینی بود، عقبه تفکر ولایی امیر المومنین پی ریزی شد. جریان ولایت بعد از جریان جمل شکل گرفت. فقط خلافت نبود. همچنان که در جنگ بدر نبوت تثبیت شد. عقبه وجودی این غایات خودش را نشان میدهد. در مقابل هم عقبه وجودی رایات ضلالت خودش را نشان میدهد. اینها اگر درست تبیین بشود، بعد خودش را خوب نشان میدهد.
در پاسخ: روایاتی که میگویند هر رایتی بلند شود از ما نیست، از ظاهرشان هم استفاده میشود که دعوت به خود است. پرچم دین را بلند میکنند اما به اسم خودشان. آن هم ناظر به وقایعی خاص است در تاریخ.
ملاحم و پیشگویی های حضرات، دادن کد است. جریان یمن زمینه سازی به عنوان ناصر قیام را دارد. ایران به عنوان موطئ و زمینه ساز ظهور است.
37- وَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ عِيسَى عَنْ أَيُّوبَ بْنِ يَحْيَى الْجَنْدَلِ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الْأَوَّلِ ع قَالَ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ قُمَّ يَدْعُو النَّاسَ إِلَى الْحَقِّ يَجْتَمِعُ مَعَهُ قَوْمٌ كَزُبَرِ الْحَدِيدِ لَا تُزِلُّهُمُ الرِّيَاحُ الْعَوَاصِفُ وَ لَا يَمَلُّونَ مِنَ الْحَرَبِ وَ لَا يَجْبُنُونَ وَ عَلَى اللَّهِ يَتَوَكَّلُونَ وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِين
در مردم یک طایفه ای اینطور هستند. بقیه مردم هم نسبتشان فرق میکند. بعضی راضی اند. بعضی بی میل و بی تفاوتند. بعضی مخالف هم هستند. اما غلبه در آنجا از اینها شکل میگیرد.
ریاح العواصف فقط سختی های جنگی مادی است یا شبهات فکری است؟ بالایش میگفت یدعو الی الحق. دعوت به سوی حق، بادهای تند، تمام مسائل فکری شدید، گاهی همراه حمله های جنگی مادی هم هست، گاهی نه. یعنی هرچقدر منتظر باشیم، هرچقدر به زمان ظهور نزدیک میشویم، جریان جنگ تمدنی قوی تر باشد. حربه های شیطانی لطیف تر باشد در جنگ. شیطان صف آرایی بین دو تجهیزات نظامی نمیکند. لزومیندارد. این حرکت حرکت فکریه است، حرکت قلبیه است. و عقلیه. شیطان حرکت وهمیه شکل میدهد
زمینه سازی و حرکت باید مطابق با این باشد. همه اینها با هم تناسب پیدا میکند. آدم میفهمد که حالا باید هم از جهت نظامی و بدنی آمادگی کامل داشته باشد. چون این هم از دست رفته نیست. اما اساس حرکت بر اساس شکل دعوت است. وسوسه است. جنگ حق و باطل در نظام تفکری است. جنگ تمدنی است. جنگ نرم افزاری است. اگر این را باور کردیم برنامه ریزی مان برای 40-50 سال آینده چطور شکل میگیرد؟ یک وقت تمام توان را صرف ساختن موشک میکنیم. درست همه هست. خوب هست. اما یک موقع اگر استراتژی مان به این قرار گرفت که هرچقدر جنگ نزدیک شد به زمان ظهور، جنگ تمدنی میشود. آنها دست از این برنیمدارند. اعتقادشان به این است. اما به نسبت رویکرد باید رویکرد نگاه فکری و تقسیم منابعمان را طوری قرار بدهیم که مطابق استراتژی باشد. دشمن هم دارد سرمایه گزاری میکند. سلاح مقابله مان آماده نباشد با وادادگی مواجه میشویم در شبکه های اجتماعی و مسائل تفکری. اما اگر سازمانهای جهادی رزمی ما مطابق استراتژی ما شکل گرفت که علاوه بر اینکه جنگ افزارهای نظامی را دارند، جنگ تمدنی را هم…
لذا روز به روز بودجه های فرهنگی ما رو به قطع است. کاملا معلوم میشود که مشاوره ای که به اینها داده میشود مشاوره ای است که از خارج دارد داده میشود. جنگ تمدن ها خبری نیست. جنگ اگر هست… بودجه های نظامی مان هم کم میشود.
پارسال که بودجه تصویب کردند، چند درصد نسبت به سال قبل کم شد. مجبور شدند وسط سال بعد از اینکه آمریکا خط و نشان کشید، یک بودجه ای را وسط سال تصویب کردند که اقلا به اندازه سال قبل بشود. اختصاص دادند یا نه بحث دیگری است.
اما این نگاه سازگار نیست با این آینده استراتژی ما. جنگ رایات جنگی است که در نظام فرهنگی و نظام تمدنی سازو کار خودش را میخواهد.
نه ملامت در وجودشان هست نه ترس. در روایت دارد. دشمن جنگ را در سوریه و عراق راه می اندازد. نهایتش به ضرر خودش میشود. نیروهای سوری که یک مرکز واداده ا زجهت تفکری بودند، شکل میگیرند به عنوان نیروی مقاومت. حضور ایران و … در سوریه باعث شده است که خود جوانان سوری نهضت مقاومت و رجوع به دین پیدا کردند. عقبه کار دشمن اینطور رسوا میشود. فقط جنگ وطنی نبود. عقبه کارش را نشان میدهد. عراق یک کشوری که هزار و یک ملت بود، با جریان داعش یکپارچه تر شد. درست است که در انتخاب هشتاد و چند حزب و دسته میشوند. اما در مقابل داعش ایستادند و یکپارچه شدند. همین چندسال در محاسبات آمریکایی ها باور کردنی نبود که جریان عراق همینقدر بماند. آن چیزی که باعث شد این اختلافات کمتر خودش را بروز بدهد و بقا حاکمیت ادامه پیدا بکند با همه اختلافاتی که کردها دارن دو شیعه و سنی دارند حتی بین شیعیانشان، مجبور شدند با هم ائتلافی بکنند و این ائتلاف باعث شد حاکمیت تثبیت بشود و آمریکایی ها قدرت دوام مثل سابق ندارند. یک جنگ تفکری شده است. پشت این جنگ ظاهری جنگ تفکری است. آنها خوب میفهمند و تحلیل میکنند.
وَ إِذَا خَرَجَ الْيَمَانِيُ فَانْهَضْ إِلَيْهِ فَإِنَّ رَايَتَهُ رَايَةُ هُدًى
نه یک پرچمی است. یعنی تفکر. یک تفکر است که آن هدایت است.
وَ لَا يَحِلُّ لِمُسْلِمٍ أَنْ يَلْتَوِيَ عَلَيْهِ فَمَنْ فَعَلَ فَهُوَ مِنْ أَهْلِ النَّارِ لِأَنَّهُ يَدْعُو إِلَى الْحَقِّ وَ إِلى طَرِيقٍ مُسْتَقِيمٍ
تطبیقی که الان آیا این همان است یا نه بحث دوم است. نمیخواهیم بگوییم چیزی که الان واقع شده است همان است. انصار الله است یا نه. این بحث دوم است. رایات زمان ظهور درشان حرکت و قیام است. به سوی رایت حرکت بکن. نه اینکه نگاهش بکن. این رایت هدی است. آن رایت ضلالت است. آن یدعو الی الحق است از قم، که موطئین ظهور هستند. این رایت هدایت است.
اینکه هر رایت هدی هست مربوط به ماست امر نمیخواست. اما وقتی مصداق عینی بیان میکند یعنی صحنه واقعی است. نه مفهومی
-وقتی مصداق را نمیتوانم بشناسم…
مصداق ملاک دارد. و الا فایده نداشت بیانش. قبال شناختش است. ممکن است هر مصداقی به مرتبه ای نزدیک باشد. اگر تمام معیار را داشته باشد، فانهض الیه امر تام است. ممکن است بگویی این یک مرتبه است. مرتبه تام نیست. یا اصلا زمینه سازی بکند. اگر دیدیم اینطوری است زمینه سازی بکنیم و به سمت تام برویم
پس یک عده ای ممکن است زودتر قدم بردارند تا او تام بشود در معیار ها. وظیفه است. بعد از ایکه این تام شد، بر بقیه هم ملاک را میبینند موجود است. پس شناخت علائم ظهور برای یک دسته ای ضروری است به عنوان پیش قراول ها. برای مردم ضروری است به عنوان حرکت عمومی.
اینطور نیست که در همه یکطور باشد. بر علماء شناختش لازم تر است تا صحت و سقم و معیارها را به دست بیاورند تا اگر جایی شد زودتر محقق بکنند. بر بقیه لازم است تبعیت. این مفهومی نیست. کاملا مصداقی است.
تعبیر حضرت امیر نسبت به زمان ظهور
يَعْطِفُ الْهَوَى عَلَى الْهُدَى إِذَا عَطَفُوا الْهُدَى عَلَى الْهَوَى وَ يَعْطِفُ الرَّأْيَ عَلَى الْقُرْآنِ إِذَا عَطَفُوا الْقُرْآنَ عَلَى الرَّأْي
تفکرات و حرکت ها در یک سمت قرار بگیرد. زمان ظهور زمانی میشود که تفکرات و حرکات قلبی و محبت ها و اراده ها در یک جهت قرار میگیرد. ما الان خیلی چیزها را میدانیم ولی تفکراتمان به سمت دیگری حرکت میکد.
الاناگر کسی میخواهد امام زمانی بشود وظیهف اش این است که اراده هایش مطابق تفکراتش بشود. این میشود صدق. میشود مقابله با نفاق. زمان ظهور انسان صدق پیدا میکند. عملش مطابق با فکرش میشود. نه اینکه عملی در جهتی داشته باشد و تفکراتش… اظهار اسلام میکند، اما اراده هایش از میل نفسانی نشات میگیرد. هوی بر او غالب است.
-اهدی بودن یمانی یعنی چی؟
رایت های هدایت دیگری هم هست. اگر انسان یکی را میتواند برود، باید جای اهدی برود.
حضور در یمن حضور تفکری هم میتواند باشد. تعجب آور نباشد که در یمن تبعیت از امام قویتر باشد از ایران. با همان تفکر موطئین ظهور دارد حرکت میکند
تعلقات یمنی ها به دنیا کمتر است. هرچقدر مظاهر دنیای اینها را میزند، میبیند ندارند اما نداشته اند چیز زیادی که نداری اینها را از کوره به در بکند. خود این عدم تعلق به دنیا در کوه زندگی کردن، آوارگی برایشان یک سرنوشت شده باشد و فرهنگ شده باشدو قابل تحمل باشد، همین دشمن را از پا در می آورد.
اهدی بودنشان شاید به این باشد که تعلقاتشان کمتر باشد و سرعت رسیدن به نتایج بیشتر باشد
دشمن دارد مواضع مقاومت را که در روایات ما دیده پیشگیری میکند. اما کارش تحقق فکر مقاومت است در اینجاها. به اراده الهی. تاتفکر مقاومت ایجاد نشود فکر مقاومت ایجاد نمیشود
در سوریه تفکر مقاومت معنا نمیداد. پشتیبانی داشت از مقاومت. اما حاکمیتش. نه مردم. اما الان تفکر مقاومت است. در عراق شکل گرفته است تفکر مقاومت. نه همه مردم. در ایران هم که همه مردم نیستند. تعدادی هستند. اما این تفکر کار خودش را میکند.
مِنْهَا «5»: حَتَّى تَقُومَ الْحَرْبُ بِكُمْ عَلَى سَاقٍ بَادِياً نَوَاجِذُهَا «6»، مَمْلُوءَةً أَخْلَافُهَا، حُلْواً رَضَاعُهَا، عَلْقَماً عَاقِبَتُهَا، أَلَا وَ فِي غَدٍ وَ سَيَأْتِي غَدٌ بِمَا لَا تَعْرِفُونَ يَأْخُذُ الْوَالِي مِنْ غَيْرِهَا عُمَّالَهَا عَلَى مَسَاوِي أَعْمَالِهَا، وَ تُخْرِجُ لَهُ الْأَرْضُ أَفَالِيذَ كَبِدِهَا، وَ تُلْقِي إِلَيْهِ سِلْماً مَقَالِيدَهَا، فَيُرِيكُمْ كَيْفَ عَدْلُ السِّيرَةِ، وَ يُحْيِي مَيِّتَ الْكِتَابِ وَ السُّنَّةِ.
این روایت باشد برای بعد
وَ لَتُرْفَعَنَّ اثْنَتَا عَشْرَةَ رَايَةً مُشْتَبِهَةً لَا يُدْرَى أَيٌّ مِنْ أَيٍّ
کسی نمیفهمد چی میخواهد بگوید. مبداش کجاست.
الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ الْوَشَّاءُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ عَائِذٍ عَنْ أَبِي خَدِيجَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ لَا يَخْرُجُ الْقَائِمُ حَتَّى يَخْرُجَ قَبْلَهُ اثْنَا عَشَرَ مِنْ بَنِي هَاشِمٍ كُلُّهُمْ يَدْعُو إِلَى نَفْسِهِ «2»
از سادات هستند
راوی بعد دستش را میزند روی دستش که پس هلاک شدیم.
حضرت فرمودند مثل نور از وسط اتاق می آید، نور با سایه چقدر روشن است. کسی چشمش باز باشد میبیند.
اگر کسی چشمش را کم سو کردو معوج کرد، تقصیر خودش است. چشم ها باید پر سو باشد. معوج نباشد.
انسان با میزان وارد بشود. نه اینکه چیزی فهمید فهمید. نفهمید نفهمید. مرزهای معیار روشن باشد. هر حادثه ای ایجاد میشود معیار داشته باشد. ایجاد ترس و رعب میکند که شب میخوابد صبح کافر از خواب بیدار میشود. یا صبح مومن است و شب کافر اس.
آنچنان مسائل پیچیده میشود که اگر کسی معیارها را نشناسد به سرعت از دور خارج میشود.
باید منتظر بود که از درون دایره حتی نظام شیعی، اختلافات شدیدی شکل بگیرد که اینها پرچم هایی رو بر افراشته بکنند. این پرچم ها را ممکن است بعضی اش شده باشد و بعضی اش نشده باشد. اصل مسئله را آدم باور بکند که جدی است و ساده نیست.
اولین کسی باشید که برای “مهدویت | جلسه 82” دیدگاه میگذارید;