” برنامه آسمان (10) – آیه «فَٱسۡتَقِمۡ كَمَآ أُمِرۡتَ» ”

ضبط در استدیو تمحیص

 

 

 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

کلیدواژه‌ها: مقاومت/ استقامت/ امر خدا/ توانایی/ مراقبت

خلاصه محتوا: این متن به بررسی مفهوم مقاومت و استقامت از منظر قرآن و اصول کافی می‌پردازد. در ابتدا، با سلام و خوشامدگویی، بحث با طرح سوالی پیرامون منطق قرآنی مقاومت و مراتب آن آغاز می‌شود. سپس، به تبیین ابعاد مختلف مقاومت در زندگی انسان، از جمله مقاومت در انجام امور روزمره تا تبعیت از امر الهی، پرداخته می‌شود. مراتب قامه، اقامه و استقامت شرح داده شده و تمایز استقامت مطلق برای عموم مردم و استقامت خاص برای خواص و رهبران بیان می‌گردد. در ادامه، آیه ۱۱۲ سوره هود مورد بررسی قرار گرفته و مفهوم استقامت در برابر طغیان و اهمیت مراقبت از خطوط قرمز دینی و مستحبات و مکروهات برای خواص و عموم مردم توضیح داده می‌شود. در بخش پایانی، به تمرین عملی استقامت از طریق مراقبت از نماز اول وقت و نقش آن در پاکسازی نقص‌ها و گشایش باطن عالم اشاره شده و با توسل به خداوند، متن به پایان می‌رسد.

در آستان جانان

در آستان جانان گر سر توان نهادن گل بانگ سربلندی بر آسمان توان زد

سلام به آسمان خوش آمدید بسم الله الرحمن الرحیم سلام وقت شما بخیر، خیلی خوش آمدید. ما اینجا هستیم تا دوباره میهمان سفره پرنور و کرامت قرآن کریم شویم و افتخار داریم که باز هم محضر استاد بزرگوارمان حضرت حاج آقای عابدینی باشیم.

آقا سلام علیکم. سلام علیکم و رحمت الله. عرض سلام و ادب خدمت همه حضار و بینندگان و مخاطبین [شما].

حاج آقا سلام و عرض ارادت و سلام عرض می‌کنم خدمت همه عزیزان و مخاطبین، مخلصیم، خوش آمدید. مکرر در همین گفتگوهایی که اینجا داشتیم هم پیش از این درباره مقاومت از شما زیاد شنیدیم حتی یه ذره که میاییم بالاتر می‌رسیم به گفتمان مقاومت و حالا معنایی که هم از حضرت عالی هم از بقیه اعضا شنیدیم این مقاومت منطق قرآنی هم دارد یا نه یا مرتبه‌ای بر آن مترتب است یا نه یه ذره درباره این موضوع برای ما فرقش را لطفاً [بفرمایید].

منطق قرآنی مقاومت

بسم الله الرحمن الرحیم. خوب سوالی که حضرت عالی فرمودید، می‌توانیم بگوییم که زندگی مطابق امر خدا و زندگی را موفق به پایان رساندن و انجام دادن همه‌اش مقاومت است؛ چون انسان با مقاومت می‌تواند عرصه‌ها و میدان‌ها را [فتح کند]، حتی اگر یه کسی تو زندگیش قرار است نظام اقتصادی خانه‌اش بچرخد خیلی مقاومت لازم است تا این که بتواند صبح زود بلند شود سر کار برود آنجا تحمل بکند کار را انجام بدهد. همین‌ها مقاومت است. مقاوم بودن ساده نیست و گسترده است و لذا مطابق امر خدا بودن بالاترین [مقاومت است]؛ چون انسان می‌خواهد اراده خدا را در اراده خودش حاکم بکند، با اراده‌اش اراده خدا را در وجودش حاکم، میل و اراده خدا جایگزین میل و اراده این بشود؛ چون یقین کرده که آن از علم مطلق نشأت میگیرد و این از علم محدود، وقتی با این [یقین] با خلاصه عقل و برهان است که علم مطلق، تبعیت ازش عقل حکم میکند به این و برهان بر این در حقیقت اقامه می‌شود. خب اگر اینجوری شد آن موقع آن علمی که مطلق است مطابقش زندگی کردن خیلی مقاومت می‌خواهد و خیلی استقامت می‌خواهد.

مراتب مقاومت: قامه، اقامه، استقامت

ما یه لفظ قامه داریم که یعنی در حقیقت قیام کردن و این قیام برای شخص خود این است که این شخص خودش بلند شود می‌ایستد، ایستادن یعنی کنایه از این صحنه است که همه توانش را می‌تواند به راحتی به کار بگیرد اگر نشسته ممکنه پاهاش آنجا آن [طور که باید] تمام کار ازشان نیاید و اگر خوابیده همین جور، ایستادن نماد این است که انسان تمام توانش را دارد به کار میگیرد، آزاد است در به کارگیری ولی انفرادی است. ولی این قیام خودشه، به دنبال این میگوید اقامه بالاتر از این این است که نه فقط خودش ایستاد دیگران را هم به این ایستادن تشویق کرد و آن‌ها را هم با ایستادن رساند؛ یعنی نه فقط خودش بقیه را هم حرکت داد تا توان شان را به کار بگیرند. بالاتر از این دوتا که پیش میاید استقامت است. استقامت یعنی اینکه انسان جوری بایستد و جوری دیگران در ایستادن با دیگران باشند که تمام توانش به نهایتش به نتیجه برسد این تعبیر اینکه هر چقدر حروف در لفظ بیشتر بشود معنای آن لفظ بیشتر می‌شود. لذا قامه [و] اقامه یه مرتبه بالاتر یه الف اضافه شده، استقامت لذا این‌ها مراتب همدیگر می‌شوند که ابتدا قامه است، قیام بعدا اقامه است و در مرتبه سوم استقامت. یعنی با مقاومت متفاوت هستند؛ یعنی ما یه نگاه داریم که یه تعبیری بزرگان کردند که ما یک مطلق استقامت داریم که مطلق استقامت نسبت به همه مردم دیده میشود؛ یعنی استقامت عموم که ببینیم این دیدن استقامت در امور یعنی مردم توانایی شان را به کار میگیرند، به کارگیری توانایی‌ها یشان است اما یک استقامت مطلق داریم استقامت مطلق یعنی آن نهایت توانایی شان را به کار می‌گیرند لذا نهایت توانایی را به کار گرفتن کار همه نیست.

استقامت مطلق در قرآن

با این نگاه اگر وارد آیه ۱۱ دوازدهم سوره هود ﴿فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَمَنْ تَابَ مَعَكَ﴾ [۱] بشویم که بسم الله الرحمن الرحیم ﴿فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَمَنْ تَابَ مَعَكَ﴾ خیلی تعبیر زیبا است که اینجا خطاب به پیغمبر است؛ چون خطاب پیغمبر است ﴿فَاسْتَقِمْ كَمَا﴾ به اصطلاح امررت این [یعنی] استقامت یعنی پیغمبر باید تمام توانایی‌ات را به کار بگیری و این آیه در سوره شورا هم آمده که ﴿وَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ﴾ [۲] اما دنبالش که ﴿وَمَنْ تَابَ مَعَكَ﴾ را ندارد و ﴿وَمَنْ تَابَ مَعَكَ﴾ همان‌جوری که قبلاً اشاره کردیم معیت یعنی کسانی که نه همه مسلمان‌ها اینجا ﴿وَمَنْ تَابَ مَعَكَ﴾ یعنی آن‌هایی که حلقه می‌شدند، آمدن این‌ها هم تو مسیر اینکه دیگران را دارند به قیام به اصطلاح می‌رسانند حلقه این‌ها وسط بازوهای پیغمبرند شئون پیغمبرند این‌ها که این‌ها در حقیقت چی هستند ﴿مَنْ تَابَ مَعَكَ﴾ مع پیغمبرند نه به دنبال پیغمبر. هرچند پیغمبر خودش شخصیت بزرگ مستقلی است که ﴿فَاسْتَقِمْ﴾ امر به آن آمده اما بلافاصله ﴿وَمَنْ تَابَ مَعَكَ﴾ عطف شده به آن که این‌ها هم استقامت مطلق را به کار باید بگیرند و چون قرار بر این بوده که این‌ها هم استقامت مطلق را به کار بگیرند این تعبیری که در بعضی نقل‌ها وارد شده که «شیبتنی سورة هود» سوره هود مرا پیر کرد؛ چون اینکه پیغمبر مطلق استقامتش را به کار بگیرد سخت نبود این از نبی صاحب عزمی اولوالعزمی مثل پیغمبر که اولوالعزم بود این امکان پذیر بود اما از ﴿مَنْ تَابَ مَعَكَ﴾ بخواهد که آن‌ها هم اولوالعزم بشوند تو این کار صاحب عزم بشوند که تمام توانایی شان را به کار بگیرند این باعث شد که برای پیغمبر خیلی سخت بود که این فرهنگ را تو این‌ها هم بتواند چیکار بکند جوری به اصطلاح رفتار بکند برنامه بریزد که این‌ها به آن اوج رساندن استقامت برسند. خب این خیلی کار سختی است که انسان اطرافیانش هم در نهایت به کارگیری توان شان [برسند]؛ چون ما در قرآن داریم اگر توان به نهایت خواست برسه تبدیل میشود ﴿وَعَلَى الَّذِينَ يُطِيقُونَهُ فِدْيَةٌ طَعَامُ مِسْكِينٍ﴾ [۳] که آن روزه حتی چون مربوط به عموم مردم است این مطلق استقامت کفایت میکند در آنجا اگر تمام توان را می‌خواهد تبدیل بشود. اما نسبت به خواص که اینجا آمده می‌فرماید تمام توان را باید به کار بگیرد این‌ها میشوند خاص لذا این‌ها می‌خواهند برسند همان‌جور که معیت پیدا کردند با پیغمبر در اینجا هم تو استقامت شان هم می‌خواهند معیت پیدا کنند. مردم مطلق استقلال استقامت را توصیه میکنم ولی برای بزرگان و حلقه‌های میانی و رهبر استقامت خودش مراتب دارد. آن مرتبه عمومی‌اش میشود مطلق استقامت مرتبه امید که استقامت است از قامت از اقامه بالاتر است اما مطلقش است باز یعنی عمومش همه می‌توانند انجام بدهند توانایی همه مردم هست و عموم مردم با همان مراتب عظمی هم که دارند همان مراتب عزم عمومی شان می‌توانند از پس این بربیایند این کارها رو انجام بدهند. اما اینکه تعبیر بشود ﴿فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ﴾ ﴿كَمَا أُمِرْتَ﴾ مطلق آمده یعنی تمام اوامر الهی را در نهایت اش انجام بدهد این تمام اوامر الهی را تمام شئون را آن هم در نهایتش به پیغمبر خاص این اطلاق شده نه برای همه مردم و ﴿وَمَنْ تَابَ مَعَكَ﴾ درجه پایین‌ترش مربوط به این القاعده ادامه [دارد].

مراتب طغیان در برابر مراتب استقامت

اگر این‌ها تا انتها دارند بررسی این نکته که شما فرمودید و همچنین اشاره که شما کردید این است که تو قسمت اثباتیش اینجا ﴿فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ﴾ اثبات که استقامت بکنید تو آن اوج استقامت و این ﴿وَلَا تَرْكَنُوا﴾ که خطاب به عموم است دیگر یعنی هم ﴿مَنْ تَابَ مَعَكَ﴾ شامل میشود هم بقیه را شامل میشود، بیانش این است که هر مرتبه استقامتی یه طغیانی دارد آنجایی که پیغمبر است طغیان در مورد پیغمبر این است که کمترین میل اگر در درونش نسبت به ظلم و کفر پیش بیاید بالاترین تهدید نسبت به پیغمبر صورت گرفته در قرآن که شدیدترین تهدیدها که ﴿لَتَرْكَنَنَّ إِلَيْهِمْ شَيْئًا قَلِيلًا﴾ [۴] حتی اگر تو به کمترین مرتبه میل پیدا کنی بر آن‌ها خدا عذاب علیمش را شدیدش را بر تو نازل می‌کرد این دفعه نه اینکه پیغمبر بود و خواست جدا بکند یعنی اصلاً می‌خواهد نشان بدهد پیغمبر هم برای من که فرستاده‌امش پیغمبرم اگر بخواهد قدم یه ذره اینور بگذارد باهاش اینجور برخورد می‌کنم تا بقیه حساب کار را بکنند که آن وقت ﴿وَلَا تَرْكَنُوا﴾ در رابطه با دیگران مطابق مرتبه شان است؛ یعنی آن طغیانی که برای پیغمبر ذکر میشود که اگر فرض به اصطلاح امکان‌پذیر بشود آنجور تهدید است فرض محال ولی برای دیگران این طغیان مراتب پایین‌تر است همان‌جور که عرض کردیم شیاطین هر کسی مطابق ایمان او است لذا طغیان هم در اینجا از عموم مردم طغیان یه چیزی به اصطلاح معنا میشود که این‌ها آن محکمات دین را مسلمات دین را این‌ها خلاصه مراقب باشند که از این عدول نکنند از این خطوط قرمز اما از پیغمبر اکرم خطوط مستحب و مکروه را هم می‌خواهند. فقط خطوط فقط خطوط واجب و حرام نیست اما تو مردم واجب و حرام در واجب و حرام را رعایت بکنند اما مکروه اگر خواستند رعایت کردند خوب یک کمالی [است] اگر نکردند یه به اصطلاح نقصانی هست اما نیست طغیان نیست رهبران و حلقه‌های میانی حسنات الابرار سیئات المقربین با اینکه برای مردم باشد ولی برای حلقه‌های میانی و آن‌هایی که پیغمبرند و خود پیغمبر این میشود چی [؟].

استقامت؛ قوت در مقابل ذلت

خیلی درباره استقامت مقاومت و این‌ها صحبت می‌کنیم حالا من بخواهم یه ذره راحت از شما بپرسم آقا یه نفر بگوید آقا من می‌خواهم نکنم ولی زندگی‌ام راحت باشد ضعیف باشد ولی دردسر نکشم این رو چطور می‌بینید؟ تعبیری که ما در بحث استقامت داریم تعبیر مثبتی است که هر فطرتی می‌پذیرد و قرآن هم این را خواسته استقامت یعنی توانایی‌ها و قواش را به فعلیت رساندن. هیچ کسی دلش نمی‌خواهد سرمایه وجودی‌اش ضایع بشود هیچ کسی دوست ندارد یه سرمایه داشته باشد ضایع بشود اگر هم یه موقعی راحت طلبی را می‌پسندد احساس میکند که راحت طلبی یه سرمایه است برایش احساس این رو یعنی اگر یه ادراک نادرست است که اگر فکر میکند حالا خوابیدن فکر میکند یک به اصطلاح خوبی [است] اما نمی‌داند این خوابیدن این را از صاحب عزم بودن از اینکه صاحب اراده باشد قدرتمند باشد لذا این هم دلش نمی‌خواهد تو بین دیگران بگویند این خواب آلوده، خوابالو بودن چی می‌تواند ضعف می‌داند و بد می‌داند ببینید این اظهار ضعف است اینجا استقامت یعنی قدرتمندی این آشکار شدن عزت این آشکار شدن همه توانایی‌ها یش در حقیقت دیده شدن خب اگر اینجوری باشد کی از این بدش میاید کی بدش میاید که آن به اصطلاح مردانگی مردان آشکار بشود همه دلشان می‌خواهد خودشان را مردتر نشان بدهند توی نظام چی تو نظام در آن اراده شان نشان بدهند ما مرد کاریم مرد هم که میگوییم به عنوان همان صاحب عزم بودن دیگر خب این نکته دقیققی است که در مقابل استقامت ذلت است نه در مقابل استقامت راحت باشد که استقامت سختی باشد مقابلش راحت باشد نیست بلکه استقامت آن به فعلیت رسیدن و توانایی در مقابل این توانایی ضعف و فتور و در حقیقت ذلت است؛ یعنی حاج آقا میشود اینجوری گفت استقامت مثلاً بگوییم قوت در مقابل [ضعف] هم مثال زدیم دوباره کشور لیبی که فرمود [مثال] خوب باشد تو می‌خواستی تو انتخاب کردی حالا شاید که ضعیف باشد ولی ضعیف نشدی اتفاقا استقامت را انتخاب نکردند وقتی استقامت انتخاب نکردن لیبی و سوریه تبدیل شدند به چی ذلیل دیگران آمدند هر جوری که دلشان می‌خواهد با عرض و ناموس و اموال این‌ها بازی می‌کنند و این‌ها اعتراضی هنوز نتوانستند بکنند تنها راه زیست سالم مبتنی بر آن برنامه که خداوند [ارائه داده] دنیا فکر میکنیم همیشه در مقابل یه جنگی است و دفاع یا جنگ است در حالی که استقامت یعنی تو میدان ایستادن و در مقابل حوادث و وقایع که یکی‌اش جنگ است شانه خالی نکردن به زمین نیفتادن ایستادن و آن ابتلا حادثه و هر چیزی که هست رو این مقابلش بایستد هضمش کند ببینید این تعبیر قشنگی است که ابتلا حادثه رو چیکار کند مثل غذایی که انسان میخورد هضمش میکند جزو توانایی‌ها یش میشود آن ابتلا را حذف میکند هیچ کسی از این بدش نمیاید. برای اینکه زندگی بکنی باید زحمت بکشد که بتوانی زندگی بکنی یعنی آن کسی که دارد زحمت میکشد برای زندگی‌اش هم این هم مثل مجاهد فی سبیل الله است و حتی دارد اگر در این راه کشته شد به منزله شهید است اجر شهید را دارد این سنت الهی است که نظام علی و معلولی دارد در عالم خود سنت که اگر کسی پایدار ماند خدا هم وعده داده خود این پایداری چنانچه الان ما تو غزه دیدیم با تمام اینکه به ظاهر عقلایی همه جمع جمع و تفریق های عادی محاسبات عادی میگفت این‌ها نباید اینجوری بمانند باید تسلیم بشوند آخه در مقابل که یک کشوری که همه جا این‌ها رو احاطه کرده این همه این‌ها رو بمباران میکند شهرها یشان رو به تلخ خاک تبدیل کرده دائم دارد کوچ شان میدهد بازی میکند باهاشون اما در عین حال این‌ها با وعده الهی ماندن و عجیبی این است که الان خود آن‌ها اظهار می‌کنند که چطور شده این‌ها که اینجور در دست ما باهاشون بازی کردیم ولی استقامت این‌ها باعث شد ما زانو زدیم در مقابل این‌ها و تمام شرایط را قبول کردیم یه نکته‌ای رو اگر این نکته رو من بگویم حیفم میاید این نکته رو نگویم که ﴿إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ﴾ [۵] ذیل این آیات آمده بیان بسیار زیبا دارد که انسان وقتی ببیند در آنجایی که استقامت دارد میکند در آنجایی که موظف شده یک ذره پایش را کج نگذارد ﴿وَلَا تَرْكَنُوا﴾ یک ذره اگر ببیند در جلوی چشم خداست این بیان این حال که این‌ها به این مرتبه که استقامت می‌رساند انسان را که شهود حق را نسبت به خودش می یابد میبیند که خدا او را دارد میبیند این رسیدن به این قدرت استقامت رو در راه و عدم انحراف چندین برابر میکند جلوی چشم خداست لذا امام حسین علیه السلام می فرماید وقتی علی اصغر سلام الله علیه رو دست شهید کردند آنجا امام حسین علیه السلام فرمود اونی که راحت علیه اونی که بر من راحت می‌کند و آسان می‌کند این مصیبت این است که به عین الله جلو چشم خداست پس ببینید اگر انسان خودشو جلو چشم خدا دید احساس میکند خدا بی تفاوت نمی ماند اگر این دارد استقامت می‌کنه حتماً یاری‌اش میکند حتماً دارد کمکش میکند و اگر پا کج بگذارد حتماً عقابش میکند لذا هم ترس از طغیان ایجاد میشود هم استقامت ایجاد میشود مثل بقیه برنامه ها.

تمرین عملی استقامت؛ مراقبت از نماز

چه جوری تمرینش بکنیم؟ این خیلی بحث خوبی است این آیه شریفه با سه آیه بعدیش که بیان استقامت است؛ یعنی اینجا ﴿وَمَنْ تَابَ مَعَكَ﴾ و به دنبال ﴿إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ﴾ دنبال سه آیه ای است که بیان استقامت است یکی اینکه به کسانی که ظلم می‌کنند میل پیدا نکنید ﴿وَلَا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ﴾ [۶] و همین جور ادامه دارد تا میرسد به این آیه شریفه که در ضمن این آیات که چون ما می‌خواهیم آن تکلیف خودمان رو به عنوان عهد جمعی داشته باشیم بعد از این می فرماید ﴿وَأَقِمِ الصَّلَاةَ طَرَفَيِ النَّهَارِ وَزُلَفًا مِنَ اللَّيْلِ﴾ [۷] و ﴿أَقِمِ الصَّلَاةَ﴾ یعنی از جمله اینکه استقامت داریم تعریف میکنیم آن به پا داشتن نماز آن تو وقت های خاصی که آمده مراقبه وقت. اگر ما بخواهیم شروع استقامتو داشته باشیم آغاز استقامت عمومی داشته باشیم از مراقبه‌هایی که علمای اخلاق هم دستور دادند و وعده‌های بسیار زیادی رو به دنبالش [دارد] که باب باطن عالم به سوی انسان گشوده می‌شود این است که اولین کار برای صاحب عزم شدن با یک اراده الهی این است که مراقبت کنیم نماز هایمان را به وقتش بخوانیم اول وقت این مراقبت در اول وقت بودن به خصوص که اگر انسان دغدغه پیدا [کند]؛ یعنی از قبل نماز که میشود مراقبه که کی نماز میشود یه حال انتظار که دارد حضرات معصومین حال انتظار داشتند یه دفعه وقتی وقت اذان میشد آنجا دارند که «أَقِيمُوا الصَّلَاة» [۸] تعبیرشان این است که الان وقت لقا رسید وقت لقا یعنی نماز را وقت لقای خدا ببیند با این شروع در اول وقت نماز مراقب عهد جمعی مان این باشد که مراقبت کنیم که نماز هایمان را از این به بعد اول وقت مراقبت داشته ماه مبارک [رمضان] این بهار را بتوانیم و این ارزش را بتوانیم انشالله ادامه بدهیم و دنبالش هم خیلی زیباست می‌فرماید اگر این رو مراقبت کردید ﴿إِنَّ الْحَسَنَاتِ﴾ یعنی خود این مراقبت آن نقص های دیگر را پاک می‌کند خیلی زیباست که این هم یه راه راحت است برای اینکه انسان از نقص هایش هم انشالله پاک بشود خدا را قسم بدهیم که…

پاورقی: [۱] سوره مبارکه هود آیه ۱۱۲ (پس همان‌گونه که فرمان یافته‌ای پایداری کن؛ و [همچنین] هر که با تو توبه کرده [باید پایدارى کند].) [۲] سوره مبارکه شوری آیه ۱۵ (پس [ای پیامبر] همان گونه که مأمور شده‌ای، پایداری کن.) [۳] سوره مبارکه بقره آیه ۱۸۴ (و بر کسانى که طاقت آن را ندارند، فدیه‏‌اى است که خوراک دادن به یک مستمند است.) [۴] سوره مبارکه اسراء آیه ۱۶ (اگر اندکى به آنان متمایل شوى.) [۵] سوره مبارکه هود آیه ۱۱۲ (به یقین او به آنچه انجام مى‌دهید بیناست.) [۶] سوره مبارکه هود آیه ۱۱۳ (و به کسانى که ستم کرده‌‏اند متمایل مشوید، که آتش [دوزخ‏] به شما خواهد رسید.) [۷] سوره مبارکه هود آیه ۱۱۴ (و در دو طرف روز [اول و آخر آن‏] و صدر شب نماز را برپا دار.) [۸] الکافی، جلد ۳، صفحه ۲۷۴، حدیث ۱ (أَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَ حَافِظُوا عَلَيْهَا فَإِنَّهَا عَمُودُ الدِّينِ) (نماز را بپا دارید و حافظ آن باشید، زیرا آن ستون دین است.)

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دریافت دوره آموزشی

لطفا جهت دریافت، اطلاعات خواسته شده را وارد نمایید