” برنامه آسمان (5) – آیه «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا» ”
ضبط در استدیو تمحیص
کلیدواژه ها: محبت/ حرکت نامتناهی/ اجتماع/ وحدت/ شیطان
خلاصه محتوا
این متن پیاده شده، ویرایش شده از یک محتوای تخصصی روایی است که به بررسی اهمیت محبت و وحدت در اسلام با استناد به آیات قرآن و اصول کافی میپردازد. در این گفتگو، استاد عابدینی به همراه مجری برنامه، به تحلیل مفهوم محبت به عنوان اساس حرکت انسان به سوی نامتناهی و نقش آن در ایجاد وحدت و اجتماع میپردازند. همچنین، به مراتب مختلف محبت و اجتماع، از اجتماع ابدان تا اجتماع قلوب، و تأثیرات وحدت در دین اسلام اشاره میشود. در ادامه، نقش شیطان در ایجاد تفرقه و اختلاف و راههای مقابله با آن بررسی شده و بر اهمیت شباهتها در ایجاد محبت و وحدت تأکید میگردد. در پایان، با اشاره به نامه حضرت حجت، بر اهمیت توسل به حبل الله و اجتماع حول محور حق برای رسیدن به کمال و سعادت تأکید میشود.
مقدمه
بسم الله الرحمن الرحیم سلام، وقت شما بخیر، خیلی خوش آمدید. ما اینجا هستیم تا دوباره مهمان چشمه همیشه جوشان و متبرک و منور قرآن کریم بشویم و افتخار داریم که محضر استاد بزرگوارمان حضرت حاج آقای عابدینی باشیم.
آقا، سلام علیکم. سلام علیکم و رحمة الله و عرض سلام و ادب و احترام خدمت همه مخاطبین عزیز.
آقا امیرحسین، سلام خدمت شما. سلام خدمت حاج آقای عزیز و همه مخاطبین گرامی. پای سفره معجزه الهی هستیم در این محفل جلسه قرآنی انشاءالله.
ملاک جمع شدن و اعتصام به حبل خدا؛ محبت
آقا، ما توی برنامه قبلی که داشتیم درباره آیه صد و سوم سوره مبارکه آل عمران صحبت میکردیم، یه جورایی گفتگو تموم نشد؛ یعنی ما هی داشتیم تشنهتر میشدیم که بیشتر بشنویم و دیگه فرصت نشد، تا اونجایی رسیدیم که فرمودید که ملاک در این جمع شدن و اعتصام به حبل خدا محبته. این رو میشود یه قدری برای اون دوباره توضیح بفرمایید ممنونتون میشویم.
بسم الله الرحمن الرحیم. بحثی که آغاز شد و ادامه اش انشاءالله امروز در خدمت دوستان گرامی هستیم، یکی از مباحث کلیدی معرفتی اسلام است. اساس حرکت انسان اصلاً بر محبت است، هیچ حرکتی صورت نمیگیرد مگر اینکه انسان محبت آن چیز در دلش جا گرفته باشد؛ منتها مراتب دارد تا بتواند به مقدار محبت حرکت شکل بگیرد و از این طرف هر چقدر قدرت محبت بیشتر بشود سرعت حرکت بیشتر میشود و با این نگاه که انسان یک ابدیتی را در پیش دارد که آن ابدیت یعنی حرکت به سمت نامتناهی و این حرکت به سمت نامتناهی، تو بین قوایی که انسان دارد هیچ قوهای نمیتواند متکفلش باشد؛ چون محدودیت دارد ولی قرار است برای ابدیت این عمر جوری برنامهریزی شده که نتیجهاش ابدیت باشد. اگر بخواهیم ببینیم چگونه ممکن است که این عمر که محدود است، ابدیتی رو که نامتناهی و نامحدود است بسازد، فقط با مرکب و مطیع و آن حرکت با محبت است که این امکان پذیر میشود. و لذا اگر بخواهد تو هر عمل ما که تو این ۱۰۰ سالی که اگر حداکثر کسی زنده باشد، آن ابدیت را ایجاد کند باید تو هر لحظه امکان حرکت نامتناهی برایش باشد وگرنه از لحظات محدود حرکت محدودهای هر لحظه نامتناهی ساخته نمیشود. نامتناهی اگر میخواهد محقق بشود باید تو هر لحظه این امکان باشد که نامتناهی اگر بخواهد تو هر لحظه امکان نامتناهی باشد باید تو هر لحظه انسان با هر عملی با هر کاری توان ایجاد نامتناهی را داشته باشد. و این با قدرت محبت است که وقتی به محبوب نامتناهی تعلق میگیرد، به محبوب نامتناهی برای انسان قدرت نامتناهی ایجاد میکند. ارتباط و اتصال با محبوب نامتناهی که ابتدای آن خود خدای سبحان است و در کنارش اولیایی که خدای سبحان قرار داده، این میتواند انسان را به سمت آن حرکت نامتناهی سوق بدهد. لذا حتی این هم زیباست که در امتهای گذشته که انبیا بودند، در عین اینکه انبیا کتابهای آسمانی داشتند، بیانات الهی بوده، تمام امتها سوق میدادند به نبی خاتم، تمام انبیا؛ چون آن محبوبه نامتناهی در وجود نبی خاتم جلوهگر بود و این ذوق آنها و شوق آنها و محبت آنها به این محبوب نامتناهی بود که سرعت نامتناهی برای آنها امکان پذیر میکرد از طریق وساطت نبیشان به اتصالشان به نبی خاتم. یعنی خود حقیقت وجود پیغمبر و اوصیا یش چه میشوند؟ آن حبل به اصطلاح نامتناهی که امکان اتصال همه به آن است؛ یعنی هر کمالی با اتصال به این حبل امکان پذیر میشود و قدرت نامتناهی ایجاد میکند؛ چون آن محبوب نامتناهی است. چون محبوب نامتناهی است، یه چیز دیگه هم که در قسمت غرب محضر شما بودیم شما درباره اجتماع ابدان هم صحبت کردید و مرحله و مرتبه بالاتری که اجتماع قلوب میشد. من دیدم که مربوط به فرمایش شما است؛ مرتبه محبت، مراتب اجتماع و اتحاد ایجاد میکند. یه موقع یه محبت اولیه ای است، این همین یه ارتباط اجتماع اولیه رو که اجتماع ابدان است در کنار هم قرار میدهد.
مراتب محبت و اجتماع
که اجتماع ابدان کنار هم قرار گرفتن به هم محبت کردن؛ اما خب این محدودیت ابدان باعث میشود اتحاد ایجاد نمیشود بین افراد ولی اجتماع بین ابدان میشود ولی اتحاد بین ابدان نمیشود که ابدان یکی نمیشوند هیچگاه هر چقدر هم محبت داشته باشند در کنار هم قرار میگیرند شدت در کنار هم قرار گرفتن هست اما وقتی که این محبت شدت پیدا کند به محبت قلوب و اجتماع قلوب کشیده میشود. وقتی اجتماع قلوب کشیده میشود این اتحاد بین قلوب امکان پذیر است. آن وقت قلوب میتوانند با هم متحد بشوند؛ چون تو نظام به اصطلاح بالاتر از نظام مادی است قلوب، آنجا امکان اتحاد خیلی فراهمتر است. وقتی محقق میشود آن وقت ارتباط و اجتماع بین قلوب حول محور قلب واحد شکل میگیرد؛ لذا رغبتها، نمیدانم تمایلات؛ یعنی روایت دارد که: « إِنَّمَا اَلنَّاسُ إِخْوَانٌ فَیَجْمَعُ اَلنَّاسَ رِضًا » (همانا مردم برادرند و آنچه مردم را گرد هم می آورد رضایت [و محبت] است). آن محبتهای مشترک و دشمنیهای مشترک میتواند مردم رو چیکار بکند؟ مجتمع کند، اجتماع ایجاد کند با هم؛ لذا بهترین چیزی که میتواند یه اجتماع رو شکل بدهد آن محبتهای مشترک است. بعد آن خود محبتهای مشترک مراتب دارد؛ یعنی یه موقع ای هستش که حول یک محور مرز جغرافیایی محبت شکل میگیرد، مطلوب است؛ اما یه مرتبه ای است یه موقع ای هست حول یه خانواده این محبت شکل میگیرد؛ اما یه مرتبه ای است درست است؛ اما یه موقع حول یک مثلاً تفکر و فکر و ایدهای که همه انسانیت بهش نیاز دارند شکل میگیرد، این خوب بالاتر میشود، این شدتش هم بیشتر میشود. آن وقت اگر در اینجا یک مصداق هم داشته باشد که امکان تحققش در وجود مثلاً پیغمبر اکرم باشد، آن وقت آنجا محبت وقتی شکل گرفت محبت به سمت اتحاد میکشاند. هر چقدر محبتها بیشتر باشد وحدتها بیشتر میشود و اگر بخواهیم محبتها رو بیشتر کنیم شباهت ها باید بیشتر باشد؛ شباهتها به دنبالش محبت میآورد، محبتها به دنبالش وحدت میآورد.
نقش شباهت ها در ایجاد وحدت
پس اگر ما به دنبال اجتماع هستیم، اجتماع واحد باید شباهتهای اجتماع را بیشتر کنیم؛ لذا شیطان به دنبال ایجاد کثرتها و تفرقه است. ببینید حرکت از کثرت به سمت وحدت اصلاً جزو ذات این عالم است. خدای سبحان در خلقت عالم یه حقیقت واحدی رو تبدیل کرد به کثیر که این کثیر در سیرش به وحدت تبدیل بشود دوباره با ارتباط و اتحاد با هم به وحدت برسند ببینید چقدر این حرکت زیباست؛ پس باید تو تمام حرکات ما از درون خودمان که شروع میشود این کثرت در درون ما به وحدت کشیده بشود. اعمال ما اگر به گرایشهای مختلفی در وجود ما باشد این کثرت حاکم شده؛ اما اگر یک گرایش واحدی باشد همه اعمال حول آن گرایش شکل بگیرد این اعمال با اینکه کثیر است اما واحد است. من مثال بارزش که حاج آقا دارم میگویم دارم فکر میکنم فضای محرم و صفر که میشود آن شور حسینی که میاد ما این چیزی که حاج آقا یعنی مصداق حس میکنیم آن همدلی است، قلبهامون به هم نزدیک است. چقدر شده مثلاً ما با یک مصری با یک سوری که شیعه است یا مثلاً علاقه به اهل بیت دارد عکس بگیریم، عکس یادگاری میگیریم، تنها رشته هم مثلاً همه متوجه یک دونه محبت هستند. خوب تحلیل بکنیم همین مصادیقی هم که شما به عنوان مصادیق بارزی فرمودید، زیبایی دین این است که تمامش بر همین اساس است. ببینید وقتی ما تو تمام اسلام به عنوان قبله واحد یه قبله داریم هر کسی تو هر جای عالم است نمازهاش، اعمالش، نشستنش، برخاستنش، خوابیدنش حتی وقتی که از دنیا میرود این نوع قرار دادن در به اصطلاح قبر همینها با قبله معنا پیدا میکند؛ یعنی همه کثرتها باید به یک قبله باید وحدت پیدا کند. اگر همه تو عالم هرجا هستند از مسلمانها حتی اگر یک نفر توی کشور غریب هم هست همراه همه مسلمانها در ماه رمضان باید روزه بگیرند، یک ماه تو همه سال همه با هم روزه میگیرند اینکه همه با هم روزه میگیرند باز کثرت به وحدت تبدیل میشود. حج از هر جایی توی ایام خاص باید بیایند یه جا، آنهایی که مستطیع هستند این باز حول یک به اصطلاح چرخ دور یک خانه این باز یه وحدت است. نماز همه با هم در آن اوقات خاص نماز باید کنار هم به جماعت حتی اگر فرادا باشد باید این فرادا بودن به گونهای باشد مخل به جماعت نباشد. تعبیری که پیغمبر اکرم و بعضی از روایات دیگه دارند این است که اگر کسی تعمداً مدتی تو نماز جماعت شرکت نکند، عمداً با اینکه همسایه مسجد است ولی نرود مسجد، بعد آنجا دارد که حکم دادن در آنجا که حاکم حق دارد خانه او را آتش بزنند؛ یعنی خشک کردن علنی به جماعت. اینقدر خطر ایجاد میکند که باید تهذیر بشود، بترسانند تا چی بشود؟ شکل بگیرد. حتی یک کور نابینایی میاد به حضرت عرض میکند که آقا جون من نابینام صبح برام آمدن به نماز سخت است. حضرت میفرمایند: از خونت تا به مسجد یه ریسمانی رو بکش صبح این رو بگیر با این بیا تا برسی به مسجد. ببینید اجتماع انقدر مهم است این نگاه؛ چون تو حول اجتماع انسان حالت بزرگی پیدا میکند. آن حرکت کاروانی شکل میگیرد، جمع شدنها محبت رو به فعلیت میرساند؛ لذا توی خانه وقتی اهل خانه جمع میشوند به محبت کشیده میشوند و محبت فعلیت پیدا میکند هی باز میشود. برخلاف آنچه که امروز مثلاً گوشیها باعث شده حتی تو خونه که هستند چی میشوند؟ هرکی داره به فردیت میرود، هرکی تو گوشه خودشه، مهمانی که داده میشود هرکی تو گوشه خودش و با گوشی خودشه؛ یعنی تو یه گوشهای با گوشی و این در حقیقت داره روابط رو از بین میبرد. باید گوشی جوری بشود که به وحدت کمک بکند. نمیشود حرف وحدت رو زد مفاهیم وحدت رو تو گوشی منتقل کرد اما وقتی کنار هم جمع میشوند نتوانیم حرف بزنیم و ارتباط بگیریم. پس نگاه اسلام این است تو بین تمام ادیان اصلاً اسلام به این معروف است که اجتماعیترین دین است؛ چون بالاترین معارف آورده و این بالاترین خیلی نکته ای، نمیدونم حالا بگم، عرض بکنم خدمت دوستان، نکته دقیقی است که همه ادیان از مرتبه انبیای آنها نشئت گرفته و دین خاتم از مرتبه وجود نبی اکرم نشئت گرفته و وجود مبارک پیغمبر اکرم -صلی الله علیه و آله و سلم- از مرتبه احدیت نشئت گرفته، وجود مبارک انبیا از مرتبه واحدیت نشئت گرفته و اجتماع و جمعیت و آن وحدت شدتش در احدیت است؛ لذا دینش هم از احدیت نشئت گرفته؛ لذا اجتماع و شدت وحدت در دین پیغمبر غیر قابل قیاس با اجتماع و شدت وحدت در ادیان دیگر و آسمانی است. خیلی بحث سنگین است البته تو جای خودش باید [گفت] که این احدیت مرتبه دین ماست و رجوع ما به آنهاست؛ لذا سرمایهای که میخواهد باید با همین شدت وحدت باشد.
نقش شیطان در ایجاد تفرقه
اگر محبت بکنید اشاره بکنید این بود که فرمودید اتفاقاً به خاطر همین است که شیطان هم خیلی دنبال تفرقه افکندن است. اتفاقاً تو این موضوع داشتیم درباره اختلافات فرمایش میکردیم؛ یعنی اختلافات هم حالا اینها هم مرتبه مثل این وحدتی که فرمودید مرتبه دارد. تو کاری که شیطان میکند دست شیطان به اندازه قدرت و توان هر امتی باز است نه یک جور باشد؛ لذا هر امتی که قوتش و قدرتش بیشتر میشود شیطان مقابلش هم به این اندازه ابتلا ایجاد میکند این نکته اول. نکته دوم این است که ما شیطان نمیآید از ابتدا آن آخرین مرتبه را بیان بکند؛ لذا میاد از یه جایی شروع میکند این اختلاف و گسست رو که معمولاً حساسیت توش ایجاد نشود انسان احساس جدا شدن نکند؛ لذا میاد روی اختلاف هایی که آنجا خیلی انسان برایش مهم نیست خیلی جزئی و ساده است. تعبیری میتوانیم بکنیم که اختلافهایی که برای ما جزو محکمات نیست که یقین کنیم اختلاف افکنی است، احساس اختلاف افکنی توش نمیکنیم یه حالت متشابه دارد، مجمل مبهم؛ یعنی برای ما احساس میکنیم که نه همچین اختلافی هم نیست حالا یه خورده من این جدا بشم اینجا نیست؛ یعنی به عنوان اختلاف سلیقه جلوه میدهد. ولی اختلاف سلیقه مضر نیست در جایی که وحدتها کامل باشد؛ اما این میخواهد این اختلافی رو که آغاز میکند با اختلاف سلیقه نشون بدهد، کوچکش بکند، بعد وقتی تو این اختلاف سلیقه شکل گرفت طرف یواش یواش احساس میکند که یه حال جدا شدنی از بقیه دارد، با بقیه فرق میکند، بقیه هم احساس میکنند که این کانّهو یک به اصطلاح تفاوتی با اینها پیدا کرده کم کم محل چی میشود که قدرت تفرقه شدیدتر بشود. بعد از این آن وقت این به خودش حق میدهد در مقابل آن مسلمات هم که وحدت بود حالا حرف بزند. ببینید از یه شاز و نادری شروع میشود بعد کشیده میشه به اونجایی که کاملاً در حقیقت در برابر همه اجتماع هم روش دارند رو آنجا بعد کشیده میشود به آنجا پس از یه مرتبه عمل نادر شروع میشود بعد هم گاهی القا میکند نادر گفتن و شاز حرف زدن و چیزی که دیگران نمیگویند تو بگویی باعث شهرتت میشود. همین نمیگوییم باید حرف جدید نزد؛ اما حرف جدید یه موقع ای هست به عنوان یه حرفی است که خلاف ایجاد میکند، اختلاف؛ اما یه موقع ای هست حرف علمی جدید، همیشه علم حرف جدید دارد اینکه مذموم نیست این ممدوح هم هست؛ اما حرف علمی هر موقع کسی میخواهد بزند میدانید که هر حرف علمی که کسی میخواهد بزند باید مبتنی باشد بر تمام آن علوم گذشته و یا اگر تفاوت دارد استدلال بر تفاوتش را قدرت داشته باشد. تو نظام اجتماعی هم همین جوری است؛ یعنی باید تو نظام اجتماعی مسلمات اجتماع را رعایت کرد، حرف جدید هم داشت، کار جدید و فعل جدید هم داشت؛ ولی کسی که میاد یه دفعه پشت پا میزند به تمام مسلمات و میخواهد یه حرفی رو بزند این در راستای القای شیطانی است که گسست میخواهد ایجاد کند. برخلاف آن که ما روایت داریم که: « اَلْمُسْلِمُونَ یَدٌ وَاحِدَةٌ عَلَى مَنْ سِوَاهُمْ » (مسلمانان در برابر بیگانگان یک دست واحد هستند). منتها ید واحده علی من سواهم در مقابل دشمن که قرار میگیرند یه ید واحده هستند یه حقیقت واحد هستند؛ اما در درونشان اختلاف سلیقهها هم در کار ممکن است باشد ولی اختلاف سلیقهها وقتی که میرسند به دشمن بیرونی اثرش باید این باشد این وحدت باشد، میرسند به هم نقد و انتقاد هم داشته باشند بین خودشان ولی در برابر دیگران هویتی ایجاد میکند آن وقت اگر ما بخواهیم وحدتها رو هویت بخشی اش رو ببینیم چنانچه یه انسان یه هویت دارد از ابتدایی که به دنیا میاد تا وقتی از دنیا میرود با همه کثرتهایی که تو این عمرش دارد از کودکی تا آن فرتوتیش این یه هویت دارد درست است، اجتماع هم هویت پیدا میکند. ما باورمان این است مرحوم علامه طباطبایی اصرار بر این دارد که هویت اجتماع هویت پیدا میکند یه امر حقیقی است نه فقط اعتباری. اگر به عنوان یه امر حقیقی ببیند آن موقع چی میشود؟ وقتی که اجتماعی در کنار هم قرار میگیرند افراد هر چقدر روابط دقیقتر بشود این دقت در روابط باعث میشود که حیات جدیدی ایجاد بشود.
حبل الله، ملاک اصلی چنگ زدن به وحدت
نه یه سوال بپرسم خیلی کوتاه پس عرض میکنم بحث هویت و یکدل شدن و این دور هم بودن و اینها خیلی خوب است به معنای اتحاد است. این حبل الله چیست؟ آن داستان آن حبل اللهی که الان ما کجا باید رجوع کنیم؟ ملاک اصلی چنگ زدن محکمه؛ یعنی گرفتن محکمه؛ یعنی آدم به یه چیزی نه فقط میل داشته باشد چنگ زدن محکمه که این چنگ زدن هم جمعی باید باشد آن وقت حول یه حقیقتی که کشش این رو داشته باشد، اطلاقی داشته باشد که همه بتوانند بهش چنگ بزنند، مورد اتفاق همه باشد که آن خود قرآن یه حقیقت این است، خود پیغمبر اکرم یه حقیقت این مسئله است، خود اوصیا پیغمبر حضرات معصومه یه حقیقت ظهور این هستند. آن وقت میبینیم که مثلاً یه جریان امام حسین علیه السلام که در تاریخ ظاهر میشود یه حقیقتی میشود که نه فقط همه مومنان بلکه همه انسانها که وجدان بشریت میشود، امام حسین وجدان؛ لذا همانجا خطاب کرد که اگر دین ندارید آزاده اگر هستید این کارو نمیکنید دیگه؛ یعنی ملاک رو آزاده بودن امام زمان فطرته لذا امام فقط برای مومنان نیست، امام زبان فطرت است که این یه بیان خیلی عالی دارد. روایاتی داریم که امام تو رابطه با فطرت لذا دارد زمان ظهور که امام زمان ظهور میکنند جریان قلوب مردم خود به خود با دیدن حضرت میل بهش پیدا میکنند؛ چون آن نظام فطری تو وجود حضرت کاملاً متجلی میشود و مردم هم ابتلائات و شداید و سختیها تو وجودشان آنها را از اغیار دور کرده اطلاعاتشان شدید شده تا میبینند فطرت مجسم رو با تمام میل به سمتش حرکت میکنند. آغاز کردیم این گفتگو رو با نامه حضرت حجت. ممنونم آقا محبت کردید خیلی ممنونم که در این برنامه هم همراه ما بودید ما باز هم محضر شما خواهیم بود در این ایام نورانی ماه مبارک رمضان مخلصیم یا علی مدد.
پاورقی: [۱] سوره شریفه آل عمران آیه ۱۰۳ ﴿وَاعتَصِموا بِحَبلِ اللَّهِ جَميعًا وَلا تَفَرَّقوا﴾ (و همگى به ريسمان خدا چنگ زنيد، و پراكنده نشويد).