” برنامه آسمان – آیه وَ أَ لَّوِ اسْتَقامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ ”
زندگی یعنی استقامت
ضبط در استدیو تمحیص
کلیدواژه ها: قرآن/ مقاومت/ سنت/ استقامت/ زندگی
خلاصه محتوا: این گفتگو با استاد عابدینی درباره تفسیر قرآنی مقاومت و ارتباط آن با زندگی روزمره انجام شده است. در این گفتگو، با استناد به آیات قرآن و روایات، مفهوم مقاومت به عنوان یک سنت الهی و یک اصل اساسی در زندگی انسان بررسی میشود. همچنین، به ابعاد مختلف مقاومت، از جمله مقاومت در برابر دشمنان خارجی و مشکلات داخلی، و تأثیر آن بر آرامش و سعادت انسان پرداخته میشود. در نهایت، با ارائه مثالهایی از مقاومت در تاریخ اسلام و دنیای معاصر، به این سوال پاسخ داده میشود که چگونه میتوان با الهام از قرآن و آموزههای دینی، در مسیر مقاومت گام برداشت و زندگی معنادار و پرباری را تجربه کرد.
مقدمه
بسم الله الرحمن الرحیم سلام، وقت شما بخیر، خیلی خوش آمدید. این گفتگوی دیگری است از ما با استاد بزرگوارمان حضرت آقای عابدینی گرانقدر.
استاد عابدینی: سلام علیکم و رحمة الله. بنده خدمت همه بینندگان و شنوندگان و همه کسانی که مخاطب هستند عرض سلام و ادب دارم، مخلصم، قبول باشد ان شاء الله از شما و همه بینندگان.
من محضر امیرحسین قزلیاق عزیز هم هستم که قرار است با هم ان شاء الله این گفتگو را در کنار شما باشیم. آقای قزل سلام علیکم.
سلام عرض میکنم و سلام عرض میکنم به همه بینندگان عزیز، امیدوارم از این جلسه که خدمت حاج آقا هستیم، بهره کافی را ببریم، جلسه شیرینی [باشد].
از شما بپرسم، خیلی وقتها ما از اساتید قرآن این چنین میشنویم که خب تجویز قرآن کریم تجویز دائمی است، یعنی در تمام تاریخ میتواند در واقع جاری باشد، میشود به آن رجوع بشود و در واقع روح بخش و زندگی بخش [باشد]. یک مثال بزنم که بتوانم سوالم را مطرح بکنم، الان مثلاً ما توی به خصوص ماههای اخیر و یکی دو سال اخیر مفصل درباره مقاومت میشنویم، اینکه آقا مثلاً اگر الان غزه و رژیم صهیونیستی، لبنان و ایران و محور مقاومت دارد با رژیم صهیونیستی به نزاع میرسند و جنگ جدی شده، ما باید مقاومت بکنیم، هرچند که احتمال این وجود دارد که مثلاً آمریکا و اروپا اینها بخواهند تشدید فشار بکنند روی محور مقاومت و استفاده این دوگانه سازش مقاومت همیشه از لسان اساتید قرآن به سمت مقاومت یعنی توصیه به مقاومت شده، حالا این چه جوری میشود که اصلاً ما توی این دنیا مثلاً توی همین داستان نزاع اخیر که عرض کردم چطور میتوانیم در واقع مجاب بشویم که به سمت مقاومت برویم؟
سنتهای الهی در قرآن
استاد عابدینی: خب، سوالی که حضرت عالی کردید یه مقدمهای را ابتدا میطلبد که این مقدمه شاید گویاتر بکند مسئله را. قرآن کریم به تعبیری که در روایات ما آمده «یَجْرِی مَجْرَی الشَّمْسِ» (مانند خورشید جریان دارد)، مثل خورشید که هر روز طلوعی دارد، هر روز طلوع دارد، لذا حتی برای فرد این جور نیست که یک بار و یک معنا داشته باشد، هر دفعه که این فرد رجوع میکند به قرآن برای او معنای جدیدی دارد، به تعبیر بعضی روایات دیگر «غَضٌّ جَدِیدٌ» (تر و تازه و جدید است) هیچگاه کهنه نمیشود، یعنی معرفت امروز من با دیروز من، حتی این لحظه من با لحظه قبل من نسبت به قرآن متفاوت میشود و این عظمت این حقیقت است که اطلاق دارد، این یه نکته. نکته دیگر این است که قرآن در صدد بیان سنتها است، ببینید ما تو نظام مثلاً علم گاهی علت یه مسئله را پیدا میکنند، آن وقت دیگر برایش قابل گسترش تو همه مسائل هست دیگر، منحصر به یه روز نیست، به یک کار نیست. قرآن کریم در صدد بیان سنتها است، در عین اینکه قرآن مصداقی است، وقایع را دارد بیان میکند اما تو وقایع دارد قواعد بیان میکند، این ترکیب بین واقعه رو دیدن و قاعده مند بودن خیلی بحث مهمی است که قرآن متکفل این است، لذا تو هر واقعهای قرآن دارد قاعده کار را بیان میکند تا هر کسی هر روزی هر وقتی مخاطب به این آیه بود ببیند برای او هم هست این هم مصداقش است، لذا مثلاً ﴿لَئِنْ شَكَرْتُمْ﴾ [اگر سپاسگزاری کنید] ببینید یه قاعده است، شکر با زیادت نعمت همراه است. یا اگر ﴿اسْتَقَامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ﴾ [اگر در راه راست پایداری ورزند] که اگر استقامت کردند ﴿مَاءً غَدَقاً﴾ [آب گوارایی] به دنبالش قطعی است و همچنین هر آیهای را که شما میآیید جلو و واردش میشوید میبینید با اینکه دارد یه واقعه رو بیان میکند، یه حادثه خارجی را دارد بیان میکند اما در عین حال به طوری بیان شده کاملاً قاعده است، کلیت پیدا میکند بر تمام کسان دیگری هم که این را میبینند، این به عنوان قاعده کلی. آن موقع ما وقتی با این نگاه وارد بشویم و صحنه را نگاه بکنیم بعد آیه قرآن را مطابق این صحنه که دیدیم میبینیم کاملاً تطبیق میکند، منتها به شرطی که وقتی که تعبیر این میشود که ما برکت میدهیم، نعمت میدهیم، ما قدر میدهیم و امثال اینها که وارد میشود هیچ موقع این را فقط به ظاهر اولیه بدنی انسان تفسیر نمیکنیم، این نگاه را باید از اول داشته باشیم که انسان یک حقیقت جامعهای است و این حقیقت جامعه مراتبی دارد، قرآن دارد با تمام مراتب انسان با ما گفتگو میکند. لذا گاهی میبینیم که این مسئله تو ظاهر اولی سازگار نیست اما وقتی وجود را جامعه میبینیم، مگر امام حسین علیه السلام از مظاهر تام استقامت نیست؟ بله، پس چرا به ظاهر شکست خوردند؟ ظاهر اولی شکست بود اما حقیقت چی بود؟ آنجا پیروزی بود، ۱۳۰۰ سال، ۱۴۰۰ سال است از آن وقت دارد میگذرد، این ۱۳۰۰ و خوردهای سال آن اسم و آن رسم و آن کار پایدار مانده، الگو شده، نتیجه داده، اما در آن زمان حضرات به شهادت رسیدند ولی از همان ظهر آن روز شروع شد به تغییر نگاه، یعنی الگو عوض شد برای اینکه ما به ظاهر پیروزی نمیبینیم شکست میبینیم، یعنی ظاهر بدنی دنیاییش شکست بود اما چون یه حقیقت جامعه انسان فقط دنیا نیست فقط بدن نیست میبینیم این حقیقت اثر خود را گذاشت، یعنی قصد امام حسین علیه السلام این نبود که آنجا فقط سلطه پیدا کند، بله به دنبال این هم بود که اگر امکان پیش آمد سلطان پیدا کند اما قصد اولیهاش به بیان خودش این بودش که آن انحرافی را که تو دین پیغمبر پیش آمده، [آن] را مقابله بکند، اصلاح بکند و آن اصلاح محقق شد هرچند با قیمت شهادتش و شهادت یارانش.
من یه سوال بپرسم، با توجه به این آیاتی که حاج آقا فرمودید این آیه رو یه بار توضیح میدهیم که با فضای مقاومت چطوری میخورد، آیه خاص و جالبیه، یعنی یه بیان استقامت و مقاومت میکند بعد آخرش ﴿مَاءً غَدَقاً﴾ [آب گوارایی] میگوید این چیه مثلاً متفاوت از آیات دیگری که شنیدیم میگوید فلاح میرسید به سعادت میرسید بهشت میروید این انگار مثلاً یه مفهوم دیگری را دارد منتقل میکند، این را یه ذره تبیینش میکنیم.
استقامت بر طریق و رسیدن به بصیرت
استاد عابدینی: آیه شریفه که جزو آیات خیلی کلیدی بحث مقاومت است با تعبیر ﴿اسْتَقَامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ﴾ [اگر در راه راست پایداری ورزند] یعنی استقامت بر طریق، یعنی استقامت بر یک امر خاص، انسان استقامت ممکن است بگوید استقامت تو این کار استقامت تو آن کار استقامت تو هر کاری را شامل بشود، هر کدامش هم اثری دارد اما اگر میفرماید ﴿عَلَى الطَّرِيقَةِ﴾ [در راه راست] واحد طرق نیست یک راه را دارد و یک چیز را روش زوم دقت بکنند روی آن پایداری بکنند میگوید اگر بنابراین شد که بر یک کار اینها پایداری بکنند چنانچه مثلاً ما تو آیه شریفه ﴿وَلاَ تَفَرَّقُوا﴾ [و پراکنده نشوید] ﴿وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعاً﴾ [و همگی به ریسمان خدا چنگ زنید] مرحوم علامه خیلی زیبا میفرماید، میفرماید نه معتصم هر کی معتصم به یه حبلی بشود این ﴿وَلاَ تَفَرَّقُوا﴾ [و پراکنده نشوید] میگوید که چی به یه حبل همه متصل بشوند و معتصم بشوند این ﴿وَلاَ تَفَرَّقُوا﴾ [و پراکنده نشوید] یعنی این، یعنی ﴿وَلاَ تَفَرَّقُوا﴾ [و پراکنده نشوید] در حبلها حتی همه حبل خدا است، نماز حبل خدا است، روزه حبل خدا است، جهاد حبل خدا است، همه اینها حبلاند، ریسمان به سوی خدا هستند، اما میگوید نه اینجا ﴿وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعاً﴾ [و همگی به ریسمان خدا چنگ زنید] همه باید به یه ﴿وَلاَ تَفَرَّقُوا﴾ [و پراکنده نشوید] های متکثر، اینجا ﴿لَوِ اسْتَقَامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ﴾ [اگر در راه راست پایداری ورزند] بر یک راه همه بایستند. اگر استقامت کردید آن هم جمعی نه فردی فقط، یعنی ﴿اسْتَقَامُوا﴾ [پایداری ورزند] اگر جمع مخاطب است خطاب جمع است، اگر مردم اگر آن محور مقاومت اگر مؤمنان بر یک امری، بر یک [چیزی] معلوم میشود که وقتی جمع میخواهند مقاومت بکنند برای امری معلوم میشود آن مقابله مقابله با چی هستش؟ مقابله با کسانی است که مقابل این امرند، نمیخواهند این امر محقق بشود، این خودش نشان دهنده این است که حقیقت مقاومتی در مقابله با باطل دارد شکل میگیرد. حق در مقابله با باطل است، لذا ﴿اسْتَقَامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ﴾ [اگر در راه راست پایداری ورزند] که این واحد باشد آن وقت ﴿لَأَسْقَيْنَاهُمْ مَاءً غَدَقاً﴾ [قطعاً آب گوارایی به آنان مینوشانیم] ﴿مَاءً غَدَقاً﴾ [آب گوارایی] خیلی تعبیر زیبایی [است] سیراب کردن است، آن وقت ما در نظام آیات و روایات ما مراتبی از معنا را دارد، به تعبیر بعضی روایات که در محضرش هستیم ﴿مَاءً غَدَقاً﴾ [آب گوارایی] به معنای بصیرت پیدا کردن و علم پیدا کردن، یعنی به طوری که کیفیت این است که ما وقتی اینها استقامت میکنند ما راههای آینده را نشانشان میدهیم، میفهمند چه جوری [است]، چون آدم اگر راه را بشناسد هر چقدر افق آینده راه بیشتر آشکار باشد ثبات انسان استقامت انسان بیشتر میشود. حالا اگر اساساً ادامه پیدا میکند یعنی مثلاً ما الان میگوییم که یه مثال خیلی راحت بزنم الان غزه خوب مقاومت کردند حالا یه دفعه نابود شدند، محتمل است که میشود بهش فکر کرد که حالا ان شاء الله که نشود ولی این چجوری میشود؟ یعنی اساساً دیگر شاید نمانند که راهی را بخواهند طی بکنند.
آثار جهانی مقاومت غزه
استاد عابدینی: از اصل این مسئله که الان شما غزه را که دیدید اثر جهانی که از غزه ایجاد شد، یعنی به طوری شد که نام غزه به عنوان یک مقاومت جهانی دارد دیده میشود و این میدانید اگر ما میخواستیم که نظام مقاومت الهی را جهانی نشان بدهیم چقدر باید زحمت میکشیدیم، میلیونها جلد کتاب مینوشتیم این مقدار اثر نمیگذاشت، یعنی اینکه مردم ببینند خیلی عجیب است که یک کسی سر مثلاً آن بدن تکه تکه شده فرزندش نشسته اما دارد ذکر خدا را میگوید قرآن را به زبان قرآنی [میخواند]، میدانید این اصلاً اینها ماندند، لذا بعد از جریان غزه رجوع مردم به قرآن حتی غیر مؤمنین بیشتر شد، احساس کردند این چیست به اینها این قدرت را داده، عظیم شدند در نظر مردم دیگر، یعنی آن ذلتی را که اسرائیل میخواست ایجاد بکند همانجوری که بنی امیه میخواستند برای امام حسین علیه السلام ذلیل کنند به اصطلاح جریان ولی عزیز شد با آن کار، یعنی به نگاه آنها ابتدا ذلت بود اما تو نتیجه عزت بود، اینجا اینها دنبال ذلیل کردن اما الان خود مردم غزه احساس افتخار دارند، یه [مقدار] درست خیلی سخت است خیلی سخت است خیلی مشقت [دارد] ولی هم خودشان الهام بخش شدند هم احساس میکنند قوای وجودیشان تو این اطلاعات به فعلیت رسید، یعنی یه چیزهایی تو وجود خودشان هم باور نمیکردند این مقدار مقاوم باشند قدرت داشته باشند بتوانند بعد از یک سال و خوردهای اثرگذار هم باشند، اثرگذار برای دیگران، یعنی هم خودشان رشد کردند هم اثرگذاری برای دیگران پیدا کردند این است داستان یا اصلاً بهشت اخروی داستان از یک آرامش درون زندگی دنیا شروع میشود که یک آرامش با همه مثلاً ببینید یه تصویر را نشان داده بودند که یه کسی خانهاش خرابه خراب شده آمده وایساده تو ایوان آن دارد مثلاً یه چایی میخورد با یه آرامش اصلاً برای گفتن چقدر این مثلاً دیده شد که یه کسی که خانهاش زندگیش خراب [شده] این یک آرامش است. ببینید تا جریان لبنان بمباران تمام شد بدون اینکه دولت تصویری بکند کار مردم خودشان برگشتند با ذوق و شوق با پاکوبی خانههای [خود را ساختند] یک به اصطلاح بصیرتی آرامشی در وجود اینها ﴿مَاءً غَدَقاً﴾ [آب گوارایی] ولی اسرائیلیها با اینکه بمباران تمام شد گفتند تا خانهها ساخته نشود تا خلاصه آرامش ایجاد نشود امنیت تضمینی نباشد ما ﴿مَاءً غَدَقاً﴾ [آب گوارایی] را نیاشامیدهایم، این ﴿مَاءً غَدَقاً﴾ [آب گوارایی] را آشامیدن یک بصیرتی است یک حالی است که وقتی ایجاد [شود] مراتب دارد تا اوج این مسئله که انسان آنچنان سیراب ولایت الهی میشود که دیگر همه چیز در نظرش از زیر پایش عبور میکند، یعنی یه جوری میشود هیچ سختی دیگر برای او سخت نیست راحتی برای او راحت مثل دیگران جلوه نمیکند که خوشش بیاید اصلاً تو یه جایی فوق راحتی و سختی این هم جزو ﴿مَاءً غَدَقاً﴾ [آب گوارایی] است این هم توی روایات آیات ما این [معنا] را دارد تو روایت روی یک سیرابی که «لَا ظَمَأَ بَعْدَهُ أَبَداً» (هرگز بعد از آن تشنگی نخواهد بود)، یه سیرابی است که دیگر تشنگی دنبالش نمیآید، یعنی این هم ﴿وَسَقَاهُمْ رَبُّهُمْ شَرَاباً طَهُوراً﴾ [و پروردگارشان بادهای پاک به آنان نوشاند] اینجا جا افتاد یعنی ببینید فراوان، آن وقت این فراوانی وقتی از دست خدا داده میشود فراوانیاش اطلاقشه یعنی هیچ دیگر حدی ندارد، آن وقت تعبیر روایتی است «سَقَاهُمْ شَرَاباً طَهُوراً» (به آنان شراب طهور نوشاند) روایت میفرماید خیلی عالی بود خیلی.
دوگانه مقاومت و زندگی
یه سوال جدی بپرسم این دغدغه ذهنی من است، این جزو مراتب خیلی اعلای این اتفاق است یعنی بگوییم بالاترین درجهاش این است که خوب یک ایمان جدی اتفاق میافتد قلب آرامش میگیرد و اینها ثمرات دنیوی برای ماهایی که شخص بنده که شاید حد ایمانم کمتره چی؟ سوال این است واقعاً مقاومت در مقابل زندگی است؟ این دوگانه درست است؟ من اگر بخواهم گزینه مقاومت انتخاب بکنم بعد زندگی سخت میشود؟ این است که خوب ما دلار چقدر بشود میخواهیم مقاومت کنیم؟ یعنی بالاخره الان دارد هی تورم میرود بالا من دیگر زندگیم دارد سختتر میشود سفرام دارد کوچکتر میشود حالا من که بالاترش را میگویم یعنی میگویم ممکن است تو بعضی از کشورها که اصلاً بندگان خدا را آواره کرده یعنی مثلاً فضای مقاومت ماندن اساساً آقا این دوگانه به نظر شما درست است یا غلطه به منطق قرآن دوگانه سازش مقاومت دقیق است؟ تو نگاه قرآنی زندگی یعنی مقاومت نه زندگی در مقابل مقاومت ﴿وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكاً﴾ [و هر کس از یاد من روی گردان شود، همانا برای او زندگی تنگ (سخت و محدود) خواهد بود] اگر کسی از خدا رو برگرداند اصلاً زندگی برایش تنگ است حالا میخواهد ثروتمندترین و رفاه در حقیقت [بهترین] افراد باشد همه امکانات مادی اما زندگی برای این تنگ است، یعنی چی؟ یعنی این دغدغه اینکه چی خواهد شد فردا چه جوری خواهد شد این او را خواهد کشت این را از دست نمیتواند این رو ازش راحت بشود اما کسی که مؤمن است در زیر خروارها آوار و شهادت فرزندان آرام است که اگر امام حسین علیه السلام وقتی حضرت علی اصغر در روی دست شهید میشود میگوید آنی که به من آرامش میدهد که اینکه «بِعَیْنِ اللَّهِ» (در محضر خدا) است جلو چشم تو، یعنی احساس میکنی هیچچی اینجا حروم نمیشود هیچچی بی جذابی [و] جواب نیست، لذا نگاه به اینکه زندگی از منظر الهی اساساً مقاومت است و قوای انسان تو مقاومت است که به فعلیت میرسد لذا تو خود همین آیه اگر دقت بکنید بلافاصله فراز بعدیش ﴿لَوِ اسْتَقَامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ لَأَسْقَيْنَاهُمْ مَاءً غَدَقاً﴾ [اگر در راه راست پایداری ورزند، قطعاً آب گوارایی به آنان مینوشانیم] ﴿لِنَفْتِنَهُمْ فِيهِ﴾ [تا در آن امتحانشان کنیم] تا مورد آزمایش قرار بگیرد یعنی اگر حتی تو زندگی دنیای بهره دنیایی داده میشود در قبال این استقامت آن بهره باز سبب آزمایش است که دوباره ببینند این استقامت بر طریقه دارد یا اینجا چی میشود لذا وقتی به سلیمان نبی آن قدرت رو به وزیرش که داده شد تا توانست آن تخت بلقیس رو آصف [بن برخیا] حاضر کند آنجا داشت ﴿هَذَا مِنْ فَضْلِ رَبِّي لِيَبْلُوَنِي أَأَشْكُرُ أَمْ أَكْفُرُ﴾ [این از فضل پروردگار من است تا مرا بیازماید که آیا سپاسگزارم یا ناسپاسگزارم] لذا سلیمان را خدا به من داد تا دوباره من را آزمایش بکند ببیند من تو این [مقام] هستم اهل شکر و اهل ارتباط یا یادم میرود تا نعمت پیدا کردم، لذا دائماً زندگی مقاومت است حتی آنجایی که ﴿مَاءً غَدَقاً﴾ [آب گوارایی] ایجاد میشود بهره ایجاد میشود باز هم یه آزمایش بعد آزمایش یعنی استقامت پله بعدیش را میدهند دوباره یه فضایی ایجاد میکنند که باید استقامت [کنند] میدهند تو دنیا آن بصیرت تو دنیا است که انسان آرامش با آن دارد نه ﴿مَاءً غَدَقاً﴾ [آب گوارایی] فقط بهره مادی باشد که رفاه باشد روحیه یک نگاهی است به زندگی اگر حقیقتش را بخواهیم بگوییم آن ﴿هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ السَّكِينَةَ﴾ [اوست کسی که آرامش را نازل کرد] این دقیقاً آن آرامش است که.
سازش؛ مرتبه ای از مقاومت
آقا سوال آخر بکنم شما معتقدید که اساساً سازش در یعنی مقاومت در برابر سازش قرار نمیگیرد یعنی خیلی کوتاه اگر بخواهید این را برای من تعریف بکنید که من درست بفهمم چی میشود؟
استاد عابدینی: نگاه ما اگر هم سازشی در جایی در کار باشد از مراتب مقاومت است نه در مقابل مقاومت، آن سازشی که مقابل مقاومت ما نداریم ما قائل نیستیم اما سازش یکی از مراتب مقاومت باشد یعنی آنجایی که من حتی لازم [است] سازش بکنم به تعبیر مقام معظم رهبری نرمش قهرمانانه ای است که من میخواهم یک بعد مرحله بعد را به دست بیاورم، یعنی این سازشش هم نه سازش کوتاه آمدن باشد بلکه آماده شدن برای مقاومت مرحله بعد است پس سازش در مقابل مقاومت در فرهنگ ما نیست همه مفاهیمی که تو نگاه دینی به کار برده میشود همه از ارکان مقاومت [هستند] همه از اجزای مقاومتاند لذا انسان مقاوم را خدا میخواهد نه انسان بدون مقاومت را لذا انسان مقاوم یعنی انسانی که به فعلیت میرسد انسانی که قواش به فعلیت چون توی «جَوَاهِرُ الرِّجَالِ فِی تَقَلُّبِ الْأَحْوَالِ» (جوهره مردان در دگرگونی احوال است) تو سختیها است که تواناییها به فعلیت میرسد جوهرهها آشکار میشود.
متوجه شدم یعنی اینکه ممکن است کودکی در حالا کودک که نه یک خانواده در غزه باشد با آن احوال یا حضرت سلیمان نبی باشد که عالم در اختیار او بوده جهان در اختیار او بوده هر دو میتوانند بر محور بر مبنای مقاومت [باشند].
استاد عابدینی: این نکته رو بگم چون ممکن است وقتمان تمام شده باشد و بعد نتوانیم ادامه بدهیم حیفه بماند ببینید هر موجودی برای بقاءش مزاحماتی دارد تزاحمها ایجاد میشود که تا این رو از رده خارج کنند لذا مجبور است برای بقای خودش مقاومت داشته باشد گاهی مقاومت به قدرت حمله است مثل بعضی حیوانات درنده برای بعضی از حیوانات این مقاومت به قدرت فرار است مثل آهو مثل غزال که این قدرت فرار دارند گاهی برای بعضی از حیوانات به قدرت همرنگ شدن با محیط آفتاب پرست برای بعضیها خودشان را به مردن زدن مثل مثلاً هر موجودی برای اینکه مقاومتش را نشان بدهد تا بماند روشی را خدا برایش قرار داده اما عجیب این است که انسان تمام روشهای بقاء همه موجودات را خدا برای انسان [قرار داده] یعنی همه تظاهرات قرار داده همه مقاومتها در مقابل این تزاحمها هم برای انسان است غیر از آن که انسان غیر از نظام ظاهری و مادی و حیات دنیا یه حیات اخروی دارد که تازه آنجا شیطان از اساسش دشمن با انسان است که ﴿إِنَّ هَذَا عَدُوٌّ لَكَ وَلِزَوْجِكَ﴾ [مسلماً این (ابلیس) برای تو و همسر تو دشمنی (بزرگ) است] از اولی که آدم تو بهشت قرار میگیرد خدا میگوید این دشمن تو است با همسر تو همه نسلهایت مقاومت در مقابل شیطان این لذا اساس انسان مقاومتی است به پهنای هستی یعنی همه موجودات عالم هر مقاومتی دارند انسان مقاومت دارد به اضافه لذا میگوییم زندگی یعنی مقاومت برای انسان تا همه استعدادهای انسان به فعلیت برسد.
آقا متشکرم، خیلی خیلی متشکرم که همراه ما بودید مخلصیم یا علی مدد خداحافظ.
استاد عابدینی: خدا نگهدار.
پاورقی: [۱] سوره ابراهیم آیه ۷ ﴿لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ وَلَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ﴾ (اگر سپاسگزاری کنید، [نعمت] شما را افزون خواهم کرد، و اگر ناسپاسی نمایید، قطعاً عذاب من سخت خواهد بود). [۲] سوره جن آیه ۱۶ ﴿وَأَلَّوِ اسْتَقَامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ لَأَسْقَيْنَاهُمْ مَاءً غَدَقاً﴾ (و [فرشتگان گفتند:] و اگر [جنّ و انس] در راه راست پایداری ورزند، قطعاً آب گوارایی به آنان مینوشانیم). [۳] سوره آل عمران آیه ۱۰۳ ﴿وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعاً وَلاَ تَفَرَّقُوا﴾ (و همگی به ریسمان خدا چنگ زنید، و پراکنده نشوید). [۴] سوره طه آیه ۱۲۴ ﴿وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكاً﴾ (و هر کس از یاد من روی گردان شود، همانا برای او زندگی تنگ (سخت و محدود) خواهد بود). [۵] سوره نمل آیه ۴۰ ﴿هَذَا مِنْ فَضْلِ رَبِّي لِيَبْلُوَنِي أَأَشْكُرُ أَمْ أَكْفُرُ﴾ (این از فضل پروردگار من است تا مرا بیازماید که آیا سپاسگزارم یا ناسپاسگزارم). [۶] سوره فتح آیه ۴ ﴿هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ السَّكِينَةَ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ لِيَزْدَادُوا إِيمَاناً مَعَ إِيمَانِهِمْ﴾ (اوست کسی که آرامش را در دلهای مؤمنان نازل کرد تا ایمانی بر ایمانشان بیفزایند). [۷] سوره انسان آیه ۲۱ ﴿وَسَقَاهُمْ رَبُّهُمْ شَرَاباً طَهُوراً﴾ (و پروردگارشان بادهای پاک به آنان نوشاند). [۸] سوره اعراف آیه ۲۲ ﴿إِنَّ هَذَا عَدُوٌّ لَكَ وَلِزَوْجِكَ فَلاَ يُخْرِجَنَّكُمَا مِنَ الْجَنَّةِ فَتَشْقَيَا﴾ (مسلماً این (ابلیس) برای تو و همسر تو دشمنی (بزرگ) است، مبادا شما را از بهشت بیرون کند که به رنج و مشقت افتید).