بسم الله الرحمن الرحیم
درس اخلاق هفتگی استاد عابدینی در مدرسه علمیه ثامن الائمه (علیهالسلام)
موضوع جلسه: «فلسطین و شهادت»
محبت امام به مومنان 3:00، برتری مومنان 8:00، مرگ بیدارکننده 11:06، کار دست خداست 15:45، رشد سریع اهل غزه 18:33، مرز بندی کفر و دین 21:00
بسم الله الرحمن الرحیم اَللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ وَ فی کُلّ ساعَة وَلیّا وَ حافظاً وقائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتّعَهُ فیها طَویلاً
صحنه طوری است که گفتگو دربارهاش، نیاز به حرف ندارد. صحنه آنقدر آشکار است که انسان میماند از کجا صحبت کند! اما همین قدر بدانیم هرچه به یوم الظهور نزدیک میشویم، ابتلائات، سنگینتر میشود. لذا یقین داریم که این یک بستری است که قلبها را برای ظهور آماده میکند. آنچه ما را تسکین میدهد، اینست که به حقیقتی که داریم، متکی هستیم و او، زنده است و مراقب ماست و امت اسلام را یاری میکند و همانطور که گفتهاند، پدر امت است «كَالاَبِ الرَّحيمِ» . اگر در آن روایت رُمَیله، امیرالمؤمنین(ع) میفرماید «ما مِنْ مُؤْمِنٍ وَ لَا مُؤْمِنَةٍ يَمْرَضُ مَرَضاً إِلَّا مَرِضْنَا لِمَرَضِهِ» . با مریضی شما، ما مریض میشویم و با سختی شما، ما دچار سختی میشویم. اگر برایتان مشکلی پیش آمد، دعا کنید، ما آمین میگوییم و اگر دعا نکردید، ما ابتدائاً دعا میکنیم. رُمَیله گفت این دعا مربوط به کسانی است که شما میشناسید و در اطراف شما هستند؟ امیرالمؤمنین(ع) میفرماید بدان که «لَيْسَ يَغِيبُ عَنَّا مُؤْمِنٌ وَ لَا مُؤْمِنَةٌ فِي مَشَارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبِهَا» , جز آنکه ما همین نسبت را با او داریم؛ هر کجای عالم اگر مصیبتی بر امت پیامبر(ص) و مؤمنان وارد شود، ما، مصیبت زده میشویم. چنین کسی که این میزان مهربان است، آیا فکر میکنید اگر قلب ما تحمل این مصیبت را ندارد، او چه میکشد؟ فکر میکنید که او در این ایام دعا نمیکند؟ فکر میکنید او بیکار نشسته است؟ اما مصلحتی در کار است که نمیدانیم و تصمیم امر خداییم و منتظریم ببینیم چه زمانی خدای سبحان اجازه میدهد تا آن وجود نازنین، عالم را از این ظلمی که دارد میشود و به آن میزان رسیده است که انسان این بچهها را میبیند و پدر و مادرها را میبیند، نجات دهد. بعد صبری که خدا به اینها داده است را میبیند که نمیدانم اگر این مصیبتها بر ما وارد شود، ما آن توان را داریم یا نداریم؟ این، نشان میدهد که خداوند اراده عظیمی کرده از اینکه وقتی این همه مصیبت وارد میشود باز عکسالعملهای اینها اینگونه است و این نشانه یک اراده عظیم الهی است که باید از این سو، آنرا به فال نیک گرفت و فقط از آن جنبه مصیبت، نگاهش نکنیم. این جهت نورانی را باید دید چنانکه کربلا، یک جهت تاریکی و سیاهی و یک جهت نورانی دارد که چقدر به توحید رسیدند و رشد کردند و عظمت ایجاد نمودند که در کل تاریخ، بی سابقه بود. اگر میبینیم یک رشهای و مرتبهای از آنرا دارند اینجا ایجاد میکنند، نشان میدهد اینجا خداوند، اراده عظیمی دارد و پیشتر صحبت کرده بودیم که اگر دیدیم برای عدهای تمام این قدرت پوشالی در قبال ایمان به خدا کوچک میشود به نحوی که از دیوار به بیرون حائل میزنند و عده محدودی در برابر این عظمت پوشالی که همه باور کردهاند، می ایستند (اینطور نیست که بگوییم ما باور نداریم و ما اگر بودیم، با آن عظمت دستگاههای آنها و پیچیدگیهای کار آنها، هیچکدام جرأت این کار را نمیکردیم)، وقتی است که خدا اراده میکند، دین خود را تثبیت کند و مردم را رشد بدهد. میبینیم از این دیوار عبور میکنند و بدون اینکه عقبه اتصالی داشته باشند که بخواهند بگوید با اطمینان عقب جلو میرویم، اما یک باور عظیم وجود دارد که این، توحید مجسم میشود و ویژه کسانی است که دارند برای ظهور آماده میشوند و اتکای آنها فقط بر خدای سبحان است و خب این مسئله، جهان را تکان میدهد. ما اینجا اظهار و ادعایش را داشتیم اما آنها عمل کردند و باور داریم خدای سبحان بدون سختی، نتیجهای را عاید نمیکند. در قرآن کریم در سوره آل عمران که مدتی است الحمدلله در محضر این آیات در تفسیر المیزان هستیم، تعبیری میکند که بسیار زیباست و باید با این نگاه، صحنه را ترسیم کنیم {وَ لَا تَهِنُوا وَ لَا تَحْزَنُوا وَ أَنتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ} . اگر دیدید سختی فراوان و شکست پیش آمد که اینجا بحمدالله این شکست نیست، بلکه پیروزی است، اما مصیبتهایی که پیش آمده است که دشمن میخواهد با رعب ما را بترساند، میگوید حق ندارید سستی کنید و محزون بشوید. “لا”، نهی است. اگر شما مؤمن باشید، تقوا را رعایت بکنید، قطعاً اعلون و برتر هستید؛ اینکه انسان به این رتبه برسد که بیابد خدا پشتیبان ماست و خدا هم دارد راه را نشان مان میدهد. که پشتیبانی خدا یعنی انسان از همه ابزارهای ظاهری قطع نظر و بعد باور به خدا بکند. الان هر قدر باز به قدرتهای ظاهری خود متکی باشیم که بگوییم اینقدر موشک داریم، اینقدر وسیله داریم، هنوز به خدا متکی نیستیم. اینها باید باشد اما اگر از اینها منقطع نشدیم و دیدیم این تجهیزات را آنها هم دارند و ممکن است بالاترش را هم داشته باشند، اما بدانیم ما چیزی داریم که آنها ندارند و ما باور به خدا داریم و برتر هستیم. بعد دنبالش در آیه دیگری میفرماید {إِن یَمْسَسْکُمْ قَرْحٌ فَقَدْ مَسَّ الْقَوْمَ قَرْحٌ مِّثْلُهُ} . اگر به شما مصیبتی رسیده به آنها هم رسیده است اما شما خدا را دارید که تازه این مصیبت را به حساب باور به او میگذارید و محاسبه میکنید و خودش تسکینی به انسان است همانطور که امام حسین(ع) میفرمودند آنچه این مصیبت را ساده و قابل تحمل میکند، اینست که جلوی چشم تو اتفاق میافتد و تو داری میبینی که چه میکنند و تسهیل ساده شدن این مسئله به اینست. مؤمن وقتی این را میبیند، برایش ساده میشود اما آنکه اهل ایمان به خدا نیست، هر مشکلی برایش صد برابر میشود. ایمان به خدا، به انسان بسیار قدرت ضربه گیر میدهد تا آن مصیبت، سبک شود و ضربهاش گرفته شود؛ اما آنکه ایمان ندارد، همین مصیبت دهها برابر برایش محقق میشود. اینبار الحمدلله هر قدر به ما آسیب رسیده، به آنها هم آسیب رسیده است؛ با اینکه این آسیب برایشان غیر قابل تحمل و غیر منتظره بوده است. فقط این را اشاره بکنم که همزمان با جریان غزه، زلزلهای در کنار کشور ما آمد و چند هزار نفر هم آنجا از دنیا رفتند. خدا گاهی به ما نشان میدهد آن حادثه چقدر در آن نقطه(غزه) اثرگذار شد؛ عزت و اتحاد برای مومنان آورده و جوشش و حیات ایجاد کرده و همه کشورها را زنده کرده است و نمیدانیم در این ایامی که اینقدر اشتغالات مادی، زیاد است که حتی در کشور خود ما که کشور ایمان است، چنین است، اما جوانی در نیمه شب از این منصرف بشود و برای اینکه غیرتش به جوش آمده و احساس همبستگی و وحدت با دیگران پیدا کرده است به خیابان بیاید، چقدر سخت و نادر الوجود است. با وجود این همه فرو رفتن در نظام مادی که پیش آمده است، در جاهایی که اصلاً انسان احتمالی نمیدهد، اما چقدر این خونهای پاک و عظیم بودند که در اثرشان حیات در جامعه ایجاد میشود و این حیات ارزان به دست نیامده و بسیار با خون آبیاری شده است. در همین نسبت، در افغانستان، افرادی از دنیا رفتند یا زیر آوار ماندند. آنها هم مسلمان بودند و خوب بودند اما نوعی از دنیا رفتن، اینگونه بود که اگر هم کسی کمکی و خدمتی به ایشان کرده بود، از باب ترحم بود. اما در جریان این خونی که در غزه ریخته شد، اگر کسی کاری کند، احساس تکلیف و زنده شدن و بیداری کرده است و ترحمی در بین نیست. میگوید اگر من تکلیفم را انجام ندادم و کاری نکرده باشم، باید چه کنم و سنگینی تکلیف بر دوشش احساس میکند و این، بیدار است و هر قدر احساس تکلیف انسان بیشتر شود، این نشانه بیداری است. هرگاه احساس سبکی بکند و سنگینی بر دوشش احساس نکند، این از حقیقت تکلیف که امانت الهی است، دور شده است. وقتی حقیقتی به این مقدار احیاء ایجاد میکند، این اجابت خداست. خدا در این مرتبه اجابتش را محقق کرده است. در ذهن ما نیاید که خدا کجاست؟ نه! ببینید در جنگ احد وقتی شکست عارض شد و ۷۰ مسلمان شهید شدند، اعتراض عدهای برانگیخته شد که {هَل لَّنَا مِنَ الْأَمْرِ مِن شَیْءٍ} ؛ آیا ما برحق نبودیم و چیزی بر دوش ما نبود. آنجا خدای سبحان در ادامه ذیل آیه که در رابطه با همین مطلب است میفرماید {إِنَّ الْأَمْرَ کُلَّهُ لِلَّهِ} ؛ چیزی برای شما بعنوان ویژهای قرار داده نشده بود و امر و اراده دست خداست و کار از دست خدا، خارج نشده است. باورمان به اینکه کار دست خداست نیست و خیلی این نکته را ذکر کرده بودند که زیباست؛ وقتی از مقداد پرسیدند که به خانه حضرت زهرا(س) حمله کردند پس شما کجا بودید، مقداد میگوید از سوی امیرالمؤمنین(ع)، به صبر امر شده بودیم و در حالیکه دستمان بر قبضه شمشیر بود، چشممان به چشم علی(ع) بود که او چه اشارهای میکند . ما به صبر مأمور بودیم و صبر، بسیار سخت است. حال امیرالمؤمنین(ع) چه میکشید وقتی پیغمبر(ص) به ایشان میفرمود که صبر پیشه کن! خیلی سخت است! اميرالمؤمنين(ع) ببیند که زهرا را بزنند اما صبر کند! با اینکه غیرت الله است اما صبر میکند. میگوید چشم ما به چشم علی(ع) بود که ببینیم چه امر میکند. چشم ما امروز به چشم رهبرمان و ولی امانت که چه امر میکند. خیلی دشوار است اما باید صبر با آمادگی داشت و اینکه انسان آماده است و دستش بر قبضه شمشیر است؛ آنطور باید صبر کرد. اما اگر رهبر و ولی مان صلاح دانست که باید صبر کنیم و با آمادگی صبر کنیم، میدانیم برای او از همه سختتر است. نمیدانیم نالههای حضرت آقا چقدر امروز زیاد و سخت است و اینکه چه باید بکنند و چه تصمیمی بگیرند! چشم ما به چشم امام زمان ماست و نگاهشان اینست که چه امری برایشان پیش بیاید و چه باید بکنند. در آن آیه ۴۰ سوره آل عمران میفرماید نگاهتان را اینطور کنید و کل قضیه را ببینید و اگر با این نگاه، انسان کل صحنه را دید، میبیند که رشدی دارد ایجاد میشود. شما ببینید در غزه و جهان رشد ایجاد شده است و ارزان بدست نیامده است، سرعت وقایع برای رشد کردن را زیاد کرده است. اینکه میفرماید «يَمْلَأَ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً» ، آن ظلم و جور از مصادیقش ادراک ظلم و جور است. ظلم و جور ادراک میشود؛ لذا میبینید یک بچه وقتی برادرش در حال جان دادن است، تلقین را به او یاد میدهد و این، خیلی رشد است. به جای جزع و فزع، میبینید که در چه حالیست و این، خیلی رشد است؛ با اینکه یک نوجوان است! شما ببینید آن پدر وقتی دو کیسه در دست دارد و میگوید اینها بچههای من هستند ولی دعا برای پیروزی مقاومت میکند و اینکه رزمندهها پیروز شوند. گران بدست میآید ولی رشد خیلی ارزشمندی است. مادر در کنار بچه در کنار مادر؛ اعظم مصیبتها را در کربلا شنیدیم ولی امروز چهرهای از آن را داریم. میبینیم تا آب دیده شویم و باورمان بشود و تصور کنیم اینها برای ما پیش بیاید. آیا تحمل و آمادگیاش را داریم؟ دست به قبضه بودن همین است. یعنی ببین خانمی که آنجا از دنیا رفته، چونان مادر و همسر و فرزند تو است و بچهای که آنجا شهید شده، بچه خودت است؛ آیا باز هم حاضر و آماده هستی و ادامه میدهی؟ اگر این رشد در وجودمان ایجاد شد آنجاست که امام زمان(عج) ظهور میکند. لذا اینها را در راستای ظهور ببینیم. آمادگی مان را بالا ببریم. آیه میفرماید اگر شما آسیب دیدید، آنها نیز آسیب دیدند. دنبالش میفرماید که همه اینها برای اینست که {وَ لِیَعْلَمَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا} ؛ تا مرز ایمان و کفر جدا شود. کسانی بودند که اظهار ایمان میکردند، اما اهل نفاق بودند. اهل نفاق البته گاهی خودش نمیداند منافق است اما آنجایی که پای عمل و سختی و جهاد پیش میآید، انسان میبیند آنجا ظاهر نیست. طوری زندگی کردهایم که شهادت اگر پیش آمد پایش بایستیم؟ طوری آمادگی داریم که مصداق {وَ لِیَعْلَمَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَ یَتَّخِذَ مِنکُمْ شُهَدَاءَ} باشیم؟ طبق آیه، خداوند از بین شما عدهای را بعنوان شهید بر میگزیند تا پرچم برای حرکت دیگران باشند. این شهدا طوری نیستند که بگوییم باید از همه جهات عالی باشند تا مصداق آیه گردند. گاهی خدای سبحان در مسائل و موضوعات مختلف، شهدای مختلفی را قرار میدهد تا پرچم باشند اینها پرچم شدند و با احیاء آنها و نگاه به اینها، حرکتی ایجاد میشود. ببینید این شهدا الان حرکت ایجاد کردند یا نه؟ باید این را درست زنده نگه داشت؛ فقط جنبه مصیبت را ندید و این نگاه ارزشمند را باید داشت که چه کنیم تا این امر، زنده بماند؟ چون غم، چند روزی می آید و حال انسان عوض میشود و دوباره یادش میرود و گرفتار زندگی دنیا میشود. مهم اینست که چه کنیم تا این پرچم، برافراشته بماند و وظیفه ما برای تحقق این رشد، زنده نگه داشتن این پرچم و {وَ یَتَّخِذَ مِنکُمْ شُهَدَاءَ} است. اگر پرچم شهدا، زنده نگه داشته شد، دنبالش میفرماید {وَ لِیُمَحِّصَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا} ؛ خدا با این پرچم شهید مومنان را تمهیث و خالص میکند و رشد میدهد. پس میتوانیم به صحنه یک نگاهی بکنیم که از دست دادهایم و فقدانی پیش آمده است ولی میتوانیم نگاه کنیم که تکلیف ما چیست. در حین اینکه این آزمایش صورت میگیرد، شهیدانی پرچمدار میشود که حتی ممکن است کودکی باشد تا دلها را بیدار کند و خون کودکی مظلوم چه بسا {وَ یَتَّخِذَ مِنکُمْ شُهَدَاءَ} باشد. حتماً لازم نیست یک شهید مانند حضرت حمزه(ع) باشد؛ بلکه ممکن است حضرت علی اصغر(ع) و یک کودک باشد اما این کودک، بیداری ایجاد بکند و حیات بدهد و بدنبال این حیات، پاک شدن و خالص شدن مؤمنان باشد. ما الان در مرحله تمحیص هستیم و اگر این مرحله را درست مراقبت کردیم که خالص شدن اجتماعی هم هست، {وَ یَمحَقُ الکافِرین} را بدنبال دارد که محق کفار، اینجاست. اینجاست که اگر خالص سازی صورت گرفت، دشمنان و کافران از بین میروند. چهار مرحله در این آیات ذکر شده است که اگر اینها رعایت بشود، خدای سبحان بدنبال اینها، محق کفار را محقق میکند. خب ما میخواستیم فقط خدمت دوستان باشیم و ذکر خیری شده باشد و در این مجلس، خودمان را هم با این جریان، نزدیکتر کرده باشیم. دلم میخواهد امشب با اینکه روضه خواندند و من هم روضه بلد نیستم اما درب خانه شش ماهه کربلا، باب الحوائج، حضرت علی اصغر(ع) برویم. به مظلومیت مظلومانی که در غزه قرار گرفتهاند، به دستان کوچک حضرت علی اصغر(ع) متوسل می شویم. امام حسین(ع) وقتی همه شهید شدند، ندای “هل مِن ناصر یَنصُرُنی” سر دادند، اما پاسخی نشنیدند. صدای گریه کودک از خیمه بلند بود که حضرت دم خیمه آمد و به خواهرشان فرمودند آن کودک را به من بده «حَتّى اُوَدِّعَهُ» ؛ با او هم خداحافظی بکنم. ببینید اینها برای ما زنده شده است! آب را بر غزه بسته اند؛ بیمارستانها از امکانات، محروم هستند؛ بیمارستانها را مانند له کردن اسبان، بمباران میکنند؛ ببنید چه کردند! میگويند جنازهای که سالم باشد و یک بدن سالم را ندیدم! واقعاً چه کردند و وجدان بشری تا کجا ساقط شده است! حرملههای امروز را دیدیم. دارد آنجا که وقتی فرمود، کودک را بدهید تا خداحافظی کنم، اما وقتی برای اتمام حجت، او را بالای دست میآورد، میگوید اگر شما میگویید تو آب میخواهی و نمیدهید، این کودک را بگیرید و سیراب کنید. اما آن نانجیب به حرمله میگوید چرا معطل هستی؟ میگوید کدام را بزنم؛ پدر یا فرزند را؟ میگوید آنرا بزن که جانسوز تر است را بزن. بیمارستان را زدن، جانسوز تر است؛ بچه ها را زدن جانسوز تر است و پشت مجاهدان میلرزد. میگوید تیر سه شعبه را در کمان کرد و گلوی شش ماهه را هدف گرفت. «فذبح الطفل من الأذن إلى الأذن» . امام، خون را به آسمان پاشیدند و عرضه داشتند خدایا آنچه که این مصیبت را ساده میکند، اینست که این خون، در پیشگاه و جلوی چشمان تو، به زمین ریخته شده است. اما وقتی بسمت خیمهها بر میگردد، قدمی جلو و قدمی عقب میرود. خدایا به آن لحظهای که امام حسین(ع) مانده بود این کودک را چطور به خیمه بیاورد و به آن لحظهای که سر علی اصغر(ع) از بدن جدا شد و به دل شکسته امام حسین(ع)، تسلی برای قلبهای داغ دیده بازماندگان شهدای غزه قرار بده. خدایا این نهضت را خودت به پیروزی برسان آنچه که این را برای ما ساده و قابل تحمل میکند، اینست که مقابل چشم تو صورت میگیرد و میدانیم مهربانتر از ما نسبت به بندگانت، خودت هستی؛ با این همه وقتی نقشه و طرح تو این است که چنین باشد، تحمل میکنیم. به ما تحمل بده تا چشممان به چشم ولی مان باشد. به امام زمان تحمل بده. بر قلب پیغمبر(ص) تحمل بده. به مادر مؤمنین فاطمه زهرا(س)، صبر و تحمل بده که میدانیم همه سختیها برای آنها هم هست. ما را به وظیفهمان بیش از گذشته، آشنا بفرما. این کشور جمهوری اسلامی و مؤمنان سراسر عالم و مجاهدان و همه کسانی که اسلام را نصرت میکنند، خودت تقویت و حفظ بفرما. به مقام معظم رهبری، طول عمر با عزت و نفوذ کلمه عطا بفرما. این تیغ ظالمین برای آن مظلومین را (آن آهن و بمب و سختیهایی که دارند) ساده بفرما. به آنها توفیق بده بتوانند انتقامشان را از این ظالمین، به اشد وجه بگیرند. تو کسی هستی که همه فرعونیان را در دریا با همه سلاحهای برنده شان غرق کردی و از بین بردی؛ برای تو سخت نیست که سیلی بیاید که همه اینها را بردارد و طوفانی که همه اینها را ریشه کن کند؛ تو که در تمام تاریخ قوم لوط(ع) و قوم ثمود و قوم هود(ع) را اینطور از بین بردی. خدایا مقدّر کن بزودی ریشه اینها کنده شود و ظلمشان به خودشان برگردد. خدایا اینها را سبب نزدیک شدن ظهور بگردان. ما را از یاران و یاوران و سرداران حضرتش قرار بده. چشم ما به جمال حضرتش منور بگردان. عاقبت کار همه ما ختم بخیر بگردان. دشمنان نیست و نابود بگردان به برکت صلوات بر محمد و آل محمد. مثل اینکه دوستان قرار گذاشتند إن شاء الله برای شب جمعه یک توسلات عمومی برای غزه در کشور برگزار بشود؛ إن شاء الله منتظر باشید ببینید برنامه ای که اعلام میشود چگونه است. همین را هر چقدر که میتوانیم قدم برداریم. باور کنیم که این دعاهای ما مؤثر است؛ هر چقدر با سوز دل بیشتری باشد با خشم بیشتری از ظلم باشد با نفرت بیشتری از ظالمان باشد اینها را خدا ملائکه قرار میدهد. إن شاء الله در دل هایمان محبتمان نسبت به مومنان را بیشتر از گذشته، نفرتمان را نسبت به کافران بیشتر از گذشته قرار دهیم؛ اینها دو قدرت در وجود مؤمن است. مراسم، شب جمعه خواهد بود. شب جمعه هم شب رحمت است. إن شاء الله خدای رحمان با رحمتش بیش از گذشته همه را یاری و نصرت بگرداند.
در این مورد یک بازخورد بنویسید