بسم الله الرحمن الرحیم
درس اخلاق هفتگی استاد عابدینی در مدرسه علمیه ثامن الائمه (علیهالسلام)
موضوع جلسه:جهاد تبیین و بررسی جریانات اخیر
جهاد تبیینی مسیری برای کاری است نه اینکه نه خودش مقصود باشد.، ما باید مجاهد بین باشیم…
تنبهات بر جریانات اخیر:
- *«فتنهی رسانههای شیطانی، در تغییر دادن اولویتهای جامعهی ایمانی»*
- یکی از کارهای شیطان این است جای یک امر اهم را با امر دارای اهمیت کمتر جابجا کند!
- چرا بخاطر یک اتفاق مبهم و جزئی و فرعی، امر اصلی و اهم و اعظم جریان اربعین و نتایجش را کنار گذاشتهایم؟! چرا مؤمنان خبر اصلی این روزها را فراموش کردند؟! خبر اول در توجه مؤمنان باید فوران شکوه اربعین حسینی باشد.
- گوسالهی سامری با صدای خُواری که در آن درآمد، فتنهای بود که توجه مومنان ضعیف را به خودش منصرف کرد، بجای آنکه توجهشان به امر اهم نبوت موسی و اعجازها و تکلم خدا با موسی در شجره کوه طور باشد، و تبعیت از امر موسی را داشته باشند.
- نظام اسلامی خالی از نقص نیست، اما خدای سبحان امداد میکند که هر تهدید و بروز نقصی در آن، تبدیل به فرصت اصلاح و رشد و تثبیت نظام اسلامی میشود.
- این نظام اسلامی، آرزوی همه انبیاء و اولیاء و مؤمنان در طول تاریخ است.
متن کامل:
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد الله رب العالمین و الصلاه و السلام علی اشرف الأنبیاء و المرسلین سیدنا محمد صلوات الله و سلامه علیه و آله الطیبین الطاهرین المعصومین و لعنه الله علی اعدائهم اجمعین من الآن إلی قیام یوم الدین.
اللهم کن لولیک الحجه ابن الحسن، صلواتک علیه و علی آبائه، فی هذه الساعه و فی کل الساعه، ولیّاً و حافظا و قائداً و ناصرا و دلیلاً و عینا حتّی تسکنه ارضک طوعا و تمتعه فیها طویلا
إن شالله امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف آراسته شود ارض وجود ما به طاعت حضرت و همچنین دوام طاعت حضرت و همچنین ارض بیرونی به طاعت حضرت و همچنین دوام اطاعت حضرت، هر چقدر دوست داریم که از یاران و یاوران و بلکه از سرداران حضرت باشیم صلواتی سرداری مرحمت کنید.( اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم ).
إن شالله که خداوند سبحان برکات این دو ماه محرم و صفردر عزاداری ها و توسلات و تضرعاتی که همه مومنان داشته اند و اولیای ایشان داشته اند نصیب ما بکند و از ما و همه به أحسن وجه قبول بکنند و هر چقدر دوست داریم زیارت امام حسین علیه السلام دوباره روزی همه ی ما بشود و شفاعت حضرت شامل حال همه ی ما بشود صلوات دوم را هم بلند تر مرحمت کنید. ( اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم ).
من تا آن صلواتی را که می خواهم نگیرم ادامه می دهم، هر چقدر عشق و علاقه به زهرا سلام الله علیها دارید صلوات سوم را هم بلند تر مرحمت کنید. ( اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم ). بالأخره اسم حضرت کارگشا هست بازهم، بالأخره باز شدن زبان مومنین همین کارگشاست، إن شالله که زبان ما هم در وقت سوال و جواب در قبر به برکت وجود حضرت إن شاءلله باز باشد و جواب هایی در آنجا بدهیم که آن جواب ها مرضی خدا است، در جواب : مَن رَبُک؟ مَن نبیّک؟ مَن امامک؟ جواب هایمان جواب هایی باشد که با امداد حضرت باشد.
بحثی که در جلسه گذشته داشتیم، بحث وفای به عهد بود. ابتدائاً در این جلسه دو سه نکته عرض می شود و إن شالله اگر فرصتی شد بحث عهد را قدری دیگر با روایات تکمیل می کنیم. یک نکته این هست که آنچه که مقام معظم رهبری در رابطه با جهاد تبیین دارند [اینست که] ما راجب جهاد تبیین حرف می زنیم امّا جهاد تبیین یک به اصطلاح مسیر برای کاری است نه اینکه خودش مقصود بالذات باشد پس باید ما مجاهد مبین باشیم. مثل این است که انسان در رابطه با آینه صحبت می کند اما آینه کارش چیست؟ اما اساس این است که آینه را انسان خودش را در آن ببیند و بتواند درحقیقت نقایصش را برطرف نماید. جهاد تبیین که حضرت آقا می فرمایند یعنی انسان در وجودش انگیزه سازی شود تا مجاهد مبین بشود، آن مجاهدی بشود که مبین است. ما یکی از نکاتی که به سرعت از دست می دهیم و حواسمان پرت می شود این است که وقتی مسائل مختلف مطرح می شود اولویت ها از دستمان خارج می شود. الآن یک حرکت عظیمی مثل اربعین محقق شده است که این حرکت در طول تاریخ بشریت همچنین حرکتی بی نظیر است نه اینکه در عصر حاضر این حرکت بی نظیر باشد بلکه در طول تاریخ بشریت یک چنین حرکتی با این عظمت بی نظیر است که جمعی اینگونه با شرایط مختلف، از جاها ی مختلف، با این حال و وضع و اوضاعی که پیش می آید شکل بگیرد و بعد بلافاصله یک موضوع فرع، فرعی،فرعی که هیچ قابل اعتنا نیست اما در جایگاه خودش آن هم می تواند در رفع نواقص نظام آثاری داشته باشد – یکدفعه می آید و یک مسائل اصلی را می گیرد و همه هم ذهنشان پر از این خبر می شود و خالی از آن خبر. یعنی این جابجا شدن موضوعات و مسائل که یکی از کارهای مهم شیطان این است که جای اهم و مهم و جای اهم را با بقیه مسائل را عوض بکند همین که موفق بشود دو خبر مهم و اهم را نه مثل این دو خبر را – دو خبر مهم و اهم را – همین که بتواند خبر مهم را جای اهم بگذارد و جای آن را عوض کند،کلاهش را به آسمان می اندازد که من یک چنین توفیقی پیدا کردم و اگر در حقیقت موفق بشود که موضوعی که از ابتدای تاریخ بشریت یک چنین جریانی که هرسال دارد اتفاق می افتد و روز به روز هم عظیم تر اتفاق می افتد و آن حقیقتش فقط یک نگاه کلی هم نیست بلکه تمام جزئیات آن هم کمالات اقامه دین است در چند روز که همه حقیقت دین از اعتقاداتش، اخلاقیاتش و احکامش دارد در این مسیر مصداقی آشکار می شود که می تواند یک دعوت عظیم به دینداری در تاریخ بشر تلقی شود که اگر ذهنی، وجدانی، فطرتی، مانعی جدی در سر راه او نباشد با دیدن چنین حقیقتی جذب می شود و خود مومنان هم بادیدن چنین حقیقتی مراتب ایمانشان نیز بالا می آید یعنی هر باری که شرکت می کنند این مرتبه ایمان مومنان را بالا می برد که اگر اقامه دین بشود همانطوری که در آیه می فرماید : اگر اهل تورات و انجیل اقامه دین بکنند ﴿لَأَكَلُواْ مِن فَوۡقِهِمۡ وَمِن تَحۡتِ أَرۡجُلِهِم﴾[1] روزی الهی از تمام جهات بر اینها وارد می شود و رحمت الهی بر اینها نازل می شود وچنین حقیقتی را خدای سبحان که با رحمت عظیم و واسعه خود این را ایجاد کرده در کنارش گاهی که این هم ابتلائات الهی است که یک واقعه ای پیش می آید تا آن واقعه ذهن های مردم را آزمایش کنند که جریان اهم و مهم را چگونه می توانند بین آنها فاصله گذاری بکنند وقتی که جریان گوساله سامری مطرح می شود موسی کلیم از خداوند سبحان سوال می کند: خدایا گوساله را سامری ساخت. آن خوار و صدا از کجا بود؟ خداوند متعال می فرماید : ای موسی آن صدا را من قرار دادم تا ابتلا کامل شود. یعنی اگر کسی جاهل است با همین صدا حالا گول بخورد. نه اینکه صدا معجزه باشد – می توانست خداوند کاری بکند که آن صدا از گوساله در نیاید، می توانست مانع ایجاد کند، روشی را که او به هر طریقی بکار برده بود حالا چه ﴿فَقَبَضۡتُ قَبۡضَةٗ مِّنۡ أَثَرِ ٱلرَّسُولِ فَنَبَذۡتُهَا﴾[2] بود، چه این باشد، چه کارگذاشتن لوله ها باشد و چه استفاده از خاصیت مواد، هرچه که باشد، این صدا برای مردم خیلی عجیب بود که خدا با موسی در شجره صحبت کرده و این جا با گوساله. خب گوساله که بالاتر از شجره است. هرچند این خُوار و صدا نامفهوم بوده و آن را نمی فهمیدند و بیانی در این صدا نبوده و مثل یک صدای بادی باشد و صدای گاوی باشد که به صدای گاه خوار می گویند و مثل شیحه اسب که به آن ساهل و سَهیل که به او در حقیقت صدای اسب عنوانش ساهل بودن است و این در حقیقت خوار بودن و خائر بودن است که گاو خائر است و همچنین که درحقیقت حمار که ناهق است و هر حیوان صدایی دارد و هر صدا در لسان عربی عنوانی دارد که این هم خائر بودن است یعنی معنا و مفهومی در صدا نبوده غیر از اصل صدا؛ اما مردم یکی کردند شجره ای که موسی با خدا صحبت کرد که ﴿إِنَّنِيٓ أَنَا ٱللَّهُ لَآ إِلَٰهَ إِلَّآ أَنَا۠﴾[3] داخلش بود که این بیان توحید عظیم تا آنجایی که خُواری بود در اینجا که این یک ابتلای عظیم بود که هیچ فهم و بیانی در او نیست و هیچ درک و شعوری ندارد و ساخته ی دست بشر هم هست و خود آنها دیدند که صنع سامری است اینجا چون تبیین محقق نشد این دو تا را با هم یکی گرفتند و مردم از خدای موسی به گوساله سامری رجوع کردند که گفتند : ﴿هَٰذَآ إِلَٰهُكُمۡ وَإِلَٰهُ مُوسَىٰ ﴾[4] این خدای ما است و خدای موسی هم همین است.
اگر ما در مسائل مختلفی که اینجور پیش می آید این نگاه برای ما پیش نیاید اقلاً برای کسانی خواص هستند باید حواسشان باشد که خود اینها هم که دوستان و بزرگواران و مومنانی که هستند خود اینها هم به اشتباه می افتند، یکدفعه می بینیم که مسأله را چکاری می کنند؟ از یک مسأله عظیمی که در تاریخ بشریت اتفاق می افتند و باید همه ذهن ها وهمه توجهات به او متوجه باشد یکدفعه منصرف می شود به سمت موضوع جزئی که اصل مسأله که آیا نقص نظام بود یا نبوده، تازه متشابه است و قطعاً دشمن از این می خواسته سوء استفاده کند که تا حدودی نیز سوء استفاده نموده است؛ اما ما که نباید حواسمان پرت بشود در نظام نگاهمان جمع بین این دو تا را در توجه بین این دوتا صفحات مجازی که آدم رجوع می کند، حتی در صفحاتی که مومنین در آن مشغول اند می بینیم که چه هست؟ آن چنان که اذهان به این مشغول است به جریان اربعین وتحلیل اربعین و برکات اربعین و نتایج آن مشغول نیست. خب این لأکلوا من فوقهم ومن تحت ارجلهم زیر سوال می رود. این خودش نحوه گوساله پرستی است این را می خواستم بگویم که این خودش نحوه چه چیزی هست؟ نحوه گوساله پرستی است. لذا دارد که شخصی نزد امام صادق علیه السلام آمد، حضرت از او سوال نمود که : ممن الرجل؟ از کجا هستی.گفت مثلاً از کوفه. بعد فرمود باز : ممن الرجل؟ کجا هستی؟ گفت : از طایفه اصلان. دوباره حضرت فرمودند : ممن الرجل؟ کجا هستی؟ حضرت مدام تخصیص می زدند. گفت : از اصحاب مثلاً فلان شخص. بعد حضرت فرمودند معروفترین کسی را که می شناسی کیست که آن فرد نام بردند که من الان دقیق اسم آن شخص یادم نیست. بعد اسم برد که فلانی که از زیدیه بوده آن هم از زیدیه های منحرف که حضرت فرمود : این در حقیقت عجلی است. این در حقیقت عجل موسی است. این در حقیقت چه است؟ یعنی یک شخصی که انحراف فکری دارد تبعیت از یک انحراف فکری هم می شود گوساله پرستی. یعنی گوساله پرستی فقط اختصاص به آن گوساله خاص خارجی ندارد. اگر کسی یک جریان فکری، یک کار، یک حرکت، یک حادثه آن چنان او را مشغول بکند که این انحراف برایش اصل بشود و توجه او به آن جذب بشود آن وقت چه می شود؟ این می شود یک نوع گوساله پرستی یعنی از اله موسی رو کردن به یک جریان انحرافی. اگر ما حواسمان را جمع نکنیم خدای سبحان هم رحمتش را از ما بر می دارد. یعنی این نگاهی که ذهن ها متوجه به یک حوادث فرعی خیلی فرعی بشود که این حادثه فرعی انسان را باز دارد از حوادث اصلی و جریانات شبکه هایی که انسان رجوع می کند ببیند که پر شده است از این. درست است که دشمن هم در این مسائل دست دارد و دامن می زند اما مومنین هم کم نیستند. اگر مومنین درحقیقت با هم یگانه در این کار وارد می شدند هیچ گاه آن خبر بر این خبر غلبه نمی کرد و هیچ گاه تعداد آن چیزی که برای او پیش می آید نسبت به این آن قدر ترجیح پیش نمی آمد که فاصله آن قدر زیاد بشود که در مقایسه ها غیر قابل قیاس بشود یک خیر این چنینی. خب اینها یک باصطلاح فَلته و به اصطلاح ضرر در نظام نگاهی است که ایجاد می شود. نشانه کم کاری مومنان است، نشانه ی عدم ارتباط مومنین است. ببینید هر تعبیری که بعضی از بزرگان دارند که اگر رجل الهی در رأس کار باشد هر تهدیدی تبدیل به فرصت می شود که این تعبیر خیلی تعبیر بلندی است، این درست است که هر تهدیدی تبدیل به فرصت می شود. مثلاً همانگونه که آقا امروز در تحلیلشان از دفاع مقدس تحلیل کردند که جریان جنگی که دشمن پیش آورد چه برکاتی برای ما ایجاد کرد که هنوز ما داریم هنوز از کیسه دفاع مقدس ما استفاده می کنیم و بهره برداری می کنیم و دشمن هم فهمید که این جریان دفاع مقدس برای ما چقدر برکات ایجاد کرده. یعنی یک تهدید تبدیل شد به فرصت یا تحریم ها تبدیل به فرصت شده. اما این ها در مراحل ابتدای کار است. مثلا شما ببینید در نظام به اصطلاح دفاعی و جنگی ما یک موقع در مقابل هجمه دشمن دفاع می کردیم. او حمله می کرد قدرتمند بود، قوی بود. ما در حد خودمان قدرت دفاع داشتیم. کم کم به جایی رسید که او حمله می کرد و ما حمله می کردیم یعنی او می زد یک دانه ما هم یک دانه می زدیم. کم کم به جایی رسید که او احساس می کند اگر با وضعی که ما پیدا کردیم اگر او یک دانه بزند ممکن است ما دو تا سه تا ده تا بزنیم؛ چنانچه در مورد جریانات ارتباطات با اسرائیل میدانید که او یک جا دو جای ما را آتش می زند. در قبالش چند جای او هم آتش گرفته می شود. آتش زده می شود. یعنی می بیند که چه هست؟ یعنی جریان به گونه ای است که یک دانه ی او با دو تا یا سه تا پاسخ مواجه می شود. بعد می بیند که این دیگر مقرون به صرفه نیست، تا آن جایی هم که مساوی هنوز مقرون به صرفه است. می گوید ما یک دانه می زنیم و این ها را مشغول می کنیم. یک دانه هم بخوریم. اما بازدارندگی ایجاد می شود در مرحله سوم که طرف می بیند که از جهت ارزش گذاری نمی ارزد. لذا حمله را و برخورد را چه کار می کند؟ ببینید آمریکا الآن جرأت برخورد را ندارد. چون می بیند برخورد متقابل است. یک طرفه نیست. مثل عراق و افغانستان نیست. برخورد متقابل است. لذا حمله را دست نگه داشته است. با اینکه برای آنها مهم است اما نمی کنند. خود اسرائیل هم مستقیم این جرئت را ندارد. ما در عرصه فرهنگی هم همین نگاه را در جهاد تبیین باید پیدا کنیم. در یک مرحله در جهاد تبیین دفاع مطرح است؛ آن جایی است که همه ی عرصه ها در دست دشمن است ما مجبوریم در مقابل عرصه هایی که در دست دشمن است و قدرت و سلاح همه چیز از آن طرف است و ما در حد دفاع می توانیم در آن جا که دشمن تهاجم فرهنگی می کند، ما هم تا حدودی دفاع بکنیم. اما به یک جایی می رسد که کم کم در سلطه و قدرت و برخورداری ما و آن نظام رشد ما، ما هم می توانیم یک برخورد او با یک برخورد جواب بدهیم. اگر ما باور کنیم که نظام سلطه اساسش بر نگاه و نظام مادی است و نظام مادی نفوذ پذیری اش إلی ماشالله است که در جریانات مختلف این چهل و چند سال هم ثابت شده است آن موقع با اعتماد به نفس در مقابل تهاجم فرهنگی هم ما اقدام می توانیم بکنیم. نقطه های ضعف او بیش از ما است. اینجوری نیست که… الان شما یک چیزش را می بینید که وقتی روسیه یک قدری نفت و گاز را کم می کند، یک دفعه تمام آنها به هم می ریزند، عرصه جایی که همه چیز آن وابسته به ماده است و ایمان در آنجا منشأ و حفظ نیست و منشأ اتصال افراد نیست به سرعت شکسته می شود. وا پاشیده می شود سرعت واپاشی خیلی سریع تر است در آن ها تا در حقیقت در ممکلتی مثل ما که مردم پای ایمانشان می گذارند، سختی ها را فرزندشان شهید می شود پای ایمانشان میگذارند احتسابش با خدا می گذارند. ﴿فَمِنۡهُم مَّن قَضَىٰ نَحۡبَهُۥ وَمِنۡهُم مَّن يَنتَظِرُ﴾[5] دارند این نگاه با آن نگاهی که چند تا کشته بدهد که اعتقاد این گونه ندارد خیلی متفاوت است. اگر یک آسیبی ببیند خیلی متفاوت است، لذا یک دفعه می بینید برای آن ها… اگر ما قدرتمان در نگاه فرهنگی هم باورمان بشود که امکان پذیر است آن وقت می بینیم برنامه های ما خیلی راحت تر در مقابل با او اگر یک ضربه ای می زند اقلاً یک ضربه ای بخورد و بعد بالاتر از او در در مرتبه بازدارندگی به طوری که او می داند اگر بخواهد کاری کند چند برابر برخورد با او شکل می گیرد. لذا می بینید در آن عرصه هم کوتاه می آید. حالا ما درست است که قبول داریم که به اصطلاح هر تهدیدی در نظام اسلامی تبدیل به فرصت می شود. تمام آن چیز هایی هم که پیش آمده و آسیب ها یی هم داشته، آسیب ها حتما چه شده؟ آسیب ها حتماً تا کنون تبدیل به یک جبران نقص شده است. نظام اسلامی خالی از نقص نیست و هیچ کسی هم این را انکار نمی کند و قدرت در حقیقت تبیین مسائل و تحلیل هم کامل نیست در نگاه ما و دشمن هم از این خوب استفاده می کند. لذا یک مسأله کوچک را می تواند… در آمریکا مثلا پلیسشان پا می گذارد روی گلوی یک فردی که حالا هر جرمی داشته باشد که جرم او قطعا قتل نبوده جلوی چشم مردم این خفه می شود، حداکثرش این می شود که یک پلیس را مدتی تعلیق می کنند و بعد هم او را به کار بر می گردانند. حداکثرش این شد؛ اما در کشور ما یک فردی را که مجرم است و طبق قانون گرفته باشند و این مجرم خودش با همه ی صحنه ای که وجود دارد و دوربین ها هم وجود دارد و خودش یک سابقه مریضی هم قبلاً داشته و به هر استرسی که به او وارد شده حالا این شخص سکته کرده است و مرده است؛ ببینید این صحنه چقدر علیه نظام اسلامی می شود و پلیس ما را بگیرند در خیابان چه کار کنند؟ کتک بزنند. کجای دنیا این گونه می شود که یک هم چنین مسأله ای منجر می شود به اینکه … آن وقت هیچ کسی هم جرأت دفاع از پلیس کشورش را در این حیطه الان پیدا نکند همه سکوت که اگر پلیس کشوری دارد کتک می خورد… پرچم ایران، پرچم کشوری را به خاطر این مسأله به زمین بزنند و پایین بیاورند و بشکنند و بیندازند و آتش بزنند. این چقدر سکوت در عرصه تبیین و دفاع نکردن اینجا چه می شود، همه بخاطر دفاع نکردن یک مسأله ای که به اصطلاح حساسیت دارد همه سکوت کردند. من نمی گویم برخورد غلط بکنیم که تشدید بشود برخورد غلط و تشدیدش هم بزرگ کردن مسأله است . اما حواشی مسأله را باید حواسمان باشد ما یادمان نرود که مسأله اصلی الآن اربعین بود. آن چنان این مسأله تحت تأثیر قرار نگیرد که ذهن های ما… دشمن می خواهد که ذهن های ما منحرف به این مسئله باشد. اقلاً مؤمنان نشان بدهند که ذهن ها منصرف به این نشده؛ بلکه ذهن ها منصرف به جریان اربعین و توابع اربعین و نتایج اربعین و اهداف اربعین و تحلیل اربعین است.
اگر این نگاه شکل بگیرد خود مومنان در صحنه توجهشان و نگاهشان به آن صحنه اصلی بکنند به آن هدف اصلی اهم بکنند، اگر این خبر ها می آید توجه به این نشود در کانال ها گذاشته نشود توجه به این نشود بازخورد به این دیده نشود، انتقال این اخبار انجام نشود همین باعث می شود این خبر از مثلاً بازخورد چند ده میلیونی کلی مسأله بیاید پایین تر. هرچقدر هم دشمن سعی می کند ذهن ها به این شکل نمی گیرد. حالت محاصره شکل می گیرد نسبت به خبر ما خودمان دامن می زنیم، خودمان پراکنده اش می کنیم، خودمان اگر رجوع بکنیم به هر کانالی در حتی خبر گذاری های مهم کشور خودمان می بینیم که ده ها خبر اگر بگردیم می بینیم بیشترین انتقال خبر نسبت به این است. به چه مجوزی اجازه داریم ما که این خبر را خبر اول کشور بکنیم. ببینید آقا امروز صحبت کردند اصلاً هیچ در حقیقت گوشه ی به اصطلاح چیزی هم به این مسأله نداشتند. آنقدری هم که من گوش کردم حالا اگرچیزی بوده یا چیزی… من تقریباً سعی کردم همه اش را… هیچ اشاره… خب اگر بود ایشان هم اشاره می کرد، نشان می دهد که این بی عنایتی و بی توجهی باید سیره باشد. باید اینگونه باشد، توجه باید اینگونه باشد، اصلاً عمداَ ایشان با تمام مقام بیانی که داشت… در اصول ما می گوییم آقا مقام در بیان بود یا نبود؟ یک رهبر نظام در مقام بیان هست یا نیست؟ اگر به یک خبر را هیچ اعتنایی نمی کند در مقام بیان، معلوم می شود که نباید اعتنا کرد به این خبر در مقام بیان. پس دامن نزنیم، حواسمان پرت نشود، این جهاد تبیین در اینجا باید خودش را نشان بدهد، که ما چه موضوعی را اصل و اساس قرار بدهیم؟ چه موضوعی را محوش بکنیم، نگذاریم این در حقیقت این بازخورد پیدا کند که اگر باز خورد پیدا کند، خود این چه هست؟ خلاف آن جهاد تبیین است و در راستای اهداف دشمن شکل می گیرد.
تعبیری که حضرت زهرا سلام الله علیها در خطبه فدکیه دارند حضرت می فرمایند در مسجدکه: شیطان بعد از اینکه صدایش را پیغمبر در طول ده ساله حاکمیتش خاموش کرده بود و این خزیده بود در درون خودش و دیگرچیزی نداشت، بروز و ظهوری نداشت بعد از رحلت پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم { اللهم صلّ علی محمد و آل محمد و عجلّ فرجهم}بعد از رحلت ایشان سربلند کرد با یک در حقیقت ناامیدی ندایی داد، باورش هم نمی شد که کسی به این راحتی بعد از این همه حاکمیت پیغمبر و این همه معنویت اجابت بکند، اما دید نه؛ ذهن ها و دلهایی که به این جواب می دهند خیلی زیاد است، دید مردم خیلی آماده اند برای جواب تا این را دید، آمد وسط میدان. یک خبر یک واقعه پیش می آید وقتی که دوست و دشمن به آن می پردازند و بزرگش می کنند چه می شود؟ اجابت شیطان می شود.که این اجابت شیطان اینها نه همه خفاف ها آماده اند و سبک هستند برای این مسأله زود تکان می خورند، زود حاضرند نسبت به این مسأله عکس العمل داشته باشند خب شیطان می آید کامل وسط میدان و از این خبر چه می شود… گاهی می رود در یک صحنه ای مثلاً صد نفر اینها آمدند، سیصد نفر کسانی هستند که مخالف اینها هستند اما آمده اند که ببیند چه خبر هست. که یک کاری… خب اینها چه می شود؟ همین ها می گویند که چهارصد نفر شرکت کرده اند. آن وقت خب چه دارند نشان می دهند این صحنه را؟ خب این خود آمدن این گونه و خود این صحنه را ایجاد کردن خود جمعیت آن ها را دارد بیشتر می کند و عظمت کار آنها را بیشتر نشان می دهد. باید حواسمان باشد که درست است که حالا این جریان خیلی کوچک هست و گاهی هم در نظام هایی که قوی هستند… این ها را دارم می گویم که یک خرده ای حواستان باشد دل هم پیدا بکنید، امید هم پیدا کنید. در نظامی که قوی باشد گاهی آن نظام می گذارد که داخل خودش چه بشود؟ حرکت های خلافی که بخواهند تخلیه بشود یک انرژی در کشور می گذارد که انجام بشود. از قوت نظام شکل می گیرد. درست هست که یک سری آسیب هایی دارد و ممکن است یک شکستگی و یک مجروحیت و یک درد سری هم ایجاد بشود و آنها هم آسیب هایش است که ما راضی به اصطلاح ضرر جزئی هم نه بر بیت المال و نه بر شخص نیستیم و اینها حتماً و حتماً از منظر الهی حتماً حرام است و حرام موکد، اما در کل یک تخلیه به اصطلاح انرژی مخالفی هر چند یک بار که خودش چه هست؟ این خودش تثبیت یک نظام است و یک نظام را نشان می دهد که قدرتمند است که می گذارد این حرکت ها انجام بشود و تخلیه… ولی در عین حال ما نگاهمان به این نیست که اموال مردم یا اعراض مردم به خطر بیفتد برای اینکه نظام تثبیت بخواهد بشود؛ اما اینکه یک هم چنین کار هایی هم گاهی شکل می گیرد و هم چنین نقص های نظام هم با این ها چه می شود؟ برطرف می شود. یعنی اگر نقص هایی در سیستم های ما هست با همین توجهات برطرف می شود تا از نقایص بالاتر جلوگیری شود این هم خوب است، یعنی مشکلاتی که پیش می آید باعث می شود مسئولین ما با یک دقت بیشتری، مأمورین ما با یک دقت بالاتری و با یک مراقبت بیشتری کار هایشان را انجام می دهند. خود این هم چه می شود؟ خود این هم یک برکتی است که در نظام ایجاد می شود. همه ی اینها را ما قبول داریم که از خود اینها هم می شود از استفاده چه کار کرد؟ از استفاده صحیح هم کرد.
اما اساس این هست که ما در جهاد تبیین وظیفه مان چیست؟ ما باید چه کار بکنیم؟ اگر آن حقیقتی که من این را باور دارم با یقین عرض می کنم، این حاکمیتی که در نظام اسلامی الآن شکل گرفته آرزوی همه انبیا بوده، در طول تاریخ بشریت که دیدم اگر اشتباه نکنم آقا هم اخیراً را فرمودند این را در یکی از صحبت هایشان که آرزوی انبیا بوده در طول تاریخ بشریت، شاید امام هم نزدیک به این جمله را سابق از این داشتند که این آرزوی انبیا بوده که محقق شده، این آرزوی انبیا که مومنان و انبیا در طول تاریخ که الآن محقق شده با یک خون ها و سختی ها و دردسر های زیادی برای مومنان تو طول تاریخ زمینه سازی شده تا امروز شکل گرفته و به دست ما رسیده و فردا هم که کسانی هستند که بعد از این خواهند آمد تا ظهور ما به عنوان کسانی که حامل آن جریان سابق برای لاحقین هستیم یعنی ربط بین سابقین و لاحقین را ما داریم در حقیقت اتصال ایجاد می کنیم. یک نکته ی زیبایی است در یک روایت زیبا در کافی شریف هم هست، وقتی که آن شخص امام صادق علیه السلام شاید خطاب به عمار ساباطی هم باشد، آنجا در حقیقت حضرت می فرمایند که: زمان غیبت چه برکاتی دارند، چقدر عظیم است عمل در او، چقدر عظیم است. بعد او سوال می کند که آقا اگر اینگونه است پس ما دعا نکنیم ظهور بشود اگر غیبت عظیم است و عمل در او آنقدر… حضرت می فرماید : دوست نداردی که آن حکم خدا و توحید در سراسر عالم به پا بشود؟ یعنی نمی فرمایند باز آن دوره عمل افضل می شود این را نمی فرماید اما می فرماید حکم خدا همه جا ساری و جاری می شود آنجا می فرماید. بعد دنبالش می فرماید : که آیا بودن در این زمان سوال می کند چه افضلیتی دارد از بودن در آن زمان؟ حضرت می فرماید : حلقه وصل سابق به لاحق است. یعنی دارید تمام آنچه که سابقین بوده شما ملحقش می کنید به لاحقین یه مأموریتی عظیمی است که اگر این حلقه وصل این اتصال درست انجام ندهد آن لاحقی که بعداً می آید دیر تر به مقصود می رسد یعنی هر کسی که تو این دوران الان قرار دارد که یک سرعت اتصالی بین سابقینی که همه ی نهضت انبیا و مومنان سابق در طول تاریخ بوده رسیده تا به یک حاکمیت الهی امروز این حاکمیت را هر کسی با تمام وجودش اگر به لاحقین متصل بکند، کوتاهی نکند، آن چیزی که وظیفه اش است کم نگذارد آن لاحقین هر عملی که انجام بدهند، دقت بکنید هر نتیجه ای که برای آنها بعد از این بر آن ها مترتب بشود عمل کسی که امروز این را متصل کرده و به او رسانده هم حساب می شود؛ یعنی عمل سابقین تا به اینجا رسیده ما باید این عمل را برسانیم به لاحقینی که تمام اعمال آنها بعد از این جریان حاکمیت الهی که ایجاد شده عمل کسانی که امروز بوده اند و این را تحویل داده اند به بعدی ها هم حساب می شود. می دانید چقدر این عظمت دارد ظهور یکی از برکات عالی آن جریان لاحق است؛ ولی تا ظهور خودش خیلی در حقیقت مراتب کمالی دارد که محقق بشود که همه ی ما چه هست؟ مترتب بر این تحویل دادن درست این به اصطلاح مأموریت سابقین به لاحقین است. اگر این نگاه را داشته باشیم آن وقت می فهمیم که کوتاهی کردن، تنبلی کردن، یک موقع آن وظیفه را درست انجام ندادن در این دوره ببینیم چه می شود، جهادی عمل نکردن، آن موقع به همین مقدار برای انسان إلی یوم القیامه نوشته می شود. کسی که امروز جهادی عمل بکند إلی یوم القیامه عمل برای او جهادی محسوب می شود. کسی که امروز با تنبلی و رخوت و سستی و بی اعتنایی عمل بکند عمل لاحقین هم به او ربطی ندارد چون این با آن نگاه کاری نکرده بود با این مأموریت وظیفه ای انجام نداده بود، عمل آنها هم برای آنهاست به این ربطی پیدا نمی کند. آن وقت حسرتی که آدم ببیند، همه ی آنها می توانست عمل این باشد بعد ببیند و این ولی نیست و این حسرت از دست دادن یکی از حسرت های کسانی است که در آنجا می بینند چیزی که برایشان امکان پذیر شده بود ولی از دست دادند.
دلم می خواست تازه ما درس عهد هم داشته باشیم این روایاتش را هم آورده بودیم اما خب خود این جمهوری اسلامی حفظش و جهاد در این جمهوری اسلامی در جهات متعددش خودش یک عهد است از مصادیق عهد است. همان طوری که وقتی که قرآن کریم می فرماید :﴿۞ وَإِذِ ٱبۡتَلَىٰٓ إِبۡرَٰهِـۧمَ رَبُّهُۥ بِكَلِمَٰتٖ فَأَتَمَّهُنَّۖ﴾ [6] وقتی که تمام کرد {جبرئیل } خداوند سبحان ابراهیم خلیل را در آن ابتلائاتش، مراتب تمامیت را در او محقق کرد قال :﴿قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامٗا﴾ به مرتبه آخرین که امامت است ابراهیم رسیدی. « قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِيۖ » آیا از ذریه من هم امام قرار می گیرند؟ این ها برای آن ها امام قرار داده می شود؟ « قَالَ لَا يَنَالُ عَهۡدِي ٱلظَّٰلِمِينَ١٢٤»[7]. نظام امامت، نظام نبوت، نظام در حقیقت رسالت، نظامی کسی که رسالتی بر عهده اش است با ظلم سازگار نیست. ظلم در حقیقت آن وقت در روایات خیلی بحث مهمی دارد که ظلم در حقیقت همان عدم ایمان است به نحوی و حتی معصیت هم ظلم محسوب می شود. مراتب ظلم مراتب در حقیقت چه هست؟ « إن الشرک لظلم عظیم ». شرک ظلم عظیم است؛ اما ظلم منحصر در شرک نیست؛ بلکه شرک ظلم عظیم است و إلا ظلم ازخلاصه از کفر و شرک شروع می شود که عظیم ترین مراحلش هستند تا معاصی وعدم انجام مأموریت درست و کوتاهی هم شامل ظلم می شود. لذا انبیاء هیچ کوتاهی در مأموریت نداشتند تمام اعمالشان چه بود؟ جهادی بود. خدا عزت بیشتری به مقام معظم رهبری بدهد ایشان می فرمایند که : انبیا وقتی مبعوث به رسالت می شدند با اینکه قبل از بعثت هم یک تعبیر حالا این تعبیر من است یک قلمبه انرژی بودند یک قلمبه انرژی یعنی یک انرژی تام بودند یک جنب و جوش شدید بودند اما بعد بعثتشان با قبل بعثتشان باز از زمین تا آسمان متفاوت می شدند. بعثت اینها را وجودشان مثل یک آتش می کرد که هیچ قراری دیگر ندارد. اگر انسان در این جمهوری اسلامی حالا احساس بعثت بکند به عنوان برانگیخته شدن این که این جمهوری اسلامی را بخواهد به مقصد تحویل در حقیقت لاحقین بدهد آن وقت می بینیم که یک قلمبه آتش می شود که سوزش انسان را نمی گذارد آرام بگیرد و راحت باشد لذا در حقیقت تعبیری که امیرالمومنین این هم روایت آخری که در مورد عهد بخوانیم که اقلاً مرتبط بشود، امیر مومنان علیه السلام می فرماید : وقتی که من به کسی وعده می دهم آن کسی که وعده ای از من از من گرفته اگر شب تا صبح خوابش نمیبرد که فردا صبح قرار است بیاید وعده ای را که من به او دادم به انجام برسانم من هم که وعده داده ام شب تا صبح خوابم نمی رود که بتوانم از عهده ی آن وعده ای که داده ام بر بیایم و آن را وفا بکنم که نکند مانعی پیش بیاید و من ازانجام دادن آن وعده چه بشوم؟ محروم بشوم و مانع، مانع انجام آن بشود. می گوید نه فقط خوابش نمی برد که به وعده اش برسد من هم که وعده داده ام خوابم نمی رود تا بتوانم انجام وعده بدهم اگر این عهد را ما جمهوری اسلامی را عهد دیدیم وفای به این عهد این است که حواسمان باشد که همان طوری که ما عهد کردیم و مثل در حقیقت « لاینال عهدی الظالمین» مراتب دارد یک مرتبه آن برای ما مومنان است که این عهد را تا آن جایی که ممکن است بتوانیم به دست بعدی ها برسانیم و ظلم ما، معاصی ما، غفلت های ما، کوتاهی های ما، آن در حقیقت رخوت های ما مانع رساندن این حقیقت نشود.
إن شاءالله خداوند سبحان برکات این جمهوری اسلامی را روز به روز برای ما بیشتر نشان بدهد خود جهاد تبیین در رابطه با خود حقیقت جمهوری اسلامی برای ما آشکار بشود تا با فهمیدن اینکه حقیقت جمهوری اسلامی چه عظمتی دارد و چه نورانیتی دارد، چه برکاتی دارد اگر نبود الآن ما کجا بودیم و چه حالتی داشتیم، فهم و شعور بیشتر به این باعث بشود که دفاع ما و شوق و شور ما و هیجان ما نسبت به جمهوری اسلامی و دفاع ما از مقاصد او إن شاء الله روز به روز بیشتر و بیشتر باشد {حالا اگر روضه ای چیزی هم دارید… بله بله بفرمایید… جانم بفرمایید}
یکی از حضار: نامفهوم 37:20
استاد: چون متأسفانه ما خودمان، نیروهای مذهبی مان برای اینکه بتوانیم گاهی دفاع بکنیم گاهی دوتا فحش می دهیم به نظام بعد یک دفاعی می کنیم. یعنی اول دو تا فحش را می دهیم بعدا یک دفاعی می کنیم. این خیلی بد است دیگر که برای اینکه طرف مقابل از حرف ما خوشش بیاید، قانع بشود یا راضی بشود اول ما خودمان را می بریم در سنگر او از نظر او نگاه مسأله می کنیم. ما یقین داریم که مسأله یک مسأله ی چه هست؟ توطئه ای هست که دشمن دارد سوء استفاده از آن می کند یک واقعه ای اتفاق افتاده دشمن دارد از آن سوء استفاده می کند. صد ها برابر سخت تر از این اتفاق افتاده درست است؟ اما چرا؟ من اصلا می خواستم این را بگویم دیگر فرصت نشد جهاد تبیین مال بعد از واقعه نیست، جهاد تبیین… بعد از واقعه در موضع دفاعی حرکت کردن است. همان گونه که عرض کردم یک چیزی آن انجام می دهد ما مجبوریم دفاع بکنیم. در موقع ضعف ما است جهاد تبیین این چنینی. وقتی که ما ضعیف هستیم این حالت را داریم جهاد تبیین این است ما قبلاً نیامدیم موضوع شناسی را به اصطلاح موضوعات اصلی را درست مطرح بکنیم، جریان سازی بکنیم، حضور پر رنگ نشان ندادیم آن وقت شیطان وقتی سر بلند می کند و می بیند عرصه خالی است بلکه اگر من با تمام در حقیقت غصه این را بگویم که وقتی که در حقیقت نگاه می کنیم در جریانات بین مومنین، عرصه بین مومنین در موضوعات ساده، گاهی به بغض و تباغض می کشد بین مومنین در موضوعات ساده. خب شیطان خیلی راحت است و می بیند که در عرصه ساده مثلاً در مسأله واکسن ببینید چه کردیم ما باهم؟ طرفین مسأله را نمی خواهم بگویم خدایی نکرده این طرف یا آن طرف. چه کردیم با هم. به طوری که فحش به هم می دادیم. من این ها را که می گویم دیده ام یعنی کأنه اگر مثلاً یک کسی واکسن می زد، می مرد طرف مقابلی که مخالف واکسن بود خوشحال می شد چرا؟ یک سوژه پیدا کرده است که بگوید واکسن بد است و اگر از آن طرف یک… می دانید این ها یعنی چه، می دانید وقتی بغض و تباغض تا اینجا بکشد دلها… حقمان است که خدا یک مسأله ساده را این طور بزند در سرمان، حقمان است. اگر ما در مسائل مومنان حدود را رعایت نکردیم حواسمان جمع نشد در هر مسأله ی کوچکی مثلاً پیش می آید به جای انتقاد صحیح، انتقاد در حقیقت درست، انتقاد مومنانه، سازنده، انتقاد کوبنده می کنیم، انتقاد بغض آمیز می کنیم، یعنی آدم… آن آیه شریفه چه هست که می فرماید کفار وقتی که حرفی می زنند… ﴿قَدۡ بَدَتِ ٱلۡبَغۡضَآءُ مِنۡ أَفۡوَٰهِهِمۡ﴾ ، اما آن « وَمَا تُخۡفِي صُدُورُهُمۡ أَكۡبَرُۚ»[8] چه هست؟ اکبر. بعد می بینیم دل مومنین این گونه شده یعنی در روابطشان با همدیگر و انتقادشان، آن چیزی هم که اظهار می کنند، آن چیزی که در درونش هست شدیدتر است کنترل خودشان می کنند تازه که آن زیاد چه چیزی است؟ خب اگر همچنین چیزی شد این ها اسمش عدم عهد بین مومنین و عدم رعایت اخوت بین مومنین است عدم نقض عهد بین مومنین عدم رعایت حدود است مساوات کجا رعایت… از آن طرف حاضر هست پول خرج کند به عنوان مساوات، اما وقتی که می رسند به این مسائل تمام در حقیقت بغض و کینه… خب این ها خیلی زشت است خیلی زشت است اگر آدم انتقاد دارد، حرف دارد، حرفش را بزند، یک بار، دوبار دیگر صد بار برای چه؟ صد بار دیگر می گوید : نرود میخ آهنین در سنگ. اگر طرف گوش شنوا ندارد چرا صد بار می گویید؟ این فایده ندارد این صد بار گفتن لجاجت است دیگر. یعنی چه؟ یعنی لجاجت – لجاجت هر طرفی می خواهد باشد لجاجت است دیگر مدام درحقیقت هر جا دور هم… ما حواسمان نیست. آن حضور پررنگ قبل از واقعه دقت می کنید آن نشان می دهد که اگر ما بعدش گرفتار شدیم، مجبور شدیم دفاع کنیم معلوم می شود که حضور پررنگ قبل از واقعه نداشتیم. اگر شیطان سرش را بلند می کرد می دید نه در صحنه مومنان حضور دارند جای گفتار شیطانی نیست. سرش را دوباره در لاکش فرو می برد و حرفی نمی زد وقتی که سر بلند می کند و می بیند که مومنان مشغول دعوای با خودشان هستند، مومنان جریان اربعین با این عظمت که پیش آمده گفتگو ها، فضا، رنگ در حقیقت عالم به این رنگ شکل نگرفته، گفتمان ها به این نیست، جان ها به این متحلی نیست با این که رفتند و آمدند، وقتی این را می بیند خب شیطان سر بلند می کند برای اینکه جریان اربعین هم کاملاً در حقیقت تحت الشعاع قرار بگیرد چه کار می کند؟ یک مسأله ی جزئی را… خدا هم امداد می کند{ خدا هم امداد می کند } امداد الهی است که این واقعه کجا و کی محقق شد؟ تا معلوم بشود که هر کسی چند مرده حلاّج است. اگر فرمایشی که شما می فرمایید بیان لازم داشت و این گونه دفاع لازم داشت یقین بدانید آقا هم یک اشاره ای به او می کرد. اگر لازم بود این قدر مومنین در صحنه باشند در مقام… این قدر لازم بود. بله رادیو و تلویزیون باید یک کار هایی بکند در یک صحنه هایی اما همه ی مومنین، همه ی کانال ها، همه جریان ها منعطف بشوند به این، خب این همانی است که دشمنان می خواهند موضوع تعیین می کنند و مدت ها ذهن همه را مشغول می کنند. من این را دارم عرض می کنم که لزومی به این همه پاسخگویی و این همه در حقیقت ورود ندارد که خود این مطرح تر بشود این توجه بیش از حد به این مسأله نشان می دهد که ما مسائل اصلی و فرعی را رعایت نمی کنیم و حواسمان نیست غیر از اینکه نشان می دهد در مرتبه ی قبل قبل کوتاهی کردیم که این مسأله را پیش آمد تا مجبوریم الآن دفاع بکنیم. حواسمان باید باشد که جهاد تبیین یعنی نگذاریم نگذاریم صحنه به اینجا کشیده بشود که مجبور باشیم حالا دفاع بکنیم یعنی آن حالت به اصطلاح که در نظام دفاعی گفتیم که جوری می رسد انسان از جهت قوت نظامی بازدارندگی پیدا می کند، شیطان زمینه نمی بیند در این مسأله هم همین گونه باید باشد این قدر موضوعات مطرح در صحنه حاضر باید در مسائل مختلف عرصه را پر بکند رنگ و لعاب ذهن ها را شکل بدهد که اگر یک همچنین مسأله ای وارد بشود ذهن ها خالی نباشد که بخواهد ببیند اصلاً دیده نباید بشود، چنان چه در خیلی از کشور ها اصلا دیده نمی شود، دشمنانشان هم اگر بخواهند دامن بزنند دیده نمی شود هر چند مثل ما دشمن ندارند؛ اما در عین حال ما صحنه را درست پر نکردیم در مرتبه دفاع که می شود یک دفعه می آییم در صحنه؛ اما در مرتبه قبل از دفاع در مرتبه بازدارندگی هنوز یک عرصه صحیحی در اینکه ذهن ها را، مسائل را، همبستگی اجتماعی را کار نکردیم. ما روی همبستگی های اجتماعی که یکی از مسائل و عناوین مهمی است که آقا به آن مرتب می پردازند شاید جزء عناوینی که گرفتند شاید جزء اولین مرتبه ی به اصطلاح عنوان ها است که ایشان به آن پرداخته اند همبستگی اجتماعی ما کار زیاد نکردیم غیر از آنکه در سطح مومنین اولین همبستگی باید ایجاد بشود یعنی مومنانی که ادعای ولایی بودن و انقلابی بودن را دارند اولین مرتبه ی همبستگی باید ایجاد بشود تا اینها بتوانند زبان همبستگی را گسترش بدهند به بقیه اگر بین خودشان یک همچین همبستگی ایجاد نمی شود و نمی کنند معلوم می شود همبستگی عمومی را هم نمی توانند ایجاد بکنند و این مشکلات مربوط به آنجایی است که همبستگی اجتماعی در کار نیست، نه از منظر دینی آنها اخوت و ولایت ایجاد شده نه از منظر اجتماعی و ملی آن حالت همبستگی اجتماعی ایجاد نشده، مقصرش هم مومنین هستند، مقصرش مومنین اند مال این است که اول مرتبه ی ایمان این مرتبه چه بشود؟ شکل بگیرد. مومنین باید انگیزه بیشتری در ارتباط وحدت بینشان داشته باشند اگر این ایجاد نشد توقعی نمی شود داشت از مردم بقیه که بگوییم که چرا همبستگی اجتماعی را چه کار می کنند؟ به هم می زنند دنبال این باشیم که در آن جهاد تبیین آن همبستگی اجتماعی را ایجاد بکنیم با این نگاه، جمهوری اسلامی را به عنوان یک فضای عظیمی که واقعاً زمینه ساز ظهور و متصل به ظهور إن شاءالله خواهد شد، اگر ما بگذاریم اگر ما بگذاریم ما خرابش نکنیم این کشش در جمهوری اسلامی و زمینه سازی واقعاً محقق است ولی ممکن است مؤمنان یا در حقیقت بالأخره اختلالی که ما ایجاد می کنیم ممکن است البته فاصله را زیاد بکند.
إن شاءالله خدای سبحان ما را… من یک خرده اگر تند و بد حرف زدم عذر می خواهم، چون انگیزه سازی باید بشود باید به کوتاهی خودمان پی ببریم، باید این حوادث یک تلنگری از جانب خدا باشد که ما چه کوتاهی کردیم که مبتلای به چنین مسأله ای شدیم که خدا مجبور شد، مجبور شد جبر خدا نه جبر انفعالی دیگر، خدا مجبور شد با چنین حوادثی ما را چه کار کند؟ مثل یک مریضی که برای فرد پیش می آید بعد برمی گردد خدایا این ابتلا در اثر کوتاهی چه کوتاهی از من بود که ایجاد شد تا جبرانش بکنم در نظام اجتماعی هم وقتی یک مریضی پیش می آید حتماً از یک کوتاهی اجتماعی نشأت گرفته که آن کوتاهی اجتماعی را باید دنبالش باشیم که چه کوتاهی کردند آن خواص از مومنین که باعث شده خدا لازم باشد تلنگری بزند تا حواسشان جمع تر بشود.
إن شاءالله خداوند سبحان عظمت جمهوری اسلامی را در قلب های ما روز به روز بیش از گذشته قرار بدهد. این حقیقت الهی را در وجود ما سبب کمال و سلوک إلی الله برای همه ما قرار بدهد. إن شاءالله خدای سبحان قلب امام زمان را از ما راضی و خشنود بگرداند. ما را به تکالیفمان آشنا تر و عزم ما را در انجام آنها راسخ تر بگرداند. إن شالله خداوند سبحان گناهانمان را معاصی و لغزش ها و غفلت های ما که ممکن است باعث شود ما در انجام تکالیفمان کوتاهی بکنیم، غفلت بکنیم را گناهان ما را ببخشد و بیامرزد، عاقبت ما را ختم به خیر بگرداند، فرج امام زمانمان را نزدیک و نزدیک تر بگرداند، مارا از یاران و یاوران بلکه از سرداران حضرت قرار بدهد به برکت صلوات بر محمد و آل محمد.
اولین کسی باشید که برای “جهاد تبیین” دیدگاه میگذارید;