سلام علیکم و رحمة الله. بسم الله الرحمن الرحیم. الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی محمّد و آله الطّاهرین واللعن الدائم علی اعدائهم اجمعین الی یوم الدین.
اَللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ، وَ فی کُلّ ساعَة وَلیّا وَ حافظاً وقائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتّعَهُ فیها طَویلاً. ان شاءالله از یاران، یاوران و سرداران حضرت باشیم، صلواتی سرداری مرحمت کنید.
در این جلسه که آخرین جلسه ی این سال قمری و آغاز ماه محرم و ورود به سال قمری جدید است و همزمان با محرم الحرام و جریان عزاداری امام حسین علیه السلام است، از حدیث عنوان بصری عدول می کنیم و در مورد مراقبات ماه محرم چند کلمه ای خدمت دوستان هستیم ان شاءالله.
اولا این را عرض کنیم که محرم یک حرکت کاروانی عظیم است که شکل می گیرد. شاید بی نظیرترین حرکت کاروانی که در آن با محبت و بغض عجین شده است. هر حرکتی که بخواهد قوام پیدا کند، دو عنصر باید در آن باشد. 1) پیوستگی درونی، 2) گسستن از بیرون. این باعث قوت یک جمع و امت می شود که هر چقدر مواضعشان نسبت به دشمنان قوی تر باشد و پیوستگی شان در درون بیشتر باشد، این پیوستگی امت، وحدت و حرکت این امت سریع تر صورت می گیرد. شاید حرکتی مانند جریان امام حسین علیه السلام در طول جریان های کاری و حوادثی که در تاریخ اتفاق افتاده، مثل جریان محرم و عاشورا، محبت و بغض در اوج خودش نیست. هیچ چیزی مثل این نیست که قوام هم پیدا کرده و دوام هم پیدا کرده و سرعت حرکت در ارتباط با این کاروان عظیم ترین حرکت و سریع ترین حرکت است؛ لذا هر کسی که با این کاروان همراه می شود، سرعت حرکتش برای رسیدن لقای الهی با حرکت های دیگر غیر قابل قیاس است، حتی شاید بگوییم که از جهاتی در آن ایامی که مستقیم به خود خدای سبحان مرتبط است، مثل ماه مبارک رمضان یا دهه ذی الحجه که تازه گذشته، شاید مناسبتی در سرعت حرکت و سیر مثل محرم ندارد. با این توجه که اگر قبلا هم یادتان باشد، عرض کردیم توحید ولایی مقدمه ای بر توحید الهی مقدمه ای بر توحید الهی است و فقط از مسیر توحید ولایی توحید الهی محقق می شود، یعنی ابتدا انسان از طریق ولی به وحدت می رسد، بعد از طریق وحدتی که در رابطه با ولایت محقق شد، به توحید الهی می رسد که توضیح اینها را مفصل دادیم که لحظه قبل موت برای هر فردی باید به خدمت اولیای الهی برسد از آنجا مرگ برای او محقق می شود و برای عموم انسان ها هم ابتدا باید ظهور باید محقق شود، بعد جریان قیامت بعد از ظهور محقق می شود؛ پس در حرکت های اجتماعی و فردی.
محرم یک حرکت اختیاری در دنیا است که انسان از طریق محرم و ارتباط با امام حسین علیه السلام و ذوب شدن در حرکت ابتدا به صورت زائر و در نهایت به صورت شانیت که شان امام و فانی در امام می شود و در محرم حیثیتی برای خودش نسبت به امام نمی بیند که این حرکت در دوران ماه صفر و اربعین تاکید می شود تا به نتیجه برسد، یعنی دو ماه زائر بودن و آن ایصال الی المطلوبی را که امام نسبت به مومنان وظیفه اش است، در محرم و صفر در حرکت اختیاری در دنیا محقق می شود. اینها را که عرض می کنم به عنوان حقایق وجودی که خدا طبق نقشه اش قرار داده، اتفاق نیفتاده، بلکه با نقشه الهی محقق شده؛ لذا یک راه سریع است. سرعت در محرم با حرکت کاروانی امام حسین علیه السلام آغاز می شود؛ لذا اصلا جریان محرم به صورت یک حرکت و یک کاروان است؛ همه حیثیت و وجود این حرکت یک کاروان است که طراحی و نقشه الهی این کاروان بسیار زیبا شکل گرفته که انسان احساس سفر و همراهی و بریدن؛ نه نشستن و شنیدن، بلکه رفتن و رسیدن را تمرین کند و همراه شود. این نگاه در همه شالوده جریان محرم و عاشورا قرار داده شده است این یک نکته است که دلم می خواست ابتدا عرض شود.
نکته دیگر این است که ما برای رسیدن به نامتناهی توان نامتناهی می خواهیم. توان نامتناهی با این زمان ها متناهی که ما داریم، قابل تحقق نیست، مگر اینکه این زمان ها توان نامتناهی پیدا کنند… اگر عدد دو به توان نامتناهی برسد، عدد نامتناهی می شود. عدد 2، 3، 100، 1000، هر چه که باشد، نامتناهی است، اما اگر توان پیدا کرد می تواند نا متناهی باشد محبت و بغض دو بال عظیمی است که توان نامتناهی به عمر ما می دهد. وقتی عمر ما با محبت و بغضی که در جریان محرم محقق می شود، توان نامتناهی پیدا کرد، سرعت حرکت نامتناهی می شود، وصال به نامتناهی امکان پذیر می شود. این هم یک نکته که حرکت با این جریان است. این چند نکته را می گویم تا تطبیقی از کتاب مراقبات آقا میرزا جواد آقای ملکی داشته باشیم.
نکته دیگر اینکه انسان در طول سال فطرش معوج می شود، یعنی در اثر عادت ها، غفلت ها، نعوذ بالله معصیت ها فطرت انسان دچار اعوجاج و انحراف می شود. وقتی فطرت که میزان و ترازوی انسان است، دچار اعوجاج شد، آن موقع تشخیصش دچار اعوجاج و انحراف می شود، دیگر در تشخیص ها قدرت تشخیصش ضعیف می شود و انحراف پیدا می کند. محرم ماه ارتباط با فطرت کل است. فطرت کل امام است؛ آن هم این نوع ارتباط که انسان با اشک که لطیف ترین عنصر وجودی انسان است، سیم ارتباطی با فطرت کل را مرتبط می کند. من بارها مثال زدم که این ترازوهای دیجیتال و پمپ بنزین ها برای اینکه معلوم شود از اعتدال خارج نشدند، هر چند وقت یکدفعه با یک میزان دقیق تری اینها را آزمایش می کنند تا ببینند چقدر انحراف پیدا کرده تا تنظیم و تصحیحش کنند. سیمی به این ها وصل می کنند تا ببینند چقدر منحرف شده است. فطرت ما هم همینطور است و در اثر کثرت اشتغالات و عادت ها گاهی دچار اعوجاج می شود. آن موقع در محرم با ارتباط با امام علیه السلام با اشک این سیم ارتباطی برقرار می شود و این انحراف و اعوجاج برگشت پیدا می کند؛ پس اثر محرم باید این باشد که حساسیت انسان نسبت به خوبی ها بیشتر شود و نسبت به بدی ها پررنگ تر شود، یعنی اگر در محرم انسان از شب اول با خودش عهد می کند که باید از امشب باید تنفر من از بدی ها روز به روز و لحظه به لحظه در محرم در همراهی با این کاروان تنفرم از بدی ها بیشتر شود و شوقم به خوبی ها… این هم اثر عملی مساله است. اگر انسان می خواهد ببیند که همراه کاروان هست یا نیست، این همراهی اینگونه شروع می شود و دنبال این مساله این است که اگر ارزش ها در وجود او احیا و پررنگ شد، اثرش این است که محرم ماه این است که انسان می خواهد نشان دهد که در راه خدا حاضر است سرمایه گذاری و هزینه کند. هزینه کردن درست است از مسائل مالی آغاز می شود، پول خرج کردن در راه امام حسین شروع می شود، اما حقیقتش به هزینه کردن جانی منتهی می شود که امام حسین علیه السلام جانش را در این راه داد؛ انسان را عادت می دهند که با کندن از مال به کندن از جان هم کشیده شود؛ پس باید این را هم ببینیم در راه خدا هزینه دهیم. ابتدا هزینه کردن مالی خوب است که انسان از نظر مالی هزینه کند و در ادامه می بیند حاضر است هزینه جانی هم کند؛ حاضر است آبرویش، راحتی و در نهایت جانش را هزینه کند. وقتی امام حسین علیه السلام را خدا برای این کار هزینه می کند، معلوم می شود که دیگر سرمایه گذاری ما هرچه که باشد، هیچ ارزشی ندارد؛ لذا تعبیر مقام معظم رهبری این است که محرم می خواهد نشان دهد سیلی خوران در راه خدا زیاد هستند. حاضریم، نه اینکه می خواهیم برویم که عقده دلمان را خالی کنیم و گریه کنیم، آن هم خوب است، اما نتیجه اش باید این باشد که حاضریم در راه اقامه دین خدا سیلی بخوریم، هزینه دهیم، سختی بکشیم، تشنگی و گرسنگی داشته باشیم. این حاضر بودن خودش یکی از نتایج ماه محرم برای انسان است. اینها همه دستاورد است که عرض می کنم. اینها را ساده نگاه نکنیم. اگر دنبال این هستیم که ماه محرم ما به آن نتیجه مطلوبش برسد، حواسمان باید باشد که به نتایج دقت داشته باشیم. اشک ریختنی که انسان را برای قیام در راه خدا تهییج می کند، برای اینکه احکام دین خدا پیاده شود، غصه خوردن در این راه که حکم دین خدا روی زمین مانده، حکم دین خدا اجرا شده، یعنی شوق و ذوق و فرح و غم انسان با اقامه دین خدا مرتبط شود. محرم می خواهد این را در وجود انسان پیاده کند؛ حالا مصادف شده با دولت جدید. ان شاءالله خدای سبحان این قران و مقارنت را در وجود ما و همه کشور ما سبب اقامه بالاتر دین خدا به واسطه جانفشانی امام حسین علیه السلام که برای این کار اقدام کردند، این مقارنت را از این جهت به فال نیک می گیریم که حاضریم تا پای جان در راه اقامه دین خدا بایستیم و به محرم اقتدا کنیم. محرم ماه استمداد از امام حسین علیه السلام برای اقامه دین خدا است؛ لذا این استمداد باید در وجود انسان دیده شود و انسان باید احساس کند که برای اقامه دین خدا قوت پیدا کرده است. این هم یک نکته دیگر است.
یک نکته دیگر این است که حقیقت محرم این است که انسان در وجودش احساس رحمت، شجاعت، رافت و قوت می کند. انسان به جای اینکه گوشه گیر و عزلت نشین شود، در محرم وسط میدان می آید. در کنار اینکه خلوت می کند و گریه و اشک را دارد، این گریه و اشک مثل میقات موسوی برای اقامه دین است، مثل خلوت پیغمبر اکرم صلی الله علیه و اله در غار حرا است برای اقامه دین؛ پس حتما رحمت و رافت در کنار شجاعت و قوت در محرم باید در وجود انسان قوی شود. اگر اشکی ریختیم و از مجلسی آمدیم بیرون، دیدیم راحت شدیم، انگار شانه هایمان سبک شده، معلوم است که این اشک کمال اشک را نداشته، اما اگر اشک ریختیم، از مجلس امام حسین علیه السلام آمدیم بیرون، دیدیم شانه هایمان سنگین شده و بار و عهد و تکلیف جدیدی را در وجودمان احساس کردیم، معلوم است درست بوده و مرزهای ما پررنگ شده، امانت را داریم احساس می کنیم، اقامه دین را داریم احساس می کنیم؛ پس نخواهیم به مجالس امام حسین علیه السلام برویم اشک بریزیم که سبک شویم، بلکه می خواهیم اشک بریزیم که سنگین شویم، چون سنگین بودن و وزن [داشتن یا نداشتن مصداق این آیه است:] ﴿فَأَمَّا مَن ثَقُلَتۡ مَوَٰزِينُهُۥ٦ فَهُوَ فِي عِيشَةٖ رَّاضِيَةٖ٧ وَأَمَّا مَنۡ خَفَّتۡ مَوَٰزِينُهُۥ٨ فَأُمُّهُۥ هَاوِيَةٞ ٩﴾[1]. انسان باید به مجالس امام حسین علیه السلام بیاید که ثقل میزان که حق است پیدا کند؛ ثقل تکلیف پیدا کند؛ لذا هرچقدر انسان بزرگ تر شود، علامتش این است که تکلیفش بیشتر است. سبک تر نیست، بلکه تکلیفش و بار روی دوشش بیشتر است؛ پس در مجالس امام حسین علیه السلام می آییم که ظرفیت پیدا کنیم و در وجودمان ظرفیت سازی شود که این ظرفیت سازی باعث شود بتوانیم بار بیشتری برداریم. اگر از مجلس بیرون آمدیم و دیدیم قوت و آمادگی بیشتری داریم، معلوم می شود که این اشک انسان را به فطرت کل مرتبط کرده، اما اگر آمدیم بیرون دیدیم فقط سبک و راحت شدیم، معلوم می شود که سیم وصل نشده، بلکه خودمان را تخلیه کردیم. این هم عیبی ندارد. این هم یکی از خصوصیات است، اما این برای یک فرد عادی خوب است، اما فرد قوی وقتی می خواهد وارد مجلس امام حسین علیه السلام شود، حتما جواب هل من ناصر است. آمدن در مجلس امام حسین علیه السلام زیارت است و این زیارت رفتن خدمت حضرت است و جواب هل من ناصر است، یعنی ما در سال یک ماه حداقل جواب آن هل من ناصر را با حضورمان در مجالس امام حسین علیه السلام می دهیم و به تعبیر امام (ره) ماه پیروزی خون بر شمشیر است. از این می توانیم استفاده کنیم که ما هنوز به قدرت محرم پی نبردیم.
باور ما این است که ظهور با جریان محرم محقق می شود و قدرت محرم اقامه ظهور است و اقامه ظهور با این است که مجالس مطابق او شکل بگیرد، یعنی مطابق کسی که وارد مجلس امام حسین علیه السلام می شود این سربازی امام زمان را در وجودش تمرین می کند. لشکرگاه امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است که در مجالس ما… اگر با این نگاه برویم ورزیدگیمان بیشتر می شود یا خمودگیمان؟ باید ورزیدگی مان بیشتر شود. لباس سیاه یک شعار است؛ یک علامت افسردگی نیست، بلکه یک لباس قیام است که ما خون و ثار طلب داریم، این ثار در وجود ما جوشش دارد؛ ادامه دارد، یعنی لباس سیاه یک لباس قیام است، نه یک لباس افتادگی و خمودگی و درماندگی، بلکه یک لباس قیام و یک شعار است. پرچم ها شعار است، باید حرارت را در وجود ما زنده کند. این هم یکی از مباحثی است که در جریان مجالس امام حسین علیه السلام تمدن و ظهوری که وعده داده شده باید در مجالس امام حسین علیه السلام دیده شود و رزمایشش در این مجالس باید دیده شود؛ پس اگر آمدیم در این مجالس احساس هیجان اقامه دین را کردیم، احساس سربازی را کردیم، این درست است، اما اگر اینها احساس نشد، در این مجلس اقامه مجلس عزای امام حسین علیه السلام نشده است. نمی گویم ارزش ندارد. این را هیچ گاه به زبانمان جاری نمی کنیم، اما مطلوب مجالس امام حسین علیه السلام این حقیقت است که باید محقق شود. مراتب دامنه وجود این همه اینها هم در دامنه اش می گنجد عیبی ندارد، اما باید به سوی این هدف باشد؛ لذا دشمن هم نسبت به مجالس امام حسین علیه السلام از همه جا نسبتش شدیدتر بوده تا اینها را از بین ببرد؛ لذا دنبال انحراف و تعطیل کردن بودند که نباشد، چون می دانستند اگر فقط عزاداری و و گریه بود و به دشمن ضربه ای نمی زد و… این است که دشمن می فهمد. اینکه همه در یک زمان و در مکان های مختلف دنبال این مجلس هستند یک حرکت کاروانی عظیم جهانی را به دنبال دارد. باور من این است که جریان ظهور با مجالس امام حسین علیه السلام محقق می شود. باورم این است که بهترین وسیله برای صدور انقلاب اسلامی جریان امام حسین علیه السلام است؛ همچنان که اربعین که جلوه جهانی قیام امام حسین علیه السلام را داشت و روز به روز پررنگ تر می کند ان شاءالله، این جریان همان ظهور جریان مجالس امام حسین علیه السلام است.
نکات دیگری را با این نگاه هم نوشته بودم که می ترسم فرصت نشود دوستان می توانند به کتاب ادب عاشقی رجوع کنند. بسیاری از مباحث را در کتاب ادب عاشقی بیان کردیم. برای ورود به ماه محرم و ارتباط با امام حسین علیه السلام خوب است که تعبیر این روایت شریف که «مثل الامام مثل الکعبه»[2] را در نظر بگیریم. ما باور کردیم که زیارت امام حسین علیه السلام احرام دارد؛ انسان در محرم مُحرم می شود و به دیدار امام حسین علیه السلام وارد می شود. سعی کنیم با اذن ورود وارد شویم. اذن ورود در ماه محرم توبه از همه گناهان و کم کاری ها و تنبلی هایمان است در اقامه دین که عرض می کنیم، امام ما آماده ایم دعوت شما را لبیک بگوییم. اگر این باور در انسان شکل بگیرد، با همه وجود وارد می شود. حتما اذن ورود را که در مکان ورود زیارت امام رضا علیه السلام یا ائمه می خوانیم در زمان ورود به محرم هم این اذن ورود را بخوانیم. اذن ورود در ماه محرم به انسان قوت و باور می دهد که امام را ادراک و احساس کند و همراه خود ببیند. غائب شما مثل حاضر شما است. شما می شنوید، شما می بینید، شما جواب سلام من را می دهید و حال و راه نجوایی که من می بینم، جواب شما است که اینها را در اذن ورود داریم .
مثل الامام مثل الکعبه بحث دقیقی است که انسان بر مجالس امام حسین علیه السلام وارد می شود؛ چنانچه بر کعبه و امام وارد می شود. خیمه ها و سینه زنی ها نوعی طواف است، طواف به دور حقیقت است. این سینه زنی ها نوعی طواف، ارتباط و محرم شدن است که انسان وارد می شود و محرم می شود، بعد با این محرم شدن حالا می خواهد برگردد، «کیوم ولدته امه»[3]؛ مثل روزی که از مادر زاده شده، فطرتش فطرت کل می شود مرتبط می شود و آماده می شود که این هم یک نگاه است.
تعبیر دیگری که در روایات آمده: «ان زیارتنا انما هی تجدید العهد والمیثاق»[4]؛ وقتی وارد مجالس ما می شوید، عهد و میثاقتان را باید تجدید کنید. ما سالی یک بار با امام حسین علیه السلام عهد می بندیم، میثاق جدید داریم که در اقامه دین پیغمبر صلی الله علیه و آله که هدف امام حسین بود، ما می خواهیم دوباره همان کار را ادامه دهیم. باور کنیم که جریان امام حسین علیه السلام، مجالس حضرت هرچقدر زیباتر، عظیم تر و با نگاه به ظهور بهتر اقامه شود، یقین بدانید که صدور انقلاب و سرعت زمینه سازی ظهر بیشتر می شود؛ لذا تکلیف همه مومنین این است که مجالس را بسترساز ظهور ببینند. با این نگاه شعارها بسیار متفاوت و حضور افراد بسیار مختلف می شود و در این مجالس انرژی قوی پیدا می کند و انسان با انرژی مضاعفی از این مجالس خارج می شود. کاملا مثل یک پیروز و یک لشکرگاه است. اینطوری می خواهیم وارد شویم، منتهی این لشکرگاه جنگیدن فقط با توان بدنی در آن نیست، بلکه این لشکرگاه آماده شدن ذهنی، فکری، درونی، بیرونی، به تعبیر بزرگان که می فرمایند آمدن به مجالس امام حسین علیه السلام قوت روحیه عدالت طلبی و استکبار ستیزی است. خب اگر این بخواهد باشد اولین مستکبر درون خود انسان است و انسان باید شکسته شود؛ لذا در مجالس امام حسین علیه السلام هنر این است که همه خادم باشند، همه سعی کنند یک جوری خود را به خدمت برسانند. خادم حضرت شوند. این خادم شدن و تواضع در خادم شدن انسان را آماده می کند برای اینکه از استکبار خودش در بیاید، آنوقت اگر خارج شد، می تواند معارض استکبار بیرونی باشد، چون نفرت نسبت به استکبار در او حادث شده است.
خدا مرحوم علامه را رحمت کند در المیزان می فرمایند، گاهی انسان ظالم را لعن می کند، اما در این لعن این نفرین نسبت به خودش هم باقی می شود، چون خودش هم نسبت به دیگرانی ظلم کرده است. کسی به او ظلم کرده انسان او را نفرین می کند، اما نمی داند یک کبرای کلی دارد که خدایا هر ظالمی ملعون است فلانی هم ظالم است؛ پس فلانی هم ملعون است. آن هر ظالمی ملعون است که کبرای کلی است، شامل خودش هم می شود؛ بنابراین می گوید؛ آدم باید خودش را از تحت ظالم بودن خاج کند. وقتی دارد ظالمی را نفرین می کند. اینجا هم وقتی انسان می خواهد استکبارستیز شود، اول باید استکبار درونی خود را با خادم شدن، متواضع شدن نسبت به مومنین از بین ببرد.
سعی کنیم یکی از مراقباتمان در ماه محرم این باشد که همه مومنان را به قدری که درجه ایمان دارند، ظهور حضرت ببینیم. اگر مومنان را به هر قدری که ایمان دارند، ظهور حضرت دیدیم، آنوقت سعی کنیم همه محبتمان را که به حضرت داریم، در خدمت و اکرام و محبت به اینها نشان دهیم، چه در مجالس امام حسین و چه خارج از آن، یعنی ماه محرم را ماه مراقبه در اکرام مومنان و رسیدگی و محبت به آن ها قرار دهیم، آنوقت ببینیم آخر ماه با این نگاه چقدر مورد ملاطفت امام قرار می گیریم، چون در روایت دارد که محبت آن ها نسبت به ما غیر قابل قیاس با محبت ما به آن ها است. اگر ما محبتمان را نسبت به حضرات ملموس و عینی کنیم و نشان دهیم با اکرام و محبت به مومنان، یقین بدانیم که محبت آن ها نسبت به ما به همین درجه مضاعف برای ما آشکار می شود؛ هست، ولی آشکار می شود، آنوقت وقتی انسان محبت آن ها را ببیند جذب می شود، آن وقت ایصال الی المطلوب محقق می شود و انسان می بیند ماه محرم توحیدی ترین ماه برای او می شود با ولایت حضرات.
اینهایی که عرض کردم، ثمرات مجالس امام حسین علیه السلام است. حالا 4 – 5 دقیقه از کتاب مراقبات می خوانم تا ان شاءالله در خدمت آقای میریان عزیز هم باشیم. می فرماید: «ینبغی لاولیاء آل محمد صلوات الله علیهم بحکم الولایة و الوفاء، به حکم ولایت و وفا و ایمان به خدای علی عظیم و رسول کریم، ان یتغیر حالة؛ در این ده روز اول حالش منقلب باشد فیظهر فی قلبه و وجهه و هیئته؛ در همه شئون زندگی آثار حزن و تفجع و آن حالت ناله دیده شود و از این مصائب جلیله و این حوادث فجیع کم کند و یترک بعض لذاته لامحالة؛ لذت های عادی زندگی اش را در اکل و شرب و ملبس و… کمتر کند، یعنی یک مراقبه در اینجا این است که خوردن، پوشیدن، نوشیدن انسان مثل خوردن و پوشیدن و نوشیدن عادی نباشد، لباسش مانند لباس عادی نباشد، حتی می فرماید در منامه و کلامه خوردن و حرف زدنش آن حال همیشگی در آن ایجاد نشود که اگر انسان با این برخورد می کند می فهمد که این مصیبت زده است، مثل که؟ و یکون بمثابة من اصیب فی والده أو ولده؛ مثل کسی که پدرش از دنیا رفته یا فرزندش از دنیا رفته است، چطور مصیبت زده است؟ ولایکون حرمة ناموس الله جل جلاله و حرمة رسوله العزیز و حرمة امامه، اهون عنده من حرمة نفسه و اهله؛ حرمت اینها در نظرش کمتر از حرمت اهل خودش نباشد؛ حالا بیشتر بودن اصل است، اما کمتر نباشد. یکون حبه لنفسه و ولده و اهله اقل و ادون من حبه لربه و نبیه و امامه.[5] نکته دیگر این است که اگر نمی توانید در دهه این کار را کنید، اقلا در دو روز تاسوعا و عاشورا این رعایت را بکنید، بعد می فرماید سعی کنید مجالس را در خانه هم داشته باشید. اینکه در خانه این عزا به پا شود اهمیت دارد، بعد می فرماید سختی ها را برای خودش… همان طوری که نقل شده هر چقدر حضرت به ظهر عاشورا نزدیک تر می شد، حضرت مبتهج تر بود و رنگش سرخ تر بود، نقل شده: «کلما اشتد علیه الامر احمر لونه و ابتهج حاله»[6] حال انسان در ارتباط باید این گونه باشد که آمادگی اش باید بیشتر باشد وقتی به آخر دهه نزدیک می شود باید روز به روز در همراهی با کاروان احساس همراهی بیشتر را داشته باشد.
خب دیگر نشد بخوانم دلم می خواست دو – سه صفحه از این را بخوانم… دوستان چند تا سوال هم نسبت به بعضی مسائل داشتند. یک بحث جدی که پیش آمده این است که چرا نمایندگی آقای زاکانی از قم رفتند؟ ببینید تقریبا حدود 42 سال است غیر از یک مدت محدودی نیروهای انقلابی در کار نبودند. الان وقتی می خواهیم رزومه نیروهای انقلابی را نگاه کنیم، سابقه کارهای اجرایی در بدنه نیروهای انقلابی متدین ما بسیار کم است یعنی کارهای کلان را اغلب سابقه نداریم؛ حالا بگذریم از اینکه برای چند نفر چند فرصت پیدا شده؛ لذا نیروی سابقه داری که کارهای دقیق کرده باشند و بشود به آن ها اعتماد کرد ما کم داریم؛ لذا مجبوریم از مجلس یک سری نیروها را که تقریبا بهترین نیروهای ما بودند مانند آقای قاضی زاده که کاندید ریاست جمهوری هم بود، مثل آقای زاکانی و این هایی که تا حدودی… تازه اگر سابقه اجرایی آقای زاکانی را بشمارید، سابقه قوی در سابقه اش دیده نمی شود. همین آقای قاضی زاده هم همین طور و … حالا در شهرداری اینکه آقای قالیباف یک مدتی توانست شهردار یا نیروی انتظامی شود یک استثنا است؛ لذا ما مجبور هستیم از نیروهای محدودی که داریم، در این فرصتی که پیش آمده که یک فرصت مهم تاریخی است، بهترین استفاده را کنیم، به همین جهت مجبوریم که از نیروهایمان که قبلا از یک جایی توانستیم جایگزین شان کنیم، برداریم برای کار بالاتری که الان لازم است. شهرداری تهران مانند 10 وزارت خانه است. واقعا آقای رییسی زاکانی را برای دولت می خواستند، منتهی وقتی فهمیدند که ایشان می خواهد به شهرداری برود ایشان فرموده بود اگر در شهرداری باشید شهرداری برای ما اهمیت بیشتر از وزارتخانه ها برای ما دارد و ما هم قول همکاری کامل در شهرداری به شما می دهیم؛ لذا بودن در شهرداری تهران یک مدیریت کلان برای نیروهای انقلابی ما است؛ آن هم با فسادستیزی که آقای زاکانی دارد؛ به خصوص با توجه به اینکه مرکز فسادهای جریان های مختلف الان در شهرداری است و کلان ترین فسادها دارد آنجا محقق می شود گردش مالی بسیار زیادی … فقط آنچه به شهرداری می رسد نه، بلکه درارتباط های مسائلی که پیش می آید، جاده هایی که کشیده می شود، ساختمان هایی که ساخته می شود و ارتباط هایی که در این پارتی بازی ها می شود، گردش مالی عظیمی در این راه محقق می شود که اغلب آن ها رانت است؛ لذا بردن یک کسی که در اینجا می تواند و سابقه اش نشان داده که در فسادستیزی پای کار ایستاده و سعی کرده داخله اش مبتلا نشود؛ تا قدری که توانسته، بردن یک جای اینطوری سرگردنه سختی است؛ قدرت هر کسی نیست. در کنارش هم قرار شده یک نیروی قوی وارد اجرایی کاری باشد که آن کارهای لازمی را هم که در شهرداری از آن جهت لازم است، آن ها هم دیده و محقق شود و این هدایت و مدیریت ان شاءالله محقق شود؛ لذا این اعتراض که دوستان می گویند نمایندگی قم مهم بوده درست است، اما این کاری که الان دارد بین نیروهای انقلاب می شود و مجبوریم چندتا از نیروهایمان را که قوی تر هستند، مثل آقای قاضی زاده که نائب رییس مجلس بودند دیگر، ایشان هم نیروی قوی بودند و بعضی نیروهای قوی دیگر را برای دولتی که دارد محقق می شود… خب از ابتدا که نمی دانستیم که این دولت محقق می شود که بگوییم اینها کاندید نشوند در مجلس تا عده دیگری بروند چون معلوم نبود که این زمینه پیش بیاید و الان محقق شده؛ پس بخل در اینکه این نماینده این شهر است و باید بماند و… اینها نگاه کلان به کشور باید کرد، بعد هم برای قم افتخاری می شود که قمی که یک شهر در کنار شهرهای دیگر محسوب می شده، الان نماینده اش می تواند یکی از بهترین پست های کشور را اداره کند. این حسن انتخاب مردم قم بوده و ظرفیت قم است که می تواند چنین کاری را کند.
نکته دیگر این است که می پرسند چطور قابل توجیه است که آقای رئیسی قرار بود یکشنبه…
عرض کردم آن قدر نیروهای سابقه دار ما تعدادشان کم است… نمی گوییم نداریم، چون باید شناخته شوند و باید بیایند در کار خود را نشان دهند تردید در اینکه این باشد یا آن باشد که از عهده این دوران بحران بر بیایند… مثلا یکی از دوستان نقل می کرد آموزش و پرورش آن قدر بحرانش شدید است یعنی کسی که می خواهد یک ماه و خورده ای دیگر که مدارس باز شود، این یک ماه و خورده ای همه سیستم های سامانه های مختلف آموزش و پرورش به هم ریخته است یعنی کسی بتواند بیاید بر این بحران مسلط شود، بتواند مدیریت کند، در ادارات و وزارتخانه های دیگر هم همین طور است؛ لذا این تردید که در به نتیجه نرسیدن در آخرین لحظات است مال حساسیت دوران و نداشتن سابقه های اجرایی زیاد است. به دوستان انقلابی و ولایی مهلت نداده بودند همه اش دست این ها چرخیده. این دوران دائم دست این ها چرخیده است چه دولت آقای روحانی چه خاتمی چه دولت آقای هاشمی… یک دوران آقای احمدی نژاد بود؛ آن هم اولش مدیران این گونه آمدند و در دوران دوم هم به خاطر آن مسائل بعضی ها کنار کشیدند و نمی توانستند با او کار کنند و مسائل دیگری که پیش آمد؛ لذا این حساسیت ها را از همه بیشتر آقای رییسی و دوستانشان متوجه هستند نباید تخت فشار بگذاریم. ما خودمان انقلابی ها نیاییم یک کاری کنیم که تحت فشار و عجله زیاد عده ای را انتخاب کنیم و مجبور شویم 6 ماه بعد تق آن در بیاید که فلان جا فلان مشکلاتی داشته و مجبور شویم عوضش کنیم. این بدتر هست یا خیر؟! که قدرت مدیریتمان زیر سوال برود. حالا دو روز دیرتر… از همه بیشتر هم خود اینها حرص و جوش این را دارند و من اجمالا خبر دارم که همه لحظاتشان مشغول تفحص و پیدا کردن ترجیح این بر آن و… تمام اینها تا بتوانند به نتیجه برسند؛ لذا ما باید سعی کنیم ما دیگر تحت تاثیر دیگرانی که دارند مساله را هم می زنند قرار نگیریم، یعنی فشاری که الان از انقلابی ها به دولت می آید، بیش از فشاری است که از طرف مقابل می آید و این هول کردن ها می خواهد در مسائل بعدی هم پیش بیاید. اگر با این نگاه بخواهیم حرکت کنیم همه چیز را به هم می زنیم. بگذاریم در کنار اینکه باید عجله بشود، کار سخت است، اینها اگر خودشان ملتفت نبودند و سر فرصت می خواستند کار کنند، می گفتیم باید تعجیل کنند، اما خودشان به سرعت مشغول کا هستند، شبانه روزی مشغول کار هستند تا به نتیجه برسد با همه اینها انتخاب ها… چون باید اهمه اجزای کابینه را باید یکجا معرفی کنند، نمی شود ناقص معرفی کنند. گاهی ممکن است، اغلبشان هم معلوم شده اما آن چندتایی که مانده باعث شده چون باید یک جا معرفی کنند این باعث می شود که کمی آنها اختلال ایجاد می کند.
ان شاءالله خدای سبحان نفوذ بصیرت و هدایت به مسئولینی که انتخاب شدند بیشتر از پیش بده، از شر شیطان در امان نگهشان دارد. من می خواستم باب روضه ای را امشب شروع کنم که دیگر فرصتی نیست. از آقای میریان عزیز استفاده می کنیم و بهره مند می شویم تا خدمت آقای میریان می رسیم و استفاده می کنیم، با صلوات خدمت آقای میریان می رویم.
[2] . الإنصاف ، ج۱، ص۱۷۹، کفایة الأثر ، ج۱، ص۱۹۷، تهذيب الأحكام ، ج۲، ص۲۶۲، تفسیر البرهان ، ج۴، ص۸۵۵، بحار الأنوار ، ج۳۶، ص۳۵۷، عوالم العلوم ، ج۱۵، ص۲۳۳، ، بحار الأنوار ، ج۳۶، ص۳۵۲، عوالم العلوم ، ج۱۱، ص۷۸۳، عوالم العلوم ، ج۱۵، ص۱۹۷، عوالم العلوم ، ج۱۵، ص۲۶۴، ، عوالم العلوم ، ج۱۱، ص۸۷۵، الإنصاف ، ج۱، ص۴۱۰، الإنصاف ، ج۱، ص۵۳۳، الکافي ، ج۶، ص۴۵۲، کفایة الأثر ، ج۱، ص۲۴۶، الوافي ، ج۲۰، ص۷۳۰، وسائل الشیعة ، ج۵، ص۳۶، ، اثبات الهداة ، ج۲، ص۱۸۱، اثبات الهداة ، ج۳، ص۱۱۷
[3] . جمال الأسبوع ، ج۱، ص۴۵، بحار الأنوار ، ج۸۷، ص۲۸۰، مستدرك الوسائل ، ج۶، ص۳۵۶،، الأمالی (للصدوق) ، ج۱، ص۲۹۲، روضة الواعظین ، ج۲، ص۳۱۹، وسائل الشیعة ، ج۶، ص۱۳۹، ، فضائل الأشهُر الثلاثة ، ج۱، ص۵۳، بحار الأنوار ، ج۹۴، ص۸۰، وسائل الشیعة ، ج۱۴، ص۴۲۳، إقبال الأعمال ، ج۱، ص۱۱۴، وسائل الشیعة ، ج۱۰، ص۱۴۹، بحار الأنوار ، ج۹۵، ص۱۱، زاد المعاد ، ج۱، ص۸۵، ، الوافي ، ج۲۴، ص۲۸۷، إقبال الأعمال ، ج۲، ص۶۴۸، وسائل الشیعة ، ج۱۰، ص۴۸۵، تهذيب الأحكام ، ج۴، ص۱۵۲، عوالي اللئالي ، ج۳، ص۱۳۲، الوافي ، ج۱۱، ص۳۷۴، وسائل الشیعة ، ج۱۰، ص۲۴۶، بحار الأنوار ، ج۹۳، ص۳۷۵، مستدرك الوسائل ، ج۷، ص۴۰۰، ، مستدرك الوسائل ، ج۵، ص۲۰۲، الأمالي (للطوسی) ، ج۱، ص۴۱۴، بحار الأنوار ، ج۹۸، ص۲۰
[4] . مستدرك الوسائل ، ج۱۰، ص۲۲۳، بحار الأنوار ، ج۹۹، ص۱۹۷
[5] . المراقبات، الميرزا جواد الملكي التبريزي، ج1، ص25
[6] . المراقبات، الميرزا جواد الملكي التبريزي، ج1، ص27، معاني الأخبار ، ج۱، ص۲۸۸، بحار الأنوار ، ج۶، ص۱۵۴، بحار الأنوار ، ج۴۴، ص۲۹۷، عوالم العلوم ، ج۱۷، ص۳۵۰، عوالم العلوم ، ج۲۳، ص۲۸۲، ، الإعتقادات ، ج۱، ص۵۲، نوادر الأخبار ، ج۱، ص۳۱۴
اولین کسی باشید که برای “حدیث عنوان بصری، جلسه 23” دیدگاه میگذارید;