بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع برنامه: سيره تربيتي حضرت موسي عليه‌السلام در قرآن کريم


 

1401-12-23

حجت الاسلام عابدینی – سیره تربیتی انبیاء الهی در قرآن کریم (حضرت موسی علیه‌السلام)

شریعتی: بسم الله الرحمن الرحیم اللّهم صلّ علی محمّدٍ و آل محمّدٍ و عجّل فرجهم اللَهُمَّ إنِّى أَسْأَلُکَ إیمَانًا تُبَاشِرُ بِهِ قَلْبِى، خانم‌ها آقایان سلام ایام بر همه مبارک باشد انشاالله دل و جانتان در این روزهای پایانی اسفند بهاری باشد امیدوارم باغ ایمان‌تان آباد تن‌تان سالم قلب‌تان سلیم و خلاصه کلی دعای خوب از قادر متعال مثل همیشه برای تک تک شما مسئلت می‌کنم خیلی خوشحالیم که در این لحظات و دقایق همراه شما هستیم در کنار شما هستیم و با افتخار و احترام در محضر حاج آقای عابدینی عزیزمان، سلام علیکم و رحمة الله خیلی خوش آمدید.

 

حجت الاسلام عابدینی: سلام علیکم و رحمة الله و عرض سلام و ادب و احترام خدمت جنابعالی و همه‌ی بینندگان و شنوندگان عزیزمان خیلی خوشحالیم از این‌که در آستانه‌ی ماه مبارک رمضان داریم قرار می‌گیریم و حالا سنت خوبی است در خانه‌ها خانه تکانی می‌کنند برای ورود به سال جدید انشاالله این خانه تکانی در دل‌های‌مان هم محقق شود برای ورود به ماه مبارک رمضان که برای عارفان خودش آغاز یک سال است یعنی عارفان گاهی مبدأ سال‌شان را ماه رمضان قرار می‌دادند چون تقدیرات و عرض اعمال که محقق می‌شود جدید می‌شود برای‌شان و تقدیر یک سال در این ماه محقق می‌شود چنان‌چه در گیاهان تقدیر آن سال در خوشه‌بندی گیاه دارد محقق می‌شود تا چگونه میوه بدهد چه چیزی بدهد چه‌قدر بدهد خوشه‌بندی که ابتدائاً دراین حال گیاه ایجاد می‌شود برای تقدیرات عالم انسانی هم در ماه مبارک رمضان سال‌شان دارد تقدیر میشود انشاالله با یک خانه تکانی وارد سال جدید از لحاظ ظاهری و سال معنوی ماه رمضان هم انشاالله بشویم.
شریعتی: انشاالله، گفت: من نام کسی نخواندم الّا تو* با هیچ کسی نماندم الّا تو* عید آمد و من خانه تکانی کردم* از دل همه را تکانده‌ام الّا تو. حالتان چه‌طور است؟
حجت الاسلام عابدینی: الحمدلله.
شریعتی: چه‌قدر خوشحالیم خدمت شما هستیم.
حجت الاسلام عابدینی: همیشه ما حسرت خواندن شعرهای شما را داریم…
شریعتی: بزرگوارید لطف دارید.
حجت الاسلام عابدینی: هر چند شما گاهی خلاصه…
شریعتی: من ملاحضه‌ی زمان را می‌کنم.
حجت الاسلام عابدینی: ما شیفته و مشتاق اشعار زیبایی که شما از شاعران خوب‌مان می‌خوانید و دل‌مان را حال می‌آورید همیشه هستیم.
شریعتی: بزرگوارید خدا انشاالله حفظ‌‌تان کند. خیلی خوب می‌رویم محضر قصه‌ی حضرت موسی و حضرت خضر(ع) و نکته‌های ناب حاج آقای عابدینی.
حجت الاسلام عابدینی: بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ اَللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ، وَ فی کُلّ ساعَة وَلیّا وَ حافظاً وقائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتّعَهُ فیها طَویلاً انشاالله خدای سبحان به برکت همه‌ی دعاهای اهل خیر و اولیاءش ما را از یاران و یاوران و بلکه سربازان و بلکه سرداران حضرت انشاالله قرار دهند و انشاالله این سال جدید را سال ظهور برای همه‌ی ما قرار بدهند.
شریعتی: انشاالله. امیدوارم خیلی خوب بفرمایید.
حجت الاسلام عابدینی: ما در محضر قصه‌ی حضرت موسی و خضر علیٰ نبیّنا و آله و علیه السّلام بودیم و اذن می‌گیریم از این دو بزرگوار که اجازه بدهند وارد قصه بشویم سلام هم به آن‌ها می‌کنیم واذن می‌گیریم و وارد قصه می‌شویم. رسیده بودیم قصه‌ی حضرت موسی و خضر را تا به آیاتی که آیه‌ی بله در محضر آیه‌ی 80 سوره‌ی کهف هستیم. در محضر آیه‌ی 80 هستیم، بسم الله الرّحمن الرّحیم وَأَمَّا الْغُلَامُ فَكَانَ أَبَوَاهُ مُؤْمِنَيْنِ فَخَشِينَا أَنْ يُرْهِقَهُمَا طُغْيَانًا وَكُفْرًا تعبیر بیانی که در این‌جا قرآن کریم بیان کردند این است که بعد از سه واقعه که اتفاق افتاد حالا اعتراضات و سؤالات اعتراضی موسی(ع) که مفصل گفت و گو راجع به آن کردیم که چگونه بود و چرا؟ بیان جواب آن سؤالات است که از اول خود خضر(ع) وعده داده بود که بیان حضرت این بود که: فَلا تَسْئَلْنِی عَنْ أُحْدِثَ لَکَ مِنْهُ شَیْءٍ حَتَّی ذِکْراً تا خودم بگویم بیان ذکر یاد بیاورم و بگویم حالا وقت وفای به آن وعده است یکی یکی دارد بیان می‌کند در جلسه‌ی گذشته آن قصه‌ی سفینه را بیان کردیم در این جلسه قصه‌ی قتل غلام است که دومین واقعه بود اما قبل از این‌که این قصه را بگویم ما چون اشاره کرده بودیم در جلسه‌ی گذشته که این واقعه یک قاعده است و یک افق نگاه را ایجاد می‌کند و مصداقش را هم از مصادیقش را هم جریان زراره رحمة الله علیه را ذکر کردیم که با این‌که از بزرگ‌ترین و بلکه هم نه بزرگ‌ترین یار امام صادق(ع) و امام باقر(ع) بوده است یا از چهار نفر بزرگ‌ترین‌ها بوده است بالاخره این مقدار که در روایت‌ها که آمده با این حال مجبور شد امام صادق(ع) در یک برهه‌ای برای حفظ زراره این کشتی عظیم نجات شیعیان در آن دوره او را در حقیقت چه کار کند؟
شریعتی: انکار کند.
حجت الاسلام عابدینی: رد کند و روایاتی که دیگران شنیدند از حضرت که زراه را طرد کرد و به حضور نمی‌پذیرفت حتی زراره واسطه می‌خواست کند به خدمت حضرت برسد واسطه را حضرت فرمودند نه نیا و با همه‌ی این‌ها آن روایت بلند و زیبایی که با فرزندان زراره که این از باب همان خرق و سوراخ کردن کشتی بود برای حفظ کشتی چون اعظم سفون نجات بوده زراره، ما برای این‌که او را حفظش کنم این را دشمن دنبال این بود و هر کسی را که من طرد می‌کردم دشمن گرامی می‌داشت و هر کسی را من اکرام می‌کردم دشمن آزار می‌داد به این جهت من زراره را خلاصه با سختی… و بعد هم روایات خیلی زیبایی که گاهی حضرت یک چیزی که مثلاً سختی پیش می‌آمد با این‌که حضرت مأمور این کار بودند از جانب خدا خیلی از این‌ها از جانب خدا بود گفتند دل زراره شکست با این کار که من کردم و مجبور شده بودم برای حفظش این کار را بکنم شاید این مربوط به آن هم باشد تا این حد ببینید چه‌قدر نگران بودند حتی اگر یادتان باشد عرض کردیم که یک بار زراره آمد و سؤال داشت و سؤال کرد و حضرت جواب ندادند ورق و قلمش را جمع کرد گفت شما صاحب اختیارید. بفرمایید ما می‌نویسیم نفرمایید ما جمع می‌کنیم می‌رویم چون شما می‌دانید که کی باید بگویید و کی نباید بگویید…
شریعتی: چه معرفتی!
حجت الاسلام عابدینی: این نگاه خلاصه با این نگاه حالا یک مورد دیگری که تطبیق این مسئله جریان جابربن یزید جعفی است که اسم این حاکم می‌آید دل آدم می‌لرزد خدایا می‌شود این‌ها شفیع ما باشند ما با روایات این‌ها که حشر و نشر که پیدا می‌کنیم که این‌ها نقل کرده‌اند این‌ها به ما علاقه پیدا کنند اسم  ما را هم بدانند و شفیع ما بشوند ما علاقه‌مندشان هستیم با تمام اشتیاق هم نام این‌ها را می‌بریم در قلب‌مان هم وقتی اسم این‌ها را می‌آید واقعاً قند در دل‌مان آب می‌شود که اسم زراره، اسم جابر که می‌آید خیلی بزرگ بودند جابر نقل می‌شود که شاید هفتاد هزار حدیث سر داشته است که در روایت نقل شده به طوری که حال حفظ این‌ها را کسی نداشت بگوید سخت می‌شد برایش که حضرت می‌فرمایند برو یک جایی را بکن یا سر چاهی باش و آن‌جا در حقیقت این‌ها را تکرار کن چون جانی نیست که قابل این‌ها باشد که بخواهی برایش بیان بکنی در بین این همه شیعیان یک کسی نبوده که محرم این روایات سر باشد حالا این جابر دارد از حج برمی‌گردد از محضر امام صادق(ع) برمی‌گردد و در مسیری که دارد حضرت برمی‌گردد این در مسیری که دارد امام باقر(ع) اواخر که نزدیک به کوفه می‌شوند می‌گوید نزدیک کوفه شاید یک منزل مانده بود به کوفه برسیم یک پیغامی از جانب امام باقر(ع) رسید به جابر یک کسی آورد پیغامی داد گفت من دیدم این همراه می‌گوید لقمان بن بشیر می‌گوید من دیدم که جابر این پیغام را که دارد می‌خواند هر چه می‌خواند جلوتر می‌رود خط به خط من دیدم گرفته‌تر می‌شود در خودش فرو می‌رود ولی خب به من هم نگفت که چیست. رسیدیم به اصطلاح شب رسیدیم به کوفه فردا صبح وقتی من از منزل آمدم بیرون دیدم که جابر مثل دیوانگان یک چوبی زیر پایش قرار داده است و یک گردنبندی از این استخوان‌های گوسفند بر گلویش در حقیقت آویزان کرده و دارد در کوچه‌ها می‌دود و بچه‌ها هم دارند سنگ می‌زنند به او مثل یک دیوانه‌ای که حقیقتاً دیوانه…
شریعتی: مجنون.
حجت الاسلام عابدینی: مجنون، بچه‌ها هم دارند اطرافش، گفت یک وقتی من را که دید یک نگاهی کرد یک لحظه مکثی کرد و اما ادامه داد فهمیدم که آن پیغام هر چه که بود مرتبط بود با این جریان اما نمی‌دانستم که چیست؟ طوری که جابر دیگر در شهر، جابر آن کسی که هفتاد هزار حدیث سر در درونش هست آن به اصطلاح محرم عمیق‌ترین معارف، آن شخص در حقیقت عالی معرفتی نظام دینی…
شریعتی: به چه حال و روزی در آمده است.
حجت الاسلام عابدینی: یک دفعه به حالت جنون و دیوانگی آن هم این جنون؛ یک وقتی هست جنون هست در خانه است یک وقتی است جنونی است در منظر و مرعا دیده شود جنونش باید به کوچه بیاید. باید دیده شود بزرگ قوم است این در کوچه مدت‌ها این‌طور بود تا نام‌های از طرف به اصطلاح آن پادشاه آمد و یا خلیفه‌ی آن زمان آمد برای حاکم کوفه که جابر را خودش را زنده یا سر او را برای ما بفرستید بگیرید و باید کشته شود جابر، این آمد دنبال جابر گفتند که جابرکه دیوانه است تو آخر دیوانه به چه درد تو می‌خورد اگر دیوانه را بکشی مردم به تو چه می‌گویند همه می‌دانند دیوانه است در شهر دائم دارد از این کوچه به آن کوچه از این خیابان به آن خیابان دارد این…
شریعتی: انگشت نمای خاص وعام است.
حجت الاسلام عابدینی: انگشت نمای خاص و عام است و گفت خودم باید ببینم خودش هم آمد وقتی که دید، دید نه این دیوانه است کشتن این غیر از خنده چیزی برای حاکمیت به دنبال نمی‌آورد. نامه نوشت که من خودم هم رفتم و دیدم و جابر این‌طور بود. مدتی گذشت نامه آمد که جابر برگردد به حال اول خودش. تمام این مدت برای این بود که سوراخ کردند این کشتی را اما برای این‌که جانش حفظ شود ولی گفتنش ساده است.
شریعتی: بله اصلاً غیر قابل تصور است.
حجت الاسلام عابدینی: مثل این می‌ماند یک بزرگی را شما امروز در نظر بگیرید که این بزرگ از طرف امام مأموریت پیدا کند که چه شود؟
شریعتی: به آن حال دربیاید.
حجت الاسلام عابدینی: به آن حا ل، جلو همه در انظار در بیاید و بعد هم دوباره چه شود؟ بعد خوب شود. مگر مردم به این راحتی آن‌ها را یادشان می‌رود؟
شریعتی: دوباره مردم او را می‌پذیرند با همان رتبه و جایگاه؟
حجت الاسلام عابدینی: چه چیزهایی این‌ها تابعیتی داشتند نسبت به حضرات برای این‌که روایت ما حفظ شود این کشتی نجات که روایات اهل بیت بوده است و راویان اهل بیت بودند حفظ شوند چه هزینه‌هایی پرداخت شده؟ چه خون دل‌هایی خورده شده است؟ الان به دست ما گاهی می‌گوییم چندین جلد کتاب روایات مختلف در محضرش هستیم حقیقتاً روایات اهل بیت وقتی انسان به محضرشان می‌رسد زیارت اهل بیت است هر روایت زیارت است. لذا انسان با این نگاه به محضر روایات وارد شود که این‌ها متصلند به اهل بیت(ع) امکان ندارد گسسته باشند لذا توجهات آن‌ها در ضمن این روایات با همان حال حضور می‌رسد که ما داریم در محضر حضرت در محضر روایت قرار می‌گیریم لذا قدر روایات را باید خیلی بدانیم و مراقب باشیم. این یک نکته‌ای بود…
شریعتی: نکته‌ی خوبی بود.
حجت الاسلام عابدینی: که از قبل می‌خواستم برای سوراخ کردن کشتی که نسبت به زراره نقل شد بگوییم تنها این نبوده غیر از این‌که باز هم تنها جابر و زراره هم نبودند یک موارد دیگری هم هست منتها این‌ها را می‌گذاریم این‌ها را جای بحث‌های مفصل‌تر.
شریعتی: حاج آقا به ما وعده دادند انشاالله یک جلسه‌ی مفصلی را مصادیق و نمونه‌هایش را در زمان اهل بیت(ع) به ما بگویند.
حجت الاسلام عابدینی: انشاالله یک بحثی را در پیش داریم که آن هم یک بحث عالی است که انشاالله به آن می‌رسیم.
شریعتی: انشاالله.
حجت الاسلام عابدینی: در محضر آیه‌ای بود که در عرض کردیم که در محضر آیه‌ی 79 بودیم و 80 بودیم که وَأَمَّا الْغُلَامُ دومین حادثه این بود که یک نوجوانی را خضر کشت و موسی(ع) اعتراض کرد تعبیر موسی(ع) این بود که إِذَا لَقِيَا غُلَامًا فَقَتَلَهُ قَالَ موسی(ع)أَقَتَلْتَ این آیه‌ی 74 است نَفْسًا زَكِيَّةً بِغَيْرِ نَفْسٍ یک نفس است که هیچ گناهی که موجب قتل باشد نکرده است نه خلاصه کسی را کشته نه گناهی که سبب قتل باشد برایش أَقَتَلْتَ نَفْسًا زَكِيَّةً بِغَيْرِ نَفْسٍ لَقَدْ جِئْتَ شَيْئًا نُكْرًا یک چیزی را انجام دادی که به اصطلاح هیچ فرهنگی نمی‌پذیرد نه شریعت می‌پذیرد زشت است همان نکرا بودن است هم مردم و وجدان عمومی نمی‌پذیرند. سؤال است این که چه وجهی دارد که تو این کار را کردی؟ چون او می‌داند که حضرت خضر(س) از قِبَل خودش نیست می‌داند که وقتی خدا امر کرده برو پیش این، او هم مأمور از جانب خداست. اما برای موسی که مدعی شریعت است، نبی است که آورنده‌ی شریعت است، مجری شریعت است، مبلّغ شریعت است، درست است؟ هر تعدی در گوشه‌ای خراشیدگی به شریعت صدای موسی را در می‌آورد جای آن هم هست عرض کردیم اگر خضر(س) صد کار دیگر هم از این سنخ کار را انجام می‌داد صد بار دیگر موسی(ع) همین‌طور سؤال و اعتراض و سؤال اعتراضی را داشت اما این یک باب دیگری از معارف بود که آن هم با روش این‌طور و الّا از اول به موسی کلیم می‌فرمود که من این کشتی را دارم سوراخ می‌کنم تا از دست آن غاصبینی که می‌خواهند غصبش کنند نجات پیدا کند موسی هم کمک می‌کرد کشتی را سوراخ کنند. با هم می‌کردند خلاصه با هم انجام می‌دادند.
شریعتی: ولی آن رشد و آن نگاه اتفاق نمی‌افتاد.
حجت الاسلام عابدینی: ولی اینکه انسان بداند حوادث عالم تمامش تأویل دارد. تأویل یک موقع است در خواب است تأویل خواب این است آن حقیقتی که در خواب بعداً محقق می‌شود مثل سجده‌ی یازده ستاره و شمس و قمر بر یوسف آن بود که پدر و خاله و یازده برادر سجده کردند آن تعبیرش بود تأویلش حساب می‌شد هذا تَأویلُ رُؤیای یا آن‌جا که ابراهیم خلیل بود تأویلش بود که ذبح را انجام بدهد. درست است؟ اما یک موقعی تأویل نسبت به یک واقعه است نه در خواب در یک واقعه سوراخ کردن کشتی یک واقعه است در بیرون این هم تأویل دارد تأویل این سبب آن است. پیدا کردن علت آن است.
شریعتی: یک اتفاقی برای ما می‌افتد خودمان متعجبیم بعد در ذهن‌مان علامت سؤال شکل می‌شود که حکمتش چیست؟
حجت الاسلام عابدینی: ببینید این‌که علت شی را پیدا کردن به این راحتی نیست. چشم علت‌بین، علت این نیست که آتش بالاخره این ورق را می‌سوزاند این علت نیست آتش برای تو، این معد است. آن چیزی که باعث می‌شود آتش این‌جا ایجاد شود که این سوخته شود آن علت است که به این راحتی کسی نمی‌فهمد نگویید هم الان مثلاً ایام بالاخره گاهی بعضی ترقه بازی هم می‌کنند ممکن است بی‌مبالاتی کنند خدای ناکرده کسی آسیب ببیند باز هم این هم واقعه است. علتش یک چیز عظیم‌تری است که شناخت او رسیدن به او یک کسی مثل خضر(س) می‌خواهد که موسی کلیم را به آن سمت بکشاند پس این‌جا می‌خواهد تأویل وقایع که علت حقایق می‌شود آن هم علتی که نه علتی که ما می‌شناسیم علتی که خدا قرار داده  برای این مسئله. خیلی بحث چه می‌شود؟ زیبا می‌شود. آن‌جا که خرق کشتی شد حالا سه واقعه هم خیلی زیباست آن‌جا که خرق کشتی بود سوراخ کردن کشتی بود برای حفظ کشتی باز هم آن برای افراد مساکینی بود که نیاز داشتند آن‌جایی که قتل غلام است به خاطر پدر و مادری است که ایمان داشتند آن‌جایی که در قصه‌ی سوم اقامه‌ی دیوار است برای ایتامی است که پدر صالح داشتند اینجا در واقعه‌ی دوم فرزندی کشته می‌شود جوانی، نوجوانی کشته می‌شود تا پدر و مادرش محفوظ بمانند. آن بعدی سومی دیواری به پا می‌شود تا آن گنج برای ایتام باقی بماند. آن‌جا کشتی سوراخ می‌شود تا برای مساکین حفظ شود خیلی زیباست.
شریعتی: خط و ربطی دارد.
حجت الاسلام عابدینی: ببینید تمام این سه با همدیگر…
شریعتی: که شما گفتید یک قصه است.
حجت الاسلام عابدینی: یک قصه است سه ظهور دارد این قصه‌ی دوم خیلی پذیرش وقتی علت آشکار می‌شود روشن‌تر است که من بدانم این کشتی حفظ شد و صاحبانش هم بشنوند دعا می‌کنند که می‌رسند آن‌جا می‌بینند کشتی‌ها را دارد پادشاه می‌گیرد کشتی‌های سالم را و این را کاری ندارد چه کار خوبی شد که این‌طوری شد.
شریعتی: زود هم می‌فهمند و متوجه می‌شوند.
حجت الاسلام عابدینی: زود می‌فهمند یک امر دنیایی است یک امر ظاهری است در دنیا است و محقق می‌شود اما قصه‌ی دوم سخت‌ترینش است علتش هم این است که جمع بین دنیا و آخرت است یعنی عمر انسان و حقیقت انسان فقط عمر دنیایی نیست. آغازش از دنیا آغاز می‌شود اما پایانش ابدیت است. اگر ما کشتی گفتیم که این حفظ شد به خاطر این‌که این‌ها چند سال دیگر هم از این بهره‌مند باشند از این کشتی بالاخره یک عمری دارد و این‌ها هم یک عمری دارند چند سال دیگر هم بهره‌مند شوند مورد پسند است که کشتی عیبی پیدا کند که بقا پیدا کند با این عیب برای صاحبانش درست است؟ اما اگر یک چیزی را دنیا و آخرت را با هم دیدیم یک عیبی در دنیا ایجاد می‌شود آن هم نه به دست ما که بخواهیم هر کاری دل‌مان می‌خواهد بکنیم این حق را به تصرف ما نیست این آن نظام تکوینی است که خدا دارد به ما نشان می‌دهد که کسی، نوجوانی به قتل می‌رسد ولی ما نمی‌دانیم چرا؟ ما از این وقایع خیلی پیش می‌آید نمی‌دانیم هم علتش چیست؟ همه هم علتش این نیست که اگر نوجوان به قتل می‌رسد علتش این باشد که پدر و مادر حفظ شوند. این‌طوری نیست که بگوییم علت این است پس معلوم است او بد می‌شده است نه، این حکم هم خودش غلط است که کسی که زود از دنیا رفت حتماً اگر می‌ماند بد می‌شد نه، این حکم هم اگر کسی بکند این خلاف است تخلف است و سوءظن به مومن است اما یک جایی که خدا آشکار کرده است هر کدام از این‌ها یک علتی دارد هر کدام از این آسیب‌هایی که پیش میآید در نظام الهی علتی دارد. منتها می‌توانیم بگوییم علتش در کل با آن رحمة من ربّک است. دقت می‌کنید؟ با رحمت الهی سازگار است. صدقه‌ی رحمت دارد رنگ رحمت دارد این است. اما چگونه است چیست؟ ما نمی‌فهمیم مگر یک کسی از جانب خدا مثل خضر(س) آن هم برای موسی کلیم بیان کند ولی به ما نشان می‌دهد سه واقعه در سه مرتبه از سختی، قصه‌ی سوم راحت‌ترین است، قصه‌ی اول متوسط است، قصه‌ی دوم سخت‌ترین است اما در عین حال هر سه چه هست؟ در جانب بروز رحمت حق است. خب در این‌جا می‌فرماید که وَأَمَّا الْغُلَامُ فَكَانَ أَبَوَاهُ مُؤْمِنَيْنِ فَخَشِينَا أَنْ يُرْهِقَهُمَا طُغْيَانًا وَكُفْرًا فَأَرَدْنَا أَنْ يُبْدِلَهُمَا رَبُّهُمَا دنباله‌اش است آیه‌ی بعد این‌که در ابتدا می‌فرماید ابواه مومنین یعنی این دو اقتضای وجود این بود که این فرزند تأثیرش در ایمان این باشد اما چون هیچ گاه جبر نیست بنابراین است که با اختیار خودش صالح شود جبر در کار نیست لذا این فرزند با اختیار خودش یا الان با بعداً حالا این دارای بحث است که این نوجوان قبل از بلوغ بوده است یا جوان بوده است؟ مرحوم علامه میگوید هر دو احتمال ممکن است که این غلام استعمالش هم نسبت به نوجوان قبل از بلوغ است هم نسبت به جوان است یعنی هر دو استعمال در قرآن هم شده است. هر دو امکان‌پذیر است. آن‌جایی که از کلام استفاده می‌شد که وقتی که موسی(ع) اعتراض کرد که أَقَتَلْتَ نَفْسًا زَكِيَّةً بِغَيْرِ نَفْسٍ نفس زکیة بعضی خواستند بگویند دلالت دارد که این نفس زکیه یعنی یک نوجوان که هنوز معصوم است و هنوز کار خطایی از او سر نزده است قرینه برای عصمت بگیرند یعنی قبل از بلوغ…
شریعتی: گناهی نداشته است.
حجت الاسلام عابدینی: آیا این است؟ مرحوم علامه می‌‌فرمایند که این‌که أَقَتَلْتَ نَفْسًا زَكِيَّةً بِغَيْرِ نَفْسٍ یعنی کسی را نکشته است بغیر نفسٍ یعنی این قاتل نیست قاتل بودن از کسی است که امکان قتل برایش محقق باشد و انتصاب قتل برایش محقق باشد این باید یک کسی باشد رشید باشد که امکان قتل برایش محقق باشد. پس ممکن است کسی استفاده کند که یک جوانی باشد حالا اگر جوان باشد مسئله ساده‌تر است تبیین آن چون ممکن است که جوانی که با این آیه‌ای که می‌فرماید که أَنْ يُرْهِقَهُمَا طُغْيَانًا وَكُفْرًا که این‌ها را وادار کند به طغیان و کفر، پدر و مادر را، یعنی در اثر خودش که کافر شده است پدر و مادر را هم مجبور کند و این مجبور شدن به چه معناست؟ که محبت فرزندی آن‌چنان انسان را تحت شعاع قرار می‌دهد که این بتواند کفرش را به آن‌ها سرایت دهد آن وقت طغیان که آمده طغیان را که معنا می‌کند طغیان به یک معنا مقدمه‌ی کفر است که انسان اول طغیان‌گر می‌شود بعد خلاصه کافر شدن بعد ازاین است. یا نه، طغیاناً ضرر رساندن است. یعنی سرکشی که از حد می‌گذرد طغیان اسمش است این ضرر رسانی است که پدر و مادر را آسیب بزند که حتی بعضی به اصطلاح استفاده شده و بیان آمده است که این پدر و مادر را می‌کشت یعنی آن‌قدر در این مسئله طغیان و کفرش شدید بود یک کفر عادی فقط فکری نبود تأویل…
شریعتی: به دیگران هم آسیب می‌زد.
حجت الاسلام عابدینی: تعبیر قرآن این است ک طغیاناً و کفراً فقط نگفت أَنْ يُرْهِقَهُمَا وَكُفْرًا دقت می‌کیند؟
شریعتی: طغیان و کفر با هم.
حجت الاسلام عابدینی: طغیان و کفر دو جهت دارد که حالا طغیان یا سرکشی باشد اما استفاده شده است که این طغیان آسیب زنندگی داشته است این، خب اگر جوان باشد و امکان آسیب زنندگی‌اش هم در این پایه استفاده شود و خودش هم کفر هم شده باشد و خودش هم چون مومن بوده از جهت حکم شرعی خب کسی که از جهت فطری مومن باشد و بعد کافر شود ارتداد می‌شود خب حکم ارتداد این‌جا چه می‌شده؟ ثابت می‌شده آن یک بحث است در جای خودش آن می‌تواند مسئله را ساده‌تر کند اما فرض را بر این باشد که این جوان نیست و نوجوان است ولی در نظام ارتداد… آن‌جا حکم شرعی می‌شد اصلاً یعنی اگر حکمش ثابت می‌شد حکم شرعی می‌شد که مرتد می‌شود حکم اجرا شده است اما فرض در این است که در نظام تشریع و شرعی این محملی برایش نیست برای قتل این…
شریعتی: توجیهی ندارد.
حجت الاسلام عابدینی: لذا موسی(ع) اعتراض کرده در بیان هم وقتی بیان می‌کند حضرت خضر نمی‌خواهد یک توجیه شرعی برایش بیاورد بلکه در نظام تکوین دارد برایش بیان می‌کند ما عرض کردیم حضرت خضر مجری عالم تکوین است یعنی چه مجری عالم تکوین است؟ یعنی همه‌ی آن چیزی که در عالم داریم می‌بینیم دارد محقق میشود تصادف می‌شود بعضی آسیب می‌بینند مجروح می‌شوند از دنیا می‌روند یک واقعه‌ای پیش می‌آید عده‌ای از دنیا می‌روند زلزله‌ای پیش می‌آید آتش‌سوزی می‌شود یک چیزی پیش می‌آید حادثه‌ای پیش می‌آید که غرق می‌شود همه‌ی این‌ها در نظام تکوین است درست است؟ این‌که در نظام تکوین دارد محقق می‌شود ولی هر کدام علتی دارد نه آن علتی که بگوییم این آتش‌سوزی مثلاً خواب بود آتش آمد یا آن موجی یکدفعه شدید شد این غرق شد یا فلان شد این‌ها نه، این‌ها علت نیست این‌ها معد است کمک کننده است اما علت در نظام باطن انسان است و آن هم همیشه این نیست که همیشه یک بدی باشد گاهی ترفیع درجه است یک رشد است گاهی یک حفظ است…
شریعتی: که گاهی ما نمی‌فهمیم خیلی جاهای آن را.
حجت الاسلام عابدینی: لذا نمی‌توانیم قضاوت کنیم اگر کسی قضاوت کند در اینجا این از دنیا رفت خوب شد که از دنیا رفت اگر نمی‌رفت… این‌ها را ما نمی‌توانیم قضاوت کنیم. حق هم نداریم قضاوت کنیم اگر کسی قضاوت کند حتماً پیش خدا مسئول است و شاید خدا اخذش کند به همان قضاوتی که کرده لذا گفته اگر عیبی را بر مومنی قرار دهید یا پیش داوری کنید قبل ازاین‌که از دنیا بروید خدا شما را مبتلا به آن می‌کند با حفظ همه‌ی این شدت‌هایی که آمده که حق نداریم قضاوت کنیم اما این‌جا خدای سبحان یکی از این امور را دارد آشکار می‌کند تا موسی کلیم را رشد بدهد تا یک نظام هدایت‌گری را در کل تاریخ ایجاد کند که یک نوع هدایت‌گری هم از این صنف است که این هم امکان دسترسی هست برای آن اما برای چه کسی؟ برای اولیاء خاصش ولی جزء مسیری است که انسان می‌تواند طی کند تا به آن برسد در کمالات می‌تواند این را هم پیدا کند اما کسی که رسید به این آیا دم می‌زند؟ بیان می‌کند؟
شریعتی: اصلا و ابدا.
حجت الاسلام عابدینی: اصلا و ابدا، اگر این مورد آمده برای امکان وقوعش است برای امکان تحققش است برای نشان دادن راه است که موسی کلیم این‌جا او هم اعتراضش را می‌کند حق هم دارد بکند این‌ها اصل را ترسیم کردیم که چگونه است.
شریعتی: در نظام تکوین آن محاکمه و این‌ها به نظرم جایی ندارد یعنی آن نکته‌ای که شما گفتید…
حجت الاسلام عابدینی: محاکمه‌ی…
شریعتی: محاکمه‌ای که شما گفتید اگر ممکن بوده است یک خطایی سر زده باشد حالا حد اجرا می‌شود یا قصاص می‌شود.
حجت الاسلام عابدینی: حالا دیگر آن بحث تشریع است اگر کسی جوان گرفت و این مرتد شده بود این حکم تشریع می‌شود آن را کنار می‌گذاریم فرض ما این است که نوجوان است و هیچ گناهی هم نکرده است بنا بر این فرض داریم بیان می‌کنیم بعد می‌فرماید که وأما الغلام فكان أبواه مؤمنين فخشينا این‌جا باز مثل بحثی که بعد انشاالله در آیات بعد خواهد آمد نظام ارتباطی است که آن‌جا مفصل توضیحش را خواهیم داد یک نظام ارتباطی بین فعل آبا و فعل ابنا هست و فرزندان، یک ارتباط است این‌طوری نیست که هر کسی را بدون ارتباط با دیگران مورد دقت قرار بدهند و تحلیلش کنند نه، در عینی که هر کسی مختار به فعل خودش است و معاقب به فعل خودش است اما به اطراف خودش ارتباط یک ارتباط حقیقی و تأثیرگذار است
شریعتی: خودت تنها نیستی.
حجت الاسلام عابدینی: تنها نیستی لذا پدر و مادر نمی‌تواند بگوید من با این نگاهی که در حقیقت من دارم نگاه خودم کاری ندارم به فرزندانم چگونه هستند و خودم حواسم به خودم هست اگر کسی این را بگوید این پسندیده نیست چون هر کسی با نظامی که در حقیقت در اطراف خودش دارد همان‌طور که در نظام طبیعی در نظام ژنتیکی واقعاً فرزندان ظهور پدران هستند و هم‌خونی شکل می‌گیرد درست است؟ و همان‌طور که در نظام شاگردی استاد و شاگرد نسبت روحی پیدا می‌کنند تا جایی که سلمان می‌شود مِنّا أهلُ البِیت نسبت ایجاد می‌شود واقعاً نسبت ایجاد می‌شود درست است بعضی نمی‌توانند این نسبت را بفهمند پیغمبر می‌گوید: سلمان مِنّا اهلَ البِیت یک کسی می‌گوید یعنی نسل عبدالمطلب؟ حضرت می‌فرماید: مِنّا أهلَ البیت. می‌گوید نسل ابیطالب؟ می‌گوید: مِنّا أهل البیت. حضرت آخر دست می‌گذارد چرا نمی‌فهمی، مِنّا أهل البیت. یعنی از جان ماست، از سینه‌ی ماست، از سنخ وجود ماست. از وجود معنوی ماست که شیعیان ما در تبعیت منّا أهل البیت می‌شوند رابطه ایجاد می‌شود اگر می‌فرماید انا و علی ابوا هذه الامه حقیقاً این ابوت در کار است. نه اعتبار باشد این اُبوَّت از اُبوَّت ظاهری و پدر ظاهری قوی‌تر و اثرگذارتر است دل‌سوزانه‌تر هم هست یعنی آن نظام در حقیقت وجودی که در نظام أب هست در آن‌جا اشد آن محقق می‌شود توانستم ترسیم مسئله را بکنم؟
شریعتی: بله.
حجت الاسلام عابدینی: یک رابطه است نمی‌توانیم این رابطه را بگوییم من کاری ندارم به همسر و فرزندان و پدر و مادرم…
شریعتی: نه می‌توانی انکارش کنی نه می‌توانی قطعش کنی.
حجت الاسلام عابدینی: این‌ها ارتباط وجودی است لذا این همه تأکید شده است لذا این همه نسبت به کمالات انسان در ارتباط با آن اطراف خودش این همه تأکید شده است که به عنوان ارحام که آن شدت بحث صله‌ی ارحام این صله‌ی وجود گسترده‌ی انسان است که این‌جا هم می‌فرماید این رابطه هست لذا پدر و مادری که صالحند اگر یک موقع فرزند ناصالح می‌خواهد بشود زمینه‌ی این محقق است خدای سبحان راه‌هایی را قرار می‌دهد کارهایی را در این مسیر قرار می‌دهد بعضی از آن‌ها گاهی اظهارمی‌شود و ما می‌بینیم که از جمله این‌جا اظهار شده است می‌گوید چون خدای سبحان خشینا خشیة، ترس، خدا که ترس ندارد اما این‌جا به صورت چه آمده است؟ متکلم مع الغیر که جمع است یعنی ما ترسیدیم. این‌جا چه کسی این را بیان می‌کند؟ خضر(س). منتها چون می‌گوید ما، به عنوان دستگاه الهی و الّا خدا که خشیت ندارد در این‌جا خشیت مربوط به مردم است مربوط به انسان‌ها است که انفعال دارند انفعال در خدا راه ندارد. به لحاظ خضر(س) است که این‌جا مأمور خداست در اجرای چه چیزی؟ اجرای این نظام وجودی و کار وجودی که دارد محقق می‌شود لذا می‌گوید: فَخَشِينا أَنْ يُرْهِقَهُما که این غالب شود بر پدر و مادر یُرهِقَهُما غالبی است که می‌تواند تأثیرگذار باشد…
شریعتی: و آسیب بزند.
حجت الاسلام عابدینی: و آسیب بزند. أن یُرهِقَهُما طُغیاناً وَ کُفراً این‌ها را غلبه کند و آن‌ها را درحقیقت مقهور کند و این مقهور شدن آن‌ها آسیب به آن‌ها کند و ایمان‌شان را هم تحت الشّعاع قرار بدهد در دو جهت که این طُغیاناً وَ کُفراً فَأَرَدْنَا أَنْ يُبْدِلَهُمَا رَبُّهُمَا خدا می‌فرماید إرَدنا باز می‌گوید ما، ببینید در اولین موردی که بود آن‌جا داشت که وقتی که کشتی را که سوراخ کرد تبیین که می‌خواست کند بیانش چه بود؟ أَرَدْتُ أَنْ أَعِيبَهَا چه کسی این را می‌گوید؟ خضر(س) من اراده کردم تا آن کشتی را معیوب کنم أردتُ یعنی من، با این‌که خضر مأمور خدا بوده و به امر خدا بوده است، اما چون عیب‌گذاری…
شریعتی: به خودش نسبت می‌دهد.
حجت الاسلام عابدینی: مثل این‌که ابراهیم خلیل می‌گوید يُطْعِمُنِي وَ يَسْقِينِ وَ إِذا مَرِضْتُ وقتی مریض شدم من فَهُوَ يَشْفِينِ او شفا می‌دهد. عیب و مریضی را دیگر به خدا نسبت نمی‌دهد چه‌قدر لطیف! این ادب عبودی است. این‌جا خضر اول بار می‌فرماید که وقتی می‌خواهد کشتی را سوراخ کند می‌فرماید: أرَدتُ أُعیبُها من اراده کردم که این را معیوب کنم. تا این معیوب کردن چه باشد؟ به خودش نسبت پیدا کند. در دومی که تعبیر این است خَشینا ما خَشیة یعنی آن در حقیقت فعل را جمع می‌آورد چون به لحاظ این‌که أرَدنا أن لَهُما یُبدِلَهُما است می‌خواهد تبدیل احسن شود این‌جا که بحث تبدیل به احسن است جدایی در حقیقت یک حقیقت جدیدی می‌خواهد حفظ شود این را به خدا نسبت می‌دهد منتها با صیغه‌ی جمع که أرَدنا ما اراده کردیم. یعنی خدا با تشکیلات الهی که خضر ‌ جزء چه الان؟ آن نظام تشکیلات الهی. چه‌قدر خوش به حال‌شان که در تشکیلات خدا این‌ها مجرای اراده‌ی حق قرار گرفتند نمی‌دانیم ما یعنی چه؟
شریعتی: یک جایی، جایگاهی، یک رتبه‌ای.
حجت الاسلام عابدینی: کار او فعل او بشود فعل خدا.
شریعتی: بشوند یدالله.
حجت الاسلام عابدینی: بشوند یدالله، بشوند باب الله، خیلی زیباست. انسان مقامش است آن‌قدر در مقام عصمت بالا می‌رود در مقام تبعیت و فهم بالا می‌رود به جایی می‌رسد دیگر این مجرای کانال کار خداست لذا انبیاء این‌طوری می‌شدند این‌ها مجرای فعل خدا می‌شدند. منتها گاهی مجرای هدایت هستند فقط، مثل موسی کلیم که مجرای هدایت بوده است. گاهی مجرای فیض می‌شوند و هدایت، گاهی مأمور خدا در انجام کارها می‌شدند که برو این کار را از جانب ما بکن خدا می‌فرمود، خیلی زیباست این‌ها! خیلی زیباست یعنی ببینید کسی به این‌جا برسد که اگر مأمور خلاصه… مقام معظم رهبری می‌فرمایند که از طرف من برو به کسی این سلام را برسان چه‌قدر با آن پُز می‌دهیم. چه‌قدر کیف می‌کنیم حالا اگر امام زمان(عج) بفرمایند که به ما که تو برو این کار را از جانب من بکن، چه‌قدر برای انسان… اگر خدای سبحان بفرماید که از طرف من برو این کار را بکن أرَدتُ أن أُعیبُها أرَدنا أن لَهُما یُبدِلَهُما رَبُّهُما خیلی زیباست! یعنی جزء مقامات انسان است بعد می‌فرماید که فَأَرَدْنَا أَنْ يُبْدِلَهُمَا رَبُّهُمَا خَيْرًا مِنْهُ زَكَاةً وَأَقْرَبَ رُحْمًا این خیر خدا اراده کرده بکند بهتر را برای این‌ها چون آن‌چه که عمل این‌ها بود صالح بودند خوب بودند آن اقتضا می‌کرد مومن بودن‌شان اقتضا می‌کرد جزای فعل‌شان خوب باشد و اگر این جزا برای این‌ها می‌ماند این چه می‌شد؟ آن‌ها را هم به انحراف و آسیب می‌کشاند. خب خیلی اطلاع امروز هست خیلی هم رجوع می‌کنند که بچه‌های ما چه شدند؟ آن‌طوری که ما دل‌مان می‌خواست در نظام ایمانی گاهی قدم برنم‌یدارند گاهی بالاخره آن چیز مطلوبی که ما می‌خواهیم نیستند. باید حواس‌مان باشد که خیلی از این‌ها حال است با این قابل قیاس نیست این‌جا ملکه بوده در وجودش طُغیاناً وَ کُفراً اما در بحث جوانان ما هیجان است یک دوره‌ای است باید با یک مدارایی، با یک به اصطلاح حواس جمعی، با یک تربیت دقیقی و برخورد صحیحی، با یک مراقبه‌ی درستی که نه سیخکی خشن باشد نه واداده باشد، یک جمع درستی به موقع در کارهای مختلف…
شریعتی: البته که کار خیلی سختی است.
حجت الاسلام عابدینی: خیلی کار سختی است من گاهی حال پدران و مادرانی که می‌بینند بچه‌شان واقعاً از مسیر الهی دور می‌شود…
شریعتی: چه‌قدر مستأصل می‌شوند حاج آقا.
حجت الاسلام عابدینی: مستأصل می‌شوند اشک دیگر برای‌شان کفایت نمی‌کند گاهی تقاضای مرگ دارند چون باور نمی‌کردند محصول‌شان، ثمره‌ی وجودشان، آن ثمره‌ی خون‌شان طوری شود که در مقابل خط ایمان آن هم نه فقط از دین خارج شدند بلکه مقابله… این خیلی نادر است کم است ولی اگر پیش بیاید خیلی استیصال پیش می‌آید ولی قابل برگشت است یک جایی که اعلام می‌شود این طُغیاناً وَ کُفراً از جانب خدا این فقط به اعلام الهی امکان‌پذیر است که غیر قابل بازگشت است.
شریعتی: و خضر هم باید باشد تا مأمور باشد.
حجت الاسلام عابدینی: و خضر هم باید باشد تا این را بگوید مأمور مستقیم خدا باید این را بگوید لذا توسعهاش ندهیم زود به فرزندان خودمان یا اگر یک کسی در خانواده‌اش نزدیکش کسی هست زودی تطبیق کند بگوید این هم از همان است اصلاً حق نداریم
شریعتی: و تمام این سه قصه می‌خواهد در واقع به ما بگوید که در پس پرده خبرهایی است.
حجت الاسلام عابدینی: بله خبرهای زیادی است و انسان هم امکان اطلاع براین خبرها را دارد این‌جا می‌فرماید که فَأَرَدْنَا أَنْ يُبْدِلَهُمَا رَبُّهُمَا خَيْرًا مِنْهُ زَكَاةً وَأَقْرَبَ رُحْمًا که این از جهت رشد از جهت پاکی در مقابل آن چه؟ این زکاتاً در مقابل کفرش است و أقرب رُحما در مقابل طغیانش است آن‌جا گفت طُغیاناً وَ کُفراً این‌جا می‌گوید زَكَاةً وَأَقْرَبَ رُحْمًا که خَيْرًا مِنْهُ زَكَاةً طاهر، پاک، بهترین پاکی، و هم‌چنین وَأَقْرَبَ رُحْمًا نسبت به پدر و مادر کاملاً با رحمت باشد. یعنی آسیب که نمی‌زند کمک کننده هم باشد که این آیه می‌فرماید که نشان می‌دهد اساس این تبدیل برای تجلی رحمت حق است ظهور رحمت حق است. خب یک بحث‌های دقیقی دارد اگر یک موقعی فرصت نمی‌دانم…
شریعتی: ما دو سه دقیقه فرصت دارم تا پایان، قرآن را انشاالله عزیزان‌مان در پایان برنامه خواهند شنید و تلاوت خواهند کرد یک اتفاق مبارکی هم حاج آقای عابدینی این بشارت را هم بدهم و بعد انشالله جمع‌بندی و حسن ختام فرمایشات شما را می‌ترسم وقت نشود کار بسیار مبارکی است طرح نخل ماندگار یعنی اهالی خوب سمت خدا که الحمدالله همیشه در کارهای خیر پیش‌گام و پیش‌قدم هستند هم در طرح قربانی مشارکتی هم در طرح فرزندان غدیر و طرح‌هایی که این سال‌ها در کنار هم رقم زدیم و حالا طرح نخل ماندگار توسعه‌ی درختکاری درختان مثمر که تأکید بزرگان‌مان است حضرت آقا هم چه‌قدر تأکید کردند و درختی که مورد احترام همه‌ی ماست، نخل، در ایجاد نخلستان دوستان دعوت هستند که مشارکت کنند عواید آن هم انشاالله بعد از این‌که ثمر داد و به بهره‌برداری رسید این نخلستان صرف فقرا و افراد نیازمند و زائران اربعین خواهد شد که این هم اتفاق بسیار مبارکی است.
حجت الاسلام عابدینی: خیلی جالب است که دوستان شراکت کنند حتماً در این امر و کاشتن درخت فی نفسه یک حقیقت ماندگار است یعنی هر تأثیری به این درخت در سلامت محیط زیست و جامعه ایجاد می‌کند تمام آن‌ها اثر وجودی می‌شود یک درخت، حالا درختی علاوه بر این‌که درخت است ثمر هم دارد آن ثمره‌اش هم مثلاً صرف زائرین اربعین بخواهد بشود حالا چه پولش چه خود ثمره‌اش، خیلی زیباست و به خصوص شنیدم که دوستان می‌گفتند مثلاً یک منطقه‌ی بزرگی را می‌خواهند آغاز کنند.
شریعتی: بله چند هکتار.
حجت الاسلام عابدینی: و با مشارکت گروه‌های جهادی در کاشتن این و حفظ این و هم‌چنین خلاصه… این بحث خیلی بحث زیبایی است ثمره‌اش یک نوعی، کار جهادی یک حال اخلاصی است که این درخت کاشتنش هم یک حالت اخلاص ویژه‌ای را در درونش می‌خواهد ایجاد شود.
شریعتی: نخل هم باشد و…
حجت الاسلام عابدینی: آن هم نخل أَكْرِمُوا عَمَّتَيْكُمُ اَلنَّخْلَةَ وَ اَلزَّبِيبَ. که تعبیر روایت خیلی زیباست که شاید در بین گیاهان نزدیک‌ترین گیاه است نسبت به عالم انسانی است یعنی نحوه‌ای از حیات در وجود نخل هست که سر نخل قطع شود درخت نخل از بین می‌رود و این هم که رشد دائم آن، یعنی یک کاری است که آدم انجام می‌دهد ولی عمری درخت نخل باقی است و ثمراتش دائماً جزء اعمال ما حساب می‌شود.
شریعتی: بله، خیلی هم خوب، اتفاق مبارکی است حالا فردا هم راجع به آن صحبت می‌کنیم جزئیاتش را هم در سایت و کانال ما دوستان قرار خواهند داد نحوه‌ی مشارکت شما، نخلستان هم مزین است به نام امّ المومنین خدیجه کبری(س)، دیگر نورٌ علی نورٌ علی نور. آقا وقت‌مان تمام شده نکته‌ای باقی مانده در جمع‌بندی بحث؟
حجت الاسلام عابدینی: حالا انشالله این‌ها روایاتی داشت در ذیل بحث و این‌ها، انشالله آن روایاتی که در ذیل بحث هست که این روایات را بیان‌شان را انشاالله اگر فرصتی بعدها پیش آمد و اگر هم نه دیگر بحث را به بحث‌های بعدی انشاالله مرتبط بدهیم.
شریعتی: این آخرین جلسه‌ی سال 1401 ما با شماست انشاالله جلسه‌ی بعدی حاج آقا عابدینی بعد از تعطیلات نوروز خواهد بود که خدمت‌شان خواهیم بود تقریباً اواسط ماه مبارک رمضان، سال جدید بر شما مبارک و انشاالله ما را هم دعا کنید و هم وقت تحویل سال هم وقت حلول ماه مبارک رمضان، سحر و افطار ما و همه‌ی مخاطبین را یاد کنید.
حجت الاسلام عابدینی: سلامت باشید، هر هم‌قدمی حق ایجاد می‌کند در نظام معنوی هم هر هم‌قدمی سلوکی و معنوی و فکری هم هست حقوق ایجاد می‌کند دوستانی که می‌شنوند، دوستانی که می‌گویند، دوستانی که حضور پیدا می‌کنند، کمک می‌کنند این یک حقوقی ایجاد می‌کند لذا این حق از طرف ما انشاالله همیشه سعی کردیم رعایت کنیم که دعاگوی دوستان باشیم از دوستان هم تقاضا داریم برای همه و دیگران این دعاگویی را به عنوان یک حق مشترکی که بین همه‌ی ما ایجاد شده است از دست ندهیم که از زبان دیگران دعا زودتر مستجاب می‌شود.
شریعتی: انشاالله، خیلی ممنون و متشکرم. ما در ایام تعطیلات نوروز کوتاه‌تر در محضر کارشناسان عزیزی خواهیم بود که مدت‌ها است آن‌ها را ندیدیم. قبلاً خدمت‌شان بودیم و حالا دیداری تازه می‌کنیم دعوت می‌کنم هم‌چنان با ما همراه باشید کوتاه دعا کنید و آیات را بشنویم.
حجت الاسلام عابدینی: انشاالله خدای سبحان این سال ما را که گذشت وقتی می‌خواهد بر امام‌مان عرضه کند آن‌چه که کوتاهی داشتیم و آن‌چه که نقص بوده به رحمت و برکت خودش این کوتاهی و نقص‌ها را از ما در حقیقت پاک کند و آن‌چه که اگر خوبی بوده رشد بدهند و او را بارز کنند چون تقدیر اعمال بر اساس عرضه‌ی اعمال گذشته است. این سال ما عرضه‌ی اعمال می‌شود و سال بعد تقدیر اعمال می‌شود، تقدیر بر اساس عرضه است. لذا انشاالله عرضه‌ی  اعمال‌مان یک عرضه‌ی اعمال صالحانه‌ای باشد تا تقدیر اعمال‌مان تقدیر صالحانه‌ای باشد در دیداری که دوستان با هم پیدا می‌کنند قدر بدانیم رفتن مومنان به دیدار همدیگر تعبیر روایت این است که ذلک قُربةً إلَیَّ این نزدیک شدن به ما اهل بیت است لذا بدانیم رفت و آمدهای ما قرب به اهل بیت هم هست.
شریعتی: خیلی از شما ممنون و متشکرم، بهترین‌ها نصیب‌تان تا فردا و تا سلامی دوباره. خیلی از شما ممنون و متشکرم.
اللّهم صلّي علی محمّدٍ و آل محمّد
صفحه243قرآن کریم
اللّهم صلّي علی محمّدٍ و آل محمّد

هنوز هیچ دیدگاهی وجود ندارد.

اولین کسی باشید که برای “سمت خدا | سيره تربيتي حضرت موسي عليه‌السلام در قرآن کريم” دیدگاه می‌گذارید;

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

میزان رضایت خود را در ارزیابی وارد کنید*

دریافت دوره آموزشی

لطفا جهت دریافت، اطلاعات خواسته شده را وارد نمایید