بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع برنامه: سيره تربيتي حضرت موسي عليهالسلام در قرآن کريم
برنامه سمت خدا
تاريخ پخش: 12-04- 1400
شریعتی: بسم الله الرحمن الرحیم الهم صلی الا محمد و آله محمد و عجل فرجهم خانم ها و آقایان سلام اولین روز هفته تون بخیر باشه انشاالله خیلی خوش آمدید به سمت خدا امروز انشاالله هر جا که هستید خدای متعال پشت و پناهتون باشه ایام متعلق به امام رضا علیه السلام و سلام و سلام انشاالله عزیزانی که مشهد مشرف هستند مجاورین حضرت زائرین برای ما دعا کنند حاج آقا عابدینی سلام علیکم و رحمة الله و برکاته حجتالاسلام عابدینی: سلام علیکم و عرض سلام و ادب و احترام خدمت همه بینندگان عزیز شریعتی: حالتون چطوره؟ حجتالاسلام عابدینی: الحمدلله شریعتی: چقدر خوشحالیم خدمتتون شما هستیم با حدیث قدسی آغاز میکنیم برنامه رو حجتالاسلام عابدینی: بسم الله الرحمن الرحیم اللهم کن لولیک الحجة ابن الحسن صلواتک علیه و علی آبائه فی هذه ساعت و فی کل ساعت ولی و حافظا و قائدا و ناصرا و دلیلا و عینا حتی تسکنه ارضک طوعا و تمتعه فیها طویلا
انشاالله که اطاعت ما نسبت به ولی همون در عرض وجودمون دائمی باشد و عوامل این بشر در وجود ما باشد و ما مطیع محض حضرت باشیم و در دنیا اطاعت ایشون و در آخرت شفاعت ایشان انشاالله و شانیت نسبت به حضور ایشون انشاالله خدای سبحان این نگاه را در سرتاسر لحظات عمر ما حاکم بکنه که هر طبعی تیکه داری می کنیم غربی است که داریم ایجاد میکنیم نسبت به حضرت بشریت و همسایگی است که نسبت به حضرت داریم ایفا میکنیم لذا همه بهشتیان همسایه ایشان هستند که دیوار خانه آنها یک متر با آنها همسایگی داره گاهی این دیوار خانه خیلی همسایگی وسیع و انشاالله که تمام دیوارهای خانه ما در همسایگی آن حضرت باشه خب بحثی که در خدمت دوستان بودیم از کردیم از ابتدا این بحث حضرت موسی علیه السلام به سه مرحله اساسی تقسیم میشه در این چهل سال که چهل سال اول از وقتی بود که موسی علیه السلام به دنیا آمدن تا جریان رشد در خانواده فرعون گرفته شدن و بزرگ شدن در خانواده فرعون و توسط آسیه علیه السلام و همچنین بعد از اون دوران جوانی موسی علیه السلام در آن جا و رشد موسی علیه السلام تا اینکه این جریان قتل اتفاق افتاد و موسی علیه السلام مجبور به فرار شد از مصر و به سمت مدینه رفت ۳۰ سال در اینجا طول کشید۱۰سال هم در مدینه بود حضرت این چهل سال اول عمر موسی کریم علیه السلام بود بعد از اون ۴۰ ساله دوم زندگی موسی علیه السلام از وقتی آغاز شد که از مدینه برمیگشتند به نبوت و رسالت مبعوث شدند که اونجا که جریان طور پیش آمد و آتش دیده شد و از آنجا به سمت فرعون پیش آمد تا جریاناتی که معجزات مختلف و عذاب های مختلفی که در ارتباط با فرعون و موسی پیش آمد که یک دوره چهل ساله مبارزه با فرعون در مصر دوره دوم زندگی موسی علیه السلام انتهای این دوره زمانی می شد که علیه السلام و وحی شد بهش که بندگانم را شبانه حرکت بده حرکت کردند بنی اسرائیل همه با هم و از دریا عبور کردند و فرعونیان هم به دنبال اینکه راه دریا باز شده بود به دنبال اینها راه افتادند و در دریا غرق شدند و قصه که تا به حال بیان شد دوران دوم ۴۰ سال زندگی موسی بود که خیلی متفاوت با دوران ۴۰ ساله اول دوران ۴۰ ساله دوم تمام انگیزه رسالت و به شدت رسالت مبادله و رشد بنی اسرائیل بیداری بنی اسرائیل ایمان بنیاسرائیل و جمعآوری تشکیل دائن یک سازمان بنی اسرائیل از اعضا به مختلف و از این حالت استخفاف خارج کردن در حقیقت این اعتماد به نفس ایجاد کردن در اون با شهرسازی و جریانات مختلف که تو این مدت است کرد این دوران چهل ساله دوم را شامل میشه یک دوران ۴۰ ساله سومی هم هست که بعد از اینکه موسی کریم از دریا عبور میکند از حالا به بعد یه دوران ۴۰ ساله سومی است که تعبیر قرآن این است که یتیهون فی الارض اربعین سنه چهل سال اینها در طیف گرفتار بودند که سرنوشتش و گفتارش در دورههای بعد گفته خواهد شدتا اینجا جایی که بحث پیش آمد ما رسیدیم به دریا وغرق در جریان یه بحثهایی باقی مونده بود که انشا الله اون دو سه تا به سرو امروز خواهیم گفت دوران چهل ساله دوم هم به پایان برسه از بحثهای باقی مونده یکی این است که آیات متعددی که کم نیستند این آیات آیات قدری هم یادم رفت بگم اول آیات اگر وقت شد حدیث قدسی را در نیمه دوم بگیم . در اینجایی که قرآن کریم می خواد وارد بحث فرعون بشه کندهشدن فرعونیان از از مصر و خارج شد نشان اخرجناهم ما اینها را خارج کردیم یعنی اگر با خودشون بود مینشستند حساب کتاب می کردند و این به نفعشون نبود و به این سادگی دل نمی کند از این ثروت ها همه به اصطلاح ساختار طولانی که کرده بودن که باغ ها و ساختمان های بزرگ از این حال دل کندن و به دریا آمدند به دنبال موسی کریم اینجا وعده ارث که به ولی بنی اسرائیل داده شده این ارثی که به بنی اسرائیل رسید یا قومنا آخرین که در آخر آیه آمده چه جوری به بنی اسرائیل رسید بنی اسرائیل که از دریا عبور کردند که آیا برگشتند نحوه ارث به گونه دیگری است مقصود این است که موسی کریم بینش حاکمیت پیدا کرد و چون دین موسی کریم دین بنی اسرائیل بود که و اسحاق نبی و یعقوب نبی سلام الله علیهاکه یعقوب الامه، دین موسی کریم که متصل به آب و اجدادش بود حاکمیت پیدا کرد این ارث است یا نهحاکمیت زمینی هم پیدا کردن در مصر با توجه به این که مردان کاری فرعونی ها که بین ۲۰ تا ۶۰ سال بودند همه تو ابن لشکر بودن و غرق شدن کسی از این ها باقی نموند از طرفی ظاهر این است که بنی اسرائیل حرکت کردند و از دریا عبور کردند این دو تا رو اگه ضمیر بکنیم به هم دیگه یه بحثی باقی میماند که یا اینها برگشتن دوباره برگشتن دوباره به صورت معجزه که قطعاً نبوده که دریا را شکافت بشه معجزه همون یه بار بود اما امکان برگشتن آیا از دریا بوده یا نه امکان برگشت نبوده منتها نه برای همه بنی اسرائیل چون جریان موسی و خضر که بعدا پیش میاد وقتی که موسی و خضر سوار کشتی بودن در همین دریا و این کشتی و خزر سلام علیک سوراخ میکند این جریان بوده که تعبیر قرآن این است که این کشتی در حقیقت یتیمان بود که از این راه روزیشان فراهم میشد که نشون میده که کشتی رانی در دریای احمر بوده ثابت کرده و اصلا عده ای سرمایه گذاری هاشون به عنوان کار و شغلشون کشتیرانی بوده که از این ایه کاملا استفاده میشه لذا پیشی بینی میشه که طبق بعضی از اون حوادثی که در اون ایم دیده میشده عده ای از بنی اسرائیل و عده ای از مصریانی که ایمان آورده بودن به موسی کریم و همراه موسی علیه السلام بودند از طرف موسی کریم ماموریت پیدا میکنند که این ها با کشتی برگردند و در مصر حاکمیت دین موسی کریم رو مستحکم کنند کنند اونجا در حقیقت این دین توسعه پیدا بکنه با این تعبیر هم حاکمیت بود هم دین بود یعنی همینا اومدن حاکم شدن هم توسعه دادن خب این یه نگاه که شاید مثلا یه نگاه مشهوری باشه که عده ای برگشتند یه نگاه دیگری ایت که این هم بعضی از قراول شاید بهش دلالت بکنند این است که موسی کریم همه زندانی هایش آزاد نشده بودن و بعضی از افراد رو در مصر گذاشته بود تا این ها به عنوان شجاعانه که بودن ماموریتی داشته باشن مانند این میمونه که موسی کریم علیه السلام پیش بینی میکرد که جریان چگونه خواهد بود لذا عده ای رو زندان بودن چون زندانی ها آزاد شدن جریان عذاب که پیش اومد برای فرعونی ها بالاخره آزاد کردن که اما نقل است که بعضی از زندانیان آزاد نشده بودن که کار کشته و توانمند هم بودن و مدیریت داشتن عده ای هم در دستگاه های فرعونی نفوذ داشتن اون ها کسانی بودن کم حکمشون نافذ بود اینا رو هم تو جریان اینجا نگه داشته بود موسیکریم و عده ای هم از خود مصری ها ایمان آورده بودن به موسی کریم به دین موسی همه این ها رو که جمع بکنند یه جمع به اصطلاح متنابهی میشدن که میتوانستند حاکمیت مصر رو به عهده بگیرند این هم یه قولی هست که از کسانی که مونده بودن از جمع بیم اون ها ارث رسید مصر با همه توانایی هاش به بنی اسرائیل منتها به این گونه که این هم یه قولیست که امکان پذیره اون وقت البته اقوال دیگری هم نقل می شود که قرآن کریم میگوید اورثنا هم اخرین. بحث ارث نظام ارث باز همخونی باشه که چون بنی اسرائیل ربطی به فرعونی ها نداشتنارث تشریعی باشه با توجه به این که خدای سبحان مالکیت کل عالم با اوست اگر چیزی رو میخواد بده به کسی او در حقیقت ارث الهی است از جانب خدا و میراث میراث الهی است، لذا مالکیت های ما اعتباریست تو این نگاه تو این میزان از اون سنخ مالکیت های اعتباری نبوده و نجعلهم الائمه ونجعلهم الوارثین. در آیات قرآن داریم که خدای سبحان وارث قرار میده مردم رو متقین رو مستضعفین رو که آیات مختلفی وارد شده این ها رو وارث قرار میده پس ارث به اون معنی تشریعی همخوانی باشه با نظام نیست واقعا پس برمیگرده به ین که ما به ارث گذاشتیم اینها رو برای بنی اسرائیل اون نگاه ارث است که از جانب خدا یعنی وقتی از جانب خدا شد قطعا به مالکیت زمینی منحصر نمیشه پس قلوب هم به سمت این ها میل پیدا کرده یعنی مالکیت موسی کریم به جهت دینش و توسعه دینش همه این قصه ها کامل شد لذا اینجوری نیست که این بیاد بشه رئیس فقط مهم این است که حاکمیت در حقیقت دین خدا باشد حاکمیت دین خدا محقق شد در اون جا به هر طوری که بود در مصر شام که سوریه امروز باشد در اردن در این قسمت ها دین موسی کریم توسعه پیدا کرد درسته که در زمانی که عیسی علیه السلام بعدا خواهیم گفت که تا وقتی که موسی علیه السلام زنده بود حاکمیتی شکل نگرفت چون این ها وقتی امر شد بهشون که وارد اون شهر بشید اینا گفتن که ما اینجا نشستیم با خدات بری بجنگی وقتی این ها رو شکست دادی بنی اسرائیل بعدا ما میاییم ! چون اینجوری شد خدای سبحان هم اون ها رو وادار کرد که ۴۰ سال سر گردان باشن حالا قصه ش مفصله تو این نگاه موسی کریم سرزمین مصر رو به میراث بنی اسرائیل رسید که این قطعی است اما اگر عده ای از بنی اسرائیل رفتم آنجا حاکمیت پیدا کردن که مفصله
نور از این نیست که از کشتی برگشته باشن که نرم کنند ۱۲ هزار نفر مثلا از مصریان ایمان آورده بودن ۱۲ هزار نفر هم از بنی اسرائیل برگشتن و این مثلا جمعیت تونستن که یه حاکمیتی رو در اونجا شکل بدن در اونجا یه نکته اولی رو که بحث ارث بود بحث دیگری که بحث مهمی است بحث ایمان فرعون است. در بحث ایمان فرعون که چند سالی فرعون دید که اونجایی که امنت انه لا اله الا الدی امنت به بنی اسراییل و انا من المسلمین، این آیه ای که فرعون در وقت غرق بیان کرد آیا مگر تا کسی جان در بدن دارد ایمان ازش مقبول نمیشه چرا اونجا خطاب به این شد که الان تو بخاهی ایمان بیاری این ایمان الانت مقبول نیست آیا تا انسان تو دنیا باشه امکان ایمان نیست اگر امکان ایمان هست چرا ایمان این مقبول نشد. یه ایه شریفه ای که اینجا در قرآن بحث ایمان رو مطرح میکند این ایه شریفه که میگوید ایمان آوردم به اون کسی که بنی اسرائیل آورده این بحث یکی از بحث های مهم یه موقع هستش که میگیم فرعون در لحظه ی غرق همونجا سخن گفت و این ها رو گفت اگر سخن میگفت و اینها رو میگفت این دلیل بر این بود که هنوز امکان سخن گفتن داشته نشون میده هنوز عالم دنیاست اما بحث در این است که این قومی که از فرعون نقل میشه آیا این نقلی است که حال فرعون رو بیان میکنه زمان حال اوست در حال که فرعون بعد از این عالم براش روشن شد حالتی که داشت غرق میشد یعنی دیگه اون لحظه لحظه دنیا نبود با این که هنوز دیده میشد ولی دیگه لحظه لحظه دنیا نبود مت وقتی که از این عالم داریم میریم یه لحظه ای میرسد که چشم انسان باز میشه قایق رو میبیند منتهی نه این وقایعی که نه تنها به عنوان تجربه های نزدیک مرگ نقل میشه این ها نزدیک به خواب و یه خورده قوی تر از خواب این بحث سر جای خودش باید بشه مردن قطعا رویتی رو به دنبال میاره که اون دیدن غیر از این دیدن هاست یعنی دیدن جامعی این دیدن های اینجوری دیدن های از یه حیث از یه جهت یعنی اون تعلقات وجودی اون ها گاهی یه حیث وجودشون رو میبینند لذا جامع نیست تک بعدیه از تمام ابعاد نیست جامع نیست لذا میبینید که عده ای نمیبیه اون یکی چرا اون و میبینه چون اینا در حقیقت یک نوع انقطاع تام تر از خواب استو ناقص تر از مرگ بین اینهاست که چه بحثی رو قرار میگیرن این بحث های تام رویت تام رو به دنبال داره که مرگ باشه، لذا تعبیر میخواد کسی که خواب میبینه تعبیر میخواد خوابش چون یه چیزایی رو دیده یه صورت هایی هم داده این کسانی هم که تجربه دارن میبینند تعبیر میخواد یعنی یه سلطه و قدرتی میخواد که اون ایه رو بشناسند و اون چیزی که این دیده جهاتش و که دیده با توجه به حالات وجودی این و اون نگاه این بتونه تعبیر بکنه تا این تعبیر نشون بده که این حقیقت به چه معناست تعبیرش از خوای کمتر چرا چون انقیاد این بیشتر بوده تو خواب چون انقیاد کمتر تعبیر بیشتری میخواد امور بیشتری میخواد ولی اینا تعبیرش ساده تر چون نزدیک تر به اینها مثلا خواب های انبیا مثل انی اضبحک در خواب دیدم که تو رو دارین از ذکر میکنم مثل حضرت سلیمان این خیلی دیگه واضحه، تعبیر نمیخواد چون ابراهیم خوابش هم کاملا شفاف وحی الهی است اما نه خواب های ما چون تعقلاتمون برقرار همیشه با یک تعبیر همراه عبور کردن ما باید این ایه ها رو کنار بزنیم که اون حجاب کنار بره، خدا رحمت کنه حضرت آیت الله علامه طباطبایی رو ایشون میفرمودند که هر چقدر مراقبت های روز شدید تر باشد خواب های شب زلال تر که اونجا تعبیر کم تر میخواد خوب این و داشتیم عرض میکردیم که برای اون کسانی که تجربه چیز دارن یه خورده تعبیر میخان اما تعبیر کمتر از این تعقلات داره اما اون کسانی که وقتی حالت رفتن به اونور کامل میشه رویت هاشون رویت جذایی رویت جذایی یعنی چی ببینید یه رویت هایی الان برای ما هست رویت معجزات آیات عبرت قابل در حقیقت عمل کردن من یه چیزی رو تو خواب میبینم میترسم بلند میشم دلم میخواد اصلا یه طور دیگه باشم چون رویتی رو دیدم اینایی که عمر نزدیک مرگ دارن یه رویت هایی بهشون نزدیک میشه بعد میبینند شوق دارن از این دفع اینجوری زندگی بکنند این عیب نداره چون رویتش رویت جذایی نبوده مثل خواب منتهی قوی تر اما وقتی انسان به جایی میرسد که از عالم دنیا عبور کرده رویت هاش رویت جذایی رویت جذایی یعنی چی یعنی این حالت که انسان در اونجا چیز هایی رو میبینه که اون دیدن ها دیگه بهشت نمیتونه عمل بکنه فقط میبینه یه حسرت که خودش میشه برای کسانی که کوتاهی کردن کافر بودن یا در حقیقت کوتاهی داشتن یا شوق و اشتیاق است مربوط به کسانی که عمل داشتن حالا میبینند دیگه اون رویت سبب عمل جدید نمیشه
شریعتی: یعنی در واقع بعد از اون رویت برگشتی در کار نیست
حجتالاسلام عابدینی: عمل جدیدی در کار نیست جزای اعمال انسان فقط دیدن که اون دیدن خودش یا میتونه انقیاد باشد یا میتونه یه کمالی برای انسان به عنوان اون اعمالی که داشته که جزای اون کمالی و اعمالش باشد جریان رویتی که فرعون داشت رویت در این مرز بود که اعتنا بهش نشد که دیگه قدرت ایمان در اونجا چیه امکان پذیر نبود لذا اونجایی که میگه امنت به اون خدایی که بنی اسرائیل بهش ایمان آوردن و انا من المومنین این ایمان در لحظه ای بود که دید غرق قطعی است هلاکت قطعی است و دیگه این غرق برگشتنی نیست دیگه مثل اون عذاب هایی که قبلا بود اژدها شد جلوش دید خلاصه اون سیل یا خون شدن دریا اون ها عذاب های عبرت آمیز بود که ایمان بیاورند
شريعتی: یعنی اگه قرار بود بر گردی همون جا بر میگشتی
حجتالاسلام عابدینی: تمام حجت برای این تموم شده بود به طوری که اینجا لحظه رویت جذتیی بود لذا خیلی ها به وقت رویت جذایی که چشم باز میشه وقتی که میبینند میگن خدایا ما رو برگردون ما از حالا به بعد میخواهیم ایمان بیاریم ولی دیگه این راه برگشت پذیر نیست
یعنی این لیان به اصطلاح فرعون در این لحظه مربوطه به اون یکی وجودش بود منتها کی این زبان رو در حقیقت داره بیان میکنه اینگونه نبود که حالا از زبان فرعون باشه کسی بشنود در اونجا ببینه داره دست و پا میزند و این ها نه این زبان حالی است که قرآن کریم نقل میکند و موسی کریم این رو برای مردم نقل میکند که این در حقیقت این لحظه اون رویت براش ایجاد شده بود
شریعتی: حاج آقا این حس و حال و این زبان حال ممکنه برای تک تک ما اتفاق بی افته؟
حجتالاسلام عابدینی: بله قطعا اتفاق می افته زبان حال خودش مراتب داره یه موقع میبینی زبان حال انسان مثلا موقعی که برادران یوسف اومدن پیش یوسف و گفتن این برادر ما سرقت کرد قبول کردن برادرش یوسف سابقه سرقت داشت در درونش خیلی به خودش فشار اورد که شما چه آدمای بدی هستید که هنوز که هنوز میدونید که یوسف این کاره نبوده هنوز دارید بد میگید ولی به زبان نیاورد این در زبان حال سکوت حال این و قرآن بیان کرده که یوسف این حالش بود این زبان حال یعنی زبان حال ما تو هر لحظه ای زبان حال داریم یه چیزی رو نگاه میکنیم خودمون خوشمون میاد این زبان حال انسان یا مثلا بدمون میاد این زبان حال انسان پس زبان حال همیشه همراه انسان هست حالا بعضی ها میگن زبان بدن خب اینم یه زبان حال بدنم یک نوع زبان که خودش یک نوع گفتار توش لفظی توش،به ظاهر نیست زبان حال مراتب داره حتی کسی با دستش حرف زد قال به یده با دستش گفت یعنی اسن گفتنم زبان بدن که زبان حال اما بعضی زبان حال ها مربوط به دوره ای است که در اونجا برگشت پذیری در اون کار نیست کی میتونه این رو بیان بکنه خدابگی متعال کسی که اون بصیرت دارد در این حالت میبیند و اشراف به اون زبان حال دارد و بیان میکند لذا این جریان نجات فرعون نیاییم بگیم تخصیصی خورده قاعده کلی که خدای سبحان فرموده تا جان به گلو نرسیده امکان توبه هستو اگر کسی تا اون لحظه هم توبه نکرد پس اینجا استثنا شده میگه نه استثنا نشده این ییانی که فرعون داشت گفت من ایمان آوردم این مال لحظه ای بود که رویتش رو میشد که دیگه برگشت پذیری برای او امکان نداشت وقتی اون رویت ایجاد میشه دیگه عمل انسان عمل برای او محسوب نمیشه اعمالش بسته شدست هر چی که بگه چه زبان حال باشه چه عملی در اون حالت به طوری از او صورت بگیرد دیگه این عما تو دنیا نیست که این عمل دنیا امکان هدایتگری بود این عمل حیا داشت این فقط جزاست نمیدونم متوجه شدید یا نه چون این شبه زیادی شده مسائل زیادی شده اما این عمل بیان ما ها هم میبینیم گاهی به ما ساده و نشون میدن که برگشت پذیر گاهی انسان تو خواب میبینه گاهی تو بیداری میبینه گاهی کسی بهش میگه گاهی یه خطوری تو ذهنش میاد الهام میشه خطو گرفت میان این ها رویت هاست گاهی صحنه هایی خدای نکرده تصادفی برای یکی پیش میاد که گفت و گو با خداست یا نعمتی پیش میاد که گفت و گو با خدا عرض کردم خدای سبحان قوله فعل قولش فعلش وبمشیتک موتمره، عالم به مشیت تو امر پذیر است گفت و گوی عالم با به اصطلاح دونک نباید حرف بزنید یعنی حوادث با ما سخن میگه منتهی این حوادثی که سخن میگه تا اونجایی که این حوادث تو عالم دنیا منسوب بشه سخن گفتن خدا با ما میتونه هدایتگر باشه
شریعتی: یعنی اگه پاتو گذاشتی اونور
حجتالاسلام عابدینی: سخن گفتن خدا هست منتها سخن گفتن خدا جزایی جزای اعمال تو هدایتگری تو این اون نقطه بزنگاه مطلب است که برای همه هم پیش میاد که به یه جایی میرسند بعضی ها حسرت میخورند که چرا بیش از این عمل نکردند میبینند انقدر اون عالم عظیم است و وسیع است ولی محدود حسرت میخوره که چرا بیش از این نکوشیده بعضی ها حسرت میخورن که چرت در مقابل اون عالم ایستادند خودشون رو مطابق اون عالم نکردند و اینجا در حقیقت در آتش این تعبیر خلاصهای انشالله برای اون رویت هایی که تو خوای پیش میاد یا تو حوادث پیش میاد انسانعبرت گیریش باشه تا به اینجا نرسه که وقتی اظهار میکنه امنت انه لااله الا انت. نگی که مثلا من ایمان آوردم من بگم توریه میکنم. همون خدای بنی اسرائیل میگه وانا من المسلمین نه فقط ایمان ایمان اعتقادی آوردن تسلیم عملی هم هستم، ولی فایده ای نداره دیگه اونجا و اون به اصطلاح وجودش بسته شده تعبیر این است که تو الان ایمان میآوری در حالی که عاصی بودی قبلا
شریعتی: و چقدر جالبه که تو در یک لحظه در یک چشم بهم زدن خط بطلان میکشی رو تمام اعتقادات حتی روی روئیت قرآن میخونیم اگه زحمتی نیست
حجتالاسلام عابدینی: ببینید خیلی یک لحظه ورق بر میگرده اینقدر مسئله عظیم که ما شاید باورمون نشه که چقدر سرعت داره کار ببینید تعبیر این است که به اصطلاح بسم الله الرحمن الرحیم و جاوذنا به بنی اسرائیل البحر فاتبه فرعون و جنوده..ادرکه اگر یادتون باشه دفعه قبل عرض کردم که وقتی قوم موسی به موسی گفتن انا لمدرکون یعنی تمام شد از یه طرف دریاست که راه نیست از یه طرف محیط شدن ادراک سلطه و احاطه اینو اینجا دقت بکنید تعبیر قرآن هست حتی اذا ادرکه الغرق غرق شدن احاطه کرد اون رو ترس از غرق نبود یعنی کار تمام شد نه این که امکان نجات هنوز باشه این داره دست و پا میزنه یکی نجاتش بده نه بحث نجات دیگه در کار نیست ادرکه الغرق وقتی اینجوری شد قال امنت اینجا گفت ببین چقدر تعبیر زیباست با یک کلمه مسئله رو آنچنان زیبا مطرح کرد که کار امام به مشکل ایجاد نشه قال امنت انه لا اله الا الذی امنت به بنی اسراییل سه تعبیر امنت و یک اگه میگفتی آمنت در حالت عادی کفایت میکرد اما از فرعون چرا خودش تایید کرد دومیش هم آورد که الا الذی امنت بنی اسراییل چون این میگه امنت خیلی ها می گفتن امنت به ربوبیت خودش چون خوش گفت به رحمت الله چون شبه راجب این بود.ولی اومد گفت نه خودم و نمیگمااون خدای بنی اسرائیل و میگم ایمان آوردم که این شبه هم برطرف بشهو انامن المسلمین. ایمان نیست بلکه تو عمل هم کاملا تسلیم هستم، الان وقدعصیت قبله، معلومه وقت گذشته این موقع که ادرکه الغرق یه آن در حقیقت عمل نیست آن روئیت جزایست و دیگه اونجا محقق بشه برای تو عمل محسوب نمیشه خیلی سخته که انسان انقدر..
شریعتی: وشاید هم برگشت باز روز از نو روزی از نو
حجتالاسلام عابدینی: اون یه بحث دیگری که اگر برمیگشت باید برگشت امکان پذیر باشه که اگه برمیگشت اگه اونجوری بود که میفرمودند تو که بر گردی همینی مثل همونی که به کسانی گفتم شما در حقیقت برگردید هم همینید حرف میزنید اما اینجا بهشت نمیگه الان وقت ایمان نیست ادرک القره این جای عمل نیست وقت عمل تمام شده اگر انسان بدانه که تا لحظه ی مرگ میرسد بابا انسان در باب و عمل و وجود انسان بسته میشه أيّ الجديدين ظعنوا فيه كان عليهم سرمدا در هر کدام از روز و شب اینها بمیرند دیگه براشون سرمد میشه سمات پیدا میکنند ما فکر میکنیم که الان لحظه به لحظه برای ما امکان عمل باقی است هر خطور ذهن ما نیت ما همه اینا برای ما باب عمل باز اما تا ادرک اغرق یا تا لحظه ای که موت باشه یه دفعه وجود انسان سبات پیدا میکنه پرونده بسته میشه دیگه چیز جدیدی تو نمیتونی توش بنویسی یله اگر گفتن باقی سال ها در کار است تربیت فرزند صالح و… اینا همه این تو نوشته شده و ایه بابی رو باز گذاشتن برای ارفاق اون ها سر فصل ایجاد نمیشه که تحت چیزی نوشته بشه سر فصل ها از قبل بوده شفاعت به اصطلاح رابطه رو از قبل ایجاد کرده اونجا میتونه اینو بالا ببره تونستم عرض رو برسونم؟ خیلی هراس انگیز انسان تصور بکنه لحظه ای میرسه یه دونه خرما رو نمیتونه باز کنه دیگه نیست یه ریال به کسی نمیتونه برگردونه الان وقد عصیت قبله تو الان میخواهی ایمان بیاری باب عمل نیست باب ایمان نیست و کنت لمن مفسدین و تو از مفسدین بودی بعد اونجا دارد که ما بدن تو رو نجات میدهیم مردم که بنی اسرائیل بمیره باور نمیکردند و تکون لمن خلفک آیه از باب این است امام رضا علیه السلام میفرماید مقصود این است که وجود در حقیقت فرعون با اون زره سنگینی که تنش بود قاعده این بود که زیرآب بره و این که خودش بیاد در بالاترین تپه قرار بگیره این خودش یه معجزه هست، یعنی بدن او علاوه بر این که اون حرف و حدیث هایی که این نمرده از ذهن ها دور میکرد حتی بنی اسرائیل هم باور نمیکردند این بمیره انقدر عظمت این رو دیده بور خیلی عجیبه کسی ندیده بود که مبتلا ی مزاج باشه این یعنی انقدر تو غذاش لطیف غذا میخورد یعنی خداگونگی این رو چیز روایت کرده بود که مردم ببینند مریضی از این ندیده بودن، ضعفی از این ندیده بودن، که خدا هم تو این مسئله راه اومده بود که ابتلا سنگین بشه اصل مبتلات رو نگاه میکنید اینا رو نمیدیدن اگر اجابت مزاج نداشته باشه میگن اگر تا اینجا با این نگاه باشید مبتلاتون میکنم بیایید جلوتر تا اون عزل محکمات رو برای قدم بنی اسرائیل هم این مهم بود وقتی که شاه رفت با این که با پولا رفت مردم چقدر خوشحال شدن؟ اگر کسی تصویر اون روز یادش بوده … چه خوشحالی و سروری که سر از پا شناخته نمیشد این رفت خب اگر کسی بدونه حدود سیصدو خورده ای سال فرعونی ها با تمام در حقیقت وحشی گری فرزندان پسر رو بکشه زنان رو بی حیا بکنه ادعای خدایی بکنه میرن به بدترین مردنی که هیچکس توانایی دفاع از خودش رو نداره از همون دریایی که ایتها ازش عبور کردن اون که باعث عزت اینها شد همون باعث زلت اینها شد و جسد ها که میرفت بالا دوباره پرت میشد پایین ببینید چه شروری برای بنی اسرائیل ما میگفتیم ۴، ۵ نسل بنی اسرائیل یادشون بره انقدر نهم نبود میگفت ،۴۵ نسل گذشته بنی اسرائیل به محض این که از آب عبور کردن این رو یادشون رفت اما این ها عظیم ترشو دیدن شاه رفت به حالت فرار رفت پولا رو برداشت و رفت ولی فرعون خودش رو گذاشت و رفت اورثناها بنی اسراییل گفتن ما هم یه خدای اینجوری میخواهیم موسی شروع کردن نق زدن بنی اسرائیل وقتی اینها ظلم کردن خداوند اینها رو تا قیامت به عنوان تحقیر شده قرار داده.
همونی که فضلنا علی العالمین تو دوره ای قرار داد ولی وقتی که این ها ناسپاسی کردن و سو ادب به خرج دادن در یک روز ۴۰ تا نبی رو کشتند صد و خورده ای عالم رو از بین بردن بعدا دکان ها رو باز کردم رفتن سر کارشون خدای سبحان اینها رو چی کار کردش این ها رو به ذلت انداخت جریان فتنه سامری ….. اوج قصه حضرت موسی علیه السلام در ۴۰ ساله سوم اون چه که در مبارزه یا فرعون پیش آمد نسبت به اون مصیبت هایی که براش پیش آمد با همه سختی ها آدم وقتی قصه های حضرت موسی بنی اسرائیل رو میشنوه گریه ش میگیره خدا چه صبری بهش داد حالا ما در قرن ۲۱ مدرن شده رو میبینم میبینیم که چقدر سخته وجودشون که هیچ چیزی مانع شون نیست حالا ببینید موسی کریم اون موقع با قوم لجوج چه چیز هایی کشیده البته انبیاء زیادی هم بودن
شریعتی: خیلی ممنون و متشکر نگاه شما دقت شما و لطافت شما و نگارش تون آیات نورانی قرآن کریم اصلا هم حال دل مارو عوض کرد هم نگاه مارا در طی این مدتی که در حوادث قصه انبیا ما خدمتشون بودیم عشق و عنایتی که به انبیای بزرگ الهی ما تک تکمون پیدا کردیم حضرت نوح حضرت ابراهیم که یه وقتایی آدم دوست داره اونها رو عاشقانه در آغوش بگیره در قرن ها و سال ها و در طول تاریخ من قبل از اینکه نکته را عرض بکنم می خوام یک کتاب را معرفی کنم چقدر خوبه ما با همین عینک و با همین نگرش به قرآن نگاه کنیم با همین دقت نظر با همین لطافت و تعاملی که داشت انس با قرآن آخرین اثری از حاج آقای عابدینی عزیزمون ایشون راضی نمیشه که ما آثارشان را در برنامه خودشون اعلام بکنیم بعضی ها دوست دارند و میخواهند در این برنامه اعلام شود ماندگارترین اثر ایشون اخلاق و تواضع و بزرگواری ایشون بود که در طی این مدت واقعا به ما رسید
حجتالاسلام عابدینی: اگر کوتاهی کردیم یه خطاایی داشتیم ببخشند خیلی ممنون از همه دوستان انشالله هر جا که هستید سلامت باشید
در این یک دقیقه حدیث قدسی حدیث زیبایی است از باب این که ختامه مسک باشه میفرماید که قال موسی علیه السلام یا رب ارنی درجات محمد و امته، درجات و امت پیغمبر خاتم رو به من نشون بدهو خداوند فرمود یام وسی تو طاقت نداری درجاتشان رو ببینی، لکن یکی از منازل رو نشون میدم وقتی که ملکوت زمان رو آشکار کردن برای موسی نگاه به منزل پیغمبر کرد، نزدیک بود موسی از دنیا بره تحمل این مسئله رو نداشت به چی رسید به اینجا اونجا بیان میکند که لخلقه و ایثاره معرفی میکند که در پیغمبر و امت پیغمبر هست
شریعتی: سپاسگزارم از همه دوستان
حجتالاسلام عابدینی: بنده هم تشکر میکنم از همه همکاران مدیر عزیز جناب آقای رکنی تشکر میکنم خدای مهربون اخلاص این برنامه رو روز به روز بیشتر بکنه
اولین کسی باشید که برای “سمت خدا | سيره تربيتي حضرت موسي عليهالسلام در قرآن کريم” دیدگاه میگذارید;