بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع برنامه: غدیر حقیقت همیشه جاری
تاریخ: 21 تیرماه 1401
عابدینی: سلام علیکم و رحمۀ الله و همچنین عرض سلام و ادب خدمت همه بینندگان و شنوندگان همان جور که شما فرمودید شبکه افق، شبکه ولایت، و همچنین رادیو معارف.
بسم الله الرحمن الرحیم. اللَّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ حجۀ بن الحسن صلواتک علیه و علی آبائه فِي هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِي كُلِّ سَاعَةٍ وَلِيّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِيلًا وَ عَيْناً حَتَّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَكِّنَهُ فِيهَا طَوِيلا.
ان شاءالله به برکت این ایام، به برکت ولایت امیرالمؤمنان (ع) که بر همه مبارک باشد وجود مبارک امام زمان در خانه ما، در عرض وجود ما، در عرض بیرونی و عرض درونی ما ان شاءالله خدای سبحان برکت بدهد که مطاع باشد و ما مطیع ایشان و ان شاءالله این مطیع بودن ما نسبت به حضرت طولانی باشد تا آخر عمر ما و بلکه بعد از موت خود زیر سایه اطاعت و ولایت حضرات باشیم. ایام همان جور که شما فرمودید تمام ماه ذی الحجه متعلق به ولایت است و هر روز آن هم به موضوعی از موضوعات ولایت اختصاص دارد. البته گل سر سبد این ولایت روز غدیر است و آن خورشید درخشان و تابان آن روز غدیر است اما روزهای دیگر آن هم هر کدام از بس زیبا، عالی و تأثیرگذار در ولایت هستند منتها زیر سایه این خورشید درخشش آنها برای ما ممکن است کمرنگ باشد و البته هم باید ماه و ستاره و خورشید را هر کدام را در جای خود دید. از جمله اختصاصاتی که امروز دارد این است که روز پیمان اخوتی است که پیغمبر اکرم (ص) در مدینه وقتی تشریف آورده بودند بین مهاجر و انصار که حدوداً پنجاه نفر از مهاجرین و پنجاه نفر از انصار را با هم برادر کردند و این پیمان یک پیمان هم با عمق دینی و اجتماعی و تأثیرگذار بود که قوم انصار خود مدنی ها با هم اختلافات آنها خیلی بود. مهاجرین هم خود اختلافات آنها زیاد بود. مهاجر با انصار که مکی ها باشند با مدنی ها هم اختلافات زیادی داشتند اما این پیمان یک وحدتی ایجاد کرد، یک رابطه ای ایجاد کرد غیر قابل تصور. لذا پیامبر اکرم چند بار این پیمان را تکرار کردند در جریان خود مدینه که بودند و حتی بعضی نقل ها و تاریخ دلالت دارد که پیامبر اکرم قبل از آمدن به مدینه در مکه هم این پیمان را بین خود مؤمنان در مکه ایجاد کرده بودند. لذا بحث پیمان اخوت یک راهکار برای اتحاد در جامعه اسلامی است. تازه این بعد از آن است که تأکیدات فراوانی در رابطه با برادری که همان نظام همخونی هست، آن نظام رحم است، در خانواده رعایت بشود. یعنی علاوه بر آن یک پیمان اخوتی بین مؤمنان یعنی یک هم خونی طینی ما داریم طینی یعنی خاکی، که از جهت جسمی ارتباط با هم هست. که همین نظام همخونی است، فامیلی است، رحم است. یک نظام ولایی داریم که مؤمنان در ایمان خود به خدای سبحان و قبول ولایت حضرات معصومین و پیامبر اکرم این یک رابطه و رحم با هم می شوند. أَنَا وَ عَلِيٌّ أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّة محقق می شود که این پیمان ولایی و این رابطه ولایی خود یک رحم است. اسم آن رحم ولایی است. که این رحم الهی هم تابع رحم رحمانی است که به اصطلاح می فرماید شَقَقْتُ اسْمَكَ مِنِ اسْمِي، اسم تو را از اسم خودم مشتق کردم. أَنَا الرَّحْمَنُ وَ أَنْتَ الرَّحِم، تو رحم هستی و من رحمان هستم. رحم مشتق از رحمان است. پس یک رحم رحمانی داریم که ارتباط انسان است با خدا که خالق او است. مرجع و رجوع انسان به خدا است. همه چیز انسان قائم به او است و یک رحم الهی است که تجلی الاهیت است. تجلی آن است در عالم تا دست مردم را بگیرد و به سمت خدا ببرد. این رحم ولایی می شود. یک رحم طینی است که این نازله آن رحم ولایی و رحمانی است که این رابطه بین ابدان است که در دنیا از طریق آن همخونی خدای سبحان، از طریق آبا و امهات ایجاد کرده است. ببینید یک رابطه واحدی است که هر کدام نازل دیگری است. با این نگاه که اخوت را می خواهد ایجاد کند یک اخوت در دایره رحم طینی و جسمانی داریم که همین برادر و خواهری هایی هست که هست. یک اخوت در نظام ولایی داریم آن رابطه هایی است که نظام ایمانی مؤمنان با هم «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ» (حجرات/10) اینها با هم اخوت دارند. که این اخوت حقوق ایجاد می کند. لذا مستحب است در روز غدیر علاوه بر آن ایمانی که اخوت عام را به دنبال می-آورد یک اخوت خاصه ای بین مؤمنان دو به دو، چند نفر با چند نفر ارتباطات ایجاد شود که این ارتباطات خاص است. این ارتباط خاص انسان را به حرم ولایی نزدیک می کند. لذا هر چه قدر آن پیمان اخوت بیشتر رعایت شود انسان به ولی نزدیک تر شده است. و این روح روابط ما باید بشود. یعنی باید این را در ارتباطات خود ببینیم. هر چه قدر عبور از این جسم به مرتبه آن روح شود رابطه عمیق تر و تأثیرگذارتر می شود. یعنی هر چه قدر در این متوقف شویم ارتباطات در مرتبه اجسام است، اما وقتی که آن نظام ارتباط روحی هم به این جسمی ضمیمه شد غیر قابل توصیف می شود. چنانچه در روایت می فرماید که آن چه که در دنیا است نسبت آن به مرتبه بالاتر از خود که عالم مثال است كَحَلْقَةٍ فِي فَلَاة مثل یک انگشتری است در بیابان ها. در این نسبت رابطه اخوت اگر انسان اخوت در نظام روحی رفت علاوه بر نظام جسمی، بالاتر رفت، این باعث می شود که اثر عمل انسان كَحَلْقَةٍ فِي فَلَاة یعنی رابطه جسمی مثل یک حلقه و انگشتر بود، رابطه نظام روحی و ایمانی مثل یک بیابانی است در مقابل انگشتر. این قدر عظمت دارد. لذا دین دنبال این است که انسان را دائماً از جسم به سمت روح ببرد. جسم را نفی نمی-کند. جسم هست اما از جسم می خواهد عبور بدهد. جسم در بشود، برای این که دیوار نشود پای آن بمانیم. در بشود تا آن را عبور بدهند. کار انبیاء این است که هر فعلی را ایجاد می-کنند، هر کاری را انجام می دهند، همه آن در است، که از انسان از عالم دنیا به آخرت همین جا برسد. آخرت بعداً نیست. آخرت در رسیدن همین جا است. یکی از خصوصیات امروز این است که اگر با همدیگر رابطه داریم رابطه های خود را محکم تر کنیم اگر رابطه ما با برادران دینی خود و با برادران خانوادگی خود ضعیف است آن را قوی تر کنیم، اگر خدای نکرده قطع رابطه است ایجاد کنیم و دنبال این باشیم که با این نگاه این از این رحم طینی، از رحم جسمی می خواهد به رحم ولایی برسد. یعنی ما ارتباط خود را با همدیگر وقتی که می رسیم با همین جمله که شما ابتدا فرمودید الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّكِينَ بِوَلَايَةِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْأَئِمَّةِ عَلَيْهِمُ السَّلَام این یعنی همین رابطه و دیدار ما با همدیگر تمسک به ولایت می شود. من دارم روح رابطه خود را تعریف می کنم. یعنی نگاه من این باشد که هر وقت با شما، با مؤمنان، با دوستان، دارم ارتباط برقرار می کنم دارم به زیارت مولا می رسم. دارم مرتبط با مولی می شوم. آن وقت این روح غدیر در سراسر زندگی انسان گسترده می شود. منحصر به ماه ذی الحجه و روز غدیر نمی شود. هر روزی که من برادر مؤمن خود را می بینم این برادر مؤمن من به لحاظ ارتباطی که در نظام ایمانی دارد مرتبط با امیرالمؤمنین است. دارد او را نشان می دهد. من وقتی به او اظهار محبت می-کنم دارم به او اظهار محبت می کنم. عمل انسان در این رابطه هم نتیجه آن متفاوت می شود. آن عملی که وقتی من با یک مؤمن رابطه برقرار می کردم به لحاظ این که آدم خوبی است خوب است دوست دارم. این یک نتیجه است. وقتی با این مؤمن رابطه برقرار می کنم به عنوانی که این جلوه امام است، اصلاً عمل من روحی پیدا می کند. عظمتی پیدا می کند که این زیارت امام، ارتباط با امام، رابطه با امام، دائماً دیدن امام است، دائماً در محضر امام بودن است. اگر من توفیق پیدا می کردم به ظاهر خدمت امام می رفتم چه قدر برای من این کمال ایجاد می-کرد. همین رابطه ای که با مؤمنان برقرار می کنم برای من آن اثر را می خواهد ایجاد کند. کمن زار مسلماً کمن زار الله. حتی ببینید چه قدر این مسئله را برای ما بزرگ کردند می گوید اگر می خواهید بیایید زیارت حرم های ما و قبور ما و برای شما امکان پذیر نیست زیارت قبور مؤمن ها بروید. خیلی زیبا است که زیارت قبور مؤمنها بروید زیارت ما محسوب می شود. یک موقع هست من زدودن غم از برادر مؤمن خود است به خاطر این که او خوب است، یک موقع هست به خاطر این است که این مؤمن است و تجلی امام هست. لذا ما خیلی محرومیت برای خود با دست خود ایجاد می کنیم که این رابطه را نمی بینیم. درست است که اثر آن گاهی قهری است. اما آن جایی که انسان توجه دارد، دائماً دارد اعتقاد و ایمان او به ظهور و عمل کشیده می شود. آن جا که توجه دارد که این مؤمن است، این مظهر امیرالمؤمنین است. دستور امیرالمؤمنین در وجود این با اطاعت محقق شده است، یعنی همان ایمان. این یعنی آن خواسته امیرالمؤمنین در وجود این محقق شده است. من این را دوست دارم چون خواسته امیرالمؤمنین در وجود او محقق شده است. لذا او دارد امیرالمؤمنین را با طاعت خود به من نشان می دهد. امروز را اگر به عنوان روز اخوت در نظر بگیریم اخوت چه جوری ما را به ولایت می رساند. اخوت و ولایت. این اخوت ما را به ولایت لحظه به لحظه می رساند. یعنی آن به آن انسان در خانه خود است همسر او است، فرزند او است، پدر او است، مادر او است، خواهر او است، برادر او است، سر کار خود است، همکار او است، در خیابان است، مؤمنین هستند، راننده تاکسی است، اتوبوس است، رهگذر است، مغازه دار است، گارگاه است، هر جا که هست، جلوه امیرالمؤمنین در آن جا حاضر است. اگر با این نگاه انسان به مردم نگاه کرد اثر دیگر آن این می شود. اگر یک موقعی هم ناملایمی از مردم دید زود می تواند به عشق امیرالمؤمنین از آن بگذرد. کینه نمی شود که بماند. می گوید این یک کارهای خوبی، طاعت هایی از امیرالمؤمنین در وجود او بوده است. همان مقداری که دارد، آینه مثلاً کوچکی هم باشد دارد امیرالمؤمنین را نشان می دهد، آینه او هم خیلی بزرگ نباشد اما به مقدار همین آینه شوق من به این به خاطر این است که این جلوه امیرالمؤمنین است. دیگر به بالاتر بر می-گردد. این یک نگاه در رابطه با این که امروز روز اخوت است.
شریعتی: تفصیل این بحث را شما در اهل بیتی ها دارید.
عابدینی: آن جا مفصل آن را در نظام خانواده، رحم طینی و رحم ولایی و رحم رحمانی را داریم.
شریعتی: این رحم ولایی و رحم طینی را مفصل آن را دوستانی که علاقه مند هستند می توانند در کتاب اهل بیتی ها که بسیار کتاب خوبی است، حاج آقا زحمت کشیدند و جزء آثار ماندگار ایشان هست دنبال کنند.
عابدینی: حالا می خواهیم یک مقدار از این نگاه عبور کنیم به مسئله غدیر. غدیر حاکمیت خدا است. وقتی پیامبر اکرم (ص) خواستند آن جانشین از جانب خدا معین شود خدای سبحان امیرالمؤمنین (ع) را از ابتدا بود، اما اساس آن این بود که از جانب خدا معرفی شود. یک ارتباط زیبایی با جریان حضرت موسی که پیدا می کند این است که در روایت استدلال می کند که گاهی یک کسی آمد گفت چرا خدا واگذار نکرد مردم خود امام خود را انتخاب کنند؟ حضرت پرسید امام مصلح یا امام مفسد؟ گفت امام مصلح. گفت ببین موسی کلیم با همه عظمتی که از جهت نبوت و رسالت داشته است وقتی آن هفتاد نفر را انتخاب کرد که با خود به کوه طور برد، وقتی اینها آن جا رسیدند صدای خدا را که با موسی تکلم می کند که تورات به موسی کلیم داد شنیدند اینها گفتند «أَرِنَا اللَّهَ جَهْرَةً» (نساء/153) ما می خواهیم خدا را ببینیم. شنیدیم اما می خواهیم ببینیم، تا نبینیم باور ما نمی شود. اینهایی که آن هم جهرۀ یعنی با چشم، نه چشم قلب، چشم سر، می خواهیم ببینیم که صاعقه آمد و اینها مردند. این انتخاب موسی بود که اینها را از هفتصد هزار نفر، هفتاد هزار تا، هفت هزار تا، هفتصد تا و هفتاد تا دائم گلچین کرده است از بین هفتصد هزار بنی اسرائیلی. این هفتاد تا با همه اینها تو زرد از آب درآمدند. حالا حساب کنید مردم دیگری که این مرتبه از معرفت را هم نسبت به کسی که می خواهد راه به تمام اعماق باطن عالم ببرد، نه یک راه زمینی است که بگویید من این چیز را روشن می کنم، من را می-برد، نه راه به طرق سماء و باطن عالم، آن هم باطن های تو در تو تا قرب مطلق الی الله می خواهد ببرد. همه عوالم را باید خود او رفته باشد، چه کسی خبر دارد که چه کسی درست رفته است، کجا رفته است، اگر ظواهر بود موسی کلیم نباید اشتباه می-کرد. پس انتخاب از جانب خدا است، تا بتواند کسی که این جوری است ببرد. این حاکمیت خدا می شود. آن چیزی که غدیر را عظیم کرد این است که خدا هدایت خود را در رابطه با این که مؤمنان و مردم را به قرب مطلق خود برساند با نصب خود که می-دانست چه کسی می تواند این کار را بکند انتخاب کرد لذا «الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذينَ كَفَرُوا مِنْ دينِكُم» (مائده/3) اگر دیگران بودند، فقط انتخاب مردم بود، ممکن است مثل انتخاب موسی دست شیطان امکان پذیر باشد که در آن جا نفوذ داشته باشد. اما این جا «الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذينَ كَفَرُوا مِنْ دينِكُم» (مائده/3) دیگر شیطان و کافران دیدند دست آنها کوتاه است. اگر آن کسی که خدا نصب کرده است سر کار بیاید دست شیطان کوتاه است. لذا تمام زحمتی که آن جا کشیدند این است که دین خدا را از آن حاکمیت الهی به حاکمیت غیر الهی تبدیل کنند. تمام زحمتی که بعد از جریان پیامبر کشیده شد این بود حاکمیت از حاکمیت الهی تبدیل به حاکمیت غیر خدا شد. با ظاهر خدا، اما با چه؟ حالا یا حاکمیت هایی شد که خود آنها یک عده ای انتخاب کردند یا بگوییم بیعت مردم بعد از آن آمد اما حاکمیت، حاکمیت خدا، نصب خدا نبود. چرا حضرت زهرا (س) این قدر گریه کرد؟ ما یک موقع خود می نشینیم تحلیل می کنیم می گوییم یک پدر مهربانی را از دست داده بود. چرا روز هفتم به بعد که قاعدتاً باید این عزا و سختی و گریه یواش یواش عادی تر شود، چرا بیشتر شد؟ چه شد؟ وقتی از خود حضرت سوال می کنند که كَيْفَ أَصْبَحْتُ بَيْنَ كَمَدٍ وَ كَرَبٍ بعد می فرماید فُقِدَ النَّبِيُّ وَ ظُلِمَ الْوَصِي، نمی گوید فقد ابی و ظلم به علی، نه. فقد النبی، رابطه با خدا قطع شده است، ظلم وصی است، وصایت محقق نشد که از جانب خدا بود. اگر کسی این را خوب بفهمد چرا گریه های حضرت از روز هفتم شدیدتر شد؟ چون تا روز هفتم باز امیدی بود برگردد. بالاخره یک عده مؤمنین غدیر را دیده بودند. هفتاد روز از غدیر گذشته است. جریانات مختلف تبلیغ پیامبر را برای امیرالمؤمنین را دیده بودند. خیلی دیده بودند. گفتند شاید یک عده ای متنبه شوند اول داغ بودند، برگردند اما از روز هفتم همه چیز تثبیت شد. حضرت زهرا (س) فهمید که چه چیزی گریبان مردم را گرفت. آن چیزی که مردم متبلا به آن شدند حکومت غیر الهی شد. یعنی آن چیزی که به نصب خدا، رابط الهی و حاکمیت الهی بود تبدیل به حاکمیت بشری شد. حاکمیت بشری در حد بشر است. جزاء و اثر آن هم در حد بشر است. خیلی هم خوب باشد در حد بشر است، بیش از بشر نیست. بشر می تواند در یک نظام ظاهر حرکت بدهد. اما حاکمیت خدا بود که می-توانست انسان را تا عمق قرب مطلق الی الله ببرد. آن وقت این حاکمیت الهی که تا قرب مطلق الی الله می خواست ببرد بعد از پیامبر اکرم مسیر آن عوض شد و بشری شد. وقتی حاکمیت بشری شد دیگر خود انتخاب کردند یا عده ای یا چند نفر یا بعداً بیعت آنها هر چه که بود بشری شد. یعنی در بهترین حالت ممکن محدود در این دنیا است. بیش از این نیست. کحلقۀ فی فلاۀ است. مثل یک انگشتر در بیابان ها است. نسبت این انگشتری که از لحاظ عظمت با بیابان سنجیده می شود این انگشتر چیزی نیست. اثری ندارد. حساب نمی شود. نظام الهی و حاکمیت الهی آن بیابان عظیم است. آن وقت ببینید این جریان وقتی از زمان پیامبر راه آن به صورت عمومی مسدود شد خواصی امیرالمؤمنان را وصی می دانستند و طاعت او را داشتند اما دیگر حاکمیت عمومی نبود. حتی زمانی که امیرالمؤمنان (ع) به حاکمیت رسید مردم به عنوان وصی با او بیعت نکردند. به عنوان چهارمی با او بیعت کردند. به عنوان انتخاب خود آنها با او بیعت کردند. این نه این که به عنوان وصی که رابط … بله بعضی از مؤمنان که این را قبول داشتند نگاه آنها به حاکمیت امیرالمؤمنین (ع) نگاه وصایت و نصب الهی بود، حالا 1400 سال این رابطه ادامه پیدا کرد حاکمیت بشری بود حتی اگر صورت های خوبی بود بشری بود. اما مردم در جریان انقلاب چه کار کردند؟ با امام به عنوان چه تبعیت از امام کردند؟ به چه عنوانی تابع امام شدند؟ به عنوان این که یک رهبر سیاسی است؟ به عنوان این که یک حرکت اجتماعی دارد ایجاد می کند؟ یا به عنوان این که یک فقیه مجتهدی است که نائب عام امام زمان است با آن نیابت عامه؟ با یک مرد الهی که نیابت امام زمان را دارد که در حقیقت کلام امام زمان (عج) است که او را بر شما حاکم قرار دادم، در حقیقت حرف او را بر شما حجت قرار دادم که دوباره این حاکمیت با نگاه مردم، تبعیت مردم از یک رجل الهی به عنوان نیابت عام است. لذا انقلاب ما مسیر غدیر است. ما غدیر را فقط در یک گوشه نمی بینیم که بیاییم شیرینی پخش کنیم. اینها هم هست، اما حقیقت غدیر یک حاکمیت است که در مسیر احیای حاکمیت خدا دوباره احیاء شود، منتها یک موقع هست امام زمان (عج) حاکمیت دارد، یک موقع هست، الان هست، نیابت عامی است، به تعبیر بعضی بزرگان مثل یک پرده است نسبت به حقیقت. یک پرده که قدیم ها روی پرده ها روضه می-خواندند نسبت این پرده با واقعیت دل ها را منتقل می کرد اما با واقعیت هم خیلی فاصله دارد. انقلاب اسلامی، جمهوری اسلامی یک پرده است از واقعیت که دارد نشان می دهد که در این پرده از واقعیت که به واقعیت آن که ظهور حضرت است منجر می شود این پرده دارد از آن حکایت می کند. دارد او را نشان می دهد. انگشت اشاره به سوی آن واقعیت است. اگر می خواهیم حقیقت غدیر را بشناسیم حقیقت غدیر یعنی حاکمیت خدا در مقابل حاکیمت های دیگر. در جمهوری اسلامی حاکمیت خدا با تعبیت مردم از آن نیابت عامه مدام دارم اصرار می کنم، تصریح می کنم، یک موقع بعداً کسی سوء استفاده نکند بگوید اینها دارند این را به عنوان حاکمیت خاصه مطرح می کنند، نه نصب عام است از جانب امام زمان. خصوصیات رهبر را و آن به اصطلاح مجتهد جامع الشرایط را امام زمان (عج) فرموده است بعد گفته است این حجت بر شما از جانب من است چنانچه در دوران غیبت صغری نیابت نائبان خاص بودند که به اسم حضرت آنها را نصب می کرد. می گفت اینها از جانب من بر شما حجت هستند. آن چهار مرد بزرگ در دوران غیبت صغری. اما در دوران غیبت کبری خصوصیات را بیان کرد که اگر این خصوصیت را دارد، عادل است، مطیع امر مولا است، مخالف هوای نفس است، عالم است، این خصوصیات را دارد. در حقیقت روای احادیث ما است و این گونه است، و آن گونه است، این حجت بر شما می شود از جانب من و حجت من بر او. این آن حقیقت غدیر می شود. پس یک پرده ای از غدیر خود اصل حاکمیت است. یک پرده ای از غدیر اگر ما بخواهیم در تمام الان هستی نشان دهیم آن که ما می بینیم آن امام زمان (عج) که از چشم ما محجوب است هر چند وجود حضرت هست، ما از حضرت محجوب هستیم. آن حقیقت جلوه آن امام (ره) می شود. یک جلوه ای از غدیر بود که این جلوه طلوع کرد. این جلوه الان می شود مقام معظم رهبری که طلوع کرده است که خصوصیات او از جهت نیابت عامه نزدیک است و آن خصوصیات را دارد. پس اگر می-خواهیم غدیری باشیم اساس این حاکمیت الاهیه منادی غدیر است. لذا امیرالمؤمنین شخص نیست. امیرالمؤمنین یک شخصیت حقوقی است. یک بیان جاری است. یک حقیقت جاری است. یک جریانی است که «الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذينَ كَفَرُوا مِنْ دينِكُم» (مائده/3) لذا امیرالمؤمنان امام حسن هم هست، امام حسین هم هست، امیرالمؤمنین امام زمان امروز ما هم هست. غدیر امروز مرتبط با دیدن جریان حاکمیت با امام زمان است که حاکمیت الهی است. هر زمانی آن امامی که اصل آن با «الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذينَ كَفَرُوا مِنْ دينِكُم» (مائده/3) به اصطلاح می فرماید که «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ» (مائده/67) که این بلغ ما انزل الیک مختص به امیرالمؤمنین (ع) نبود. لذا مرحوم علامه در المیزان می فرماید وقتی امیرالمؤمنین (ع) نصب شد، این نصب یک جریان را ایجاد کرد که فهمیدند به دنبال آن از حالت شخصی پیامبر خارج شد، بعد از جریان نصب پیامبر از لحاظ شخصی خارج شد یک جریانی شد که دیگر ادامه دارد. که امیرالمؤمنین ابتدای این جریان بود. یک جریان است. لذا با این نگاه غدیر حاضر است، حی است، یک تاریخ نیست که حرف از گذشته باشد. روح زمان است، جاری و ساری الان است. لذا غدیری بودن امروز هم اگر در رابطه با غدیر نگاه ما غدیری نباشد فقط تاریخی باشد در غدیر زندگی نکردیم. با غدیر سیر نشدیم، از آن آب غدیر اشباح نشدیم. از حوض کوثر ولایت سیراب نشدیم. با این نگاه می خواهیم این مسئله را وصل کنیم به جریاناتی که ما وقتی نگاه می کنیم از حضرت آدم (س) یک سوالی من در نوجوانی گاهی برای من مطرح بود، مدت ها ذهن من را مشغول کرده بود. مثلاً وقتی حضرت آدم (س) مطرح می شود می گویند توبه آدم با دیدن اسماء خمسه طیبه و توسل به آنها بود. در کشتی نوح مثلاً اسماء حضرات خمسه طیبه در جای جای آن، چند جای کشتی نوح، نصب شد تا این کشتی نجات پیدا کرد و همین جور ابراهیم خلیل تا موسی کلیم می آید که خیلی شدید جریان موسی کلیم رابطه آن با پیامبر آخر الزمان است، من گاهی فکر می-کردم چه لزومی دارد وقتی یک پیامبری در یک زمانی هست مثل موسی کلیم، مثل نوح نبی، مثل آدم نبی، ما اصرار کنیم که این با توسل به پیامبر اکرم و اوصیاء او نجات پیدا می کرد؟ می گفتیم شاید اینها تمثیل است، شاید اینها اشاره به چیزی است؟ اما بعداً دیدم نه. ما چه طور از زمان پیامبر اکرم (ص) از همان جا بشارت ظهور را که حالا می خواهد چه زمانی محقق شود، چند سال دیگر می خواهد محقق شود، ولی از همان جا پیامبر بشارت ظهور را اشباح کرد. دائماً گفتگوی آن را در جاهای مختلف با سلمان در آن حدیث مفصل روایت آخر الزمان و احادیث دیگر در رابطه با افراد مختلف و خود حضرات معصومین دائماً گفتگوی جریان امام زمان را مطرح می کردند چه لزومی داشت در جایی که خود پیامبر هست، حضرات معصومین هستند، دائم ارجاع بدهند، یاد بیاورند، اشاره کنند به جریان ظهور که در وقتی زمانی که خیلی از این افراد هم حتماً نبودند، و نیستند و نخواهند بود، اینها آن موقع محقق خواهد شد. ولی این را یاد کنند حسرت داشته باشند، تقاضا کنند، بخواهند، به نسل بعدی منتقل کنند، فرهنگی از این رابطه بسازند. وقتی این را دیدم، دیدم جریانات انبیاء نسبت آن با جریان پیامبر ختمی و اوصیاء او مثل پیامبر ما است با جریان ظهور. مثل پیامبر و حضرات معصومین است با جریان ظهور. چه طور این قدر جریان ظهور اثر دارد، حتی در زمان پیامبر اکرم، حتی در زمان حضرات معصومین، که دائماً این فرهنگ حیات ایجاد می کرد. امید ایجاد می کرد. یک رابطه اجتماعی قوی برای یک آینده روشن مطلق ایجاد می کرد. یعنی قبل از نبی مکرم اسلام انبیایی که می آمدند امید آنها به پیامبر آخر الزمان بوده است. یعنی دائماً برای آنها در هر واقعه ای، اگر موسی کلیم می خواهد از دریا عبور کند خدا به پیامبر و اهل بیت او قسم می دهد تا این دریا شکافته شود. اگر موسی کلیم می خواهد بعد از این که مردم به تشنگی رسیدند، عطش به آنها فشار آورده است از موسی طلب اجابت می کنند که آب برای آنها بیاورد با توسل به پیامبر اکرم و اوصیاء او موسی کلیم آن عصا را بر سنگ می زند و آن سنگ از آن دوازده چشمه جاری می شود تا مردم ببینند که اولاً موسی کلیم خود انگشت اشاره است. یک فرهنگ ایجاد شود که آخرین مرتبه روحانیت و قرب الی الله جریان موسی نیست. این هم یک مرتبه است که خود مشتاق یک مرتبه بالاتر است. اثر آن چه می شود؟ اولاً اثر آن این است که خود موسی کلیم در حرکت دیده می شود که دارد به آن سمت می رود. دوم آن این است که مردم تقاضای آن مطلب در وجود آنها ایجاد می شود. لذا مردم زمان موسی کلیم آن کسانی که وقتی این اشارات را می دیدند معتقد می شدند، باور می کردند، جزء امت ختمی محسوب می شوند، هر چند در زمان پیامبر اکرم نیستند. چون مشتاق شدند، طلب پیدا کردند، خیلی عظیم می شود حرکت کسی که مثل ما امروز بگوییم مشتاق امام زمان (عج) هستیم یا کسانی که زمان پیامبر اکرم بودند یا زمان امام صادق (ع) یا امیرالمؤمنین (ع) مشتاق امام زمان (عج) هر چند در زمان حضرت هم نباشند. اما دارد که هر کسی با این انتظار از دنیا رفت روز ظهور حضرت به او خطاب می شود که آن کسی که تو منتظر او بودی قیام کرده است می توانید بلند شوید و همراه او باشید. طلب او به فعلیت می-رسد. وقتی انبیاء این طلب را در مردم خود ایجاد می کردند یک فرهنگ اشتیاق به امت آخر الزمان بودن آن جا محقق می شد. لذا خود حضرات انبیاء «تَوَفَّني مُسْلِماً و أَلْحِقْني بِالصَّالِحين» (یوسف/101) دائماً بر زبان آنها بود. لذا دارد که به ابراهیم خلیل خطاب می شود «إِنَّهُ فِي الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحين» (بقره/130) آن جا ملحق می شود. ابراهیم در آخرت ملحق می شود. ببینید چه قدر اینها عظیم می شود. مثلاً ببینید وقتی یوسف (س) به زلیخا عبور می کند آن جا زلیخا را می بیند که می گوید چه چیزی تو را به این روزگار انداخت که این قدر با آن عزت که داشتید ذلیل شدید، می گوید جمال تو. می گوید اگر ببینید در زمان آخر الزمان پیامبری خواهد آمد که جمال او از من اجمل است و افضل است، چه خواهی کرد؟ گفت قبول کردم، باور کردم و ایمان آوردم. گفت از کجا ندیده؟ گفت چون تو گفتی باور کردم. این از همان جا جزء امت ختمی شد. لذا از این جا است که یوسف (س) حالا دنبال زلیخا می افتد. لذا انبیاء گرامی تمام آنها ارتباط با پیامبر آخر الزمان و اوصیاء او را جزء در سخت-ترین مراحل برای مردم ابراز می کردند. همین باعث می شود که در روایات ما الی ماشاءالله به یهود زمان پیامبر خطاب می شود شما که در زمان، چون اینها یک امتی بودند که می دانستند، خطاب می شود شما که در آن زمانی که موسی کلیم این کار را می-کرد با توسل به پیامبر اکرم و اوصیاء او از سختی های فرعون نجات پیدا کردید، از دریا به واسطه این توسل نجات پیدا کردید. توبه شما بعد از این گوساله پرستی به واسطه این توسل قبول شد و خیلی وقایع دیگری که شاید من فقط 20 تا را این جا نوشتم که در امت موسی اینها پیش آمده است و اشتیاق مردم امت های گذشته به پیامبر آخر الزمان باعث می شد که آنها هم جزء امت ختمی باشند. و این یک نویدی است بر این که امروز ما اشتیاق خود را به جریان امام زمان (عج) بیش از پیش کنیم.
شریعتی: ان شاءالله. وقت ما خیلی محدود است، خیلی ممنون از توجه شما، ما روز شنبه بیست و پنجم تیر ماه هفتمین دوره ختم قرآن کریم برنامه سمت خدا را در حرم حضرت عبدالعظیم خواهیم داشت حاج آقای عابدینی هم قدم روی چشم ما خواهند گذاشت و نکته جالب این جا است که علاوه بر قرعه کشی 110 جلد نهج البلاغه به امضای کارشناسان عزیز ما که به یادبود از آن جلسه ان شاءالله تقدیم مخاطبان عزیز خود خواهیم کرد و حضار گرانقدر به 14 نفر از حضار و عزیزانی که مخاطب برنامه سمت خدا هستند در جلسه حاضر هستند و تا به حال توفیق تشرف به نجف اشرف را نداشتند ان شاءالله قرعه کشی می کنیم و آنها را راهی نجف اشرف می کنیم به عشق امیرالمؤمنین و به یاد حضرت و امیدوار هستیم که آن جا هم دعاگو و نائب الزیاره ما باشند ان شاءالله. می خواهم یک کتاب معرفی کنم، نکته شما را بشنویم بعد من کتاب معرفی می کنم.
عابدینی: این کتابی که در دست شما است و نمونه آن را من هم دارم به عنوان ستاره ها چیدنی نیستند، یک کتاب رمان گونه است، داستان گونه است که این جریان مؤمنانی را که در خارج از کشور زندگی می کنند و توانستند روش های خوبی را در تبلیغ حجاب که با استدلال های مناسب روز بتوانند در حقیقت با استفاده از وقایع و حوادث و گفتمان های خود آنها این را نشان بدهند و انتقادهای آنها، نقدهای آنها همه مطرح شود و با زبان خود آنها در جلساتی که بوده است که یک نمادی هم از واقعیت دارد، که چنین جلساتی بوده است ولی اینها بعد آمده است و به یک کتابی خیلی زیبا تبدیل شده است. من حالا مثلاً اگر بخواهم فقط یک جمله آن را خدمت شما عرض کنم می گوید زنی که در برابر بیگانه و در بیرون از خانه لباس سفید و رنگارنگ می پوشد از ایمنی کمتری برخوردار است. روانشناس ها معتقد هستند که سیاه به معنای نه و سفید به معنای بله است. لذا می گوید وقتی که می خواهند صلح هم بپذیرند پرچم سفید را بالا می برند که دیگر آن جا تسلیم شدند و پرچم سفید علامت تسلیم شدن است و لباس عروس هم وقتی که در شب عروسی می پوشد به معنای این است که جواب مثبت به داماد داده است. و داماد هم که لباس سیاه به تن می کند، کت و شلوار سیاه می پوشد به معنای این است که حریم خود را با دیگران نه گفته است و دیگر متعلق به یک زندگی داخلی شده است. خیلی جملات زیبایی که مشکی نمایانگر مرز هست. اینها همه از جملاتی است که از آنها آورده است. که پاسداری از مرزهای خود و جامعه بهترین حجاب را که آن جا می گوید رنگ سیاه که رنگ هیبت و اقتدار است. مثلاً اسود در عربی به معنای سیادت است. سیادت از همین گرفته می شود. رئیس قوم حساب می شود. بحث هایی که در این جا مختلف آمده است. که اسود در عربی به معنای سیاه و سیادت به معنای بزرگی است و هر دو از یک ریشه هستند. این نگاه را با زبان های مختلف ادبی، با نگاه امروزی آن هم شاید برون مرزی نه فقط درون دین، یعنی از یک نگاه برون دینی حتی به مسئله نگاه کرده است. در قالب یک وقایع و حوادثی هم که اینها خود وقایع و حوادث هم خیلی شیرین است. ان شاءالله دوستان استفاده کنند.
شریعتی: از نشر محترم معارف هم ممنون و متشکر هستیم. عنوان این کتاب هم زیبا است. ستاره ها چیدنی نیستند. می توانند دوستان این کتاب را تهیه کنند. امروز روز حجاب و عفاف هم هست. روز بیست و یکم تیر ماه در تقویم ما ثبت شده است. ما امروز صفحه 594 قرآن کریم را تلاوت خواهیم کرد. حسن ختام برنامه می گذاریم. دو دقیقه تا پایان وقت داریم. نکته های پایانی را بشنویم و خداحافظی کنیم.
عابدینی: ما می خواستیم امروز در رابطه با حجاب هم صحبتی کنیم. یکی از کارهایی که فرعون کرده بود این بود که يَسْتَحْيي نِساءَهُم در مقابل يُذَبِّحُ أَبْناءَهُمْ، یعنی کار او این بود که زن-ها را بی حیاء کند. و آن جا دارد آن کسانی که موسی کلیم به اینها یاد داد که هر کسی ذاکر به صلوات بر محمد و آل محمد باشد در مقابل آن توطئه هایی که چیده می شد که این زن ها را ببرند. این خانم هایی که با این ذکر با این یاد، حرکت می-کردند چون مجبور بودند، بنده بودند، برده بودند، دست خود آنها نبود، اما خدای سبحان آن جا دارد با بهترین لطائف نجات می داد. لذا اگر امروز خانم های ما، آقایان ما، خانواده-های ما به این ذکر شریفی که اگر در امت های گذشته به آن توسل پیدا می کردند از مهلکه ها، از سختی ها، از مشکلات نجات پیدا می کردند قطعاً در امت ختمی یاد پیامبر و اهل بیت، صلوات بر پیامبر و اهل بیت و همچنین توجه و توسل به اهل بیت در خانواده ها برای استحکام خانواده ها، برای حفظ حجاب و برتری این حجابی که دشمن به دنبال از بین بردن آن است و البته شدت در این مسئله را هم ایجاد کرده است من عرض می کنم اگر ما می خواهیم خدمت امام زمان ببینیم در محضر حضرت هستیم دختران خوب امام زمانی ما که واقعاً از ته دل همه اینها عاشق امام زمان هستند اگر بخواهند در محضر امام زمان خود را ادراک کنند چه جوری حاضر بودند ظاهر شوند و حاضر شوند. همان جوری بدانیم که عالم محضر خدا است و محضر ولی خدا است. ان شاءالله جوری حاضر شویم که بدانیم امام زمان وقتی ما را می بیند می پذیرد و لبخند قبولی و تأیید بر لبان او جاری می شود. ان شاءالله.
شریعتی: خیلی از شما ممنون و متشکر هستم. باز هم من یاددآوری می کنم مراسم هفتمین دوره ختم قرآن کریم برنامه سمت خدا که بی صبرانه مشتاق دیدار شما هستیم روز شنبه بیست و پنجم تیر ماه هم زمان با نماز ظهر و عصر در حرم حضرت عبدالعظیم حسنی. تهرانی ها خیلی گلایه می کردند می گفتند که شما دائم مشهد و قم هستید ما کم سعادت می شویم برای این که در این جلسه شرکت کنیم و حالا این فرصت فراهم شده است با حضور کارشناسان عزیز، مخاطبان گرانقدر، روز شنبه برگزار می-شود و ان شاءالله به 14 نفر از حضار که تا به مشرف نشدند عتبات، خاصه نجف اشرف کمک هزینه سفر زیارت امیرالمؤمنین اهدا خواهد شد و البته نهج البلاغه هم بین حضار توضیح خواهد شد. خیلی ممنون و متشکر هستم از توجه شما، صفحه 594 قرآن کریم به اتفاق خواهیم شنید.
اولین کسی باشید که برای “سمت خدا | غدیر حقیقت همیشه جاری” دیدگاه میگذارید;