بسم الله الرحمن الرحیم
فرق بین علائم ظهور و شرایط ظهور
ما یک علائم ظهور داریم، و یک شرایط ظهور. از جمله شرایط ظهور آماده شدن یک تعدادی از یاران حضرت است که بیان شده است. از جمله علائم ظهور، اصول و قواعدی مصداقی است که اسباب شناخت مسیر خواهند بود. مثلا در جریان بعثت خود پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) علائمی برای شناخت حضرت در کتب پیشینیان قرار داده شده بود که بتوانند شخصیت ایشان را با یقین تشخیص دهند، کما اینکه در قرآن کریم میفرماید آنها پیامبر را آنطور میشناختند که پسرانشان را میشناختند: «الَّذينَ آتَيْناهُمُ الْكِتابَ يَعْرِفُونَهُ كَما يَعْرِفُونَ أَبْناءَهُم» (بقره 146، و انعام 20)
در علائم ظهور پنج علامت را جزو علائم حتمیه قرار داده اند: خروج سفیانی، قیام یمانی، صیحه آسمانی، خسف بیداء (فرو رفتن سپاه سفیانی در زمین صحرایی بین مکه و مدینه)، قتل نفس زکیه.
در مجموعه علائم ظهور (بخصوصه در موارد غیر حتمی)، در طول دوران های مختلف مصادیقی پیدا کرده، و معلوم نیست که فقط منحصر به مصادیق همان سال ظهور باشند.
بعضی از این علائم ظهور، مشترک هستند بین علائم ظهور و علائم رجعت و علائم قیامت، که بر اساس نگاه علامه طباطبایی این از مبانی مهم اندیشه ای است، که «ظهور و رجعت و قیامت سه مرتبه از یک حقیقت هستند، که آن حقیقت، “بروز توحید” است»، ولذا باعث میشود که علائم در هر سه مرتبه، سه بروز تشکیکی دارند و سه مرتبه علائم از یک حقیقت باشند. مثلا صیحه آسمانی و ندای جبرئیل بر تایید امام زمان (علیه السلام) در هر سه مرتبه سه بروز خاص خود را داشته باشد.
جغرافیای منطقه ای کشورها در علائم ظهور
در مجموعه علائمی که برای ظهور آمده، منطقه سوریه یک تمرکز خاصی دارد (بخصوصه در خروج سفیانی)، و بعد آن به ترتیب یمن، عراق، ایران و افغانستان (خراسان قدیم)، حجاز، فلسطین، اردن، و ترکیه در روایات ذکر شده اند که نشان میدهد باید حوادث این منطقه ها را رصد کرد، و آماده بودن برای شناخت فرصتهای موجود در آنها و استفاده از آنها باید داشت.
دشمنان ما هم با اطلاع از اخبار این منطقه ها در پیشبینی های روایات از حوادث آخرالزمانی، به دنبال تأخیر انداختن ظهور بودند، اما خدای سبحان کار همین دشمنان را در جهت تعجیل و تسریع و تثبیت در حرکت بسوی ظهور قرار داده است، چرا که امر خدا بر اراده بندگان غالب و قاهر است: «وَاللَّهُ غالِبٌ عَلى أَمرِهِ ولكِنَّ أَكثَرَ النَّاسِ لايَعلَمُون» (یوسف، 21). درست عملیات دشمنان ما در مناطقی بوده که روایات آخرالزمانی ما در همین مناطق بوده است و کارشان موجب پیوستگی و قدرت یافتن محور مقاومت در مقابله با آنها شده است. مثلا سوریه در اثر این فشارها یک منطقه حاصلخیز از نیروی مجاهد پرور شده است.
مهدویت یک نقشه راه و نظریه تمدنی است در برابر تمام مکاتب فکری دیگر
ما هنوز از ظرفیت مهدویت و نقشه راه تمدنی آن در نظریه سازی و نظریه پردازی استفاده نکرده ایم. مهدویت یک نظریه تاریخ ساز و آغاز حیات حقیقی انسانی است پس از پایان زندگی محصور در روابط دنیوی و پست انسان.
آینده پردازی امیدآفرین و انگیزشی و عمیق تمدنی در فضای مهدویت یک افق روشن و بی منتها بسوی بینهایت (تا قیامت در ثمره شکوفایی انسان) دارد، که این آینده نگری محدود به افق گرایشهای مادی و وهمی نیست، و همچنین یک حالت صرفاً انفعالی و جبر تاریخی (بدون دخالت انسان) نیست، بلکه با فاعلیت ما و فعل و اختیار انسان های منتظر و تکلیف گرایی ایشان مرتبط است. یعنی در عین اینکه یک هدف قطعی در آینده تاریخ است، اما زمانش و تأخیر یا تسریعش بسته به حرکت ها و افعال انسان های منتظر است.
آخرین دولت بودن حکومت مهدوی، پس از رسوایی نظریه های تمام مکاتب بشری
ظرفیت عظیم نظریه تمدنی مهدویت و ممتاز بودنش در مقایسه با آینده پردازی های دیگر مکاتب آشکار میشود. وقتی نظریه پردازی های دیگر و به صحنه آمدن افکار دیگر انسانی در دولت ها و سیاست ها واقع شده باشد، و تمام آنها حد و ضعف و نقصهایشان آشکار شده باشد، آن وقت اوج فکر و صحنه گردانی نظریه مهدویت خودش را نشان میدهد، لذا میفرمایند دولت ما اهل البیت (ع) «آخرین دولت» است.
]پیرامون موضوع «آخرین دولت» در جلسه 73 مهدویت: در روایت، امام صادق (علیه السلام) میفرمایند: «لِکُلِّ أُنَاسٍ دَوْلَةٌ یَرْقُبُونَهَا وَ دَوْلَتُنَا فِی آخِرِ الدَّهْرِ تَظْهَر»، «هر عدّه ای را حاکمیّت و دولتی هست که منتظرش هستند، همانا دولتِ ما در آخر دهر ظاهر میشود.» (امالی صدوق، ص489)؛
همچنین میفرمایند: «مَا یَکُونُ هَذَا الْأَمْرُ حَتَّى لَا یَبْقَى صِنْفٌ مِنَ النَّاسِ إِلَّا وَ قَدْ وُلُّوا عَلَى النَّاسِ حَتَّى لَا یَقُولَ قَائِلٌ إِنَّا لَوْ وُلِّینَا لَعَدَلْنَا ثُمَّ یَقُومُ الْقَائِمُ بِالْحَقِّ وَ الْعَدْلِ»، «این امر (ظهور) محقق نمیشود تا وقتی که هیچ صنف و تفکّری از مردم (حتی تفکرات صنفی و جزئی و فرعی) نماند الا اینکه حاکمیّت بر مردم یافته باشد، تا اینکه بهنگامهی ظهور هیچ کسی نتواند بگوید که ما هم اگر به حاکمیت میرسیدیم عدالتورزی میداشتیم! ، سپس بعد از حاکمیّت تمامِ اصنافِ فکریِ مردم، حضرتِ قائم (علیه السلام) قیام مینماید به اقامه ی حق و عدل».
اینگونه دیگر اندیشه ای نمیماند که بتواند در مقابل «دولتِ حقّهی مهدوی» قد عَلَم کند و هیچ اهل اندیشه و مکتب فکری نمیتواند ادعای اصلاح و عدالت ورزی کند و به دروغ خودش را فریبا و زیبا جلوه دهد تا مردم احساس کنند که غیرِ دولتِ مهدوی هم دیگرانی هستند که «حرفِ جدید» داشته باشند و میل به آنها پیدا کنند. بلکه «آخرین و برترین حرف و فکر و عمل در دولت و حکمرانی» بالعیان معلوم میشود که تنها در «دولتِ مهدوی» بحق برپا گشته است، و بطلانِ تمامِ مدّعیانِ دیگر و نقص و ناتوانیِ تفکرّاتشان آشکار میشود. دیگر هیچ رقیبی برای عرض اندام در برابر «دولتِ حق» باقی نمیماند و هیچ عذری برای رویگردانی از «دولتِ حق» وجود ندارد: «فَماذا بَعْدَ الْحَقِّ إِلاَّ الضَّلالُ فَأَنَّى تُصْرَفُون» (یونس،32). [
قیام خراسانی و قیام یمانی نشان از حاکمیت اسلامی در این دو منطقه، و حرکت اندیشهی در عمل در منطقه آنها
در علائم ظهور وقتی میفرماید جریان قیام یمانی و قیام خراسانی و حرکت سپاهی از ایران و سپاهی از یمن خواهد بود، نشان میدهد در این دو منطقه قبل از ظهور یک حاکمیت اسلامی و استقرار سپاهیان مرتبط با حضرت حجت شکل گرفته است (چون وقتی یک لشگری بخواهد از جایی حرکت کند، حتما باید حاکمیتی در آنجا بوده باشد تا بتواند لشگری را ایجاد کند که این لشگر قدرت حرکت داشته باشد).
همچنین اینکه حاکمیت ایران باید طولانی تر و سابق بر یمن باشد (و نحوه ای حالت مرکزی دارد)، و حرکت قیام یمانی که سپاهی از یمن است در مدتی کوتاهتر و نزدیکتر، چرا که از علائم حتمی نزدیکتر به ظهور است، ]ولذا کمکِ حاکمیت شیعیان در ایران به حاکمیت یافتن شیعیان در یمن، و پس از استقرار حاکمیتشان، کمک به ایجاد شدن یک سپاه و لشگر مجهز و آماده در یمن، در برنامه دهی روایات اهمیت پیدا میکند[، چون (همانطور که جلسه گذشته گفتیم) این علائم علاوه بر خبردهی در آینده نگری، بیان یک برنامه و دستور و تکلیف برای ما هم هست که مرتبط با حرکت اختیاری ما در این دو منطقه جریان ظهور تسریع میشود. در همین راستا، وقتی از شهید سلیمانی پرسیده بودند که نگاه شما به جریان یمن چگونه است؟ ایشان گفته بود «هرچقدر ما به جریان حزب الله در لبنان اطمینان داریم، آن را ضرب در ده بکنید، آن مقدار به جریان یمن اطمینان داریم».
اهل یمن هم مقاومت و سختی پذیری ایشان در جنگ بسیار بالاست (برعکس فضای زندگی در لبنان که تجملات و مظاهر دنیا قوی تر است، زندگی در یمن با کمترین تعلق به دنیاست لذا تحمل سختی برایشان آسان تر است)، و هم اقتدایشان به نگاه جهانیِ انقلاب اسلامی و حرکت امام خمینی و استکبارستیزی در آنها قویست. اندیشه اهل یمن در معرکه و میدان نبرد بسرعت عمیقتر و صحیحتر شده و بسوی نگاه جهانی منتقل شد.
اندیشه جهادی منتظران در صحنه عمل، عامل وحدت و پیوستگی در جبهه مقاومت
محور مقاومت از ایران بسمت کل منطقه و بخصوص در سوریه و یمن منتقل شده، و از منطقه بسمت جهانی شدن پیش میرود، که این حرکت، با پیاده سازی نگاه اندیشه مهدویت در مقاومت عملی، در حال آماده سازی خود برای ظهور است.
کاری که دشمن ما دارد برعلیه مسلمانان و شیعیان میکند، از یکطرف خودش را مجبور میبیند در دخالت کردن، تا بتواند جلوی یکسری حرکت هایی را بگیرد، اما از طرف دیگر دارد میبیند که هر دخالتی که میکند اثرش در راستای سرعت حرکت اندیشه جهادی و تقویت و تثبیت محور مقاومت به نتیجه میرسد. کشورهایی با فرهنگهای مختلف در محور مقاومت، به هم متصل شده اند، که این انتظار با حالت جهادی، همان اندیشهی در حرکت است.
این اتصال منطقه ای در اندیشه جهادی و وحدت و پیوستگیشان به هم، موجب تعجیل در حرکت بسوی ظهور است. کما اینکه در روایات از «روحیه جهادی و صبر فعال در انسان منتظر» می فرمایند «الْمُنْتَظِرُ لِأَمْرِنَا كَالْمُتَشَحِّطِ بِدَمِهِ فِي سَبِيلِ اللَّه»، و «من حبس نفسه لداعينا، و كان منتظرا لقائمنا، كان كالمتشحط بدمه بين سيفه و ترسه في سبيل اللّه».
حرکت های منتظرین ظهور، حرکت های جهادی و اندیشه ای است که یک موج منطقه ای و جهانی ایجاد میکند، مانند حرکت جهادی سردار سلیمانی در محور مقاومت، که این حرکت نمونه ای از «الفرج من الله عزوجل» است، که در روایت میفرماید: «أَفْضَلُ أَعْمَالِ أُمَّتِي انْتِظَارُ الْفَرَجِ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ». ظهور را در پیش روی اقدام و حرکت جهادی خود می بینند، و هر گشایش و فرجی را هم از خدا می داند و دست قدرت خدا را آشکار میبیند، که با تثبیت این روحیه جهادی و خلوص الهی در منطقه به ظهور نزدیک میشویم.
( پیرامون موضوع «حرکت جهادی منتظرین» در جلسه 26 مهدویت: ذیل تمام روایاتی که در رابطه با انتظار است -و تقریباً بیش از 20 روایت است- در تمامشان آمده است که اگر کسی در حال انتظار از دنیا برود، در حال مبارزه و جهاد بوده و مرگش هم شهادت است. اینکه میفرماید منتظر مجاهد «كَالْمُقَارِعِ مَعَهُ بِسَيْفِهِ» مانند کسی است که همراه قائم (عج) با شمشیر مبارزه میکند، و «كَالْمُتَشَحِّطِ بِدَمِه» مثل کسی است که در خونِ خودش غوطهور است و به شهادت رسیده است؛ و «بِمَنْزِلَةِ الْمُجَاهِدِينَ بَيْنَ يَدَيْ رَسُولِ اللَّه (ص) بِالسَّيْفِ» یا «إِنَّ الْمَيِّتَ مِنْكُمْ عَلَى هَذَا الْأَمْرِ شَهِيدٌ» ، و «مَنْ مَاتَ مُنْتَظِراً لِهَذَا الْأَمْرِ كَانَ كَمَنْ كَانَ مَعَ الْقَائِمِ فِي فُسْطَاطِهِ لَا بَلْ كَانَ بِمَنْزِلَةِ الضَّارِبِ بَيْنَ يَدَيْ رَسُولِ اللَّهِ ص بِالسَّيْف» ، و « أَعْطَاهُ اللَّهُ أَجْرَ أَلْفِ شَهِيدٍ مِثْلِ شُهَدَاءِ بَدْرٍ وَ أُحُد» ، و «كَمَنِ اسْتُشْهِدَ مَعَ رَسُولِ اللَّه (ص) فِي فُسْطَاطِهِ» ، و… .
حضرت سجاد (ع) در وصف منتظران امام مهدی (عج) مىفرمايند: «إِنَّ أَهلَ زَمَانِ غَيبَتِهِ، القَائِلُونَ بِإِمَامَتِهِ، المُنتَظِرُونَ لِظُهُورِهِ، أَفْضَلُ أَهلِ كُلِّ زَمَانٍ، لِأَنَّ اللَّهَ -تَعَالَى ذِكرُهُ- أَعطَاهُم مِنَ العُقُولِ وَ الْأَفهَامِ وَ الْمَعرِفَةِ مَا صَارَت بِهِ الغَيبَةُ عِندَهُم بِمَنزِلَةِ المُشَاهَدَةِ وَ جَعَلَهُمْ فِى ذَلِكَ الزَّمَانِ بِمَنزِلَةِ المُجَاهِدِينَ بَينَ يَدَى رَسُولِ اللَّهِ (ص) بِالسَّيفِ، أُولَئِكَ المُخلَصُونَ حَقّاً وَ شِيعَتُنَا صِدقاً وَ الدُّعَاةُ إِلَى دِينِ اللَّهِ سِرّاً وَ جَهراً» ؛ آنهايى كه در زمان غيبت او قائل به امامت او و منتظر ظهور اويند، برترين مردم همهى زمانهايند، چون خداوند به آنها عقول و فهم و معرفتی بخشیده كه غيبتِ امام نزد آنها بهمنزلهی مشاهدهى اوست، و خداوند اينها را در آن زمان همانند مجاهدان با شمشیر در خط مقدّم كنار رسولالله (ص) قرار مىدهد، بهراستی، اينها مخلَصون حقيقى و شيعيان راستين ما و دعوتگران و مبلّغانِ به سوى دين خدا در نهان و آشكار هستند).
اولین کسی باشید که برای “انسانشناسی قرآنی | جلسه 33” دیدگاه میگذارید;