سلام علیکم و رحمة الله

بسم الله الرحمن الرحیم

اَللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلی آبائهِ فی هذهِ السّاعةِ وَ فی کُلّ ساعَة وَلیّا وَ حافظاً وقائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتّعَهُ فیها طَویلاً

انشاء الله خدای سبحان همه ی ما را از یاران و یاوران و بلکه سرداران حضرتش قرار بدهد.

این آیه شریفه که آیه بیست و هشتم سوره فتح هست ناظر به جریان ظهور هم هست. یعنی از آیاتی است که به خصوص مصداق تام این آیه در جریان ظهور محقق خواهد شد. بسم الله الرحمن الرحیم، هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَكَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا؛ که این آیه شریفه با نظیر این آیاتی که در جاهای دیگر هم آمده، منتها با یک تفاوت هایی گاهی ذکر شده، در اینجا در بعد از جریان تصدیق رؤیای پیغمبر و فتح قریبی که برای پیغمبر است، این را به عنوان یک سنت الهی، که بحث در سنن الهی را قبلا داشتیم که سنت های الهی غیر قابل تخلف است و قطعی است. اینجا هم میفرماید هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ که هر نبی که آمده كَتَبَ ٱللَّهُ لَأَغلِبَنَّ أَنَا وَرُسُلِي که خدای سبحان این را به عنوان یک سنتش ثبت کرده که رسولانش غالب اند. رسولانش مغلوب نمیشوند. چون خدای سبحان غالب است، هر کسی هم که به خدا منتسب است،و غالب است. وَلَا تَهِنُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ. علو ذاتی مربوط به خداست. و هر علوی به قدر نسبتش به خدا، علو پیدا میکند. هر کسی به قدر ارتباطش با خدا مظهر علو حق میشود. لذا مؤمن هم مظهر علو حق میشود، إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ. و لذا رسولان الهی مظهر کامل این علو میشوند که از جمله بحث علو، غلبه است. که این غلبه نه فقط در نظام غلبه ظاهری که حاکمیت باشد. بلکه غلبه گفتمانی، غلبه در حقیقت مقهور کردن دشمنان، شما ببینید انبیاء را حتی اگر عیسی علیهم السلام موفق به تشکیل حاکمیت در زمان خودش نشد، اما توانست آن گفتمان باطل را رسوا کند. توانست آن ها را به چالش جدی بکشاند. توانست مردم را آماده ی قیام در برابر، در حقیقت ظلم و تحریف یهود و در حقیقت رومی ها بکند. این نگاهی که به اصطلاح در برای مؤمنان در حقیقت هست و برای رسولان به نحو بالاتری قرار داده شده، در اینجا به عنوان هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ که رسول گرامی اسلام که در آیه قبل به عنوان آن صَدَقَ اللَّهُ رَسُولَهُ و آن در حقیقت تصدیق رسول خدا را کرده بود. این رسول، رسول خاتم است. که نه فقط این هم سنت الهی غلبه در وجودش جاری است. بلکه این سنت که این رسول دینش بر همه ادیان سابقی که آنها هم الهی بود، از جانب خدا بود، اما این مهیمن است بر آنها. فقط تصدیق آنها را نمیکند. آنها تصدیق میکردند و مبشر به دین بعدی بودند. اما پیغمبر خدا تصدیق انبیاء گذشته را کرد اما دینش مهیمن بر همه ادیان بود. لذا این مهیمن بودن همان غلبه است. همان در حقیقت لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ است که همه ادیان تحت این حاکمیت این دین به کمالشان میرسند و این فصل اخیر همه ادیان و غلبه تام بر همه ادیان دارد که لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَكَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا و این غلبه را خدا شاهد است برایش. کفی اینکه خدا شاهد این غلبه است. یعنی اگر شاهد است، این شاهد نه اینکه کنار ایستاده و میبند و نگاه میکند. این شاهد بودن یعنی دست‌اندرکار این به اصطلاح چه هستش غلبه هست. یعنی دستگاه الهی در راستای این غلبه و هیمنه به کار می افتد.

لذا مصداق کامل این آیه شریفه را همه بالاتفاق جریان ظهور میدانند هر چند خود پیغمبر اکرم و اوصیائش هم مصداق این مسئله هستند اما مصداق تام این آیه به جایی میرسد که امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ظهور میکنند. لذا در روایات آمده است که در این روایت شریف میفرماید: صدوق بإسناده عن أبی بصیر قال قال ابو عبد الله علیه السلام فی قوله عزوجل هو الذی ارسل رسوله بالهدی و دین الحق میفرماید و الله ما نزل تأویلها، هنوز تأویلش نازل نشده است. محقق نشده است. و لا ینزل تأویلها حتی یخرج القائم عجل الله تعالی فرجه الشریف. تا وقتی که آن حجت ما قیام بکند. فإذا خرج، وقتی که آن حجت ما قیام بکند. لم یبق کافر بالله و لا مشرک بالإمام الا کره خروجه حتی لو کان الکافر فی بطن صخرة قالت یا مؤمن فی بطنی کافرٌ فاکسرنی و اقتله میگوید آن تحقق نهایی اش در زمان ظهور محقق میشود. که اینقدر برای اینها کراهت شدید است و این قدر اینها کفار در تنگنا قرار میگیرند، که منافقین و کفار در زمان ظهور و دوران غلبه حضرت، چون حضرت یک دوران قیام دارد که ابتدا قیام حضرت است که مدتی طول میکشد. بعد از اینکه تثبیت میشود حاکمیت حضرت، آنجا دوران در حقیقت غلبه حضرت است، که حاکمیت حضرت است. میگوید در آن دوران حتی اگر کافری خودش را در دل غاری و سنگی مخفی بکند، آن سنگ و غار به صدا در می آیند که آنها اعلام میکنند که در دل من یک کافری پنهان شده یا مؤمن فی بطنی کافرٌ فاکسرنی و اقتله با اینکه سنگ برای خودش حب ذات دارد و در مقابل شکستن از خودش مقاومت نشان خواهد داد اما در راستای اطاعت آن ولی امر الهی اینجا به جایی میرسد، خود سنگ تقاضا میکند فاکسرنی و اقتله که این تحقق که بروز این است که عالم وجود و عالم تکوین با عالم تشریع همراهی جدی و  نهایی پیدا خواهد کرد. در آن دوران محقق خواهد شد. که مثل اینکه یک کسی خودش را در راه در حقیقت آن اقامه دین حق تا مرز شهادت و جانفشانی جلو میرود واین را ارزش میرود. در نظام تکوین هم همه تکوین در راه اقامه دین، همه ی اینها خودشان را حاضرند از بین ببرند، تا این اقامه دین محقق بشود. این زبان عالم تکوین را این روایت دارد آشکار میکند که آن دورانی که حق بتمامه آشکار میشود، تمام تکوین در راستای اراده الهی در خدمت این ولی الهی قرار میگیرد. آن وقت به مرتبه ای که هر قدر این مسئله شدت پیدا کند، دارد تحقق پیدا میکند. عالم وجود به همین نسبت خودش را در اختیار ولی الهی قرار میدهد، تا آن مرتبه تامش در آن دوران محقق میشود. پس انشاء الله آرزو میکنیم که همه ما چشممان به جمال اماممان روشن بشود. ببینیم که چگونه عالم تکوین به همراه عالم تشریع همه در راستای اقامه دین خدا، همه در حقیقت قد علم کردند و همه قد بلند کردند و همه انشاء الله آن حقیقت را ببینیم. البته روایات دیگری هم در مسئله هستش که دوستان میتوانند رجوع بکنند.

که اینجا هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ، اراده الهی است که غلبه آن اراده در آن دوران کاملا دیده میشود. لذا توحید آشکار است. لذا فرمودند که روز ظهور از مراتب قیامت است. یعنی همانطوری که در قیامت، حقیقت اراده الهی لِمَنِ الْمُلْكُ الْيَوْمَ لِلَّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ، آشکار خواهد شد. در روز ظهور هم مرتبه ای در او در روز ظهور آشکار خواهد شد. لذا از جمله ی آن به اصطلاح ظهوراتش این است که دین دیگری، کفر، نفاق، آنجا در دوران استقرار حکومت حضرت بروز و جلوه ای نداشته باشد و اگر باشد، خفاءً و مخفیاً و در دل سنگ ها و غار ها و آن هم در حقیقت چی باشد تازه؟ پیگیری میشود و دنبال میشود. آنها هم تحمل کافر را ندارند. اگر سنگی به صدا در می آید که در دل من کافر است. او من را به اصطلاح بشکنید او را بکشید. اگر در سینه ای نفاق و کفر باشد آیا آن سینه به صدا در نمی آید، آیا آن بدن ندا نمیکند که ای مؤمنین در درون این دل، در درون این بدن، چه هستش؟ کفر لانه کرده، نفاق لانه کرده. بترسیم از اینکه نعوذ بالله در درونمان چیز هایی باشد که بدن ما هم، اعضا و جوارح ما هم از آنها در عذاب اند که چرا چنین نگاهی و نفاقی درون ماست. نکند خدایی نکرده سبب رسوایی ما بشود.

انشاء الله خدای سبحان توفیق توبه هر چه بیشتر را لحظه به لحظه روزی همه ما بگرداند و چشم ما به آن ظهور غالب قاهر بر همه ادیان و بر همه در حقیقت تفکرات را روشن بگرداند.

و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دریافت دوره آموزشی

لطفا جهت دریافت، اطلاعات خواسته شده را وارد نمایید