سلام علیکم و رحمة الله
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
اَللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ، وَ فی کُلّ ساعَة وَلیّا وَ حافظاً وقائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتّعَهُ فیها طَویلاً.
الحمدلله در محضر قرآن کریم هستیم و آیات نورانی سوره فتح آیه بیست و پنجم. دو جلسه در رابطه با این آیه شریفه صحبت کردیم. این جلسه هم تتمه ای از این آیه باقی مانده. ان شاء الله در محضرش هستیم.
در ادامه آیه عرض کردیم که در انتهای آیه یک قاعده بسیار مهمی را می فرماید بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ لَوْ تَزَيَّلُوا لَعَذَّبْنَا الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا. یک سنت محوضتی خدای سبحان دارد که این سنت محوضت این است که عالم به سمت محض شدن جلو می رود که مؤمنان در ایمان به محوضت می رسند و کفار و مشرکین هم در کفرشان به محوضت می رسند. چنانچه می فرماید در قرآن کریم که ظلمات با هم ترکیب می شوند، تراکم پیدا می کنند. فیرکمه جمیعا که این ظلمات بعضها فوق بعض باید با هم تراکم پیدا کنند. ایمان ها هم با هم تراکم پیدا می کنند و مضاعف می شوند. این نگاه که حرکت به سمت محوضت است و لذا انسان ها که از دنیا می روند، ابتدا فقط از کسانی سؤال می شود که محض ایمان هستند و محض کفر هستند. یعنی کسانی که توانستند در دنیا به مرتبه محوضت و محض شدن برسند، خالص شدند در جهت ایمان یا جهت کفر این ها مورد سؤال قرار می گیرند. بقیه در روایات دارد یُلها عنهم. رها می شوند تا در جریان دوران برزخ با اتفاقات و حوادثی که در آنجا در کار است به سمت محوضت سوق پیدا بکنند که حالا نحوه اش را باید در جای خودش بیان کرد و همچنین در رجعت دارد کسانی برمی گردند در دوران رجعت که محض ایمان باشند یا محض کفر باشند و اشتداد ایمان در وجود اهل ایمان و اشتداد کفر و شدت کفر در وجود اهل کفر محقق بشود. لذا سنت الهی این است که حرکت به سمت محض شدن دارد شکل می گیرد.
در این آیه شریفه هم می فرماید لَوْ تَزَيَّلُوا. اگر بین ایمان و کفر، مؤمنان و کافران کاملاً جدایی صورت گرفته بود، کاملاً از هم جدا باشند، خدا قطعاً کفار را حتماً عقاب می کند. منتها در روایتی که خواندیم فرمود فقط ایمان بالفعل و کفر بالفعل هم ملاک نیست. بلکه ایمان بالقوة یعنی چه؟ یعنی کسانی که امکان ایمان برایشان فراهم باشد بعد از این یا کسانی که هنوز به دنیا نیامدند از این ها که اگر این کشته بشود امروز، باب به دنیا آمدن آن فرزندانی که اهل صلاح هستند از این امکان پذیر است، آن هم بسته می شود، این ها هم در نظام ولیّ الهی مورد نظر است. لذا ببینید در جریان عذاب قوم لوط که می خواست عذاب قوم نوح که می خواست نازل بشود در آن جریان ببینید آیاتی که در آنجا آمده خیلی جالب است که آنجا أوحی الی نوح. خطاب می کند خدای سبحان که به نوح وحی کردیم أَنَّهُ لَنْ يُؤْمِنَ مِنْ قَوْمِكَ إِلَّا مَنْ قَدْ آمَنَ. کس جدیدی دیگر ایمان نخواهد آورد به تو. این قدر در شقاوت شقیّ شدند که نسل این ها هم چه هست؟ نسل این ها هم بعد از اینکه به دنیا می آیند، نسل صالحی امکان ندارد. أَنَّهُ لَنْ يُؤْمِنَ مِنْ قَوْمِكَ إِلَّا مَنْ قَدْ آمَنَ فَلَا تَبْتَئِسْ بِمَا كَانُوا يَفْعَلُونَ. دیگر این ها رها شدند. دیگر دلت برای این ها نسوزد. دیگر این ها فائده ای ندارد. برگشتنی در کار نیست که این ها چند نسل هم بودند که حالا فرصت گفتارش نیست. وَ لَا تُخَاطِبْنِي. بعد دنبالش دارد که وَ اصْنَعِ الْفُلْكَ بِأَعْيُنِنَا وَ وَحْيِنَا وَ لَا تُخَاطِبْنِي فِي الَّذِينَ ظَلَمُوا إِنَّهُمْ مُغْرَقُونَ. دیگر نمی خواهد از این ها شفاعت بکنی، مهلت بخواهی به آن ها بدهی. این ها دیگر قضای الهی بر غرق این ها تعلق گرفته. آن وقت نوح سلام الله علیه در انتهای سوره بیانش این است که رب لا تذر علی الارض من الکافرین دیاراً لأنک إن تذرهم یضلوا عبادک و لا یلدوا إلا فاجراً کفاراً که این نگاه که در حقیقت این ها اگر باقی بمانند فقط بندگان تو را گمراه خواهند کرد. از این ها در حقیقت لا یلدوا إلا فاجراً کفاراً. یعنی در نظام وجودی این ها تا اعقابی که از این ها می خواهد متولد بشود انسان مؤمنی امکان تولد ندارد. شقاوت این قدر به محوضت رسیده. محض شده که دیگر جای نجات برای این ها نیست. یا جریان قوم لوط سلام الله علیه که وقتی می خواست عذاب الهی نازل بشود، وقتی وعده عذاب را لوط سلام الله علیها به قومش داد، عالمان فاسقی که در قوم لوط بودند به مردم گفتند مردم نگذارید لوط و اهل ایمان از شهر خارج بشوند. تا این ها در شهر هستند عذاب بر شما نازل نمی شود. لذا لوط سلام الله علیه و مؤمنانی که همراه اش بودند که خانواده اش و این ها باشند، مخفیانه و از یک راه مخفی که خانه را محاصره کرده بودند از راه مخفی خارج شدند تا شهر که از مؤمنان خالی شد عذاب الهی بر آن ها نازل شد. این به عنوان یک سنت است که هر کجا دیدید کافران و مشرکان دست به پا به اصطلاح پاک سازی نسلی دارند می زنند، دست به کار دارند می زنند که مؤمنان را از خودشان جدا کنند و این مخلوط بودن که جداسازی شدن شکل بگیرد، این در حقیقت به سمت نابودی خودشان دارند قدم برمی دارند. این هم یک مسئله مهمی است. حالا ممکن است امروز با صورت های جدید امروزی خودش را نشان بدهد. پاک سازی های نسلی از اهل ایمان، جداسازی اهل ایمان، آواره کردن اهل ایمان از شهرها این نمی گوییم باید به این دامن زد که بگوییم پس این کار درستی است، اما ناخواسته دشمنان دارند هلاکت خودشان را با محوضت چه کار می کنند؟ تعجیل می کنند. خب البته آیات بسیاری هم به اصطلاح در جریان پیغمبر اکرم هست که تا تو در بین مؤمنان هستی عذابی بر این ها نازل نمی شود و تا استغفار می کنند عذابی نازل نمی شود که این هم در جای خودش به اصطلاح قابل تأمل است که این نگاهی در این روایت شریف هم می فرماید که جابر از امام باقر علیه السلام قلتُ لأی شیء تحتاج إلی النبی و الامام فقال لبقاء العالم. چرا به امام و نبی احتیاج داریم؟ چون عالم بقائش و قوامش به نبی و امام است که اگر لولا الحجة لساخت الارض بأهلها که نباشد حجت زمین اهل خودش را فرو می بلعد. لبقاء العالم علی صلاحه و ذلک إن الله عزوجل یرفع العذاب عن اهل الارض إذا کان فیها نبیّ أو امام. تا نبی و امام باشد. البته مؤمنان هم به نسبت مراتبی دارند. لذا به بعضی خطاب می شود تا شما در این شهر هستید عذاب از آن شهر برداشته شده و حتی اینکه شما در آن شهر مدفون باشید عذاب را از آن شهر، بودن جسد مؤمنی در حقیقت که یک ویژگی ای داشته باشد عذاب را از آن شهر… این ها را ببینید چقدر زیبا است. این ها خیلی نگاه عالی سنت های الهی است که إن الله عزوجل یرفع العذاب عن اهل الارض إذا کان فیها نبیّ أو امام قال الله عزوجل وَ ما کانَ اللهُ لِیُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فِیهِمْ. خطاب به پیغمبر که تا تو در میان مردم هستی عذاب بر این ها نازل نمی شود. و قال النبیّ : النجوم أمان لأهل السماء و أهل بیتی أمان لأهل الأرض که همان طوری که نجوم امان برای آسمان ها هستند و اهل آسمان، ستارگان هم ستارگان ما هم که اهل بیت من هستند این ها مانند ستارگان امان برای اهل زمین هستند که حالا دنباله روایت…
پس با این نگاهی که در این آیه شریفه آمده لَوْ تَزَيَّلُوا لَعَذَّبْنَا الَّذِينَ كَفَرُوا. برکت وجودی مؤمن خیلی زیاد است. از جمله اش این است از برکاتش که حتی عذاب کافر به تأخیر می افتد تا کافر هم از برکت وجود مؤمن بهره مند می شود. اگر این باور باشد آن موقع جان مؤمنین در هر جایی هستند، وجود مؤمنان در هر جایی که هستند چقدر می تواند منشأ هدایت گری هم باشد. غیر از اینکه جان ظاهری کفار با این حفظ می شود، معلوم می شود نظام معنوی و جان باطنی آن ها هم، نظام باطنی آن ها هم با بودن مؤمن می تواند چه بشود؟ به نورانیت نزدیک تر بشود و نجات پیدا کند. نجات بدنی به واسطه بودن ابدان این ها است و نجات در حقیقت باطنی به لحاظ چه؟ بودن باطنی این ها در بین کفار و مشرکان است. پس قدر نعمت وجود مؤمنان در جاهایی که مشرکان هستند را باید دانست و برای این کار ارزش قائل شد. نمی گویم برود در هر شرائطی مؤمن در بین مشرکان زندگی بکند حتی اگرچه چه هست؟ اگر می بیند قدرت انجام اعمالش را ندارد. نه. آنجا دستور به هجرت داده شده. اما اگر به هر دلیلی امکان داشت که این اعمالش را انجام بدهد، ایمانش را حفظ بکند و در بین کفار و مشرکان هم باشد، معلوم می شود که این خودش یک امانی برای آن ها است و نجاتی برای آن ها می تواند محقق باشد. لذا مراقب باشیم آن سنت های الهی را بهترین بهره مندی ها را ازش داشته باشیم که این می تواند قابل فکر باشد چه کنیم برای اینکه قدرت توسعه اسلام را بیش از گذشته داشته باشیم.
و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته.