بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
اَللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ وَ فی کُلّ ساعَة وَلیّا وَ حافظاً وقائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتّعَهُ فیها طَویلاً.
در محضر آیه بیست و پنجم سورهی فتح هستیم.
بسم الله الرحمن الرحیم
همُ الَّذِينَ كَفَرُوا وَصَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَالْهَدْيَ مَعْكُوفًا أَنْ يَبْلُغَ مَحِلَّهُ وَلَوْلَا رِجَالٌ مُؤْمِنُونَ وَنِسَاءٌ مُؤْمِنَاتٌ لَمْ تَعْلَمُوهُمْ أَنْ تَطَئُوهُمْ فَتُصِيبَكُمْ مِنْهُمْ مَعَرَّةٌ بِغَيْرِ عِلْمٍ لِيُدْخِلَ اللَّهُ فِي رَحْمَتِهِ مَنْ يَشَاءُ لَوْ تَزَيَّلُوا لَعَذَّبْنَا الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا.
این آیه شریفه چند فراز دارد که تمام این فرازها اهمیت ویژه دارد، ان شاء الله در این دقایق به بعضی از آنها میپردازیم.
ابتدا میفرماید که جریان صلح حدیبیه که پیشآمد خب مانعیتی که کفار ایجاد کردند را خدای سبحان به عنوان اینکه آن هدیی را که اینها، قربانی را که اینها برای قربانی همراه داشتند که در عمره این را قربانی بکنند که در مکه باید قربانی شود چنانچه قربانی حج در منا قربانی میشود به عنوان یک عامل مهمی که اینها منع کردند مطرح میکند، علتش هم این است الان شاید برای ما این مسئله این مقدار با اهمیت دیده نمیشود اما در فرهنگ آن زمان جریان آن قربانی یک احترام و اهمیت ویژهای داشت که کسی به او نباید تعدی میکرد، لذا سفرائی که از جانب… و نمایندگانی که از جانب مشرکین برای مذاکره با پیغمبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم میآمدند در حدیبیه شاید سه بار سفرا که آمدند هر بار پیغمبر دستور میداد که این قربانیها را جلو قرار بدهند، ردیف کنند، شتر هایی را که برای قربانی آورده بودند جلوی آن به اصطلاح کار قرار بدهند که اینها می آیند ببینند و بعد به اینها میگفتند که مانعیت برای اینکه ما اعمالمان را انجام بدهیم و این قربانی را آن جا در حقیقت قربانی کنیم و گوشت او را هم برای شما بگذاریم، یعنی با این تعبیر پیغمبر در روایت دارد نقل میکردند لذا هرکدام از این سه دسته که آمدند وقتی که برمیگشتند به سران مشرکین مکه میگفتند نباید جلوی اینها را گرفت چون اینها قربانی همراه دارند، این نگاه شاید الان برای ما مسئله جدی دیده نمیشود، استفادهی از نمادهای صحیحی که بین مومنین و مشرکین در آن جا بود و درست رسانهای کردن این، تبیین این که ما اهدافمان چه هست از آمدن، درست بیان کردن در جهاد تبیین کاملا جو را علیه مشرکین قرار داد و به نفع مسلمانها و هر کسی که میخواست واسطه بشود حق را به جانب مسلمانها در این حرکت میداد لذا به پیغمبر هم آنها عرض میکردند آمدن شما کار را سخت کرده است اما مانع شدن برایاینکه قربانی هم به مکانش برسد روا نیست، ببینید چقدر مسئله مهم است، یعنی آمدن پیغمبر را یک طرف مسئله میدیدند، نرسیدن قربانیان به محلش که آن جایی باشد که ذبح بشود هم یک طرف مسئله، یعنی پیغمبر اکرم با این حرکتی که کردند در جریان این حرکت معلوم بود که کاملا آن ساختار و فرهنگ را میشناسند، از عوامل قوت آن فرهنگ که با اسلام و دین ما هم تطابق داشت کمال استفاده را میکردند و در جریان رسانهای و تبیین هم کاملا این را به کار میبردند. ببینید این قدرت رسانه و تبیین باعث میشود که طرف مقابل اگر هم مقابلهای بکند محکوما این مقابله را دارد انجام میدهد، به ضررش تمام میشود، ببینید لذا این جا چقدر این را به عنوان یک مسئله اساسی پررنگ کرده است.
همُ الَّذِينَ كَفَرُوا وَصَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ، کفر آنها را، مانعیت از ورود به مسجدالحرام را وَالْهَدْيَ مَعْكُوفًا أَنْ يَبْلُغَ مَحِلَّهُ که این سه تا را به عنوان چه آورده؟ سه عامل اساسی یعنی اینکه آن قربانی به جایگاهش نرسیده و مانع شدن را در حد کفر آنها و در حد مانعیت از ورود به مسجدالحرام اهمیت… مهم قرار داده است. خب این نشان میدهد که ما در نگاه مقابله اگر میخواهیم کاری را انجام بدهیم باید از ارزشهایی که مشترک است و این ارزشها در نگاه جهانی میتواند برد داشته باشد، اثرگذار باشد کمال استفاده را باید بکنیم و از جهت تبیینی هم همان طوری که پیغمبر تا سفرای آن ها میخواستند بیایند دستور میداد این شتر هایی را که برای هدی و به اصطلاح قربانی هستند جلوی کار مسیر آنها قرار بدهند، آن به اصطلاح مذاکره را در جایی قرار میدادند که این شتر ها با هم باشند. خیلی جالب است. بعد میگوید حتی یکی از اینها نقل میکرد این شتر ها چون معطل شده بودند بعضی ها داشتند کرک بعضی را میکندند و میخوردند همین را نقل کرده بود که ما چرا مانع شدیم که این شتر های قربانی که احترام دارند این طور خلاصه چه شدند؟ خسته شدند، اذیت شدند. جوابگو باید باشیم، میخواهم بگوییم که نگاه به اینکه ارزشهای مشترکی را که میتوانیم درون در حقیقت آن مقابل هم پیدا بکنیم بهترین استفاده را کردن از او جا دارد و لذا شناختنش برای ما اهمیت دارد. امروز هم همین مسائل امکانپذیر است، از خود ارزشهایی که میتواند این… استفاده از آن میتواند جهاد تبیین را به دنبال داشته باشد. خب این نکته اول که هم الذین کفروا.
بعد هم بیان اینکه کفر اینها علت این کار شد، چون کافر بودند صَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَالْهَدْيَ مَعْكُوفًا أَنْ يَبْلُغَ مَحِلَّهُ که برسد، این کفر اینها باعث شد.
بعد از این میفرماید این صلح حدیبیهای که محقق شد و لولا رجال مومنون، چرا خدا به اینجا کشاند؟ خیلی بحث دقیق و مهمی است، وَلَوْلَا رِجَالٌ مُؤْمِنُونَ وَنِسَاءٌ مُؤْمِنَاتٌ لَمْ تَعْلَمُوهُمْ أَنْ تَطَئُوهُمْ فَتُصِيبَكُمْ مِنْهُمْ مَعَرَّةٌ بِغَيْرِ عِلْمٍ، اگر نبود اینکه این کسانی که در مکه هستند شما حمله میخواستید بکنید به مکه برای مقابله با آنها که جنگ درمیگرفت اگر آنها آغاز میکردند که مومنان و درحقیقت مردان و زنان مؤمن در مکه بودند و شما آنها را نمیشناختید و این وقتی حمله صورت میگرفت و جنگ شکل میگرفت باعث میشد آنها زیر دست وپا چه بشوند؟ آنها هم تلفات بدهند و این تلفات دادن، ارزش اینکه مومنات و مومنانی تلف بشوند ازاینکه کافرانی آسیب ببینند این ارزشش بیشتر بود و لذا خدا حفظ کرد این جنگ را تا آنها آسیب نبینند. چقدر دقیق است، اینها ملاک و ارزش دارد بیان میکند، یعنی به صرف اینکه مشرکان آسیب میدیدند مجوز اینکه مسلمانها هر به اصطلاح جنگی را آنجا روا ببینند نمیشود، بله اگر یک طوری بشود که مسلمانها در اثر حملهی مشرکان آسیب میدیدند و این اگر میخواستند پاسخ ندهند مسلمانها آسیب بیشتر میدیدند آنجا مجوز هست هرچند ممکن است چه باشد؟ عدهای هم از مسلمانها را آنها سپر کنند یا ناشناخته باشند و آسیبی ببینند، به شرطی که این آسیب دیدنی که ابتدا ایجاد میشود بخواهد شدیدتر باشد آن جا میشد مانعیت ایجاد کرد اما این جا به گونهای بود که اینها در مکه ناشناخته بودند، پنهان بودند، ایمانشان آشکار نبود، کسی نمی شناختشان، لذا اگر جنگی درمیگرفت اینها نمیتوانستند خودشان را جدا کنند لذا زیر دست وپا و در بین این جنگ چه میشدند؟ آسیب میدیدند، اینجا میفرماید که اگر…
ببینید خود این تبیینی که قرآن دارد میکند برای مسلمانها که چرا نجنگیدیم در این جا و چرا خدا صلح را پیش آورد خود تبیینش که اینها بفهمند که باعث میشد عدهای از مسلمانها آنجا زیر دستوپا آسیب ببینند و این آسیب باعث میشد که در نهایت حتی اگر مشرکین هم زائل میشدند مسلمانها که آسیب دیدند این آسیب جبران نشود، راه دیگری را خدا قرار داد برایاینکه این آسیب پیش نیاید و در عین حال ممکن بود یک خورده دراز مدتتر بشود، طولانیتر بشود اما برکات کار برای مسلمانها در نهایت در مجموع بیشتر از این مرحله میشد.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته.