سلام علیکم و رحمه الله.
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین و الصلاة والسلام علی محمد و آله الطاهرین اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و اللعن الدائم علی اعدائهم اجمعین الی یوم الدین.
در محضر سوره فتح بودیم و آیات بیست و دو، آیه گذشته سوره را الحمدلله در محضرش بودیم.
در محضر آیه بیست و سوم سوره فتح که به عنوان خواندن این سوره و مداومتش برای پیروزی و نصرت مومنان ان شاء الله قصد کرده بودیم ادامه تفسیر آیه را داریم که میفرماید:
بسم الله الرحمن الرحیم سُنَّةَ اللَّهِ الَّتِي قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلُ وَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِيلًا.
این آیه شریفه که تقریباً نظیری در آیات دیگر هم دارد که یکی دو آیه دیگر به این شبیه است یک قاعده کلانی را در نگاه الهی برای عالم بیان میکند که بسیار بسیار جالب و برای ما مهم است. تعبیر قرآنی این است که همان طوری که ما در نظام عادی زندگی خودمان سنتها و عللی در کار است به گونهای که تخلف معلول از علت محال است، امکانپذیر نیست، خدای سبحان به گونهای عالم را قرار داده که معلولها بر علل خودشان قطعاً محقق میشوند، با این نگاه میشود همه علم را معنا کرد، اگر ما تشنه میشویم سراغ آب میرویم که آب تشنگی را برطرف میکند این سنتی الهی است که خدا قرار داده و الا هر بار که تشنه میشدیم باید هزاران چیز را میآزمودیم ببینیم کدام رفع تشنگی این دفعه میکند اما اینکه آب رفع تشنگی میکند این حکایت از یک سنت عظیم الهی است، هوا تنفس انسان را پاسخ میدهد و اضطرار در تنفس را برطرف میکند ما راحت و عادی از کنارش میگذریم اما این یک سنت الهی است که خدا قرار داده و الا اگر هر بار برای تنفس چیزی در عالم بود غیر از چیز سابق، غیر از آن به اصطلاح شیئی که تنفس را امکانپذیر میکرد آن وقت باید چقدر دست به دامن اشیاء مختلف میشدیم تا ببینیم تنفس بعدی ما امکانپذیر هست یا نیست، تا بخواهیم پیدا بکنیم هلاک شده بودیم اما خدای سبحان آنچنان این سنتهایش را قطعی قرار داده که ما در زندگی از شدت عادت توجه به سنت بودن آنها هم که یک قانون است، یک قاعده است نداریم. این تا اینجا که یک نگاه کلانی را میطلبد که ببینیم با ما خدا در زندگی چه کرده، چقدر زیبا قرار داده که با یک تجربه میتوانیم عمری از آن تجربه بهره مند باشیم یعنی آب را که رفع تشنگی میکند که یافتیم تا آخر عمر میدانیم که آب رفع تشنگی میکند و این دیگر کافی است برای ما علم به همین مقداری که پیدا کردیم تا انجامش بدهیم.
در نظام آن به اصطلاح روحی انسان هم علاوه بر نظام جسمی او خدا قانونها و سنتهایی را دارد که آنجا هم اگر این سنتها انسان به آن دست پیدا کند میبیند تا آخر عمرش، نه تا آخر عمر خودش بلکه تا الی یوم القیامه اثر وجودی این کار او و این فهم سنت او تاثیرگذار است به طوری که هرکدام از اینها مقدمش و آن موضوعش توسط انسان محقق شود نتیجه مترتب بر او قطعی است، امکان تخلف نیست، اگر میفرماید لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ یعنی اگر شما شاکر بودید قطعاً خدا زیادت ایجاد میکند وَلَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ و اگر کفران کردید عذاب من شدید است یعنی دو طرف مسئله که شکر است و کفران است دو نتیجه قطعی و قهری را به دنبال خودش خواهد داشت لذا اگر انسان دچار زیادت نشد یقین میکند شکر محقق نشده، این قدر این قانون قطعی است، و اگر دچار عذاب الهی شد و فهمید این عذاب است یقین میکند که کفران نعمت محقق شده که این نتیجه بر او بار شده، این قدر این قوانین قطعی است یا میفرماید که ان تنصروا الله ینصرکم، اگر شما نصرت کردید خدا را که حالا آن بیان خودش را میخواهد قطعاً خدا شما را نصرت خواهد کرد، نصرت الهی که غلبه الهی است و آن قوت الهی است قطعی است، یا میفرماید که كَتَبَ اللَّهُ لَأَغْلِبَنَّ أَنَا وَرُسُلِي إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ که خدای سبحان قوی عزیز است که سنت الهی این است که انبیا الهی غالب باشند، امکان ندارد و اگر در یک جنگی مثل احد شکست عارض میشود معلوم میشود که آن جا امر رسول متبع نبوده است، اگر امر رسول متبع بود كَتَبَ اللَّهُ لَأَغْلِبَنَّ أَنَا وَرُسُلِي، رسل من هر جا قدم بگذارند غالب هستند چون خدا قوی عزیز است، با این نگاه که میفرماید یا مثلاً كَمْ مِنْ فِئَةٍ قَلِيلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِيرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ این سنت قطعی الهی است که محقق میشود. خب اگر اینها را کنار هم بگذاریم یا مثل آیه شریفه وَأَنْ لَوِ اسْتَقَامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ لَأَسْقَيْنَاهُمْ مَاءً غَدَقًا که ماء غدق تعبیر این است یعنی همه حاجت انسان محقق میشود و برآورده میشود، گرفتاری برطرف میشود، این نیاز مرتفع میشود که وَأَنْ لَوِ اسْتَقَامُوا عَلَى الطَّرِيقَة قطعاً وعده الهی این است لَأَسْقَيْنَاهُمْ مَاءً غَدَقًا.
خب در این نگاه اگر باور کردیم حالا نگاه دوباره به قرآن وقتی انبیا فعلی دارند، وقتی در امتهای انبیا فعلی محقق شده اگر در قرآن کریم ذکری از آنها به میان آمده این بیان واقعه نیست بلکه بیان سنتها و قاعده است، هر جایی که قرآن ذکری از انبیا و امتهای آنها و دشمنان آنها، فعلی را در قرآن کریم ذکر کرده این ذکر فعل با اینکه به ظاهر یک واقعه است اما نقل خدای سبحان نسبت به آن واقعه قاعده است که هرگاه این تکرار شود شرایط، همین نتیجه قطعاً بار است لذا تحلیل اینکه این واقعه بر چه سنتهایی مبتنی بوده جزو مهمات جریان شناخت قرآن است که این طول عمر انسان را به اندازهی عمر عالم قرار میدهد که از اولی که انسان آمده هر فعلی از آدم سلام الله علیه تا در حقیقت آخرین نفر، هر فعل هر انسانی تحت سنن و قاعدههای الهی شکلگرفته و لذا تحلیل او، شناخت او، انسان را عمرش را به اندازهی همه عالم میکند به اضافه، چرا؟ چون آن کسی که این فعل را انجام داد به اندازه شناختش از یک واقعه این فعل را انجام داد ولی وقتی شما این را به عنوان قاعده دیدید، فهمیدید که آب سیراب کننده است این دیگر میلیاردها میلیارد واقعه ذیل این واقع میشود و جزو قضایای مصادیق به اصطلاح این قضیه است، در سنتهای الهی هم همین طوری است، هر سنتی که شناخته میشود این میلیاردها میلیارد مصداق امکان دارد داشته باشد و علم شما به این قاعده علم به میلیاردها میلیارد واقعه است، یعنی فقط به یک واقعه نیست بلکه به این مقدار توسعه پیدا میکند این نگاهی را که سنتهای الهی را ما در قرآن با توجه به وقایعی که ذکر میکنند بشناسیم به خصوص در این سوره که فرمودند که این صبر و تحمل و کنار هم بودن و تبعیت از پیغمبر در اینجا در صلح حدیبیه این پیروزی قطعی مسلمانها را به دنبال داشت حتی در آیه قبل فرمود اگر کفار تجری میکردند و با شما میجنگیدند در همین به اصطلاح هزار و چهارصد نفری که رفته بودید، میجنگیدند با شما قطعاً شکست میخوردند چنانچه در بدر و در خندق شکست خوردند، چقدر جالب است، یعنی اینکه در اینجا سنت الهی غلبه بود اگر هم اینجا شما را با صلح به این کمال رساند نه اینکه اگر میجنگیدید شکست میخوردید، وَلَوْ قَاتَلَكُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوَلَّوُا الْأَدْبَارَ، حتماً پشت میکردند و فرار میکردند از شما، ثُمَّ لَا يَجِدُونَ وَلِيًّا وَلَا نَصِيرًا و بعد از این نه ولی که ولایت آنها را به عهده بگیرد نه ناصری که کمک آنها بکند پیدا نمیکردند، یعنی سنت الهی غلبه است منتها غلبه گاهی در جنگ محقق میشود، غلبه گاهی در صلح محقق میشود.
ان شاءالله بیان بعدی آیه را در جلسات بعدی خواهیم بود و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته.