سلام علیکم و رحمة الله بسم الله الرحمن الرحیم «اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَوَاتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلَی آبَائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِی کُلِّ سَاعَةٍ وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلاً وَ عَیْناً حَتَّی تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فِیهَا طَوِیلاً» توجه داریم که این دعا برای سلامتی امام زمان که میخوانیم، ما را متصل میکند به حضرت. لذا سعی میکنیم انشاءالله همین دعا را دائماً با مراقبه بخوانیم.
در محضر آیه پانزدهم سوره فتح بودیم که بهعنوان عهد جمعی داشتیم میخواندیم. میفرماید: بسم الله الرحمن الرحیم «سَيَقُولُ الْمُخَلَّفُونَ إِذَا انْطَلَقْتُمْ إِلَى مَغَانِمَ لِتَأْخُذُوهَا ذَرُونَا نَتَّبِعْكُمْ يُرِيدُونَ أَنْ يُبَدِّلُوا كَلَامَ اللَّهِ قُلْ لَنْ تَتَّبِعُونَا كَذَلِكُمْ قَالَ اللَّهُ مِنْ قَبْلُ فَسَيَقُولُونَ بَلْ تَحْسُدُونَنَا بَلْ كَانُوا لَا يَفْقَهُونَ إِلَّا قَلِيلًا»
یکی از سننی که خدای سبحان در جوامع ایمانی که افراد ضعیفالایمان، منافقان و دستههای مختلفی در این جامعه هستند بیان میکند، در این آیه شریفه آمده است. آن کسانی که در صلح حدیبیه همراه پیغمبر نرفتند – که قبلاً از اینها ذکر به میان آمده بود که «سَيَقُولُ لَكَ الْمُخَلَّفُونَ مِنَ الْأَعْرَابِ» در آیه یازدهم بود که اموال ما و اولاد ما، اینها باعث شد ما نتوانستیم همراه شما بیاییم؛ که عذر آوردند – در این آیه دوباره حرف آنها وسط آمده است.
در جامعهای که افراد ضعیفالایمان یا مریضالقلب یا منافقین و اینها وجود دارند، رفتار تربیتی مؤمنان با اینها باید مناسب خودشان باشد. این اساسی است. نمیشود با مؤمنان و ضعیفالایمانها و منافقان در یک جامعه یکجور برخورد کرد، بلکه با هر کدام باید نظام تربیتی خاصی را پیش گرفت تا به صلاح آنها منجر شود؛ تا آنها هم از، بهاصطلاح، منافقینِ غیرقابل اصلاح جدا بشوند. این نگاه دین است. نباید یکدفعه با یک چوب همه منافقان را هم راند، همه را طرد کرد، بلکه بین اینها هم حتماً بعضی ضعف نفاق دارند، بعضی شدت نفاق دارند. باید بین اینها هم تفکیک کرد. ضعیفالنفاقها را باید جذب کرد، شدیدالنفاقها را باید طرد کرد. با این نگاه، قرآن دارد به ما دستورالعمل میدهد. توقع هم نداشته باشیم در جامعه همه در یک تراز حرکت بکنند.
لذا میفرماید «سَيَقُولُ الْمُخَلَّفُونَ»؛ آنهایی که تخلف کردند در حدیبیه و همراه پیامبر نیامدند، تخطئه کردند، از اینکه شنیدند کسانی که در حدیبیه شرکت کردند وقتی که برگردند، اولین جنگی که صورت میگیرد برای اینها غنائم بسیاری خواهد داشت که جنگ خیبر است و با کمترین آسیب، بیشترین، بهاصطلاح، امکانات و غنائم به دست آورده میشود، اینها طمع کردند که ما هم میخواهیم در این جنگ باشیم. اما خدای سبحان از ابتدا به اینها وعده داده بود و به پیغمبر اکرم فرموده بود کسانی که در حدیبیه آمدند، فقط حق شرکت در جنگ خیبر را دارند. دیگرانی که تخلف کردند حق شرکت را ندارند و لذا از غنائم خیبر هم بیبهره هستند. این را بهعنوان یک نگاهی که آن کسانی که در شرایط سخت حاضرند آنجا شرکت بکنند، آن شرایط راحت را هم باید برای آنها تسهیل کرد، برای آنها قرار داد تا فقط در سختیها برای اینها نباشد. آنهایی که در سختیها نیامدند هم قرار بر این نباشد که آنجایی که راحتی است به سرعت جلو دار بشوند تا بهرهمندیها برای آنها در جامعه قرار بگیرد. وقتی جنگ میشود اینها غایباند، وقتی که دوران مثلاً سازندگی و پولپاشی ممکن است باشد، اینها را میبینی جلو دار هستند. میگوید نه، این یک قاعدهای را دارد بیان میکند. باید برای اینها یک عقابی باشد. اگر یک جا هم بهرهمندی آشکار است، این بهرهمندی را به سرعت برای آنها قرار ندهیم، چون آن مریضی اینها شدیدتر میشود. چون اینها حب دنیا مانع رفتنشان به جنگ بود، اگر غنائم هم به دست اینها بیفتد بهراحتی، شدت حب دنیا برای اینها ایجاد میشود. پس باید برایشان قوانینی گذاشت که مانع بشود. آن کسانی که در دوران سختی حاضر نشدند در آن شرایط سخت باشند، اجازه ندهیم در جای راحت هم به سادگی جلو دار قرار بگیرند.لذا تعبیر را دقت بکنید چقدر زیباست: «سَيَقُولُ الْمُخَلَّفُونَ… إِذَا انْطَلَقْتُمْ إِلَى مَغَانِمَ». وقتی که شما میخواهید به سمت غنیمت حرکت بکنید؛ اصلاً تعبیر نمیکند «اذا انطلقتم الی الجهاد». جریان خیبر را بهعنوان جهاد حتی خدا اینجا خطاب نمیکند. «إِلَى مَغَانِمَ»؛ وقتی به سوی غنیمت میخواهید حرکت بکنید. چقدر زیباست! نشان میدهد که جریان خیبر در عین اینکه یک جریانی بود که خیلیها در آنجا معطل شدند، در جنگ نتوانستند و آخر سر پیغمبر پرچم را به دست امیرمؤمنان داد تا آن فتح صورت گرفت، اما در عین حال، کارِ کارِ خیلی شاقی برای عموم مسلمانها نبود. جنگ در خیبر سنگین بود، اما فتح خیبر بعد از گشوده شدن در، سخت نبود. لذا تعبیر «انْطَلَقْتُمْ إِلَى مَغَانِمَ»، اصلاً حرکتتان به سوی غنیمتها بود.
این نگاه که یک چیزی را انقدر ساده جلوه بدهد و غنیمت را… آنوقت میگوید وقتی اینها دیدند شما میخواهید به سوی غنائم حرکت بکنید «لِتَأْخُذُوهَا» تا آنها را مال خودتان کنید، اینها هم گفتند که «ذَرُونَا نَتَّبِعْكُمْ»، ما را هم اجازه بدهید بیاییم دنبال شما باشیم. چون خدا در آیاتی که بعداً میآید، به اینها از قبل وعده داده شده بود که اینها از آن محروماند و اجازه ندارند. «وَعَدَكُمُ اللَّهُ مَغَانِمَ كَثِيرَةً تَأْخُذُونَهَا فَعَجَّلَ». خدا این وعده را داده بود. اینها یقین داشتند که این وعده دارد محقق میشود، لذا طمعشان آنها را انداخت که ما هم بیاییم.
بعد میفرماید «يُرِيدُونَ أَنْ يُبَدِّلُوا كَلَامَ اللَّهِ». اینها میخواستند حرف خدا جابجا بشود. چون خدا به اینها فرموده بود که حق ندارید در آن حمله بعدی که خیبر است – که عقاب اینهاست – شرکت بکنید، چون تخلف کردید در حدیبیه. اینها میخواستند که این کلام خدا را تبدیل بکنند. غیر از اینکه دیدند منافع دنیاییشان اینجا خیلی زیاد میشود و محرومیتشان اگر نروند خیلی شدید میشود، آبرویشان هم در کار است. چون دیدند وقتی آنجا نرفتند، چون پای جان بود میترسیدند، ولی اینجا میتوانستند خودشان را در سیاهیلشکر قرار بدهند تا از غنائم هم بهرهمند بشوند و بگویند ما هم بودیم. لذا اینجا خدای سبحان اینها را عقاب کرد، اجازه نداد و اینها حتی نگاهشان در آیه این است که اینها همینجا هم میخواستند ضربه بزنند به کلام خدا. تعبیر را ببینید: «يُرِيدُونَ أَنْ يُبَدِّلُوا كَلَامَ اللَّهِ». یعنی میخواستند بگویند که هرچند خدا گفته نیایید، ولی ما میخواهیم بیاییم.
«قُلْ لَنْ تَتَّبِعُونَا». بگو به آنها – به پیغمبر خطاب شد – که به اینها بگو حق ندارید شما بیایید. «لَنْ تَتَّبِعُونَا». چون پیغمبر هم به اینها فرموده بود. اما اینها با اینکه میدانستند خدا این را فرموده – «كَذَلِكُمْ قَالَ اللَّهُ مِنْ قَبْلُ»، این وعده خدا و فرمایش خداست به شما – اما تا دیدند نمیتوانند از آن طرف نفوذ کنند، آمدند چکار کردند؟ ببینید این کار همیشگی است: «فَسَيَقُولُونَ بَلْ تَحْسُدُونَنَا». شما دارید به ما حسادت میکنید. حالا که غنیمت است، میخواهید ما را نبرید. «تَحْسُدُونَنَا» را به کی میگویند؟ به مؤمنین. دیدند نمیتوانند بگویند این حرف خداست و ما میخواهیم از حرف خدا تخلف بکنیم، چون آنجا صریح است. از این ور وارد شدند، راه دیگری را، که «بَلْ تَحْسُدُونَنَا». همین در جامعه ما هم میبینیم همینطور است. یعنی اگر اینها میخواهند بیفتند جلو و آن، بهاصطلاح، نظام اقتصادی را در دست بگیرند، اگر کسی بخواهد با اینها حرفی بزند، میگویند شما مخالف پیشرفتید، شما در حقیقت نمیگذارید استعدادها به فعلیت برسد. هی شروع میکنند با شایعهسازی. «بَلْ تَحْسُدُونَنَا»؛ شما به ما حسادت میکنید، میدانید اگر ما بیاییم اینجا ما هم بهرهمند میشویم، میخواهید نگذارید ما بهرهمند بشویم.
«بَلْ كَانُوا لَا يَفْقَهُونَ إِلَّا قَلِيلًا». این هم خیلی زیباست که خدای سبحان اینجا اینها را تحلیل میکند. اینها از جهت فهم، فهمشان خیلی کم است. در مسائل دنیایی مجتهدند. نه اینکه فهم ندارند، یعنی دنیا و محاسبات عادی را نمیفهمند. خدا رحمت کند حضرت آیتالله بهجت را، میفرمود مردم در دنیا مجتهدند، نمیخواهد تعلیمشان بدهید. باید راه آخرت را نشان بدهید تا اجتهادشان را درست به کار بگیرند در دنیا. لذا اینها هم اگر خدا میفرماید «لَا يَفْقَهُونَ… إِلَّا قَلِيلًا»، شعورشان کم است، نه اینکه شعورشان کم است به این معنا که دنیا را خوب نمیتوانستند تحلیل کنند؛ وقایع و حوادث را… نه، چرا، خوب میتوانستند. همینها بودند که محاسبات عادی کردند و دیدند جریان حدیبیه رفتنش خطرناک است، نرفتند. محاسباتشان خیلی دقیق است در کارهای این دنیاییشان. اینجا هم خدا میفرماید اینها کمشعورند، اینها در حقیقت فهمشان قلیل است. علتش این است که در دنیایشان مجتهدند، خوب میفهمند، دنیا را خوب تحلیل میکنند، اما چون باور به خدا ندارند، هر علمی که بدون باور به خدا شکل بگیرد، این معرفت نیست، این تفقه نیست، این فهم نیست، بلکه این خودش چیست؟ این خودش بیشعوری است، این خودش جهل است. این همانجوری که هرچه انسان در دنیا غوطه بزند، جاهلتر میشود، فهم دنیا هم فقط بر اساس دنیا جاهلانه است. لذا اگر دنیا به آخرت گره نخورد و مسائل با وجود قدرت خدا تحلیل نشود، این فهم قلیل است، شعور کم است. لذا میفرماید اینها در بیشعوریشان دائماً دارند دستوپا میزنند و هر کاری که میکنند در همین نظام است. «بَلْ كَانُوا لَا يَفْقَهُونَ إِلَّا قَلِيلًا».
انشاءالله خدای سبحان ما را حفظ بکند. چون فقط این در آنجا نیست، بلکه در هر حرکتی که در جامعه ممکن است به سمت کمال باشد و سخت باشد، عدهای که جلو نمیآیند و همراه نمیشوند، در محاسباتشان به نظرشان سخت میآید، اینها هم «مخلفون» صدق میکند برایشان. لذا مراقب باشیم که امروز جزو مخلفون و تخلفکنندگان نباشیم. در هر جایی مصداق خودش را دارد. انشاءالله خدا حفظمان بکند از تخلف و سنجشهایمان بر اساس باور به خدا باشد تا دستگاه محاسباتیمان دقیق باشد و مختل نباشد. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته.
بسم الله الرحمن الرحيم انا فتحنا لك فتحا مبینا
سلام علیکم و رحمتالله بسم الله الرحمن الرحیم اللهم کل ولیک الحجت الحسن صلواتک علیه و علی آبائه فیضه الساعه و فی کل ساعه ولیام و حافظا و قائدا و ناصرا و دلیلا و عینا حتی تسکنه ارزکا و تمتعه فیها طویلا توجه داریم که این دعای برای سلامتی امام زمان که میخوانیم ما رو متصل میکند به حضرت لذا سعی میکنیم انشاءالله همین دعا رو دائماً با مراقبه بخوانیم در محضر آیه پونزدهم سوره فتح بودیم که به عنوان عهد جمعی داشتیم میفرماید بسم الله الرحمن الرحیم سیقول المخلفون اتم الی مقانمه لخضوها زرونا نتبعم یریدوند کلام الله قل تتبعونا کذالکم قال الله من قبل فسیقولون بل تحسدوننا قهون الا قلیلا یکی از سننی که خدای سبحان جوامع ایمانی که افراد ضعیفالایمان منافقان و دستههای مختلفی که در این جامعه هستند بیان میکند در این آیه شریفه آمده که اون کسانی که در صلح حدیبیه همراه پیغمبر نرفتن که قبلاً از اینها ذکر به میان آمده بود که سیقول لک المخل من الاعراب در آیه یازدهم بود که اموال ما ود ما اینها باعث شد ما نتونستیم همراه شما بیاریم بیاییم که عذر آوردن در این آیه دوباره حرف اونها وسط آمده تو جامعهای که افراد ضعیفلایمان یا مریض قلب یا منافقین و اینها وجود دارن رفتار تربیتی مؤمنان با اینها باید مناسب خودشون باشد اساسی است یشه با مؤمنان و ضعیفلایمانها و منافقان در یه جامعهای یکجور برخورد کرد، بلکه با هر کدام باید نظام تربیتی رو پیش گرفت تا به صلاح اونها منجر شود. تا اونها هم از به اصطلاح منافقین از منافقین غیرقابل اصلاح جدا بشون. این نگاه دینه است. نباید یک دفعه با یک چوب همه منافقان رو هم راند، همه رو ترد کرد، بلکه بین اینها هم حتماً بعضی ضعف نفاق دارن بعضی شدت نفاق دارن باید بین اینام تفکیک کرد ضعیفنفاقها رو باید جذب کرد شدیدالنفاقها رو باید ترد کرد با این نگاه قرآن داره به ما دستورالعمل میدهد توقعهم نداشته باشیم تو جامعه همه تو یه تراز حرکت بکنن لذا میفرماید سیقول المخلفون اونهایی که تخلف کردن تو حدیبیه همراه پیامبر نیامدن تختعه کردن از اینکه شنیدند کسانی که تو حدیبیه شرکت کردن وقتی که برگردند اولین جنگی که صورت میگیرد برای اینها غنائم بسیاری خواهد داشت که جنگ خیبر است و با کمترین آسیب بیشترین به اصطلاح امکانات و قنائم به دست آورده میشه اینا طمع کردن که ما هم میخوایم تو این جنگ باشیم اما خدای سبحان از ابتدا به اینها وعده داده بود و به پیغمبر اکرم فرموده بود بود. کسانی که تو حدیب آمدند فقط حق شرکت در خیبر جنگ خیبر رو دارن. دیگرانی که تخلف کردن حق شرکت رو ندارن و لذا از قنائم خیبر هم بیبهره هستن. این رو به عنوان یه نگاهی که اون کسانی که تو شرایط سخت حاضرن اونجا شرکت بکنن اون شرایط راحت رو هم باید برای اونها تسهیل کرد. برای اونها قرار داد تا فقط تو سختها برای این نباش. ایی که تو سختها نیامدند هم قرار بر این نباشد که اونجایی که راحتیست به سرعت جلوار بشن تا بهرهمندیها برای اونها تو جامعه قرار بگیرد. وقتی جنگ میشود اینها غائبن. وقتی که دوران مثلاً سازندگی و پولپاشی ممکنش با باشد اینا میبینی جلوار هستن. میگه نه این یه قاعدهای رو داره بیان میکند. باید برای اینها یک عقابی باشد. اگر یه جا هم بهرهمندی آش شکار است این بهرهمندی رو به سرعت برای اونها قرار ندیم چون اون مریضی اینها شدیدتر میشود چون اینها حب دنیا مانع رفتنشون به جنگ بود اگر غنائم هم به دست اینها بیفتد به راحتی شدت حب دنیا برای اینها ایجاد میشود پس باید اینها رو براشون قوانینی که مانع بشود اون کسانی که در دوران سختی حاضر نشدن در اون شرایط سخت باشن اجازه ندیم در جای راه هم به سادگی جلوار قرار بگیرن لذا تعبیر دقت بکنید چقدر زیباست سیقول المخلفون اینهایی که تو جریان حدیبیه که سخت بود و نمیدانستن چه خواهد شد نیامدن تخلف کردن مقانمه وقتی که شما میخواید به سمت غنیمت حرکت بکنید اصلاً تعبیر نمیگه اذلقتم الجهاد جریان خیبر رو به عنوان جهاد حتی خدا اینجا خطاب نمیکند. الی مقانمه وقتی به سوی غنیمت میخواید حرکت بکنید چقدر زیباست. نشون میده که جریان خیبر در عین اینکه یه جریانی بود که خیلیا تو اونجا هموزه شدن در جنگ نتونستن و اون آخر سر پرچم رو به دست امیرمؤمنان داد پیغمبر تا اون فتح صورت گرفت. اما در عین حال کار کار خیلی شاقی برای عموم مسلمانها نبود. ن در خیبر سنگین بود اما فتح خیبر بعد از اون گشوده شدن در سخت نبود لذا تعبیر انطلقتم الی مقانمه اصلاً حرکتتون به سوی غنیمتها بود این نگاه که یه چیزی رو انقدر ساده جلوه بدهد و غنیمت رو اونوقت میگه وقتی اینها دیدن شما میخواید به سور به سوی قنائم حرکت بکنید د تاخذوها تا اونها رو مال خودتون کنید اینام گفتن که کی مخلفون ضرور ما رو هم اجازه بدید بیایم دنبال شما باشیم. چون خدا در آیات که بعداً به اینها از قبل وعده داده شده بود که اینها از او محرومن و اجازه ندارن. ادکال مقانم کثیر به مؤمنین که تاخذونها فجل خدا این وعده رو داده بود. اینا یقین داشتن که این وعده داره محقق میشه لذا طمعشون انداختشون که ما هم بیایم. بعد میفرماید م الله اینا میخواستن حرف خدا د تا بشه چون خدا به اینا فرموده بود که حق ندارید در اون حمله بعدی که خیبر است عقاب اینهاست حق ندارید شرکت بکنید چون تخلف کردید در حدیبیه اینا میخواستن که این کلام خدا رو تبدیل بکنن غیر از اینکه دیدن منافع دنیایون اینجا خیلی زیاد میشه و محرومیتشون اگر نرن خیلی شدید میشه و این آبروشون هم در کار است. چون دیدن وقتی نرن اونجا نرفتن چون پای جان بود میترسیدن ولی اینجا میتونستن خودشونو تو سیاه لشکر قرار بدن تا از غنائمم بهرهمند بشن بگن ما هم بودیم. لذا اینجا خدای سبحان اینها رو عقاب کرد اجازه نداد و اینها حتی نگاهشون در آیه این است که اینها همین جا هم میخواستن ضربه بزنن به کلام خدا. تعبیررو ببینید. یریدونبدل کلام الله. یعنی میخواستن بگن که هرچند خدا نیایید ولی ما میخوایم بیاییم. این نگاه که تغییر در کلام و تبدیل قل لن تتبعونا بگو به اونها به پیغمبر خطاب شد که به اینها بگو حق ندارید شما بیایید لن تتبعونا چون پیغمبرم به اینها فرمودهها اما اینها با اینکه میدانستن خدا این رو فرموده کذالکم قال الله من قبل این وعده خدا و فرمایش خداست به شما اما تا دیدن نمیتونن از اون طرف نفوذ کنن اومدن چیکار کردن ببینید این کار همیشگیست فسیقولون بل تحسدوننا شما دارید به ما حسادت میکنید حالا که غنیمته میخواید ما رو نبرید تحسدوننا رو به کی میگن به مؤمنین دیدن نمیتونن بگن این حرف خداست ما میخوایم حرف خدا رو تخلف بکنیم اونجا صریحه از این ور وارد شدن راه دیگری رو که بل تحسدوننا همین تو جامعه ما هم میبینیم همینور هست یعنی اگر اینا میخوان بیفتن جلو اون به اصطلاح نظام اقتصادی رو در دست بگیرن اگر تا کسی بخواد با اینا حرفی بزند میگن شما مخالف پیشرفتید شما در حقیقت نمیذارید استعدادها به فعلیت برسد هی شروع میکنن با شایعهسازی بل تحسدوننا شما به ما حسادت میکنید میدونید اگر ما بیایم اینجا ما هم بهرهمند میشیم میخواید نگذارید ما بهرمند بشیم بل کانو لا یفقهون الا قلیلا اینم خیلی زیبا ست که خدای سبحانج اینها رو تحلیل میکند. اینها از جهت فهم فهمشون خیلی کم است. تو مسائل دنیایی مجتهدن. نه فهم ندارن یعنی دنیا رو محاسبات عادی رو نمیفهمن. خدا رحمت کند حضرت آیتالله بهادینی رو میفرمود مردم تو دنیا مجتهدن. نمیخواد تعلیمشون بدید. باید راه آخرتو نشون بدید تا اجتهادشونو درست به کار بگیرن در دنیا. لذا اینها هم اگر خدا میفرماید اینها لا یفقهون قلیلا شعورشون کمه نه شعورشون کمه به این معنا که دنیا رو خوب نمیتونستن وقایع و حوادث و ته چرا خوب میتونستن همینا بودن که محاسبات عادی کردن دیدن جریان حدیبیه رفتنش خطرناکه نرفتن محاسباتشون خیلی دقیقه تو کارهای این دنیاییشون اینجا هم خدا میفرماید اینا کمشعورن اینها در حقیقت فهمشون قلیل است علتش این است که تو دنیاشون مجتهدن خوب میفهمن، دنیا رو خوب تحلیل میکنن اما باور به خدا چون ندارن، هر علمی که بدون باور به خدا شکل بگیرد این معرفت نیست، این تفقه نیست، این فهم نیست، بلکه این خودش چی هستش؟ این خودش بیشعوریست، این خودش جهل است. این همون جوری که هرچه انسان تو دنیا قوطه بزند، جاهلتر میشود، فهم دنیا هم فقط بر اساس دنیا جاهلانه است. لذا اگر دنیا رت گره نخورد و با خدا حل به اصطلاح مسائل با وجود قدرت خدا تحلیل نشود. این فهم قلیل است. شعور کم است. لذا میفرماید اینها رو بیشعوریشون دائماً دارن دست و پا میزنن و هر کاری که میکنن تو همین نظام است. بل کانو لا یفقهون الا قلیلا. انشاالله خدای سبحان بکند. چون فقط این تو اونجا نیست بلکه تو هر حرکتی که تو جامعه ممکن است به سمت کمال باشد و سخت عدهای که جلو نمیان همراه نمیشن تو محاسباتشون به نظرشون سخت میاد اینها هم مخلفون صدق میکند براشون لذا مراقب باشیم که امروز جزو مخلفون و تخلفکنندگان نباشیم تو هر جایی مصداق خودش رو دارد انشاالله خدا حفظمون بکنه از تخلف و سنجشهامون بر اساس باور به خدا باشه باشد تا دستگاه محاسباتیمون دقیق باشد و مختل نباشد وسلام علیکم و رحمت الله و برکاته