جلسه 49
سلام علیکم و رحمة الله
بسم الله الرحمن الرحیم
اللَّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَوَاتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلَى آبَائِهِ فِي هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِي كُلِّ سَاعَةٍ وَلِيّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِيلًا وَ عَيْناً حَتَّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فِيهَا طَوِيلا
إنشاءالله خدای سبحان همه ما را از کسانی قرار بدهد که تمام وجودمان اطاعت نسبت به حضرت ولی عصر باشد و این اطاعت ما نسبت به حضرت دائمی باشد و حضرت در وجود ما دائما حال حضورش احساس بشود إنشاءالله.
إنشاءالله برسیم به آن دورانی که به زودی زود ببینیم حضرت را به طوری که پرچم توحید را در همه عالم برافراشته است.
در محضر سوره نورانی فتح هستیم که به عنوان یک عهد جمعی قرار بر این بود که به صورت جمعی خوانده بشود.
آیه شریفه 12 و 13.
در آیه 12 عرض شد اینها گمان غلطشان به قلبشان راه پیدا کرده بود. مراقب باشیم اینکه شیطان در قلب رسوخ و نفوذ پیدا کند منتهای آرزوی شیطان است که قلب کسی را تصرف بکند. وقتی قلب کسی را تصرف کرد، چون تمام اعضا و جوارحش در خدمت قلب است و قلب پایگاه شیطان میشود، تمام افعال و اقوالش شیطانی میشود. اما از ابتدا امکان نفوذ در قلب را ندارد. لذا ابتدا از راه افعال و اقوال وارد میشود. انسان در یک کاری عمل شیطانی ازش سر میزند.
#بالاترین_آرزوی_شیطان
#اثر_تصرف_قلب_انسان_توسط_شیطان
اینکه اینجا فرمود زین ذلک، تزیین کردن شیطان یعنی از آن راه صریح وارد نشده است که نشان بدهد این چقدر بد است، این نگاه نگاه غلط است. زین یعنی جوری تزیین میکند که بد را خوب میبیند. مثل سولت. تسویل کردن یعنی بد را خوب دیدن. وقتی انسان دنبال خوبی است، شیطان نمیگذارد خوب صریح به او برسد. لذا بد را خوب میکند، لباس حق بر تن بد میکند، لباس خوب بر تن بدی میکند، تا انسانی که دنبال خوبی است، همین ظاهر را که دید قانع بشود. در حالی که نگاه مومن باید عمیق باشد. عبور کند از ظواهر. دستگاه محاسباتی مومن به تعبیر مقام معظم رهبری باید به گونهای عمیق بشود، ظواهر او را گول نزند. قانع به ظواهر نباشد. بتواند از این عبور کند. زین ذلک مربوط به کسی است که دستگاه محاسباتیاش در مرتبه ظاهر متوقف مانده است و لذا شیطان هم از همین تزیین ظاهر استفاده کرد تا به قلبش رسوخ پیدا کند.
چون زین ذلک فی قلوبکم، یعنی این مسئله وقتی به قلب میرسد انسان با تمام وجود اقدام میکند. یک وقت انسان شک و شبهه دارد با احتیاط قدم برمیدارد. اما یک موقع کاملا به آن حرف غلط اطمینان پیدا میکند. آنجا هرچه بیشتر به او تذکر بدهی، این راسختر میشود. این در قلبش تزیین شده است، لذا برگشتن برای چنین شخصی سختتر میشود. به همین جهت است که در ادامه در آیات بعد بیان میکند که اینها دائما هرچه میگذشت به جای اینکه تنبه پیدا کنند اغلبشان، اغلبشان بیشتر فرو میرفتند.
#تزیین_شیطان
در آیات قبل بیان کرد که بعد از اینکه نرفتنشان را توجیه کردند آمدند یک دروغ بعد دروغ پیش پیغمبر بگویند. آیه رسوایشان کرد. در ادامه هم وقتی جریان جنگ خیبر پیش میآید، دوباره اینها دروغ بعد دروغ میگویند. یعنی یک جریانی است که یک دروغ را آغاز کرد، اما به خاطر اینکه دروغش رسوا نشود دروغ بعد دروغ
گفت.
تعبیر مرحوم علامه خیلی زیباست. میفرماید انسانی که دروغ میگوید چون سلسله عالم یک سلسله به هم پیوسته است، زنجیره به هم پیوسته است، شما وقتی یک چیزی را که نیست میخواهید بگویید هست، یا چیزی که هست میخواهید بگویید نیست، نمیتوانید فقط در یک حلقه این را بگویید. مجبورید حلقههای کناری اش را هم هی توجیه کنید که آنها دارد نشان میدهد که حرف تو غلط است، مجبورید آنها را هم انکار کنید، وقتی آنها را انکار میکنید، باز میبینید آنها هم در یک حلقه و زنجیره پیوسته با حلقههای دیگر هستند، آنها دارند تو را رسوا میکنند. اینکه دروغگو رسواست، یعنی یک حلقه را دارد انکار میکند، اما تمام حلقههای دیگر خلاف این را دارند نشان میدهند. لذا انسانی که دروغ میگوید تا چند لایه را ممکن است توجیه کند و درست بکند، اما میرسد به لایههای بعدی، میبیند که رسواست.
آنها دارند نشان میدهند که این غیر از این بوده است.
#رسوا_بودن_دروغگو
اینجا هم اینها یک دروغ گفتند، برای اینکه دروغشان را توجیه بکنند دروغ دیگری و دروغ دیگری و همینطور مبتلا شدند تا به جایی که خدای سبحان بفرماید اینها کنتم قوما بورا. شما قومی هستید که هلاک شده اید. این خیلی تعبیر سنگینی است. یعنی از یک تخلف تا هلاکت. دیگر هلاکت آنجایی است که امیدی به اصلاح شخص نیست. یعنی تا تمام عمق وجودش رسوخ پیدا کرده است. از کجا به اینجا رسیدند؟ از یک ترس. از یک ترسی که حاضر نشدند در جریان صلح حدیبه حرکت کنند و بروند، رسیدند به اینکه دروغهای مختلفی برای توجیه این بگویند. این خیلی خطرناک است.
به دنبالش ببینید خدا چه تهدیدی میکند در آیه 13
وَ مَنْ لَمْ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ فَإِنَّا أَعْتَدْنَا لِلْكَافِرِينَ سَعِيراً ﴿13﴾
همینها را دارد بیان میکند. همینهایی که ابتدا به عنوان نفاق بودند. و لم یؤمن بالله و رسوله، یعنی کار شما فقط یک دروغ نبود، فقط یک ترس نبود، بلکه رسید به اینجایی که عدم ایمان به خدا و رسول بود.
هر گاه رسول را عطف میکند بی واسطه به خدا، جاهایی است که مظهریت عظمت حق را در آن کار میخواهد نشان بدهد. بعضی جاها میفرماید اطیعوا الله و اطیعوا الرسول، خدا و رسولش را اطاعت بکنید، یا قل اعملوا فسیری الله عملکم و رسوله، عملکم را فاصله انداخت بین خدا و رسول تا ادب عبودی و ربوبی برقرار باشد. اینجا که و من لم یؤمن بالله و رسوله در مقام عقاب است. در مقام ظهور آن عظمت حق و قاهریت حق است نسبت به اینها که کسی که به خدا و رسولش ایمان نیاورد، فإنا … آن هم با تعبیر إنا، عظمت، دستگاه الهی، همه دستگاه الهی، فإنا اعتدنا للکافرین سعیرا. ما آتش سوزان را برای اینها آماده کردیم. یعنی نفاق به کفر کشید.
اگر در صدر آیاتی که در سوره فتح بود میفرمود
وَ يُعَذِّبَ الْمُنَافِقِينَ وَ الْمُنَافِقَاتِ وَ الْمُشْرِكِينَ وَ الْمُشْرِكَاتِ الظَّانِّينَ بِاللَّهِ ظَنَّ السَّوْءِ
منافقین و مشرکین را عطف کرد و اینها را با یک نگاه مطرح کرد که اینها الظانین بالله ظن السوء هستند، هر دو در بد گمانی به خدا شریکند، اینجا مطلقا خود منافقین را به عنوان من لم یؤمن بالله و رسوله معرفی میکند. پس نفاق تا انکار خدا و رسول انسان را میکشاند. از یک عمل آغاز میشود. اما اگر انسان توبه نکند، از خدای سبحان عذرخواهی نکند و جبرانش نکند، این مسئله تا کفر کشیده میشود.
#رسیدن_نفاق_به_کفر
کافرین هم به این صورت که میآید، نشان میدهد یک تثبیتی از کفر در وجود اینها بوده است. نتیجه کار اینها قطعا سعیر است. البته همه اینها یک طور نبودند. این نسبت به آن افراد شاخصتر آنها بوده است. چنانچه همه منافقین هم فقط اینها نبودند. در خود لشگر هم که همراه حضرت حرکت کردند، شاید سرهای منافقین همراه بودند. چنانچه در بعضی از مراحل در همین حرکت آشکار کردند. حتی بعضی بودند آنجا و بیعت نکردند. بعضی بیعت کردند و شکستند. بعدا میفرماید که همه کسانی که بیعت کردند باقی نماندند. بعضی ظاهری بیعت کردند، قصدشان حقیقتا بیعت با رسول نبود. در آیات بعد اینها را میفرماید.
مراقب باشیم که رفتارهای ظاهری ما، ما را کم کم از جرگه مومنین جدا نکند. مراقب باشیم. همین رفتارهای کوچک تخلف آمیز و معاصی نعوذ بالله به خصوص جایی که تخلف از امر ولی است، آنجاها هر چقدر کوچک باشد عظیم است در دستگاه الهی.
و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته.
#مراقبت_نسبت_به_خطوات_الشیطان
إنشاءالله خدای سبحان ما را حفظ بکند. خیلی از اعمال ما خورده شیشه درش زیاد است. اگر خدا زود نگرفته است، احساسمان این است که پس خطرناک نیست.
یک کفه ترازو را در نظر بگیرید، یک کالایی درش هست، یک وزنه ده کیلویی میگذارید میبینید کالا سنگینتر است، یک پنج کیلویی میگذارید، میبینید هنوز کالا سنگینتر است، یک یک کیلویی میگذارید میبینید باز هنوز کالا سنگینتر است، یک نیم کیلویی میگذارید میبینید باز هنوز کالا سنگینتر است، بعد یک دفعه یک پنجاه گرمی میگذارید روی این، میبینید کفه وزنهها سنگینتر از آن متاع شد. اعمال انسان در اینکه عقاب الهی یک دفعه او را بگیرد اینطوری است. یک گناه کبیرهای نعوذ بالله از انسان سر زده است، میبیند خبری نشد، عقابی نیامد. یک گناه کبیره دیگری، باز میبیند عقابی نیامد. یکی کوچکتر از او، باز میبیند عقابی نیامد. یکی کوچکتر از او، باز میبیند عقابی نیامد. احساسش این است که اینها آن خطر را ندارد. اما گاهی یک صغیرهای به اینها ملحق میشود. نمیشود بگوییم این صغیره او را ساقط کرد. اما میتوانیم بگوییم این صغیره نتیجه نهایی را رقم زد. قبلیها در کار بود، این که آمد… لذا نمیدانیم کدام گناه این اتفاق را رقم میزند.
تعبیر این است که خدا سخطش را در بین همه گناهان مخفی کردتا انسان همه گناهها را پرهیز کند نه اینکه بگوییم این یا آن. این مثالش مثال خوبی است که در ذهن داشته باشیم که جری نشویم که فکر کنیم اگر فلان گناه من را نگرفت، پس معلوم است که کوچکتر از اینها من را نمیگیرد. نه. کوچکتر از اینها ممکن است وقتی به این ضمیمه بشود، ضمیمه شدن سبب گرفته شدن باشد، نه فقط آن گناه کوچکتر.
#لزوم_پرهیز_از_همه_گناهان
#تحقق_سقوط_با_یک_گناه_صغیره
#لزوم_خوف_از_آثار_متراکم_گناهان
إنشاءالله خدای سبحان ما را از هر گونه نفاقی و معصیتی که توبه به آن ملحق نشود حفظ بکند.
و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته.