سلام علیکم و رحمة الله
بسم الله الرحمن الرحیم
اللَّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَوَاتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلَى آبَائِهِ فِي هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِي كُلِّ سَاعَةٍ وَلِيّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِيلًا وَ عَيْناً حَتَّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فِيهَا طَوِيلا
در محضر سوره فتح و آیات نورانی سوره فتح بودیم. به آیه هشتم و نهم سوره فتح رسیدیم.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ
إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ شَاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذِيراً ﴿8﴾
لِتُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ تُعَزِّرُوهُ وَ تُوَقِّرُوهُ وَ تُسَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَ أَصِيلاً ﴿9﴾
نکتهای در رابطه با شاهد بودن رسول گرامی اسلام نسبت به همه اعمال مومنان و غیر مومنان عرض شد که این سعه را دارد که همه اعمال مومنان و غیر مومنان در منظر و مرئی رسول گرامی است. و لذا چون در آیات قبل دستهای از آیات اول شاهد مواهب الهی به رسول گرامی اسلام، چهار موهبت، دسته دوم آیات شاهد بیان چهار موهبت به مومنین و دسته سوم آیات شاهد چهار نقمت و عقاب برای مشرکین و منافقین بود، که این سه دسته چهارتایی را که بیان کرد، حالا در این آیه جمع بین همه اینها را با اینکه رسول گرامی شاهد بر همه اینهاست و میتوانید با ارتباط با او میزان این اعمال را ببینید، به قدر قرب به او و خدمت و محبت به او میتوانید به این مواهب الهی نزدیک بشوید و از عقابهای الهی دور بشوید.
یعنی ایمان شرطش قرب به رسول گرامی است و شرک و نفاق هم به مقدار بُعد از این رسول گرامی تعریف میشود. پس میزان و محک کل آیات سابق در مواهب الهی و عقابهای الهی در این آیه دارد بیان میشود که إنّا أرسلناك، آن هم با إنّا که حالت دستگاه الهی، با تمام عظمتش، إنّا أرسلناك شاهدا و مبشرا و نذیرا. تو را شاهد قرار دادیم به لحاظ خصوصیات کمالی که در خودت بود، مبشر قرار دادیم به لحاظ خصوصیات خوبی که به مومنین اعطا کردیم، نذیر قرار دادیم برای منافقین و مشرکینی که به آنها وعیدهای عقاب را بیان کردیم. چقدر زیباست که با سه کلمه آن سه دسته آیات را یادآور میشود که إنّا أرسلناك شاهدا و مبشرا و نذیرا.
#شاهد_بودن_پیغمبر_اکرم
#تحمل_و_ادای_شهادت_پیغمبر_اکرم
#قرب_به_پیغمبر_اکرم_شرط_ایمان
#شرک_و_نفاق_در_بُعد_از_پیغمبر_اکرم
نشان هم میدهد که در نظام تعلیم و تربیت تبشیر و انذار هر دو لازم است، و بشارت مقدم بر انذار است که هم باید میزان و الگو معرفی بکنیم که رسول الگو است، شاهد است یعنی الگو است، در کنار الگو بودن رسول که یک نمونه است برای اینکه حرکت اگر میخواهد به جهت صحیح محقق بشود، حتما باید یک کسی باشد که دیده بشود تا به سمت او و با نگاه به او حرکت به سوی خدا شکل بگیرد. شاهدا بیان این مسئله است.
مبشرا که بشارت در حرکت بسیار کمک کننده است برای اینکه نشاط و انگیزه ایجاد بشود.
و نذیر بودن که انسان از آن تعلقات گسسته بشود. قدرت نذیر و انذار بر این است که انسان را از تعلقات جدا بکند. بشارت به این است که نگاه به قلهها را قرار بدهد. همانطور که إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ. صعود انسان به قله با توجه به کلم طیب است که اعتقادات است، بشارتهاست، و کندن انسان از زمین به واسطه عمل صالح است که کندن است، انقطاع است. نذیر در اینجا خیلی تاثیر دارد. لذا در کندن انسان انذار خیلی تاثیر دارد. در حرکت به سوی قله بشارت خیلی اثر دارد و در نهایت الگو در کار باشد، او کامل میکند حرکت را. در این آیه شریفه هر سه اینها را در نظام تربیتی کلان و در نگاه الهی بیان کرده است.
إنا ارسلناك شاهدا و مبشرا و نذیرا لتؤمنوا بالله و برسوله، ما پیغمبر را اینطور فرستادیم که همه آنچه شما در نظام تربیتیتان لازم دارید از الگو و بشارتها و انذارها در وجود مبارک پیغمبر اکرم وجود دارد.
#الگو_و_بشارت_و_انذار_در_تربیت
#مربی_بودن_پیغمبر_اکرم
لتؤمنوا بالله و رسوله. تا به خدا و رسول ایمان بیاورید. به خدا ایمان آوردن که اصل همه ایمان هاست، اما ایمان به رسول مربوط به این است که اینجا به خصوص در جریان صلح حدیبیه و وقایعی که اتفاق افتاد آن اطاعت از رسول، باور به رسول و ایمان به رسول نقش اساسی داشت. لذا نقش پیغمبر را دارد در این پیمان محکم و بزرگ میکند که در این حرکت نگاهتان به پرچم دار باشد. لتؤمنوا بالله و رسوله. گره زده است. گاهی خدای سبحان در بعضی از آیات مثلا میفرماید اطیعوا الله و اطیعوا الرسول. یعنی اطاعت خودش را با اطاعت رسول با یک تکرار لفظ فاصلهای میاندازد تا نظام تنزیه در آنجا حاکم باشد. نزاهت خدای سبحان از اینکه چیزی هم رده برای او باشد. اما در بعضی از جاها بین این دو فاصله نمیاندازد تا عظمت اطاعت را آشکار بکند. اطاعت از رسول آن قدر عظمت دارد گره خورده است این اطاعت و ایمان به ایمان به خدای سبحان.
مثلا اگر شما گاهی میبینید که در همان آیه شریفهای که جلسه گذشته هم برای شاهد بودن بیان شد که قل اعملوا فسیری الله عملکم و رسوله و المومنون. با اینکه رسول و مومنون عطف به الله است اما یک فاصله بینشان افتاد که عمل که متعلق این حکم است را اینجا میآورد تا نزاهت خدای سبحان در اینکه چیزی بر او عطف نشود، تشبیه ایجاد نشود، نمیفرماید قل اعملوا فسیری الله و رسوله و المومنون عملکم. با اینکه قاعده این بود. چرا عمل را مقدم کرد؟ تا نشان بدهد که ادب عبودی را باید در ارتباط دادن وقایع و حوادث به خدا و رسول رعایت کرد. اما اینجا لتؤمنوا بالله و رسوله، خدا میفرماید ایمان به خدا و رسول بیاورید تا اینجا عظمت این اطاعت و ایمان را بیان بکند. با اینکه ادب عبودی در این بود که یک فاصلهای بیندازد، مثلا لتؤمنوا بالله و تؤمنوا برسوله، اینطور ذکر بکند، اما با این حال این را عطف کرد تا عظمت مسئله بیشتر آشکار بشود.
قرآن هر جایی که بین اینها کلمهای فاصله میاندازد یا عطف میکند درش معناست، دقت است. در این واقعه عظمت ایمان به رسول ملاک است. لذا بیان ایمان به خدا را برای عظمت ایمان به رسول دارد بیان میکند. دقت کردید که چقدر مهم است.
لذا این را باید پررنگ کرد. در وقایعی که وقایع اجتماعی اضطراب آور و مهم است، آنجا تبعیت از رهبری و امام و ولی باید آن قدر پررنگ بشود تا همه خوب این تبعیت را انجام بدهند، باور شدید درشان ایجاد بشود، حتی فاصله بین این دو عطف ایجاد نشود. لتؤمنوا بالله و رسوله. یک قاعده است در اینجا.
در مواقع عادی فاصله اولی است تا ادب عبودی آشکار باشد. در مواقع اضطرار برای نشان دادن شدت اهمیت مسئله باید بی فاصله عطف بشود. این زیبایی کتاب است که اینطور بیان میکند.
لِتُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ تُعَزِّرُوهُ وَ تُوَقِّرُوهُ وَ تُسَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَ أَصِيلاً ﴿9﴾
#معنای_عطف_بدون_فاصله_بر_خدای_سبحان_در_آیات_قرآن
#تعلیم_ادب_عبودی_در_عطف_با_فاصله_بر_خدای_سبحان
و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته.
-شاهد را به معنای مشهود گرفتید؟
شاهد را به معنای شاهد گرفتیم. آنی که به معنای مشهود است، در رابطه با ا و لم یکف بربک انه علی کل شیء شهید است. شهید در آنجا هم به معنای شاهد است و هم به معنای مشهود است. اما اینجا شاهد است یعنی ناظر است، الگوست، پیشتاز است. انا ارسلناک شاهدا. شاهد اعمال است. تحمل دیدن عمل را میکند و بعد هم ادای این دیدن را انجام میدهد. لذا شاهد است.
-مشهود باشد با الگو بودن سازگارتر است.
بله، الگو بودن با مشهود سازگارتر است. اما با شاهد بودن هم سازگار است. چون مسئله در حد بحث تلویزیونی است، خیلی نمیخواهد آن دقایق را وارد بشویم. مجبوریم یک خورده عمومیتر بیان بکنیم.
مشهود بودن برای مردم سختتر است بیانش. لذا علامه طباطبایی أ و لم یکف بربک انه علی کل شیء شهید را در المیزان شاهد میگیرند،ولی در رسائل میگوید مشهود. یعنی حتی در المیزان هم نمیگوید مشهود. اینجا برای خواص است. آنجا برای عموم عالمان است.
الگو بودن خوب است، میفهمند. اما تا بگوییم مشهود است، تصویر مشهود بودن پیغمبر در هر کاری بیانش سختتر میشود.