موضوعات مطرح شده:

جلسه 1007       05/09/1403

 

سلام علیکم و رحمة الله

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین و الصلاة و السلام علی محمد و آله الطاهرین و اللعن الدائم علی اعدائهم اجمعین الی یوم الدین

 

در محضر آیه شریفه اول سوره نساء بودیم که می‌فرماید

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ‌

يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَ خَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَ بَثَّ مِنْهُمَا رِجَالاً كَثِيراً وَ نِسَاءً وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي تَسَاءَلُونَ بِهِ وَ الْأَرْحَامَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَيْكُمْ رَقِيباً ﴿1﴾

بحث در این بود که خدای سبحان در این آیه شریفه مباحث مختلفی را در رابطه با جریان خانواده مطرح کرده است، از جمله بحث مهمی که اینجا مطرح شد، بحث این است که بین اسم الله و ارحام یک گره زدنی ایجاد کرده است، رابطه‌ای ایجاد کرده است. و اتقوا الله الذی تساءلون به و الارحام.

این عطف ارحام بر الله، خصوصیاتی را در بر دارد که در بیان این خصوصیات بودیم. غیر از اینکه قبل از این بحث زوجیت و بحث نسل و فرزندان را مطرح کرده بود، در این قسمت از آیه یک رابطه تکوینی و تشریعی را با هم پیوند زده است که رابطه تکوینی الوهیت حضرت حق با رابطه تشریعی ارحام که خدای سبحان تکالیفی را در ضمنش قرار داده است، یک پیوندی ایجاد کرده است. و لذا با این بیان که و اتقوا الله الذی تساءلون به و الأرحام، که همانطور که رعایت حریم الله می‌شود رعایت حریم ارحام باید بشود. این تناسبی است بین رعایت حریم الله با رعایت حریم ارحام که این رابطه را در ضمن روایاتی در مقام بیان بودیم. تا کنون روایات متعددی از این بحث را در چند جلسه در محضرشان بودیم.

 

17- ن، عيون أخبار الرضا عليه السلام بِهَذَا الْإِسْنَادِ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‏ إِنِّي أَخَافُ عَلَيْكُمُ اسْتِخْفَافاً بِالدِّينِ وَ بَيْعَ الْحُكْمِ‏ وَ قَطِيعَةَ الرَّحِمِ وَ أَنْ تَتَّخِذُوا الْقُرْآنَ مَزَامِيرَ تُقَدِّمُونَ أَحَدَكُمْ وَ لَيْسَ بِأَفْضَلِكُمْ فِي الدِّينِ‏.

صح، صحيفة الرضا عليه السلام عَنْهُ ع‏ مِثْلَهُ‏.

18- ن، عيون أخبار الرضا عليه السلام الْعَسْكَرِيُّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ الْفَضْلِ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ أَحْمَدَ الْكَاتِبِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ أَبِيهِ قَالَ:: أُحْضِرْنَا مَجْلِسَ الرِّضَا ع فَشَكَا رَجُلٌ أَخَاهُ فَأَنْشَأَ يَقُولُ-

 

أَعْذِرْ أَخَاكَ عَلَى ذُنُوبِهِ- وَ اسْتُرْ وَ غَطِّ عَلَى عُيُوبِهِ-
وَ اصْبِرْ عَلَى بَهْتِ السَّفِيهِ- وَ لِلزَّمَانِ عَلَى خُطُوبِهِ-
وَ دَعِ الْجَوَابَ تَفَضُّلًا- وَ كِلِ الظَّلُومَ إِلَى حَسِيبِهِ‏

روایت 17 و 18 را به لحاظ اینکه بعضی نکاتش تکراری است با اینکه نکات جدیدی هم دارد ولی به جهت تنگنای وقت نمی‌خوانیم.

 

19- ما، الأمالي للشيخ الطوسي الْمُفِيدُ عَنِ الْجِعَابِيِّ عَنِ ابْنِ عُقْدَةَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ عَمِّ أَبِيهِ الْحُسَيْنِ بْنِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ آبَائِهِ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع قَالَ: صِلُوا أَرْحَامَكُمْ وَ إِنْ قَطَعُوكُمْ الْخَبَرَ.

حتی اگر آن‌ها از شما قطع کردند وظیفه شما صله رحم است، و مواصله را باید داشته باشید.

عرض کردیم که کاری که دشمن همیشه در مقابل نظام مومنین داشته است ایجاد گسست بین مومنین است. گسست بین مومنین بالاترین ضربه‌ای است که به جامعه ایمانی در عدم یک پارچگی‌اش به عنوان نقطه اصلی و مراتب دیگر بحث زده می‌شود. لذا با هر چنگ و دندانی که شده است انسان باید پیوستگی جامعه مومنین را حفظ کند. این پیوستگی یک لایه نگاه الهی محض دارد حتی جایی که دشمن دیده نمی‌شود که آثار زیادی بر این وصل که پیوستگی بین ارحام است به دنبالش است و آن توحید و وحدتی است که از کثرات در جامعه ایجاد می‌شود.

#لزوم_صله_رحم_ولو_با_قطع_طرف_مقابل

#مواجهه_با_قاطع_رحم

غیر از این نگاه متعالی و عمیقی که در ایجاد وحدت و ایجاد توحید در زندگی محقق می‌شود، بحث این است که چون در طول تاریخ نبرد حق و باطل همیشه بوده است، از اولین انسان‌هایی که آدم و فرزندانش بودند که قابیل در مقابل هابیل قرار گرفت، آن هم یکی از مسائل اساسی‌اش بر اساس نظام خانواده شکل گرفت و تا امروز که هی دشمن پیچیده‌تر شده است و جامعه ایمانی از جهت جمعیت گسترده‌تر شده است، توطئه‌های دشمن هم پیچیده‌تر شده است برای گسست این جامعه. و لذا هر پیوستی در جامعه ایمانی غیر از اینکه نگاه توحیدی متعالی را در پی دارد، یک مقابله با حربه دشمن هم هست، لذا جهاد هم محسوب می‌شود. اگر انسان باور کرد که این حیله دشمن است در گسست که مقابله با هر حیله دشمن، هر جا حالت مقابله شکل بگیرد، آن مسئله تبدیل به جهاد می‌شود که بحث مهمی است که آقا فرمودند. مقام معظم رهبری فرمودند کاری که انسان انجام می‌دهد اگر افق نگاهش این نگاه باشد که این حیله‌ای از حیله‌های دشمن را خنثی می‌کند مقابله با نقشه‌ای از نقشه‌های دشمن است، همان کار تبدیل به جهاد می‌شود. ولی اگر کسی بدون این نگاه این کار را کرد، کار خوبی است، اما جهاد محسوب نمی‌شود. ممکن است یک کار علمی باشد. همانطور که ایشان مثال زدند که شهید شهریاری غنی سازی 20% را در وقتی که دشمن در شدت دشمنی‌اش می‌خواست باج بگیرد برای دادن این غنی سازی به ما، برای اینکه لازم داشتیم در رادیو داروهایمان، آنجا می‌خواست یک چیزهایی را باج و گروگان بگیرد برای این کار تا ما را وادار به تسلیم بکند به خاطر این ضعف، شهید شهریاری اقدام کرد و این نظام علمی را درست کرد و ایجاد کرد و 20% را تولید کرد با یک عده‌ای از دوستان بسیجی شان، این حقیقت شد یک جهاد. دیگری هم ممکن بود در این قدم بردارد اما فقط با یک نگاه علمی. آن هم خوب بود اما جهاد محسوب نمی‌شد.

در اینجا هم در بحث وصل ارحام و پیوستگی جامعه مومنین، یک موقع انسان دوست دارد این ارتباطات را، خوب هم هست، ممدوح هم هست، خواص و آثار و ثواب بسیاری هم دارد. اما یک وقت انسان می‌بیند در مقابل نقشه دشمن که به دنبال گسست اجتماعی است، و این گسست اجتماعی در لایه ارحام و خانواده عظیم‌ترین اثر را ایجاد می‌کند. چون اگر گسست بین ارحام ایجاد شد، گسست در لایه‌های دیگر خیلی ساده‌تر می‌شود. آنجایی که پیوستگی شدیدتر است اگر به گسست تبدیل شد، لایه‌های ساده‌تر پیوند‌های ساده‌تر گسستشان بسیار راحت‌تر می‌شود. یا حتی خود به خود بعد از این محقق می‌شود. لذا اینجا اگر کسی صله رحم می‌کند با همین نگاه که دارم به دنبال قطع و مقابله با آن نقشه دشمن هستم که به دنبال گسست اجتماعی است و من ممکن است در خانواده خودم فقط این ازم بیاید الان، ولی به همین مقدار در مقابل دشمن ایستاده‌ام و به همین مقدار این جهاد تلقی می‌شود. لذا امیر مومنان علیه السلام می‌فرمایند صلوا ارحامکم و ان قطعوکم. اگرچه از جانب طرف مقابل قطع رحم محقق شده است. ولی شما فقط نگاه نمی‌کنید که بگویید او قطع کرده من هم قطع می‌کنم. غیر از وظیفه الهی که تبدیل کثرات به وحدت و حرکت در جهت پیوستگی است، مقابله با دشمن هم هست.

در بعضی روایات آینده این مسئله یک خورده جدی‌تر هم مطرح می‌شود و ان شاء الله آنجا می‌بینیم.

قطع رحم و صله رحم یک درخت وجودی است در جامعه ایمانی، این درخت اگر یک شاخه‌اش قطع بشود، فقط قطع یک شاخه نیست. جدا شدن این شاخه گاهی تبدیل به نیرو دشمن هم می‌شود. در روایت هم داریم که می‌فرماید مراقب باشید، این قطع رحم فقط جدا شدن از شما نیست. بلکه وقتی رابطه قطع شد، کم کم این گسست تبدیل به قدرت برای دشمن هم می‌شود.

این را ان شاء الله در روایات آینده در محضرش هستیم.

#صله_رحم_و_جهاد_با_دشمن

#نقشه_شیطان_برای_تضعیف_مومنین_بواسطه_قطع_رحم

این روایت بیستم هم نظائری دارد، یک روایت تنها نیست، بلکه یک نمونه‌ای از این دسته روایات است.

روایات داود رقی از این سنخ چند دسته است.

20- ما، الأمالي للشيخ الطوسي الْمُفِيدُ عَنْ عَلِيِّ بْنِ بِلَالٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ سُلَيْمَانَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ أَحْمَدَ السَّيَّارِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ سَعِيدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ دَاوُدَ الرَّقِّيِّ قَالَ: كُنْتُ جَالِساً عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع إِذْ قَالَ لِي مُبْتَدِئاً مِنْ قِبَلِ نَفْسِهِ

من نشسته بودم خدمت حضرت، خود حضرت شروع کردند سوال کردند

يَا دَاوُدُ لَقَدْ عُرِضَتْ عَلَيَّ أَعْمَالُكُمْ يَوْمَ الْخَمِيسِ

در روایات داریم که صباحا و مساءا اعمال ما عرضه می‌شود. در بعضی روایات داریم دوشنبه و پنجشنبه عرضه می‌شود، در بعضی روایات مثل این روایت داریم که پنجشنبه‌ها عرضه می‌شود، در بعضی روایات دارد که گاهی به صورت ماهانه و یا سالیانه در ایام عرفه عرضه می‌شود و در بعضی روایات هم هست که عمرانه، در پایان عمر اعمال انسان بر امام عرضه می‌شود. همه این‌ها درست است. مراتب عرضه است که هر کدام اثری دارد. لذا جبرانش هم قبل از اینکه عرضه صورت بگیرد برایش راه کارهایی ذکر کرده اند. اگر صباحا و مساءا است، به ما می‌فرمایند که سعی کنید بعضی اعمال پاک کردن گناهان روز را و نظیرش در شب پاک کردن گناه شب را به دنبال دارد تا قبل از عرضه این گناه پاک شده باشد. لذا تشویق به این است که صباحا و مساءا انسان اعمال حسنه و یا توبه‌هایی داشته باشد که قبل از عرضه این پاک شدن محق شود.

اگر انسان از این غفلت کرد و از دستش در رفت، می‌تواند دوشنبه و پنجشنبه‌ها راهکار توبه و یا اعمالی که مقابله با این عمل را دارد داشته باشد تا عرضه به صورت طاهر انجام بشود، و همینطور ماهانه یا سالانه یا عمرانه. برای هر کدامش اعمالی تعریف شده است.

غیر از اینکه زیبایی عرض اعمال این است که وقتی عمل من بر امام عرضه می‌شود، عرضه عمل حتما با عامل است. عمل بدون عامل عرضه نمی‌شود. در آیات آمده است من جاء بالحسنة، حسنه را باید کسی که محسن است بیاورد، کسی که اهل حسنه است بیاورد، این خودش یک صله رحم است. به محضر امام بار پیدا کردن در هر عرض عمل یک صله رحم است. اگر من باور کردم که عملم به امام عرضه می‌شود، این رفتن من به سمت امام است، عمل را به گونه‌ای قرار می‌دهم که رفتن به محضر امام باعث خشنودی امام بشود و صله رحمم را باعث خشنودی ببینم.

ما یک تقدیر عمل داریم که اعمال قبل از اینکه برای ما محقق و قابل عمل بشوند، از جانب حضرات معصومین باید این تقدیر شکل گرفته باشد. این تحقق تقادیر که برای ما گاهی لحظه به لحظه، و گاهی صباحا و مساءا، گاهی سالیانه، گاهی در بعضی ایام مثلا شب‌های جمعه، گاهی در بعضی ایام مثل شب‌های قدر صورت می‌گیرد، تقدیر مطابق عرض اعمال است. یعنی در قوس نزول تقدیر صورت می‌گیرد، در قوس صعود عرض اعمال صورت می‌گیرد. پس من در هر عملی دوبار با امام ملاقات دارم. یک بار در وقت تقدیر است که امام برای من تقدیر می‌کند. یک بار در وقت عرض عمل است که من به سمت امام حرکت می‌کنم. دو ارتباط است که یکی تقدیر نام گذاری شده است و یکی عرض عمل است. هر عرض عملی در تقدیر بعدی حتما تاثیر دارد. عرض عمل امروز من در اینکه تقدیر بعدی من چه باشد کاملا مؤثر است. این صله رحم در عرض عمل و تقدیر را اگر انسان باور کرد می‌بیند که دائما با امامش در ارتباط است. یک باب وسیعی است که باید جای مفصل و مستقلی گفتگو بشود و و روایاتش به عنوان شاهد بیاید که تقدیر عمل و عرض عمل دو باب ارتباط و اتصال با امام است که خدای سبحان قرار داده است. و چون بیان کردند، معلوم می‌شود حتما برای ما اثر تربیتی و اثر ارتباطی دارد در اینکه این چگونه باشد، چه در تقدیر و چه در عرض عمل. حتما اختیار ما مؤثر است و ما می‌توانیم تاثیر گذار باشیم با توجه به ذکری که کرده‌اند.

#عرض_اعمال_بر_امام

#تقدیر_اعمال_توسط_امام

#تقدیر_اعمال_در_قوس_نزول_و_عرض_اعمال_در_قوس_صعود

#دو_ملاقات_با_امام_در_هر_عمل

#مراقبه_نسبت_به_توبه_قبل_از_عرض_عمل

این پرانتزی بود در بین روایت.

روز پنجشنبه اعمال تو بر من عرضه شد. در راستای عرض اعمالی است که برای همه مومنان صورت می‌گیرد.

حالا ببینیم همین واقعه که در رابطه با داود رقی است، تک تک ما این واقعه را داریم.

فَرَأَيْتُ فِيمَا عُرِضَ عَلَيَّ مِنْ عَمَلِكَ صِلَتَكَ لِابْنِ عَمِّكَ فُلَانٍ

من دیدم در عمل تو که روز پنجشنبه بر من عرضه شد، از جمله اعمالت این بود که نسبت به پسر عمویت یک صله رحمی داشتی. کاری کردی در آنجا

فَسَرَّنِي ذَلِكَ

کار تو من را خرسند کرد. این نگاه را داشته باشیم که عمل من امام را خوشحال می‌کند یا امام را ناراحت می‌کند. خوشحالی و ناراحتی در صله رحم محقق می‌شود. این صله رحم کرده با دیگری، اما در عین حال یک صله رحم هم با رحم ولایی‌اش بوده است که امام است.

إِنِّي عَلِمْتُ أَنَّ صِلَتَكَ لَهُ أَسْرَعُ لِفَنَاءِ عُمُرِهِ وَ قَطْعِ أَجَلِهِ

این صله و کمکی که کردی به پسر عمویت، کوتاهی عمر او را به دنبال داشت و اینکه اجلش سر برسد، و همچنین در روایت دیگری دارد که برای تو زیادت عمر را به دنبال داشت.

دیگران پرسیدن از داود که چرا تو کمک کردی قطع عمر او و سرعت فنای او را به دنبال داشته باشد؟ تو کمک کردی که بماند. کمک نکردی که برود. پس چرا این تاثیر را داشت؟

قَالَ دَاوُدُ وَ كَانَ لِي ابْنُ عَمٍّ مُعَانِداً خَبِيثاً

داود جواب داد که من یک پسر عمویی داشتم که ناصبی بود و دائما من را اذیت می‌کرد و جلو من به امامم اهانت می‌کرد و دائما با همین رفتارش هر جا می‌نشستیم و برمی‌خواستیم باعث اذیت و آزار من بود. در روایات مختلف این مسئله را ذکر کرده اند. اینجا بیانش معاندا خبیثا است.

بَلَغَنِي عَنْهُ وَ عَنْ عِيَالِهِ سُوءُ حَالٍ

عیال وار هم بود. دارد که فرزندانش زیاد بود. اهل و عیال زیاد بودند. به من رسید که در وضعیت سختی مبتلا شده در زندگی از جهت مالی و فقر.

فَصَكَكْتُ‏ لَهُ نَفَقَةً قَبْلَ خُرُوجِي إِلَى مَكَّةَ

قبل از اینکه برای حج به دیدار امامم برسم، حواله‌ای دادم که از اموالش کسی پرداخت بکند. صک همان چک است. منتها امروز به صورت بانکی است، آن روز مثلا می‌نوشتند برای فلانی که اموالشان پیشش هست، مقداری را که می‌نوشتند حواله می‌کردند که به کسی پرداخت بشود.

فَلَمَّا صِرْتُ بِالْمَدِينَةِ خَبَّرَنِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع بِذَلِكَ‏.

وقتی آمدم مدینه خدمت امام صادق علیه السلام، حضرت به من اخبار کرد از این.

پس آنی که باعث می‌شود عمر او کوتاه بشود چی بود؟ چون او خبیث بود. پول طیب در جانی که خبیث است اثرش این است که او را از خباثت بیشتر مانع می‌شود. یعنی جان او قابل اصلاح نبود. ذات او را خباثت فرا گرفته بود. پول طیب می‌تواند از اینکه این بیشتر فرو برود جلوگیری بکند، لذا عمرش کوتاه می‌شود. برای ظالم کوتاه شدن عمر خیر است. اگر ظالمی عمر طولانی پیدا بکند این برایش استدراج و املاء و مهلت بیشتری است که سیاهی‌اش بیشتر بشود. لذا چون این اینگونه بود، زیادت عمر این داود را به دنبال داشت و از آن طرف کوتاهی عمر او را تا کمتر به خباثت مبتلا بشود.

#فایده_صله_رحم_نسبت_به_معاند

-آیا اینطور نیست که در پاسخ داود پسر عمویش کاری کرده باشد؟

در روایت دهم این باب از امام باقر علیه السلام داشتیم که اربعة اسرع شیء عقوبة، چهار چیز هستند که سرعت عقوبتشان خیلی زیاد است. یکی کسی که تو به او احسان بکنی و در مقابل احسان تو اسائه بکند. دیگری آنی است که تو بر او ستم و بغی نکردی، اما او از ابتدا بر تو بغی داشته باشد. کاری با او نداشتی، اما او ابتداء شروع به بغی و ستم بکند. سومی رجل عاهدته علی امر، با او عهدی داشتی، تو وفا کردی ولی او غدر و نیرنگ و خیانت کرد. چهارمی این بود که تو وصول باشی در قرابت اما او قطوع باشد. این‌ها اسرع عقوبة است. این یک نحوه از عقوبت تلقی می‌شود. سرعت عقوبت آن فرد است.

منتها ما با نگاه رحمت خواستیم همین را تبدیل بکنیم به اینکه اثر عقوبت در آنجا یک موقع این است که طول عمر بدهد به ظالم که ظلم بیشتری بکند. یک موقع کوتاهی عمر بدهد که اقلا بیش از این فرو نرود.

منتها با این نگاه که ذات این خبیث شده بود و جزء ناصبی‌ها بود، نه اینکه گنه کار باشد، یک موقع کسی گنه کار و بد زبان است فقط، جلو این بد زبانی می‌کرده، اما یک کسی ذاتش خبیث است، به امام توهین می‌کند و آن هم نه یکبار دوبار از روی ناراحتی، بلکه ذاتش اینطور است. آنجا عقوبت اولی است تا اینکه بگوییم تطهیر باشد.

 

21- ما، الأمالي للشيخ الطوسي جَمَاعَةٌ عَنْ أَبِي الْمُفَضَّلِ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ عَبْدِ الصَّمَدِ عَنْ أَبِيهِ عَبْدِ الصَّمَدِ بْنِ مُوسَى عَنْ عَمِّهِ عَبْدِ الْوَهَّابِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ مُحَمَّدِ بْنِ إِبْرَاهِيمَ قَالَ: بَعَثَ أَبُو جَعْفَرٍ الْمَنْصُورُ إِلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ع وَ أَمَرَ بِفُرُشٍ فَطُرِحَتْ لَهُ إِلَى جَانِبِهِ فَأَجْلَسَهُ عَلَيْهَا

منصور دوانیقی سراغ امام صادق علیه السلام فرستاد و امر کرد که یک زیر اندازی کنار خودش بیندازند. امام را بر این فرش نشاند. ظاهرش این است که خودش بر صندلی نشسته است، بر جایگاهش نشسته است. اما حضرت را فرشی انداخت که نزدیکش باشد. احترام خواسته بکند در این حد از احترام نه کمال احترام که خودش هم بیاید پایین بنشیند. اینطور نبوده که یک جا بنشینند. ظاهرش این است که کنار خودش جایی انداخت که حضرت آنجا بنشیند.

منصور دوانیقی قبل از اینکه به حکومت برسد و عباسیان حاکم بشوند، در مجالس امام صادق علیه السلام شرکت می‌کرده است. احادیث امام صادق علیه السلام را می‌شنیده است، بسیاری شان جانماز آب می‌کشیدند قبل از خلافتشان. اما بعد از اینکه به خلافت رسیدند سفاک شدند. ریشه‌اش بود. عبادتشان و … برای رسیدن به این مقصود بود. لذا دارد که جلسات امام صادق را می‌آمد. حرف‌های امام را شنیده بود. می‌دانست. اینجا برای اینکه بعضی از آن حرف‌ها را فرزندش بشنود در صله رحم و بداند، از فرزندش می‌ترسید که علیه خودش کاری بکند، خواست بیاید بلکه این حرف‌ها را بشنود، مراقبتش بیشتر بشود.

ثُمَّ قَالَ عَلَيَّ بِمُحَمَّدٍ عَلَيَّ بِالْمَهْدِيِّ يَقُولُ ذَلِكَ مِرَاراً

اسم فرزندش مهدی عباسی بوده است. گفت بگویید مهدی بیاید. چندبار این را گفت.

فَقِيلَ لَهُ السَّاعَةَ السَّاعَةَ يَأْتِي يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ مَا يَحْبِسُهُ إِلَّا أَنَّهُ يَتَبَخَّرُ

گفتند الان می‌آوریمش. در حال بخور دادن است. بعد از اینکه بخور دادنش تمام شد می‌آید. بخور عطر می‌دادند. این یکی از کارهایشان بوده است.

فَمَا لَبِثَ أَنْ وَافَى وَ قَدْ سَبَقَتْهُ رَائِحَتُهُ

وقتی آمد رائحه عطری که بخور داده بود، جلوتر از خودش به مجلس رسید.

فَأَقْبَلَ الْمَنْصُورُ عَلَى جَعْفَرٍ ع فَقَالَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ حَدِيثٌ حَدَّثْتَهُ فِي صِلَةِ الرَّحِمِ اذْكُرْهُ يَسْمَعْهُ الْمَهْدِيُّ

یک حدیثی را در یکی از جلساتتان در مورد صله رحم گفتید، این را بفرمایید که مهدی هم بشنود، فرزندم بشنود.

قَالَ نَعَمْ حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ عَنْ عَلِيٍّ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِنَّ الرَّجُلَ لَيَصِلُ رَحِمَهُ وَ قَدْ بَقِيَ مِنْ عُمُرِهِ ثَلَاثُ سِنِينَ فَيُصَيِّرُهَا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ ثَلَاثِينَ سَنَةً

اگر وصول باشد در رحم، سه سال از عمرش اگر باقی مانده بود، تبدیل به سی سال می‌شود. ده برابر می‌شود.

عرض هم کردیم که این فقط طول عمر ظاهری نیست. برای مومنین این طول عمری است که برکت درش می‌آید. عمل صالح درش می‌آید که ارزش محسوب بشود. و الا پیش خدا قصر و طول عمر، کمی و زیادی طول عمر فی نفسه که مطلوبیت ندارد. بلکه آن طولانی بودن به لحاظ قدرت بر عمل است که می‌تواند اعمال بیشتری را انجام بدهد.

وَ يَقْطَعُهَا وَ قَدْ بَقِيَ مِنْ عُمُرِهِ ثَلَاثُونَ سَنَةً فَيُصَيِّرُهَا اللَّهُ ثَلَاثَ سِنِينَ

سی سال تبدیل به سه سال می‌شود این باقی مانده، به مریضی یا حادثه یا … .

ثُمَّ تَلَا ع‏ يَمْحُوا اللَّهُ ما يَشاءُ وَ يُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ الْكِتابِ‏ «3» الْآيَةَ

یمحو الله ما یشاء می‌تواند محو زیادت باشد برای قاطع رحم، می‌تواند محو کم باشد برای وصول رحم. و یثبت، اثبات زیادت باشد برای وصول به رحم و اثبات کم باشد برای قاطع رحم.

#تاثیر_صله_و_قطع_رحم_در_ازدیاد_و_نقص_عمر

ذیل این آیه شریفه خوب است دوستان روایات زیادی را که دستور العمل عظیمی ذیل این آیه هست که تربیت نظام وجودی بر اساس این آیه شکل می‌گیرد در مسائل مختلف ببینند.

دعا ذیل این آیه معنایی پیدا می‌کند. صدقه ذیل این آیه معنایی پیدا می‌کند، روایات صدقه با این آیه خیلی قابل بیان می‌شود.

مثلا پیغمبر می‌فرماید الصدقة و اصطناع المعروف(صنع معروف، عمل خوب انجام دادن) و صلة الرحم و بر الوالدین یحول الشقاء سعادة. آدم دنبال این است که راه سعادت چیست. اینجا چهار چیز را ذکر کرده است. صدقه، کار خوب انجام دادن، صله رحم و بر والدین. این چهارتا هم همه با یک نگاه است. اگر نگاه کردیم که صدقه باشد، صدقه دادن در حقیقت کارش رحم اخوت بین مومنین را دارد توسعه می‌دهد. پر کردن شکاف است. صله رحم ولایی در نظام عرضی است. اصطناع المعروف، اگر کسی عمل خوب انجام می‌دهد، با اینکه در روایات می‌فرماید نحن اصل کل خیر و من فروعنا کل بر، هر خیری که در نظر بگیرید ما هستیم اصلش، همه شاخه‌های بر جزء شاخه‌های وجود ما هست. وقتی شما معروفی را انجام می‌دهید، غیر از اینکه در جامعه ایمانی این معروف ارتباط با دیگران با معروف است و از این طریق خودش یک صله رحم است، غیر از این ارتباط با هر معروفی ارتباط با امام است، لذا صله رحم است. دیروز مفصل عرض شد. الحسنة و الله ولایة امیرالمومنین علیه السلام. هر حسنه‌ای حقیقتا ارتباط با ولایت است. یا شجره طوبی تنه‌اش در خانه امیرمومنان است که تنه ولایت است و شاخه‌هایش در خانه‌های مومنین است که هر خیری است. در روایات دارد هر کسی به هر خیری چنگ می‌زند به شاخه‌ای از شاخه‌های درخت طوبی چنگ زده است که این شاخه متصل است به تنه ولایت. لذا به ولایت چنگ زده است. با این نگاه هر حسنه صله رحم با رحم ولایی و ارتباط با ولی است.

بر الوالدین و صلة الرحم هم صریح در صله رحم است. در همین باب این روایت هست که از آن کسانی نباشید که رحم را فقط در رحم طینی ببیند، بلکه رحم هم رحم طینی است و هم رحم ولایی است.

حضرات می‌فرمایند هم ما رحم شما هستیم هم ارحام شما جزء رحم شما حساب می‌شوند، و فاصله این‌ها هم در اثر مثل فاصله پیغمبر است با پدر شما. پدر شما چقدر فاصله دارد با پیغمبر اکرم؟ وصول بودن نسبت به رحم ولایی و ارتباط برقرار کردن با رحم طینی فاصله‌اش همین قدر است، ولی هر دو لازم است. تا کسی وزنه 100 کیلویی که رحم طینی و خونی خودش است را نزند، قطعا نمی‌تواند وزنه 500 کیلویی را بزند. چون اگر 100 کیلو را نزد، بر 500 کیلو قطعا قادر نیست. اما اگر 100 کیلو را زد امکان زدن 500 کیلو برایش هست.

در ادامه روایت می‌فرماید.

و یزید من العمر و یقی مصارع السوء.

از زمین خوردن‌های بد، زمین خوردن‌های بد خیلی چیزها را شامل می‌شود. یک موقع انسان آبرویش می‌رود. این یک نوع زمین خوردن است. یک موقع انسان وجیه است، با یک مسائلی که در جامعه ممکن است برای فرزندانش یا خودش یا مسائل اقتصادی‌اش پیش بیاید، یک دفعه وجاهتش از بین می‌رود. می‌فرماید یقی مصارع السوء. نه مردن بد که بگوییم مثلا تصادف مردن بد است. قبلا راجع به این گفتگو کردیم.

خدای سبحان حفظ می‌کند او را.

#صدقه_و_اصطناع_معروف_و_صله_رحم_و_بر_والدین

#راه_سعادت

#تبدیل_شقاوت_به_سعادت

#راه_عاقبت_به_خیری

وقتی این روایت را حضرت خواندند، منصور گفت این روایت مقصود من نبود.

قَالَ هَذَا حَسَنٌ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ وَ لَيْسَ إِيَّاهُ أَرَدْتُ

حضرت می‌دانند این چه روایتی را می‌خواهد. اما در عین حال دارد چند روایت را هم در همین جا به خوردش می‌دهد. که این‌ها را هم بشنود. چون خود حضرت رحم منصور است. پسر عمو هستند. جزء رحم منصور دوانیقی است و کارهایی که منصور دوانیقی ملعون بر سر امام صادق علیه السلام آورد که بارها حضرت را با فجیع‌ترین وضع احضار می‌کردند و اذیت می‌کردند معلوم بوده است. آخر هم چه کرد. اما مخاطب این خود منصور است. منصور فکر می‌کرد مخاطبش فرزندش است در اینجا. اما حقیقتا و اولا مخاطب این‌ها خود منصور بود.

قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ نَعَمْ حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ عَنْ عَلِيٍّ ع

باز هم سلسله سند را ذکر می‌کنند تا نظام رحم بودن در وجود این تشدید بشود. آباء وقتی به هم نزدیک می‌شوند، چون پسر عمو بودن منصور از نسل عباس برادر پیغمبر است. این‌ها عباسی هستند دیگر. عباس عموی امیر المومنین هم محسوب می‌شود. به لحاظ اینکه عبد الله و ابوطالب و عباس با هم برادر بودند. نسبت را عمدا ذکر می‌کنند. ذکر نسبت در اینجا شوراندن نظام رحم است. حضرت با توجه به کار می‌گیرد، اما این هیچ بیداری برای خودش ایجاد نشد. بلکه دنبال این بود که فرزندش نسبت به این مراقبتش بیشتر بشود.

قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص صِلَةُ الرَّحِمِ تَعْمُرُ الدِّيَارَ وَ تَزِيدُ فِي الْأَعْمَارِ وَ إِنْ كَانَ أَهْلُهَا غَيْرَ أَخْيَارٍ

یک بحث عجیبی است در اینجا که دسته‌ای از روایات را هم شامل می‌شود. صله رحم تعمر الدیار، اثر صله رحم این است که جامعه آباد می‌شود، بلاد آباد می‌شوند. یعنی فقط یک امر خانوادگی نیست. بلکه یک اثر اجتماعی دارد که آن بلد را آباد می‌کند. آن شهر و دیاری که درش صله رحم می‌شود عمران می‌شود. غیر از اینکه اگر به این پرداخته بشود، عمران شهری و بلاد و اثر عمران شهری شدت پیدا می‌کند، هم یک امر واضح عقلی است که وقتی پیوستگی‌ها بیشتر شد، نظام شهری هم پیوستگی پیدا می‌کند. نظام اجتماعی هم پر کردن خلل و فرج بواسطه خود مردم صورت می‌گیرد. چون به هم محبت دارند و مرتبط هستند. در جایی که گسسته است هیچ کسی مسئولیت دیگری را به عهده نمی‌گیرد. دولت باید دست اندر کار بشود تا کاری انجام بدهد. ولی آنجایی که نظام اجتماعی پیوسته است، از درون مردم، همان که می‌گوییم مردمی شدن کار‌ها، راهکار مردمی شدن کارها برانگیختن محبت‌هاست. اگر بخواهیم محبت‌ها را برانگیخته بکنیم، راهکار سریع و ساده‌اش رابطه‌های حبی است که خدای سبحان در نهاد تکوین جامعه قرار داده است در نظام تکوین که همان را ما برانگیخته بکنیم در نظام تشریع که روابط خانوادگی را گسترده کردن، پیوستگی رحم را بیشتر جلوه دادن این را محقق می‌کند. وقتی انسانی اهل رحم و محبت در اطرافش بود، نسبت به جامعه‌اش هم تفاوتش بیشتر می‌شود. حال حبی‌اش قوی‌تر می‌شود. کسی که نسبت به اطرافش بی تفاوت شد، قساوت افراد را می‌گیرد. تأثر نسبت به خلل و فرج جامعه کمتر پیدا می‌کنند.

لذا ما نمی‌دانیم آنچه خدای سبحان گاهی در مشکلات اجتماعی ایجاد می‌کند، سیلی می‌آید، زلزله‌ای می‌آید، و یا جنگی می‌شود مثل الان که جریان مقاومت هست، برانگیخته شدن روابط اجتماعی که در اینجا شکل می‌گیرد تا کمک به همدیگر را محقق بکند، جزء عالی‌ترین کمالاتی است که در حالت عادی امکان پذیر نبود. یعنی بسیاری از قساوت‌ها اینجا حذف می‌شود. اگر می‌خواستید هزاران هزار منبر بروید و توضیح بدهد فایده نداشت. اگر می‌خواست دستور العمل و قانون بگذارید فایده نداشت. اما یک حادثه در عین تلخ بودن و مشکلات داشتن، در عین اینکه مطلوب نیست و تقاضایش صحیح نیست، اما وقتی پیش می‌آید خدای سبحان با همین واقعه می‌تواند کلاس درسی به گستردگی یک کشور یا کشورها ایجاد بکند تا رحم‌ها و رحمت‌ها به جوش بیاید و اثر گذار بشود و یک دفعه نقشه دشمن در گسست اجتماعی خنثی بشود. ببینید این‌ها چقدر زیباست.

اینکه می‌فرماید ما من بلیة الا و لله فیها نعمة تحیط بها، از جمله‌اش این است که هر بلیه و ابتلایی که شما می‌بینید نیست مگر اینکه نعمت‌های الهی تمام او را احاطه کرده است. یعنی به ظاهرش و از یک لایه‌اش ابتلاء است، اما از لایه‌های فراوانی این نعمت است که احاطه کرده است. این بیان دارد.

#صله_رحم_و_آبادانی_شهرها

#صله_رحم_و_پیوستگی_اجتماعی

#صله_رحم_و_حل_معضلات_اجتماعی

#ابتلائات_اجتماعی_و_ایجاد_زمینه_صله_رحم_بین_مومنین

#صله_رحم_و_اشتداد_روابط_حبی

در آخر روایت می‌فرماید و ان کان اهلها غیر اخیار، حتی اگر این آدم‌های خوبی نیستند، این اثر تکوینی کار است که خدا قرار داده است.

این روایت به ضمیمه روایات دیگری که همین جا اضافه می‌کنیم ان شاء الله قبل از اینکه فراز بعدی روایت امام صادق علیه السلام در رابطه با منصور را بخوانیم، نشان می‌دهد که این برای غیر اخیار آیا در کل هم خوب است یا فقط برای اخیار خوب است؟

ان شاء الله روایاتش را می‌خوانیم.

و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته.

 

-در جوامع غیر اسلامی کسی به عنوان یک مومن اگر بخواهد آن جامعه را به سمت خدا ببرد، تلاش کند روابطشان بهتر بشود، از باب صله رحم وارد بشود مطلوب است؟

بله. راه دارد. یک جا یک دفعه گفتم که ما مسالک ثلاثه اخلاقی که داریم، مسلک مدح و ذم عامه، مسلک ثواب و عقاب انبیاء و مسلک حبی نبی ختمی، این را یک دفعه مفصل گفتیم که راه عینی مسلک حبی پیغمبر اکرم در تحققش که می‌تواند جاذبه فطری ایجاد کند و جذب ایجاد کند، نگاه از راه ابوین و رحم و اخوت بین مومنین است که شروع می‌شود. این بهترین و جذاب‌ترین چیزی است که می‌تواند فطرت‌ها را به سمت خودش جذب بکند. لذا دارد که وقتی آن شخص آمد پیش حضرت و حضرت فرمودند برو به پدر و مادرت خدمت بکن، و او گفت این‌ها اهل کتاب هستند، قبول ندارند، حضرت فرمودند عیبی ندارد. ما برای قطع کردن نیامده‌ایم. ما برای وصل کردن آمده‌ایم. و این رفت و این خدمت را کرد. گفتند تو قبل از این اینطور نبودی. گفت دین من به من دستور می‌دهد که اینطور باشد. گفتند اگر این دین اینقدر لطیف است ما هم می‌خواهیم دین تو را داشته باشیم. چقدر زیبا می‌شود. باعث شد جذب بشوند.

کس دیگری آمد گفت پدر و مادر من خیلی تند و نا جور هستند. حضرت فرمودند عیبی ندارد. تو وظیفه‌ات را انجام بده، هرچند آن‌ها با تو بدی می‌کنند و سخت می‌گیرند. طولی نکشید که خدای سبحان بواسطه همین کاری که کرد رابطه آن‌ها را با این خوب کرد و دل آن‌ها را نرم کرد. پس می‌توانیم با اغیار هم توسعه بدهیم این را. دل‌ها که محبتی شد، ظرف این محبت کلا جاذبه برای قبول ولی الهی را به دنبال می‌آورد. خیلی زیباست.

کسانی که در کشورهای دیگر هستند اگر بدانند روش اینطور است طوری از این لذت می‌برند که قابل وصف نیست.

بحث‌های فطری اینطوری خودش را خوب نشان می‌دهد.

همه فهم است و قابل عمل برای همه است.

#صله_رحم_نقطه_شروع_مسلک_اخلاقی_پیغمبر_اکرم

بعدا در روایت می‌فرماید که تعمر الدیار به نفع همه است. اگر مؤمنی هم در جامعه هست، آن جامعه به سمت تعمر الدیار برود. برای این هم زمینه کار بیشتر می‌شود.

 

-آن لذتی که در ارتباط و تعامل و دوست و رفیق و … می‌چشند، یک شعاعی از نور حضرت است؟

یک مرتبه‌ای از حرکت حبی است که دارند آماده می‌شوند. وقتی یک حرکت حبی بالاتر را می‌بینند جاذبه دارد برایشان.

-برای همین است که آن‌هایی که داش مشتی هستند و …

آن‌هایی که راحت از خودشان می‌گذشتند در کارها نسبت به دیگران، زودتر جذب می‌شوند.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دریافت دوره آموزشی

لطفا جهت دریافت، اطلاعات خواسته شده را وارد نمایید