جلسه 21
سلام علیکم و رحمة الله
بسم الله الرحمن الرحیم
اللَّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَوَاتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلَى آبَائِهِ فِي هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِي كُلِّ سَاعَةٍ وَلِيّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِيلًا وَ عَيْناً حَتَّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فِيهَا طَوِيلا
إنشاءالله خدای سبحان به همهمان آن قدرت الهی و عزت الهی و آن آرامش الهی را بچشاند و به دشمنان ما هم رعب و وحشت و سرافکندگی و ذلت و خواری را بیش از گذشته بچشاند.
در محضر آیات نورانی سوره فتح بودیم. میفرمود
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ
هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ السَّكِينَةَ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ لِيَزْدَادُوا إِيمَاناً مَعَ إِيمَانِهِمْ
فراز لیزدادوا ایمانا مع ایمانهم خیلی زیباست. بعد از اینکه میفرماید هو الذی انزل السکینة فی قلوب المومنین، علت این آرامشی که در قلوب مومنین ایجاد میکند چیست؟ میفرماید علتش این است تا مرتبه ایمان این مومنین بالاتر از مرتبه قبل قرار بگیرد. لذا ایمان یک حقیقت ذات مراتب است. مراتب دارد که دائما امکان ازدیاد دارد. همچنان که امکان نقصان دارد. یعنی اگر زیاد شد، فکر نکنیم که کم نمیشود. لذا در روایت هم دارد که اگر مومنی به گناهی مبتلا بشود، در لحظه انجام گناه روح ایمان از او جدا میشود. روح ایمان یعنی متراکم همه اعمال و اعتقاداتش، عنوانش میشود روح ایمان. این روح ایمان از او جدا میشود که در حال ایمان گناه محقق نمیشود. نمیشود انسان مومن باشد و گناه در حال ایمان از او صادر بشود.
بعد از گناه که روح ایمان برمیگردد، یک مرتبه ناقصتری از آن اگر برگردد، برمیگردد. لذا ایمان نقصان هم پیدا میکند. ایمان ازدیاد هم پیدا میکند. میفرماید
هو الذی انزل السکینة فی قلوب المومنین، لیزدادوا ایمانا مع ایمانهم. ایمان مع ایمان پیدا بشود.
#مراتب_ایمان
#ازدیاد_و_نقصان_ایمان
اگر بخواهیم یک مثالی بزنیم که این مثال هم با شرایط امروز سازگار است، جریان یمن را، نقطه ایمان اینها که اینها را در رتبهای قرار داده است که ناوهای آمریکا را با موشکهایشان میزنند. اصلا جرات و جسارتی که شاید در تاریخ سابقه نداشته است. یک موقع ممکن است بگویید یک نظامی آمریکایی را کسی جایی زده باشد. حتی یک پایگاهش را ایران اولین بار زده است. ناو آمریکایی را یکبار اشتباها زدند. اما عمدی بزند و بیاید اعلام بکند که میزنیم و ابایی هم نداریم. یکی هم نه، دوتا هم نه، بزرگترین ناوشان را زدند. مثلا آیزنهاور را یکبار زدند. این جرات از یک ایمان نشات میگیرد که این باور در وجودش است که خدا پشتش است. آمریکا و ناو هواپیما برش چی هستند در مقابل خدای سبحان؟ این قدرت و باوری که حال آرامش و ایمان در این ایجاد میکند، این را غالب میکند بر همه قدرتها. محاسبات عادی در کار نیست که بگوید من چی دارم در مقابل آن همه دارایی ظاهری او.
لذا قارون با تمام داراییاش فرو میرود. فرعونیان با تمام سلاحشان در آب فرو میروند.
این نگاه اگر باور بشود، میگوید من وظیفه ام این است که اینها را ذلیل کنم. خدا هم پشتیبان مظلومی است که در مقابل ظالم میایستد. با قدرت انجام میدهد. هیچ محاسبه دیگری برایش مهم نیست که بگویند بزنی میزنند. اگر تو یکی بزنی ممکن است ده تا بزند. میگوید من وظیفه ام را دارم انجام میدهم.
درست است که انسان باید ملاحظه افراد ضعیف الایمان را هم بکند و مقاومت آنها را هم بسنجد. اما جایی که تکلیف انسان را میکشاند به اینکه باید پوزه شیطان را بر خاک مالید، پوزه مستکبر را به زمین مالید، آنجا خدا برای آنها جبران هم میکند.
اگر ازدیاد ایمان مع ایمان بشود، اثرش این میشود که قدرتمندی بالاتر میرود.
اگر ابتدا ممکن بود نفت کشهای اسرائیل را بزند، وقتی آمریکا مقابله کرد، دید وقتی او مقابله میکند میتواند ناوهای او را هم بزند. از نفتکشها به ناوگان و ناوهای او گسترش داد.
این نگاه در مومن هست.
لذا دشمن میبیند اگر اینجا بیاید دوباره این کار را بکند، این یک پله میآید بالاتر. لیزدادوا ایمانا مع ایمانهم. هر کار او سبب بالاتر رفتن ایمان این میشود. اگر هر کار دشمن سبب بالاتر رفتن ایمان این بشود، قطعا او بالاخره دست برمیدارد.
وقتی دانشمندان هستهای ما را ترور کردند، یک نهضت عظیمی به پا شد که دانشجویان خوش استعداد رشتههای تحصیلیشان را تغییر بدهند به رشته فیزیک هستهای و بیایند در این جریان. این لیزدادوا ایمانا مع ایمانهم بود. یعنی نترسیدند از اینکه اگر بیایی در اینجا بعدا بخواهی کاری انجام بدهی ممکن است ترور بشوی. شدت رو آوردن به این رشته بیشتر شد. این دشمن را خلع سلاح میکند. دشمن را از کاری که کرده است پشیمان میکند. اظهار قدرتش میشود اظهار عجزش. در جنگ نفت کشهای ایران و عراق، آمریکا گفت من اسکورت میکنم نفت کشهای کویت را. چند نفت کش را ناوهای آمریکایی اینور و آنورش بودند و اسکورت میکردند. ایران هم چند مین دریایی کار گذاشت سر راه اینها، جلو دید همه خبرنگاران که در این ناوها میخواستند قدرت نمایی دشمن را نشان بدهند، کشتی به مین برخورد و منفجر شد جلو چشم و پخش زنده همه خبرگزاری ها. شد ضعف آنها و دست برداشتند.
ببینید چقدر زیبا میشود اگر آدم نترسد.
اگر آدم ترسید از قدرت نمایی و آرامش آنها، عقب مینشیند.
وقتی جالوت با تمام قدرتش آمد جلو، داود سلام الله علیه با یک سنگی که در فلاخنش گذاشت گفت من میزنم این را و زد و او بر زمین افتاد و لشگرشان شکست خورد.
اگر این باور که لیزدادوا ایمانا مع ایمانهم، هر کاری دشمن بکند، هر حادثهای پیش بیاورد، ازدیاد ایمان را به دنبال داشته باشد، قطعا دشمن از اینکه چالشهای بعدی را بخواهد پیش بیاورد پشیمان میشود، و باعث رعب بیشتر او و ایمان بالاتر مومنین میشود.
هرچقدر ایمان اینور بیاید بالاتر، رعب در آن طرف شدیدتر میشود.
آیات قرآن هم همین مباحث را دارد. اگر فرصت شد در یک بحث دیگری إنشاءالله عرض خواهیم کرد.
و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته.
#مراتب_ایمان_و_آرامش_و_مراتب_قدرت_در_برابر_دشمنان
#سکینه_الهی_و_ازدیاد_ایمان
#ازدیاد_ایمان_مومنین_و_ازدیاد_رعب_دشمنان
همانطور که در رابطه با ازدیاد ایمان عرض شد که لیزدادوا ایمانا مع ایمانهم، کفر هم همینطور است که در آیه میفرماید
هُوَ الَّذِي جَعَلَكُمْ خَلاَئِفَ فِي الْأَرْضِ فَمَنْ كَفَرَ فَعَلَيْهِ كُفْرُهُ وَ لاَ يَزِيدُ الْكَافِرِينَ كُفْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ إِلاَّ مَقْتاً وَ لاَ يَزِيدُ الْكَافِرِينَ كُفْرُهُمْ إِلاَّ خَسَاراً ﴿39﴾
یعنی حقیقت کفر اینها برمیگردد ازدیادش به اینکه اینها دشمنیشان با خدا بیشتر میشود و دشمنی خدا با اینها بیشتر میشود. مقت و دشمنی بین کفار و خدا شدت پیدا میکند. و اگر خدا مقت و دشمنی با کفر پیدا بکند، اثرش نابودی کفر میشود. لذا دنبالش میفرماید و لایزید الکافرین کفرهم الا خسارا. اصل سرمایهشان را هم از دست میدهد. نه فقط سودشان را از دست میدهند، بلکه ازدیاد کفر اصل سرمایه آنها را از آنها میگیرد.
#ازدیاد_کفر_کافرین_و_نابودی_آنها
#ازدیاد_ایمان_و_ازدیاد_کفر
در پاسخ: از جهت کلامی یک بحث است که آیا ازدیاد ایمان معنا دارد یا نه. علامه 3-4 صفحه در المیزان بحث میکنند که امکان پذیر است. ما عبور کردیم. ایمان دو بخش دارد، یکی معرفت و یکی عمل. در هر دو امکان ازدیاد هست.