بسم الله الرحمن الرحیم

اللَّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَوَاتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلَى آبَائِهِ فِي هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِي كُلِّ سَاعَةٍ وَلِيّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِيلًا وَ عَيْناً حَتَّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فِيهَا طَوِيلا

بحثی که در محضر سوره فتح بودیم در مقدمات سوره تا کم کم ان شاء الله وارد اصل تفسیر سوره بشویم، یکی از موضوعات مقدمی این است که کجا می‌شود صلح را پذیرفت. آیا هر جایی و به هر صورتی پذیرش صلح ممدوح است یا اینکه خود پذیرفتن صلح شرایطی دارد که باید با حفظ آن شرایط این صلح پذیرفته بشود که این صلح تبدیل به یک پیروزی بشود. در آیه شریفه قرآن کریم که این آیه جزء آیات دقیق و جریان ساز برای صلح است، می‌فرماید

فَلاَ تَهِنُوا وَ تَدْعُوا إِلَى السَّلْمِ وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ وَ اللَّهُ مَعَكُمْ وَ لَنْ يَتِرَكُمْ أَعْمَالَكُمْ ﴿35﴾

در وقت سستی تقاضای صلح نکنید. تازه آنجایی که شما قدرت دارید، یا لااقل خودتان را قدرتمند می‌بینید و باور دارید که انتم الاعلون، شما برتر هستید، آنجا قبول صلح عزتمندانه است. و می‌توانید در آن قبول قدرت بیشتر خودتان را آشکار بکنید.

#شرایط_قبول_صلح_در_اسلام

جریان صلح حدیبیه که محور اساسی این سوره فتح است بر این اساس بود که پیغمبر اکرم با آن خوابی که دیدند که سرها را تراشیدند، با مومنین وارد بیت الله الحرام می‌شوند، وقتی اعلام کردند خوابشان را، به دنبال آن دستور سفر در ماه ذی قعده را دادند. ماه ذی قعده قبل از ماه ذی حجة است و هنوز سفر حج واجبی که برای مسلمانان بوده یا مرسوم در امم پیشین بوده آغاز نشده بود. لذا سفر عمره است. به عنوان سفر عمره پیغمبر اکرم با 1400 نفر از مومنین قصد سفر کردند برای حج. منتها در این سفر فقط شمشیر همراه برداشتند که عنوانش سلاح مسافر بود. شمشیر سلاح مسافر بود. هر مسافری که قصد سفر می‌کرد شمشیر به عنوان حفاظت شخصی در راه‌های آنجا مرسوم بود. لذا دستور دادند فقط شمشیر همراه باشد. بعد هم وقتی به ذو الحلیفه رسیدند احرام بستند. اعلام هم کرده بودند از قبل که ما فقط به قصد عمره می‌آییم. اما در دل مسلمانان این بود که این سفر برگشتی ندارد. چرا؟ سه جنگ قوی قبل از این بین مسلمانان و مشرکان، جنگ بدر و احد و احزاب قبل از این واقع شده بود و یک رابطه جنگی و ستیز بین مسلمانان و مشرکان مکه به شدت رایج بود و حرف بین این‌ها با شمشیر بود. لذا مسلمان‌ها بعد از اینکه این حرکت را آغاز کردند تقریبا کسانی که خارج شدند با این باور که برگشتی برای این‌ها به مدینه نیست حرکت کردند. به این عنوان که دارند می‌روند در دل دشمنی که دنبال هر فرصتی بود برای اینکه این‌ها را از بین ببرد. اما این مژده‌ای که به پیغمبر اکرم داده شده بود که شما وارد مکه می‌شوید آن هم با سرهای تراشیده، این ایمنی را در دل باورمندان از مومنان که نه به محاسبات عادی، بلکه به محاسبات باور ایمانی نگاه می‌کردند شکل می‌داد.

لذا این حرکت با توجه به آنچه که در آیات قرآن هم آمده است، امیدی به برگشت از این سفر نداشتند. وقتی حرکت کردند و احرام بستند و شمشیرها را همراه داشتند، دشمن قطعا یافت که این‌ها قصد جنگ ندارند. و الا با این سلاح سبک قصد تصرف مکه را نمی‌کردند. مکه‌ای که چندین برابر این‌ها نیروی آماده و مسلح داشت و مکان آن‌ها هم بود. لذا به دل آن‌ها انداخت که به جای اینکه در مقابل این‌ها بایستند، پیشنهاد صلح بدهند. این پیشنهاد صلح را طرف مقابل داد. پیغمبر تقاضای صلح نکرد در اینجا. آن‌ها پیشنهاد صلح را دادند. نشان می‌داد این پیشنهاد صلح از جانب آن‌ها یک احساس ضعفی از جانب آن‌ها بود. حالا رعبی بود که خدای سبحان در دل آن‌ها انداخته بود، باوری بود که در دل مؤمنان بود که به امر پیغمبر اکرم و رؤیای صادقه‌ای که حضرت دیده بود، تحققش را باور داشتند. لذا پیشنهاد صلح از جانب مشرکان محقق شد.

#جریان_صلح_حدیبیه

چنانچه همین امروز هم ما دیدیم که این جریان مقاومت، در جریان لبنان پیشنهاد صلح را از جانب قدرتی که خودش را برتر می‌دید و در رسانه و پیام‌هایش خودش را قدرتمند و با سلطه می‌دید پیام صلح با اصرار صادر شد. اینجا هم پیشنهاد صلح حدیبیه از جانب کی مطرح شد؟ از جانب مشرکان. آن هم یک صلح ده ساله برای مسلمانان. دو سه شرط داشت که این جریان صلح ده ساله برای مسلمانان غیر قابل باور بود. آمده بودند با این تصور که این‌ها را قتل عام بکنند، برگشتی برایشان نباشد به ظاهر اولی و محاسبات اولی. اما با آن باور یقین داشتند که خدای سبحان ذخیره‌ای در اینجا برای این‌ها و پیروزی قرار داده است. وقتی پیشنهاد صلح آمد، این پیشنهاد صلح غیر قابل باور بود در این حالتی که اینها هیچ امیدی به برگشت نداشتند، دشمن این‌ها را به رسمیت بشناسد و دست از جنگ بردارد بعد از چندین سال حال معارضه و حال جنگی. پیشنهاد بدهد که از این به بعد در جنگ نباشیم و امنیت ایجاد بکند برای دعوت پیغمبر. نه اینکه مسائل منطقه‌ای را کنار بگذارند و رابطه‌های منطقه‌ای شان را قطع کنند. بلکه آزاد باشند در دعوت، فقط سالی که سال ششم بود به مکه وارد نشوند، برگردند به مدینه و آزاد باشند در دعوت و رفت و آمدها، ولی سال بعد سه روز در همان ماه ذی القعده به عنوان عمره، قضای عمره امسالشان، چون این‌ها احرام بسته بودند، شتران و قربانی‌ها را آماده کرده بودند، سه روز به عنوان قضای عمره سال گذشته بیایند در مکه به طوری که مکه را برای این‌ها خالی بکنند، هیچ کسی در آنجا متعرض این‌ها نباشد. در این یک سالی که قرار بود این‌ها به عمره مشرف بشوند قبلش جریان فتح خیبر محقق شد در ابتدای سال هفتم. که این فتح خیبر یکی از پیروزی‌های عظیمی است که در قرآن کریم به عنوان فتح قریب نام برده شده است. حول این مسئله هم ان شاء الله بحث‌هایی را خواهیم داشت.

#مفاد_صلح_حدیبیه

این نگاه را عرض می‌کردیم که صلح را در چه موقعی باید پذیرفت؟ در آن موقعی که قدرتمندی آشکار بشودف نه در وقت ضعف. اگر در وقت ضعف انسان به سمت صلح رفت یا پیام‌های ضعف آمیز داد، یا بعضی از افرادی که در رأس کار هستند با نگاه ضعف و سستی و نداشتن قدرت خودشان و ناچاری اگر به این سمت خواستند حرکت بکنند، قطعا دشمن از آن شرایط سخت و شرایط قدرتمندانه خودش استفاده خواهد کرد. اما در جایی که حتی با اینکه ضعیف هستند، اما احساس ضعف نکنند بواسطه ارتباط با خدا، انتم الاعلون را ببینند، با اینکه 1400 نفر هستند و آن‌ها چند هزار نفر، با اینکه شهر شهر مکه است و در دست آن‌هاست، با اینکه این‌ها امیدی به بازگشت نداشتند، اما این‌ها پیشنهاد صلح را ندادند. بلکه پیشنهاد صلح با این حال از جانب مشرکان مکه مطرح شد و این‌ها پذیرفتند. و در پذیرفتن هم شروط به گونه‌ای بود که با اینکه به ظاهر شاید بعضی‌اش برای بعضی از مومنین بعد از اینکه از آن شرایط به پیشنهاد صلح رسیده بودند سخت جلوه می‌کرد، اما در عین حال در بیان مفصل‌تر اشاره خواهیم کرد که تمام شرایط به نفع مسلمانان و گسترش منطقه‌ای اسلام منجر شد. به طوری که در طول یک سالی که به جنگ خیبر منتهی شد، مسلمانان در جنگ خیبری که هیچ برایشان قابل پیشبینی نبود که یهود در قلعه محکمی که در خیبر بود را آنچنان شکست بدهند، که نه فقط آن‌ها، بلکه توابع آن‌ها هم ریشه کن بشوند.

#شرایط_قبول_صلح_در_اسلام

ان شاء الله خدای سبحان آن صلح عزتمندانه را که ایجاد شده است برای مومنان، دوامش را و نتایج بعدی‌اش را که فتح قریب که ریشه کنی یهود باشد را برای ما به دنبال داشته باشد.

و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته.

-جهتی که مشرکین تن دادند به این صلح و حاضر شدند و مذاکره کنند و پیشنهاد دادند، به خاطر جهات اقتصادی و تحت فشار بودن از جهت تجارت و … بود؟

مسلمانان از اول محرم شدند. از اول هم گفتند ما قصد عمره داریم. بعد هم محرم شدند. کشتن شخص در حال احرام یا به قصد احرام، برای این‌ها خیلی سنگین بود. چون آن زمان هم تعدی به کسی که محرم باشد تعدی خیلی نابجایی محسوب می‌شد. لذا این حرکت را اگر انجام می‌دادند صاحب بیت الله بودن ازشان سلب می‌شد و زیر سوال می‌رفتند. به همین جهت بود که حرکتی که پیغمبر کردند بسیار هوشمندانه بود. اصلش رعبی بود که خدای سبحان در دل این‌ها انداخت. این هم یک جهت دیگرش بود که همه کشورها و شهرها و جوامع دیگر برای حج می‌آمدند و آنجا را مأمن می‌دانستند. به عنوان مأمن مطرح بود و این‌ها هم حافظ این مأمن باید باشند. لذا مسلمانان هم به قصد جنگ نیامدند. به قصد عمره آمدند. لذا نمی‌توانستند باهاشان معارضه صریح بکنند مگر اینکه بهانه‌ای پیدا بکنند. خالد را فرستادند که این بهانه را ایجاد کند. چندبار تحریکشان کرد که این‌ها شمشیر بکشند. اما چون شمشیر نکشیدند و هیچ مقابله‌ای نکردند بهانه دستشان نیامد. لذا مجبور شدند برگردند.

#علت_پیشنهاد_صلح_حدیبیه_از_طرف_مشرکان_مکه

هنوز هیچ دیدگاهی وجود ندارد.

اولین کسی باشید که برای “تفسیر سوره فتح، جلسه 6” دیدگاه می‌گذارید;

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

میزان رضایت خود را در ارزیابی وارد کنید*

دریافت دوره آموزشی

لطفا جهت دریافت، اطلاعات خواسته شده را وارد نمایید