بسم الله الرحمن الرحیم
اللَّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَوَاتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلَى آبَائِهِ فِي هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِي كُلِّ سَاعَةٍ وَلِيّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِيلًا وَ عَيْناً حَتَّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فِيهَا طَوِيلا
ان شاء الله که خدای سبحان همه ما را از یاران و یاوران و بلکه سرداران حضرت قرار بدهد و جبهه مقاومت را روز به روز عزت روز افزون عنایت بفرماید.
بنایمان در جلسه گذشته بر این شد که به تبعیت از امر ولی جامعهمان عهدی را در رابطه با سه فرمایش ایشان داشته باشیم که یکیش سوره فتح بود، دیگری دعای نصر، دعای چهاردهم صحیفه سجادیه بود و سومی دعای توسل بود که هر کدام به جهتی از جهات مؤید و مُمِدّ برای محور مقاومت ان شاء الله خواهند بود.
ما در ادامه این جلسات بحث سوره فتح را در محضرش هستیم و سعی میکنیم ان شاء الله نکاتی را در رابطه با این سوره داشته باشیم.
اولا این سوره مبارکه خواصی را برایش ذکر کردهاند که این خاصیتها خیلی زیباست. مثلا پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرموده اند که هر کس که سوره فتح را قرائت کند مانند کسی است که همراه پیامبر در فتح حضور داشته است.
این فتح چه فتحی است؟ سوره انا فتحنا بعد از جریان صلح حدیبیه که یک جریان خیلی عظیمی بود برای مسلمانها، پیامبر اکرم خوابی دیدند که در آن خواب با سر تراشیده وارد بیت الله شده اند، محلقین رئوسهم، یعنی حج به جا آوردند. توانستند موفق بشوند اینهایی که در مدینه هستند و در حال جنگ با مکیان و مشرکان هستند، پیامبر این خواب را به عنوان بشارت به مردم اعلام کرد و آماده برای سفر حج شدند. حرکت کردند. حدود 1400 نفر با هم حرکت کردند. این تفصیل دارد. تفصیلش را یک بار عرض خواهیم کرد. فعلا به نحو اشاره داریم عرض میکنیم. وقتی رسیدند به سرزمین حدیبیه بعد از اینکه در راه خالد بن ولید متعرض شد ولی کاری نتوانست انجام بدهد، نتوانست اینها را تحریک بکند که برگردند، به حدیبیه که رسیدند، آنجا قاصدانی از جانب مشرکان آمدند تا صلح نامهای نوشته بشود به این عنوان که پیامبر امسال با مومنان برگردند به مدینه و به سمت مکه حرکت نکنند با اینکه نزدیک مکه شده بودند، ولی از سال بعد، ده سال حق داشته باشند که هر سال برای حج بیایند و در ایامی که میآیند کسی متعرضشان نشود و حق داشته باشند اعمالشان را انجام بدهند.
مواد صلح حدیبیه هم متعدد است که بعدا متعرضش خواهیم شد.
این صلح نامه که امضا شد خیلی از مومنین آنجا یا حتی کسانی که ضعیف الایمان بودند یا کسانی که در دلشان ایمان نبود ناراحت شدند و متعرض به پیغمبر شدند به طوری که باعث غمگینی پیغمبر و حزن حضرت شد. حضرت محزونا داشتند به سمت مدینه برمیگشتند از شماتت اینها و عدم تحمل و فهمی که برای اینها بود.
اینها را عمدا دارم تذکر میدهم که در نظام تطبیقش در امروز مراقب باشیم که ببینیم چه کسانی حزن ایجاد کردند برای رسول گرامی اسلام در آنجاهایی که حرکتهایی را داشت که به ظاهر این حرکت پیروزی و فتح تلقی نمیشد، اما اینها نمیدانستند که کار چقدر عمیق است. آن عاقبت کار را نمیدیدند، تا نوک دماغشان بیشتر برایشان مشهود نبود. و لذا متعرض پیغمبر شدند. پیغمبر را به عنوان اینکه چرا به این کار دنی، تعبیر دنی، چرا به این کار پست تن دادی. یک حالتی که در جریان امام حسن علیه السلام که بعضی آمدند گفتند أ و تذل المومنین، خوار کردی مومنین را. این کار تو ذلت برای مومنین بود، اینها به پیغمبر اکرم این را گفتند. خودشان بعدا بعضی اقرار کردند که ما آمدیم این را گفتیم. اسمائشان هم در تاریخ هست. به پیغمبر متعرض شدند، به حضرت عرض کردند که این کار پستی بود چرا قبول کردی!
به خصوص آنجا که وقتی قرار شد صلح نامه را بنویسند، پیغمبر فرمودند بسم الله الرحمن الرحیم را بنویسید، آنها گفتند ما که رحمن را قبول نداریم، لذا بسمک اللهم نوشته شد. پیغمبر فرمودند عیبی ندارد. کاتب این صلح نامه هم امیر مومنان علیه السلام است. بعد فرمودند بنویسید من رسول الله… آنها گفتند ما تو را رسول خدا نمیدانیم. اگر تو را رسول خدا میدانستیم که حرفی نداشتیم. کاتب امیر مومنان است، آنجا دارد که پیغمبر فرمود یا علی جان این را هم محو کن. حضرت فرمودند من قدرت بر محو اینکه شما را رسول خدا بدانم ندارم. نامه را داد به خود حضرت، نه اینکه تخطی بکنند، گفتند من نمیتوانم این را محو کنم. دادند خدمت حضرت و حضرت خودشان آن قسمت را محو کردند.
به ظاهر اینها عقب نشینی بود. لذا بعضی مسلمانان برایشان خیلی سخت بود که از بسم الله الرحمن الرحیم بشود بسمک اللهم. از اینکه رسول الله اطلاق بشود، حذف بشود و فقط اسم حضرت بیاید.
و همچنین بعضی از مفاد قطعنامه که اگر از کسانی که مسلمان هستند در مکه کسی بیاید در مدینه، حضرت موظف باشد او را تحویل بدهد و برگرداند، حضرت پذیرفتند. اگر از مسلمانان مدینه کسی به مکه برود، آنها موظف به پس دادن نباشند. این خیلی قرارداد سختی است برای مومنان. بگویند یک کسی از مدینه برود آنجا آنها موظف نباشند پس بدهند. اما کسی از مکه بیاید اینجا، مسلمان شده باشد ولی از آنها باشد، باید برگردانند. به ما هم بگویند میپذیریم؟ میگوییم این ذلت و خواری است.
پیغمبر فرمودند اگر مومنی و مسلمانی از مدینه به آنها پناه ببرد، خیری در او برای ما نیست که بخواهیم او را برگردانیم. لذا نمیخواهیم او برگردد. و اگر از آنها کسی بیاید اینجا که مسلمان شده باشد، ما برمیگردانیم او را، خدا میتواند برای او در همان جا فرج قرار بدهد. چون قرار بود متعرضشان نشوند. نمیتوانستند آنها را عقاب بکنند. اما باید برمیگشتند.
این خودش یک سرمایه گذاری بود که اینها در آنجا قرار بگیرند، آمادگی برای ورود لشگر اسلام را فراهم بکنند. با اینکه به ظاهر یک مسئلهای بود که آنها تحمیل کردند اما ظرفیتی شد برای مسلمانان. ببینید چقدر زیبا میشود اگر نگاه انسان الهی باشد. همانجا که به ظاهر عقب نشینی تلقی میشود، چه آثار عظیمی را در پی دارد. پیغمبر با این قرارادادی که امضا کرده بود در صلح حدیبیه که بعضی اینطور تخطی کرده بودند، حضرت وقتی داشتند برمیگشتند به مدینه، نزدیکیهای مدینه طبق بعضی از شأن نزولها این سوره نازل شد. و دیدند روی پیغمبر گشاده شد، تبسم بر لبان مبارک حضرت آشکار شد. و با یک بشارت و امیدی این سوره را خواندند.
بسم الله الرحمن الرحیم، انا فتحنا لک فتحا مبینا، بر تارک مومنین درخشید. اینکه چه نتایجی به دنبال آن وارد شد بر مومنان، ان شاء الله در بحثهای مختلفی که ذیل سوره خواهیم داشت بیان خواهیم کرد.
#جریان_سوره_فتح
لیغفر لک الله ما تقدم من ذنبک و ما تاخر، اولین نویدی که برای پیغمبر داده میشود این است که همه آنچه که به عنوان گناه برای پیغمبر از گذشته و آینده دیده میشد، همه آنها مورد مغفرت قرار گرفت. اینکه این گناهان چی هست عرض خواهیم کرد. چون پیغمبر که مصون از گناه است، اینکه گناه گذشته و آینده مورد مغفرت قرار بگیرد به چه معنا میشود، مرحوم علامه بحث مفصلی در المیزان دارند که خیلی بحث زیبایی است. اگر بخواهیم به صورت اختصار بیان کنیم، یعنی آن گناهانی که دشمنان گناه میدیدند. مثل همان چیزی که موسی کلیم وقتی خدا به رسالت انتخابش کرد که حضرت را بفرستد به سوی فرعونیان، موسی علیه السلام عرض کرد به خدا که و لهم علی ذنب. بر گردن من برای آنها گناهی است که آن گناه باعث میشود که اگر من بروم آنها الان از من طلبکار هستند. من کسی از قبطیها را کشتم، و کشتن آن قبطی را آنها گناهی برای من میدانند. از منظر آنها من گناهی دارم. نه اینکه عصمت حضرت موسی علیه السلام خدشه دار شده باشد.
در اینجا هم تعبیری که مرحوم علامه دارند و بحث مفصلی است که ان شاء الله در تطبیق میآوریم، علامه میفرمایند پیغمبر اکرم وقتی در مکه بود، در مکه بودنش باعث شد خانوادهها و قبیلهها و افراد علیه هم مختلف بشوند. یک کسی ایمان میآورد، پدر و مادر او راضی نبودند، بین این خانواده تفرق و اختلاف ایجاد میشد. آشوب و درگیری ایجاد شد. این ذنب بزرگی بود برای پیغمبر وقتی در مکه بود. بعد هم که آمد در مدینه جنگهایی شکل گرفت. از جمله جنگ بدر که در آن حدود هفتاد نفر از مشرکین به درک واصل شدند و آنها را در چاه بدر انداختند بعد از اینکه کشته شدند. این جریان هم یک گناه بزرگتری بود که بعد از به مدینه آمدن بود. ما تقدم منها و ما تاخر را تشبیه کردند به آنچه در مکه واقع شد، البته آنچه که آنها گناه میدانستند که ایجاد اختلافات بود، و گناهی که در مدینه واقع شد که جنگهایی بود مثل بدر و احد و احزاب تا سال ششم هجری که سال صلح حدیبیه و نزول این سوره مبارکه است، این گناهان پیغمبر نزد مشرکین را وعده میدهد که آمرزیده میشود. آمرزیده شدن این به چه معنا میشود؟ این گناهی نبوده که بخواهد ببخشد. آمرزیده شدنش با همان انا فتحنا است. میگوید من برای تو فتح و سلطه و نصرتی را ایجاد میکنم که این فتح و سلطه و نصرت باعث میشود تو وقتی وارد مکه میشوی با این بشارت که به دنبال صلح حدیبیه عرض خواهیم چگونه زمینه فتح مکه محقق شد، با همه ظلمهایی که آنها چه در مکه و چه وقتی در مدینه بودی با جنگها علیه تو کردند، تو با یوم المرحمة وارد میشوی. تو به همه امان و پناه میدهی. وقتی بعضی خواستند بگویند الیوم یوم الملحمة، که روز انتقام است و ظلمهایی که شما به ما کردید را میخواهیم امروز جبران بکنیم و انتقام بگیریم، پیغمبر فرمودند نه، الیوم یوم المرحمة. امروز روز رحمت عام است. به طوری که همه آنها شرمنده شدند.
تا قبل از این مشرکین خودشان را طلبکار میدیدند از پیغمبر که این بلاها را سر ما آورده است. ولی حالا دیدند با سلطه و قدرتی که پیغمبر پیدا کرده است، همه اینها یقین داشتند که حتما از عدهای از اینها انتقام خواهد گرفت و عدهای از اینها حتما محکوم هستند، پیغمبر یک رحمت فراگیر را اعلام کرد که هر کسی کجا باشد، در خانه باشد، به خانه ابوسفیان برود، در کنار بیت الله باشد، همه در امان هستند. مگر اینکه کسی بخواهد معارضه بکند در روز فتح مکه. کسی هم اینطور مقابلهای را جرات نکرد.
با این برخورد همه نگاهشان عوض شد. اینطور شد که آن طلبکاری که قبلا میدیدند، حالا دیدند با این رحمت بدهکار شدند. این ذنبی که در نظرشان بود که پیغمبر مرتکب شده است، ما تقدم و ما تاخر، همه اینها یک دفعه نه فقط ذنب در نظر آنها مغفور و پوشیده شد، بلکه خودشان صاحب ذنب شدند و بدهکار شدند. از این به بعد اینها به پیغمبر و مومنین بدهکار شدند که ما چه مصیبتها و مشکلاتی برای اینها ایجاد کردیم، اما اینها با ما چه کردند.
#معنای_ما_تقدم_من_ذنبك_و_ما_تأخر
حالا ببینید تمام اینها قابل تطبیق است با امروز ما، اگر نگاه ما نگاه امید بخش به این سوره باشد، و بر این باور باشد که ان شاء الله به زودی زمینه سرنگونی استکبار جهانی و صهیونیسم را خواهیم دید. جریاناتی که الان دارد در محور مقاومت پیش میرود، اگر به صلح یا آتش بسی با شرایط محور مقاومت که حتی ممکن است بعضیاش نگاه مطلوب ما در ابتدا نباشد منتهی بشود، اگر با این نگاه الهی حرکت بکنیم و جلو برویم، خدای سبحان قطعا برای ما زمینه پیروزی و برتری، و ینصرک الله نصرا عزیزا را فراهم خواهد کرد.
و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته.
ما میخواهیم یاوری بکنیم پیام آقا را و اطاعت بکنیم ان شاء الله سر درس حاضر بشویم. اگر دیدیم صلاح بود یا شاید با مشورت دوستان چند جلسهای سوره المیزان را که بحث سوره نساء هست به خاطر اینکه اطاعتمان را نشان بدهیم که سربازیم، تبدیل بکنیم به سوره فتح تا بتوانیم در چندین جلسهای فعلا به لحاظ ضرورتی که هست این را تکمیل بکنیم.
شاید یکی از مصادیقی که انسان با هر توانی که دارد باید کمک کند به جبهه مقاومت، الان شاید ضرورت حضور نباشد، چون نیرو الان برای حضور رزمی اعلام نکردند که میخواهند. بحث کمکهای اقتصادی سر جایش هست. اما راه انداختن جریاناتی که مومنان را به هم متحد و مرتبط کند و حول محور رهبری یکپارچه کند از عظیمترین آثارش حتما نصرت محور مقاومت است. لذا هرچقدر که میتوانیم باید این پویش و کار را توسعه بدهیم. یعنی فقط به اینکه خودمان انجام میدهیم راضی نباشیم. بلکه نگاهمان این باشد که این را در همه جهات توسعه بدهیم و مروجش باشیم. در کانالها و کارهای مختلفی، روشهای مختلفی، راه انداختن جمعهای مختلفی برای اینکه در آن جمعها محقق بشود. خواندن دعاها در اوقاتی که به صورت جمعی است یا حتی جمعهای بزرگ تشکیل دادن. یا در جمعهای بزرگی که تشکیل میشود پیشنهاد انجام اینها را دادن که آنها هم گاهی خیلی آماده اند، اما ممکن است غفلت باشد، تا بتوانیم این مسئله را ان شاء الله به یک سرانجام بهتری برسانیم ان شاء الله.