جلسه 1003          26/08/1403

 

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین و الصلاة و السلام علی محمد و آله الطاهرین و اللعن الدائم علی اعدائهم اجمعین الی یوم الدین

 

در محضر سوره نساء و آیه اول بعد از بسم الله الرحمن الرحیم هستیم. می‌فرماید

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ‌

يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَ خَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَ بَثَّ مِنْهُمَا رِجَالاً كَثِيراً وَ نِسَاءً وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي تَسَاءَلُونَ بِهِ وَ الْأَرْحَامَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَيْكُمْ رَقِيباً ﴿1﴾

 

بحث ارحام را از شرح مرحوم علامه ذیل آیه در محضر دوستان بودیم. به نظر می‌آید که نکات جدی و قابل طرحی از این مبحث بتوانیم در روابط اجتماعی استفاده بکنیم. برای اینکه این بحث را یک قدری تفصیل بیشتری بدهیم، روایات باب را بعضی اش را در محضرش هستیم که قبلا هم وعده داده بودیم.

دلم می‌خواهد دوستان با یک دقت فوق العاده ای به نوع برداشت از روایات و ارتباط بین روایات توجه بکنند تا ان شاء الله یک نگاه کلیدی در برداشت از روایات برایمان بهتر ایجاد بشود و فقط مربوط به فصل هم نباشد. بلکه این نگاهی را که روایات دارند برایمان ایجاد می‌کنند، به عنوان کلیدی در معارف و روایات دیگر کنار هم ببینیم. بعضی از ابواب که مسائل اینطوری تفصیلی تر وارد شده است را باید انسان عمیق بشود تا آن جاهایی که اجمالی تر است، از این تفصیل آن اجمال را بتواند برای خودش حل بکند. لذا سعی می‌کنیم بعضی از روایات باب را جوری در محضرشان باشیم که تناظر و شرحشان نسبت به یکدیگر را برای این باب استفاده بکنیم، ولی دوستان در نظر دارند که اختصاص به باب ندارد. نوع تناظر و تفسیر روایات نسبت به یکدیگر سرایت به ابواب دیگر هم دارد. این تمرین می‌خواهد در معارف که بتوانیم معارف طولی را که برگشت به یک توحیدی بین معارف می‌کند و ارتباط بین آن‌ها را آشکار می‌کند داشته باشیم.

#نگاه_وحدت_بین_در_معارف

 

در اولین روایتی که در کتاب بحار الانوار ج71 طبع ایران(ج74 طبع بیروت)کتاب العشرة، باب صله رحم داریم می‌فرماید

1- ب، قرب الإسناد ابْنُ عِيسَى عَنِ الْبَزَنْطِيِّ عَنِ الرِّضَا ع قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع‏ صِلْ رَحِمَكَ وَ لَوْ بِشَرْبَةٍ مِنْ‏ مَاءٍ وَ أَفْضَلُ مَا يُوصَلُ بِهِ الرَّحِمُ كَفُّ الْأَذَى عَنْهَا.

می‌فرمایند با رحمت مواصله داشته باش، ارتباط برقرار کن، ولو کمترین درجه اش از جهت فعل این باشد که یک لیوان آبی به او بدهی. در جهت ترک هم اذیتت را از آن‌ها حفظ کن، یک کاری کن که از تو اذیت نشوند. وقتی رحم در کنار هم قرار می‌گیرد، قطعا غیر از افراد غیر رحم هستند. نشست و برخواستشان پیش هم بیشتر و طولانی تر است. ممکن است یک یا دو شبانه روز، ساعاتی، مدتی، شامی ناهاری، بالاخره بین ارحام این متداول است. وقتی روابط طول می‌کشد گاهی انسان از حفظ کامل خارج می‌شود. ممکن خوشایندی یا ناخوشایندی برایش پیش بیاید. یا کلمات و افعالی ازش سر بزند که در این حالت در ارتباط با رحم دیگران آزرده بشوند. چون طول هم کشیده است، کنترل اولیه از دست رفته است، ارتباطات نزدیک تر در عین کمالات، گاهی ناخوشایندی‌هایی هم دارد دیگر.

لذا می‌فرماید افضل ما یوصل به الرحم، بهترین چیزی که پایه رابطه با رحم را شکل می‌دهد این است که تو به آن‌ها اذیت نرسانی. این اذیت نرساندن اهمیتش معلوم می‌شود. چون اگر شربتی از ماء به او دادی، می‌فرماید این کمترین درجه فعل خیر است. اما افضل ما یوصل این است که قطع نشود این رابطه و اگر اذی و اذیتی از من برسد رابطه قطع و سست می‌شود. در جایی که بین نهی و امر تعارض داریم، نهی تقدم دارد به این جهت که آن نهی آسیبش بیشتر است. لذا می‌فرماید افضل ما یوصل به الرحم که باعث اجتماع می‌شود، و به هم نمی‌خورد این اجتماع، دادن آن آب سبب اجتماع و وفاق نیست به اندازه ای که کف الاذی باشد. چقدر مهم است! یعنی انسان در روابط اجتماعی اش به خصوص با ارحامش باید کف الاذی را کف کف کار و بهترین پایه برای عمل قرار بدهد. اگر کسی این را در خانواده و رحم اجرا کرد، قطعا در رابطه با دوستان و جامعه هم بهتر می‌تواند رعایت بکند. و بالاتر اگر رحم از رحم طینی به رحم ولایی رسید کف الاذی معنای خودش را پیدا می‌کند.

کف الاذی در رابطه با رحم طینی عدم فعل و قول نا مناسب است که او ناراحت می‌شود. در رحم ولایی، امامی که با همه احوال انسان حشر دارد و مراقب است، کف الأذی می‌شود عدم معصیت که معصیت اذیت است. می‌فرمایند لا تسوئوا رسول الله و سروه. کسی که در زمان امام صادق علیه السلام می‌فرماید می‌گوید من چطوری به رسول خدا بدی بکنم، من که زمان پیغمبر نیستم. حضرت می‌فرمایند اگر تو مبتلا به معصیتی بشوی، پیغمبر را اذیت کردی. چون تو امت او هستی، رحم او هستی، رابطه با او داری. به تو مهربان است. او اب توست. پدر توست. و پدر از فرزندش اگر می‌بیند دارد ساقط می‌شود، دارد کاری انجام می‌دهد که به سقوط او منجر می‌شود غصه می‌خورد. لذا لاتسوئوا رسول الله. اگر کسی در رحم طینی این تربیت و تمرین را محقق کرد، آن موقع تربیت شده است برای اینکه وقتی گفتند رسول گرامی اسلام و اهل بیت هم رحم تو هستند، آن رحم ملازمات خودش را دارد، کف الأذی از آن‌ها هم معنای خودش را پیدا می‌کند.

همه این روایات را با این نگاه ترجمه و تفسیر بکنید. این را هم من نمی‌گویم. خود روایات بیان می‌کنند.

رابطه با رحم آغاز رابطه با رحم ولایی است. لذا تمام این‌ها توسعه پیدا می‌کند در آن رحم و گسترده می‌شود. تمام احکامی که در رابطه با رحم طینی بیان شده در رحم ولایی قابل گسترش است منتها با حفظ همان موطن ولایی و رابطه ولایی.

#مراتب_صله_رحم

#بهترین_صله_رحم_اجتناب_از_آزار

#مراتب_اجتناب_از_آزار_رحم

#گسترش_احکام_رحم_طینی_به_رحم_ولایی

این روایت شریف که یکی فعل بود و یکی ترک، بیش از این جا دارد ولی ما وقت نداریم. باید عبور کنیم.

 

ذیل همین روایت می‌فرماید

وَ قَالَ‏ صِلَةُ الرَّحِمِ مَنْسَأَةٌ فِي الْأَجَلِ مَثْرَاةٌ فِي الْمَالِ مَحَبَّةٌ فِي الْأَهْلِ‏.

صله رحم اجل را تاخیر می‌اندازد و ثروت را بیشتر می‌کند و رابطه حبی اهل و فامیل را زیاد می‌کند.

این که منسأة فی الأجل در نظام رحم طینی معلوم است. منتها آیا هر تاخیر در اجلی ممدوح است؟ اگر به سمتگری فرصت بدهند ممدوح است یا مذموم است؟ مذموم است چون او بیشتر دارد سقوط می‌کند. امام سجاد علیه السلام به ما یاد داده است که الهی لو کان عمری مرتعا للشیطان فاقبضنی الیک، اگر عمر من مرتع شیطان می‌خواهد باشد زود من را قبض روح کن، این به نفع من است. اینجا هم می‌گوید اگر صله رحم بکنید منسأة فی الأجل، یعنی یک عمر و فرصتی که در آن فرصت قدرت بر جبران و کمال پیدا می‌کند نه فرصت برای سقوط. چون این منت خدای سبحان است، این فرصت ویژه می‌شود. پس صله رحم برای انسان رابطه با رحم بالاتر را ایجاد می‌کند، آمادگی ارتباط با رحم ولایی را ایجاد می‌کند و این فرصت می‌شود. پس از رحم طینی انسان دارد آماده می‌شود برای رحم ولایی.

انسانی که به رحم ولایی رابطه صله اش را محقق می‌کند، آنجا هم منسأة فی الأجل. اما در آنجا فقط زمان نیست. بلکه آن تاخیر در آن مقداری است که قدر معلوم این بود، از آن بالاتر می‌رود. لذا هر رابطه با ولایتی انسان را به سمت ارتباط بیشتر با ولایت می‌برد، ارتباط با اطلاق پیدا می‌کند، از قیود رها می‌شود. از قدر معلوم رها می‌شود.

#صله_رحم_و_عمر_همراه_با_عبودیت

#صله_رحم_و_توسعه_قدَر

خیلی زیباست این ‌ها را اگر دقت بکنید. جزء معارف عالی ماست که همه جزئیات احکام دین ما را دارند سوق می‌دهند به سمت آن نگاه متعالی ارتباط با ولی. اگر این باور در ما شکل بگیرد که همه آنچه که در رابطه با احکام مختلف دین گفته شده است، این نسبت را دارد، آن موقع انسان راحت تر می‌تواند عمق مصالح و مفاسد احکام را بفهمد. گاهی انسان می‌بیند یک حکم ظاهری شدت مفسده برایش ذکر شده است، و یک حکم ساده شدت مصلحت برایش ذکر شده است. برای انسان تعجب آور است، ولی تعبدا می‌پذیرد. اما اگر این شکل حرکت را بیابد و باور کند، آن موقع نقش آن حکم را در این مسئله می‌بیند واضح است. با اینکه یک حکم ساده بوده است، اما چقدر مفسده داشته است. یا یک حکم عمل ساده بوده ولی چقدر مصلحت داشته است. چون تمام این‌ها وضع شده است تا به آن برساند، گاهی شدت‌ها وضع شده است برای اینکه به این برساند. بقیه هم که سهل است وضع شده است تا به این برساند. نقش رساندن به او مهم است. لذا می‌بینید گاهی عملی سهل است، اما نتیجه اش خیلی زیاد است. حالا چه در جانب سقوط، چه در جانب کمال. نقش این را در رساندن به آن رتبه بیشتر نشان می‌دهد. بعضی روایات را در محضرش که قرار می‌گیریم، می‌بینیم این مقدار مصالح برای این روایت و نتایج ذکر بشود، به نظر آدم می‌آید که مبالغه باشد در نگاه اول. ولی وقتی که حکمتش و رابطه اش معلوم بشود، می‌بیند نه تنها مبالغه نیست، بلکه برای اینکه ما باور کنیم خیلی زیاد هم نگفتند. رعایت کردند حریم ما را که بفهمیم. چنانچه بعضی روایات نظارت دارند که ما عمقش را نگفتیم که باور پذیر تر بشود برای شما.

#تناسب_جزای_اعمال_با_میزان_ایجاد_ارتباط_با_ولی

مثراة فی المال هم همینطور است. مال برای انسان در هر رتبه ای معنایی پیدا می‌کند. چون مال آن چیزی است که سرمایه برای انسان می‌شود. در دنیا ممکن است ثروت باشد. در آخرت ممکن است این ثروت آن رابطه و ارتباط و میل باشد. مال ممکن است به میل و محبت کشیده بشود. مال انسان در اینجا چیزی است که میل بهش دارد. میل انسان در دنیا مثراة فی المالش همین ثروت ظاهری است. این هم هست. صله رحم این را هم ایجاد می‌کند. ارتباطات اجتماعی خودش یک ثروت عظیم است که سرمایه اجتماعی است. تاب آوری اجتماعی ایجاد می‌کند وقتی روابط اجتماعی قوی باشد. توسعه اقتصادی ایجاد می‌کند. اقتصاد را خود کفا می‌کند کمتر وابستگی به بیرون پیدا می‌کند، درون زا می‌شود. همه این‌ها از این در می‌آید. مثراة فی المال در روابط داخلی یعنی اقتصاد درون زا، اقتصاد مقاومتی، اقتصاد غیر وابسته، توسعه اقتصادی، تمام این‌ها از حیثیت روابط اجتماعی زاییده می‌شود که جای بحث دارد ولی به همین مقدار عبور می‌کنیم.

#صله_رحم_و_توسعه_اقتصادی

#صله_رحم_و_تاب‌آوری_اجتماعی

#صله_رحم_و_اقتصاد_مقاومتی

مَحَبَّةٌ فِي الْأَهْلِ‏

این آشکار است که هرچقدر انسان صله رحم بیشتر می‌کند ظرفیت محبتش بالاتر می‌رود. همانطور که فرمودند کل وعاء یضیق بما جعل فیه الا وعاء العلم فإنه یتسع، محبت از سنخ معرفت است، لذا هر قدر به کار گرفته می‌شود توسعه پیدا می‌کند. صله رحم باعث می‌شود انسان محبتی تر می‌شود. هم این محبوب می‌شود و تاثیر گذار تر می‌شود. هم محببه باشد که این محبتش بیشتر بشود. هر دو راه دارد و اشکالی هم ندارد.

-آثار ظاهری در روابط بین الملل هم می‌شود گرفت؟

بله، جامعه اسلامی اگر استحکام را از روابط خانواده شروع کرد، به روابط امت کشیده می‌شود و روابط امت اسلامی مثلا امروز محور مقاومت، اولویت‌های در روابط را معلوم می‌کند. اولویت در برنامه ریزی برای سرمایه‌های اجتماعی مان را چطور برنامه ریزی بکنیم. می‌فرماید از درون خانواده شروع بکنید، به نظام اجتماعی امت اسلامی بکشانید که رابطه رحم ولایی می‌شود، تا بعد به انسانی بکشیم که روابط انسانی که با همه انسان‌هایی که در غیر امت مسلمان هستند. این‌ها کاملا قابل توسعه است. حرف دارد.

 

2- ب، قرب الإسناد هَارُونُ عَنِ ابْنِ صَدَقَةَ عَنِ الصَّادِقِ عَنْ آبَائِهِ ع أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَالَ: إِنَّ الْمَعْرُوفَ يَمْنَعُ مَصَارِعَ السَّوْءِ

در کافی شریف بابی به این عنوان منعقد شده است که المعروف یا صنع المعروف یمنع مصارع السوء. این خیلی بحث زیبایی است. هر عمل صالحی که انسان انجام می‌دهد، معروف یعنی یک چیزی که خوب است، نه فقط امر به معروف، آن هم یکی از شاخه‌های معروف است، المعروف یا بعضی روایات صنع المعروف دارد، یعنی عمل معروف، کار خوب انجام دادن، یمنع مصارع السوء. هر عمل خوبی که انسان انجام می‌دهد یک مانعیت جدیدی در اینکه انسان مرگش مرگ سوء باشد ایجاد می‌کند. هر یک دانه عمل خوبی که انسان از دست بدهد، آن وقت خودش به همین نسبت جلب مصارع السوء می‌شود. و ترک عمل خوب از دست دادن یک اقتضاء است. تفویت یک استعداد است.

روایات زیاد است. مثلا می‌فرماید:

صنایع المعروف تقی مصارع السوء. حفظ می‌کند از مصارع سوء. و نظیر این که من چندتایش را نوشته ام.

لا تحقرن من المعروف شیئا، هیچ چیزی از معروف را کوچک نشمار، و لو ان تلقی اخاک بوجه طلق. همینقدر که با یک روی خوش با دوستت برخورد کنی. گرفته نباشی، تا می‌بیند تو را یاد بدهکاری‌هایش نیوفتد. اگر غمی دارد، وقتی تو را می‌بیند یادش برود. نه اینکه غمش افزوده بشود. می‌فرمایند این اقل معروف است که تو می‌توانی در ارتباطاتت با یک روی خوش وقتی ارتباط برقرار می‌کنی، انرژی داری، همه از تو انرژی بگیرند. همه از تو حالشان تا حدودی خوش‌تر بشود. این اقل معروف است که انسان می‌تواند در روابط اجتماعی اش داشته باشد. حتی اگر انسانی عزادار است، عزاداری همیشه با انرژی منفی همراه نیست. انسانی که درونش پر انگیز‌ه است، انسانی که صاحب اراده و عزم است، حتی اگر عزادار است، مردم در ارتباط با او ازش انرژی و قدرت می‌گیرند. قدرت اراده می‌گیرند. برایشان اثر گذار است که فرمودند نشستن با عالمان برای انسان ایجاد گشایش می‌کند و امثال این.

امثال این روایت زیاد است.

در همین روایت هم آمده است که انسان خودش را حفظ کند از آسیب رساندن. آسیب به دیگران نرساند. این هم معروف است. به بعضی ها باید گفت اول خودت را حفظ کن که آسیب به دیگران نزنی. یک زبان گزنده، یک نگاه آسیب زا در بعضی هست. خدا حفظ کند انسان را، با یک کلام کوچکی گاهی آتش می‌زنند به کسی. گاهی دست خودش هم نیست، عادت کرده است، قصدش هم سوء نیست، بعد هم پشیمان می‌شود، اما خود این حفظ مهم است.

این را کم نگیرید. اسباب تفرق اجتماعات رحمی عمده اش بر این استوار است. قطع رحم‌ها عمدتا بر یک فعل و قول نامناسب بی وقت استوار است. در وقتش شاید حرف خوبی بود، اما بی وقتش همین حرف حرف بد و بی جا می‌شود. یک جا می‌خواهد بگوید اسراف نکنید، اما وقتی بی جا می‌گوید، تخطئه یک مومنی می‌شود که آتشش می‌زند. اینجا فحش است برای او. زدن اوست. با اینکه کلمه کلمه غلطی نیست، اما بی جا وقتی می‌گویی یک طوری می‌شود که طرف پیش همه خجالت زده می‌شود. کأن خودش را مصداق مسرفی می‌بیند از نظر این و دیگران که برایش آتش زننده است.

روی این باید دقت کرد. تفرق اجتماعات با این عدم حفظ است.

لذا در آن روایت فرمود افضل ما یوصل به الرحم کف الاذی است. اینجا هم می‌فرمایند حرف زشت نزدن و کنترل خود است.

#اهمیت_پرهیز_از_آزار_رساندن_در_روابط_رحِمی

-گاهی فردی با اینکه صله رحم دارد، دچار مصارع سوء می‌شود، مثلا تصادف می‌کند.

اعمالی که ما انجام می‌دهیم اعمال زیادی است. صله رحم اثرش این است که مصارع سوء را از بین می‌برد. مصارع سوء تعریف خودش را دارد. تصادف از مصادیق مصارع سوء نیست. اما انسان گاهی از یک جنبه اقتضایی را ایجاد کرد، اما از جهت دیگری ممکن است آن اقتضاء منتفی شده باشد. منتها می‌شود قضاوت کرد اگر کسی با تصادف از بین رفته یعنی صله رحم نداشته یا اهل خیر نبوده است؟ نه. اینطور نیست. این‌ها مصارع سوء نیستند. و الا مردن هم باید مصارع سوء باشد. مردن که مصارع سوء نیست. مردن اصلا سوء نیست. مصارع سوء جایی است که انسان جوری از بین می‌رود که عاقبت به شر می‌شود. حقیقت مصارع سوء این است. یعنی در مهلکه ای می‌افتد که عاقبت به شر می‌شود. گاهی بعضی مردن‌های سخت را به این مرتبط کرده اند. و الا در روایت دارد که مردن سخت از مصارع سوء نیست. بلکه تطهیر است برای مومن و گاهی بهترین هدیه است برای او که از اینجا پاکِ پاک برود. سختی که در انتها می‌کشد تطهیر اوست برای ورود به عالم دیگر. در کتاب الموت این بحث را داشتیم.

#مصارع_سوء

#عمل_خیر_و_جلوگیری_از_عاقبت_به_شری

 

وَ إِنَّ الصَّدَقَةَ تُطْفِئُ غَضَبَ الرَّبِّ

چهار چیز را اینجا آورده است، این‌ها را به هم مرتبط کنید. یکی اینکه معروف یمنع مصارع السوء، یکی اینکه ان الصدقة تطفئ غضب الرب. در روایت دیگر دارد که صدقة السر. اینجا عام است، آنجا خاص است. شاید خاص در این حکم قوی تر و جدی تر است که ان صدقة السر تطفئ غضب الرب. ویژگی‌ای دارد که فرصت نیست بیان کنیم.

#صدقه

وَ صِلَةَ الرَّحِمِ تَزِيدُ فِي الْعُمُرِ وَ تَنْفِي الْفَقْرَ

صله رحم نفی فقر می‌کند.

وَ قَوْلَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فِيهَا شِفَاءٌ مِنْ تِسْعَةٍ وَ تِسْعِينَ دَاءً أَدْنَاهَا الْهَمُ‏.

انسان در مشکلات مختلف این ذکر را داشته باشد. شفاء است از 99 مریضی که یکی از آن ها، ادناها، کمترینش همّ و غصه و حالت افسردگی است که انسان پیدا می‌کند. این هم آن غصه ای است که زمین گیر می‌کند انسان را و از کار می‌اندازد. مثل نوعی از افسردگی که بر انسان شدت غم حاکم بشود.

لا حول و لا قوة الا بالله هم معلوم است که فقط لفظ ملاک نیست.

#درمان_افسردگی

این چهارتا را با هم مرتبط کنید، ببینید با آن بحثی که عرض کردیم چقدر نزدیک می‌شود.

-تکوینا باعث می‌شود؟

این‌ها نظام علی و معلولی عالم است. مثل اینکه آب اگر حرارت زیرش باشد جوش می‌آید. اگر آفتاب داغی هم از بیرون بخورد ممکن است باعث جوش آمدن آب در یک جایی که آفتاب خیلی داغ باشد بشود.

اگر راه دیگری هم برای انتقال حرارت داشته باشید، آن هم سبب جوش آمدن آب می‌شود. علت‌های مختلفی هستند که ممکن است سبب ایجاد آن معلول بشوند.

این چهار علت را در اینجا ذکر می‌فرمایند ناظر به یک معلول واحدی هستند که آن‌ها را کنار هم قرار می‌دهد.

از این‌ها ملاک گیری بکنیم. روایت بعدی بیشتر این را واضح می‌کند.

 

3- فس، تفسير القمي‏ وَ الَّذِينَ يَصِلُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ‏ حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفُضَيْلِ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ ع قَالَ: إِنَّ رَحِمَ آلِ مُحَمَّدٍ ص مُعَلَّقَةٌ بِالْعَرْشِ يَقُولُ اللَّهُمَّ صِلْ مَنْ وَصَلَنِي وَ اقْطَعْ مَنْ قَطَعَنِي وَ هِيَ تَجْرِي فِي كُلِّ رَحِمٍ‏.

این صل من وصلنی و تعلق به عرش خیلی حرف درش هست. نحوه تعلق به عرش یعنی چی و عرش چیست و صل من وصلنی یعنی چی، یعنی از خدا می‌خواهد که خدایا تو هم رابطه ات با آن‌ها به گونه ای باشد که آن‌ها با من رابطه دارند. ربط خدا به چه معناست؟ خدایی که موجد همه است، این ربط نظام تشریع است که نظام جزاست، نظام رحمت رحیمیه است.

این رحم پیغمبر و آل پیغمبر است، دنبالش می‌فرماید و هی تجری فی کل رحم. هر رحمی این خصوصیت را دارد. این چی را نشان می‌دهد؟ آن رحم‌ها هم معلق به عرش هستند، ندایشان این است که اللهم صل من وصلنی و اقطع من قطعنی.

یعنی ارتباط خدا با انسان، ارتباط اهل بیت با انسان، با ارتباط رحم با انسان یک وزان است، آن هم در رابطه با عرش. عرش هم مخزن تمام احکام و روابط است. عرش الهی یک چیز خاص نیست. یک موضوع خاص نیست. همه موضوعات را همه روابط را شامل است. یک جامعیتی هست. همانطور که و اتقوا الله الذی تساءلون به و الارحام که رابطه رحم را با الله قرار داد که اسم جامع همه اسماء است. دنبال کنید این‌ها را با هم. معارف عظیمی است که نباید غفلت بکنیم.

#جایگاه_صله_رحم

#رحم_طینی_و_رحم_ولایی_و_رحم_رحمانی

روابط اجتماعی در رابطه با رحم را اصل قرار دادن و پایه قرار دادن، برنامه ریزی اجتماعی می‌خواهد از جامعه مومنین. راه نجات را دارند به ما نشان می‌دهند. حرکت اجتماعی که به دنبالش سرمایه اقتصادی، سرمایه اجتماعی، سرمایه سیاسی، سرمایه قدرت را ایجاد می‌کند دارند به ما تعلیم می‌دهند. در این روایات دارند حکومت داری را به ما نشان می‌دهند، بحث‌ها خیلی ریشه ای است. سطحی نگاه نکنیم.

ارتباط این رحم با رحم ولایی که حاکمیت الهی از آن طریق دارد محقق می‌شود، عرش الهی است که حاکمیت الهی است، الرحمن علی العرش استوی. آن رحمن بر عرش استوی پیدا کرده و از آنجا سیطره بر عالم محقق می‌شود، ربوبیت از آن طریق محقق می‌شود. رحم به این عرش متصل است و رحم محور وصل و قطع خدا قرار می‌گیرد. این‌ها خیلی عالی است.

حالا که نگاه حاکمیتی در کشورمان برای معارف باز شده است، یک قدری ببینیم چقدر می‌توانیم توسعه بدهیم و ازش استفاده بکنیم.

#ارتباط_صله_رحم_با_مراتبش_به_ربوبیت_عالم

 

ان شاء الله خداوند متعال توسعه در معرفتمان را و فهممان را بیش از گذشته برایمان ایجاد بکند.

و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته

 

در پاسخ: در روایت دارد که صله رحم روزی را زیاد می‌کند ولو کان کافرا. دائر مدار نگاه ایمانی نیست. لذا در غیر مومنین هم علیت تکوینی دارد. مثل اینکه آب جوش می‌آید در 100 درجه، چه مومن این آتش را به پا کند و چه غیر مومن. صله رحم هم از سنخ حقایق تکوینیه است که اگر انجام شد نتیجه اش آن می‌شود، ولو فرد کافر باشد.

-اجل کافر هم تاخیر می‌افتد؟

چون یک امر اهلی صحیحی بوده است، تاخیر در اجلش به معنای ازدیاد در کفرش نیست. و الا آن برایش عقاب بود. حتی داریم که گاهی صله رحم باعث می‌شود عمر کسی که بد است کاسته بشود.

داود رقی پسر عمویش را که ناصبی بوده است صله رحم می‌کند، به او پولی می‌دهد. امام می‌فرماید تو پول را دادی، عمر تو زیاد شد، عمر او کم شد. این کم شدن عمر به نفع او شد.

48- ير، بصائر الدرجات أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَيُّوبَ عَنْ دَاوُدَ الرَّقِّيِّ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فَقَالَ لِي يَا دَاوُدُ أَعْمَالُكُمْ عُرِضَتْ عَلَيَّ يَوْمَ الْخَمِيسِ فَرَأَيْتُ لَكَ فِيهَا شَيْئاً فَرَّحَنِي وَ ذَلِكَ صِلَتُكَ لِابْنِ عَمِّكَ أَمَا إِنَّهُ سَيُمْحَقُ‏ أَجَلُهُ‏ وَ لَا يَنْقُصُ رِزْقُكَ

عمر او کم شد، ولی رزق تو کم نشد. تو دادی رزق تو کم نشد، اما عمر او کم شد. کسی که بدی بکند به کسی که خوبی می‌کند، روایت داریم که او عمرش کم می‌شود. از چیزهایی است که به سرعت آشکار می‌شود. لذا صله رحم برای طرفین نافع است.

قَالَ دَاوُدُ وَ كَانَ لِيَ ابْنُ عَمٍّ نَاصِبٌ كَثِيرُ الْعِيَالِ مُحْتَاجٌ فَلَمَّا خَرَجْتُ إِلَى مَكَّةَ أَمَرْتُ لَهُ بِصِلَةٍ فَلَمَّا دَخَلْتُ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَخْبَرَنِي بِهَذَا.

#نفع_صله_رحم_حتی_برای_کافر

 

هنوز هیچ دیدگاهی وجود ندارد.

اولین کسی باشید که برای “تفسیر المیزان، جلسه 1003” دیدگاه می‌گذارید;

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

میزان رضایت خود را در ارزیابی وارد کنید*

دریافت دوره آموزشی

لطفا جهت دریافت، اطلاعات خواسته شده را وارد نمایید