جلسه 996 05/08/1403
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین و الصلاة و السلام علی محمد و آله الطاهرین و اللعن الدائم علی اعدائهم اجمعین الی یوم الدین
در محضر آیات نورانی سوره نساء هستیم، آیه اول بعد از بسم الله الرحمن الرحیم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ
يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَ خَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَ بَثَّ مِنْهُمَا رِجَالاً كَثِيراً وَ نِسَاءً وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي تَسَاءَلُونَ بِهِ وَ الْأَرْحَامَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَيْكُمْ رَقِيباً ﴿1﴾
در فرازهایی از این آیه گفتگو شد تا رسیدیم به این فراز که خلق منها زوجها، و در جلسه گذشته بحث اینکه زوجیت در قرآن کریم به چه معانی به کار برده میشود و اینجا مقصودش از خلق منها زوجها چیست به نحو اختصاری که البته یک جلسه کفایت میکرد گذشت.
دنبال این بحث میفرماید و بث منهما رجالا کثیرا و نساءا. اینکه خلق اول را به عنوان نفس واحده، بعد خلق زوجیت را، و بعد بث منهما رجالا کثیرا و نساءا که ناظر به فرزندان است را ذکر میکند، که در این سوره جزء اهداف و اغراض سوره است، بحث خانواده و احکام خانواده و مسائل مرتبط با خانواده از مسائل مهم این سوره است، لذا در طلیعه این سوره که آیه اول است همه این مسائل را درش اشباع کرده است.
بث منهما رجالا کثیرا و نساءا، بث پراکنده کردن نسل است. ذریه ای که منهما هستند، نه فقط من ذکر و انثی. منهما یعنی دو نفر بالخصوص. ممکن است کسی بگوید از این دو نفر رجال و نساء کثیر را پخش کرد، اما دلیل ندارد که همه نسل و افراد انسانی از این ها باشد. جواب این در جلسه گذشته گذشت. دیگر تکرار نکنیم.
اینکه میفرمایند بث منهما رجالا کثیرا و نساءا، خود بحث فرزند آوری که اینجا فقط اشاره ای به آن را بیان کرده است که گاهی در لسان قرآن به بیان اخباری میآید که مثلا
نِسَاؤُكُمْ حَرْثٌ لَكُمْ فَأْتُوا حَرْثَكُمْ أَنَّى شِئْتُمْ
نسائکم حرث لکم به ظاهر اخبار است. اما هیچ ابا ندارد که حرث بودن زنان که کشتزار بودن است و کشاورز بودن مردان که دانه افشانی است، به معنای انشاء هم باشد. ظاهر اخبار است. ولیکن حقیقت در کنار اخبار انشاء هم هست که مقصود است، که باید مردان و زنان خودشان را در این رتبه قرار بدهند. این بحث بسیار عالی دارد که کشتزار بودن به چه معناست و کشاورز بودن به چه معناست. بسیار بسیار معنای دقیقی در ذیل آیه است که یک مقام عظیمی برای مردان و زنان در آن آیه شریفه بیان میکند. اگر ان شاء الله فرصتی بود در وقتش آن را عرض خواهیم کرد.
اینجا که میفرماید بث منهما رجالا کثیرا و نساءا، مبدئیت این پدر و مادر برای نسل، و اشاره به نسل، و نسل را هم به عنوان رجال و نساء آوردن، نه ذکر و انثی آوردن، ذکر و انثی آوردن عمدتا عام تر است از رجال و نساء. رجال و نساء بلوغ و کمالی را شامل میشود که بعضی مفسرین فرمودند که شاید اشاره به تکلیفی است که در اینجاست. یعنی اساس این نسل و پراکنده شدن و تاثیر و کثرت نسل به لحاظ آن تکلیفی است که بعد میآید. لذا به جای ذکر و انثی، رجال و نساء آورده است که مکلف هستند و در حالت بلوغ هستند تا اشاره به این هم باشد.
#فرزندآوری
#تکلیف_فرزندآوری
نکته بعدی این است که جریان فرزند در قرآن کریم یکی از مباحث بسیار زیبایی است که دسته ای از آیات وارد شده است. بیانی که نسبت به آیه آمده است که آنچه که پیش فرستادید، پیش فرستاده ها را فرزند میدانند، فرزند صالح میدانند.
نِسَاؤُكُمْ حَرْثٌ لَكُمْ فَأْتُوا حَرْثَكُمْ أَنَّى شِئْتُمْ وَ قَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ
در المیزان به نحوی وارد شده است و در بعضی کتاب های دیگر مثل کتاب تفسیر تسنیم هم تفصیل بیشتری آورده است. دوستان میتوانند رجوع کنند.
میفرماید اگر نگاهمان به این باشد که نسبت به آنچه که پیش میفرستیم، فرزند را با این نگاه ببینند، آن موقع خود فرزند آوری یکی از اهداف خلقت میشود. یعنی اهداف ازدواج و این بث منهما رجالا کثیرا و نساءا به عنوان یک هدف ذکر میشود. اگر به عنوان هدف ذکر بشود، مرحوم علامه در المیزان اساس ازدواج را برای بقاء نوع میبیند و چون بقاء نوع بر اساس فرزند محقق میشود، ازدواج و شدت شهوت را که در مرد و زن قرار داده، و ابزار شهوت را که در مرد و زن قرار داده است، تمام این ها را برای بقاء نوع میبیند. بقاء نوع هم یک بقاء نوعی نیست، بلکه کمال انسانی در این بقاء نوعش است. لذا فرزند آوری و تربیت فرزند صالح جزء اهداف اصلی انسان محسوب میشود. این خیلی سیر را زیبا میکند.
#باقیات_الصالحات
#فرزند_صالح_به_مثابه_عمل_صالح
آن موقع هر فرزندی هم تجلی صفاتی و اسمائی از اسماء و صفات حضرت حق میشود که تکرار پذیر نیست. کسی 3 تا یا 4 تا یا 5 تا فرزند دارد، گاهی هیچ کدام خصوصیات خلقی شان یکسان نیست. ارتباط پدر و مادر هم با هر کدام از این فرزندان باید مدبرانه و حکیمانه و به نحوی باشد که این مدبرانه و حکیمانه با هر کدام به نحوی تجلی پیدا کردن، انسان را به کمالش میرساند که در این صفت هم با این فرزندش یک ظهور ویژه ای داشته باشد. یعنی فرزندان باعث کمال پدر و مادر میشوند. غیر از اینکه خود فرزند یک کمالی است برای پدر و مادر، خود فرزند قدّمت لغد است، در پیش فرستاده های انسان است، خود ارتباط پدر و مادر با فرزند و تربیت و همراهی با آن ها باعث کمال پدر و مادر میشود چون هر کدام اقتضایی دارند و هر اقتضایی یک نوع تجلی از پدر و مادر را میطلبد و این تجلیات باعث میشود پدر و مادر در خصوصیات مختلفی به کمال برسند.
#کمال_والدین_در_تدبیر_و_تربیت_فرزندان
#اختلاف_روحیه_فرزندان_سبب_به_فعلیت_رسیدن_کمالات_مختلف_در_والدین
لذا کسانی که فرزند کمتری دارند یا فرزند ندارند، این راه کمال برایشان محدودیت ایجاد کرده است. اگر اختیاری باشد، این محرومیت ایجاد میکند. اگر اختیاری نباشد، محدودیت هست، اما محرومیت نیست. اگر تقاضایش در وجودشان باشد، اما تحقق پیدا نکرده باشد، آن تقاضا و طلب جبرانش را به دنبال دارد. متفاوت است کسی که اختیارا فرزند نمیآورد، با کسی که نمیشود، محدودیتی ایجاد شده است، برای آن ها جور نشده است. یا ازدواج برایش جور نشد، یا ازدواج صورت گرفته، اما فرزند آوری محقق نشده برایشان با اینکه طلب داشتند، این محدودیت هست اما محرومیت نیست. بلکه تقاضای این مسئله راه جبران را باز میگذارد. اما آنجایی که کسی امکانش باشد ولی خودش محدودیت اختیاری ایجاد بکند، این محرومیت ایجاد میکند.
#امتناع_از_فرزند_آوری_و_محرومیت
#رابطه_طلب_در_دنیا_و_تحقق_در_آخرت
بث منهما رجالا کثیرا و نساءا، خدای سبحان کثرت نسل را در اینجا از آدم و حواء به عنوان یک ارزش تلقی میکند که بث منهما. در کنار زوجیت که یک ارزش است، در کنار خلق آدم و حواء که یک ارزش است، در کنار تقوا، در کنار ربوبیت و خالقیت، همه این ها را در یک آیه آورده است، همه این ها را به عنوان یک ارزش هم دارد بیان میکند، نه اینکه فقط یک گزاره بیانی باشد. بلکه یک گزاره ارزشی دارد بیان میشود.
این آیه شریفه با این نگاه چقدر مسائل را کنار هم که میآورد هر کدامش چقدر ارزشمند میشود.
یا ایها الناس اتقوا ربکم الذی خلقکم. این ارزش محض است. خالقیت و ربوبیت را دارد بیان میکند. آن هم خلقکم من نفس واحده که یک پدر را دارد بیان میکند، و خلق منها زوجها، با نگاه ارزشی پدر و مادر را بیان میکند. این فقط ذکر دو نفر نیست. پدر و مادر و زوجیت را دارد ذکر میکند. هم به عنوان یک نگاه ارزشی دارند ذکر میشوند. و بعد و بث منهما رجالا کثیرا و نساءا، نسل کثیری که از این ها صورت گرفته است را هم به عنوان یک ارزش ذکر میکند. بلافاصله به دنبالش میفرماید و اتقوا الله الذی تساءلون به و الارحام، این هم به دنبال آن ارزش است. لذا سه قسمتی که به عنوان خلق آدم، خلق زوجش به عنوان حواء و پدر و مادر بودن این ها و خلق کثیر از این ها بین دو تقوا ذکر شده است. این دو تقوا ارزش است. میخواهد نشان بدهد که آن وسط هم نظام ارزشی است. فقط یک نظام توصیفی نیست. با این نگاه مسئله خیلی دقیقتر میشود که این هم یک نموداری برای کل سوره است، هم به یک نگاه ارزشی به این مسئله نگاه شده است.
آن بحث ما قدمت لغد که تفسیر شده است به فرزندان، تعبیری که پیش فرستاده ها را به عنوان فرزندا تلقی کردند، چه فرزندانی که زودتر از پدر و مادر از دنیا بروند، چه فرزندانی که بعد از پدر و مادر از دنیا بروند، اما این در دوران حیاتش زحمتش را کشید. هم تولد این ها، تربیت این ها، این تولد و تربیت ما قدمت لغد است. برای فردای خودش پیش فرستاده محقق شده است، هرچند فرزند بعد از پدر و مادر از دنیا برود.
#ارزش_فرزندآوری
-در تقریر مباحث فرزند آوری گویا بارش بیشتر برای خانم هاست، اما در کمالات گویا طرفین شریک هستند.
در روایات ما معلوم است که هر کدام اگر وظیفه شان را درست انجام بدهند، نتیجه ای مطابق وظیفه دارند. در روایت دارد که خداوند ده برابر به زنان قدرت مقاومت و صبر و تحمل شدائد داده است. وقتی باردار میشوند ده برابر اضافه میکند. خود این یک رشد برای زن هست یا نیست؟ این قدرت تحمل. معلوم میشود که بارداری خیلی سنگین است که تحمل سابق کفایت نمیکند. با اینکه آنجا هم شدید بوده است. از مردان تحمل صبر و دردشان عظیم تر است. این هم یک حکمت عظیمی دارد. اما وقتی بارداری صورت میگیرد میفرماید این ده برابر اضافه میشود، یا یک ده تا اضافه میشود بهش. این نشان میدهد که اجر مطابق تحملی است که صورت میگیرد. بله، اگر مرد هم در این حین و در ضمن بارداری…
در بعضی اقوام این مرسوم است که بعد از زایمان زن، مرد 15 روز میخوابد در بستر و زن باید به او خدمت بکند. این را ما میشنویم خنده مان میگیرد. اما سنت بعضی هست. یا مثلا زن زایش و زایمان دارد و به مرد مرخصی میدهند. ممکن است بگوییم مرد میخواهد بنشیند خانه و بچه را نگه دارد.
معلوم میشود اولا و بالذات آن تحمل ها به کی برمیگردد؟ اجر مطابق آن است. بله، برای مرد هم در کارهای دیگرش این راه جبران شده است. اما در هر جایی عین هم اجر داشته باشند؟ زن دوران حمل را طی میکند، مرد هم همان اجر را ببرد؟ آن سختی را مرد تحمل نمیکند.
در روایت هم داشتیم که امام سجاد علیه السلام که حقوق را میشمردند، حق مادر را ویژه ذکر کردند. آن طوری که تو را حمل کرد، آن طوری که تو را تحمل کرد. بله، اگر مرد هم رعایت بکند در این دوران، رعایت ویژه بکند، همان مردی که همیشه رعایت میکرد، در این دوره رعایت ویژه داشته باشد، آن هم ممکن است به همین نسبت رعایتی که میکند اجر ببرد. چون دورانی است که مورد نظر خدای سبحان است. دورانی است که هرچقدر رعایت بشود زن در این دوران، چه از جانب خودش و چه از جانب اطرافیانش، سلامت روحی و روانی و جسمی آن حمل بالاتر است. حتما اجری دارد تا اینکه مرد بخواهد به صورت سابق فقط رفتار بکند. به همان نسبت که انسان زحمت میکشد اجر میبرد. اما اینکه دوران بارداری یک زحمت ویژه و یک کار ویژه برای زن است غیر قابل کتمان است که برای مرد و زن این نظیر ندارد. لذا خدا هم وعده های ویژه ای را برای این دوران قرار داده است. مثل اینکه فرموده اند مانند زمانی میشود که از مادر زاییده میشود، به فطرت اولیه اش برمیگردد و … . اما برای مرد هم در این دوران راه ابتلاء باز هست که او هم بتواند بهرمندی بیشتری داشته باشد. هرچقدر فرزند سالم تر و صالح تر به دنیا بیاید از جهت روحی و روانی و جسمی، حتما مرد هم شریک است.
#کمالات_والدین_در_فرزندآوری
و أما قوله: وَ بَثَّ مِنْهُما رِجالًا كَثِيراً وَ نِساءً، البث هو التفريق بالإثارة
پاشیدن و کثرت را میگویند بث.
قَالَ إِنَّمَا أَشْكُو بَثِّي وَ حُزْنِي إِلَى اللَّهِ
یعقوب سلام الله علیه وقتی در فراق یوسف و بعد بنیامین شدت پیدا کرد، میگوید اشکوا بثی و حزنی الی الله. پراکنده کردن حزن آنقدر شدید میشود که خود بث بر حزن که متعلقش است اطلاق شده است. بثی، یعنی غمّی حزنی. اصل بث پراکنده کردن و پاشیدن و کثرتی است که از او ایجاد میشود.
نسل کأن اینطور متکثر بشود از آدم و حواء.
و نحوها قال تعالى: فَكانَتْ هَباءً مُنْبَثًّا: الواقعة 6،
کوه ها وقتی در قیامت آنطور مندک میشوند، هباء منبث میشوند. مثل غباری که پخش میشود. دیدید وقتی انفجاری صورت میگیرد، یک دفعه یک ساختمانی غبار میشود. انی هباء منبثا است. پخش شدن است آن هم با تفریق و اثارة.
و منه بث الغم و لذلك ربما يطلق البث و يراد به الغم
از خود بث غم اراده میشود.
لأنه مبثوث يبثه الإنسان بالطبع،
انسان میخواهد غم را یک جا بازگو کند، بیان کند، در دلش انگار سنگین میشود، میخواهد یک جایی پیدا بکند یک دفعه خودش را خالی بکند.
قال تعالى: قالَ إِنَّما أَشْكُوا بَثِّي وَ حُزْنِي إِلَى اللَّهِ: يوسف 86، أي غمي و حزني.
بحثی که در ادامه میآید یکی از مباحث اختلاف است که مبانی مختلفی را میطلبد و روایات مختلفی وارد شده است که ایشان اینجا اشاره میکنند، تفصیلش را در یکی از مباحثی که متفرع کرده اند بیان میکنند.
و ظاهر الآية أن النسل الموجود من الإنسان ينتهي إلى آدم و زوجته من غير
الميزان في تفسير القرآن، ج4، ص: 137
أن يشاركهما فيه غيرهما
پس باید نسل از این همین دو باشد. اینکه نسل از این دو باشد یک اشکالی را ایجاد میکند. آن اشکال این است که ازدواج فرزندان آدم به چه صورتی بوده است. آیا غیر از فرزندان آدم کس دیگری در کار بود در این ازدواج تا نسل صورت بگیرد؟ اگر حرمت ازدواج بین برادر و خواهر مطرح باشد، آیا این حرمت فطری است، به این معنا که امکان ندارد جایی استثناء شده باشد و استثناء معنا ندارد؟ یا اینکه طبق بعضی روایات این حرمت در ابتدا نبوده است، در نسل های بعدی و شریعت های بعدی ایجاد شده است. بحث این ها را داریم.
روایات هم گاهی تخطئه آنور است به شدت، گاهی تخطئه اینور است به شدت.
نظر مرحوم علامه طباطبایی به اختصار ذکر میشود. اما تفصیلش را در چند صفحه بعد ذیل عنوانی ذکر میکنند.
روایاتی که میفرماید برای این ها حوری یا پریان یا از نسل انسان های سابق کسی باقی مانده بود، یا اینکه نه، از جن، یا اینکه نه از حوریان، این ها که ذکر شده است، ایشان این ها را قبول نمیکنند. روایات داریم در مسئله، ایشان هم دیده اند و ذکر میکنند. اما میفرمایند صریح آیه، از ظاهر اولیه آیه که میفرماید و خلق منها زوجها و بث منهما، از این نفس واحده و این زوج بث منهما رجالا کثیرا و نساءا، غیر نیامده است که منهما و من غیرهما، لذا کثرت نسل و ادامه نسل اختصاص دارد به خود این ها. اما این یک مقدار از کلام است. تمام نشده است. بحث مفصلی را در ادامه منعقد کرده اند.
#ازدواج_فرزندان_آدم_و_حواء
حيث قال: و بث منهما رجالا كثيرا و نساء، و لم يقل: منهما و من غيرهما، و يتفرع عليه أمران:
أحدهما: أن المراد بقوله: رِجالًا كَثِيراً وَ نِساءً أفراد البشر من ذريتهما بلا واسطة أو مع واسطة فكأنه قيل: و بثكم منهما أيها الناس.
نه فقط افراد بی واسطه را، بلکه نسل بعد نسل بعد نسل هم بث منهما رجالا کثیرا و نساءا صدق میکند.
چون نزدیک 700 تا 1000 سال برای عمر حضرت آدم و حوا ذکر شده است. دارد که فرزندان متعددی به دنیا آوردند. و شاید روایات هم بر این مسئله هست که در هر نسلی که فرزند به دنیا میآمد دو قلو بودند. در اوایل نسل دوقلو بودن جزء شرایط اولیه بوده است. آن وقت همین بث منهما رجالا کثیرا و نساءا با این عمر و زایمان های دوقلو، بعضی ممکن است بگویند بث منهما رجالا کثیرا و نساءا، یعنی نسل بی واسطه. یعنی فرزندان خود آدم و حواء فقط. اما با توجه به اینکه صدر آیه ناظر به جریان نوعی هست، چه در خلق منها زوجها و نفس واحده ای که بیان کرد و اصلا بیان اتقوا الله الذی تساءلون به و الارحام که همه اش حقایق نوعیه است، این بث منهما رجالا کثیرا و نساءا هم نسل بی واسطه را شامل میشود و هم نسل با واسطه را. در نسل با واسطه این اشکال کمتر است. وقتی نسل کثیر شد و پراکنده شد، بالاخره الان همه ما نسل کثیر با واسطه هستیم، ولی ازدواج مانعی ندارد. چون با واسطه هستند.
اما در بی واسطه ازدواج برادران و خواهران با هم مسئله جدی پیدا میکند. لذا سوال بوده و روایات متعددی وارد شده است.
و ثانيهما: أن الازدواج في الطبقة الأولى بعد آدم و زوجته أعني في أولادهما بلا واسطة إنما وقع بين الإخوة و الأخوات (ازدواج البنين بالبنات)
ایشان میفرمایند ازدواج بین برادران و خواهران واقع شده است، چون در آنجا شریعتی نبوده است هنوز، و امکانی غیر از این نبوده است. و اگر شخص دیگری داخل شده باشد، افراد دیگری وارد شده باشند برای این ازدواج، نسل از انسان و غیر انسان شکل میگرفت. این محذورات خودش را دارد. به لحاظ آن محذورات ایشان نمیپذیرد.
در روایات هم که این بحث آمده است، روایت امام سجاد علیه السلام که معروف است، روایات دیگر اصل بحث را دارند، اما در مورد ازدواج از امام سجاد علیه السلام روایت آمده است که دوقلو که زاییده میشدند، یک پسر بود و یک دختر. برای رعایت اینکه کمترین نزدیک شدن ها به هم باشد، هر قل از یک دوقلو با یک قل از دو قلو دیگر ازدواج کرد. مثلا قلی که با قابیل به دنیا آمده بود، با هابیل ازدواج کرد و قلی که با هابیل به دنیا آمده بود، با قابیل قرار بود ازدواج بکند.
إذ الذكور و الإناث كانا منحصرين فيهم يومئذ،
غیر از این ها نسل دیگری در کار نبوده است.
و لا ضير فيه فإنه حكم تشريعي راجع إلى الله سبحانه فله أن يبيحه يوما و يحرمه آخر،
این یک حکمی است که به خدا برمیگردد و خدای سبحان آن موقع هنوز حکمی جعل نکرده بود.
بعضی اعتراض میکنند که این حکم فطری است. اشمئزاز از این مسئله فطری است و چون اشمئزاز و نفرتش فطری است، امکان این مسئله اگر بوده باشد، مجوز بعضی از حرف های مجوس میشود که بعدا گفتند. این ها را بعدا بحث میکنیم.
یک روز ممکن است بگوید امروز اباحه است، چون امکانش نیست، چون غیر از این ها کس دیگری نیست، لذا امروز اباحه است. یک روز دیگر بگوید حرام است.
قال تعالى: وَ اللَّهُ يَحْكُمُ لا مُعَقِّبَ لِحُكْمِهِ: الرعد 41،
خدا حاکم و حکم کننده است و کس دیگری بر او حکمی را تحمیل نمیکند و نمیتواند
و قال: إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ:- يوسف 40، و قال: وَ لا يُشْرِكُ فِي حُكْمِهِ أَحَداً:- الكهف 26، و قال: وَ هُوَ اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ لَهُ الْحَمْدُ فِي الْأُولى وَ الْآخِرَةِ وَ لَهُ الْحُكْمُ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ:- القصص 70.
حکم اختصاص به او دارد. اینطور نیست که کس دیگری در حکم دخیل باشد. هیچ تحمیلی نه به نحو زور دیگری و نه به نحو بیان،هیچ چیزی بر او تحمیل نمیشود.
پس یک نکته در رابطه با فرزند آوری گفتیم که دلمان میخواست مفصل تر بگوییم. اما به لحاظ اینکه آیه داشت طول میکشید عبور کردیم. و الا بحث های دقیق و عالی در بحث فرزند آوری بود.
و نکته بعدی اینکه نسل از آدم و حواء است. و لذا اگر میگوید بث منهما، یعنی از این دو نفر نسل کثرت پیدا کرد و اگر بخواهد نسل با واسطه و بی واسطه از این دو نفر باشد، باید ازدواج در ابتدا بین خود این ها محقق شده باشد تا غیری داخل نشده باشد. جای گفتگو و بحث باقی است.
اولین کسی باشید که برای “تفسیر المیزان، جلسه 996” دیدگاه میگذارید;