جلسه 992       25/07/1403

 

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین و الصلاة و السلام علی محمد و آله الطاهرین و اللعن الدائم علی اعدائهم اجمعین الی یوم الدین

 

در محضر قرآن کریم سوره نساء و آیه اول پس از بسم الله الرحمن الرحیم هستیم.

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ‌

يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَ خَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَ بَثَّ مِنْهُمَا رِجَالاً كَثِيراً وَ نِسَاءً وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي تَسَاءَلُونَ بِهِ وَ الْأَرْحَامَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَيْكُمْ رَقِيباً ﴿1﴾

چند جلسه راجع به این بحث که پدر و مادر واسطه در خالقیت و ربوبیت می‌شوند، و در این بحث که نازله خالقیت و ربوبیت پدر و مادر هستند و حقوقی که در این رابطه ایجاد می‌شود گفتگو شد. با اینکه این بحث ادامه دار است و مطالب عمیق و فروعات کثیری ذیل مسئله هست، ولی ان شاء الله در یک جای دیگری باید تتمیم و تکمیلش صورت بگیرد.

ما به همین مقدار در مسئله عبور می‌کنیم از این بحث، چون این آیه شریفه مباحث مختلفی را دارد.

از جمله مباحث دیگری که اینجا مطرح می‌شود در ذیل این آیه شریفه این است که می‌فرماید همه شما را از نفس واحده که خلق منها زوجها خلق کردیم.

عرض شد که در آیات متعددی از قرآن گاهی اشاره است به اینکه همه شما از مرد و زن خلق شدید. انا خلقناکم من ذکر و انثی. همه پدر و مادر دارید. گاهی آیات به این سبک و سیاق است که می‌خواهد بگوید همه از پدر و مادر خلق شدند. اما گاهی آیاتی مثل این آیه و شبیه این آیه داریم که می‌خواهد بگوید نه فقط از پدر و مادر خلق شدید، که از پدر و مادر واحدی خلق شدید. گاهی جهت ماهیت انسان را می‌خواهد بیان بکند که از پدر و مادر خلق شده است و انسانیت انسان دائر مدار آن خلق است. اما گاهی وجود خلقی انسان را ناظر است. یعنی همه شما از یک پدر و مادر خلق شدید. یعنی علاوه بر مطلب سابق، اضافه هم دارد. آن پدر و مادری که در آیات دیگری می‌گوییم یکی بیشتر نیستند. این اضافه در امثال این آیه ذکر می‌شود. لذا به جهت مقصودی که خدای سبحان می‌خواهد متفرع بر این بیان بکند، گاهی به آن مقدمه استشهاد کرده است و گاهی به این مقدمه.

گاهی برای اینکه فقط نشان بدهد شما برابر هستید و باید نسبت به هم برابری را عایت کنید، اینکه از پدر و مادر خلق شدید را ذکر می‌کند. همه مخلوق هستید، همه از پدر و مادر خلق شدید.

يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثَى وَ جَعَلْنَاكُمْ شُعُوباً وَ قَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ ﴿13﴾

یا نه، می‌خواهد بالاتر از این مسئله، نشان بدهد یک پدر و مادر واحد هستند. لذا ارتباط وحدت بین اجتماع را نشان بدهد که یک رابطه واحدی هم بین شما برقرار است. نه فقط برتری ندارید نسبت به همدیگر، بلکه یک واحد هم هستید مرتبط با یکدیگر. این یک بیان عالی تر و دقیق تری است. هرچند آن بیان در جای خودش عالی است و مقصودی که از آن در می‌آید کامل است، اما اینجا که می‌خواهد این مقصود را بیان بکند، حتما باید وحدت در ابوت و امومت مطرح شده باشد. لذا این آیه شریفه به این مطلب ناظر است.

اشکالات زیادی مطرح می‌شود، مسائلی مطرح می‌شود، مرحوم علامه اینجا به بعضی از این مسائل پرداخته است. ما هم مطابق مطلب المیزان که جلو می‌رویم، در ذیل بحث ها مطرح می‌کنیم.

از جمله این بحث که الان فقط اشاره می‌کنیم که اگر از پدر و مادر واحدی باشند، ازدواج فرزندان آدم چه معنا پیدا می‌کند؟ آیا خواهر و برادر با هم ازدواج کردند؟ خلق دیگری خدای سبحان قرار داد؟ نسل دیگری از انسان ها بودند که ازدواج بین این دو نسل اتفاق افتاد؟ ظاهر قرآن چه دلالتی دارد و روایاتی که در باب وارد شده است ناظر به کدامیک می‌شود؟ اگر تعارضی بین این مسئله در روایات هست، چگونه ترجیح به بعضی از این ها بخواهد ایجاد بشود و وجه جمعی آیا در کار هست یا نه؟ این ها بحث هایی است که ذیل این مسئله مطرح می‌شود.

منتها قبل از اینکه این مطرح بشود ایشان می‌فرمایند

الميزان في تفسير القرآن، ج‏4، ص: 134

(4) سورة النساء مدنية و هي مائة و ست و سبعون آية (176)

[سورة النساء (4): آية 1]

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‏

يا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ خَلَقَ مِنْها زَوْجَها وَ بَثَّ مِنْهُما رِجالاً كَثِيراً وَ نِساءً وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي تَسائَلُونَ بِهِ وَ الْأَرْحامَ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلَيْكُمْ رَقِيباً (1)

 

بيان‏

غرض السورة كما يلوح إليه هذا الصدر بيان أحكام الزواج كعدد الزوجات و محرمات النكاح و غير ذلك، و أحكام المواريث، و فيها أمور أخرى من أحكام الصلاة و الجهاد و الشهادات و التجارة و غيرها، و تعرض لحال أهل الكتاب.

و مضامين آياتها تشهد أنها مدنية نزلت بعد الهجرة، و ظاهرها أنها نزلت نجوما لا دفعة واحدة و إن كانت أغلب آياتها غير فاقدة للارتباط فيما بينها.

و أما هذه الآية في نفسها فهي و عدة من الآيات التالية لها المتعرضة لحال اليتامى و النساء كالتوطئة لما سيبين من أمر المواريث و المحارم و أما عدد الزوجات الواقعة في الآية الثالثة فإنه و إن كان من مهمات السورة إلا أنه ذكر في صورة التطفل بالاستفادة من الكلام المقدمي الذي وقع في الآية كما سيجي‏ء بيانه.

قوله تعالى: «يا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ» إلى قوله: «وَ نِساءً» يريد دعوتهم إلى تقوى ربهم في أمر أنفسهم و هم ناس متحدون في الحقيقة الإنسانية من غير اختلاف فيها بين الرجل منهم و المرأة

ما الان این را ساده می‌بینیم. در این آیه به عنوان یک سنت الهی، بین زن و مرد هیچ فرقی نیست. اتقوا ربکم یک حقیقت پخش شده مساوی و یکسان دارد بیان می‌کند در حقوق. برای ما الان شاید خیلی عادی جلوه بکند. اما تاریخ جریان رابطه ای که زن در اجتماع داشته است، در تمام اقوام و ملل، حتی امروز در ملل پیشرفته نشان می‌دهد که زن هیچ گاه به عنوان یک حقیقت مساوی در کنار مرد از جهت رشد و تعالی و کمالات قرار نداشته است و این ها نپذیرفته بودند. در ملل سابق که مفصل مرحوم علامه بحثش را مطرح فرمودند. اقوال ملل گذشته را می‌آورند. عجیبش این است که زن ها در طول تاریخ این را پذیرفته بودند. به طوری که در صدر اسلام از جانب زنان ادعایی نبود که دین در پاسخ تقاضای آن ها احقاق حقی بخواهد بکند. برای زنان شاید پذیرفته شدنش شاید از مردان هم محکم تر بود که چنین چیزی هست. تن داده بودند. اینکه قیامی شکل بدهند و … نبود. ابتداء اسلام این مسئله را با این شدت و حدت بیان می‌کند و شاید یک مبارزه از جانب دین با خود زنان باید صورت می‌گرفت که بپذیرند حقی دارند. جا انداختن این بین زنان راحت تر از این نبود که مردان را وادار به قبول بکنند. چون این فرهنگ بین زنان پذیرفته شده بود و قبول خلاف این برایشان سخت بود. کأن یک حرف انحرافی است. امروز را نگاه نکنید که بعد از 1400 سال که اسلام این پرچم را بلند کرد، دیگران هم مجبور شدند به این کم کم تن بدهند. به طوری که حتی حدود 100 سال پیش بلکه کمتر از یک قرن در همین ملل متمدنه اروپایی، قوانینی که بوده است، مرحوم علامه آورده اند، ببینید تا چه حدی متحجرانه بوده است. تازه این ها که ادعای پیشروی و گذشتن از قرون وسطی را مطرح می‌کردند و رنسانس را در 400-500 سال اخیر به عنوان یک نهضت روشنگرانه مطرح می‌کنند… ببینید اسلام بحثی که در رابطه با زن و مرد می‌کند چقدر زیبا و عالی است. چقدر با آنچه که جا افتاده بوده در بین تمدن های سابق متفاوت است. امروز هرچه جلوتر می‌رویم، معلوم می‌شود که این نگاه چقدر متعالی است و پاسخ دهنده است.

زن برای مرد مثل حیوان نیست برای مرد. این ها ادعا و تصریح بعضی اقوام بوده است. وسیله زندگی برای مرد بوده است. وسیله گذران معاش برای مرد بوده است.

خلقت زوج هم در همان رتبه اول، بلند دیده می‌شود. بزرگ می‌شود. خلقکم من نفس واحدة و خلق منها زوجها.

با این نگاه این مسئله خیلی عمیق می‌شود.

#حقوق_زن

#تساوی_حقوق_زن_و_مرد

یک مسئله دیگری که قبل از ازدواج فرزندان مطرح می‌شود، این است که خلق منها زوجها، یک تفسیر غلطی در بعضی از ادیانی که تحریف شده اند شکل گرفته است، برداشت غلطی ذکر شده است و مطابق او گاهی آن اسرائیلیات در دین ما هم گاهی به صورت روایات ضعیفه و دخیله وارد شده است. باید این روایات تهذیب بشود و دین از آن برداشت ها جدا بشود تا آن نگاه ها ایجاد نشود، که بگویند زن از پهلوی چپ انسان خلق شده است.  خلق منها، یعنی من آدم؟ یا خلق منها یعنی من نفس واحدة؟ نفس واحده ای که مصداق تامش حضرت آدم است، و دومین مصداقش حواء سلام الله علیها است که مادر همه ماست.

پس این هم یکی از بحث هایی است که اینجا باید حل بشود. خلق منها زوجها به چه معناست؟ آیا آنطور است که بعضی از اسرائیلیات می‌گوید که از ضلع ایسر آدم یک استخوان کم است و این مربوط به این است که از آن حواء را خلق کردند. آیا این معناست؟ یا روایات ما که روایات صحیحه است، طرد این معنا و نفی این معنا را می‌کند و تکذیب می‌کند کاملا و می‌فرمایند نخیر، از همان نفس واحده خلق صورت گرفته است. هم آدم از نفس واحده است و هم حوا مظهر و مصداق نفس واحده است. نه اینکه حوا از آدم خلق شده باشد.

و الصغير و الكبير

حقوقشان مساوی است. چه کوچک و چه بزرگ

و العاجز و القوي حتى لا يجحف الرجل منهم بالمرأة و لا يظلم كبيرهم الصغير في مجتمعهم

این آیه در عین توصیف حکم دارد. بث منهما رجالا کثیرا و نساءا، حکمش این است که هیچ کدام در اصل خلق حق تعدی و تضعیف دیگری را ندارد. کوچک و بزرگ، زن و مرد، قوی و ضعیف در این مسئله مشترک هستند که اتقوا ربکم. یعنی رعایت حقوق را به گونه ای بکنید که هیچ اجحافی صورت نگیرد.

#تساوی_حقوق_در_اجتماع

الذي هداهم الله إليه لتتميم سعادتهم

چون غایت از این خلق هدایت بوده است. پس باید این مجموعه به سمت این هدایت به گونه ای حرکت بکند که مکمل هم باشند، نه مضعّف هم، نه ظالم بر هم.

همه این ها از آیه در می‌آید. اتقوا ربکم الذی خلقکم، ربوبیت سیر هدایتی است، این را به گونه ای قرار داده است که زن و مرد مشترک هستند. زن و مرد باید تکمیل هم باشند، در کنار هم باشند. باید یک حرکت کاروانی باشد نه اینکه هر کسی فردی حرکت بکند. یعنی دارد بیان نظام اجتماعی را با اینکه پدر و مادر واحدی است و این کثرت نسل مرتبط با تقوای رب است و برای حرکت است بیان می‌کند.

حرکت کاروانی کاملا از این آیه استفاده می‌شود. در حرکت کاروانی همه مراقب هم هستند. هر کدام از قوا قوت هایی دارند و ضعف هایی، قوت هر کدام ضعف دیگری را می‌پوشاند. این می‌شود یک حرکت کاروانی که مکمل هم هستند.

#حرکت_کاروانی

این را بیان می‌کند که از پدر و مادر واحدی خلق شدید و نسل کثیری که زن و مرد باشد. نسلا کثیرا می‌توانست بفرماید. اما فرمود رجالا کثیرا و نساءا. بیان می‌کند چون نسبت مکمل دارند. یک قوایی به مرد داده شده که باید در جهت تکمیل زن استفاده بکند. یک قوایی را به زن داده که در جهت تکمیل مرد باید استفاده بکند. آن وقت خلق منها زوجها تصریح بهش لازم می‌شود. چرا؟ چون زوج برای این ذکوری که ابتدا خلق شده لازم بوده است. و الا حرکت بدون او ابتر بوده است. لذا تصریح به حرکت در کنار خلق او آمده است.

اما در عین حال اینکه آدم علاوه بر مرد بودن نبوت هم در نظام هدایت بر عهده اش است، سبب شده است که تقدیم در ذکر پیدا بکند. تا هدایت که غایت است در نظام خلقت آن غایت را از ابتدا طلیعه اش را نشان بدهد. که در نظام هدایت گری نبوت از ارکان این هدایت است. لذا خلقکم من نفس واحدة و خلق منها زوجها. زوج هم در این نظام هدایتگری نسبت به آدم تابع است.

در ادامه می‌فرمایند بث منهما رجالا کثیرا و نساءا. این عطف علی السواء است در اینجا. قبلی عطف با تفاضل است چون نبوت درش هست. اما بث منهما رجالا کثیرا و نساءا، فقط تغلیب عرب است که ذکور را مقدم ذکر می‌کنند. این مربوط به لغت است و معنا بیش از این استفاده نمی‌شود. این ها علی السواء هستند.

-چون رجالا کثیرا و نساءا را کنار هم بیان کرد، حرکت کاروانی استفاده شد؟

همین این. و هم خلقکم من واحدة و خلق منها زوجها. من نفس واحدة کفایت می‌کرد در ذکر. اما چرا تصریح به خلق منها زوجها کرد و بث منهما، از این دوتا. یعنی تمام نسل از این دوتا شکل گرتف. یعنی حرکت کاروانی که از ابتدا شکل گرفت و توسعه دارد پیدا می‌کند. سیاق و ظاهر کلمه چه به تک تک الفاظ این آیه آدم رجوع بکند، چه به سیاق آیه رجوع بکند، کاملا دارد حرکت کاروانی را آشکار می‌کند که این نفس واحده که زوجش هم از این نفس واحده خلق شده، و بعد رجال  نساء کثیری که از این منتشر شده است. نظام ابوت و امومت و فرزندان هم درش اشباع شده است.

#حرکت_کاروانی

می‌فرمایند چرا نفرمود که از این ها فرزندان زیادی، فرمودند رجالا کثیرا و نساءا. در ادامه بیان می‌فرمایند.

و الأحكام و القوانين المعمولة بينهم التي ألهمهم إياها لتسهيل طريق حياتهم، و حفظ

الميزان في تفسير القرآن، ج‏4، ص: 135

وجودهم و بقائهم فرادى و مجتمعين.

الهام اینجا عام است. گاهی بعضی قوانین را خدا در خطورات فکری افراد انداخته است. مثل

فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَ تَقْوَاهَا ﴿8﴾

یعنی تمایز بین خوب و بد کلی را در فطرت همه قرار داده است. الهام است دیگر. الهام وحی را هم شامل می‌شود

قسمتی از این الهام با وحی است که از طریق انبیاء شده است. پس این الهام عام است. هم الهام فطری نسبت به همه را شامل می‌شود که در درون فطرت همه قرار داده است، و هم وحی نسبت به انبیاء که در تتمیم سعادت انسان است را بیان می‌کند.

فرادی و مجتمعین کمال این دین است. دین غایتش آن نگاه کمالی است که می‌خواهد ایجاد بشود. اما اگر اجتماعی همه علیه این مسلئه قرار گرفتند، اینطور نیست که فرد قدرت نداشته باشد به کمال برسد. این کمال این دین است که فرادی هم امکان حرکت است. اما اساس و سعه وجود افراد به این است که قسمتی از کمالات هر فرد در این است که با جمع حرکت بکند. لذا قوانین اجتماعی زیادی آمده، نیازهای اجتماعی زیادی در انسان قرار گرفته است. اولینش زوجیت است. زوجیت اسباب است. زوجیت تکوینا در وجود انسان قرار داده شده است. نمی‌شود این اسباب را عبث و ملغی قرار داد. نشان می‌دهد که زندگی اجتماعی است.

این جزء فطرت انسان است که خلق منها زوجها و بث منهما رجالا کثیرا و نساءا.

زندگی اجتماعی برای حرکت انسان جزء نیازهای ضروری انسان است که خدا این کار را کرده و خلق کرده است.

اما اگر در حیات کمالی انسان هیچ کسی با او همراه نشد، راه فردی به سوی کمال بسته نیست. در فرج هم همین را می‌گوییم که یک فرج عمومی داریم که همه به آن سمت حرکت می‌کنند. اما یک فرج انفسی شخصی داریم. اگر همه همراهی نکردند، این شخص محروم شده است؟ نه. راه فرج شخصی به تنهایی برای هر فردی باز هست.

#زوجیت_در_تکوین_انسان

-سیر حرکت چطور استفاده شد؟

چون دارد بیان خلقت را با اینکه شما پدر و مادر واحدی دارید و کثرت از این پدر و مادر زاده می‌شود، یعنی این را دارد به عنوان یک حیثیت مطرح می‌کند.

-شاید مقصود ولادت باشد.

اصل ولادت به عنوان یک امر طبیعی مطلوب و مقصود نهایی نیست. ولادت و حرکت ولادت در طریق است برای اینکه آن هدایت محقق بشود. لذا می‌بینید بقای نوعی که از طریق نسل محقق می‌شود، فقط برای هدایت تعبیه شده است. و الا هیچ ضرورتی بر بقاء نوعی نبود. هر کسی خودش به دنیا می‌آمد از خاک، دوباره نسل بعدی از خاک بوجود می‌آمد و حیات ادامه پیدا می‌کرد.

اما اینکه از نظام عالم جمادی شروع کرده است، می‌فرماید

وَ مِنْ كُلِّ شَيْ‌ءٍ خَلَقْنَا زَوْجَيْنِ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ ﴿49﴾

دارد مقدمه چینی و زمینه چینی می‌کند تا این حرکت ارتباطی و جمعی و کاروانی از آنجا آغاز بشود تا اوجش برسد به انسان که نظام اجتماعی در انسان در اوج احتیاج انسان است. اینکه نظام اجتماعی را برای انسان در اوج احتیاج قرارداده، غایت هدایتگری درش هست. نه از روی عجز خدا نعوذ بالله که نمی‌توانست مستقل خلق بکند. لذا هر نظام تکوینی که خدا خلق کرده در دایره غایت تعریف می‌شود. و غایت آن هدایت و کمال شیء است. شیئیت شیء به فصل اخیر و غایتی است که می‌خواهد به آن برسد. لذا هر چیزی را باید با آن غایت تعریف کنید تا معنا پیدا کند. معنای کاملش روشن بشود. آن هم با توجه به صدر آیه که می‌فرماید اتقوا ربکم، یعنی آن هدایت و غایت. آن نهایت تقوای رب را که خالق شماست رعایت بکنید. این تقوای رب خالق را کجا بیان می‌کند؟ در نحوه خلق. نحوه خلق را دارد بیان می‌کند برای تحقق آن تقوا. آن اتقوا با این محقق می‌شود.

#جهت_زوجیت_به_جهت_هدایتگری

و من هناك تظهر نكتة توجيه الخطاب إلى الناس دون المؤمنين خاصة

چرا گفت یا ایها الناس؟ چون تکلیف عمومی است نه فقط مومنین. خطاب به عموم ذکر شده است. نگفته مومنین من شما را اینطوری خلق کردم پس تقوا را رعایت کنید. این تکلیف عمومی است که همه به آن مؤاخذ هستند.

 

در پاسخ: همه این کثرت ها از آن دو خلق شده است. خالقیت و ربوبیت حق هم از همین سنخ است. از سنخ پدر و مادری است که شما را خلق کردند و در طریق خالقیت و ربوبیت شما قرار گرفتند. این خالقیت و ربوبیت محسوسه است که خدا برای انسان ایجاد کرد. می‌گوید از این به آن منتقل بشوید. از این کثرتی که اینجاست به آن وحدت برسید. نمونه خالقیت و ربوبیت حق اینجا آشکار است. پدر و مادر در خلق تو شریک هستند، در روایت هم بود که اگر نبود پدر تو، تو خلق نمی‌شدی. پس تو داری خالقیت و ربوبیت حق را ملموسا می‌بینی. این به او دلالت می‌کند. نازله اوست. خلقت و ربوبیت نسبت به فرزندان دارد خالقیت و ربوبیت حق را می‌نمایاند. این به وزان او شکل گرفته است.

-آیا این استدلال قانع می‌کند فرد را؟

یک استدلال را به معنای برهان می‌گیرید که فرد نمی‌تواند مخالفت بکند، یک موقع وجدان می‌گیرید، این محقق شده است. این ها استیناس و وجدان هستند. قدرت انتقال ایجاد می‌کند. خیلی ها از خالقیت و ربوبیت تصویری ندارند. اما اگر شما یک تصویر ملموس ایجاد کردی که در سراسر عالم هم کشیده شده است، در حیوانات هم هست، خدای سبحان همین را در نظام کل دیده، این هم یک گوشه ای از آن است. این یک راه زیباست. راه ملموس است.

خدا با افعالش با ما حرف می‌زند. قوله فعله. استدلالش افعالی است نه الفاظی. الفاظ هم دارد به جایش. لذا می‌گوید نگاه بکنید ببینید چطور زمین مرده پس از بارش باران چطور شکوفا می‌شود و بیرون می‌ریزد. معاد هم همینطور است. با فعلم دارم به شما نشان می‌دهم. ببینید شب و روز را که تاریکی همه چیز را در کتم عدم می‌برد و روز همه چیز را به ظهور می‌کشاند، ایجاد و اعدام من هم از همین سنخ است.

#قوله_فعله

#کلامه_فعله

#والدین_در_طریق_خالقیت_و_ربوبیت

 

هنوز هیچ دیدگاهی وجود ندارد.

اولین کسی باشید که برای “تفسیر المیزان، جلسه 992” دیدگاه می‌گذارید;

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

میزان رضایت خود را در ارزیابی وارد کنید*

دریافت دوره آموزشی

لطفا جهت دریافت، اطلاعات خواسته شده را وارد نمایید