جلسه 991 21/07/1403
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین و الصلاة و السلام علی محمد و آله الطاهرین و اللعن الدائم علی اعدائهم اجمعین الی یوم الدین
یک روایتی از امام عسکری علیه السلام ابتدا در محضرش هستیم. بعد از زیارت امام عسکری علیه السلام وارد بحثمان میشویم. همانطور که عرض کردیم روایات اهل بیت زیارت اهل بیت است. به قصد زیارت با این روایت همراه میشویم.
در این روایت شریف که یک کلیدی است که حضرت میفرمایند و خوب است که انسان در همه مسائلش توجه به این بکند این است که:
وَ قَالَ ع مَا مِنْ بَلِيَّةٍ إِلَّا وَ لِلَّهِ فِيهَا نِعْمَةٌ تُحِيطُ بِهَا.
هر ابتلا و حادثه و مشکل و سختی که پیش میآید، از یک جهت این ابتلاست و سختی، ولی این را فرا گرفته است نعمت های الهی، یعنی از یک زاویه این ابتلاء است، اما از صدها زاویه این نعمت است.
اگر این نگاه باور بشود که وقتی انسان میرسد پای ابتلا همان جا زانو نزند، بلکه گاهی لازم است یک خورده برگردد عقب تر، از زاویه دیگری وارد به همان مسئله بشود و نگاه کند به همان مسئله. از چشم دیگری غیر از چشمی که گیر کرده است، نگاه به مسئله بکند. مییابد که همین ابتلا سراسر نعمت است. لذا تعبیری که بعضی بزرگان دارند مثل حضرت امام این است که آنجا لطف خفی الهی است. ابتلا ظاهر است و نعمت باطن مسئله است، اینجا لطف خفی است. آن هم از مظاهر نعمت و رحمت است. گاهی لایه اول هم نعمت است. گاهی ظاهر لایه اول ابتلا و نقمت است. هیچ چیزی از خدای سبحان برای انسان به غیر از نعمت و خیر نازل نمیشود. حتی اگر برای جزای عمل انسان است در دنیا که قرار است این جزا محسوب بشود، همین جزا هم نعمت است تا انسان همین جا تطهیر بشود و تمام بشود. این هم نعمت است که انسان ببیند اگر این باقی میماند چقدر سخت تر میشد و عذابش چقدر شدت پیدا میکرد. با این نگاه از جانب خدای سبحان، هرچند ما بدی کرده باشیم، در عالم دنیا هرچه به ما میرسد نعمت است. به خصوص اگر کسی اهل ایمان باشد. برای غیر مومنین هم همین مسئله قاعدة و عمدتا و غالبا جاری است. اما برای مومنین قطعی است. هر چیزی برای مومن حتی اگر عقابی نسبت به عملی باشد که از او سر زده است، همین عقاب برای عمل هم چون در نظام تطهیری است و در نظام جزایی است، برای او همین هم نعمت است.
ان شاء الله با این نگاهی که امام عسکری علیه السلام به ما میدهند، خوش بینی مان و رابطه مان با خدای سبحان قوی تر از گذشته بشود.
در پاسخ: نسبت به مومن معمولا نعمت است. حتی جایی که استدراج باشد یک مهلت است. اگر میگرفت انسان را یک طوری بود. استدراج هم مهلت است. املی لهم، ما املاء میکنیم، مهلت میدهیم. گاهی راه را برایش باز میگذاریم. اگر مومن باشد، همان مهلت هم ممکن است برایش برگشت را آسان بکند تا اینکه کلا از دایره ایمان خارج بشود.
#خیرک_إلینا_نازل
#به_غیر_از_خیر_از_جانب_خدا_نمیرسد
#توجه_به_نعمت_در_ابتلاء
در محضر آیه شریفه اول سوره نساء بودیم. آیه اول عرض کردیم که مباحث متعددی را دارد. ما یکی از آن مباحث را شروع کردیم چند جلسه صحبت کردیم. امروز جلسه آخر آن مبحث است. ضرورت میدیدم بنده به لحاظ سبک زندگی که ضروری ماست این قسمت را مفصل تر عرض بکنیم. لذا روایات زیادی را در مسئله در محضرش قرار گرفتیم. به نظرم بحث دقیقی بود. هم خودمان مخاطب باشیم و هم دوستانی که مرتبط هستند، این را سوق و گسترش بدهیم. تعبیر بعضی روایات این باب این است که آنچه که باعث بسیاری از رفع مشکلات میشود، همین روابط ضروری است که در بین ماست. اگر این حل بشود، بسیاری از مشکلات دیگر هم حل میشود.
من امروز سعی میکنم روایات را تندتر بخوانم، یک قدری کمتر توضیح بدهیم، ان شاء الله تمام میکنیم.
از جمله روایاتی که در این بحث وارد شده است این روایت شریف است:
60- ما، الأمالي للشيخ الطوسي جَمَاعَةٌ عَنْ أَبِي الْمُفَضَّلِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ جَعْفَرٍ الرَّزَّازِ عَنْ أَيُّوبَ بْنِ نُوحٍ عَنْ صَفْوَانَ عَنِ الْعَلَاءِ عَنْ مُحَمَّدٍ عَنِ الصَّادِقِ ع عَنْ آبَائِهِ ع قَالَ
روایات را زیارت ببینیم. احساس بکنیم به زیارتی مشرف شدیم و زائر بودیم. یک دفعه چند امام را زیارت کردیم در این روایت؟
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص النَّظَرُ إِلَى الْعَالِمِ عِبَادَةٌ وَ النَّظَرُ إِلَى الْإِمَامِ الْمُقْسِطِ عِبَادَةٌ وَ النَّظَرُ إِلَى الْوَالِدَيْنِ بِرَأْفَةٍ وَ رَحْمَةٍ عِبَادَةٌ وَ النَّظَرُ إِلَى الْأَخِ تَوَدُّهُ فِي اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عِبَادَةٌ.
چهارتا موضوع را بیان کرده است، در یک رابطه است. همه اش در رابطه ایجاد ولایت است. این عبادت قرب الی الله و ولایت الهی است. لذا نظر به عالم عبادت است، از سنخ ولایت است. نظر به امام مقسط عبادت است، این روشن است که امام مقسط گسترش ولایت و پهن شدن ولایت است. و کسی که به والدین با رحمت و رافت و مهربانی نظر بکند. در روایت قبل داشتیم که طرف سوال کرد بکل نظرة حجة مبرورة؟ برای هر نگاهی حجت مبرور است؟ ولو در یک روز صد بار نگاه بکند؟ از خزانه خدا که کم نمیآید. تو قربت افزوده میشود.
این نگاه ها از همین چشم و نگاه ظاهری شروع میشود، تا نظری که به عمق مسئله میرسد و طاعت میشود و به همه این ها منجر میشود.
آخری هم النظر الی الاخ توده فی الله. کسی که انسان توده فی الله. ودش نسبت به او که اظهار محبت است در راه خدا باشد، این هم عبادت است.
این ها همه مؤید این است که انسان را در رابطه با ولایت و ولی دارد قوی میکند. هر کدام از این ها مقدمه ای است که انسان را به ولایت ولی الهی میرساند. پدر و مادر، برادری که در راه محبت الهی و همچنین امام مقسط، کسی که اهل عدالت است، همچنین عالم. این چهارتا چهار جلوه امام است، این چهار جلوه در چهار طور در عالم محسوس پخش شده است. هر کدام راه به سوی ولایت ولی الهی و به سوی خدای سبحان است. با این نگاه اگر این چهارتا را ببینیم، نه تنها هیچ استبعادی پیش نمیآید برایمان، بلکه کاملا مطابق با جریان وجودی است.
-چرا سه تای دیگر مطلق است اما با پدر و مادر قید میخورد به رافت؟
در آن سه تای دیگر انسان با رفتن اختیاری اش میرود. اما با پدر و مادر، بودن اجباری است. انسان به سوی برادرش با اختیار میرود. کاری نداشته باشد به سوی امام مقسط نمیرود. پیش عالم هم اختیارا میرود. اما پدر و مادر در خانه و زندگی اش است. باید باشد. لذا هر نظری نه. نظر برأفة و رحمة. شاید این باشد.
#نگاهی_که_عبادت_است
#راههای_تقویت_ولایت
61- ما، الأمالي للشيخ الطوسي جَمَاعَةٌ عَنْ أَبِي الْمُفَضَّلِ عَنْ أَبِي اللَّيْثِ مُحَمَّدِ بْنِ مُعَاذٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْمُنْذِرِ عَنْ عَبْدِ الْوَهَّابِ بْنِ هَمَّامٍ عَنْ أَبِيهِ هَمَّامِ بْنِ نَافِعٍ عَنْ هَمَّامِ بْنِ مُنَبِّهٍ عَنْ حُجْرٍ يَعْنِي الْمَذْرِيَّ قَالَ: قَدِمْتُ مَكَّةَ وَ بِهَا أَبُو الذَّرِّ رَحِمَهُ اللَّهُ جُنْدَبُ بْنُ جُنَادَةَ وَ قَدِمَ فِي ذَلِكَ الْعَامِ عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ حَاجّاً وَ مَعَهُ طَائِفَةٌ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَ الْأَنْصَارِ فِيهِمْ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ فَبَيْنَا أَنَا فِي الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ مَعَ أَبِي الذَّرِّ جَالِسٌ إِذْ مَرَّ بِنَا عَلِيٌّ ع
ابوذر نشسته بود، ابوذر صحابی بزرگ بود. این هم خودش را کنار ابوذر جا داده بود.
وَ وَقَفَ يُصَلِّي بِإِزَائِنَا فَرَمَاهُ أَبُو الذَّرِّ بِبَصَرِهِ
ابوذر از ابتدا که امیر المومنین را دید، چشم از علی علیه السلام بر نداشت. مثل جایی که انسان میخواهد نشانه بگیرد. چطور در تیر انداختن انسان با دقت نگاه میکند. چشمش را از علی بر نمیداشت.
فَقُلْتُ رَحِمَكَ اللَّهُ يَا بَا ذَرٍّ إِنَّكَ لَتَنْظُرُ إِلَى عَلِيٍّ ع فَمَا تُقْلِعُ عَنْهُ
اصلا چشم ازش بر نمیداری.
آن هم کنار کعبه. نظر به کعبه عبادت است. یک عبادت عظیم است. در روایت هم وارد شده است. خودش یک عبادت است. هیچ کاری نکنی هم عبادت است.
امیر مومنان میآید چشم از کعبه برداشته به علی دوخته است. توصیفی که شده است، با دقت ببینید. آن هم ابوذری که باج به عالم نمیدهد. صادقی است که همه چیز را سر صدقش گذاشته است.
قَالَ إِنِّي أَفْعَلُ ذَلِكَ فَقَدْ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص يَقُولُ النَّظَرُ إِلَى عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع عِبَادَةٌ وَ النَّظَرُ إِلَى الْوَالِدَيْنِ بِرَأْفَةٍ وَ رَحْمَةٍ عِبَادَةٌ وَ النَّظَرُ فِي الصَّحِيفَةِ يَعْنِي صَحِيفَةَ الْقُرْآنِ عِبَادَةٌ وَ النَّظَرُ إِلَى الْكَعْبَةِ عِبَادَةٌ.
این ها از یک سنخ هستند. این چهارتا یک سنخ هستند. نظر به والدین با نظر به ولی. نظر به صحیفه، اتحاد کتاب با امام است. انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی لن یفترقا حتی یردا علی الحوض. اگر امام آشکار است، نگاه به امام نگاه به کتاب هم هست. به غیر از نظر والدین، سه تای دیگر برایش امکان پذیر بوده است. نظر به امیرمومنان را فضیلت داده است.
این برای ما هم امکان پذیر است. اگر نگاهمان را به امیر مومنان علیه السلام… اگر با چشم ظاهری نتوانستیم، میتوانیم توجه باطنی داشته باشیم؟ این هم نظر است. یعنی در هر لحظه ای از وجودمان نگاهمان را به سمت امیر مومنان علیه السلام بچرخانیم به طوری که چشم برنکنیم. این حال انسان، حال وجودی، توجه به امیر المومنین بیشتر از نگاه ظاهری نباشد، کمتر نیست. البته اگر جمع بین ظاهر و باطن بشود حتما اولی است.
63- ثو «2»، ثواب الأعمال لي، الأمالي للصدوق أَبِي عَنْ سَعْدٍ عَنِ ابْنِ عِيسَى عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ فَضَالَةَ عَنِ ابْنِ عَمِيرَةَ عَنِ الدِّهْقَانِ عَمَّنْ سَمِعَ أَبَا جَعْفَرٍ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص مَنْ أَدْرَكَ شَهْرَ رَمَضَانَ فَلَمْ يُغْفَرْ لَهُ فَأَبْعَدَهُ اللَّهُ
خیلی دور بوده است از خدا
وَ مَنْ أَدْرَكَ وَالِدَيْهِ فَلَمْ يُغْفَرْ لَهُ فَأَبْعَدَهُ اللَّهُ
خدا او را دور کرده است از رحمت خودش. یعنی جریان رحمتی که در ماه مبارک رمضان است و مغفرتش را، معادل دیدن پدر و مادر و مغفرت به دنبال آن آورده است.
این ها هر کدام یک بابی است. خیلی مسئله مهم است، ماه رمضان چقدر در وصفش گفتار شده است؟ آن همه رحمت ریزان در ماه رمضان، میفرماید در مورد پدر و مادر آن رحمت ریزان جا دارد. چقدر ارزش خدا قائل شده است. اعتباری هم نیست. وجودی است. حقیقتا کشش رحمت الهی در اینجا هست.
وَ مَنْ ذُكِرْتُ عِنْدَهُ فَلَمْ يُصَلِّ عَلَيَّ فَلَمْ يُغْفَرْ لَهُ فَأَبْعَدَهُ اللَّهُ.
یاد پیغمبر را هم ذکر میکند. پدر و مادر، ماه رمضان و یاد پیغمبر رحمت را سرازیر میکند. رحمت را ریزان میکند. شدت نزول رحمت را به دنبال دارد.
#رحمت_الهی_در_رابطه_با_والدین_در_کنار_رحمت_ریزان_در_ماه_رمضان
67- ن «7»، عيون أخبار الرضا عليه السلام ع، علل الشرائع فِي عِلَلِ ابْنِ سِنَانٍ عَنِ الرِّضَا ع قَالَ: حَرَّمَ اللَّهُ عُقُوقَ الْوَالِدَيْنِ لِمَا فِيهِ مِنَ الْخُرُوجِ مِنَ التَّوْفِيقِ لِطَاعَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ
چرا عقوق والدین اینقدر شدت حرمت دارد؟
اینجا تصریح شده است که اگر کسی عاق والدین شد، خروج از طاعت خدا را به دنبال دارد. توفیق طاعت پیدا نمیکند. از دست میدهد.
وَ التَّوْقِير لِلْوَالِدَيْنِ
بی ادبی نسبت به پدر و مادر پیش میآید به دنبالش.
وَ تَجَنُّبِ كُفْرِ النِّعْمَةِ
باعث میشود انسان نا سپاسی از نعمت پیدا میکند. رابطه با پدر و مادر را با ناسپاسی از نعمت خدا، با سلب توفیق از طاعت خدا
وَ إِبْطَالِ الشُّكْرِ
با اینکه یک بابی از طاعت و شکر است نعمت والدین، اما میگوید ابطال الشکر است. باب شکر را از دست میدهد. کفر نعمت برایش عادی میشود. یک باب است، اما چون اصلی است، باب عظیمی را به دنبال خودش میآورد.
وَ مَا يَدْعُو مِنْ ذَلِكَ إِلَى قِلَّةِ النَّسْلِ وَ انْقِطَاعِهِ
بی احترامی و عقوق والدین به دنبالش انقطاع و کم شدن نسل است. یعنی اگر بخواهیم دنبال یکی از راه حل ها برای کثرت جمعیت باشیم، طبق این بیان شریف روایت، میفرماید روابط خانوادگی قوی بشود و احترام والدین محقق بشود، به دنبالش کثرت نسل میآید. این یک حکمت دارد و آن اینکه خود به خود باعث میشود انسان در این مسئله کوشا تر باشد. یک حکمت الهی دارد که توفیق ایجاد میشود که قلت نسل که یک از دست دادن و محرومیت است برای امت اسلامی، جبران بشود. مثل زیاد شدن مال و عمر که میگویند، یکی هم کثرت نسل را به دنبال دارد اگر رعایت احترام پدر و مادر بشود. این ها اثر وجودی یک کار است.
لِمَا فِي الْعُقُوقِ مِنْ قِلَّةِ تَوْقِيرِ الْوَالِدَيْنِ
وقار پدر و مادر سبک شناخته شده، رعایت نشده است.
وَ الْعِرْفَانِ بِحَقِّهِمَا
معرفت به حق آن ها محقق نشده است.
وَ قَطْعِ الْأَرْحَامِ وَ الزُّهْدِ مِنَ الْوَالِدَيْنِ فِي الْوَلَدِ
به دنبالش والدین بی رغبت به بچه میشوند. اگر بچه این است که اینطور به سر آدم میآورد، پس… دیگران هم نگاه میکنند که اگر بچه آن بود که با پدر و مادرش بود، ما اصلا بچه نمیخواهیم. این حکمت بیرونی اش است. آن حکمت درونی اش بود، مثل زیاد شدن مال و عمر و … . دیگران که نگاه میکنند میبینند بچه دار شدن چه مصائبی را به دنبال دارد. ولش کن، نمیخواهیم.
وَ تَرْكِ التَّرْبِيَةِ بِعِلَّةِ تَرْكِ الْوَلَدِ بِرَّهُمَا.
وقتی بچه ای با پدر و مادر قطع رابطه میکند، رشد و تربیتش هم خلاف قاعده میشود. پس چقدر عقوق والدین به دنبالش نتایج دارد.
#عاقبت_عاق_والدین
#راه_تکثیر_نسل_مسلمین
68- ما، الأمالي للشيخ الطوسي الْمُفِيدُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ يُوسُفَ عَنْ زَكَرِيَّا الْمُؤْمِنِ عَنْ سَعِيدِ بْنِ يَسَارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ حَضَرَ شَابّاً عِنْدَ وَفَاتِهِ فَقَالَ لَهُ قُلْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ قَالَ فَاعْتُقِلَ لِسَانُهُ مِرَاراً فَقَالَ لِامْرَأَةٍ عِنْدَ رَأْسِهِ هَلْ لِهَذَا أُمٌّ قَالَتْ نَعَمْ أَنَا أُمُّهُ قَالَ أَ فَسَاخِطَةٌ أَنْتِ عَلَيْهِ
آیا تو ازش ناراحتی؟
قَالَتْ نَعَمْ مَا كَلَّمْتُهُ مُنْذُ سِتِّ حِجَجٍ
شش سال است با هم حرف نزدیم.
قَالَ لَهَا ارْضَيْ عَنْهُ قَالَتْ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ بِرِضَاكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ
به خاطر شما خدا راضی باشد ازش. نگفت من راضی شدم. گفت خدا از او راضی باشد. با معرفت بوده است. رضای خودش را به رضای الهی گره زد. گفت خدا راضی باشد.
شش سال حرف نزدن خیلی به مادر فشار میآورد. شاید مادر را شصت سال پیر میکند.
با یک کلام پیغمبر راضی میشود. اگر یک جایی چنین موردی پیش آمد، به همین کلام پیغمبر استناد کنید که اگر پیغمبر از شما میخواست راضی میشدید یا نه؟
فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ قُلْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ قَالَ فَقَالَهَا فَقَالَ النَّبِيُّ ص مَا تَرَى فَقَالَ أَرَى رَجُلًا أَسْوَدَ قَبِيحَ الْمَنْظَرِ وَسِخَ الثِّيَابِ مُنْتِنَ الرِّيحِ قَدْ وَلِيَنِي السَّاعَةَ فَأَخَذَ بِكَظَمِي فَقَالَ لَهُ النَّبِيُّ ص قُلْ يَا مَنْ يَقْبَلُ الْيَسِيرَ وَ يَعْفُو عَنِ الْكَثِيرِ اقْبَلْ مِنِّي الْيَسِيرَ وَ اعْفُ عَنِّي الْكَثِيرَ إِنَّكَ أَنْتَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ
چقدر زیباست این. یقبل الیسیر، کم طاعت را میپذیری، ولی زیاد گناه را میبخشی. از من قبول کن یسیر را و بیامرز کثیر معصیت من را.
فَقَالَهَا الشَّابُّ فَقَالَ لَهُ النَّبِيُّ ص انْظُرْ مَا تَرَى قَالَ أَرَى رَجُلًا أَبْيَضَ اللَّوْنِ حَسَنَ الْوَجْهِ طَيِّبَ الرِّيحِ حَسَنَ الثِّيَابِ قَدْ وَلِيَنِي وَ أَرَى الْأَسْوَدَ قَدْ تَوَلَّى عَنِّي
برای ما یک کلام است. برای او عالمش عوض شد. نمیدانیم وقتی آن حقیقت وسخ سیاه کریه المنظر منتن الریح که به غیر از آن هیچ نمیبیند، ابدیتش دارد بسته میشود در آن لحظه، یک دفعه این با یک رویکرد پیغمبر به او و نگاه او، یک دفعه عالم عوض بشود، نمیدانیم چه خرسندی و سروری ایجاد میشود برای خودش و ملائکه که این تحول و انقلاب چطور ایجاد شد. ما خیلی ساده نگاه میکنیم. عالم وجودش در ابدیت تغییر میکند.
قَالَ أَعِدْ فَأَعَادَ قَالَ مَا تَرَى قَالَ لَسْتُ أَرَى الْأَسْوَدَ وَ أَرَى الْأَبْيَضَ قَدْ وَلِيَنِي ثُمَّ طَفَا عَلَى تِلْكَ الْحَالِ.
القاء پیامبر اثر نداشت مگر اینکه رضای پدر و مادر ملحق به آن بشود.
#تعیینکننده_بودن_رضایت_والدین_از_فرزند
72- ضا، فقه الرضا عليه السلام عَلَيْكَ بِطَاعَةِ الْأَبِ وَ بِرِّهِ وَ التَّوَاضُعِ وَ الْخُضُوعِ وَ الْإِعْظَامِ وَ الْإِكْرَامِ لَهُ وَ خَفْضِ الصَّوْتِ بِحَضْرَتِهِ فَإِنَّ الْأَبَ أَصْلُ الِابْنِ وَ الِابْنَ فَرْعُهُ
چرا رعایت بکنیم؟ چون پدر اصل ابن است. ابن فرع اوست. این اصل و فرع وجودی است. یک امر اعتباری نیست. در راستای خالقیت این است. در راستای ربوبیت این است.
لَوْلَاهُ لَمْ يَكُنْ يُقَدِّرُهُ اللَّهُ
اگر پدر نبود، این فرزند تقدیر نمیشد. این در راستای خالقیت این قرار گرفته است.
#پدر_در_راستای_خالقیت_فرزند
ابْذُلُوا لَهُمُ الْأَمْوَالَ وَ الْجَاهَ وَ النَّفْسَ
همه چیزتان را فدای آن ها و خرج آن ها بکنید.
وَ قَدْ أَرْوِي أَنْتَ وَ مَالُكَ لِأَبِيكَ فَجُعِلَتْ لَهُ النَّفْسُ وَ الْمَالُ تَابِعُوهُمْ فِي الدُّنْيَا أَحْسَنَ الْمُتَابَعَةِ بِالْبِرِّ وَ بَعْدَ الْمَوْتِ بِالدُّعَاءِ لَهُمْ وَ التَّرَحُّمِ عَلَيْهِمْ فَإِنَّهُ رُوِيَ أَنَّهُ مَنْ بَرَّ أَبَاهُ فِي حَيَاتِهِ وَ لَمْ يَدْعُ لَهُ بَعْدَ وَفَاتِهِ سَمَّاهُ اللَّهُ عَاقّاً
وَ مُعَلِّمُ الْخَيْرِ وَ الدِّينِ يَقُومُ مَقَامَ الْأَبِ وَ يَجِبُ لَهُ مِثْلُ الَّذِي يَجِبُ لَهُ فَاعْرِفُوا حَقَّهُ
کسی که به انسان چیزی را یاد میدهد، چه در عمل، چه در نظام معرفت، یقوم مقام الأب. از اینجا داریم به آن میرسیم. یقوم مقام الاب نه در مرتبه نازله، بلکه در مرتبه عالیه. همین میشود رحم ولایی. لذا حضرات معصومین هم اب هستند حقیقتا برای ما چون معلم ما و ولی ما هستند.
#معلم_در_مقام_پدر
وَ اعْلَمْ أَنَّ حَقَّ الْأُمِّ أَلْزَمُ الْحُقُوقِ وَ أَوْجَبُ لِأَنَّهَا حَمَلَتْ حَيْثُ لَا يَحْمِلُ أَحَدٌ أَحَداً وَ وَقَتْ بِالسَّمْعِ وَ الْبَصَرِ وَ جَمِيعِ الْجَوَارِحِ مَسْرُورَةً مُسْتَبْشِرَةً بِذَلِكَ فَحَمَلَتْهُ بِمَا فِيهِ مِنَ الْمَكْرُوهِ وَ الَّذِي لَا يَصْبِرُ عَلَيْهِ أَحَدٌ رَضِيَتْ بِأَنْ تَجُوعَ وَ يَشْبَعَ وَ تَظْمَأَ وَ يَرْوِيَ وَ تَعْرَى وَ يَكْتَسِيَ وَ تُظِلَّهُ وَ تَضْحَى فَلْيَكُنِ الشُّكْرُ لَهَا وَ الْبِرُّ وَ الرِّفْقُ بِهَا عَلَى قَدْرِ ذَلِكَ وَ إِنْ كُنْتُمْ لَا تُطِيقُونَ بِأَدْنَى حَقِّهَا إِلَّا بِعَوْنِ اللَّهِ وَ قَدْ قَرَنَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ حَقَّهَا بِحَقِّهِ فَقَالَ اشْكُرْ لِي وَ لِوالِدَيْكَ إِلَيَّ الْمَصِيرُ.
74- مص، مصباح الشريعة قَالَ الصَّادِقُ ع بِرُّ الْوَالِدَيْنِ مِنْ حُسْنِ مَعْرِفَةِ الْعَبْدِ بِاللَّهِ
روایت قبلی امام رضا علیه السلام فرمود عقوق والدین خروج از توفیق طاعة الله است، اینجا میفرماید بر الوالدین من حسن معرفة العبد بالله است. یعنی اگر کسی حسن المعرفة بود میتواند حقوق پدر و مادر را خوب رعایت بکند. لذا هرچقدر انسان به رعایت حقوق پدر و مادر برسد، دارد حسن معرفت به خدا را هم در وجودش تمرین میکند. تلازم بین این دوتا هست.
#تلازم_نیکی_به_والدین_و_معرفة_الله
إِذْ لَا عِبَادَةَ أَسْرَعُ بُلُوغاً بِصَاحِبِهَا إِلَى رِضَى اللَّهِ مِنْ حُرْمَةِ الْوَالِدَيْنِ الْمُسْلِمَيْنِ لِوَجْهِ اللَّهِ تَعَالَى
هیچ عبادتی در رسیدن نتیجه اش به صاحبش از جریان احترام پدر و مادر به خاطر رضایت الهی سریع تر نیست.
لِأَنَّ حَقَّ الْوَالِدَيْنِ مُشْتَقٌّ مِنْ حَقِّ اللَّهِ تَعَالَى
رحم طینی و رحم ولایی
إِذَا كَانَا عَلَى مِنْهَاجِ الدِّينِ وَ السُّنَّةِ وَ لَا يَكُونَانِ يَمْنَعَانِ الْوَلَدَ مِنْ طَاعَةِ اللَّهِ إِلَى مَعْصِيَتِهِ وَ مِنَ الْيَقِينِ إِلَى الشَّكِّ وَ مِنَ الزُّهْدِ إِلَى الدُّنْيَا وَ لَا يَدْعُوَانِهِ إِلَى خِلَافِ ذَلِكَ فَإِذَا كَانَا كَذَلِكَ فَمَعْصِيَتُهُمَا طَاعَةٌ وَ طَاعَتُهُمَا مَعْصِيَةٌ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ- وَ إِنْ جاهَداكَ عَلى أَنْ تُشْرِكَ بِي ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ فَلا تُطِعْهُما وَ أَمَّا فِي الْعِشْرَةِ فَدَارِ بِهِمَا وَ ارْفُقْ بِهِمَا وَ احْتَمِلْ أَذَاهُمَا لِحَقِّ مَا احْتَمَلَا عَنْكَ فِي حَالِ صِغَرِكَ وَ لَا تَقْبِضْ عَلَيْهِمَا فِيمَا قَدْ وَسَّعَ اللَّهُ عَلَيْكَ مِنَ الْمَأْكُولِ وَ الْمَلْبُوسِ وَ لَا تَحَوَّلْ بِوَجْهِكَ عَنْهُمَا وَ لَا تَرْفَعْ صَوْتَكَ فَوْقَ أَصْوَاتِهِمَا فَإِنَّهُ مِنَ التَّعْظِيمِ لِأَمْرِ اللَّهِ وَ قُلْ لَهُمَا بِأَحْسَنِ الْقَوْلِ وَ أَلْطَفِهِ- فَإِنَّ اللَّهَ لا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ.
80- جا، المجالس للمفيد أَحْمَدُ بْنُ الْوَلِيدِ عَنْ أَبِيهِ عَنِ الصَّفَّارِ عَنِ ابْنِ مَعْرُوفٍ عَنِ ابْنِ مَهْزِيَارَ عَنْ بَكْرِ بْنِ صَالِحٍ قَالَ: كَتَبَ صِهْرٌ لِي إِلَى أَبِي جَعْفَرٍ الثَّانِي ع أَنَّ أَبِي نَاصِبٌ خَبِيثُ الرَّأْيِ وَ قَدْ لَقِيتُ مِنْهُ شِدَّةً وَ جَهْداً
یکی از دامادهای ما به امام جواد علیه السلام نامه ای نوشت که پدر من ناصبی است، خبیث الرای است. خیلی هم من را اذیت میکند. مثل وهابیت الان
فَرَأْيُكَ جُعِلْتُ فِدَاكَ فِي الدُّعَاءِ لِي
اول التماس دعا دارم
وَ مَا تَرَى جُعِلْتُ فِدَاكَ أَ فَتَرَى أَنْ أُكَاشِفَهُ أَمْ أُدَارِيَهُ
آیا رها بکنم، یا مدارا کنم؟
فَكَتَبَ قَدْ فَهِمْتُ كِتَابَكَ وَ مَا ذَكَرْتَ مِنْ أَمْرِ أَبِيكَ وَ لَسْتُ أَدَعُ الدُّعَاءَ لَكَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ
من دعای تو را رها نمیکنم.
وَ الْمُدَارَاةُ خَيْرٌ لَكَ مِنَ الْمُكَاشَفَةِ
با همین پدر ناصبی مدارا بهتر از جدا شدن و با هم تند شدن است.
بعد حضرت بشارت هم بهش میدهند.
وَ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرٌ فَاصْبِرْ إِنَّ الْعاقِبَةَ لِلْمُتَّقِينَ ثَبَّتَكَ اللَّهُ عَلَى وَلَايَةِ مَنْ تَوَلَّيْتَ نَحْنُ وَ أَنْتُمْ فِي وَدِيعَةِ اللَّهِ الَّتِي لَا يَضِيعُ وَدَائِعُهُ قَالَ بَكْرٌ فَعَطَفَ اللَّهُ بِقَلْبِ أَبِيهِ حَتَّى صَارَ لَا يُخَالِفُهُ فِي شَيْءٍ.
پدرش هم از ناصبی بودن جدا شد و با کار این فرزند برگشت.
#مدارا_با_والدین_ناصبی
88- ين، كتاب حسين بن سعيد و النوادر فَضَالَةُ عَنِ ابْنِ عَمِيرَةَ عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ شُعَيْبٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع إِنَّ أَبِي قَدْ كَبِرَ جِدّاً وَ ضَعُفَ فَنَحْنُ نَحْمِلُهُ إِذَا أَرَادَ الْحَاجَةَ
خودمان میبریم دستشویی
فَقَالَ إِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ تَلِيَ ذَلِكَ مِنْهُ فَافْعَلْ وَ لَقِّمْهُ بِيَدِكَ فَإِنَّهُ جُنَّةٌ لَكَ غَداً.
برایش پرستار نگیر. اگر میتوانی خودت همه کارهایش را بکنی، خودت این کار را بکن. خودت با دست خودت لقمه به دهانش بگذار. نه اینکه حرام باشد. اما دارد مرتبه تعالی کار را میفرماید.
#نگهداری_از_والدین_از_کار_افتاده
89- ين، كتاب حسين بن سعيد و النوادر فَضَالَةُ عَنِ ابْنِ عَمِيرَةَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَرْوَانَ عَنْ حَكَمِ بْنِ حُسَيْنٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ع قَالَ: جَاءَ رَجُلٌ إِلَى النَّبِيِّ ص فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ مَا مِنْ عَمَلٍ قَبِيحٍ إِلَّا قَدْ عَمِلْتُهُ فَهَلْ لِي مِنْ تَوْبَةٍ فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ ص فَهَلْ مِنْ وَالِدَيْكَ أَحَدٌ حَيٌّ قَالَ أَبِي قَالَ فَاذْهَبْ فَبَرَّهُ قَالَ فَلَمَّا وَلَّى قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لَوْ كَانَتْ أُمُّهُ.
کسی آمد گفت من خیلی گناهان دارم، آیا توبه برای من هست؟ حضرت فرمودند کسی از پدر و مادرت زنده هستند؟ گفت پدرم زنده است. حضرت فرمودند برو به او نیکی کن، این نیکی تو به او گناهان تو را مورد بخشش قرار میدهد.
وقتی رفت، حضرت فرمودند کاش مادرش زنده بود. اگر مادر زنده بود، سرعت اثر از مادر بیشتر بود.
#نیکی_به_والدین_و_بخشش_گناهان
#تاثیر_بیشتر_نیکی_به_مادر
ان شاء الله خدای سبحان همه مان را نسبت به ولایتی که برای خودش در مسیری که برایمان قرار داده است موفق بگرداند. آن ولایت را به ما بچشاند. ولایت پدر و مادر را، ولایت اولیائش را ان شاء الله در همین دنیا به ما بچشاند. قدرت انجام وظیفه را نسبت به ادای حقوق اولیائی که برای ما قرار داده به بهترین وجه روزی مان بگرداند.
اولین کسی باشید که برای “تفسیر المیزان، جلسه 991” دیدگاه میگذارید;