جلسه 988      14/07/1403

 

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین و الصلاة و السلام علی محمد و آله الطاهرین و اللعن الدائم علی اعدائهم اجمعین إلی یوم الدین

الحمدلله رب العالمین که خدای سبحان به همه ما توفیق داده است در زمان حاکمیت اسلام و یک رجل الهی زندگی می‌کنیم و نعمت وجود یک رشحه و تجلی از امام معصوم را در وجود این نائبش احساس می‌کنیم در تمام طول تاریخ چنین عزتی کمیاب بوده است و اینطور نیست که در دسترس بوده باشد که انسان برایش عادی بشود. لذا خیلی شکر می‌خواهد که در مقابل دشمنان غدار خون آشام این قدر رهبری با عظمت و قدرت، با جمع مومنین با دل های مومنین که به هم مرتبط می‌کند چنین کارهایی انجام بشود و جدا عنوان جمعه نصر که این نامگذاری با جهات متعددی می‌تواند تفأل به خیر داشته باشد که هم یاد جناب شهید بزرگوار علمدار شهدا، حاج سید حسن نصر الله ما که به نام او این جمعه نامیده شد، هم نصر به عنوان نصر مومنین نسبت به کفار و اشقیاء، که این جمعه حقیقتش نصر بود و نصر الله بود و نصر الهی بود. و با یقین می‌شود گفت اثر این کاری که در جمعه محقق شد از موشک ها به مراتب بیشتر بود. هم در تالیف دل های مومنین در سراسر عالم با هم، نه فقط در ایران، در تالیف و سرور دل های مومنین با هم، و هم ایجاد ضعف در صفوف دشمن و ترس در لشگر دشمن. ما نمی‌دانیم چنین حضوری چه رعبی در دل های آن ها قرار می‌دهد، می‌نشینند رویش تحلیل می‌کنند که با همه تهدیدی که صورت گرفته است، جمعیت فوق العاده می‌شود. یعنی این قوم از سنخ جنود ایمان در وجودش است که هرچه او را تهدید بکنی برافروخته می‌شود. هرچه جا مشکلتر باشد تازه این تجلی می‌کند. از نگاه الهی که خدای سبحان اینطور در دل ها انداخت، از شهرهای مختلف، در شرایط تهدید سخت، دل ها نترسد، نلرزد، با یک شوقی، با یک عشقی، با یک شعفی، نه با یک ترسی، اصلا کأنه دارند می‌روند تفریح، دارند می‌روند برای یک حال سرور، همه با خانواده، بچه، کوچک، نه جبهه ای که طرف بگوید من جانم را برمی‌دارم می‌برم، می‌گوید زن و بچه ام را هم می‌برم. این جهادی که خدای سبحان اینطور محققش کرد و دل ها را به سمت او کشاند، از آن جهاد تبیین هایی بود که هر قدر ما می‌خواستیم حرف بزنیم در تالیف بین قلوب مومنین هم اینقدر روا و روان نمی‌شد، ولی این کاری که الهی بود، و خدای سبحان خطور ربانی را در دل و جان امام جامعه مان انداخت و او محقق کرد علی رغم همه سفارشات عظیم و زیادی که به ایشان کرده بودند که کار عاقلانه و صحیحی نیست، کار مشکلی است، ممکن است …. ایشان فرموده بودند که هیچ غلطی نمی‌توانند بکنند و با عنایت الهی محکم انجام دادند و با قدرت الهی به تمسخر گرفتند دشمن را. نه فقط این را انجام دادند، دشمن را بازی اش دادند در این مسئله. زودتر از همیشه تشریف آوردند، دیرتر از همیشه تشریف بردند. با یک خون سردی کاملی. به طوری که طرف تحقیر شد. این ها را ساده نگاه نکنید. جهان نگاه می‌کرد.

وقتی فرعون می‌خواست موسی علیه السلام را بزند، گفت چکار کنم در وقتی که می‌خواهم موسی را تحقیر بکنم، کاری کرد که در یوم الزینة که همه مردم جمع هستند سحره بیایند کارشان را انجام بدهند تا عصای موسی که اژدها می‌شد تمسخر پیدا بکند. اما خدا در یوم الزینة که همه آمدند و فرعون همه را آورد، و در آن روز چشم ها را متوجه کرد تا بیایند ببینند، خودش این کار را کرد، آنجا غلبه محقق شد و همه داشتند نگاه می‌کردند.

#تایید_دین_به_رجل_فاجر

در این روز هم آن ها خودشان توجهات را ایجاد کردند، خودشان اسباب این شد که یک رزم بین المللی شکل بگیرد به طوری که چشم ها ببینند چه عکس العملی خواهد شد. ما به تنهایی می‌خواستیم بکنیم، امکان نداشت همه چشم ها و دل ها را به خودمان متوجه بکنیم.

همه حاکمان تمسخر شدند اینطوری. اگر حکومت و حاکمیت اینطوری است، پس آنی که آن ها دارند چیست. اگر حاکم این است که مردمش اینطور می‌ریزند در وقت سختی دورش، پس بقیه حکومت ها چه معنایی پیدا می‌کند. تحقیر شدند. این ها در چشم دیده شد. فقط ما ندیدیم. چون او همه دوربین ها را را متمرکز کرد بر این مسئله. آن ها باعث شدند. آن هم در یک زمینه و جایی که زمینه عبادت الهی است، که این دیگر اوج پیدا می‌کند.

#جمعه_نصر

تعبیری که با تفحص در آیات آدم می‌بیند چقدر زیباست. وقتی مسلمانان در قلت بودند، در مکه بودند، چون شکنجه می‌شدند اذن جهاد می‌خواستند. آیه نازل شد که

فَاعْفُوا وَ اصْفَحُوا حَتَّى يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْ‌ءٍ قَدِيرٌ ﴿109﴾

در وقت جنگ هم آیه ای که نازل شده است خیلی زیباست که

أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ قِيلَ لَهُمْ كُفُّوا أَيْدِيَكُمْ وَ أَقِيمُوا الصَّلاَةَ وَ آتُوا الزَّكَاةَ

شما دست نگه دارید. قدرت مقابله با قتال نیست. اما کاری که کار قتال ازش می‌آید، ولایت بین مومنین را به تعبیر آقا محکم می‌کند، اقامه صلاة است. اقامه صلات فقط نماز خواندن ما نیست. آن مودت مومنین، ولایت مومنین را محقق کردن است. یک نگاه دیگری به اقامه صلاة است. می‌فرماید کفوا ایدیکم، اما در قبال این کفوا، صبر فعال است. و اقیموا الصلاة، و آتوا الزکاة. این دو کار قتال ازش می‌آید. آنچه مقدمه قتال است مودت و ولایت بین مومنین است. این برای جایی بود که قلت مومنین بود.

اما جایی که شدت است و وقت جنگ و مقابله دو لشگر است. آنجا هم می‌فرماید:

وَ إِذَا كُنْتَ فِيهِمْ فَأَقَمْتَ لَهُمُ الصَّلاَةَ

وقتی در حال جنگ بین آن ها هستی ،تو نماز را در وقت جنگ به پا دار. کاری که آقا کرد در ضمن یک دستور قرآنی است. برای وقت قتال است.

فَلْتَقُمْ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ مَعَكَ وَ لْيَأْخُذُوا أَسْلِحَتَهُمْ

عده ای از لشگر پشت سر تو نماز بخوانند. اما حواسشان به اسلحه هایشان هست. فرماندهان نظامی ما در وقت نماز دستشان به اسلحه ها و آماده بود. اینجا وقت مقابله است. همه نیامدند نماز. این ها خیلی زیباست.

فَإِذَا سَجَدُوا فَلْيَكُونُوا مِنْ وَرَائِكُمْ وَ لْتَأْتِ طَائِفَةٌ أُخْرَى لَمْ يُصَلُّوا فَلْيُصَلُّوا مَعَكَ وَ لْيَأْخُذُوا حِذْرَهُمْ وَ أَسْلِحَتَهُمْ

آن هایی که در وقت نماز با تو حاضر نبودند، حالا نماز خوف باشد دو رکعت به دو رکعت بخوانند مامومین یا نحوه های دیگر.

وَدَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ تَغْفُلُونَ عَنْ أَسْلِحَتِكُمْ وَ أَمْتِعَتِكُمْ

آن ها دوست دارند شما از اسلحه تان لحظه ای غافل بشوید.

فَيَمِيلُونَ عَلَيْكُمْ مَيْلَةً وَاحِدَةً

حمله ناگهانی بکنند.

در وقت مواجهه دو لشگر، نمی‌گوید یواشکی نمازت را بخوان. می‌گوید اقامه صلاة بکن. این هم زیبا بود که آقا در ضمن اقامه صلاة این امر را آشکار کرد. آمدنش را نشان داد. جبهه و مودت و ولایت مومنین را آشکار کرد.

مزاج این شرکت خیلی داغ بود. نماز جمعه تراز ایجاد کرد. انسان ها با پا نیامدند، با دل آمدند، با سر آمدند. آماده سر دادن شدند. آن هم با این جمعیت. آن هم با تمام خانواده. بچه و … همه را آوردند. این ها خیلی عظیم است. فکر می‌کنید خدای سبحان ملائکه الهی وقتی مومنین با این مرتبه وجودی مودتشان را نسبت به دین خدا و حفظ او و آمادگی برای شهادت ابلاغ و اجرا می‌کنند و نشان می‌دهند، فکر می‌کنید خدای سبحان چه می‌کند در مقابل این همه اظهار ولایت و مودت و اظهار رحمتی که از جانب مومنان نسبت به اجابت دعوت ولی شان صورت گرفته است؟

وقت قلت یک مرتبه بود، اقامه صلاة. وقت شرکت در جنگ هم اقامه صلاة.

الَّذِينَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلاَةَ

اولین کاری که می‌کنند در وقت مکنتشان، اقامه صلاة است. منتها این اقامه صلاة در وقت قلت، اقامه یک کار ازش می‌آید که صفوف را به هم مرتبط می‌کند و صبر فعال ایجاد می‌کند. در وقت شدت دل ها را به هم پیوند می‌دهد، می‌بینند که عظیمند در در مقابل دشمن. در وقت مکنت آماده می‌شوند با اقامه صلاة روابط اجتماعی را کامل کنند. هر کدام از این اقامه صلاة ها کاری ازش می‌آید. اینطور نیست که فقط یک خواندن باشد. اقامه صلاة است.

#اقامه_نماز_در_زمان_قلت_و_شدت_و_مکنت

وَ آتَوُا الزَّكَاةَ وَ أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ وَ لِلَّهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ ﴿41﴾

آیه دیگر هم دارد که:

وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ وَ لَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً يَعْبُدُونَنِي لاَ يُشْرِكُونَ بِي شَيْئاً وَ مَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذٰلِكَ فَأُولٰئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ ﴿55﴾

وَ أَقِيمُوا الصَّلاَةَ وَ آتُوا الزَّكَاةَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ ﴿56﴾

این اقامه صلاتشان اطاعت رسول است. مظهر تام این اطاعت در این اقامه محقق می‌شود. اینجا دیدیم که مظهر تام اطاعت در اقامه محقق شد. این اقامه صلاة مظهر تامی از اطیعوا الرسول بود. اقامه به امر بود. تمام حرکت ها، گام به گام، نفس کشیدن های کسانی که نفس کشیدند آمدند یا دلشان همراه این ها بود اگر امکان رفتن نداشتند، تمام این ها لحظه به لحظه اش اطاعت بود. اطیعوا الرسول بود.

این آیه شریفه هم که آقا تلاوت کردند که

وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ

رابطه مومنین رابطه ولایت است.

وَ يُقِيمُونَ الصَّلاَةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَ يُطِيعُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ

اقامه صلاة این ها اطاعت خدا و رسول است

أُولٰئِكَ سَيَرْحَمُهُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ ﴿71﴾

حتما خدای سبحان رحمتش را برای این ها با اوجش نازل خواهد کرد. خود این مودت اوج رحمت الهی است. اما به این تمام نمی‌شود. بلکه این آغاز آن نزول رحمت است که می‌فرماید

وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعاً وَ لاَ تَفَرَّقُوا وَ اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ

شما با هم هیچ رابطه نداشتید. این نعمت خداست. نعمت در قرآن هر جا می‌آید به صورت اطلاقی اش ولایت است. علامه طباطبایی می‌فرمایند. این نعمت ولایت الهی است که طورش در چی محقق شد؟ اذ کنتم اعداء فألف بین قلوبکم. این تالیف در قلب ها مظهر تام ولایت الهی بود که محقق شد.

وَ اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَاناً

دنبال آیه هم زیباست.

وَ كُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ

شما در لبه کینه ها و عداوت ها بودید

فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا

شما را نجات داد

كَذٰلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ ﴿103﴾

این اخوت و ولایت بین مومنان آغاز نزول رحمت الهی است.

اولئک سیرحمهم الله.

#اخوت_بین_مومنین

#ولایت_بین_مومنین

چند آیه قبل خصوصیت منافقان را بیان می‌کند.

الْمُنَافِقُونَ وَ الْمُنَافِقَاتُ بَعْضُهُمْ مِنْ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمُنْكَرِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ وَ يَقْبِضُونَ أَيْدِيَهُمْ نَسُوا اللَّهَ فَنَسِيَهُمْ إِنَّ الْمُنَافِقِينَ هُمُ الْفَاسِقُونَ ﴿67﴾

ممکن است رئیس و مرئوس داشته باشند، روابط داشته باشند، اما روابطشان بر اساس ولایت نیست. مومنین هستند که بعضهم اولیاء بعض. روابط مومنین بر اساس ولایت و محبت و شوق است. بر اساس یک رابطه ولایی است. منافقین رابطه دارند، اما رابطه شان بر اساس بعضهم من بعض است. این تحقیر است. در مقابل بعضهم اولیاء بعض. آنجا هم رابطه است. اما بر اساس شوق و ولایت نیست. لذا تا آشکار می‌شود از هم تبری می‌کنند.

#رابطه_منافقین

ان شاء الله خدای سبحان ما را قدردان نعمت عظیم ولایت و نائبی که برای ما قرار داده است که خدای سبحان راه شناخت به سوی ائمه را برای ما ساده کرد، راحت تر کرد، مقداری را ملموس کرد، پرده ای را آشکار کرد، تا ببینیم که این بوی آن را می‌دهد، این به سوی آن رهنمون می‌کند. این آمادگی برای ظهور است.

در روایت دارد، خیلی هم زیباست، وقتی حضرت ظهور می‌کنند، نماز که اقامه می‌کنند یا نماز جمعه، بین کربلا تا نجف صفوف نماز آنچنان کشیده شده است به طوری که کسی که از صبح زود راه می‌افتد تا به نماز برسد، از شدت فشردگی و تراکم راهی پیدا نمی‌کند. هرچه می‌آید می‌بیند همه جا پر است. این مسیر بلند که به سوی قبله هم هست و از جهت ظاهری هم تناسب دارد… بعد دارد که ده ها در قرار داده شده که مردم ورود پیدا بکنند اما کفایت نمی‌کند و مردم بیش از این هستند.

دیروز کسانی که رفته بودند شاید بیش از یک ساعت و نیم خروجشان طول کشیده بود از این صفوف فشرده. ورودشان هم از 5 صبح بود. این ها خیلی زیباست. ان شاء الله باشیم و آن ها را هم ببینیم و لذت بالاتر مودت و رحمت و ولایت بین مومنین با امامشان را بچشیم.

صلواتی بفرستید.

ببخشید اگر مقدمه اش طول کشید. در وجد بودیم. هنوز از حال وجد نماز خارج نشدیم. جذبه اش ما را فرا گرفته است. از این جذبه خارج نشدیم. خیلی جذبه اش شدید بود. هیچی کأن از دنیا احساس نمی‌شد. کأنه مردم در آسمان بودند. حال مردم روی زمین نبود. نه علاقه شان، نه پایشان، هیچی بر زمین نبود. دل ها بود که حرکت می‌کرد. این حرکت را آدم می‌دید که دل ها قدم برمی‌دارند. این از مظاهر عظیم قدم برداشتن دل ها را محسوس کرده بود. ان شاء الله خدای سبحان این مودت و محبت را که آشکار کرده است، تازه آغازی برای تجلیات خودش قرار بدهد. حالا آن عزیز حکیمی که خداست، قدرت نقطه زن را در وجود مومنین متجلی بکند تا دشمن آنچنان سست و لرزان بشود به طوری که با تحقیر… این همه افتخاری که می‌کرد و تبختری که داشت به خاک ذلت خدا بنشاند، تحقیر و تزلزلش را به همه ما نشان بدهد. این حال نگذاریم به این راحتی از دست برود که همه آمدند. این وحدت را، اذ کنتم اعداء فالف بین قلوبکم. به راحتی نگذاریم شیطان رخنه کند و خدای نکرده دوباره آغاز نقارها و شقاق ها و جزئی نگری ها.

با اینکه قطعا برای این انتقامی که گرفته شد هر مرتبه ای هم که بود به فرمایش آقا، در عین اینکه کمترین مرتبه انتقام بود، اما به وقت بود نه عقب تر و نه جلوتر، آقا خودش را با بقیه یکی کرد. شاید آقایی که دوست داشت روز اول انتقام گرفته بشود به روز دوم کشیده نشود، اما دستگاه حاکمیت را همه را با خودش یکی دید. خیلی این عالی است. نگفت من می‌خواستم زودتر بشود، این ها نخواستند زودتر بشود. این اثر را کم می‌کرد. یک پارچه کرد که به وقت انجام دادیم. نه زود بود نه دیر بود. به وقت بود. ولی و رهبر آنی است که دائم طرد نکند و یکی یکی پیاده بکند. حرکت کاروانی دارد. آنی که ضعیف است را همراه می‌برد. آنی که قوی است را جلو قرار می‌دهد. اما حرکت آن جلویی را جوری قرار نمی‌دهد که بقیه جا بمانند و بریزند و جدا بشوند. بلکه قدرتش را جوری به کار می‌برد که در پرتو حرکت او، دیگران هم قدرت حرکت پیدا بکنند. این ها خیلی شرح صدر می‌خواهد. آنی که بیشتر در جزئیات باشد، آنی که بفهمد چی شد که این شکل گرفت، می‌فهمد که وقتی آقا اینطور می‌فرمایند چقدر دارند درس می‌دهند. انتقام یک فرع است اینجا. آنی که اصل است و حقیقت است و آن کار ازش می‌آید حفظ این حرکت کاروانی و جمع ایمانی و وحدتی است که بین مومنان است. این اظهار غضب برای این است که وحدت بین مومنین تثبیت بشود. تحقق غضب مربوط به این است که جمع مومنان محفوظ بمانند. لذا اگر غضب به جایی رسید که جمع را متلاشی و متفرق کرد به جا به کار برده نشده است. کار غضب حفظ و بقاء است. ممکن است گاهی لازم باشد برای اینکه از همه دفاع بشود، جمع مومنان با مراتب ضعیف ایمان، گاهی کسی که قدرتمند است مجبور است حرکتش را در حد کسی که ضعیف تر است قرار بدهد تا کار کاروانی شکل بگیرد. زیبایی اش این بود که همه این حرکت را کار خودش نشان می‌دهد. نمی‌گوید من کسی هستم که قدرت تندتر رفتن را دارم ولی این ها نگذاشتند. همه را به خودش نسبت داد و به نظام نسبت داد.

یک خورده ان شاء الله یاد بگیریم که چقدر حفظ یک حرکت عظیم مومنان که آن شوکت و قدرتش را آشکار بکند، چقدر حکمت می‌خواهد. چقدر شرح صدر و صبوری می‌خواهد. فقط با یکه تازی صورت نمی‌گیرد. یکه تازی را می‌طلبد اما با حفظ این وحدتی که باید باشد.

#حرکت_کاروانی

#صف_واحد_مومنین

#اهمیت_حفظ_وحدت_مومنین

 

در محضر روایاتی بودیم که خالقیت و ربوبیت حضرت حق در صورت خانواده در افراد خانواده تجلی پیدا کرده است.

روایتی خواندیم که

کن بارا و اقتصر علی الجنة و ان کنت عاقا فاقتصر علی النار، نه فقط این است که اگر نیکو باشی بهشت برایت هست هرچه که باشی. معنای دقیق و ادقش این است که اگر تو به پدر و مادر و رَحِمت بار بودی، و اقتصر علی الجنة، این زمینه ورود به بهشت را برای تو باز می‌کند. توفیقات دیگر با این ایجاد می‌شود.

کن بارا و اقتصر علی الجنة، نه به این معناست که هرچه می‌خواهی باش، هر آتشی می‌خواهی باش، فقط با پدر و مادرت خوب باش، حتما بهشتی هستی. نه. اگر می‌خواهی بهشتی باشی، نقطه آغازی که همه توفیقات را برای تو جلب می‌کند اینجاست. اگر این را داشتی توفیقات دیگر برای تو محقق می‌شود. در مقابلش، اگر عاق بودی، رابطه ات را قطع کرده بودی، و اقتصر علی النار. تمام خذلان برای تو محقق می‌شود و توفیقات از تو سلب می‌شود. این از دنیا آغاز می‌شود که منافاتی هم با عدالت الهی پیدا نمی‌کند که انسان فکر کند هر کاری می‌خواهد بکند بکند، فقط این را داشته باشد. دیگر هیچ عمل دیگری نمی‌خواهد.

می‌گوید نه، این محور و ریسمان و موطنی است که همه خیرات را به تو جلب می‌کند. این امام می‌تواند بشناسد کدام وظایف و اعمال محوریت نسبت به بقیه دارند.

بعد که انسان می‌شنود می‌بیند عجیب است، کسی که در رابطه با پدر و مادر عاق باشد، یعنی رابطه محبتی که می‌تواند در اوج محقق بشود را نداشته باشد، قطعا محبت های دیگرش سطحی تر از این خواهد بود.

و اذکروا اذ کنتم اعداء. کسی که فألف بین قلوبکم نیست، الفت را ندارد، و آن هم مظهر تام الفت نسبت با پدر و مادر است که ایجاد می‌شود، کسی که این را مخالفت کرد و نداشت، قطعا علی شفا حفرة من النار است. او بر لبه جهنم ایستاده است و و اقتصر علی النار می‌شود.

این توضیحی بود از روایت جلسه گذشته.

#جایگاه_ارحام_در_مراتب_ولایت

 

درسی که در نماز ایجاد شد، به اندازه میلیون ها کلاس و کتابی که خوانده می‌شد اثر داشت، میلیون ها ساعتی که سخنرانی می‌شد، این حضور و رابطه آن مقدار ما را جلو برده و جمعمان را جلو برده است. این را به عنوان یک نعمت بزرگ الهی که خدا روزی مان کرد در تمام عمرمان ببینیم. البته قبلا نظیر داشت، ولی این بی نظیر تر بود.

 

هنوز هیچ دیدگاهی وجود ندارد.

اولین کسی باشید که برای “تفسیر المیزان، جلسه 988” دیدگاه می‌گذارید;

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

میزان رضایت خود را در ارزیابی وارد کنید*

دریافت دوره آموزشی

لطفا جهت دریافت، اطلاعات خواسته شده را وارد نمایید